مردم شناسی
مردم شناسی
آداب و رسوم مردم کرمانشاه در ماه رمضان
رمضان در کرمانشاه با پیچیدن نوای ربنا در کوچهها و خیابان ها می آید… با سفرههای پر از خرما، حلیم، شیربرنج، زولبیا و بامیه… با دست های رو به آسمان و دعاهای زیر لب. مردم کرمانشاه هم مثل تمام مردم کشور، از قدیم عادت داشتند که سر رسیدن رمضان را از ارتفاعات نگاه کنند. آنها به بلندترین نقطه شهر می رفتند و سعی می کردند اولین نفری باشند که هلال ماه پربرکت رمضان را به چشم می بینند. کرمانشاهی ها در آخرین روزهای ماه شعبان به استقبال ماه رمضان می روند و بسته به توانشان، چند روزی را روزه می گیرند. آنها هنوز هم داوطلبانه جمع می شوند و با هم شروع به رفت و روب و پاکیزه کردن کوچه ها و مساجد می کنند. ریش سفیدهای محل، دست به کار آشتی دادن کسانی می شوند که به هر دلیلی از همدیگر کینه به دل گرفته اند و کوچکترها خود را برای روزه کله گنجشکی آماده می کنند. در همان روزها بود که شلیک گلوله توپ لحظه آغاز اذان صبح و اذان مغرب را به مردم شهر اعلام می کرد و جمعیت کم و متمرکز شهر، بهانه ای بود تا مردم شبیه یک خانواده بزرگ، همدیگر را از روی دیوارها صدا کنند و سر سفره های سحری و افطاری همدیگر بنشینند و روزه داری شان را با یکدیگر تقسیم کنند.
سفره رمضان : در ماه رمضان بازار غذاهای سنتی و محلی کرمانشاه به راه است. سر سفره کرمانشاهی ها که بنشینید، می توانید طعم لذیذ حلیم کرمانشاهی، آش عباسعلی، آش ترخینه، خورشت خلال، سیب پلو، خوراک چنگال، شیر برنج، کوفته، شله زرد و کله گنجشکی را بچشید که همه با روغن اعلای حیوانی درست شده اند. شیرینی های محلی کرمانشاهی مثل کاک و نان برنجی هم پای ثابت سفره های رمضانی مردم این منطقه هستند که در کنار نان روغنی، زولبیا و بامیه، شیره انگور، حلوا و خرما قرار می گیرند. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که آش عباسعلی تاریخچه ای به اندازه ۲۰۰ سال دارد! در آن زمان آشپز متدین و ماهری به نام عباس علی نذر می کند که هر شب در مسجد به مردم آشی ویژه بدهد تا آنها روزه خود را با آن آش افطار کنند. در این این آش از گوشت، نخود، لوبیا، عدس، پوره گندم، سبزیجات معطر، روغن کرمانشاهی و ادویه جات استفاده شده بود که مزه ای منحصر به فرد به آن می دادند. سال ها بعد، این آش پرملات به نام آشپز آن یعنی عباسعلی در کرمانشاه معروف می شود و به یکی از غذاهای مورد علاقه مردم تبدیل می شود. حالا، بعد از ۲۰۰ سال، یاد عباس علی متدین در هر ماه رمضان بر سر سفره های افطاری مردم زنده می شود و مردم با این عقیده که چنین آشی متبرک و خوش یمن است، آن را نذری می دهند. خوراک چنگال هم یکی دیگر از خوردنی های پرطرفداری کرمانشاهی است که نوعی شیرینی محسوب می شود. این خوراک مخلوطی است از نان و روغن کرمانشاهی و شکر که به عقیده کرمانشاهی ها، روزه دار را تا افطار نگه می دارد.
فطریه : کرمانشاهی ها رسم دارند که مبلغ فطریه را شب قبل از عید مردم زیر بالشت خود بگذارند و فردا اول وقت، به خانواده مستمندی که آبرومند و اهل نماز و روزه است هدیه بدهند. این شیوه پرداخت فطریه اگرچه این روزها چندان رایج نیست اما هنوز هم در محله های قدیمی و روستاهای کوچک دیده می شود.
