ایرانگردی

 
 

آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری

Mulla_Hadi_Sabzevari_Tomb_(ADI3475-05)

سبزوار یکی از شهرهای استان خراسان رضوی است که در شمال شرق ایران قرار گرفته و با مرکز استان یعنی شهر مشهد در حدود ۲۴۰ کیلومتر فاصله دارد. این شهر که در گذشته نام‌های متفاوتی همچون «بیهق»، «ساسویه»، «ساسان آباد» و «سربداران» داشته است، حدود ۲۵۰ هزار نفر جمعیت دارد. سبزوار از دیرباز مراکز علمی و دانشگاهی و به‌خصوص حوزه‌های علمیه قدرتمندی داشته است و به همین دلیل از نظر فرهنگی و دانشگاهی و همچنین تاریخی شهر مهمی است. همین اهمیت باعث شده تا این شهر اندیشمندان شاخصی را در خود پرورش دهد. یکی از این اندیشمندان برجسته «ملا هادی سبزواری» بوده است.

هادی سبزواری یکی از عالمان و اندیشمندان برجسته در زمینه علوم و فلسفه اسلامی بود. وی در سال ۱۲۱۲ هجری قمری در شهر سبزوار به دنیا آمد. او علوم مقدماتی را در سبزوار آموخت و سپس برای یادگیری بیشتر و تکمیل آموخته‌هایش به شهر مشهد سفر کرد. پس از آن به اصفهان رفت تا در زمینه فلسفه و عرفان آموزش ببیند. او در سال ۱۲۴۲ هجری قمری یعنی در سن ۳۰ سالگی دوباره به مشهد برگشت و مدت پنج سال را به تدریس در مدرسه «حاج حسن» مشهد گذراند. هادی در طول سال‌هایی که همچون یک طلبه پرتلاش، به دنبال یادگیری علوم مختلف دینی بود، در کلاس درس استادانی همچون «ملا حسین سبزواری»، «شیخ محمد تقی رازی»، «محمد ابراهیم کلباسی»، «ملا علی مازندرانی» و «ملا اسماعیل کوشکی» حاضر شد و از دانسته‌های آنان بهره گرفت. ملا هادی سبزواری شعرهایی نیز به صورت غزل‌های حکمی و عرفانی سروده‌ و تخلص ایشان در شعرهایشان «اسرار» بوده است. از ملا هادی سبزواری آثار ارزشمندی بر جای مانده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به «اسرار الحکمه فی المفتتح المغتنم»، «النبراس فی اسرار الاساس»، «دیوان اشعار»، «راح قراح و کتاب رحیق در علم بدیع»، «مفتاح الفلاح و مصباح النجاح» و همچنین «رسائل حکیم سبزواری» اشاره کرد. علاوه بر این‌ها منظومه و شرح منظومه سبزواری نیز از ایشان به جا مانده که در این اثر، هادی به تلخیص «اسفار» ملا صدرا پرداخته است. ملا هادی سبزواری در بیست و پنجمین روز از ماه ذی الحجه سال ۱۲۸۹ هجری قمری، در سن ۷۷ سالگی و پس از یک عمر پربار در زمینه یادگیری علوم اسلامی و تدریس آن‌ها از دنیا رفت. در حال حاضر آرامگاه این شخصیت برجسته در شهر سبزوار و در ضلع جنوبی میدان کارگر این شهر قرار دارد.

