ایران شناسی
ایران شناسی
کاروانسرای پاسنگان قم
یکی از جاهای دیدنی قم کاروانسرای پاسنگان است که به اقامتگاه بومگردی و پایگاه رصد ستارگان تبدیل شده است. در کنار گشتوگذار در این شهر میتوان شبی را همچون مسافران گذشته در این محل اقامت داشت. کاروانسراها بناهایی خفته در راهها و جادهها هستند که روزگاری مأمن و پناهگاهی برای استراحت کاروانها و کاروانیان خسته و رسیده از راه بودند. بدون شک از دیرباز و حتی از زمان هخامنشیان چنین مکانهایی وجود داشته است و هردوت؛ مورخ یونانی در کتاب پنجم خود از منزلگاههای بین شوش، سارد و بابل ساخته شده بود سخن گفته است. در دورهی اشکانیان نیز با رونق گرفتن جادهی ابریشم و تجارت میتوان گفت ایستاهگاهها و منزلگاههای بین مسیرها بوده است. اما قدیمیترین کاروانسراهای بهجای مانده از دوران باستان در ایران به ساسانیان تعلق دارد که دیرگچین در جادهی تهران- قم و رباط انوشیروان در جادهی سمنان- دامغان از مهمترین آنها است. دوران درخشش و طلایی این منزلگاهها به روزگار پرشکوه صفویان و عهد شاه عباسی برمیگردد. در گوشه گوشهی این سرزمین و در مسیر راهها به دستور شاه عباس کبیر کاروانسراهایی برای استراحت مسافران، تجار و بازرگانان ساخته شده است. پاسنگان نمونهای از این نوع بناها است که در نزدیکی قم واقع است. اگر روزی در مسیر قم به کاشان سفر کنید در ۲۰ کیلومتری قم بنایی از گذشته نظرتان را جلب خواهد و اگر توقفی کوتاه داشته باشید و سری به آن بزنید از تماشای آن پشیمان نخواهید شد. وقتی به نزدیکی پاسنگان برسید کاروانسرایی آجری و زیبا را خواهید دید که روی پایههای سنگی بنا شده است و چهار برج مدور که از سنگ لاشه ساخته شدهاند در چهار گوشهی دیوارهای این بنا دیده میشود. در اطراف ورودی این بنا ده طاقنمای تزیینی چشمنوازی میکند. بعد از عبور از سردر که دارای طاق آجری است، وارد حیاط مجوعه میشوید. حجرههای متعدد و ایوانها زینتبخش حیاط پاسنگان هستند که روزگاری مکان استراحت مسافران خسته بودند. اتاق نگهبانان، محل نگهداری چارپایان و دو آبانبار از بخشهای دیگر هستند. این بنای مربع شکل دارای ابعاد ۵۰ در ۵۰ و مساحت ۲۵۰۰ متر مربع است و مانند سایر کاروانسراهای نواحی مرکزی ایران و به سبک آنها بنا شده است. پاسنگان که یادگاری از دوران کاروانسرا سازی شاه عباس کبیر است، به روزگار قاجاریان نیز همچنان مورد استفاده بوده و در سال ۱۳۲۱ خورشیدی در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسیده است. جهانگردان و سیاحان متعددی از کاروانسرای پاسنگان دیدن کردند و به توصیف این مکان و به تصویر کشیدن آن در سفرنامههای خود پرداختهاند. از جملهی این افراد پاسکال کوست؛ نقاش و معمار معروف فرانسوی است که در عهد قاجار و در زمان محمد شاه به ایران آمد. پاسکال در کتاب خود طرحی دقیق از پاسنگان به تصویر کشیده است و نشان میدهد این اثر تا امروز به همان شکل روزگار قاجاریه باقی مانده است. مادام ژان دیوالافوا نیز در سفرنامهی خود آورده است تا سال ۱۸۸۸ میلادی تغییری در پاسنگان صورت نگرفته است و تصویری از نمای ورودی آن را کشیده است. مولر نیز بانی و سازندهی این بنا را بازرگانی از اهالی قزوین به نام حاجی محمد باقر و تاریخ ساخت آن را ۱۸۰۷ میلادی میداند و ماکسیم سیرو؛ معمار فرانسوی معتقد است زمان ساخت پاسنگان به پیش از عهد صفوی میرسد. پاسنگان روزگاری محل اقامت کاروانیان و مسافران خسته از راه بود. مدتی این مکان بهعنوان پاسگاه ژاندارمری استفاده شد و در زمان حاضر نیز کاربری تاریخی و گذشتهی خود را در قالبی جدید ادامه میدهد. در حال حاضر این کاروانسرا تنها یک بنای تاریخی نیست و بعد از مرمت و بازسازی به اقامتگاه بومگردی تبدیل شده است و میتوانید در کنار سفر به قم و بازدید از این بنا در این مکان اقامت داشته باشید. از آنجایی که پاسنگان در مسیر کویر مرنجاب کاشان واقع است و امکانات رصد ستگارگان را دارد پایگاه رصد اجرام آسمانی نیز است. پایگاه پرندهنگری، محل برگزاری جشنها، جشنوارهها از دیگر کاربری های جدید پاسنگان است.
