دی, ۱۴۰۱
نقش برجسته گل گل ملکشاهی
سنگنوشته یا کتیبه به تخته سنگ، کاشیکاری یا سطح دیگری گفته میشود که معمولا واقعهای تاریخی بر روی آن کندهکاری یا نوشته شده است. معمولا کتیبه به نوشتهای اطلاق میشود که بر روی سنگ، در حاشیه سردر ساختمانها یا گوشههای پارچههای خاص نظیر پرده، سفره و بیرق یا بر صفحههای کتاب نگارش مییابد. نگاهی به تاریخ ایران باستان نشان میدهد که اغلب کتیبهها بر کوهپایهای مشرف بر چشمهسار حک شده است. این سنگنوشتهها به دستور شاهان و یا والی منطقه نوشته میشدند و اغلب موضوعات مربوط به فتوحات و کشورگشاهی شاهان و یا نیایشها و عبادات آنها را به تصویر کشیده بیان میکنند. سنگنوشته آشوری که با نام سنگنوشته گلگل ملکشاهی نیز معروف است، از جاهای دیدنی ایلام به شمار میرود و در دامنه رشته کوه کبیر، مشرف به رودخانه گلگل و در نزدیکی روستای زیبای گلگل در ۱۵ کیلومتری شهر ارکواز و ۲۵ کیلومتری شهر ایلام مانند نگینی خودنمایی میکند. متن این سنگنوشته که به خط میخی نوشته شده حکایت از حمله آشوربانیپال به تمدن عیلام باستان و سقوط این تمدن درخشان تاریخ است که به صورت کندهکاری بر روی صخرهای بزرگ نگاشته شده است. این نوشته نشانگر تمدنی بزرگ و اثرگذار از تاریخ باستان است که استقرار آن در همین منطقه استان ایلام بوده است. پادشاه آشور شکست نظامی این کشور را افتخاری بزرگ برای خود دانسته و این کتیبه را از خود به یادگار گذاشته است.
مشخصات کتیبه : شکل عمومی این کتیبه آشوری مستطیل شکل است و در ابعاد ۹۰در ۱۳۵ سانتیمتر است که در وسط آن نقش نیمرخ و تمام قد پادشاه آشور به صورت برجسته قرار دارد و کلاهی مخروطی و ردایی بلند تا روی پاها بر تن و شمشیری حمایل به نشانه قدرت، در دست دارد. پشت سر این شخص تصویری از هلال ماه دیده میشود که ممکن است نماد خدایان و الهههای آسمانی باشد که به حمایت از شاه آشور برخاسته و به او کمک کردند تا در جنگ پیروز شده و قلمروی کاسیها(ایلام و لرستان) را فتح کنند. این سنگنوشته آشوری در سال ۱۹۷۳ میلادی توسط آقای واندنبرگ ترجمه شده است. موضوع متن کتیبه از فتح ایلام و انقراض این تمدن به وسیله آشور حکایت دارد. متن کتیبه به عمق متوسط ۲/۵ سانتیمتر تراش خورده و طی آن نقشبرجسته پادشاه را فراهم ساختهاند و سپس به نقر خطوط میخی آشوری در سطرهای افقی بر تمام سطح کتیبه و نقش برجسته پرداخته و هر سطر را با خطی کنده و افقی از سطر بعد مجزا کردهاند. اینکه این کتیبه مربوط به کدام پادشاه آشور است به درستی مشخص نیست و عدهای آن را متعلق به آشوربانی پال که سرزمین ایلام قدیم را متصرف و در نهایت موجب انقراض آنها شد دانسته و برخی نیز آن را مربوط به سارگن دوم پادشاه آشور میدانند که نواحی شمال غرب و قسمتهایی از غرب ایران تا دریاچه ارومیه را تصرف کردهاند. آنچه از متن کتیبه میتوان فهمید این است که آشور چشم طمع به سرزمینهای شرقی حکومت خود داشته و هر زمان که شرایط را مساعد میدید حمله را آغاز میکرد و این روند به صورت فرهنگ ستیزهگری به فرزندان شاهان منتقل میشد و چهره پادشاه آشور که به سرزمین ایلام حکاکی و نقر شده، خوی جنگجویی و طمع همیشگی آنان را مشخص میکند.