بنای اولیه این آرامگاه یک سال پس از درگذشت هادی یعنی در سال ۱۲۹۰ هجری قمری توسط «میرزا یوسف مستوفی الممالک» در این محل ساخته شد. میرزا یوسف در نظر داشت در کنار این آرامگاه یک مدرسه برای آموزش علوم دینی نیز تاسیس کند و «ملا محمد سبزواری» پسر بزرگ ملاهادی را نیز به عنوان مدرس این مدرسه انتخاب کند، ولی ملا محمد درگذشت و به همین دلیل نیز این مدرسه ساخته نشد. نگاهی دقیق تر به بنای آرامگاه می‌اندازیم. ساختمان این بنا به‌طور کامل از جنس آجر ساخته شده است. این ساختمان از یک اتاق اصلی مقبره و چهار ایوان در اطراف این اتاق اصلی تشکیل شده است. ضمن اینکه گنبدی آجری بر روی اتاق اصلی مقبره ساخته شده است. البته دو حجره و دو ایوان کوچک نیز در این مجموعه وجود دارد. ورودی این بنا از سمت شمال شرقی و ایوان‌های واقع در اضلاع شرق و غرب به سمت بیرون باز است که سه نورگیر نیز دارد. اگر به سقف اتاق گنبد و همچنین سقف چهار ایوان اطراف بنگرید، می‌توانید آیینه کاری‌های انجام شده در آن‌ها را مشاهده کنید که زیبایی خاصی دارند. این آرامگاه جزو بناهای دارای طراحی داخلی «چلیپایی» شکل است. در ساخت بنا به‌طور عمده از آجر با ملات گچ و گچ خاک استفاده شده است. وجود یک گنبد فیروزه‌ای رنگ و استفاده از کاشی کاری‌هایی رنگارنگ بر زمینه لاجوردی از عواملی هستند که در زیباسازی بنای آرامگاه نقش مهمی دارند. شایان ذکر است که گنبد پوششی کاشی‌کاری شده دارد که در طول سال‌ها چند بار مورد بازسازی قرار گرفته است. همچنین جالب است که یک سری از تزیینات آیینه‌کاری این قسمت مورد بازسازی قرار نگرفته‌اند. برای ساخت قبر نیز از سنگ مرمر بزرگی استفاده شده است، البته در گذشته گویا قبر از جنس گچ بوده و روی آن نیز صندوقی چوبی تعبیه شده بود که در حال حاضر اثری از این صندوق دیده نمی‌شود. در محوطه اطراف بنا، در مجموع چهار باغچه دیده می‌شود که دو تا از آن‌ها در سمت شرق و غرب کوشک قرار دارند و دو باغچه دیگر نیز در سمت جلو واقع شده اند. نکته‌ای که در مورد گنبد آرامگاه ملاهادی سبزواری وجود دارد این است که این گنبد با استفاده از چند نیم دایره ساخته شده است، موردی که در بیشتر گنبد‌های معماری سنتی ایرانی که در بناهای دیگر می‌بینیم، دیده نمی‌شود. این نوع گنبدها در برابر فشارهایی که به آن‌ها وارد می‌شود، آسیب‌پذیرتر هستند. شاید به همین دلیل باشد که هم‌اکنون ترک‌هایی در روی آهیانه گنبد آرامگاه به چشم می‌خورند. آرامگاه ملا هادی سبزواری به عنوان یک اثر تاریخی ارزشمند در ۹ مرداد سال ۱۳۵۵ هجری شمسی و با شماره ثبت ۱۳۳۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