موقعیت و دسترسی : برای دسترسی به این کاروانسرا به کیلومتر ۲۰ جادهی قم به کاشان بروید و در ۱۰۰ متری جاده میتوانید این بنا را ببنید. این اقامتگاه در نزدیکی زنبورک از توابع جنت آباد شهرستان قم واقع است.
چاه های تلا هرمزگان
چاههای تلا که با نامهای چاههای طلا، چاه های تلآب و چاههای بندر لافت نیز شناخته میشوند، از ترکیب تل آب به معنی آب گرفته از شیب تل واژهسازی شده است. این چاهها از جاهای دیدنی قشم محسوب میشوند و در ۷۶ کیلومتری شهر قشم و در ۳۰ کیلومتری شمال فرودگاه بینالمللی قشم قرار دارند. این حلقههای متعدد چاه آب در داخل گودالی در دامنه کوه، از تکنولوژی ذخیره آب پارسیان جزیرهنشین در عهد هخامنشی و دوره زرتشتیان میگویند. با زحمت زیاد، این چاهها از دل سنگهای شیستی برای ذخیره آب زلال باران حفر شدهاند. تل مشرف بر این چاهها، با سطح سنگی مرجانی، آب باران را به گودال محل چاهها هدایت میکند و از آنجا که کف چاهها به لایههای گچی ختم شده است، آب برای مدتی طولانی نسبتا سالم و خنک در آن باقی میماند. در بالای چاههای تلا دو اثر تاریخی برج دیدهبانی بازمانده از قرن هفدهم نیز رویت میشود. البته بیش از همه، بادگیرهای خانههای روستای لافت در دو جبهه نگاهها را به سوی خود میکشانند. این آثار از نظر فناوری تهویه هوا در نقاط گرمسیری در نوع خود بینظیر هستند.
قبر جنرال در بوشهر
بوشهر از شهرهای بندری جنوب غربی ایران است که تاریخ بسیاری به خود دیده است. این شهر که از سالهای دور به دلیل اهمیت تجاری مورد توجه انگلستان قرار گرفته بود چندین بار مورد هجوم و اشغال این مردمان استعمارگر قرار گرفت. از همان زمان نشانههایی از حضور انگلیسیها در میان مردم بوشهر باقی ماند. از ورود کلمات انگلیسی به زبان گرفته تا نمادها و معماریهایی به سبک انگلیسی که در سطح شهر ساخته شدند. قبر جنرال نیز یکی از آثار باقی مانده از دوران اشغال بوشهر توسط انگلیسیها در دوران قاجار است که امروزه به یک جاذبه گردشگری و دیدنی تبدیل شده است. قبر جنرال یا قبر جرنیل که تلفظ محلی عبارت قبر ژنرال است، از جاهای دیدنی بوشهر به شمار میرود و آرامگاه یک ژنرال انگلیسی در محله سنگی است. این آرامگاه به شکل ابلیسک ساخته شده است. ابلیسک، ستون سنگی چهارگوش و بلندی است با نوک هرمی که گفته میشود برگزیدن شکل هرم برای همانندسازی با یک پرتوی سنگ شده قرص خورشید بوده است. این بنا در معماری مصر باستان، آشور و روم باستان به کار رفته است. در دوران نوین نیز این بنا در شماری از میدانهای اصلی اروپا و آمریکا وجود دارد.
