ایرانگردی
دروازه سنگی خوی
خوی یکی از کهنترین مراکز تمدن در شمال غرب ایران و کانون بسیاری از حوادث تاریخی بوده است. خوی به دلیل واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و جاده تجارتی شرق و غرب، مورد بازدید بسیاری از جهانگردان و ایرانشناسان واقع شده است. پیشینه این شهر، به سههزار سال پیش برمیگردد. آثار تاریخی زیادی در منطقه خوی قرار دارد که از آن آثار میتوان به دروازه سنگی خوی اشاره کرد. در گذشتههایی نه چندان دور قدم گذاشتن به هر شهر، مستلزم عبور از حصار آن شهر بود که همچون دیواری دفاعی دور تا دور آن را دربر میگرفت. حفظ امنیت هر شهر و دیاری وابسته به استحکام این دیوار بود و کوچکترین اشتباه در ساخت و حفاظت از آن میتوانست اتفاقات ناگواری را رقم بزند. موقعیت ویژه برخی سرزمینها، نیاز آنها را به این دیوار دفاعی تشدید میکرد تا جایی که دیوارهایی همانند دیوار چین طراحی و ساخته شدند تا سد راه دشمنان شوند. این دیوارها دروازههایی برای عبور و مرور داشتند تا رفت و آمد کاروانها، مردم عادی و بازرگانان به راحتی کنترل شود. امروزه تنها اثرات باقیمانده از دیوارهای باشکوه این شهرها، دروازههایی هستند که پابرجا مانده و وقایع تاریخی زیادی را پشت سر گذاشتهاند. در دوران قاجاریه، شهر خوی به دلیل نزدیکی به مرز روسها، از اهمیت استراتژی بالایی برخوردار بود. هنوز بقایای دیوارهای دفاعی شهر که به درخواست فتحعلی شاه، به دست ژنرال گاردن در قرن سیزدهم در اطراف این شهر ساخته شده است، امروزه به چشم میخورد. دروازه سنگی (قالا قاپیسی) خوی در جنوب بازار خوی به طرف شهر سلماس قرار دارد. این اثر در دوره ایلخانیان یا دوره قاجاریه بنا شده و از حصار تاریخی شهر خوی باقی مانده است. در جلوی دروازه سنگی خندقی به عمق ۱۰ متر و عرض ۳۰ متر وجود داشته است که یک پل معلق بر روی آن تعبیه شده بود.
دروازه سنگی از جاهای دیدنی خوی به شمار میرود و تنها دروازه باقیمانده از حصار شهر خوی و تنها دروازه باقیمانده از تاریخ کهن ایران است که ارزش تاریخی زیادی دارد. دروازه سنگی خوی از نمونههای باقیمانده دوازده حصار تدافعی در جنوب شرقی شهر خوی است که جهت حفاظت شهر از تهاجم دشمن و کنترل عبور و مرور ساخته شده است. در گذشته مردم از طریق دروازه سنگی به شهرهای سلماس و ارومیه میرفتند، اما امروزه به علت گسترش شهر این بنای تاریخی در بافت جدید شهر قرار گرفته و قسمت شمالی آن متصل به بازار قدیمی خوی قرار دارد. ضلع شمالی دروازه آجری و به سبک جناقی است. ضلعجنوبی آن یک در میان سنگهای خاکستری و سیاه دارد و به شکل قوس نیمدایره است که زیر این قوس دو شیر ساده سنگ تراشی شده است. تا ۶۰ سال گذشته در اطراف شهر خوی، دیواری خشتی با ۴ دروازه وجود داشت. به جز این دروازه سنگی، دروازه های دیگری نیز وجود داشته است که امروزه مردم با نامهای دروازه شهانق یا شوونه قاپوسی، دروازه محله یا قالاقاپوسی یا محله قاپوسی، دروازه چورس یا دروازه ماکو و دروازه شوراب یا دروازه تبریز از آنها یاد میکنند. اما از آن همه دروازه، تنها همین دروازه سنگی توانسته ناملایمات روزگار را تاب بیاورد و در این شهر باقی بماند. دروازه سنگی در روزگاران گذشته وقایع بسیاری را به چشم دیده و در برابر آنها سکوت کرده است. مهاجمان ارمنی و عثمانی بارها خواستند تا این حصار را از بین ببرند و وارد شهر شوند و هنوز هم آثار گلولههای آنان بر تن این دروازه دیده میشود. این بنا