کاخ موزه گرگان

کاخ موزه گرگان

اولین موزه در شمال ایران کاخ موزه گرگان به شمار می‌رود، که ساختمان تاریخی آن در دو طبقه به سبک اروپایی بنا شده است. این کاخ موزه در دوره پهلوی اول برای خانواده رضا شاه ساخته شد، که پس از مرمت و بازسازی در سال ۱۳۴۳ به موزه تبدیل شده است. چون این کاخ یکی از ۱۲ کاخ پهلوی به شمار می‌رود، باعث جذب بیشتر گردشگران شده، تا از نزدیک با شگفتی و زیبایی این جاذبه آشنا شوند. هدف از ساخت کاخ موزه گرگان، رفاه بیشتر خاندان پهلوی به هنگامِ زمان حضور خود در این منطقه بوده است، طوری که در دوره پهلوی اول و دوم مورد استفاده این خاندان و حتی میهمانان آن‌ها قرار می‌گرفت. در دهه آخر حکومت خاندان پهلوی یعنی در سال ۱۳۴۳ این بنا، برای اولین بار به عنوان موزه مرمت یافت و در آن به روی عموم گشوده شد. در بدو ورود به محوطه این بنای زیبا، محیطی سرسبز را مشاهده خواهید کرد که بر زیبایی فضای اطراف کاخ موزه می‌افزاید. درختان نخلیِ سر به فلک کشیده‌ای که منطقه‌ای زیبا و چشم‌نواز را خلق کرده است که در انتهای آن کاخ سلطنتی را خواهید دید. جدا از محوطه سبزی که دارد، شامل دو بخش اصلی به نام‌های بخش اشیاء سلطنتی و مشاهیر استان گلستان می‌شود. از جمله آثاری باارزشی که در کاخ موزه گرگان به معرض نمایش گذاشته‌اند، ‌می‌توان به تندیس دانشمندان، علما و فرهیختگان ناحیه گرگان قدیم و استرآباد و حتی اشیای سلطنتی مربوط به مبلمان کاخ اشاره کرد. گردشگرانی که به بازدید از این کاخ می‌روند، می‌توانند از دو طبقه دیدن کنند. در طبقه همکف موزه، تعدادی از مشاهیر استان گلستان معرفی شده‌اند که مربوط به قرن سوم تا دوره پهلوی می‌شوند. از جمله چهره‌هایی که در این بخش از موزه وجود دارد، عبارتند از: سحابی استرآبادی صوفی و شاعر، میرداماد استرآبدی فیلسوف حکیم، ابوالحسن علی جرجانی خطاط و شاعر، ابولهیثم جرجانی شاعر ترکمن، عبدالحی منشی استرآبادی خطاط منشی استرآبادی مشهور و پر آوازه، محمدرضا لطفی ردیف‌دان، آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده تارهای موسیقی و بسیاری دیگر از شعرا، فیلسوفان، فقها و ادیبان. دیدنی‌های این موزه تنها به همین طبقه‌ی همکف ختم نمی‌شود، می‌توانید به طبقه بالای کاخ بروید و استراحتگاه خانواده پهلوی و ۱۰۰ قلم از لوازم و اشیای دوره پهلوی را ببینید. علاوه بر تمامی این جذابیت‌های دیدنی، در این بین می‌توانید از ویترین سنگ‌های قیمتی که در ابتدای راه پله است، دیدن کنید. ویترینی کوچک پُر از سنگ‌های زیبا و خوش رنگ که در همین منطقه کشف شده‌اند. جذابیت‌های کاخ موزه گرگان تمامی ندارد، با رفتن به سالن اصلی طبقه دوم اشیای ارزشمند دیگری را می‌بینید که در معرض دید بازدیدکنندگان قرار داده‌اند. حین گشتی که میان این طبقه می‌زنید، می‌توانید ظروف مختلف از کشورهایی همچون آلمان، ایتالیا و فرانسه و حتی مجسمه‌های زیبا و آیینه ملکه را هم در این بخش مشاهده کنید. در سمت چپ این سالن، یک سرویس مبل به رنگ سبز، میز و تعدادی مجسمه دیده می‌شود. علاوه بر تماشای این‌ها، در قسمت رو به رویی سالن وارد بخش خصوصی‌تر کاخ موزه گرگان خواهید شد که به اتاق خواب شاه و ملکه ختم می‌شود. بخش دیگری هم از این موزه به سالن باستان شناسی اختصاص دارد که دیدنِ آن می‌تواند برای علاقه‌مندان به تاریخ لذت‌بخش باشد. در این سالن زوایایی از تاریخ سرزمین باستانی گرگان از ۵۰۰۰ سال پیش تا اواخر دوره قاجاریه قابل مشاهده است.

