استان شناسی
استان شناسی
مقبره عرب باغی
موقعيت طبيعي و فعلی:
مقبره فوق در بافت شهر اروميه، ميدان دفاع مقدس، خيابان وحدت واقع شده است. این بنا مربوط به دوره پهلوی با مالکیت دولتی در تاریخ ۰۹/۱۱/۱۳۸۴ و با شماره ثبتی ۱۴۲۸۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تاريخچه اثر :
اين بنا متعلق به سال ۱۳۵۵ هجري شمسي می باشد. پس از به خاک سپردن سيد حسين عرب باغی (يكي از عالمان بزرگ شهر اروميه) در اين محوطه که قبرستان عمومی شهر محسوب می شد به احترام مقبره ي ايشان پس از آن به اين مكان آرامگاه آقا قبر معروف گرديد.
مشخصات اثر :
اين بنا مربع مستطيل شكل با چهار ورودي غير متقارن در چهار ضلع آن مي باشد. (كه دليل آن اين بوده است كه در زمان ساخت آرامگاه گورهاي زيادي در آنجا قرار داشته است و به خاطر احترام به آنها مهندس مربوطه به اجبار ورودي ها را نامتقارن طراحي كرده است.)پنجره هاي نامتقارن با ابعاد بزرگ در دور تا دور اين بنا قرار دارد.
ستون هاي اين بنا در دو دوره اجرا شده است دوره ي اول در سال ۱۳۳۵ پس از ساخت ضريح و گنبد آن براي ايجاد فضاي مناسبي براي زائران اجرا شده است .دوره ي دوم در سال ۱۳۷۳ براي افزايش فضا اجرا شده است. اين ستون ها بفرم مربع مستطيل شكل به ابعاد ۲۲*۲۲مي باشند.در ميان ستون هاي آرامگاه تنها يك ستون آجري بفرم مربع مستطيل شكل به ابعاد ۵۷*۶۷ وجود دارد كه در شمال شرقي فضاي اصلي آرامگاه قرار دارد.كل فضاي بناي آرامگاه به غير از فضاي داخل گنبد خانه بوسيله ي سقف كاذب پوشانده شده است. ورودي هاي بنا هم زمان با تعميرات اساسي و توسعه ي فضاي آرامگاه ساخته شده است پس از آن فضاي آرامگاه تغييري نداشته است.
گنبد اين بنا با كاربندي زيبايي به روش تركين اجرا شده است.گنبدي كه هم اكنون از فضاي خارج بنا مشاهده مي شود گنبدي است فلزي كه بر روي گنبد آجري با فاصله ي تا حدودي زياد قرار دارد كه به اين آرامگاه عظمت و زيبايي خاصي داده است. براي جلوگيري از نفوذ رطوبت بر روي بخشهايي از بنا كه در دوره ي اول ساخته شده است از شيرواني استفاده شده و در بقيه قسمتها از قيروگوني استفاده شده است.
ويژگي اثر :
ويژگي بارز بنا اجراي معماري سنتي ، تزئينات كاربندي در زير گنبد مي باشد و در كنار آن مي توان مهمترين ويژگي كه باعث شده اين مكان مهم و و ارزشمند باشد وجود مزار مرحوم سيد حسين عرب باغي مي باشد و لازم است گزارشي از زندگينامه و فعاليتهاي خيرخواهانه ايشان را در اين پرونده بياوريم.
آقاي سيد حسين مشهور به عرب باغي فرزند مرحوم سيد نصرالله بن صادق الموسوي انار الله برهانه مي باشد. ايشان اصلاً از سادات گلپايگان بوده ، اجداد گرامي ايشان در گذشته ها به اروميه مهاجرت كرده اند.
در سال ۱۲۹۴هجری قمری (۱۲۵۴ هجری شمسی) در قريه سعيدلو يك فرسخي شهر اروميه از مادر متولد شد و سپس در دوران كودكي از قريه ي نامبرده به شهر اروميه مهاجرت نموده و در مسجد جامع اروميه به تحصيل علم پرداختند.
در سال ۱۲۷۴ هجری شمسی عازم عقبه ي حضرت علي بن موسي الرضا گرديده و مدت هشت سال به تكميل معلومات پرداختند. پس از آن در نجف اشرف پس از تحصيل فراوان به درجه ي اجتهاد نائل شدند. در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی به وطن اصلي خود بازگشتند و در محله ي عرب باغي سكونت فرمودند.(كه شهرتشان به همين مناسبت است)
از تاليفات ايشان مي توان به مسائل النجفيه ، دره الغربه ، دره البيضإ ، تحفته الشيعه، مسائل الشريعه ، تحفته المهديه و اربعين در اربعين اشاره كرد.