از حیث جنس ساختمان با دو نوع مصالح مقاوم ساخته شده است. بهطور کلی در ساخت دروازه سنگی از دو نوع مصالح آجر و سنگ استفاده شده است. ضلع شمالی آن که در امتداد بازار قدیمی خوی قرار دارد با آجر ساخته شده، ولی سمت جنوبی بنا از سنگهای تراش خاکستری و سیاه است که بهصورت ترکیبات موزون و هماهنگ نماسازی شده است. این بنا در حال حاضر مورد استفاده قرار نمیگیرد. نام این اثر ارزشمند، بهعنوان تنها دروازه باقیمانده از تاریخ کهن ایران، با شماره ۸۰۸ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است. دروازههای ایران در گذشته دو نوع را شامل میشدند، دروازههای سنگی و دروازههای آجری. دروازه سنگی تنها نمونه باقیمانده از نوع خود است. نویسنده و مورخ فرانسوی به نام کنت دو گوبینو، معماری دروازه سنگی را به بناهای قاهره تشبیه میکند و در نوشتههای خود از آن اینگونه سخن میگوید:
خوی شهر دلپذیری است، دروازه زیبایش به شیوه بناهای قاهره، از مرمر سیاه و سفید ساخته شده است و من نظیر آن را در هیچ جای دیگر ایران ندیدهام، این دروازه به بازار باز میشود.
بعضی از مورخان این اثر را به دوره ایلخانیان نسبت میدهند و امکان دارد در زمان عمران و آبادانی خوی توسط ایلخانیان، این دروازه نیز ساخته شده باشد. ولی منابع دیگری دروازه را مربوط به دوره قاجار میدانند، انتساب دوم با توجه به سبک معماری مقایسه با آثار باقی مانده قاجاریه در تبریز و خود شهر خوی معقول بهنظر میرسد. و از طرفی نیز با توجه به سر در باقی مانده این بنا مربوط به دوره ایلخانی دانسته میشود. آن گونه که از سبک معماری این اثر بر میآید میتوان از ساخت دروازه در دوره قاجار سخن گفت چرا که آثار باقی مانده از قاجار در تبریز و خوی شباهتهای بسیاری به این اثر دارند. از نظر کارشناسان دلیل دیگری که ساخت این بنا را در دوران قاجار تایید میکند این است که ساخت آخرین حصار یا بدنه شهر به دستور عباس میرزا نایبالسلطنه (فرزند فتحعلی شاه قاجار) صورت گرفته است و شواهد، حکایت از پابرجا بودن آن تا سال ۱۳۲۰ خورشیدی دارند. از سوی دیگر، سر در باقی مانده این بنا نشانههای معماری دوره ایلخانی را دارد و برخی کارشناسان معتقد هستند که معماران در زمان عمران و آبادانی خوی به دستور همسر آباقاخان، دومین پادشاه سلسله ایلخانی، این دروازه را ساختهاند. شواهد نشان میدهند که در سال ۱۱۳۵ هجری شمسی این بنا توسط احمدخان دنبلی (رییس ایل دنبلی در زمان کریم خان زند) مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته و تقویت شده است.
آبشار مجن سمنان
آبشار زیبای مجن از جاهای دیدنی شاهرود به شمار میرود و در ۳۵ کیلومتری شمال غربی شاهرود واقعشده است. این آبشار دیدنی و باصفا، یکی از جلوههای طبیعی شهر مجن است. در انتهای مجن درهای زیبا با مناظری منحصربهفرد از کوه و دشت و رود، قرار دارد که در فصل بهار بوی عطر گلهای وحشی و در فصل تابستان گلهای آفتابگردان بر زیبایی آن میافزایند. این آبشار در زمستان نیز بسیار دیدنی است و دستههای پر تعداد کبک شما را تا دهانه آبشار همراهی میکنند. بعد از گذشتن از دره مجن وارد طبیعت کوهستانی منطقه میشوید و دل صخرهای بسیار عظیم طنین آبشار مجن را خواهید شنید. این کوه صخرهای جالب، آبشار را در محوطهای باریک و غار مانند محصور کرده است. برای دیدن آبشار مجبورید وارد آبی سرد و زلال شوید و با حدود بیست متر پیادهروی در آب در فضایی زیبا و هیجانآور از آن لذت ببرید.
