مردم شناسی
مردم شناسی
آداب و رسوم عروسی در آذربایجان غربی
ازدواج در فرهنگ اسلامی جایگاهی بس والا دارد و احادیث فراوانی در این مورد نقل شده است.
در واقع ازدواج سر لوحه عروج ملکوتی روح های یک زوج است و اگر این عروج در راه صحیح پیش برود زوج ها را به سر منزل خوشبختی میرساند ولی اگر در مسیر درستی هدایت نشود چه بسا خسران و نابودی را در پی خواهد داشت؛ پس چه زیباست ازدواجی که با ایمان همراه باشد،تا به تداوم بیانجامد.
میتوان گفت از بدو خلقت انسان ازدواج مقوله جدایی ناپذیر آن بوده است.مقوله ای که از آدم و حوا تا کنون ادامه داشته است؛ اصل انسانیت ریشه در تداوم ازدواج دارد و تنها چیزی که در میان این نسل ها دیده میشود تغییر بر خی از رسوم ازدواج است.
هر چند با تاملی عمیق در رسوم جدید ازدواج باز هم رخنه هایی از رسوم گذشته به چشم میخورد؛ در حقیقت ریشه و بنای این رسوم جدید همان رسوم قبلی است و این رسوم به شیوه ای نو اجرا میشود.
هر منطقه کشورمان رسومی برای ازدواج دارد.
مراسم عروسی در آذربایجان غربی بسیار دیدنی و شنیدنی است؛ رسومی که پایه در فرهنگ اصیل ترک دارد.
مراسم عروسی معمولا پس از برداشت محصول و فروش آن در فصل پائیز آغاز می شود.
البته نمیتوان تغییراتی را که بر اثر گذشت زمان بر این رسوم ایجاد شده نادیده گرفت؛ چرا که گذشت زمان همواره تغییراتی در فرهنگ ها داشته است.
● عروسی در آذربایجان غربی
▪ خواستگاری
اولین مرحله در مقوله ازدواج خواستگاری است.
در گذشته معمولا عروس و داماد از قبل هیچ شناختی از همدیگر نداشتند مگر زمانی که فامیل بودند.
خواستگاری در دو مرحله صورت می گرفت .مرحله اول که به عهده خانمهاست .مثلا مادر داماد یا خواهر یا یکی از فامیل های درجه یک مانند عمه و خاله و … این خانم به صورت غیر رسمی از مادر عروس سوال میکند و اگر نظر خانواده عروس مثبت باشد بقیه خواستگاری یا همان مراسم بله برون بر عهده آقایون است.
▪ بله برون
معمولا زمان بله برون را در گذشته پس از اذان عصر انجام میدادند چرا که بعد از اذان و نماز با تکیه بر خداوند و توکل بر او و با وضو راهی خانه عروس میشدند؛ حتی گفته شده برخی از ریش سفیدان فامیل داماد در صورتی که به توافق میرسیدند نماز شام را هم در خانه عروس میخواندند و این را علامت خوش یمنی میدانستند.
آمار نشان داده بیشتر مراسم بله برون با موفقیت انجام میگرفت؛ چرا که در گذشته( بر خلاف امروز) تشریفات بیهوده در این مراسم جا نداشت.
بعد از ایتکه ریش سفیدان فامیل داماد در خانه پدر داماد جمع میشوند با هم به خانه پدر عروس میروند .
در این مراسم داماد حضور ندارد و موضوع بحث این مراسم بیشتر مهریه شیربها و جهیزیه است؛ امروزه بیشتر در مورد مهریه سخن گفته میشود .و موضوع شیر بها از بین رفته در برخی از مناطق ایلاتی هنوز هم در مورد شیر بها سخن میگویند.
▪ مهریه
مهریه با یک جلد کلام الله شروع میشود.
در گذشته مهریه مبالغی پول بود؛ بعلاوه یک یا دو قطعه فرش دست بافت.
در گذشته بر خلاف امروز چشم و همچشمی وجود نداشت و معمولا نظر ریش سفیدان مطرح بوده است.