از فعاليت هاي خيرخواهانه ي ايشان در اروميه تاسيس بيمارستان شير خورشيد سرخ ، تعمير مسجد جامع ، احداث پل شهر چائي ، احداث قبرستان وسيع باغسالخانه و نيز برگزاري اولين نماز جمعه در ۱۳۰۹ هجری شمسی مي باشد.
فضائل اين مرد تاريخي بي شمار است كه در اين گزارش نمي گنجد ، ايشان در صبح روزجمعه ي چهاردهم رمضان المبارك سال ۱۳۲۹ هجری شمسی در سن ۷۵ سالگي در شهر اروميه در منزل خود دار فاني را وداع نمودند.
تخت سليمان تكاب؛ مجموعه ای پررمز و راز
تخت سليمان و مجموعه آثار باستاني آن يكي از مهم ترين و مشهورترين مراكز تاريخ و تمدن كشور ايران است.
مجموعه آثار تاريخي تخت سليمان كه در كوهستان هاي غرب كشور و در محل بسيار مصفا و خوش آب و هوايي قرار گرفته، در زمان هاي قديم داراي موقعيت سوق الجيشي حساس بوده است. بقاياي مجموعه بر روي جبهه اي از سنگ در ۴۸ كيلومتري شمال شرق تكاب قرار گرفته در ميان انبوهي از آثار طبيعي و مصنوعي مانند درياچه ها، آبگرم ها، قبور كهنسال و ابنيه تاريخي ديگر احاطه شده است.
تخت سليمان در زمان هاي پيش از تاريخ و دوران هخامنشي و اشكاني و ساساني معبر شاهراه هاي عمده بود كه از طرف همدان به طرف ارمنستان و آسياي صغير رفته و از لحاظ لشكركشي نيز اهميت فوق العاده اي داشته و اين مكان محل تلاقي و برخورد اقوام مختلف بوده است.
تخت سليمان امروزي باقيمانده قلعه و آثار بزرگ و عمارات مخصوص براي سكونت موبدان بوده است كه در زمان اشكانيان و ساسانيان در نهايت آبادي و اوج قدرت بوده و در نتيجه حمله روميان و تاخت وتاز اقوام عرب و مغول ويران شده و آثار تمدن آن از بين رفته است.
آتشكده آذرگشنسب كه در دوران اسلامي به تخت سليمان شهرت يافت از وسيع ترين مجموعه بناهاي ساساني است كه تاكنون شناسايي و از زيرخاك بيرون آورده شده است. از گذشته هاي دور شرايط مناسب دره سرسبز و چشمه هاي هميشه جوشانش براي زندگي بسيار مناسب بوده است و خيلي زود مورد سكونت قرار گرفته و در دوره خسرو اول ساساني (انوشيروان) با انتقال آتش مقدس از شيز قديم (تقريباً ناحيه اي در جنوب درياچه اروميه) اين منطقه بر اهميت آن افزوده شد.
آتشكده آذرگشنسب كه آتشكده پادشاهان و سرداران بوده موقعيت جنگجويان را حفظ مي كرده و به عنوان نماد وحدت كشور از احترام بالايي برخوردار بوده است به طوري كه بعد از پادشاهي اشخاصي از خاندان ساساني آنها پياده به اين محل آمده و ضمن زيارت، تاج شاهي را برسر ميگذاشتند.
نخستين صحنه اي كه در روبه رو شدن با اين مجموعه بي نظير چشم را خيره مي كند حصار عظيم دوره ساساني است كه با ظاهري تدافعي به طول ۱/۱۲۰ كيلومتر و عرض حدوداً ۳/۸۰ متر به شكل بيضي، تمام مجموعه و درياچه مقدس را احاطه كرده است.
در حالي كه هسته اصلي ديوارها از لاشه سنگ و ملات ساروج است پوشش بيروني حصار را سنگ هاي بزرگ حجاري شده زينت بخشيده اند.
اين حصار ۱۳ متر ارتفاع دارد و سالم ترين قسمت باقيمانده آن در جبهه غربي و جنوب غربي كه بخشي از آن به تازگي به شكل اوليه مرمت شده است.
حصار مربوطه داراي ۳۸ برج به صورت قوس در جبهه بيروني بوده و داراي دو دروازه است. دروازه جنوب شرقي به علت زيبايي حجارهاي بالاي طاق و نيز آسيب ناچيز از اهميت بيشتري برخوردار است.
آتشكده آذرگشنسب در ضلع شمالي درياچه قرار گرفته و داراي نمايي چهارطاقي است كه درون آن محراب آتش قرار گرفته و راهروهاي مخصوص مراسم عبادي اطرافش را فراگرفته اند.