احتمال داده میشود که این آرامگاه مدفن یکی از فرماندهان ارتش انگلستان باشد که در لشکرکشی بریتانیا به جنوب ایران، در واقعه هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی به دست نیروهای ایرانی کشته شد. نام این ژنرال انگلیسی به درستی روشن نیست و بر سر آن میان گزارشنویسان اختلاف است. برخی این مقبره را مدفن ژنرال اترام دانستهاند و برخی آن را متعلق به ژنرال استاکر ذکر کردهاند. در حالی که ژنرال استاکر در جنگ کشته نشد، بلکه در ۴ فروردین ۱۲۳۶ در بوشهر خودکشی کرد. ژنرال اترام نیز در کلیسای وستمینستر در بریتانیا مدفون است. نویسنده فرهنگ بوشهر حدس میزند که این، مقبره ژنرال استاپفورد است که در جنگ خوشاب در ۱۹ بهمن ۱۲۳۵ کشته شد.
در این جنگ بوشهر به تصرف قوای انگلیس در آمد. انگلیسیها برای دفن کشتههای خود در گوشه دنجی از بوشهر در میان انبوه نخلهای سر به فلک کشیده قطعه کنونی را انتخاب کردند و این بنای یاد بود را برای آنها ساختند. این سازه در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شماره ثبت ۱۸۶۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پل ورسک مازندران
پل ورسک از زیباترین و مشهورترین پلهای تاریخی ایران و از شاهکارهای مهندسی کشور محسوب میشود که هدف از ساخت آن، تردد قطار بهسمت شمال کشور بوده است. این پل در مدتزمان دو سال ساخته شد و کار ساخت آن از آبان سال ۱۳۱۳ تا اردیبهشت ۱۳۱۵ به طول انجامید و سرانجام در سال ۱۳۵۶ به ثبت ملی رسید. این پل که در مسیر راهآهن سراسری تهران-شمال قرار دارد، نقش مهمی در سرنوشت جنگ جهانی دوم داشته است و اگر وجود نداشت، نتیجه دیگری برای جنگ رقم میخورد. پل ورسک در کنار روستایی به همین نام در بالای دره ورسک و بین دو کوه عظیم عباس آباد جای گرفته است و در مسیر خطآهن تهران-شمال قرار دارد. این پل که از جاهای دیدنی سوادکوه به شمار میرود و عنوان بزرگترین پل راهآهن شمال کشور را از آن خود کرده است، در سال ۱۳۱۵ افتتاح شد. امروزه از این پل تنها برای عبور قطارهای مسافربری تهران-گرگان، تهران-ساری و قطارهای سوختی و باری استفاده میشود. پل ورسک در ارتفاع ۲,۱۴۰ متری بالاتر از سطح دریا ساخته شد؛ بهطوری که ارتفاعش از ته دره به ۱۱۰ متر میرسد و بهدلیل همین ارتفاع در کتاب رکوردهای گینس هم ثبت شده است. پل ورسک جزو ارزشمندترین آثار فنی و مهندسی راهآهن در شمال کشور به حساب میآید که بههمت یک شرکت دانمارکی ساخته شد. اهمیت تاریخی و مهندسی این پل بهحدی است که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. در هر صورت جلوه زیبای این پل که در طبیعت کوهستانی البرز قرار گرفته است، هر گردشگری را ترغیب میکند تا برای مدتی کوتاه هم که شده، توقفی در طول مسیر خود داشته باشد و از این پل دیدنی بازدید کند. اگر فرصت داشتید، حتما به کنار رودخانه ورسک بروید و از هوای مطبوع این منطقه و چشمانداز زیبای اطراف آن نیز نهایت لذت را ببرید. آبشار ورسک هم میتواند در برنامه سفرتان قرار بگیرد؛ بهخصوص که در نزدیکی پل ورسک قرار دارد. این آبشار در شرق روستای ورسک واقع شده است و بهار و تابستان بهترین زمان بازدید از آن به شمار میرود.