▪ شیربها
بعد از مهریه نوبت به شیر بها میرسد؛ شیر بها همچنان که از نامش پیداست پرداخت بهای شیری است که مادر عروس در قبال شیر دادن و مراقبت از فرزندش از خانواده داماد مطالبه میکند.
البته این مبلغ معمولا صرف هزینه های جهیزیه عروس میشود حتی گفته شده وقتی در گذشته خانواده عروس بیشتر شیر بها میگرفتند، خانواده داماد متقابلا بیشتر انتظار جهیزیه داشتند.
موضوع فوق الذکر در واقع نشان دهنده رخنه های مادی است که از گذشته به آهستگی در این مراسم نفوذ پیدا کرده و تا امروز به اوج خود رسیده است؛ شاید بتوان به جرات گفت که نفوذ چنین رخنه های مادی در مقوله ازدواج، ریشه آنرا سست کرده است.
بعد از توافق در مورد شیربها و مهریه و جهیزیه، آقایان خانواده داماد کله قندی را (که مادر داماد از قبل تهیه کرده و در پارچه ای پیچیده و به آقایان داده تا به خانه عروس خانم بیاورند) بیرون آورده و سر آن را میشکنند؛ دیگران هم تکه ای از این قند را بر میدارند به یمن خوشی و شیرینی این زندگی مشترک .پس با صلوات و شیرینی خوردن این مراسم به اتمام میرسد.
▪ بنداندازان
یکی دو روز مانده به مراسم عقد کنان زنان مراسم دیگری را بر پا میکنند .مراسمی که خواهر و مادر و چند تن از فامیل های درجه یک داماد همراه با هدایایی برای عروس خانم به علاوه شیرینی و میوه و یک آیینه و دو شمعدان با یک خانم ارایشگر به منزل عروس میروند؛ در گذشته این مراسم را ،مراسم بند اندازان میگفتند .
در این مراسم همان آیینه ای را که خانواده داماد به عنوان آیینه بخت برای عروس آورده اند، مقابل صورت او قرار میدهند و آرایشگر شروع به بند انداختن میکند و تا کارش را شروع کند مادر عروس تحفه ای را به او پیشکش میکند و زنان دیگر شروع به آواز خوانی و دست کوبی میکنند تا اولین بند ها که بر صورت عروس انداخته میشود همراه با خوشی باشد.
زن آرایشگر معمولا در این مراسم (در طول انجام دادن کارش) یک کاسه چینی گود در کنارش میگذارد و مادر داماد مقداری پول علاوه بر دستمزد اصلی اش در داخل ان میگذارد.بدنبال این کار مادر داماد بقیه خانم ها مثل عمه و خاله یا خواهر داماد در داخل کاسه مقداری پول به عنوان چشم روشنی به ارایشگر میدهند.
▪ عقدکنان
مراسم عقد کنان در گذشته، بر خلاف امروز، بسیار ساده بر گزار می شد.
به این ترتیب که عروس و داماد به همراه چند نفر از خانواده هایشان به دفتر عاقد میرفتند و یا عاقد به منزل آنها می آمد و خطبه عقد را جاری میکرد.
▪ شیرنی خوران
تا مراسم عروسی مراسم دیگری هم صورت میگیرد که مراسم شیرینی خوردن نام دارد؛ در این مراسم خانواده داماد برای عروس خانم و خانواده او چند قواره پارچه به عنوان خلعت می آورند.
سپس عمه ها، خاله ها و زن عمو ها؛ خلاصه خانواده داماد، هر کدام انگشتر، النگو و یا زیور الات دیگر به عروس خانم هدیه میدهند.
▪ شب حنا بندان عروس
مراسم شب حنا بندان در جای خود قابل توجه است.
در این مراسم معمولا عروس خانم یک لباس قرمز به تن میکند که قدما معتقدند سرخی این لباس نشانه محبت و عشق است.
پدر عروس در این شب ولیمه مهمانی به همه میدهد.