جايي كه موبدان در حالي كه سرودهاي مقدس اوستا را زمزمه مي كردند در كنار آتشدان دهان خود را با پارچه اي مي بستند تا با نفس خود آن را آلوده نسازند و دستكش به دست چوب هاي از قبل پاك شده را با انبر روي آتش قرار مي دادند.
در سمت راست چهارطاقي دومين اتاق مهم اين آتشكده يعني «يزشن ـ گاه» قرار گرفته است كه در آن آتش را وقتي براي نيايش در معرض ديد نبود، شعله ور حفظ مي كردند.
در ضلع شمال غربي، ايوان بلند و شكوهمند ساساني معروف به ايوان خسرو كه از آجر قرمز و ملات ساروج ساخته شده قرار دارد كه تنها ديوارهاي باقي مانده هنوز به عنوان شاخص اين مجموعه تلقي مي شود.
اين ايوان بلند كه براي اقامت پادشاهان ساساني در زمان اجراي مراسم زيارت آتشكده آذرگشنسب، بار عام احداث شده است و به احتمال زياد تاريخ ساخت آن مربوط به خسرو اول معروف به انوشيروان است.
از برخي تاريخ نويسان و جغرافيدانان دنياي قديم در مورد شكوه، تزئينات سقف و ملزومات اشرافي بويژه تخت جواهرنشان سلطنتي طاقديس اين ايوان شاهي يادداشت هايي باقي مانده كه گوياي توجه خاص شاهان ساساني به رونق و شكوه اين مكان مذهبي ـ سياسي است.
تخت طاقديس كه برحسب قرار گرفتن خورشيد قابل چرخش و تنظيم بوده جنسي از عاج و چوب ساج و سايباني از نقره و طلاداشته كه طاقي از طلاو لاجورد كه آسمان را با كواكب به تصوير مي كشيده آن را دربرمي گرفته است.
همچنين بايد به تالار ستون دار كه كاربرد آن هنوز قطعي نشده و به مقوله يك آتشكده ديگر يا كاخ قلمداد شده اشاره كرد. يكي از معابد شناسايي شده در تخت سليمان تالاري است كه در ضلع شرقي آتشكده آذرگشنسب قرار دارد به دليل تشابه سبك معماري احتمالاً مكاني بوده براي ستايش ايزد بانوي آب (آناهيتا) در اوستا «ايدوسيور آناهيته» چشمه اي است كه از كوهي افسانه اي «هوكيئويه» مي جوشد. اين روايت مي تواند نشانگر اهميت انتخاب اين محل براي استقرار جايگاه مقدس طي هزاران سال و بخصوص در دوران ساساني باشد.
تقريباً در قسمت جنوبي قلعه درياچه زيبايي به شكل بيضي نامنظم به طول ۱۲۰ و به عرض ۸۰ متر و عمق ۴۵ تا ۶۵ متر پر از آب وجود دارد.
مسأله جالب توجه درباره اين درياچه اين است كه اين درياچه هيچ وقت سرريز نمي شود و اگر جلوي جريان آب را نيز باز كنند از حجم آب كاسته نمي شود به همين خاطر درياچه تخت سليمان را درياچه سحرآميزي مي دانند كه داراي ناشناخته هاي بسياري بوده و بررسي ها و پژوهش هاي هدفمند را مي طلبد.
با وجود اين قلعه با عظمت تكاب در سال ۶۲۴ ميلادي به واسطه حمله ارتش روم و شكست سپاهانيان خسرو دوم (پرويز) مورد غارت وتخريب و بي حرمتي واقع و از اعتبار آن كاسته شد و ديگر هرگز رونق پيشين را نيافت تا اين كه در دوره ايلخانان مغول، آباقاخان با انجام تعميرات وسيع و احداث بناهاي جديد به روي شالوده بناهاي ساساني از اين مكان به عنوان تفرجگاه و شكارگاه خود استفاده كرد و بعد از ايلخانان مغول اين مكان به صورت شهرك كم اهميتي با مشاغل متنوع تا قرن ۱۱ هـ.ق به حيات خود ادامه داد و تا زماني كه هيأت آلماني به سرپرستي رودلف ناومان در سال ۱۹۶۰ نخستين گمانه ها را در اين محل آغاز كردند متروك ماند.