متن کتیبه : به آشور و خدایان که به طرفداری شاه محبوب آنها ایستاده و چیره شده( بر زمینهای دشمنان(…) شاه جهان(…) پسر(…) آشور پدر خدایان مرا نامزد کرد برای پادشاهی در رحم مادرم(…) انلیل مرا برای تسلط بر روی زمین و مردم فرا خواند. سین و شماش با همشکونهای مساعدی در مورد بنیاد فرمانروایی من فراهم ساختند. نبو و مردوک مرا بصیرت وسیع و فهم عمیق بخشیدند. خدایان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا روی تخت شاهی پدرم گذاشتند. آنها تسلط بر روی زمین را به من واگذار کردند. شهر(…) آنها بیرون رفتند(…) روی او ستایش کارهایی که من انجام دادهام. من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم این سنگ نوشته را برای ترغیب شاهان و پسران من در آینده باشد که امیری در میان شاهان پسران من که او را آشور و خدایان بزرگ برای تسلط بر روی زمین و مردم نامزد کند. این ستون و تحسین خدایان بزرگ را ببیند و باشد که به تدفین آن بپردازد و قربانیها کند اما آنکه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدایان بزرگ و آن عده که روی این ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه کند، باشد که به طرفداری او در یک برخورد سلاحها در میدان جنگ برخیزند و باشد که آنها او را راهنمایی نکنند.(…) باشد که آنها هم حکم شاهی او را براندازند و باشد که آنها نامش و تخمهاش را در زمین ضایع کنند.
وضعیت امروزی کتیبه : این کتیبه ارزشمند باستانی هزاران سال است که هویت تاریخی و باستانی ایران در خطه ایلام را در دل خود به امانت گذاشته است تا آیندگان به این شکل از تاریخ پیشینیان خود آگاه شوند. این کتیبه تاریخی امروزه حال چندان خوشی ندارد و عدم مراقبت صحیح و رعایت نکردن استانداردهای حفاظتی از آن، سبب شده که قسمتهایی از نوشتههای کتیبه آسیب دیده و از بین برود. امروزه برای اینکه کتیبه در معرض آسیب گردشگران واقع نشود، قفسهای آهنی بر روی پیکر آن نهاده شده است. اما این قفسه آهنی نه تنها نقش حفاظتی چندانی ندارد و نمیتواند جلوی فرسایشهای ناشی از آب و هوا را بگیرد، بلکه صحنهای نازیبا را از چشمانداز کتیبه به نمایش گذاشته است و سبب میشود که حتی آسیبهای وارد شده به کتیبه نیز در زیر این حفاظ، مشخص نشوند و کمک به از بین رفتن کامل کتیبه نیز میکند. به نظر میرسد کسانی که وظیفه مراقبت از کتیبه را دارند باید تدبیر بهتری اندیشیده و در یک چهاچوب استاندارد از کتیبه نگهداری کنند. طبیعی است که با قرار دادن یک حفاظ شیشهای بر روی کتیبه هم استاندارد مراقبت از کتیبه بهتر خواهد شد و هم چشمانداز زیباتری برای گردشگران و بازدیدکنندگان از این اثر تاریخی ارزشمند به نمایش گذاشته خواهد شد. اگر گذرتان به استان ایلام افتاد میتوانید از این اثر باستانی دیدن کنید و بر هنر، فرهنگ و خطوط باستانی این منطقه مطلع و آگاه شوید.
خانه ترابی سمنان
خانهی ترابی یکی از دیدنی های سمنان و از خانههای با ارزش بافت تاریخی شهر است و در محله کهندژ قرار دارد. این بنا در دوره قاجاریه ساخته شده و در سالهای اخیر مرمت و احیا شده است به شماره ثبت ۲۹۷۴۴ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. خانه ترابی از دو بخش شمالی و جنوبی تشکیل شده است که در دو سوی حیاط مرکزی بنا شدهاند. بخش جنوبی این بنا از نظام معماری دوره صفوی پیروی میکند و بخش شمالی متعلق به دوره پهلوی است. پوششها در بخش جنوبی، طاق و تویزه و در بخش شمالی تخت و تیرپوشاند و سرداب که با هر دو قسمت دیگر متفاوت است؛ چهاربخشی است. مهمترین فضای این خانه، اتاق پنجدری یا شاهنشین آن است که در بخش جنوبی قرار گرفته و پوشش آن با تویزه و طاق کژاوه اجرا شده است. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد خانه ترابی، وجود ساباط (سابات) در مقابل این خانه تاریخی است که این خانه را به معبر کهندژ متصل میکند و احتمالاً قدمت آن به دوره صفوی میرسد. ساباطها(سابات) از ویژگیهای منحصر به فرد معماری مناطق گرمسیر و کویری هستند، یکی از کارکردهای سابات پدید آوردن سایه و جایگاهی خنک برای رهگذران است. این سازه با نیمه پوشیده کردن کوچه در تابستان، به پدید آمدن کوران هوا میانجامد که هوای درون سابات را از بیرون آن خنکتر میکند. این ویژگی نیمه پوشیده بودن در زمستان به گرمتر شدن هوای درون سابات از بیرون آن میانجامد. ساباتها همچنین مایه یکپارچگی و استواری خانههای کنارشان هستند و به آنها در پایداری در برابر نیروهای پدید آمده از فشار سازه کمک میکنند.