چند تن از خانم های خانواده داماد هم به این ولیمه دعوت میشوند. این خانم ها وسایلی هم از جمله کفش و لباس که خانواده داماد برای عروس خریده اند به همراه میاورند علاوه بر این وسایل در یک ظرف هم حنا ریخته وآان را تزیین کرده و با خود می آورند.
در این میان دو تن از دوستان صمیمی عروس که هنوز مجرد هستند در سمت چپ و راست عروس می ایستند تا داماد وارد شود.
وقتی داماد به نزد عروس می آید هر یک از این دختران شمع هایی را روشن کرده، به طرف عروس و داماد میگیرند تا آنها این شمع ها را خاموش کنند. البته نه با فوت کردن بلکه هر کدام با حبه قندی ،شمع طرف خود را خاموش میکنند؛ گفته شده که این شمع نشانه یک عمر زندگی است که به شیرینی قند به پایان می رسد.
بعد از خاموش کردن شمع یکی از خانم های خانواده داماد؛ معمولا خواهرش، نزد عروس می آید و دست راست عروس خانم را بالا میبرد و کمی حنا به دست راست او میمالد .سپس اسکناسی روی آن می گذارد این کار را نشانه رزق و روزی میدانند که تقدیم عروس میکنند.
سپس عروس حنای تزیین شده را به تمام خانم ها تعارف میکند و خانم ها انگشتان خود را با آن رنگین میکنند.
فردای بعد از حنا بندان گاو سر می برند و با آن غذایی محلی به نام کاتوخ می پزند. در خانه داماد صبح مردها مراسم مولودی دارند که چند نفر به صورت خطی در کنار هم قرار می گیرند و تعدادی به همین صورت روبروی آنها قرار می گیرند و سه نفر وسط می ایستند و دمام می زنند و می خواند.
▪ شب حنا بندان داماد
مراسم حنا بندان داماد هم همزمان با مراسم حنا بندان عروس در خانه پدری داماد برگزار میشود.
در طول این مراسم دو تن از دوستان نزدیک داماد همه جا همراه او هستند .این دو نفر یکی ساقدوش(سمت راست) و یکی سولدوش(سمت چپ) نام دارد؛ یعنی یار دست چپی و یار دست راستی.
خانواده عروس برای ساقدوش و سولدوش، تحفه هایی هم به عنوان خلعت تقدیم آنها میکنند.
وظیفه اصلی این دو نفر مواظبت از داماد و وسایل او می باشد، چرا که با مزه ترین رسم شب حنا بندان داماد، دزدیدن داماد و یا وسایل اوست، که توسط جوانان صورت میگیرد.
اگر جوانان موفق به انجام این کار شوند برای پس گرفتن داماد یا وسایلش ساقدوش جریمه نقدی میشود.
در این شب چند تن از آقایان سینی های بزرگ تزیین شده ای (توسط خانواده عروس برای داماد و خانواده اش) را برسر می گیرند و با رقص و پای کوبی وارد خانه داماد می شوند؛ و آنقدر آنها را در سر می چرخانند تا هدیه ای را از مادر داماد گرفته و سینی ها را بر زمین بگذارند.
در داخل یکی از سینی ها، کت وشلوار داماد است که پوشاندن آن به عهده یکی از آقایان است که با اشعار سنتی این کار را انجام میدهد.
وقتی که سپیده سر زد چند نفر از جوانان و ساقدوش و سولدوش، داماد را به حمام میبرند؛ آنها بعد از حمام صبحانه مفصلی را مهمان داماد میشوند.
عروس را با سرمه و لوازم آرایش مختلف آرایش می کنند، به او لباس عروسی که سبز است می پوشانند و او را برای رفتن به حجله آماده می کنند.
داماد نیمه شب بعد از مراسم مولودی همراه با ساز و آواز به خانه عروس آمده و به حجله می رود و بعد از آن زنان عروس را با آواز محلی آرام آرام به حجله می برند و در کنار داماد می نشانند.
▪ روز عروسی
بالاخره بعد از مراسم شب حنا نوبت به روز عروسی میرسد.