موزه پست زاهدان

موزه-های-زاهدان

یکی از موزه های استان سیستان و بلوچستان ، موزه پست و ارتباطات در شهر زاهدان است . این موزه در ساختمان قدیمی اداره پست زاهدان قرار گرفته است . قدمت بنای این موزه بر اساس کتیبه موجود بر سردر به سال ۱۳۱۱ و آغاز دوره پهلوی برمی گردد . این بنا در بافت قدیمی و اولیه شهر زاهدان قرار دارد و همزمان با اولین سال های شکل گیری شهر نوپای زاهدان احداث شده است و از جمله مهمترین بناهای دولتی باقی مانده در هسته اولیه این شهر محسوب می شود. مصالح عمده این بنا از خشت خام در جرزها و آجر در نما می باشد که با شیوه معماری بومی کویری ساخته شده و در ابتدا دارای مجموعه ای بسیار بزرگ و وسیع بود که بخش عمده آن متاسفانه تخریب شده و تغییر کاربری پیدا کرده است .
این بنای اداری با عنوان اداره ایالتی پست و تلگراف سیستان و بلوچستان آغاز به کار کرد . در سال ۱۳۳۸ علاوه بر فعالیت اصلی به ایجاد ایستگاه رادیویی اقدام کردند و برنامه های به زبان فارسی ، اردو و هندی برای رادیو تولید می کردند . پس از انقلاب اسلامی نیز این ساختمان به عنوان اداره پست زاهدان به فعالیت خود ادامه داد . پس از احداث ساختمان جدید پست زاهدان این بنای ارزشمند که در سال ۱۳۷۷ به ثبت آثار ملی کشور رسیده و در سال ۱۳۸۴ با اعتباری معادل ۲۰۱ میلیون ریال از سوی اداره کل میراث فرهنگی استان مورد مرمت و احیاء قرار گرفت . این موزه در سال ۱۳۸۷ به طور رسمی افتتاح گردید . موزه پست زاهدان از بخش های مدیریت، نگهبانی، سرسرای سمعی – بصری و تالارهای نمایش تشکیل شده است . تالارهای نمایش این موزه شامل بخش های تجهیزات پست (ترازو، تمبز زن، رادیو لامپی و تلفن سلطنتی رومیزی)، پست کهن (انواع مهره های کشف شده دکمه ای، استامپی، استوانه ای در شهر سوخته، مرد تلگراف چی و ماکت کبوتر خانه پست میرجاوه)، بخش تمبرهای ایران و بین الملل و بخش ارتباطات (تلفن و تلگراف) می شود .

پل تاریخی شالو ایذه

b15cda47-71c9-4043-af58-f709431a7e20

پل شالو گذرگاهی بوده به قدمت چند هزارساله که آثار برجامانده و شواهد موجود اطراف این گذرگاه گواهی است از هنر معماری و اندیشه ایرانیان باستان که در مسیر جاده تاریخی دزپارت قرارداشته. این پل که با آبگیری سد کارون ۳ زیر آب رفت خاطرات بسیاری را با خود به زیر آب برد از جمله خاطرات کوچ ایل بختیاری که همه ساله برای عبور از کارون خروشان باید از این تنگه عبور می‌کردند. پل قدیم شالو که تشکیل شده از دو ستون بلند و مستحکم و دو طناب ضخیم و محکم که قدیم این پل چوبی بوده و تلفیقی از چوب و طناب بوده بعدها با استفاده از کابل دو سر پل را به هم وصل کردند و چیزی شبیه به اتاقک افراد و دامها را جا به جا می‌کرد. به دلیل اینکه در خاک بختیاری رودخانه های بسیاری جریان دارد ، پل های زیادی نیز بر روی این رودخانه ها ساخته شده است تا موجب سهولت در رفت و آمد مردم گردند. یکی از قدیمی ترین، بزرگ ترین و معروف ترین پل های بختیاری، پل « شالو» است .چون این پل در قلمرو طایفه شالو واقع بوده است، صدها سال است که به این نام شناخته می شود. پل شالو و « گدار» معروف « بلوطک» نه تنها یکی از مهم ترین گذرگاه‌هایی است که خوزستان را به فلات مرکزی ایران وصل می‌کند بلکه بخش مهمی از ایل بختیاری نیز از آن استفاده کرده و خود را به مناطق گرمسیری و سردسیری می‌رساند. این پل در طول تاریخ با اسامی مختلفی مانند: خره زاد، خورزاد، دزپارت، دسفارت، ایذج و شالو شناخته شده است. پل و گدار شالو نفش مهمی در رونق جاده باستانی دزپارت، دسپارت، دزفارت یا دسفارد داشته است. این راه مهم در دوره عیلامی ساکنان دو سوی رشته کوه را در سرزمین فعلی بختیاری به هم متصل می‌کرد. این پل در دوره هخامنشی، اصفهان را به خوزستان (شوشتر، ایذه و اصفهان) مرتبط می‌ساخت. در کتاب «سفرنامه ابودولف » که در سال ۳۴۱ قمری به رشته تحریر درآمده است در ذکر بناهای خوزستان آمده است: «پل معروف خورزاد(خرزاد) نیز از بناهای او می باشد. این پل میان ایذج و رباط واقع است و یکی از شگفتیهای جهان است. پل مزبور بر روی رودخانه خشکی که فقط هنگام طغیان آب باران آب دارد ساخته شده در آن هنگام این رودخانه به دریای خروشانی مبدل می شود که پهنای آن بر روی زمین به یکهزار ذراع و عمق آن به یکصد و پنجاه ذراع و پهنای کف آن به ده زراع میرسد. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگ تر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده. پنهای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل ذراع می رسد. در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است آنگاه پل روی پایه ها مزبور بنا شده. در شکاف میان پایه های پل و دو پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آب سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است. این پل دارای یک تاق بسیار محکم است و از شگفتی‌های هنر معماری بشمار می رود.»