بعد از به ثبت رسيدن مجموعه ساساني تخت سليمان تكاب به عنوان چهارمين اثر ايراني در فهرست آثار جهاني از سوي سازمان يونسكو تلاش هائي جهت آشكار شدن رازهاي سر به مهر اين مجموعه آغاز شده كه هنوز هم بي وقفه ادامه دارد. در نتيجه در اين كاوش ها و حفاري ها قسمت هاي مختلف اين مجموعه شناسايي و مداركي به دست آمد كه نشان مي دهد پس از مرگ آباقاخان، بناهاي كاخ شكار مجموعه نيز تخريب و بلافاصله در اواخر همان دوره مجموعه تخت سليمان به شهركي تبديل مي شود كه بناهاي عام المنفعه آن همچون بازار، مسجد، حمام، كارگاه هاي صنعتي و حتي تعدادي از منازل مسكوني با مصالح كاخ شكار آباقاخان در اطراف دروازه شمالي و قبرستان ساكنان شهرك مذكور در قسمت بيروني مجموعه شكل گرفته است.
اما در خصوص اين مجموعه توجه به دو نكته ضروري است اول اين كه در جغرافياي تاريخي ايران، شهر شيز از پايتخت هاي بزرگ آذربايجان است كه بعدها مركز بزرگ آتشكده عظيم شهر ياران ساساني گرديد و در ادبيات فارسي نام اين آتشكده فراوان ديده مي شود در اهميت و توجه به آن نوشته اند كه سلاطين ساساني براي بزرگداشت اين جايگاه مقدس پاي پياده از تيسفون به زيارت اين آتشكده آمده و در برابر آن زانو زده و اظهار عبوديت مي كرده اند و اما نكته دوم اين كه نظر به اين كه علماي باستان شناسان و علاقه مندان به آثار تاريخي پيوسته در جست وجو و تفحص براي پيدا كردن مكان اصلي اين آتشكده بوده و از روي اسناد و نوشته هاي پيشينيان مخصوصاً متون پهلوي و اوستا كنجكاوي نموده اند. بعضي محل اين آتشكده را در نزديك درياچه اروميه و برخي در شهر شيز دانسته اند كه تا پيش از حفاري اين مطلب همچنان مكتوم و مورد بحث مانده بود. حتي در فهرستي كه از آتشكده هاي زمان ساساني به دست مورخين اسلامي تهيه و تنظيم شده محل آتشكده اعظم شهرياران ساساني را در دو نقطه مثبت نوشته اند يكي شهر شيز و ديگري در محل تخت سليمان است. اسكلت آتشكده بزرگ ساساني پس از گذشت قرن ها، اختلاف كلي بين شيز و تخت سليمان را برطرف كرده و روشن مي سازد كه شهر شيز همان تخت سليمان امروزي است كه مركز بزرگ ترين آتشكده زمان ساساني بوده است و اين امر اهميت كاوش هاي علمي در تخت سليمان را آشكار مي كند.
مجموعه تخت سليمان تكاب با مناظر و مواهب طبيعي خود و اطراف آن همچون تابلوي كم نظيري است كه چشم هر بيننده اي را به خود خيره مي كند. آب هاي معدني و نقاط ديدني و كوهستان هاي سبز و خرم اطراف اين مجموعه، از عوامل بسيار مهم جذب هر توريست و جهانگردي است.
بافت تاريخی و قدیمی ماکو
چنانکه تمام شواهد تاریخی نشان می دهد ماکو همواره برای ایران زمین شهری مــرزی بـوده و دروازه ورود بـه فـلات ایـران محـسوب مـی گـردد . اوضـاع جغرافیـایی منطقه امکان استقرار قلعه ای نظامی در گلوگاهی را فراهم آورده که براحتی قابل دفاع می باشد ، امروزه نیـز علیـرغم توسعه روابط تجـاری وامنیت منطقه هنوز هم ارزش نظامـی منطقه در دفاع از فلات مرکزی ایران قابل انکار نیست .
بنـابـراین بــرای شنـاخـت هسته اولیـه شهـر بـاید در جـستجـوی قلعـه اولیـه بود ، قلعـه ای که شـاید وجود آن را بتـوان به زمان مادها و حتی قبل از آن منسوب کــرد .
حمدالله مستوفی در نزهه القلوب چنین اشاره می کند “ماکو قلعه ای است بر شکاف سنگی دیهی در پای آن قلعه چنانکه آن کوه تا نیمروز سایه بان آن دیه شده و مرجانیتا که بزرگ کشیشان است آنجا سکونت دارد .”
- مساجد و فضاهاي مذهبي :
بافت تاريخي شهر ماكو عليرغم جمعيت كم و وسعت محدود داراي سه مسجد و يك امامزاده است . از آنجا كه شهر تا مدتهـا ارمني نشين بوده است ، مساجدي با قدمت بسيار در آن ديده نمي شود .با ايـن وجـود تعـداد فضـاهـاي مذهبـي موجـود نيـز بخصوص در بـخش قديمي آن قـابل توجه است . معمـاري ايـن سـه مسجد اگر چه پر تزئين نمي باشد ولي از معماري ساده و مستحكمي برخوردار است ، زيارتگاه كوچكي نيز با معماري بسيار ساده در اين بخش از شهر وجود دارد .