پل ورسک کجاست؟ پل ورسک در روستای ورسک در شهرستان سوادکوه استان مازندران قرار دارد. این پل در مسیر راهآهن شمال کشور روی دره ورسک (عباسآباد) به زیبایی هرچه تمامتر میدرخشد. فاصله پل ورسک تا بخش جنوبی شهرستان زیرآب حدود ۴۵ کیلومتر و تا شهرستان قائم ۸۵ کیلومتر است. برای رسیدن به پل ورسک، باید محور فیروزکوه را انتخاب کنید. اگر از تهران راهی میشوید، ابتدا بهسمت جاجرود و گیلاوند حرکت کنید تا در ادامه به شهر فیروزکوه برسید. پس از این شهر از روستاهای گدوک و شورآب نیز گذر کنید تا با قدم گذاشتن به روستای ورسک چشمانداز زیبایی از پل ورسک پیشکش شما شود. نقش تاریخی پل ورسک فقط به اتصال جنوب به شمال کشور خلاصه نمیشود؛ بلکه سرنوشت دنیا در دوران جنگ جهانی دوم را دستخوش تغییر کرد و اگر این پل و خطآهن آن ساخته نشده بود، شاید دنیای امروزی تحت حکمرانی نئونازیها و طرفداران هیتلر قرار داشت. با توجه به نقش تاثیرگذار پل ورسک در جنگ جهانی دوم و کمکرسانی به اتحاد جماهیر شوروی، لقب «پل پیروزی» را به خود گرفت. فرماندهان متفقین اذعان داشتند که در صورت نبود راهآهن ایران، نقشه جهان تغییر میکرد. در جریان جنگ جهانی دوم، قوای روس و انگلیس درصدد ضربهزدن به آلمان هیتلری و نیروهای متحدش برآمدند و با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص ایران و وجود خط راهآهن و چاههای نفت، این کشور را بهعنوان محلی برای جابهجایی سریع اسلحه و مهمات بین نیروهای متفقین انتخاب کردند. به این ترتیب، ایران در سال ۱۳۲۰ به اشغال ارتش متفقین درآمد و به «دالان پارسی» (Persion Corridor) معروف شد. وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس و از فرماندهان قوای متفقین، بر اهمیت پل ورسک در پیروزی آنها تاکید کرده بود.
دلیل نام گذاری پل ورسک : عدهای معتقدند که ورسک از نام روستایی در اطراف پل گرفته شده؛ اما ظاهرا این باور اشتباه است؛ زیرا در زمان احداث این پل، این روستا و کوههای اطراف آن با نام عباس آباد شناخته میشدند. بر اساس روایتی دیگر، این نام از روی اسم مهندس «شژا ووسک» گرفته شده که در ساخت پل مشارکت داشته است؛ هرچند سندی برای اثبات این قضیه وجود ندارد. روایت معتبرتر از این قرار است که درختچهای به نام «ورس» در همان حوالی میرویید و از همین رو پل مذکور و روستای نزدیک به آن در نهایت ورسک خوانده شدند. با این همه، نام پل در ۲۳ تیر سال ۱۳۲۴ با پیشنهاد وزارت راه به پل پیروزی تغییر پیدا کرد.
