مردم شناسی

مردم شناسی

 

هنر نی چیت بافی میراث فراموش شده

82278118-71115175

هنر نی چیت بافی از قدیم الایام در این استان وجود داشته و قدمت آن به دوره صفویه باز می گردد. تمام افراد این روستای ۱۰ خانواری از توابع بخش بوستان باشت در زمینه تولید نی چیت بافی و سیاه چادر بافی فعالیت می کنند. مردم سخت کوش روستای پنج آب افزون بر نیاز مصرف استان کهگیلویه و بویراحمد بخشی از نیاز مناطق عشایری چهارمحال بختیاری، فارس و خوزستان را در این زمینه تامین می کنند. این دست ساخته برای نگه داشتن و زیبایی سیاه چادرهای عشایری با چوب تراش داده شده درختان بید و چنار و موی بز درست می شود. رئیس اداره میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری باشت گفت: روستای پنج آب یکی از معدود روستاهای کهگیلویه و بویراحمد است که تولید صنایع دستی نی چیت به صورت گسترده در آن رواج دارد. رحیم خردمند اظهار داشت: این روستا قابلیت انتخاب به عنوان روستای هدف صنایع دستی و گردشگری را دارد. وی افزود: هرخانوار روستای پنج آب سالانه ۱۵ چوب نی چیت برای نگه داشتن سیاه چادرها تولید می کنند. وی تصریح کرد: تولید انواع سیاه چادر در اندازه های مختلف یکی دیگر از صنایع دستی رایج در روستای پنج آب باشت است.
رئیس اداره میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری باشت بیان کرد: سیاه چادر، سبدبافی، سفالگری، گچمه بافی، سفره بافی، جاجیم بافی، گلیم نقش برجسته، مفرش بافی، نمد مالی، توبره بافی، جاقرآنی، هور، شله بافی، آیینه بافی و خورجین بافی از جمله رشته های فعال صنایع دستی باشت است. خردمند تعداد فعالان صنایع دستی این شهرستان را ۲هزار نفر برآورد کرد. وی تصریح کرد: با هدف توانمندسازی هنرمندان صنایع دستی هم اینک ۲ کارگاه آموزشی گلیم بافی در شهر باشت در حال اجراست که ۷۰ هنرجو در آن مشغول به مهارت آموزی هستند. وی ابراز کرد: صدور پروانه ایجاد کارگاه های انفرادی و قرار دادن زیر پوشش بیمه اجتماعی از دیگر برنامه های حمایتی صنایع دستی در این شهرستان است. وی با بیان اینکه ۲۲ هنرجوی صنایع دستی باشت سال گذشته تسهیلات ارزان قیمت ۵۰ میلیون ریال دریافت کرده اند گفت: هم اینک نیز آماده معرفی متقاضیان به بانک برای پرداخت تسهیلات صنایع دستی هستیم. خردمند گفت: احیای رشته های صنایع دستی نی چیت بافی و رنگرزی از برنامه های این اداره برای درآمدزایی بیشتر و حفظ هنرهای گذشتگان است. وی تلاش برای ایجاد شغل پایدار با بهره گیری از مهارت هنرجویان در زمینه صنایع دستی را از اولویت های اصلی این اداره متولی ذکر کرد. رئیس اداره میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری باشت ابراز کرد: با توجه به فراهم بودن زمینه تولید، خودکفایی و تحقق اقتصاد مقاومتی حمایت از تولیدات صنایع دستی ضروری است.