آداب و رسوم ماه رمضان در میان ترکمن های ایران
ترکمنها به ماه رمضان، «اورازا» می گویند. کلمه ای که احتمالا شکل تغییر یافته ای از لفظ «روزه» یا «رمضان» بوده است. رمضان در میان ترکمن های ایران، آنقدر متنوع و رنگین است که با فرا رسیدنش، فصل تازه ای را در زندگی مردم این منطقه باز می کند. فصلی پر رونق، پر برکت و به یاد ماندنی…
استقبال از رمضان : ترکمن ها حداقل یک هفته قبل از حلول ماه مبارک رمضان، مقدمات ورود به این ماه را فراهم میکنند؛ زنان بیشتر از همیشه خانه را نظافت می کنند و مردان هر روز با دستانی پر تر از گذشته به خانه بر می گردند. در بسیاری از مناطق ترکمن نشین، رسم است که زنان و دختران ترکمن آخرین جمعه قبل از ماه رمضان، به شـکل دستـه جمعی به مسجـد محل می روند و مسجد را نـظافت میکنند. بعضی از خانوادهها هم سجادههایی از جنس قالیچه و نمد را که به آن «نمازلیق» میگویند، به مسجد محل خود اهدا میکنند تا با طولانی تر شدن صف های نماز جماعت در ماه مبارک رمضان، مسجد با کمبود تجهیزات نماز مواجه نشود. اگر در روزهای پایانی ماه شعبان گذرتان به بندرترکمن بیفتد، خواهید دید که نگاه بیشتر مردم رو به غرب آسمان است تا زودتر هلال ماه را ببینند. آنها عقیده دارند هرکس زودتر از بقیه هلال ماه را ببیند چشمانش روشن می شود و ثواب بیشتری میبرد. به همین دلیل هم پیر و جوان به پشت بام ها می روند و هر زمان که هلال ماه را دیدند، آیاتی از قرآن را قرائت میکنند و با خوشحالی و صدای بلند فرا رسیدن ماه رحمت را به همه تبریک می گویند. رسم بر این است که هر فرد ترکمن، چه آنها که در همان شب ماه را میبینند و چه آنها که در شب های دیگر آن را رؤیت میکنند، به محض دیدن ماه، دست خود را به سمت آن دراز میکنند و به پیشانی میکشند و این کار را سه بار تکرار میکنند. بعد میگویند: «گلجک ئیلا خدای یتیرسین!» (یعنی: خداوند دیدن این ماه را در سال آینده هم قسمت ما کند!)
آغیز آچار (افطار) : در بین ترکمنها رسم بر این است که هر روز هر کدام از خانههای یک محله، غذایی درست میکنند و آن را به مسجد محله خود میفرستند تا نمازگزاران با آن افطار کنند. در قدیم که هنوز وسایل ارتباط جمعی زیاد نبود، هر روز قبل از اذان افطار، کودکان هر محله در ورودی مسجد محل شان جمع میشدند و منتظر اعلام فرارسیدن وقت افطار میشدند. بعد، به محض اینکه موذن مسجد اذان را می گفت، به سمت خانه می دویدند و با صدای بلند فرارسیدن زمان افطار را به اطلاع دیگران میرساندند.