پل ورسک را چه کسی ساخته؟ مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۵ طرح احداث راهآهن سراسری ایران را تصویب کرد که قدم مهمی در پیشرفت و آبادانی کشور محسوب میشد. طبق این طرح یک خط راهآهن، جنوب و شمال ایران را به هم متصل میکرد؛ هرچند ساخت و ریلگذاری آن مستلزم دانشی بود که در آن روزگار در کشور وجود نداشت. به همین منظور حکومت پهلوی تصمیم گرفت که کار ساخت این راهآهن را به شرکتی خارجی بسپارد که در نهایت قرعه به نام شرکت دانمارکی «کامپساکس» (Kampsax) میافتد. قرارداد ساخت راهآهن سراسری در اردیبهشت سال ۱۳۱۲ با مدیرعامل این شرکت دانمارکی، «یورگن ساکسیلد» (Yorgen Saxild) امضا شد. او بعدها در کتاب خاطرات خود با نام «خاطرات یک مهندس دانمارکی» که در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسید، نمایی از پل ورسک را روی جلد کتابش به کار برده بود. پیشتر این شرکت موفق به ساخت ۱۲۰۰ کیلومتر خطآهن در ترکیه شده بود؛ از همین رو توانست مسئولیت این پروژه را به دست بگیرد. بر اساس این قرارداد، شرکت دانمارکی موظف به ساخت ۹۰۰ کیلومتر خط راهآهن در مدتزمان ۶ سال بود که در ازای ساخت هر متر راهآهن، حدود ۱٫۵ گرم طلای خالص (پنج دلار طلا) دریافت میکرد. بهطور کلی ساخت این پل دو میلیون و ۶۰۰ هزار ریال هزینه برداشت.
طرح این پل هوشمندانه و زیبا کار مهندسی اتریشی به نام «لادیسلاوس فون رابسویچ» (L. Von Robcevidc) بود. وی در مصاحبهای در آن روزگار گفته بود:
روزی که طرح احداث پل ورسک را تهیه کردم، مهندسان دیگر با نظر حیرت به آن مینگریستند و اجرای نقشه و احداث آن را در شمار یکی از فتوحات علم مهندسی به حساب میآوردند. حالا که این پل احداث شده است، همه، من و رفقایم را تحسین میکنند و آن را در شمار بهترین پلهای قشنگ و شاهکار مهندسی میدانند.
«هانس اتو ناتر» نابغه ریاضی و پلسازی که انجام محاسبات پلهای راهآهن سراسری ایران تحت نظارت او انجام شد، سرپرستی مهندسان محاسب و طراح پل ورسک را نیز برعهده داشت.
قبر سازنده پل ورسک : مهندس «والتر اینگر» اتریشی یکی از دیگر مهندسان ساخت پل ورسک بود که گفته میشود در زمان تکمیل پروژه سه خط طلا از روی پل به پایین پرت میشود و دار فانی را وداع میگوید و در روستای ورسک دفن میشود.
مراحل ساخت پل ورسک : بهترین مهندسان اروپایی برای نقشهبرداری و طراحی راهی منطقه شدند و پس از تهیه عکسهای هوایی از کوههای البرز اعلام کردند که مسیر خطآهن از روستای عباس آباد عبور خواهد کرد که بعدها به ورسک تغییر نام داد. در ابتدا قرار بود این خطآهن از روستای ورسک و کوهستان البرز عبور کند و بهطرف تونل گدوک ادامه مسیر دهد؛ ولی بهدلیل شیب تند مسیر، این طرح منتفی شد. مهندسان این مسیر را بهشکل سه پلهای طراحی کردند تا مشکل شیب حرکت قطار در گردنههای کوههای البرز برطرف شود؛ مسیری که به «سه خط طلا» معروف شد و در حد فاصل بین روستاهای شورآب و ورسک، سه کیلومتر مانده به پل ورسک قابل مشاهده است. در ادامه آنها برای عبور از دره عمیق ورسک باید یک پل میساختند که با توجه به دهانه بزرگ دره و وسایل آن روزگار، کار دشواری به نظر میرسید. از آنجا که در زمان ساخت پل ورسک، از ابزارآلات مهندسی و امکانات امروزی خبری نبود، اجرای این پل با ابزارهای سادهای همچون دریل دستی و دینامیت جلو رفت. در ابتدا بهمنظور ایجاد فضایی برای احداث پایههای داربست، از دینامیت استفاده و سپس داربستی چوبی نصب شد. برای اینکه بتوانند مصالح ساخت پل را از یک طرف کوه به طرف دیگر