- تاریخچه و موقعیت بافت قدیمی ماکو :
در اواخر دوره قاجاریه شهر از گسترش بیشتری برخوردار گردید و ابنیه زیادی تحت تاثیر معماری اروپـایی در خارج از محدوده هـای بـاروی شهر ساخته شده و باروی شهر به تدریج نقش خود را از دست داده و ثقل شهر از بـالای آن به پـایین منتقل گردیده است . مخصوصـاً کـه در جنگ جهـانی اول از طرف روسیـه راه آهنی از شاه تختی بر روی پل دشت بـه با یزید در خـاک ترکیه کشیده شد که ایستگاه آن در مـاکو “داش دام” خوانـده می شد . این راه آهن و وجـود جاده ای که تنها راه ورود کـالا از اروپا بـه قسمتهای شمـالغرب ایـران بـود ، موجب گشت که شهر بـه سمت پـائیـن کـوه تمـایل پیـدا کــرده و بــرج و بــاروی شهــر ارزش خـود را از دسـت بـدهـد . تـعــداد زیـادی خانه های بسیار زیبا از این دوره در جنوب شهر قدیم به چشـم می خورد . در دوره رضا شـاهی بـا احداث خیابان مشهور این دوره که معمولاً نام خیابان پهلوی را نیز بر خـود می گرفت و احـداث میـدان ویژه آن دوره و اهمیت یـافتن مرز بازرگان ، شهـر در مسیر دیـگری در امتداد جـاده رشدی خطی پیـدا کرده است .
بنظر می رسد در دوره قاجار با اهمیت پیدا کردن شهر بعنوان دروازه ورود کالا و فرهنگ و تمدن غربی ، ماکـو گسترش پیـدا کرده و ارزش تجـاری و نقش منطقـه ای در بـرابر نقش نظامی از اهمیـت بیشتری بـرخوردار گـردید و شهـر قدیم ماکـو که امـروزه مورد مطالعه قرار می گیرد ، شهر بیـادگار مانده از همین دوره می باشد .
در بـافت تاريخي شهر مـاكو اكثـر فضاهاي شهري شناخته شده به چشم مي خورد ، بـا اين تفاوت كه بعـلت كوچكـي شهـر و شبـاهت آن بـه بـافتهاي روستـايي ايـن فضـاهـا در ابعـادي محدود مشاهده مي شود . مثلـاً بـازار شهـر در حـد بـازارچه و ميـدان شهـر در حـد يك ميـدان نـامنظم محله اي و حمام كوچكي در كنار مسجد جامع نه چندان بزرگ آن به چشم مي خورد . با اين وجود روابط اين فضاهـا كاملاً از اصول شهرسازي شهرهـاي اسلامي تبعيت كرده و فضاهايي مانوس و بسيار زيبا را پـديـد آورده است .
- بازار و بازارچه ها :
بافت تاريخي شهر داراي بازارچه اي به طول ۱۶۴ متر با تعداد ۷۳ مغازه مي باشد . اين بازارچه با نقشـي منطقه اي تنهـا بـازار منطقه نسبتاً وسيعي از گوشه شمالغربي ايران است كه خود با بازار خوي در ارتباط بوده است .حـال و هـواي روستايي آن موجب گشته تا بـا بازاري مسقف برخورد نكنيم .اين بازارچه از هيچيـك از فضاهـاي رسمي بـازارهاي ايراني بغير از راسته بازار برخوردار نيست . با اينحال تركيب آن با مسجد جامع ، ميدان و حمام تركيبي زيبا را بوجود آورده است .
- ميادين و ميدانچه ها :
تنها ميدان بافت تاريخي شهر در انتهاي شمالي بازار واقع گرديده كه ورود چهار معبر اصلي شهر به آن زندگي مي بـخشد . بـا اين وجـود ميـدان داراي طـراحي ويژه اي نبوده و از بدنه هاي باارزش نيـز بـرخوردار نيست بـا اين همه ارتبـاط ورودي ها و ابعاد و تناسبات آن بسيار صحيح و منطبق بر الگوهاي شهرسازي شهرهاي ايراني مي باشد .
تپه حسنلو؛ گنجينه تمدن ۸ هزارساله
تپه باستاني حسنلو در آذربايجان غربي، در جنوب غربي درياچه اروميه، در منطقه سرسبز شهرستان نقده (سرزمين تاريخي سلروز) و در ۷ كيلومتري شمال شرقي اين شهرستان واقع است و به علت مجاورت با دهستان حسنلو به اين نام معروف شده است.
