مردم شناسی
مردم شناسی
مراسم آئینی باران خواهی در زنجان
آئین بومی و سنتی باران خواهی از جمله رسومی است که ریشه در فرهنگ و اعتقادات دینی مردم دارد و در جای جای ایران زمین در اشکال مختلف برگزار می شود. این رسم نیک معمولا در هنگامی که بارش رحمت الهی کمتر صورت می گیرد و یا زمانی که مزارع، مراتع، باغ ها، کوه ها، دشت ها و چشمه ها که نیاز شدیدی به نزولات آسمانی و باران دارند، با مشارکت زنان و دختران و کودکان کم سن و سال انجام می شود و استعانت از ایزد خالق و دعا، طلب صادقانه و خالصانه و خیرخواهانه از یگانه آفریدگار هستی بخش مبنی بر نزول باران همراه با پخش انواع نذری ها و اطعام اهالی و رهگذران اجرا می شود.رایج ترین و قدیمی ترین نوع باران خواهی برگزاری دعا و نماز باران است که اغلب با قربانی و نذری همراه می شود. این مراسم با تفاوتی در شهر های مختلف انجام می شود. یکی دیگر از آیین های باران خواهی عروس باران یا عروسک باران است. مراسم عروسک باران یا همان چمچه عروس یکی از فراگیرترین و رایج ترین مراسم آیینی نمایشی باران در نقاط مختلف ایران و حتی دیگر کشورها می باشد. این مراسم نیز به خاطر طلب باران در خشکسالی ها در ناحیه های مختلف اجرا می شده و می شود. دختران در حیاط یک خانه جمع می شوند و چمچه (ملاقه ای بزرگ) را می آورند یک تکه چوب به شکل صلیب به آن می بندند و گودی ملاقه را با پارچه پر می کنند و پارچه ای را با رنگ روشن روی آن می بندند وچند تکه لباس به تن چمچه می پوشانند و صورت آن را با ذغال نقاشی می کنند و آن را به دست می گیرند و درروستا می گردند و در حالی که ملاقه ای دیگر در دست یکی دیگر از بچه هاست، صاحبخانه از بالای بام بر سر عروس چمچه آب می ریزد و مقداری آرد یانخود و لوبیا یا سبزیجات خشک شده در ملاقه آنها می ریزد بعد از گردش در تمامی روستا مواد جمع آوری شده را می آورند و آش می پزند و بین اهالی و خود تقسیم می کنند در پایان مقداری از آتش را از یک ناودان که به سوی قبله است به پایین می ریزند و دعایی می خوانند و از خدا می خواهند که باران خوبی فرو فرستد.
هلاری؛ بازی محلی در سیستان و بلوچستان
این بازی یکی از بازی های سنتی استان سیستان و بلوچستان است.
وسایل لازم: توپ پور (نوعی توپ از جنس پیش ، برگ خرما) دستک چوب برای زدن توپ.
نحوه انتخاب یار در بازی سنتی هلاری : ابتدا بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند، به سرگروه ماتوکان می گویند. سرگروه ها یارهای خود را به طور مساوی انتخاب می کنند. برای انتخاب یار، افراد دو نفر – دو نفر با همدیگر به کنار رفته و برای خود نامی انتخاب می کنند. مثلاً یکی شتر و یکی گاو، بعد پیش ماتوکان آمده و می گویند گرگری گاو می خری یا شتر؟ ماتوکان هر کدام را انتخاب کرد، آن فرد یار او می شود.