ببرند، کابلی به دو طرف دره وصل کردند. دو پایه داربستی، پایههای پل را تشکیل میدادند که سازه اصلی پل روی همین داربستها ساخته شد. همزمان با ساخت داربستها، عملیاتی برای احداث قالب دال قوس در حال انجام بود. در تمام این مدت، از همان کابلها برای انتقال قطعات پیشساخته و مصالح استفاده میشد. سرانجام دو پایه داربست به هم رسیدند و ساخت قالب دال قوسی کامل و نمای آجری روی آن اجرا شد. از اقدامات هوشمندانه در ساخت این پل، احداث تونلی در زیر رودخانه ورسک بود تا به این ترتیب از این پل در برابر طغیان احتمالی رودخانه محافظت شود؛ به همین دلیل قطار پس از چرخشی که در طول مسیر خود دارد، تا ۱۰۰ متر بالاتر میرود و بعد روی پل قرار میگیرد. در ادامه، کار ریلگذاری موقت روی پل انجام شد و قبل از زمستان ۱۳۱۴ اقدامات آمادهسازی نصب ریلبند در دستور کار قرار گرفت. کار ساخت پل در سال ۱۳۱۳ آغاز شد و در سال ۱۳۱۵ به پایان رسید و نتیجه آن پلی به طول ۸۶ متر با ۱۰ دهانه کوچک و یک دهانه بزرگ ۶۶ متری بود. جالب اینکه قطارها پس از پل ورسک، ارتفاعشان را کم میکنند تا وارد تونلی در زیر کف دره شوند؛ سپس با عبور از پل روگذر جاده فیروزکوه، وارد ایستگاه ورسک میشوند. ساخت پل ورسک کمتر از دو سال به طول انجامید که در این مدت چندین بار توسط رضا شاه مورد بازدید قرار گرفت. او برای افتتاحیه پل در روز پنجم اردیبهشت ۱۳۱۵ شخصا راهی این منطقه شد؛ آن هم از طریق خط راهآهن و قطاری که به دستور خودش ساخته شده بود. او در فیروزکوه از قطار پیاده شد و خود را به محل پل ورسک رساند. این طور روایت شده است که رضاخان از دیدن این شاهکار مهندسی حیرتزده میشود و برای اطمینان از استحکام پل دستور میدهد که سرمهندس اتریشی با خانوادهاش در زیر قرار بگیرند تا اولین قطار از روی پل بگذرد. مصالح این سازه زیبا شامل سیمان، ملات، آجر و شن شستهشده است. از نکتههای جالب در مصالح پل ورسک همین است که در ساخت آن از هیچ فولاد و سازه فلزی و آرماتوری (بتن آرمه) استفاده نشده است. در واقع سازنده فقط از ملات غیرمسلح برای ساخت پل استفاده کرده بود تا هزینههای ساخت پل کاهش یابد. هنگام ساخت پل ورسک این تضمین داده شد که برای ۷۰ سال پابرجا خواهد بود؛ هرچند با گذشت نزدیک نود سال از آن روزگار، و اقدامات مرمتی و مقاوم سازی یا همکاری دانشگاه صنعتی شریف هنوز هم مقتدرانه بر فراز درهای عمیق ایستاده است و دانش و تعهد و نبوغ سازندگان خود را به رخ میکشد.
روستای اورامان سنندج
اورامان روستایی در بخش اورامان شهرستان سروآباد در استان کردستان است که از غرب به عراق، از شمال به کردستان و از جنوب به جوانرود محدود می شود و جادهای به طول ۷۵ کیلومتر آن را به مریوان وصل می کند. این منطقه بخشی است که بین ایران و عراق مشترک است. اورامان را اورامان تخت یا هورامان تخت یا هه ورامان هم می گویند. هه ورامان به معنای جایگاه خورشید است. روستای اورامان با داشتن معماری پلکانی به روستای هزار ماسوله کردستان مشهور است، یعنی حیاط یک ساختمان پشت بام ساختمان پایینی است. مردم اورامان به زبان اورامی که یکی از گویشهای گورانی است و زیرگروهی از گویشهای شمال غرب ایران است، سخن می گویند. این روستای زیبا در دل کوه و طبیعت با معماری شگفت انگیز سالانه گردشگران و توریست های زیادی را از تمام نقاط جهان به خود جذب می کند. علاوه بر این روستای اورامان روستاهای پلکانی در سنندج مانند روستای پالنگان و روستای ژیوار به دلیل کوهستانی بودن منطقه بیشتر به چشم میخورد.