در بالای آبشار اول چندین آبشار نیز در دل صخرههای مرموز و بکر واقع گشتهاند که دستیابی به آنها بسیار سخت است و مکانی مناسب جهت آرامش پرندگان به حساب میآید. صخرههای عمودی کنار آبشار جهت عملیات صخرهنوردی بسیار مناسب بوده و عظمتی شگرف دارد. رود زیبای مجن، رودی فصلی به طول ۲۵ کیلومتر بوده که پس از مخلوط شدن با ریزابههای زیادی در مسیر شرقی حرکت کرده و به رودخانه تاش میپیوندد. شهر مجن به دلیل قرار گرفتن در منطقه کوهستانی، شهری بن بست است و تنها راه ارتباطی آن جادهای آسفالت است که مجن را به شاهرود و بسطام ارتباط میدهد. آبوهوای مجن، در پاییز و زمستان سرد و یخبندان همراه با بارش برف سنگین و در بهار و تابستان معتدل است. وجود آثار سفالی و قلعههایی در اطراف شهر مجن و همچنین درختان کهنسال ارس که در منطقه به نام سور مشهور هستند، نشانگر قدمت تاریخی این منطقه است. آنچه مجن را از نظر جلب گردشگر ممتاز ساخته است، سبک معماری و طبیعت زیبای آن است. در این شهر خانهها گرداگرد تپهای در دامنه کوه و در میان دو رودخانه پی حصار و پیش ده که از کوههای اطراف سرچشمه میگیرند، بناشده است. درمجموع طبیعت سرسبز و رودخانههای جاری، مجن را به باغی دلگشا در حاشیه کویر مبدل ساخته است. البته از بارانهای سیل آسا و شدید این منطقه هم نباید غافل شد.
ارگ تبریز
ارگ تبریز که با نام ارگ علیشاه نیز شناخته میشود، قدمتی ۷۰۰ ساله دارد. این سازه تاریخی یکی از بلندترین و قدیمیترین دیوارهای تاریخی کشور است و از مهمترین جاهای دیدنی تبریز به شمار میرود. بنا به نقل قولها و یادداشتهای جهانگردان تاریخی، ارگ علیشاه تنها بنای مرتفع شهر تبریز بوده که حتی از دوردست دیده میشده است. این مجموعه بینظیر، ابتدا بهصورت مسجدی عظیم بنا شده بود که در اثر گذر زمان، همچنین زمینلرزههای متعدد این شهر (در حدود ۴۰ زمینلرزه) و نیز جنگها تا حدود زیادی تخریب شده است. در حال حاضر، تنها بخش باقیمانده از این بنا دیوار مرتفعی است که به نام ارگ تبریز یا ارگ علیشاه خوانده میشود. به عبارت دیگر، این دیوار تنها قسمت بهجایمانده از دیوارهای عظیم و محراب بسیار بلند شبستان جنوبی این مسجد است و شاهدی بر شکوه و آبادانی این بنای بینظیر به شمار میرود. البته پیشتر در محوطه این ارگ، آثار تاریخی ارزشمندی مانند «مدرسهی نجات» که یکی از نخستین مدارس ایران بهشمار میرفت و همچنین سالن تئاتر قرار داشت؛ اکنون از این بناهای تاریخی فقط چند تصویر به جای مانده است. این یادگار ارزشمند تاریخی در سال ۱۳۱۰ توسط وزرات فرهنگ و هنر با شماره ۱۷۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تاریخچه