روش بازی هلاری : ابتدا دو دایره در قسمت میدان بازی به فاصله تقریباً ۱۰۰ متر کشیده شده و یارهای یک گروه که شروع کننده بازی هستند، داخل دایره و گروه دیگر در میدان به صورت محل مبدأ و مقصد بازی “کلات” می گویند که همان دژ است. بعد از تعیین نوبت بازی ابتدا یکی از افراد گروه داخل میدان، توپ را به دست گرفته و برای گروه داخل دایره می اندازد و هر فرد در نوبت بازی حق یک بار زدن را دارند. اگر دستک به توپ نخورد sup – سوختن- می گویند. هر کس که سوخت، باید داخل دایره منتظر زدن فرد بعدی باشد تا در فرصت مناسب که یکی از یاران توپ را زد و به فاصله دورتری انداخت، بتواند به کلات فرار کند. اگر توپ به فاصله خیلی دور بیافتد، می تواند برود و برگردد. اگر این کار را انجام دهد، باز امتیاز زدن توپ را خواهد داشت. در هلاری اگر توپ را حریف در هوا بگیرد یک امتیاز است و به آن hal می گویند. اگر گروه شروع کننده امتیاز داشته باشد، می تواند امتیاز را پایاپای کند وگرنه باید بازی را به حریف مقابل واگذار کرده و خود و یارانش بیرون دایره در میدان برای گرفتن توپ بروند.
فرهنگ و هنر مردم سیستان و بلوچستان
دیرینه تاریخ استان، حکایت از عمق فرهنگ و هنر منطقه دارد که به جهات مختلف در گذشته نه تنها مورد حمایت قرار نگرفته، بلکه دست خوش محدودیت هایی بوده و امکان رشد آن فراهم نیامده است. یکی از تحولات اساسی استان پس از پیروزی انقلاب اسلامی حمایت از فرهنگ و هنر بوده که ثمرات آن مشهود می باشد.برپایی نمایشگاههای مختلف داخلی و خارجی به منظور معرفی توان مندیهای فرهنگی و هنری استان، برپایی نمایشگاههای مختلف فرهنگی، بویژه نمایشگاههای بزرگ کتاب، جشنواره های معرفی استان در تهران و نمایشگاههای علوم قرآنی برنامه های ارزشمندی هستند که مورد توجه قرار گرفته است و توانسته است در ارتقاء فرهنگ و هنر عمومی و معرفی چهره زیبای استان، به صورت برنامه های متنوع و مستمر نقش داشته باشند. براساس آمار موجود تعداد ۱۱ مجتمع فرهنگی و هنری و ۳۴ کتابخانه عمومی تحت پوشش فرهنگ و ارشاد اسلامی، مراکز، کانون ها و کتاب خانه های مختلف دیگری که امروز رشد فزاینده ای گرفته اند در صحنه فرهنگ و هنر، آینده درخشانی را مشخص می کنند.
آداب و سنن : مجموعه اقوام ساکن در استان به همراه سنن و شیوه خاص زندگی، زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، از جاذبه های چشم نواز استان است. برخی از اعیاد و مناسبت ها مورد توجه بیشتر می باشد. ازجمله اعیاد مذهبی قربان و فطر بسیار با شکوه برگزار می شود و عید نوروز جایگاه آنها را ندارد. در برپایی مجالس شادی، دهل و سرنا و چوب بازی، رونقی خاص داشته و جشن برداشت محصول نیز در بعضی نقاط برگزار می شود . در مجالس عزاداری با توجه به گرایشات دینی، مذهبی، حضوری پررنگ از آشنایان مشاهده شده و پیوندی محکم را به نمایش می گذارد. پوشش مردان را اغلب پیراهنی بلند و شلواری گشاد با چینهای متفاوت و عمامه ای بر سر و پوشش زنان را پیراهن هایی بلند به همراه سوزن دوزی ها، خامه دوزی ها و سرمه دوزی های هنرمندان، چادر و زیورهای مختلف ( در بلوچستان ) تشکیل می دهد. مردم به دامداری و کشاورزی علاقه داشته و معمولاً در کنار هر شغل دیگری از این دو نیز بویژه در نقاط روستایی استفاده می برند.
موسیقی: موسیقی سیستان و بلوچستان از جمله هنرهایی است که به جهت شرایط خاص استان، شاخص تر از دیگر استان ها، طی سالیان دراز گرما بخش شادی و شور مردم این سامان بوده است. سازهایی مثل قیچک، رباب ، بنجو، تنبورک، دهلک و سازهای ضربی، مانند طشت و کوزه که خاص منطقه است، وسعتی در خور توجه به موسیقی این خطه داده و به همراه دهل و سرنا از دیگر سازهای رایج، بویژه در منطقه سیستان، رونق افزای محافل جشن و سرور می باشد. از انواع موسیقی در استان می توان موسیقی های رزمی ، مجلسی، عرفانی و بزمی را نام برد، که بیان کننده غم ها، شادمانی ها، حماسه ها و روحیه فداکاری، تقوی، وفای به عهد، حب وطن و میهمان نوازی مردم استان است.