ارتفاع اين تپه از بستر رودخانه گدار كه از كنار آن مي گذرد، ۲۰ متر و قطر آن حدود ۲۵۰ تا ۲۸۰ متر است. چند تپه باستاني ديگر هم كه ارتفاع آنها از ۱۵ متر تجاوز نمي كنند، در اطراف اين تپه پراكنده اند.
شناسايي و حفاري اين تپه باستاني در سال ۱۳۱۳ صورت گرفت. در طي اين حفاري، تعدادي ظروف سفالي با اشكال متنوع و مختلف به دست آمد. در سال ،۱۳۳۶ كاوش علمي و تخصصي تپه باستاني حسنلو را هيأت حفاري و كاوش مشترك ايراني – آمريكايي آغاز كرد و در اين حفاري و كاوش، از خرابه ها شهر، دژي از زير خاك بيرون آمد كه به عقيده باستان شناسان متعلق به قوم ماننا ست. ديوارهاي اين بناها و منازل و معابد آن با پايه هاي سنگي ساخته شده و در بالاي آنها از آجرهاي بزرگي به طول ،۴۰ عرض ۲۳ سانتيمتر و ضخامت ۱۴ سانتيمتر استفاده شده است.
در قسمت حفاري شده اين تپه، ويرانه هاي شهر يا دژي ديده مي شود كه از دو بخش عمده تشكيل شده است. قسمت نخست به تالار شاهي يا معبد سلطنتي معروف است و در آن سكوهاي بزرگ و كوچكي ديده مي شود و در انتهاي جنوب تالار تختگاه يا محراب معبد قرار دارد و در اين قسمت سكوهاي بزرگ و كوچك ديده مي شود.
قسمت ديگر، تالار بزرگ يا معبد اصلي است كه در ضلع شمالي و مجاور بناهاي تالار اول قرار گرفته و كف آن فرش شده است و در آن دو قطعه سنگ بزرگ ديده مي شود. باستان شناسان اين دو قطعه سنگ سرخ رنگ و بزرگ را وسيله اي براي مجازات محكومان يا براي به جا آوردن قرباني به درگاه رب النوع مي دانند كه سر قربانيان و محكومان را روي آن مي گذاشتند و از تن جدا مي كردند. در انتهاي اين تالار، ۳ ستون بزرگ سنگي جاي گرفته است.
پشت اين ستون هاي ۴ متري، خانه هاي كوچكي با مصالح سنگي قرار دارد كه به نظر باستان شناسان، محل سكناي بردگان، كنيزان يا خادمان معبد بود. در اين قسمت، اسكلت ۴۰ زن نيز پيدا شده است. دور تا دور بناها را حصار و بارويي به ارتفاع ۶ متر فرا گرفته است كه قسمتي از اين بارو و حصار و كنگره هاي آن در ضلع غربي بر اثر كاوش و حفاري نمودار شده است.
تپه باستاني حسنلو يكي از مهمترين اماكن باستاني و تاريخي ايران و جهان به شمار مي رود و باستان شناسان ايراني و خارجي قدمت آن را حدود ۸۰۰ تا ۱۴۰۰ سال قبل از ميلاد تخمين زده اند. حدس ديگر آن است كه آثار مربوط به ويرانه هاي تپه حسنلو در ۷۰۰ يا ۶۵۰ سال قبل از ميلاد به آتش كشيده شده است. اين تپه داراي ۱۰ دوره متمايز سكونت است كه آنها را از قديم به جديد يعني از دوره دهم تا دوره اول كه آخرين دوره است، تقسيم بندي كرده اند. اين دوران از دوره ابتدايي سنگي آغاز و تا دوره باستاني، مادها و دوره اسلامي ادامه مي يابد.
قدمت دوره ابتدايي و سنگي تپه حسنلو به عقيده دكتر رابرت دايسون، باستان شناس آمريكايي و سرپرست هيأت حفراي تپه حسنلو، به ۶ هزار سال قبل از ميلاد برمي گردد. تاريخ تقريبي سكونت اول به حدود هزاره ششم قبل از ميلاد مي رسد و دوراني را شامل مي شود كه تپه حسنلو زياد مورد توجه نبود. در اين دوره ها، به بناهاي خشتي گلي و سنگي برخورد شده است.
از دوره چهارم سكونت در تپه حسنلو، يعني در هنگام آتش سوزي بزرگ، تا دوره هفتم سكونت، آثار ساختماني به دست آمده است كه دلالت بر سكونت در اين تپه دارد. دوره چهارم حسنلو مهمترين دوره فرهنگي اين دوره است. در ميان بناهاي سمت شرقي حياط مركزي، بقاياي چند انبار و اصطبل قابل تشخيص است كه از اين انبارها مقدار زيادي خمره كشف شده است كه به گماني به درد ذخيره آب دژ مي خورد و به گماني ديگر مخصوص نگهداري مشروبات بوده است.