پیر شالیار؛ آیینی باستانی در سرزمین باستانی ارومانات

5223801128214924025393311648234198175144

روستای اورامانات تخت یکی از فضاهای ویژه روستایی کردستان است که علاوه بر زیبایی چشم اندازها، به دلیل اجرای همه ساله مراسم باستانی و حیرت انگیز پیر شهریار یا پیر شالیار قابلیت های ارزشمند جهانگردی دارد. آرامگاه پیر شهریار که به پیر شالیار نیز معروف است از قدسین زرتشتی و زیارتگاه ها و معابد بسیار مورد احترام مردم این ناحیه می باشد. به روایتی پیر شالیار و مراسم آن از یادگارهای دوره پیش از اسلام است. مراسم فوق در اواخر تابستان و به مدت یک هفته انجام می شود. مردم منطقه ابتدا در فصل تابستان، گردوهای درخت ها را می چینند و خشک می کنند و به منظور استفاده در این مراسم نگهداری می کنند سپس در زمان انجام مراسم، بچه ها به نمایندگی از جانب چند تن از بزرگان منطقه به درب منازل رفته و جهت تهیه آش مخصوص از مردم آرد و گوشت قربانی (گوسفند یا گاو) و مواد لازم دیگر را جمع آوری نموده و در ظروف خالی شده اجناس جمع آوری شده آن ها، تعدادی گردو می ریزند. سپس با آرد جمع آوری شده نان می پزند و مقداری از گردوهای سائیده شده را با خمیر نان مخلوط می کنند. معمولاً خانم ها هر روز به میزان قابل توجهی نان می پزند و در اختیار مردان جهت صرف ناهار و شام قرار می دهند. صبح خیلی زود، تعدادی از مردان آشپز، دیگ ها را روی اجاق ها گذاشته و مقدار زیادی گوشت و سایر مواد داخل آن ها می ریزند و آش مخصوص می پزند و هنگام نهار و شام بین اهالی احسان می کنند.
هر روز پس از صرف نهار، مردها در پشت بام وسیع یکی از منازل به رقص های گروهی عرفانی می پردازند. شیوه اجرای این رقص بدین شکل است که کلیه مردها دست ها را به کمر یکدیگر حلقه می کنند و آرام آرام می چرخند و تعدادی مابین ۳ تا ۸ نفر نیز در وسط گروه رقص، دایره وار می چرخند و مرتباً سرهایشان را تکان می دهند و موهای بلند خودشان را آشفته می کنند و آن قدر این حرکت تکرار می شود که معمولاً چندتایی از آن ها از خودبیخود شده و چاقو، قیچی، سیخ کباب و … را در بدن خود فرو می کنند. برای اینکه اشخاص آسیبی به خود نرسانند دیگران جلوی این افراد را به سرعت می گیرند. پس از پایان رقص، شب هنگام وارد خانه ای که گویا خانه پیر بوده، می شوند و به خواندن اشعاری در وصف پیر می پردازند و آنگاه لنگه کفشی را که در صندوق یکی از اتاق ها است و معتقدند به پیر شالیار تعلق دارد، از صندوق در می آورند و دست به دست می دهند و با احترام خاص می بوسند و سپس در صندوق نگهداری می کنند. روز آخر انجام مراسم، ماست و نان تهیه می کنند و به صورت گروهی به سمت آرامگاه پیر می روند و به محض ورود به محوطه باز آرامگاه، کفش ها را از پا درمی آورند و پای برهنه، زمین را می بوسند و آنگاه به زیارت پیر مشغول می شوند و دستمال هایی نیز جهت گرفتن حاجت به دیوارها و درخت های محوطه آرامگاه می آویزند و سپس به خوردن نان و ماست می پردازند و برای خوردن آن تلاش زیاد می نمایند تا از خوردن آن بی بهره نمانند، زیرا معتقدند خوردن نان و ماست روز آخر در جوار آرامگاه پیر، تبرک است و در درمان بیمار ها نیز مؤثر است. غروب همان روز (روز هفتم) مراسم پایان می پذیرد.

بازیهای محلی استان ایلام

2016127211952817390a

مردم ایلام به فراخور نوع زندگی و معشیت از گذشته های دور تا کنون از انواع شیوه های سرگرمی و بازیها ی مختلف در موقع فراغت و مراسمات شاد استفاده نموه اند، ولی و امروزه به علت مشکلات فراوان زندگی از یک سو ورایج شدن سرگرمیهای متنوع دیگر این نوع بازیها کمتر اجراء می شوند. معمولاُ مردان و زنانی که سنی از آنها گذشته و قدرت جسمی کمتری دارند در موقع فراغت تنها به شرح خاطرات گذشته و برخی شوخیها با همدیگر می پردازند ولی دیگران به انجام برخی سرگرمیها وبازیها مبادرت می ورزند . زنان که تنها شبها مقداری فرصت دارند گاهی به انجام بازی (گل وپوچ ) وبرخی سرگرمیهای کلامی دیگری پردازند ولی دختران وخصوصاً نوجوانان به بازیها وسرگرمی های بیشتری می پردازند که عمده ی آنها از طریق مدارس یاد گرفته اند .