ارگ تبریز : کار احداث بنای اولیه ارگ باشکوه تبریز در فاصله سالهای ۷۱۶ تا ۷۲۴ هجری قمری به همت تاجالدین علیشاه گیلانی – وزیر ایلخانان مغول- با هدف ساخت آرامگاه بزرگی در صحن مسجد آغاز شد. بنا به نوشته مورخان قسمت جنوبی این مسجد دارای طاق بزرگی بوده است و در تاریخ ذکر شده که علیشاه از معماران آن زمان اندازه طاق کسری را پرسیده و دستور داده که ۴ گز (هر گز معادل ۱۰۴ سانتیمتر ) از آن بزرگتر ساخته شود؛ البته پس از ساخت، بهدلیل نشست شالوده و تعجیل در اتمام ساخت آن، طاق مذكور شكسته و فروریخته است. از طرفی، فوت علیشاه نیز از دیگر عوامل توقف ادامه ساخت بنا در آن زمان ذکر شده است. با نگاهی گذرا بر سرگذشت این بنای ۷۰۰ ساله میتوان دریافت که ارگ تبریز یادگاری ارزشمند از آسیبهای طبیعی و حوادث تاریخی دوران گذشته است و با وجود این آسیبها همواره سنگری مستحكم و مسلط بر شهر تبریز بوده است. همچنین، این مجموعه به اقتضای ویژگیهای هر دوره، کاربریهای متفاوتی نیز داشته است. برای مثال، در دوران سلطنت قاجاریه، این مسجد و محوطه آن به انبار غلات و انبار مهمات نظامی تبدیل شده و ازاینرو، حصاری دور آن کشیده شد؛ و به همین دلیل نام آن به ارگ تغییر یافت. در واقع، با آغاز جنگهای ایران و روسیه در سالهای ۱۸۰۴-۱۸۲۴ و جنگ ایران و انگلیس در ۱۸۵۷، مجموعه ارگ علیشاه به ارگی نظامی تبدیل شد و به فرمان عباس میرزا، ولیعهد قاجار، دو نهاد نظامی مهم از جمله سربازخانه «ستاد فرماندهی جنگ ارتش ایران» و کارخانه ریختهگری و توپریزی در محوطه ارگ تبریز ساخته شد. بهعلاوه، در دوره قاجار عمارت کلاه فرنگی نیز در همین محوطه احداث شد. در زمان مشروطیت و قیام مردم تبریز، این بنای تاریخی باز همسنگری برای مبارزان مشروطهخواه بود و باعث تقویت موضع نیروهای ستارخان و باقرخان در برابر شلیک توپخانه محمدعلی شاه قاجار شد. جای گلولههای توپ که یادگار مبارزه آزادیخواهان با استبداد است، هنوز روی دیوارهای ارگ قابلمشاهده است. در دوران پس از مشروطه نیز مردم تبریز به مقابله با تهاجم ارتش روس برخاستند و مانند گذشته ارگ تبریز پایگاهی مستحکم برای مدافعان بود. آنها توپی را در بالای ارگ برای دفاع از مواضع خود قرار داده بودند. در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی با سقوط تبریز و اشغال آن، نیروهای روس دیوار ارگ را به توپ بستند. البته در دوره مشروطه و پس از آن در محوطه ارگ، بناهای دیگری مانند مدرسهی نجات – یکی از نخستین مدارس مدرن ایرانی- و سالن تئاتر ساخته شد که نمونه آن فقط در سنپترزبورگ وجود داشت.