باغ فتح آباد تبریز
درباره چگونگی ساخت این باغ و بانیان آن، اطلاعات کمی وجود دارد. تنها سندی که در آن به این باغ اشاره شده، کتاب «باغهای ایران و کوشکهای آن» تالیف دونالد ویلبر است. ویلبر در این کتاب باغ فتحآباد را اینچنین وصف کرده است: «در نزدیکی شاه گل باغی به نام فتحآباد واقع شده است. مرکز باغ از درختان میوه پوشیده شده است. ولی محور طویل آب، تمام باغ را بهطرز متداول در ایران، به هم متصل میسازد و به آن یک نوع هماهنگی میدهد. فقط بنای جدیدی که بهجای کوشک قدیم ساخته شده، هماهنگی آن را بر هم میزند. هر گاه از قسمت مرتفع، یعنی سمت جنوبی باغ وارد شویم، میبینیم که این خیابان پست و بلند است و شکل حوضهائی که در مسیر آن قرار گرفتهاند نیز مختلف است. در یک قسمت حاشیههای سبزی در کنار نهرها به چشم میخورد که آنها نیز به نوبه خود با حاشیهای از گل شمعدانی زینت یافتهاند. سرانجام به برجستهترین نقطه باغ، یعنی استخر عمیقش میرسیم که اطراف آن را سنگ کار کردهاند. این استخر، بسیار عمیق است و اطراف آن را درختان کهن و تنومندی احاطه کرده است. قسمت شمال این استخر، قدری بلندتر از سطح زمین است. این همان چیزی است که در استخر شاه گل نیز دیده میشود. هیچیک از قسمتهای این باغ به تنهائی زیبایی فوقالعاده و چشمگیری ندارد، در حالی که بهطور کلی جذاب و آرام است.»
طبق گفتههای ریشسفیدان منطقه، ساخت این باغ به ساعدالملک، یکی از معتمدان و بزرگان شهر تبریز نسبت داده شده است. خاندان عدل، این باغ را در حدود ۱۵۰ سال قبل خریداری میکنند. از مواردی که طبق سند همراه با باغ معامله شده است، قنات، استخر، بخشی از اراضی روستای فتحآباد و ساختمان موجود فعلی باغ را میتوان نام برد. این باغ در زمان وراث عدل، بهخصوص غلامرضا عدل توسعه پیدا میکند و وسعت آن به وسعت فعلی میرسد. مجموعه باغ و عمارت فتحآباد نیز در زمان این خاندان بازسازی میشود و ظاهراً این بازسازی را یکی از معماران محلی به نام حاج عباس علی ترفیعی، انجام داده است. از میان مواردی که در جریان این بازسازیها انجام شده است، رطوبتزدائی عمارت باغ و الحاق یک طبقه به آن، جلوگیری از نشتی استخر و آبنما و ساخت یکسری حوضچه در امداد محور اصلی باغ (شمالی ـ جنوبی) بین عمارت و آبگیر انتهای باغ را میتوان نام برد.