عمده ترین بازیهای مردان (بیشترجوانان ونوجوانان) ایلامی علاوه بر بازیهای جدیدی مثل ، فوتبال ووالیبال از این قرارند :

۱٫ کِلاورِوان (Kelāwrewān ) : در این بازی بازیکنان به دوسته مساوی تقسیم شده وسپس روی زمین دایره ای به شعاع مناسب مشخص می نمایند و یک گروه به قید قرعه در درون دایره به حالت چهار دست وپا قرار می گیرند وهر کدام کلاهی به سردارند و دسته ی دوم بایستی بدون آنکه ضربه ی پای تیم مقابل خورده باشند یکی از کلاهها را برداشته وبه سرعت به نقطه ای که در فاصله ی دورتر از قبل مشخص شده برساند و در حین فرار صاحبان کُلا (تیم درون دایره ) بایستی سعی کنند او را بگیرند و همبازی های وی به او کمک کرده و ممکن است کُلا دست به دست گردد تا به مقصد برسد واگر رسید یک امتیاز و اگر کلاه را پیش از رسیدن به محل بازس گرفتند تیم مقابل بایستی در درون دایره قرار گیرد و بازی از نوشروع می گردد وممکن است از قبل سقف امتیازی مشخص شده باشد وهر تیمی زود به آن سقف امتیاز رسید برنده نهایی می باشد. این بازی مختص مردان است .

۲٫ پَلان (Palân) : افراد به دو گروه تقسیم و هر گروه سه قطعه سنگ باریک وبلند (حدود ۴۰ سانتیمتری ) را در یک ردیف و به فاصله یک تا ۵/۱ متری از همدیگر قرار داده وبایستی فاصله ی هر دو گروه مناسب پرتاب سنگ اعضاباشد. سپس به قید قرعه یکی از گروهها شروع نموده وهر فرد یک سنگ به طرف سنگهای تیم مقابل پرتاب می نماید واگر یکی از آنها را انداخت سنگ دیگری پرتاب می کند وهمینطور تا آخر اگر نزد نفر بعدی تا همه ی تیم سنگهای خود را به هدف پرتاب کردند و پس از آن تیم مقابل به همین روال شروع می کنند هر تیمی که زودتر از دیگری هر سه عدد سنگ کاشته شده را هدف قرار دارد ، یک امتیاز می گیرد و سپس جای تیمها عوض وبازی از نو آغاز می گردد واگر سنگهای یک گروه سالم مانده وهیچکدام زده نشدند وگروه دیگر ه هر سه سنگ (نشانه اش ) افتادند دو امتیاز محسوب وزمین هم جابجا نمی شود سقف امتیاز از قبل مشخص وهر گروهی زودتر به آن سقف برسد ، برنده است. این بازی بیشتر توسط مردان اجرا می شود. ولی گاهی زنان نیز مشارکت دارند.

۳٫ چُوزَر (Čoozar = چوب طلایی ): بازی منحصراً در شب انجام می شود و بیشتر بوسیله ی نوجوانان (پسر و دختر) به اجرا در می آید. در این بازی افراد به دو گروه تقسیم وسپس قطعه چوبی کوچک که دارای نشانه ی مشخص باشد و یا آنرا مثلاً بابستن پارچه ای مشخص نموده باشند را تهیه نموده وسپس هر دو گروه رو به یک طرف نموده ویک نفر قطعه چوب را بدون آنکه خود نگاه کند به طرف پُشت پرتاب می کند وپس از چند ثانیه مکث همه به آن طرف هجوم برده و به دنبال یافتن چوب بر می آیند وضمن آن بایستی مراقب گروه دیگر باشند که اگر آنرا یافتند فوراً آن فرد را گرفته وچوب راپس بگیرند. هر گاه فردی آنرا پیدا نمود بایستی به شدت پنهان کاری نموده وبه نحوی اعضای گروه خود را با خبر کند وکم کم به کناری کشیده وآماده ی فرا به سوی محل نشانه ای که از قبل تعیین شده بشود وبه محض آماده شدن بایستی با صدای بلند بگوید : « یافتم » وسپس فرا کند واز این لحظه مثل بازی «کِلاوروِان » افراد هر دو گروه سعی در بردن چوب به محل نشانه ویا پس گرفتن آن هستند وامتیاز دهی نیز مثل بازی کلاروروان است .