معماری ارگ تبریز : بنای ارگ تبریز یکی از شاهکارهای هنر معماری ایران به شمار میرود که عظمت آن در هنر معماری ایران و بهعنوان نمونهای از بنای اسلامی، کمنظیر است. ساخت این بنا در سال ۷۱۶ هجری قمری به دستور تاجالدین علیشاه گیلانی آغاز و در سال ۷۲۴ به اتمام رسید. سبک معماری این بنا با توجه به نظرات استاد پیرنیا (به شیوه آذری بوده) و معمار آن استاد فلکی تبریزی یاد شده است. شیوه آذری، سبکی در معماری ایرانی پس از اسلام است که به آذربایجان منسوب است.این شیوه، سبک مغول یا ایرانی – مغول نیز نامیده میشود که در دورهی حکومت ایلخانان بر ایران (۶۵۴-۷۳۶ق /۱۲۵۶ -۱۳۳۶م) رواج یافت. در ساخت این بنا، ساروج و مصالح ساختمانی بادوام استفاده شده است. این بنا نیز مانند سایر آثار تاریخی از زلزله ویرانگر قرن دهم شهر تبریز در امان نمانده و بخش اعظم مجموعه ارگ در این پدیده طبیعی فروریخته است. با این حال بخشی از دیوارهای بلند این مجموعه بر جای ماند تا یادگار پایداری در برابر این پدیده طبیعی مهیب باشد، گرچه شکستگی بزرگی در بدنه ارگ از این زلزله پدیدار شد. بقایای موجود بنا بهصورت سه دیوار بلند است که به شكل ایوان دیده میشود. قسمت مسقف مسجد بوده و در حقیقت تشکیلدهندهی ایوان طاقپوش و طاق استوانهای عظیمی است. این بخش، شبستان و عنصر اصلی مسجد علیشاه بهشمار میرفته است. عرض این بنای به جا مانده ۳۰ متر و ارتفاع آن ۲۶ متر است. عرض هر یک از این دیوارها نیز ۱۰ متر و داخل آنها مرکب از دو دیوار عریض است که توسط طاقهایی به هم اتصال یافتهاند. البته در حفاریهای انجام گرفته این نکته مشخص شده است که ۷ متر از دیوارها زیر خاک قرار دارد. بهدلیل تخریبها و آسیبهای متعدد، تصویر مشخصی در مورد شکل اولیه و کامل مجموعه وجود ندارد؛ ولی این بنای عظیم در بیشتر سفرنامهها و نیز توسط مورخان معتبری مانند ابنبطوطه، بدرالدین محمودالعینی، مرتضی میزرا پسر عم نادر میرزا مولف تاریخ و جغرافیای دارالسطنه تبریز، حمد الله مستوفی و …. توصیف شده است. از اطلاعات و توصیفهای ذکر شده در این کتابها و اسناد میتوان دریافت که این بنا در زمان تاجالدین علیشاه، مسجد جامع شهر محسوب میشده و مزین به كاشی و ازاره سنگی و ستونهای مرمری و كتیبهها و گچبریهای زیبایی بوده که بعدها رو به ویرانی نهاده و متروک شده است. ارگ تبریز و محوطه باستانی آن در ۱۵ دی ۱۳۱۰ خورشیدی به شماره ۱۷۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و نقشهی حریم استحفاظی قانونی و ضوابط حفاظتی آن، در نشست ۲۹ خرداد ۱۳۵۷ شورای حفاظت آثار تاریخی اداره کل حفاظت آثار تاریخی مشخص و مورد تایید اعضا قرار گرفته است.
ارگ تبریز کجاست؟ ارگ تبریز در مرکز شهر تبریز، در ضلع جنوبی تقاطع خیابان امام خمینی و فردوسی و در نزدیکی محدوده میدان ساعت قرار دارد. برای دسترسی به ارگ تبریز میتوانید از وسایل نقلیه عمومی یا خودروی شخصی استفاده کنید. ایستگاه میدان ساعت خط اتوبوس تندروی شریعتی-آبرسان در فاصله کمی از این مکان قرار دارد و با پیادهروی میتوانید خود را به مقصد برسانید. نزدیکترین ایستگاه مترو به ارگ تبریز نیز ایستگاه شهید محققی است. اگر قصد استفاده از خودروی شخصی را دارید، شلوغی مرکز شهر و کمبود فضای پارک را مدنظر داشته باشید. شاید بتوانید در کوچههای اطراف مکانی برای پارک خودرو پیدا کنید.