هنرهای دستی : هنرهای دستی در استان اهمیت ویژه ای داشته و نقش مهمی در ایجاد اشتغال و تأمین درآمد سکنه ایفا می کند. این هنرها نشأت گرفته از خصوصیات اخلاقی و اجتماعی مردم می باشد. صنایع دستی بیشتر در نقاط روستایی و توسط زنان و دختران انجام گرفته و مخصوصاً در فصل زمستان رونق بیشتری می یابد. مهمترین انواع صنایع دستی استان عبارتند از: سوزن دوزی بلوچی، قالی و قالیچه، سکه دوزی، حصیربافی، سفال سازی، جواهرسازی، خراطی، پلاس بافی، خامه دوزی، پارچه بافی سنتی و ساخت ادوات موسیقی. در این بین سوزن دوزی به جهت ظرافت و تنوع و کاربرد متفاوت آن، قالی و قالیچه به جهت رواج دامپروری، با کیفیت و نقوش زیبای آن، سکه دوزی به جهت استفاده در جشن ها و عروسی ها و تنوع زیاد، سفال سازی به جهت استفاده از دست و عدم بکارگیری ابزار مدرن با سابقه ای بسیار طولانی و حصیربافی به جهت فراوانی نخل وحشی و تنوع محصولات از جایگاه و جلوه خاصی برخوردار می باشند.
صنایع دستی دزفول،تاریخی دیرپا
سابقه صنایع دستی را در دزفول باید از زمانی بدانیم که مهارتهای فردی با استفاده از اندیشه و خلاقیت، دستان پرتوان و سواد اولیه، انسان را به ساخت وسایل مورد نیازش وادار کرد.بر حسب نوشتههای پروفسور گیرشمن، در ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد در کوههای شمال خوزستان مردمانی زندگی میکردند که با فن سفالگری و بافندگی آشنایی داشتهاند. با توجه به این که کوههایی که در موقعیت جغرافیای شهرستان دزفول قرار دارند جزو کوههای مذکور میباشند به رایج بودن این گونه مهارتها که امروز به آنها صنایع دستی گفته میشود پی خواهیم برد. این مصنوعات روزگاری مصرفی بودند و سپس برای معاملات پایاپای استفاده شدند و در نهایت به عنوان شغل و حرفه درآمدند.راستههای متعدد در بازار قدیم، نام برخی محلهها، مساجد و القاب خانوادگی شهروندانی که از پیشههای صنایع دستی اقتباس گردیده، نشان از غنا و توانمندیهای صنایع دستی این شهرستان است. با اندکی تامل در پیشینه این مشاغل در دزفول به قریب ۶۰ حرفه پی خواهیم برد که جمعیتی حدود یک ششم شاغلان و کاسبکاران روزگار خود را در این شهر شامل بوده است.