۴٫ قاچان یا قَمچان : این بازی که مشترک بین پسران ودختران است بسیار پیچیده می باشد و بطور کلی عبارت از ۱۲ عدد ریگ ( به اندازه ی حبه قند ) می باشد وافراد شرکت کننده (حداکثر ۴ نفر ) به ترتیب انها را در مُشت گرفته وسپس در یک حرکت تند آنها را مقداری به هوا پرتاب می کند وسپس بایستی با پشت دست آنها را نگهدارد و تعدادی که روی پُشت دست قرار می گیرند بایستی کمتر از ۴ عدد نباشند واگر کمتر از ۴ شد نوبت نفر بعدی است واگر ۴ یا بیشتر شد بایستی با حرکت دیگر آنها را به هوا انداخته ومجدداً در مُشت بگیرد وسپس با حرکت دیگر ۳عدد آنها را به دست دیگر پرتاب کند ویک عدد را نگه دارد . در همه ی این حرکات بایستی هیچکدام از ریگ ها به زمین نیافتند وقتی این عمل انجام شدبه یک ریگ باقی را به هوا پرتاب و همزمان یک ریگ از آنهایی که در زمین هستند باهمان دست برداشته و فوراً ریگ پرتاب شده به هوا را بدون رسیدن به زمین نیز می گیرد و این عمل تکرار می شود تا وقتی مجموع ریگهای به ۴ رسید ومثل عمل قبل سه عدد آنها را به دست دیگر پرتاب می کند و همینطور تا همه ی ریگها را از زمین بردارد وعمل جدا سازی را به دسته های سه تایی انجام دهد واگر موفق شد به همه ی طرف های دیگر بازی (به هر تعداد که باشند ) می گوید :«کِرر» به معنی (کِرج شدن مُرغ و خوابیدن روی تخمها ) وبازی را از اول مجدداً شروع می کند ودر هر مرحله که شکست بخورد نوبت به نفر بعدی می رسد واگر موفق شد با هر مرحله یک عدد از ریگها را به عنوان تخم زیر ران دیگر بازیکنان می گذارد و اگر تا آخر موفق شد و فقط سه عدد ریگ ماند بایستی هر سه عدد ریگ را به پُشت دست نگهدارد ومجدداً به داخل دست (با پرتاب کردن به هوا ) برگرداند وگاهی برخی اعمال دیگر برای سنگ آخر انجام می یگرد و در نهایت پس از اتمام سنگها آن فرد برنده می شود ولی اگر در حین بازی نتوانست و دیگران موفق شدند بایستی ابتدا «کِرج » شدن خود وسپس تک تک ریگ ها را پَس بدهند وسپس طرف را «کِرج » نمایند. بازیهای فراوان دیگری رواج دارد مانند : ۱٫ هِشار هِشاره(قایم موشک ) ۲٫ اَکاوتی(اَلک دولَک ) ۳٫ هفت سنگ ۴٫ جَوزان ۵٫ تیله بازی ۶٫ دالِگه دَخیل(گرگم به هوا ، مخصوص دختران ) ۷٫ قُلان (لنگران )