مراسم «یارمضان» : یکی دیگر از مراسم ماه رمضان در میان ترکمنها، مراسم شعرخوانی «یارمضان» است. این مراسم در بین ترکمنهای ایران، در شب چهاردهم ماه رمضان و در ترکمنستان یک روز پیش از حلول این ماه مبارک برگزار میشود. «یارمضان» را از این لحاظ که خاستگاه مردمی دارد و سینه به سینه از نسلهای گذشته به نسل امروزین ترکمنها رسیده، باید در ردیف ادبیات شفاهی که با ماه رمضان ارتباط مستقیم دارد، قرار دهیم. ساکنان مناطق ترکمننشین هر سال در این شب به انتظار رسیدن این گروهها مینشینند تا بعد از شنیدن اشعاری در وصف رسول اکرم (ص)، برکات ماه مبارک رمضان و دعا برای اهل خانه، هدایایی به آنان تقدیم کنند. ترکمنها معتقدند که این مراسم برکت را به خانه های آنها می آورد. «یارمضان» در حقیقت واگویههای عامیانهای است که به مناسبت ماه مبارک رمضان به زبان ترکمنی خوانده میشوند. به این ترتیب که جوانان، نوجوانان و کودکان ترکمن دستههایی را تشکیل میدهند و به در خانههای ترکمن رفته و مقابل آن تجمع میکنند و ابیاتی که غالبا در باره فضیلت ماه مبارک رمضان و دعا و نیایش در بارهی اهل آن خانه است، می خوانند. مراسم «یارمضان» را به معنی «یاری رمضان» (نیمه ماه رمضان) میدانند و بر این باورند که دستهها به در خانهها میروند و با خواندن فضیلتهای این ماه و اعلام این که نیمی از ماه مبارک سپری شده، مردم را تشویق به ادامه امساک و روزه داری مینمایند. پس از پایان یافتن مراسم، صاحب خانه انعامی به نماینده آن دسته میدهد. از پول نقد گرفته تا آرد، شیرینی و شکر. در پایان این مراسم که معمولا تا نیمه شب طول میکشد، افراد گروه نذورات جمع آوری شده را بین خود یا مستمندان تقسیم میکنند.
«اورازا بایرامی» (عید فطر) : آخرین مراسم ماه مبارک رمضان در میان ترکمنها مراسم عید فطر است که به عنوان یکی از اعیاد بزرگ جشن گرفته میشود. صبح اول وقت، مردها، جوانان و نوجوانان ترکمن با پوشیدن بهترین لباس، سواره و پیاده به سمت عیدگاه میروند تا ضمن گوش سپردن به مواعظ علما، نماز عید فطرشان را برجا آورند. بعد از پایان یافتن نماز، همگی به سمت ردیفهای جلو هجوم میآورند تا ضمن دست دادن به امام جماعت و دیگر روحانیها، عید را به آنها تبریک بگویند. در این مواقع، صفی طولانی ایجاد میشود و همگی صبر میکنند تا نوبت به آنها برسد. ترکمنها عقیده دارند که دست دادن به روحانیها در عیدگاه، باعث قبولی بیشتر طاعات میشود.
آداب و رسوم ماه رمضان در سیستان
ماه مبارک رمضان در خطهای که بر اساس تاریخ قدمتش به حدود ۱۰ هزار سال میرسد، آیینها، آدابها و رسوم فراوانی دارد. بر اساس کتاب تاریخ سیستان آیینهای رمضان در این منطقه تاریخی غنی دارد و مردم این منطقه در صدر اسلام به دلیل برخورداری از رصدخانه با رصد ستارهها به راحتی از حلول ماه مبارک رمضان با خبر میشدند و یک ماه را روزهداری میکردند. ماه مهمانی خدا که میرسد سیستانیها از چند روز قبل به استقبال آن میروند به طوری که در سراسر این خطه خروش مردم را در غبارروبی از مساجد، نذور و حضور بر سر خاک اموات میبینیم. برخی از سیستانیها در روزهای پایانی ماه شعبان نان محلی و کلوچه محلی خرمایی را برای یک ماه مصرف خود آماده میکنند که در ماه مبارک تنها به راز و نیاز با معبود خویش مشغول باشند .