در دوره آل بویه این پل تعمیر و بازسازی شد. دلیل آن حمایت لرها و اهالی شهر ایذج از آل بویه و نقش کلیدی آنان در تشکیل و تاسیس سلسله آل بویه بود. آل بویه برای جبران خدمات لرها دست به کار بزرگی زدند و پل معروف ایذج را تعمیر و بازسازی کردند. در اوایل سال ۱۳۰۸ شمسی در جریان قیام علی مردان بختیاری برای پیشگیری از پیشروی قوای دولتی و غافلگیر شدن رزمندگان، پل شالو تخریب شد. بعد از این گاهی با استفاده از کابل‌های فلزی محکم و قطور اتاقک‌های چتری نیز درست می‌کردند که با قرقره و با کمک پل‌بانان عابرین به آن سوی رودخانه هدایت می‌شدند. در بهمن سال ۱۳۳۱ شمسی نیز با اشاره ژاندارم های مستقر در پادگان ایذه که گمان می کردند ابوالقاسم خان بختیار صبحگاه از این پل عبور می کند با اسید و تیزآب سیم‌های فلزی پل را تخریب کردند تا هنگام عبور خان پل تخریب و خان و همراهانش به قعر دره سقوط کنند. اما آن روز به جای ابوالقاسم خان پنج روستایی بی‌نوا جان خود را از دست دادند. در سال ۱۳۴۳ شمسی عملیات نصب پل فلزی آغاز شد و در سال ۱۳۴۶ کار آن به اتمام رسید. در آبان ماه سال ۱۳۸۳ با اتمام عملیات سد کارون ۳ و پل های قوسی و آبگیری سد، پل شالو به زیر آب رفت و از نگاه‌ها محو گردید و تنها خاطره های آن برای عشایر و عابرین برجای ماند و پل های دوگانه قوسی جایگزین پل قدیمی شدند. پل شالو صدها سال در اختیار طایفه شالو بود و هر سال در فصل بهار قبل از شروع کوچ بهاره آن را بازسازی می کردند و با عبور دادن عشایر از پل و گدار درآمد خوبی نیز عایدشان می شد. بعدها کلانتر طایفه شالو به دلیل عواطف و وابستگی های فامیلی پل بانی و اخذ عوارض آن را به اشخاص دیگری واگذار کرد. نهایتاً پس از کشمکش‌های فراوان و دخالت طوایف دیگر، دولت با دریافت مبلغ ۳۰۰۰۰ تومان رسماً امتیاز پل بانی، نگهداری و دریافت عوارض را به کلانتر طایفه لجم اورک واگذار کرد.