شمدبافی

en5970

شَمَد یکی از صنایع دستی بافتنی ایران است و بیشتر نقش چهارخانه دارد. شمدبافی در استان های استان مازندران و یزد رواج دارد. یکی از صنایع دستی استان یزد به شمار می رود. نوعی پارچه نازک است که در بافت آن نخ پنبه یا ابریشم مصنوعی ویسکوز به کار رفته و در فصل تابستان به عنوان روانداز از آن استفاده می کنند . و از این رو طرف داران و مشتریان زیادی دارد. ابریشم مصنوعی به عنوان پود و از نخ پنبه ای نمره ۲۰ دولا به عنوان تار استفاده می شود. که هم اکنون اکثراً توسط دستگاههای تک فاز بافته می شود. شمدها معمولا در اندازه های ۱۵۰*۲۲۰ سانتی متر است و دارای ۲۷ چله می باشد. مردم یزد از شمد،در شبهای گرم تابستان به عنوان رو انداز استفاده میکردند چرا که هم خنک میبوده و هم برای جلوگیری از گزش حشرات بسیار کارساز است.
کاربرد شمد : از شمد به عنوان رو انداز استفاده می گردد . جنس آن از نخ پنبه و ابریشم بوده و بسیار نازک و لطیف است . شمد ها معمولا با اندازه های تقریبا دو متری و با عرض یک متر و پنجاه سانت تولید می گردند . در ایران شمد بافی در شمال کشور و با استفاده از دستگاه های ابتدایی و سنتی رواج دارد . رنگ های استفاده شده در شمد بافی بسیار شاد هستند و طرح های آن نیز به صورت چهار خانه ، چهار خانه می باشد . با توجه به لطافتی که پارچه دارد شست و شوی آن بسیار ساده بود و خیلی سبک است . در فصول گرم سال می توان از شمد به عنوان رو اندازی خنک استفاده کرد . برخی نیز از آن به جای ملافه استفاده می کنند . کاربرد نخ پنبه برای پود و نخ ابریشم برای تار در صنعت شمد بافی می باشد . در شمد بافی از نقوش خاصی استفاده نمی گردد و معمولا دارای طرح های ساده است . جالب است بدانید کاربرد این نوع پارچه بیشتر در شهرهای گرم و کویری کشور مرسوم است . در میان عشایر نیز شمد بافی بسیار رواج داشته و آن ها از آن به عنوان وسیله ای جهت پوشاندن کمر زنان و یا رواندازهای سبک برای خود استفاده می نمایند . متاسفانه امروزه با واردن کردن پارچه ای نامرغوب همانند شمد ، کاربرد این هنر دیرینه ی ایرانی کم رنگ شده است . اما با یک مقایسه ی ساده می توان از کیفیت این پارچه ی دست بافت با نوع خارجی آن مطمئن شد . ماندگاری رنگ ها در بافت شمد بسیار زیاد است و هیچ گاه با شستشو رنگ های آن با هم ترکیب نمی شوند . نکته ی دیگری که درباره ی مقایسه ی این محصول با نوع خارجی و بی کیفیت آن وجود دارد ، این است که این محصول با شستشو تغییر اندازه نمی دهد .

تابستان عسلی طالقان

a24513481184102a

طالقان زیبا، سرسبز و خوش آب هوا به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری ایران در نزدیکی تهران قرار دارد و از نظر کارشناسان گردشگری، یک فرصت کم نظیر گشت و گذار برای اهالی کلان شهر پایتخت به شمار می رود. این منطقه در حال حاضر یکی از قطب های پرورش زنبور عسل هم به شمار می رود و سفر به آن در فصل برداشت عسل، جذابیتی دو چندان به این سفر می بخشد. اگرچه امروز طالقان پر از کندوست اما سابقه زنبورداری تجاری در آنجا مثل بقیه ایران بیشتر از ۶۰ سال نیست. قدیمی‌ترین سند مرتبط با زنبور در ایران تصویر این حشره بر شانه‌ای مفرغی است که در لرستان به دست آمده و نشان می‌دهد که ۸۰۰سال قبل از میلاد، مردم ایران با زنبورداری آشنا بوده‌اند اما با وجود این، زنبورداری در ایران بیشتر یک فعالیت کشاورزی خانگی بوده، تا یک تجارت و صنعت. شاید به خاطر خاصیت اکسیر جوانی عسل است که آقای «سیدمحمد امین‌زاده»- صاحب زنبورستانی در میناوند طالقان- خیلی کمتر از سنش به نظر می‌رسد. ۷۵ سالش است و از نخستین زنبورداران طالقان است. حتی آنهایی که مثل آقای امین‌زاده روزهای عمرشان را در زنبورستان شب کرده‌اند هم، بدون کلاه توری نزدیک کندوها نمی‌شوند. قبل از آنکه زنبوری بتواند درون کلاه برود، بایدکش بالای آن را از داخل دور سر انداخت و کش پایین را هم روی گردن یا شانه نگه داشت. دستکش‌های پلاستیکی را هم که بپوشم، پوشش رزم کامل است. هوا گرم‌تر شده و زنبورها آرام‌تر به نظر می‌رسند.