آبشار کمر دوغ
در سکوت کوهستان و در میان کوهپایه های کوه سر به فلک کشیده سیلوم صدای جاری شدن آبشاری به گوش می رسد که همانند یک موسیقی دلنواز روح انسان را آرامش می بخشد. آبشاری گمنام با صد متر ارتفاع که یکی از بلندترین آبشارهای ایران به شمار می رود. آبشار کمردوغ کهگیلویه و بویر احمد بسیار دیدنی و زیباست. سفر به مقصد این آبشار به ویژه برای طبیعت گردان تجربه ای فراموش نشدنی است. برای رسیدن به این آبشار رویایی باید به شهر قلعه رئیسی بروید. از جاده کوهستانی و زیبای چرام به دهدشت بروید. پس از رسیدن به دهدشت به سمت شمال بروید در جاده دیشموک ۱۸ کیلومتر که عبور کنید به قلعه رئیسی خواهید است. پس از آن مسیر خود را در شرق ادامه دهید تا به دوراهی برسید. در آنجا تابلویی مسیر حرکت به سمت آبشار کمردوغ را به شما نشان خواهد داد. از شهر قلعه رئیسی تا آبشار ۱۵ کیلومتر فاصله هست. رسیدن به آبشار کمردوغ از دو مسیر قابل دسترس است. یکی از مسیرها به سمت بالای آبشار می رود و دیگری به دره و روبروی آبشار می رسد. راه دوم برای دیدن زیبایی آبشار مناسب تر است.
زیبایی های آبشار : قبل از رسیدن به آبشار و در طول مسیر از زیبایی جنگل های بلوط بهره مند خواهید شد. کم کم جاده مرتفع تر می شود و منظره دره در پایین دست جاده ای که در حرکت هستید بسیار زیباست. آبشار کمردوغ هفتمین آبشار بلند ایران است. طول این آبشار ۱۰۰ متر و عرض آن بیشتر از ۶۰ متر است و به عنوان یک جاذبه طبیعی در لیست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. تصاویر بینظیر این آبشار نشان دهنده شکوه و عظمت آن است. آب در عرضی وسیع از روی صخره ها پایین می ریزد. قطرات آب در نور خورشید رنگین کمانی زیبا درست می کنند. اگر باد بیاید می توان ریزش قطرات آب را روی صورت خود احساس کرد. کمردوغ از دو واژه کمر که در اصطلاح معنی به دیوار سخت و صاف گفته می شود و دوغ به جهت شباهت آب این آبشار به دوغ تشکیل شده است. برای رسیدن به این آبشار باید اندکی از بین تنگه ای زیبا پیاده روی کنید. مطمئن باشید که این پیاده روی برای شما جذاب و مفرح است. در طول مسیر سوژه ها و مناظر فوق العاده ای برای عکاسی از طبیعت و یا از خود پیدا خواهید کرد. جالب است بدانید که در اطراف این آبشار پرستوهایی نیز در حال پرواز مشاهده می کنید. این پرستوها در میان سنگ های اطراف آبشار کمردوغ لانه دارند. در بین سنگ های پایین آبشار، آب حوضچه های کوچک و بزرگی ایجاد کرده که بهترین مکان برای آب بازی و شیطنت کودکان و حتی بزرگسالان است. دقت کنید حتما قبل از شیرجه زدن از عمق آب آگاهی پیدا کنید. برخی از این حوضچه ها عمیق هستند و ممکن است برای کودکان خطرناک باشد. اگر کوهنورد و یا صخره نورد هستید مکان های مناسبی برای این کار در اطراف آبشار پیدا خواهید کرد. لطفاً در صورت تمایل تجهیزات خود را به همراه ببرید و در صورتی که با اصول صخره نوردی آشنایی ندارید برای جلوگیری از خطرات احتمالی هرگز صخره نوردی نکنید. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این آبشار شور بودن آب آن است. بر خلاف بقیه چشمه های این استان که شیرین هستند. زیرا چشمه های نمکی کمتر در مناطق کوهستانی به چشم می خورند. در مسیر سقوط آبشار بر روی سنگ های مسیر جلبک هایی روییده اند که حضور آنها در کنار آبشار تصویری زیباتر به چشمان ما هدیه می دهد. بهترین فصل سفر به این آبشار بهار و تابستان است. زیرا در نیمه اول سال این منطقه از آب و هوایی معتدل و طبیعتی بسیار زیبا برخوردار است. در فصول سرد سال به علت بازندگی های متعدد دسترسی به این آبشار دشوار خواهد شد.