آبشار آما ایلام

10531459177835788710

آبشار اما در نزدیکی روستای اما و پشت سد ایلام و در ۲۵ کیلومتری مرکز استان قرار دارد. آبشار این محل در میان دره‌ای واقع‌شده که آب آن به سمت دریاچه سد ایلام در حرکت است. شاید میزان آبی که از آبشار اما پایین می‌ریزد در مقایسه با دیگر آبشارهای ایران زیاد نباشد؛ اما ارتفاع آن که به حدود ۲۰ متر می‌رسد. این ارتفاع قابل توجه سبب می‌شود، گردشگران زیادی از استان ایلام یا دیگر استان‌ها به دیدن آن بروند. به‌خصوص این‌که در کنار این آبشار، فضای سبز زیبایی وجود دارد که برای پیک نیک خانواده مناسب است. این جاذبه طبیعی به شماره ۲۳۷ به ثبت میراث طبیعی ملی ایران رسیده است و آب آن به سمت دریاچه سد ایلام جریان دارد. بنابراین کنار بازدید از این آبشار می‌توانید، زمانی را هم به بازدید از مسیر جریان آب و در نهایت سد ایلام اختصاص دهید که خود بسیار دیدنی است. این مسیر زیبا در کنار پیچ و خم‌های جاده، چشم‌انداز بسیار دل‌نشینی دارد. برای آن‌که به پای آبشار داخل دره برسید؛ پس از پارک خودرو خود در جای مناسب، باید از داخل فضای سبز رد شده و از مسیری پاکوب پایین بروید که کمی شیب دارد؛ اما آن‌قدر طولانی نیست. اگرچه مسیر کوتاه است؛ اما به همراه داشتن کفش مناسب طبیعت‌گردی کمک زیادی به شما خواهد کرد. البته آبشار اما از قسمت‌های بالاتر هم قابل رویت است و نیازی نیست که حتما از شیب پایین بروید؛ اما دیدن آن از نزدیک، لطف دیگری دارد و نباید فرصت را از دست بدهید.

یکی از تفریحات رایج مردم در این قسمت، آن است که زیر آبشار بروند و آب تنی کنند. اگرچه میزان آب، بستگی زیادی به بارش‌های هر زمان و هر فصل دارد، ولی در کل عمق حوضچه آب زیر آبشار در حدی نیست که بتوانید به راحتی در آن شنا کنید. بیشتر می‌توانید همچون یک دوش طبیعی از ریزش آب لذت ببرید. البته باید جوانب احتیاط را رعایت کنید، چرا که ممکن است شدت جریان آب فشار زیادی به سر، گردن و یا کمرتان وارد کند. بنابراین پیش از آن‌که کاملا زیر جریان آب بروید، حتما از مناسب بودن شدت آن اطمینان حاصل کنید. این شدت آب ممکن است برای کودکان اصلا مناسب نباشد. به‌علاوه، به دلیل سرد بودن آب بهتر است زمانی زیر آبشار بروید که پس از آب‌تنی، امکان خشک شدن زیر نور خورشید را داشته باشید. البته اگر لباس اضافه به همراه داشته باشید، می‌توانید تجربه لذت‌بخش‌تری برای خود رقم بزنید. کنار این آبشار و به خصوص در سمت راست آن هم می‌توانید پوشش گیاهی جالبی چون انجیر کوهی، انگور و همچنین بلوط را ببینید که بر زیبایی‌ آن می‌افزایند. همچنین اگر علاقه‌مند به روستاگردی باشید، می‌توانید از روستاهای نزدیک به آبشار اما هم دیدن کنید که خالی از لطف نخواهد بود. در کل، بازدید از آبشار حدود یک ساعت از زمان شما را می‌گیرد؛ اما اگر بخواهید آب‌تنی کنید، به زمان بیشتری احتیاج دارید.