در جانب ورودي حياط، مجموعه اي از بناهايي مانند تالار بزرگ يا پرستشگاه و تعدادي اتاق هاي متصل و مربوط به هم قرار داشته است. در اين ميان، پرستشگاه بيش از ديگر بناها قابل توجه است. اين پرستشگاه داراي سقف و ستون هاي چوبي بود و ۲۴/۳۰ متر طول و ۱۸/۵متر عرض داشته است.
در دژ حسنلو، اتاق هايي نيز به انبار و آشپزخانه و اسلحه خانه اختصاص داشته است، از اسلحه خانه كه معلوم نشده كارگاه اسلحه سازي يا محل نگهداري جنگ افزار بود، مقدار زيادي شمشير و ۳ نيزه آهني كشف شده است. در اطراف غربي حياط، حدود ۱۵ باب اتاق بزرگ و كوچك وجود داشته و جام زرين حسنلو در يكي از اتاق هاي همين قسمت كشف شده است. بناهاي شمالي حياط مركزي گوياي جايگاه مخصوص زنان و كنيزان بوده است چون در اين قسمت مقدار زيادي جعبه هاي مخصوص نگهداري وسايل آرايشي چون سرمه دان و وسمه دان استخواني يافت شده است.
از تپه باستاني حسنلو در سال هاي ۱۳۱۳ تا ،۱۳۵۸ طي حفاري هاي باستان شناسان ايراني و آمريكايي انواع و اقسام ابزار و ادوات جنگي مانند شمشير، خنجر، نيزه، سرنيزه هايي از جنس مفرغ و آهن به همراه هزاران ظروف سفالي و اشياي استخواني سنگي سفالي، شيشه اي و فلزي گوناگون كه هر يك داراي ارزش تاريخي، باستاني و هنري هستند، كشف شده است كه در موزه ها ايران باستان، آذربايجان، آمريكا، فرانسه و ديگر كشورهاي جهان نگهداري مي شود. مهمترين اثر مكشوفه تپه باستاني حسنلو كه اهميت ويژه اي در جهان و باستان شناسي دارد، جام طلايي حسنلو است. وزن اين جام ۹۵۰ گرم، بلنداي آن ۲۱ سانتيمتر، قطر آن ۲۵ سانتيمتر و محيط لبه آن ۶۱ سانتيمتر است و در موزه ايران باستان تهران نگهداري مي شود. اين كشف در تاريخ باستان شناسي ايران و در جهان يكي از مهمترين اكتشافات علمي و از نادرترين آثار تاريخي ديني و هنري دنياي باستان شناسي به شمار مي رود.
اين جام اثر كاملاً خيره كننده اي است؛ زيرا بيش از حد ظريف كاري داشته و فاقد تركيب مجلل است. قدمت جام طلايي كشف شده از تپه حسنلو در حدود ۸۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح است.
واقعيت اين است كه نه تنها تپه حسنلو بلكه صدها اثر باستاني و تاريخي در آذربايجان غربي، اين منطقه را در زمره مناطق ديدني و داراي استعداد و امكانات بي نظير گردشگري قرار داده است كه اين امر تلاش بيش از پيش مسئولان را مي طلبد تا اين استان به جايگاه واقعي خود در اين زمينه دست يابد.
مدرسه هدایت
موقعيت طبيعی:
مدرسه قديمي هدايت در بافت متراكم و مسكوني و تقريباً نزديك به بازار قديمي و مركز شهر اروميه (ميدان انقلاب) واقع شده است و هر چند در بين واحدهاي معماري محصور شده ولي طوري قرار گرفته كه مي توان آنرا از بيرون ملاحظه كرد.
موقعيت فعلی:
مدرسه فوق در ضلع غربي خيابان امام، كوچه مهر (امیر نظمي یا باغ كودك) ساخته شده است. این بنا در تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۷۵ و با شماره ثبتی ۱۸۳۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تاريخچه بنا:
با توجه به نوع مصالح و فرم معماري و تاريخ احداث آن كه به سال ۱۳۰۳ بعد از ۵ سال به اتمام رسيده است قدمت آن به اواخر دوره قاجاريه مي رسد. بناي مذكور توسط شهريار خان احداث شده كه بعداً ايشان به آقاي ديلمقاني مي فروشند تا اينكه در سال ۱۳۴۶ آقاي صحت آنرا از وراث آقاي ديلمقاني و هاشم ديلمقاني خريداري و از سال ۱۳۴۷ تا ۵۶ به عنوان مدرسه هدايت مورد بهره برداري قرار مي دهند، لازم به توضيح است كه در جنگ جهاني اول مدتي فرانسويها از بناي فوق استفاده نموده اند.