زیباسازی، غبارروبی مساجد، اهدای فرش به مکانهای مذهبی، کمک به نیازمندان و دادن خیرات از جمله برنامههای پیش از آغاز ماه مبارک رمضان در سیستان است. همچنین بیشتر مردم سعی میکنند با جامههای نو و تمیز به استقبال این ماه بروند تا ظاهر و باطن را پاک نگه دارند. در آیین سحرخوانی بزرگان منطقه یک ساعت قبل از اذان صبح بر بالای بلندترین منطقه روستا میروند و با ضربه زدن به دهلی خاص و با خواندن اشعار دینی و عرفانی مردم را از خواب بیدار میکنند
سحرخوانی؛ آیین هزارساله : سحر خوانی از دیگر سنتهای مهم و ماندگار منطقه سیستان است که جلوهای زیبا به ماه مهمانی خدا در این خطه از ایران داده است. در آیین سحرخوانی با توجه به رشد تکنولوژوی و وجود وسایل سمعی بصری باز هم فریاد ریشسفیدان سیستانی شنیده میشود. در این آیین بزرگان منطقه یک ساعت قبل از اذان صبح بر بالای بلندترین منطقه روستا میروند و با ضربه زدن به دهلی خاص و با خواندن اشعار دینی و عرفانی مردم را از خواب بیدار میکنند. پس از آنکه مردم بیدار شدند با ذکر سرودهای خاص به استقبال اذان صبح میروند تا اینکه موقع اذان صبح آن را با صدایی بلند به مردم اعلام میکنند. بر اساس برخی از روایتهای موجود، آیین سحرخوانی و رمضانخوانی بیش از یک هزار سال پیش یعنی از اوایل اسلام، نزد ساکنان سیستان مرسوم بوده است. بیشتر روایتها که در تاریخ ماندگار این خطه بر جای مانده است نشان دهنده آن است که رمضانخوانی در ایام نیمه ماه خدا برگزار میشود. در زمانهای گذشته تعدادی از جوانان برای کمک به نیازمندان این سنت حسنه را اجرا و درآمد حاصل از آن را بین مستمندان تقسیم میکردند. برپایی نشستهای مذهبی، دعا و مراسم ذکر مصیبت اهل بیت (ع) و دورههای قرآن از دیگر مراسم مرسوم در بین مردمان منطقه بهویژه بانوان سیستانی است. از دیگر سنتهای این خطه میتوان به نذور پس از افطار اشاره کرد که مردمان در حد وسع، قوت خود را با دیگران تقسیم میکنند و روزه خود را باز میکنند. در قدیم مردم برای اینکه در طول روز دچار افت قند نشوند از آلوی خشک، برگ زردآلو و دواهای محلی مربائی را درست میکردند که در طول روز به هیچ عنوان احساس ضعف نمیکردند
خوراک رمضان در سیستان : در ایام ماه مبارک رمضان غذاهای آب دار منطقه از جمله آبگوشت محلی و کشک زرد سیستانی در موقع افظار به اوج خود میرسد. هر چند که نباید از حلیم محلی (غلور) نیز غافل شد چراکه بیشتر خانوادهها در این مدت روی به این غذا میآورند. در قدیم زمانی که ماه رمضان در ایام گرم سال قرار میگرفت مردم از غداهای سرد همچون آب دوغ خیار و کشک استفاده میکردند تا در طول روز دچار گرمازدگی نشوند. آنها حتی برای اینکه در طول روز دچار افت قند نشوند از آلوی خشک، برگ زردآلو و دواهای محلی مربائی را درست میکردند که در طول روز به هیچ عنوان احساس ضعف نمیکردند. در روزهای پایانی این ماه هم مردم مراسم ویژهای را برای استقبال از عید بزرگ مسلمانان فطر دارند. در نقاط مختلف سیستان گاهی دیده می شود که مردم سه روز به جشن و شادمانی این روز بزرگ دینی مشغول می شوند که این نشاندهنده جایگاهی عظیم معرفت دینی در بین مردمان سیستانی است.