در این روز خانواده داماد با رقص سنتی-محلی و پایکوبی به خانه پدری عروس آمده و عروس را به خانه داماد میبرند.
در این میان مادر عروس دو یا سه عدد چراغ نفتی زیبا را تزیین کرده و به خواهران داماد یا خانم های فامیل درجه یک او می دهد؛ این چراغ ها نشانه روشنی است که همراه عروس خانم وارد خانه داماد میشود.
علاوه بر این چراغها یک مرغ هم که پر هایش روبان های رنگی بسته شده،(توسط مادر عروس) بدست یکی از خانم های خانواده داماد داده می شود؛ این مرغ نشانه سر زندگی و آغاز زاد و ولد است، مادر عروس برای او آرزو می کند.
پدر عروس پیشانی او را بوسیده و او را از زیر قران رد کرده و او را راهی خانه بخت میکند.
هنگامی که عروس به خانه داماد میرسد داماد همراه ساقدوش وسولدوش به پشت بام رفته و از آنجا بر سر مهمان ها نقل و نبات و شکلات می اندازند.
در بخشی از مراسم دو مرد از نزدیکان عروس و داماد با هم کشتی نمایشی می گیرند.
…داماد سیبی را گاز میزند و به طرف مردم پرتاب می کند، در این هنگام پسران جوان در صدد گرفتن این سیب هستند تا نشان دهند چست و چابکند…
… قدما معتقدند، جوانی که این سیب را بگیرد بعد از این عروسی، نوبت عروسی او شده و دوباره مراسمی نو از سر آغاز میشود…
آشنایی با آداب و رسوم مردم آستان آذربایجانغربی در شب یلدا
شب یلدا درآذربایجانغربی مانند تمامی ایران به عنوان آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان و درازترین شب سال، جشن گرفته میشود.
به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران ارومیه مراسم یلدا در این استان که به چیلله گجه سی موسوم است، فرصت مغتنم دوباره ای برای اعضای خانواده فراهم می کند که گردهم بنشینند و تا پاسی از شب با هم باشند.
آیینهای شب یلدا در استان آذربایجانغربی هم مشابهتهای زیادی با سایر نقاط ایران دارد و هم برخی از این آیینها و رسمها ریشه در باورهای قومی و منطقهای مردم این استان دارد.
خشیل؛ غذای شب یلدای آذربایجانیها
خوردن هندوانه سمبل سبزی و شادابی، انار نماد تکثیر و زایش، حلوا نماد شیرینی و شیرین کامی از جمله سور و سات شب یلدا در آذربایجان غربی است که در اکثر نقاط ایران نیز مرسوم است.
فرستادن هدیه به نوعروسان از سوی خانواده داماد، یکی از آیین هایی است که هنوز به قوت خود باقی است، در شب چله خانواده داماد با میوه های و تنقلات خاص شب یلدا را به خانه نوعروس میبرند و خانواده عروس نیز یک مهمانی ترتیب میدهد و از خانواده داماد پذیرایی میکند.
جشن خدر نبی:
از قدیمیترین رسمهای منطقه آذربایجان در شب چله برگزاری جشن خدر نبی و قورتولوش بایرامی (عید نجات) است که ریشه در باورهای ایرانیان باستان دارد که تا حدودی از بین رفته ولی خاطرات آن هنوز در اذهان مادربزرگ ها و پدربزرگ ها به جا مانده است.
در عید خدر نبی جوانان دم بخت هر روستا حبوباتی نظیر نخود، گندم، ذرت، تخم هندوانه و خربزه از منازل اهالی روستا جمع میکردند و پس از پختن و خشک کردن، همراه نمک در هاون می کوبیدند که در اصطلاح محلی «قووت» نامیده می شود.
هر یک نفر از جوانان به اندازه هفت ناخن از این قاووت را زیر زبان خود گذاشته و میخوابیدند و خوابهایی که میدیدند توسط بزرگ تر ها تعبیر میشد.