صاحبان این حرفهها تولیدکنندگان کلیه مصنوعات مورد نیاز مردم این خطه اعم از پوشاک، لوازم خانه، وسایل زندگی، تجهیزات و ابزار پیشهوران بودهاند. به طور کلی آنچه در منزل، مسجد و محل کسب مورد بهرهبرداری قرار میگرفت توسط صنعتگران صنایع دستی دزفول ساخته میشد. هیچ کالایی برای مصرف مردم به این منطقه وارد نمیشد بلکه دزفول تامینکننده کالاهای مورد نیاز شهرهای اطراف و استانهای همجوار بوده است. حتی کالاهایی به هندوستان و اروپا و مقنعه و سفال به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس صادر میگردید. باید خاطرنشان کرد انواع حرفههای صنایع دستی از گذشته تا به امروز در این شهرستان بافتههای اداری، بافندگی سنتی، نمدمالی، سفالگری، فلزی و آلیاژی، زیورآلات سنتی، سنگتراشی، کاشی، شیشهگری، خراطی، ریزهکاری چوب، محصولات حصیری، فرآوردههای چرم و پوست، بافتنی، قلمزنی، معرقکاری، چاپهای سنتی و سایر فرآوردههای دستی است. گستردگی حرفهها در این شهرستان چنان بوده که از ۲۴ گروه طبقهبندی در کل کشور، دزفول در ۱۸ گروه قریب ۶۰ نوع حرفه داشته است. نام محلهها، مساجد، مکانها و القاب مشهور تاییدی است که این ادعا را به سندی زنده مبدل میسازد. تعدد رشتهها و کثرت صنعتگران موجب گردید تا دزفول به عنوان قطب صنایع دستی استان خوزستان محسوب شود. علاوه بر آن مصنوعات از چنان کیفیتی برخوردار بودند که فروش آنها از محدوده جغرافیایی شهرستان و استان گذشته و به دیگر استانها گسیل داده شده و حتی برخی اقلام نیز صادر شدهاند.
خانهات را با خود ببر
اگر زندگیتان را از راه دامداری میگذراندید و در منطقهای زندگی میکردید که بهخاطر شرایط آب و هوایی، همیشه علف کافی برای دامتان پیدا نمیشد، چه میکردید؟ در هر فصل به جایی کوچ میکردید که علف کافی داشته باشد؟ هر جا که میرفتید یک خانه جدید میساختید یا خانهتان را طوری میساختید که بتوانید آن را با خودتان همه جا ببرید؟ در گذشته، ترکمن هایی که در شمال شرق ایران زندگی میکنند، دقیقاً همین کار را میکردند. آنها خانههایشان را طوری میساختند که بشود بهراحتی آن را جمع کرد، بهاین طرف و آن طرف برد و باز آن را برپا کرد. برای همین خانههای آنها شکل آلاچیق دارد، اسم این آلاچیق متحرک «آغاجاُوی» است که بهزبان ترکی ترکمنی یعنی خانه چوبی . این آلاچیقها از مواد طبیعی ساخته میشوند: چوب درختان، پشم گوسفندان و نینیزارها و بافتههایی که همه از مواد طبیعی بهوجود آمدهاند. این روزها اما زندگی ترکمنها خیلی تغییر کرده. آنها دیگر مجبور نیستند کوچ کنند و در نتیجه مجبور نیستند خانههایی متحرک داشته باشند، با وجود این هنوز هم بعضی از آنها آلاچیق میسازند و در آلاچیق زندگی میکنند.
نمد که از بههم فشردن پشم حیوانها درست میشود، برای پوشاندن سقف و دیوارهای آلاچیق خیلی مناسب است. ترکمنها برای پوشاندن آلاچیقهایشان از نمد سیاه یا سفید استفاده میکنند. «آقاوی»، آلاچیقهایی با نمد سفید، بیشتر برای تازه عروس و دامادها استفاده میشود یا برای پذیرایی از مهمانها، و مردم معمولی در «قارا اوی» زندگی میکنند، یعنی آلاچیقهایی با نمد سیاه. روی نمد دور تا دور آلاچیق را با حصیری که از نی درست کردهاند میپوشانند. فرش یا جاجیمی که بهصورت نواری باریک و بلند دورتا دور آلاچیق بسته شده برای استحکام اتصال های آلاچیق به کار میرود، اما واقعاً آن را زیبا میکند. قسمت دایرهای بالای آغاجاوی، پنجره یا هواکش آن است. برای ساختن سقف آلاچیق از تعداد زیادی چوب کمانی استفاده میکنند که نوک آنها تراش خورده و انتهایشان پهن است. قوس این چوبها باعث میشود قسمت بالای آلاچیق گنبدیشکل شود. چوبهای دیوارههای آلاچیق بهصورت ضربدری بههم وصل میشوند و در قسمت بالای دیوارها به چوبهای سقف متصل میشوند. ترکمنها برای اتصال چوبها، از بندهایی محکم استفاده میکنند که از پوست شتر درست میشود.