چهارشنبه سوری
چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سهشنبه شب) برگزار میشود. در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبهسوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است. واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست و سوری که به معنی سرخ است ساخته شدهاست. طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
جشن مبارزه با تاریکی : جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بودهاست که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفتهاست که طلایهدار نوروز است. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام سور مرسوم بودهاست و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده میشد و از روزهای شوم و نحس بشمار میرفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.
آداب و رسوم مراسم چهارشنبه سوری : چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری ) یکی از آیین های نوروزی امروز – که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد – «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند. برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از:
کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری : یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه
آجیل چهارشنبه سوری : رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.
فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری: دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.
بوته افروزي : در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.
زردي من از تو ، سرخي تو از من
غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود “زردي من از تو / سرخي تو از من” هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است. در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد. بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( … ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( … ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند. در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد
آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.
چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها: در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و … مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است. چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند. یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند.در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و … که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : … آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و …
آشنایی با آداب و رسوم مردم استان اذربایجانغربی در ماه مبارک رمضان
آغاز ماه مبارک رمضان در همه شهرهای ایران با آیینهای مختلفی همراه است و گذران آن نیز با آداب و سنن مخصوص هر منطقه انجام میشود.
مردم آذربایجان غربی نیز که به دینداری و خداپرستی شهرت دارند از همان روزهای ابتدایماه شعبان آماده استقبال از این بهار معنوی میشوند و روزها قبل از فرارسیدن اینماه، مقدمات مهمانی و افطاری دادن را فراهم میکنند.
زنان بیشتر از روزهای معمول به نظافت خانه و حیاط منزل میپردازند تا به عقیده آنان با این خانه تکانی، برکت را نیز در اینماه به خانه خود مهمان کنند ومردان خواربار و ملزومات مورد نیاز اینماه را خریداری میکنند.
«قاباخلاما» یکی از مهمترین سنتهای مردم این استان پیش از آغازماه مبارک رمضان است که سه روز پیش از فرارسیدن رمضان به پیشواز اینماه میروند و روزه میگیرند.
مردم آذربایجان غربی بر این باورند که روزه گرفتن برای پیشواز از رمضان اجر و ثوابی برابر با روزه در یکماه رمضان دارد. این اعتقاد به حدی نزد مردم ریشه دارد که بیشتر آنان این سه روز را روزه میگیرند.
رویت هلال رمضان
نگاه کردن به آیینه و فرستادن صلوات بعد از رویت هلالماه هنوز هم بهعنوان یک رسم بین سالخوردگان مرسوم است.
به اعتقاد آنان باید درماه رمضان دل مومن همچون آیینه صاف و روشن باشد و از ناپاکیها صیقل یابد و نگاه کردن به آیینه این هدف را برای آنان دست یافتنی میکند.
مناجات خوانی در سحر
از متداولترین رسوم این استان درماه رمضان اباش یا سحری است که مردم روستاها هنوز هم مثل سالیان قبل یک ساعت قبل از اذان صبح در خانه همسایهها را میزنند و آنها را برای خوردن سحری بیدار میکنند.
در برخی روستاها نیز موذنین روستایی، با صدای نافذ و گیرایی وقت سحر را بر پشت بامهای منازل یا مساجد روستایی با دعایی که در محل به آن مناجات میگویند، اعلام میکنند.
طولانیترین سفره افطار
پهن کردن سفره افطاری و احسان به مستمندان، اعضای خانواده و دوستان بین مردم این دیار از جایگاه بالایی برخوردار است که هریک سعی میکنند بر دیگری پیشی گیرند و به ندرت میتوان بعد از شب دهم این ماه از فامیل وعده مهمانی گرفت.
این مراسم به قدری بین مردم آذربایجان غربی ارج دارد که از سه سال پیشخیران این استان طولانیترین سفره افطاری کشور را در ارومیه و در چندین روز متوالی میگشایند و هدف از آن را فرهنگسازی برای اطعام و احسان درماه رمضان عنوان میکنند.