باغ گنبد سبز قم
مقابر گنبد سبز برج های آرامگاهی با قدمتی مربوط به دوره هشتم هجری هستند که در گوشه ی باغی کوچک و قدیمی به نام باغ گنبد سبز یا دروازه کاشان واقع شده اند . اين سه گنبد که از حيث هنر گچبري از نمونه هاي منحصر به فرد به شمار مي روند . با توجه به دو کتیبه تاریخی موجود ، این گنبدها مدفن امرای خاندان علی صفی فرمانروایان مستقل قم در قرن هشتم هجری قمری است ولی کتیبه سوم از بین رفته است و اطلاعی از تاریخ و نام صاحب گنبد در دست نیست . مقابر باغ گنبد سبز در پانزدهم دی ماه سال ۱۳۱۰ با شماره ۱۲۹ در فهرست آثار ملی ثبت شده است و سه جنوبی ، میانی و شمالی این اثر به عنوان یکی از آثار تاریخی استان قم به یادگار مانده است . گنبد جنوبی مدفن خواجه اصیل الدین ، فرزند علی صفی نیای بزرگ خاندان صفی و عموی بانی گنبد است . او نخستین شخص از این خاندان است که بر حکومت قم و مضافات آن دست یافت . در گنبد میانی سه نفر مدفون هستند . نخستین فرد که نام او در آغاز کتیبه آمده خواجه علی صفی است که شخصیتی سیاسی اجتماعی در قرن هشتم و دومین امیر خاندان صفی بود . دومین مدفون در این گنبد ، امیر جلال الدین است که در متون تاریخی سخنی از او به میان نیامده است . سومین فرد مدفون هم به عنوان برادر خواجه علی صفی نام برده شده است . کتیبه گنبد شمالی همانطور که ذکر شد از بین رفته است اما بر اساس شواهد و قرائن این گنبد هم مربوط به همان دوره خاندان صفی است. گنبدهای مقبره از دو پوسته گسسته رک تشکیل شده و پوسته خارجی به منشور شانزده ترکی و پوسته داخلی بصورت عرقچین است که بر روی بدنه استوانهای شکل دوازده وجهی بنا قرار دارد . گنبدهای مخروطی بنا و خلاقیتی که در ساخت آن ها استفاد شده است بر منحصر به فرد بودن این اثر به خصوص در استان قم افزوده است.
عدم توجه به این بنا درطول زمان و فرسایش حاصل از تفاوت دما و گذر زمان سبب شد که پوسته خارجی گنبد جنوبی در طی زمان تخریب شده و فرو بریزد و به همین علت هم گنبد جنوبی متفاوت از دو گنبد دیگر به نظر می رسد . بر اساس تلاشهایی که در راستای ترمیم این بنا صورت گرفت پوسته داخلی آن در دوران معاصر تعمیر و بازسازی گردید . بدنه استوانهای شکل بنا از بیرون به صورت دوازده وجهی است که ازداخل بنا به هشت ضلعی منظم تغییر شکل داده است و میتوان نشانههای معماری اسلیمی را به وضوح در آن دید . به کار گرفته شدن اسامی الله، محمد و علی تصدیقی متقن بر اسلیمی بودن این بنا است . از دیگر ویژگیهای این بنا به کارگیری رنگهای متعدد و متنوع در گچ بریهای داخلی آن است، شمسههای به کار رفته در نمای بنا بر زیباییها آن افزوده است، همه اینها در ترکیب با کتیبههایی با خطوط ثلث و کوفی هر چشمی را به خود خیره خواهد کرد. گچبریهای داخلی بنا به صورت برجسته با رنگ سفید بر روی زمینه لاجوردی رنگ آرامشی را به فضای درونی بقعه بخشیده است که آن را مرهون سبک و سیاق معماری اسلیمی است . نقوش اسلیمی میان دو حاشیه نقش و نگار شده و با ترکیب خیره کننده آیات قرآن در میان نقشهایی از گل زیباییهای بصری بسیاری را خلق کرده است. بدنه داخل بناها از سقف تا نزديک سطح زمين با آرايش هاي ظريف گچبري و نقش و نگار ها و ترنج ها زينت داده شده و در هر يک سه کتيبه سراسري گچبري شده است.