آقای امین‌زاده- معلم و مدیر مدرسه قدیمی طالقان- با اینکه سال‌هاست بازنشسته شده، هنوز هم معلم است و همه چیز را آرام و شمرده توضیح می‌دهد: «در طالقان زودتر از ده صبح نباید سراغ زنبورها رفت. هوا که سرد باشد، عصبانیند اما کم‌کم که هوا گرم شود اخلاقشان هم خوب می‌شود. به همین خاطر ما از صبح زود نمی‌توانیم کار را شروع کنیم.» عسل مدفوع زنبور نیست. این واضح‌ترین نکته برای یک زنبوردار، دقیقا همان تصور اشتباهی است که بیشتر مردم درباره عسل دارند. آنها از پنج ماه قبل کار سخت زنبورداری را شروع کرده است؛ از فروردین ماه که گل‌های منطقه شکوفه بدهند و به قول آقای امین‌زاده زمین نفس بکشد. زنبورداران شمال ایران هم با شکوفه کردن گل‌ها در اسفند و آنها که ساکن مناطق سرد آذربایجان هستند، در نیمه فروردین کار سخت را شروع می‌کنند. زنبوردارها باید به تک تک کندوها سر بزنند. آیا کندو سالم است یا بیماری میان زنبورها افتاده؟ حرکت کارگرها چطور است؟ میزان تخمگذاری و کارایی ملکه چقدر است؟ و اگر کندو ضعیف یا بیمار بود، باید با شربت عسل و دارو تقویتش کنند. شاید زنبورداری از معدود شاخه‌های کشاورزی باشد که داشتن سواد از ملزومات آن است، چون زنبورداران وضعیت هر کندو را در دفترچه‌ای یادداشت می‌کنند و بعد سراغ وارسی کندوی بعدی می‌روند… ملکه اولین سال بعد از تولد بالاترین کارایی را دارد. در یک روز بین سه تا چهار هزار تخم می‌ریزد و در سال‌های بعد، میزان تخم‌ریزی کمتر می‌شود. زمانی که ملکه به پایین‌ترین حد کارایی‌اش برسد، با نیش زنبورهای دیگر کشته می‌شود و ملکه تازه جایگزین می‌شود.

برداشت شیرین : گرمای عجیب و غریب امسال گریبان زنبوردارهای طالقانی را هم گرفت؛ طوری که آقای امین‌زاده می‌گوید در ۷۵ سال عمرش، چنین گرمایی را به یاد ندارد که در عرض چند روز تمام گل‌های آویشن دشت‌های طالقان را بسوزاند؛ ماجرایی که برای دیگر زنبوردارهای ایرانی هم پیش آمد و همین باعث شده که امسال عسل واقعی کمتر باشد. با این حال مثل سال‌های قبل، این وقت مرداد، زنبورستان‌های طالقان شلوغ است و باید آنچه در این پنج ماه کاشته‌اند را درو کرد. با خنده می‌گوید:« این چند روز فقط در کندوها را برداشتیم و گذاشتیم. با زنبورها صحبت کردیم که تورو خدا، اگر ۱۰۰ گرم دیگر هم داری رو کن. در سال‌های پرعسل هر کندو تا ۳۰ کیلو هم عسل می‌دهد اما امسال هر کندو یک کیلو هم عسل نداشت. البته قضیه آن زنبورستان‌هایی که جلوی زنبورها شربت شکر می‌گذارند فرق دارد و آنها همیشه عسل دارند.» شیوه استخراج عسل نیز جالب است: کارگرها شان‌های عسل را برس می‌زنند و داخل ساختمان می‌برند تا شیرین‌ترین بخش ماجرای زنبورداری آغاز شود. دو کارگر مشغولند و با کاردک و چنگال مخصوص، لایه طلایی رنگی را از روی موم عسل برمی‌دارند تا بشود عسل را بیرون آورد. این لایه را «پولک» می‌نامند و مثل در قوطی عمل می‌کند. شان‌ها آماده عسل‌گیریند. باید شان‌ها را به دستگاه «اکستراکتور» سپرد تا بدون دخالت دست عسل از موم جدا شود. کارگری شان‌ها را داخل دستگاه می‌گذارد. دستگاه با کمک نیروی گریز از مرکز عسل را به دیواره دستگاه می‌پاشد و از شیری که روی دیوارها تعبیه شده، عسل از دستگاه بیرون می‌آید و همان‌جا در شیشه می‌شود…