در نخستین سال گشایش این سفره مردم ارومیه یک شب مهمان خیرین و اداره کل اوقاف بودند اما در سالهای بعد بهدلیل استقبال مردم و جاری شدن کمکهای خیرین، در سه شب متوالی ازماه رمضان این سفره در هر شب به طول ۱۶۰۰متر در خیابانهای شهر برپا شد و ۱۰هزار نفر از مردم شهر در کنار آن روزه خود را افطار کردند.
رنگ باختن سنت های قدیمی
درصف ایستادن و انتظار کشیدن برای خرید زولبیا و بامیه صحنهای تکراری اما خوشایند در همه محلههای شهر است که نشان از برکت و دمیدن روح زندگی ناشی از فرارسیدن اینماه به حیات همه مردم شهر دارد.
نان روغنی، سبزی تازه، حلوای محلی معروف به ترح، نان محلی ارده، آش دوغ، دلمه، مربا و شیربرنج پای ثابت سفرههای افطاری مردم آذربایجان غربی درماه رمضان است و تازه عروس و دامادها مهمان ویژه این جمع هستند.
اما در کنار گرامیداشت این رسوم آنچه بسیاری از قدیمیترها را آزرده خاطر میکند، انتقال این مهمانیها به غذاخوریهای شیک و گران قیمت است تا گرمای لذتبخش گردهم آمدن اعضای فامیل را به فضایی بیروح تبدیل کند.
گویی خانمها نیز برخلاف سالهای گذشته رغبتی برای کدبانوگری و پختوپزهای هنرمندانه ندارند. نیمهماه رمضان و روز تولد امام حسن مجتبی(ع) نیز در آذربایجان غربی گرامی داشته میشود.
هرچند مراسم عقد و عروسی در اینماه بین مردم متداول و معمول نیست اما بسیاری از خانوادهها فراهم کردن مقدمات یک زندگی مشترک و مراسم بله برون را در ایام رمضان و بهویژه پانزدهم اینماه پر برکت و میمون میدانند.
در اینماه حفظ شعائر اسلامی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و مجالس قرائت قرآن و خواندن دعا در منازل و مساجد برگزار میشود.
شب های قدر
فرارسیدن شب های احیا با عطر حلواهای خانگی، کلوچه ، نان محلی معروف به یاغلی فطیر، دوختن چادر نماز در جمعهای زنانه، غبارروبی از مساجد و آمادهسازی حسینیهها و تکیهها مورد استقبال مردم قرار میگیرد وجای خیرات افطاری با احسان سحری تغییر میکند و مردم با نان و پنیر و گردو، کلوچه، شیر و بسیاری از غذاهای خانگی از شب زندهداران پذیرایی میکنند.
کیسه لعن ابن ملجم
رسم کیسهدوزی در روز ۲۷ماه رمضان هنوز هم در بسیاری از مناطق این استان پابرجاست که در قالب آن زنان کیسهای میدوزند که به کیسه لعن ابنملجم یا کیسه مراد معروف است و با هر سوزنی که به این کیسه میزنند، یکبار به ابنملجم لعنت میفرستند.
شب آخر
در عصر آخرین روز از ماه رمضان بسیاری از خانوادهها در بسیاری از شهرها و روستاها به زیارت اهل قبور رفته و نذر و احسان میکنند.
شب آخرماه رمضان ساکتترین شب بین کل ایام اینماه مبارک است چراکه مردم در خانه خود میمانند تا فطریهشان به گردن کس دیگری نیفتد.بلافاصله پس از اعلام عید، بزرگ خانوادهها پول فطریه را جدا کرده و لای قرآن قرار میدهد تا در نخستین فرصت به فردی که نیازمند است بدهد.
روز عید فطر
مردم آذربایجان غربی معتقدند که روز عید فطر نباید در خوردن زیادهروی کنند و با پخت شله زرد در روز قبل از عید ، صبح این روز خجسته نذر خود را خیرات کرده و وقت صبحانه تنها به خوردن شله زرد اکتفا میکنند.