تغییر کاربری باغ فتح آباد : آموزشوپرورش استان آذربایجان شرقی، این باغ را در سال ۱۳۷۴ هجری شمسی از خاندان عدل خریداری کرد و در راستای اهداف آموزشوپرورش با تغییر کاربری به شکل «اردوگاه فرهنگی الغدیر» درآورد. برای تبدیل باغ به اردوگاه، بخشی از زمینهای اطراف باغ جهت توسعه و ساخت ابنیه متناسب با اردوگاه در دستور کار آموزشوپرورش قرار گرفت. باغ و عمارت فتحآباد در آذرماه سال ۱۳۷۸ هجری شمسی به شمارە ۲۵۱۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و همسو با اهداف توسعه باغ، میراث فرهنگی تبریز، توسعه و تغییر کاربری باغ فتحآباد را جزو برنامههای مطالعاتی خود قرار داد تا توسعه باغ باعث از بین رفتن هویت واقعی آن نشود. در همین راستا آموزشوپرورش زیر نظر میراث فرهنگی تبریز در صدد احیاء باغ به شیوه پیشین (کاشت درختان از بین رفته، احیای دسترسیهای تاریخی و جدید، بناهای تاریخی موجود و دیوارکشی اطراف باغ) برآمد؛ به طوری که تاکنون یکی از محورهای اصلی مسیر آب زیر نظر میراث فرهنگی تبریز مرمت شده و بخش عظیمی از صفهسازی محورهای آب، حوضچهها و آبگیرها در برنامه زمانبندی مرمت باغ قرار گرفته است.
ساختار باغ فتح آباد : این باغ جزو نمونه باغهایی است که در زمینی تقریبا مسطح با شیب کم بنا شده است. محور اصلی باغ در امتداد شمالی ـ جنوبی متناسب با مسیر حرکت آب قنات و در حد فاصل محور اصلی پیادەرو طراحی شده است. برای کنترل شیب معبر پیادهرو، هشت سکو با ۱۸ پله با اختلاف سطح کل مسیر ۳۰۵ سانتیمتر در نظر گرفته شده است. در وسط محور اصلی باغ درست در امتداد جوی آب در وسط هر یک از سطوح (پلههای طراحی شده) حوضچههایی بهشکل مستطیل و دایره ساخته شده است (چهار حوضچه بهشکل دایره و یک حوضچه بهشکل مستطیل در ابعاد متفاوت) که در میان هر یک فوارهای موجود است. باغ مذکور در گذشته دارای درختان بیشتری نسبت به وضع کنونی بوده است و با استناد به نقشه ترسیم شده ویلبر و ریشسفیدان منطقه، محل باغ، معدن درختان پیوندی نارون (قره آغاج) محسوب میشد. از این درختان به تعداد هشت اصله در اطراف حوضچه دایرهای، چهار اصله در اطراف آبنمای مربع شکل و دوازده اصله در اطراف آبگیر اصلی روبهروی عمارت باغ وجود داشت. عمارت اصلی باغ در امتداد محور اصلی قرار دارد و بنا به نقل قول ویلبر، ساختمان جدید در محل کوشک قدیمی ساخته شده است. این عمارت بهشکل کوشکی ساده و کوچک بهصورت ساختمانی برونگرا به وسعت ۲۰۰ متر مربع در دو طبقه ساخته شده است. ساختمان طوری طراحی شده که امکانات کمابیش کافی برای زندگی دائم یک خانوار در دو طبقه وجود داشته است. با استناد به نقشه ترسیم شده ویلبر، در گذشته بناهایی چون سرویسهای بهداشتی و اصطبل در مجموعه وجود داشتهاند که بهعلت عدم مراقبت و نگهداری از بین رفتهاند.
کاروانسرای منظریه
کاروانسرای منظریه مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان قم، بخش مرکزی، داخل پادگان منظریه واقع شده است و از جمله کاروانسراهای چهار ایوانی بهشمار میرود. ۶۰ حجره و اتاقک در پیرامون حیاط مرکزی قرار گرفتهاند و و دو ردیف اصطبل نیز در اضلاع شمالی و غربی جای دارند. مصالح بهکار رفته در بنا شامل لاشه سنگ، آجر، کاشی و ملات گچ میشود. این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۶۲۱ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. کاروانسرای منظریه در ابتدای راه ساوه، نزدیک پلی ساخته شده که از زیر آن رودخانه ای میگذرد. کاروانسرا که درمیان ناحیه خشک وبی حاصلی قرارگرفته، ازنظر بازرگانی اهمیت ویژه ای داشت. این کاروانسرا از یک سو در کنار کویر و از سوی دیگر در مجاور دریای نمک قرار دارد و نور خورشید از روی آن انعکاس شدیدی مییابد.