زنبورهای کوچ‌نشین : اگرچه کار زنبورستان میانوند طالقان تمام شده، تازه فصل کوچ است و آغاز کار دوباره برای یک زنبوردار. زنبوردارها تقریبا در دو ماه سرد سال بیکارند و بقیه سال باید بالای سرزنبورها باشند یا با آنها ییلاق و قشلاق کنند وگرنه اگر نتوانند غذا و شهد تازه به موقع به زنبورها برسانند، زنبورها می‌میرند یا دسته جمعی کندو را برای همیشه ترک می‌کنند ؛ اتفاقی که در این چند سال برای بسیاری از زنبوردارها افتاده و هنوز معلوم نیست فقط به دلیل نبود غذای کافی بوده یا ترک کندوها دلیل دیگری داشته است. آقای امین‌زاده هم تا چند روز دیگر کندوهایش را بار ماشین می‌کند تا آنها را به سمت قزوین ببرد و عسل‌هایی با طعم و رنگ‌هایی متفاوت از گون و آویشن تحویل دهد. تا چند سال قبل آقای امین‌زاده مجبور بود کندوهایش را در ماه‌های سرد به بوشهر هم ببرد. به همین خاطر از دوبار عسل‌گیری سالیانه، یک بارش عسل طعم و عطر گل‌های جنوب را می‌گرفت…

نگران آینده عسل : اگرچه خیلی‌ها فکر می‌کنند که نخستین مشخصه عسل خوب آن است که شکرک نزند، اتفاقا آن عسلی مرغوب است که شکرک بزند. عسل آفتابگردان که یکی از مرغوب‌ترین عسل‌های پاییزی است، سر هفته شکرک می‌زند. اما به دلیل همین تصور غلط است که بعضی زنبوردارها، جوهرلیمو یا آبلیمو به خورد زنبور می‌دهند تا شکرک نزند. علاوه بر این، بسیاری از زنبوردارها عسلشان را تا ۹۰ ـ ۸۰ درجه حرارت می‌دهند و عسل هیچ وقت شکرک نمی‌زند اما آن‌وقت آنزیم‌های مفید آن از بین می‌رود و مواد سمی در عسل فعال می‌شود. به گفته آقای امین‌زاده: «به این خاطر، آن چیزی که خداوند شفای للناس قرار داده، می‌شود بلای للناس!» او می‌گوید بدتر از خشکسالی این است که مردم عسل خوب را تشخیص نمی‌دهند: «چه عسل واقعی بدهی و چه عسل قند، بیشتر دنبال ارزانی هستند. عسلی را که قیمتش۲۰ هزار تومان است، می‌دهند ۶ هزار تومان؛ مگر رب است؟ آن‌قدر بعضی‌ها تقلب می‌کنند که دیگر نمی‌شود عسل را به قیمت واقعی فروخت. عسل خوب را باید از صاحبش شناخت. اگر کسی را پیدا کردید که درستکار است و تقلب نمی‌کند، دیگر نباید ولش کرد.» به قول این مرد پرتجربه زنبوردار، هزاران تن عسل در دشت و بیابان‌های ایران خوابیده و فقط کسی باید آنها را جمع کند. با آنکه بسیار به قابلیت‌های زنبورداری ایران خوشبین است، باز هم نگران همین زنبوردارهای فعلی است که تقلب در بازار و ناآگاهی مردم، تجارت آنها را به نابودی می‌برد.