همچنین دختران دم بخت از حبوبات جمع آوری شده آش پخته و بین همسایه ها تقسیم می کردند. که در واقع نوعی نذری برای باز شدن بختشان بود.
با گذشت زمان و تغییرات فرهنگی و اجتماعی، نوع برگزاری این گونه مراسم نیز متحول شده، ولی اساس و پایه آنها ثابت مانده است، امروزه در مناطق آذربایجان شب یلدا جوانترها در منزل پدر و مادر جمع شده و با خوردن هندوانه، انواع حلوا، آجیل، پشمک و سایر تنقلات مدرن که جایگزین کشمش، سنجد، گندم برشته و انگور و سایر خوردنیهای سنتی، این شب را جشن می گیرند.
به این ترتیب که اگر خانوادهای تازه عروس نامزد داشته باشد با خرید معمولا یک قطعه طلا و یک دست لباس و شیرینی به منزل عروس رفته و با دادن هدیه ها اجازه تازه عروس را از پدر و مادرش می گیرند تا در مراسم شب به منزل داماد بیاید.
همچنین اگر خانواده ای دختر تازه عروس داشته باشد که در طول این سال به خانه بخت رفته باشد معمولا دو سه روز قبل از شب یلدا هدیه و تنقلات همراه نان محلی پخته شده آماده کرده و توسط برادر عروس به منزل داماد می فرستند.
در آیین آذربایجانغربی، هندوانه نشانهای از فصل گرما و تابستان است و مصرف آن در شب یلدا که شب آغاز فصل سرماست خود بیانگر غلبه و چیرگی بر شدت سرمای زمستان است و شروع خوشی بر فصل سرما تلقی میشود.
پیران قوم هنوز حکایتهای زیادی از شیرینی و سرخی هندوانه شب چله روزگاران گذشته که عمدتا در پای کرسی میل می شد تعریف می کنند.
تهیه کوندالا:
سابق بر این که زمستانها از شدت و سختی برخوردار بود و سرمای آن سوز بیشتری داشت و لوازم گرمایشی وضعیت
امروزین را نداشت بانوان آذربایجانی برای گرما بخشیدن به شب چله در روزهای نخست پاییزی اقدام به تهیه نوعی سوخت سنتی به نام “کوندالا” می کردند که به صورت گداخته در داخل یک سینی و در زیر کرسی قرار می گرفت وگرمای شادی آوری را به اتاق می بخشید.
این سوخت سنتی ترکیبی از زغال و خاکستر درخت مو بود که با کمی آب ترکیب می یافت و شکل گلوله ای پیدا می کرد
و مورد استفاده درطول زمستان قرار می گرفت.
علت نامگذاری آن به کوندالا در واقع شکل گلوله ای آن است و امروز نیز “کونده” همان معنای گرد و شکل گلوله ای را دارد.
رونق دورانهای گذشته شب چله در آذربایجانغربی داستانها و حکایتهایی بود که توسط ریش سفیدان، پدر بزرگها و مادربزرگها نقل می شد.
امیرارسلان، رستم نامه، کوراوغلو، داستانهای حماسی و عاشیقی از جمله حکایتهایی بود که با تکرار در شبهای طولانی
زمستانهای گذشته به خصوص شب چله سینه به سینه به نسل امروز منتقل شده است.
نامگذاری شب چله برای یلدا در آذربایجان غربی از این جهت است که روز شمار محلی مردم، شب یلدا پایان فصل پاییز و آغاز «چله بزرگ» و زمستان است.
فصل زمستان در آذربایجان غربی به سه دوره تقسیم می شود که ۴۰ روز اول آن چله بزرگ ، ۲۰ روز بعد از آن چله کوچک و ۳۰ روز آخر بایرام آیی ( ماه عید نوروز ) است.
آداب و رسوم مردم آستان آذربایجانغربی در شب یلدا
همچنین در شب یلدا از دوران گذشته آیینهایی انجام می شد که بر شیرینی و خاطره انگیز بودن این شب میافزود که در این میان حضور کوچکترهای فامیل در خانه بزرگترها و جمع شدن بر زیر یک کرسی و ریختن انواع شیرینیها، حلواها، بادام و گردو، سنجد، انار، هندوانه، به و سیب روی کرسی و خوردن آنها و تعریف کردن خاطرهها و ضرب المثل آن شب را میگذراندند.