تاریخچه روستای اورامان : بر اساس تحقیقات باستان شناسی قدیمی ترین ساکنین غرب ایران که اورامان امروزه نیز جزئی از آن است، مردمانی به نام کرتو در حدود هزاره هشتم قبل از میلاد بودند که معیشتی مبتنی بردامداری و زندگی ای کوچ نشینی داشتند که بعدها و در حدود هزاره دوم قبل از میلاد اولین دسته از آنان یکجا نشین شدند و اولین شهر را در اورامان بنا نهادند که این شهر معروف باستانی «ءاتوور» نام داشت که توسط آشوریان حدود سه هزار سال پیش به آتش کشیده شدهاست و در منطقه ای به نام آتورگه قرار داشته است. آتورگه نام قدیمی مکانی در مجاورت پاوه امروزه است که شامل حد فاصل بانوره تا روستای زردوئی میباشد که حتی نام روستای زردوئی تا حدود ۲۰۰ سال پیش آتورگه بوده که بعدها به زردوئی تغییر نام یافت، بنابراین اولین یکجانشینان مردم هورامان اجداد مردم زردوئی هستند. قدمت آثار باستانی و تاریخی روستای اورامان بر طبق گزارشات باستان شناسی بین ۴۰ هزار تا ۱۲ هزار سال پیش تخمین زده شده است. این آثار کشف شده که اغلب در حوالی روستای هجیج، ناو و اسپریز یافت شده اند شامل ابزارهای سنگی نخستین انسان های غار نشین و حتی استخوان های به جای مانده از حیوانات شکار شده است که بیشتر این استخوان ها متعلق به بز کوهی بوده اند. همچنین، بقایایی از اجاق هایی که در غارها بر پا می کرده اند کشف گردیده است. آثار یافت شده مذکور، مربوط به دوران پارینه سنگی می باشند.از دیگر آثار عصر آهن در اورامان سنگ نبشته اورامان در نزدیکی تنگی ور است. این کتیبه مربوط به دوره آشوریها است که نقش سارگون دوم شاه آشور بر آن نمایش داده شده که همراه با کتیبه ای میخی به زبان آشوری در شرح لشکرکشیهای وی در غرب زاگرس و اورامان است. از دوره سلوکی و اشکانی چند پوست نوشته کشف شده که با عنوان بنچاق اورامان از آنها یاد میشود.
معماری روستای اورامان : اورامان تخت بر خلاف نامش اصلاً تخت و صاف نیست بلکه در ناحیه بسیار ناهموار کوهستانی واقع شده است. معماری اورامانات متکی بر ساخت و ساز با استفاده از سنگ و بصورت خشکه چین است به این معنا که ملاتی در آنها به کار نرفته است و خانهها در روستاهای منطقه با توجه به شیب تند دامنههای صخرهای به صورت پلکانی ساخته شده است. پنجره های آبی، سقفهای چوبی و گل و گلدانها از زیباییهای خانههای اورامان تخت هستند. برخی خانهها در این دیار قدمتی بیش از ۹۰۰ سال دارند و آسیب زیادی ندیده اند. خانهها در اکثر موارد در دو طبقه ساخته شده و براساس معیشت فضاهای خانهها با یکدیگر متفاوت است و خانههای افراد باغ دار، کشاورز، دامدار کما بیش با هم متفاوت است. در بسیاری از موارد طبقه همکف به محل نگهداری گله و انبار اختصاص دارد. فضای اصلی مسکونی در طبقه بالاتر واقع است و از بخشهای مختلفی تشکیل میشود.
این روستای زیبا به عنوان بیست و ششمین اثر جهانی ایران در یونسکو ثبت گردید.