آبشار کیوان لیشتر
آبشار کیوان از جاهای دیدنی استان کهگیلویه و بویراحمد در شهر گچساران است. شهرستان گچساران مناطق دیدنی بسیاری دارد که برای عموم ناشناخته است. امروزه با افزایش تمایل افراد به تفریح و حضور در طبیعت، این مناطق نیز بهتر شناخته شده و تبدیل به تفریحگاههایی برای مردم شدهاند. آبشار کیوان یکی از زیباترین چشماندازهای طبیعت در دشت لیشتر است که چشم انسان از دیدن آن لذت میبرد. این صحنه دلانگیز رویایی، حاصل یک پدیده زمینشناسی است که در آن آب از یک مکانی مرتفع با سرعت زیاد به پایین یک رده یا دامنه میریزد. آبشار کیوان طبیعتی یکر و دستنخورده دارد که در محل برخورد دو رودخانه یا دره که در اصطلاح محلی به آنها دره تنگ درک و دره شور میگویند، در دشت لیشتر تشکیل شده است. لیشتر از روستاهای گچساران است که به روستای عربها با نام علیآباد نیز شهرت دارد و دارای جاذبه های طبیعی و تاریخی کمنظیری است. در دشت لیشتر، علاوه بر آبشار کیوان، آبشارهای دیگری نیز وجود دارند که ارتفاع زیادتری دارند و پوشش گیاهی مناسب، برکهها یا به اصطلاح محلی برمهای بزرگ در آن قرار دارد. از سمت دیگر و روی شاخه دیگر آبشارهای پلهپله همراه با استخرهای طبیعی که برای شنا مناسب است قرار گرفته است. آبشار کیوان در حقیقت ریزش ناگهانی آب از ارتفاعی سنگی و بلند است که ناشی از وجود بستری از سنگ سخت در مسیر رودخانهای است که با ملایمت به سمت قسمتهای بالای رودخانه شیب دارد و روی سنگ نرمتر قرار میگیرد. سنگهای نرمتر زیرین بهوسیله رودخانه سایش مییابند بهطوری که سنگ سختتر آویزان میشود و نهایتا آبشار را ایجاد میکند. این آبشار که از هفت طبقه تشکیل شده چشماندازی شفاف و زیبا دارد. آبشار کیوان که در دشت لیشتر و روستای هفتچشمه قرار گرفته در ۲۵کیلومتری گچساران است. این آبشار زیبا به شکل پلکانی تعبیه شده و یا ایجاد هفت آبشار کوچک، منظرهای بدیع را ایجاد کرده است. شکلگیری آبشارهای پله پله به طور طبیعی و بکر به ایجاد استخرهای طبیعی انجامیده و به طور کاملا بکر مکان هایی مناسب رای شنا ایجاد کرده است. بیشتر از سه چهارم مسیر دسترسی به آبشار با اتومبیل و بقیه آن با پیادهروی امکانپذیر است. آب کوههای دیل، آب گرمو و چهاربیشه در نزدیکی پاسگاه عبداللهی به هم پیوسته و تشکیل نهری فصلی را میدهند که از اواسط پاییز تا اواخر بهار جریان دارد. آبشار کیوان دارای چشماندازی زیبا و شفاف است و چون شکل پلکانی دارد، ارتفاع چندان زیادی را در بر نمیگیرد. این آبشار زیبا که به شکل پلکانی و طبیعی است و پلکانی بودن آن سبب گرفتن فشار زیاد آبشار و کاستن از تندی آن میشود، چشماندازی کمنظیر را به نمایش میگذارد. این آبشار در مسیر خود تشکیل رودخانهای فصلی را در شهر گچساران میدهد. آبشار کیوان در یک مسیر پلکانی، ۷ آبشار کوچک را به وجود آورده که جاری بودن آنها در بستر سنگی کوه، منظرهای بسیار زیبا و چشمگیر را به نمایش گذاشته است. این آبشار بکر، هر ساله در ایام تعطیل سال، بویژه در ایام نوروز، پذیرای گردشگران و طبیعتگردان است و یکی از مکانهای پربازدید در گچساران بویژه برای اهالی جنوب کشور محسوب میشود. این آبشار از مکانهای گردشگری و طبیعتگردی دیدنی در این شهرستان محسوب میشود. رفتن به آن برای کسانی که قصد درهنوردی غیرحرفهای دارند، تجربهای به یاد ماندنی برجای خواهد گذاشت. دسترسی به این محل از طریق راه دسترسی به روستای هفت چشمه امکانپذیر است كه بخشی از مسیر آن پس از روستا خاكی است. اگر به گچساران سری زدید از این آبشار زیبا دیدن کرده و از فضای اطراف آن جهت تفریح و گشت و گذار استفاده کنید.