یکی دیگر از رسمهای زیبای مردم این استان در شب یلدا متل خوانی بزرگترها برای کوچکترها بود که این رسم دیگر با آمدن تلویزیون به خانه ها برچیده شد و جوانان بیشتر جذب برنامههای تلویزیونی شده و توجهی به داستان فلکلور و پندآموز بزرگترها نشان نمیدهند.
غذای مخصوص این شب نیز در قدیم کوفته بود و با حضور بر سر سفره اعضای هر خانه این غذا مشاهده میشد.
همچنین این شب از دیرباز مورد تکریم مردم و اهالی آذربایجان بوده و مراسم ویژه ای برای بزرگداشت آن انجام می شده است.
در این شب مردم برای غلبه بر سرمای زمستان، محیط خانه را گرم میکردند و به این بهانه دور بزرگتر فامیل جمع می شدند.
مردم آذربایجان در قدیم برای اجرای رسوم مذهبی، در شب یلدا، تا طلوع سپیده صبح به انتظار روشنایی و شکست اهریمن و تاریکی تجمع میکردند.
خانواده های آذربایجانغربی به عنوان یک رسم مطلوب و زیبا، هنوز هم فرستادن هدایا و سوغات به منزل نوعروسان و دختران نامزد کرده در شب چله را فراموش نکرده اند.
این هدایا که شامل خوراکیها، تنقلات، میوه و دیگر اقلام به همراه یک کادوی خاص چون انگشتری یا گردن آویز و نظایر این است به عنوان “چیله پایی” به خانه نوعروسان یا دختر نامزد کرده فرستاده می شود.
این هدایا معمولا با اصول و آداب خاصی به خانه دختر ارسال می شود که عبارت از قراردادن هدایای شب یلدا بر روی یک سینی مسی است که با دستمالی منقوش و سوزن دوزی شده پوشانده شده و با گل تزیین یافته است.
“ائویز آباد اولسون” (خانه تان آباد باد)، “پایینیز چوخ اولسون” ( نعمت تان به وفور)، “تانری خوشلوق وئرسین” (خداوند همیشه دلخوشتان کند) و نظایر اینها دعاهای خانواده ای است که سوغات شب یلدا را دریافت کرده است. در آذربایجانغربی در کنار این خوردنیهای مختلف شب چله، حلوای محلی نیز جایگاه ویژه ای دارد.
آذربایجانغربی به خصوص ارومیه به عنوان یکی از شهرهای تولید کننده حلوای محلی درکشور شهرت دارد و از چند وقت مانده به شب چله از شهرهای دور و نزدیک فروشندگان و مصرفکنندگان برای عرضه و مصرف حلوای شب یلدا به این شهر سفر می کنند.
حلوای هویج و گردوی ارومیه در شب یلدا مصرف بالایی دارد و در بیشتر مناطق کشور نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
خانواده ها در ارومیه خود نوعی حلوای محلی نیز تهیه می کنند که به “داش حالوا” موسوم است و علاقه مندان ویژه ای بخصوص در بین کودکان دارد.
در کنار این خوراکی ها، پشمک، مغز گردو و بادام ، کشمش و میلاخ (انگوری که به صورت آونگ از تابستان نگهداری شده است)، دوشاب (شیره انگور) نیز در بین خوردنیها در آذربایجان غربی جایگاه ویژه ای دارد.
زمستان با شب چله آغاز می شود و مردم آذربایجان غربی دو ماه اول زمستان را به ۴۰ روز و ۲۰ روز مجزا تقسیم می کنند که به ۴۰ روز اول چله بزرگ و ۲۰ روز دیگر چله کوچک نام می نهند.
به اعتقاد مردم این استان زمستان شدت بیشتری در ۴۰ روز اول دارد.