مشخصات بنا:
مدرسه فوق داراي ۲ حياط بيروني و اندروني بوده و واحدهاي مسكوني آن در دو ضلع غربي و جنوبي حياط بيروني ساخته شده اند.
مهمترين و با ارزشترين بخش مدرسه را ساختمان ضلع جنوبي صحن تشكيل مي دهد كه رو به شمال و در وسط حياط بيروني و اندروني است. حياط دو جبهه تقريباً به فرم چهار گوش با ديوار كشي آجري و پايه هاي سنگي و آجري ساده (با تزئيناتي به تبعيت از نماي عمومي مدرسه) با پوشش آسفالت و سنگفرش آرايش يافته است.
در دو ضلع جنوبي و غربي حياط ساختمانهایي با زير زمين وجود دارد كه از سطح حياط چند پله پايين تر است. مصالح بكار رفته در زيرزمين تا حدود ارتفاع ۱ متر با سنگهاي خاكستري تراش و در طبقه همكف از آجر استفاده شده است. واحدهاي ساختماني مدرسه شامل ۸ واحد مسكوني كه به ترتيب سه اتاق با پنجره ارسي بالا رو در بخش جنوبي حياط و يك ايوان (با ۲ ستون مدور به عمق تقريبي ۳ متر) در ضلع شمالي حياط اندروني كه در امتداد آن دو اتاق ۲ اتاق ديگر به صورت قرينه در طرفين همراه راهروها فضاسازي شده اند. هسته مركزي اين بافت را شاه نشين نسبتاً بزرگي كه مشرف به حياط اندروني است تشكيل مي دهد.
عوامل تزئين شده و نوع آنها:
سردرهاي ورودي با طاقهاي هلالي شكل در دو جبهه بنا با رعايت اصل قرينه سازي بر دلپذير نمودن مجموعه، جهت ورود به داخل واحدها و حياط اندروني و بيروني است. نماي عمومي مدرسه با طاق نماهاي هلالي و تزئينات آجري يك رنگ فيروزه اي در حواشي سردرها، روشنائيها، ستونها و ديواره ها كه تناسب دلپذيري را به بنا بخشيده و سردرهايي كه به صورت قرينه در دو ضلع شمال شرقي و شمال غربي بنا جهت ورود به داخل و حياط اندروني و بيروني است با بخشي از حياط بيروني ديده مي شوند. در نماي شمالي ساختمان ايوان كم عمق با ستونها و قوسهاي نيم برجسته، مزين به آجرهاي لعابدار فيروزه اي رنگ، چشم انداز زيبایي را با ايوان جنوبي كه با دو ستون مدور با پايه ستون سنگي مشاهده مي شود به بنا بخشيده است. پيشاني ايوان با كاشيهاي هفت رنگ تزئين شده كه متأسفانه اكثراً از بين رفته و اندكي از آنها با مطالبي از آيات قرآني باقي مانده است. غير از تزئينات فوق نقوش و طرحهاي هندسي ديگري با آجرهاي يك رنگ (آبي و قرمز) در طرفين و زير ايوان دو جناح همراه با ارسيها و شيشه هاي رنگي و روشنائيهاي بزرگ قابل ملاحظه مي باشد. نماي عمومي جبهه جنوبي مدرسه با ايوان ستون دار و اتاقها و سردرهاي ورودي بفرم طاق هلالي كه در طرفين ايوان بصورت قرينه مي باشد مشاهده می شود. پايه ستون ايوان جنوبي از سنگ آهك چهارگوش و تزئينات ساده حجاري و نوارشياري شالي آن، خود ستون با آجرهاي لعابدار فيروزه اي آذين يافته است.
نوع بهره برداري و مالكيت بنا:
بناي مسكوني فوق مدتي مدرسه بوده كه توسط آقاي صحت اداره مي شده و در نزد مردم به مدرسه هدايت اشتهار داشته است. به علت اينكه مالك بيشتر تمايل به تجديد و يا فروش ملك خود نشان مي داد تا حفاظت وضع موجود، در نتيجه این ملک توسط وزارت آموزش عالی خریداری و توسط اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی مرمت گردید و مدتی بعنوان دانشکده هنر از آن بهره برداری می گردید. در حال حاضر این بنا در مالکیت وزارت مسکن و شهرسازی قرار دارد و بعنوان شرکت عمران مسکن سازان بهره برداری می گردد.