ایرانگردی
دریاچه شورمست دریاچهٔ طبیعی شهرستان سوادکوه
دریاچه شورمست ، تنها دریاچه طبیعی شهرستان سواد کوه که وسعت آن ۱۵ هزار متر مربع و عمق آن ۵ متر است.این دریاچه در ۵٫۵ کیلومتری شهرپل سفید واقع شدهاست. دریاچهٔ طبیعی شهرستان سوادکوه ، در ۶ کیلومتری غرب شهر پل سفید و در ارتفاعات مشرف به این شهر در مجاورت روستای شورمست واقع شدهاست. منظره این دریاچه با جنگل اطراف آن که از درختان کهنسال و بلند قامت توسکا پوشیده شده، آن را به یکی از زیباترین اماکن موجود در شهرستان سوادکوه تبدیل ساختهاست. در حال حاضر همواره مسافران، طبیعت گردان و ماهیگیران زیادی از این دریاچه بهرهبرداری میکنند. با بهسازی راه دسترسی، احداث امکانات تفریحی مانند قایق، پدالو، اسکی روی آب و اقامتگاه ساده بهمراه سرویس بهداشتی، میتوان به جذب توریست در شهرستان سوادکوه کمک شایانی نمود. با توجه به موقعیت قرارگیری این دریاچه که در واقع دروازه ورود به استان مازندران از محور سواکوهاست و فاصله تقریبی ۲۰۰ کیلومتری از تهران که مسافت نسبتا کوتاهی میباشد انتظار میرود مورد استقبال زیادی واقع گردد. دریاچه مورد نظر در فاصله ۵ کیلومتری از شهرک صنعتی شورمست پل سفید قرار دارد و به دلیل قرار گرفتن در شاهراه تهران شمال و وجود دو محور جاده آسفالته و راه آهن از موقعیت بسیار مناسبی برخوردار است. با توجه به توسعه جادهای چهاربانده کردن این محوراز تهران به سوادکوه و قائمشهر روز به روز بر میزان استقبال از این دریاچه افزوده میشود. روستا و دریاچه شورمست در ناحیه جنوبی استان مازندران و در جنوب غربی شهرستان سوادکوه ، شهر پل سفید قرار دارد. در اطراف و اکناف این دریاچه، تاسیسات عظیم استخراج زغال سنگ، پل ورسک ، امامزاده عبدالحق زیرآب ، برج تاریخی لاجیم ، قلعه کنگ لو ، امامزاده شابالوفلورد ، امامزاده سامولا ارفعده ، کوههای صخرهای خروا و نروا و بسیاری از مکانها و چشم اندازهای زیبای طبیعی کنارهم گرد آمدهاند تا بتوانند تمامی خواستههای علاقهمندان و بازدید کنندگان را برآورده سازند و ساعتها و روزها علاقهمندان به طبیعت ، هنر ، تاریخ ، صنعت ، ورزش و غیره… را به بهترین نحو پر نماید.
مسجد جامع خرم آباد
این بنا در شهرستان خرم آباد واقع گردیده است . بنای اولیه مسجد در سال ۹۷۰ ه-. ق به دستور شاه پرور سلطان، دختر اغوربیک – از اتابکان لرستان – ساخته شد و در دوره های بعد مرتبا تعمیر و مرمت گردید تا اینکه در دوره متأخر بازسازی و حجرا تی در شمال و جنوب – جهت استفاده طلاب علوم دینی به آن اضافه گردید . بنای کنونی مسجد که تا حدود زیادی نوسازی شده، مشتمل بر ایوانی در جانب شرقی و شبستان ستونداری به ابعاد ۹×۳۰ متر است که پوشش طاق و گنبد آن بر روی ۷ ستون چهار ضلعی قرار می گیرد . طاق های بالای ستون ها در این شبستان توسط تیرهای چوبی به هم متصل شده و نیروی رانشی آنها مهار شده است . در این مسجد، سه سنگ نوشته متضمن فرامینی ازدوره صفوی کشف شده است .
تالاب گنج گاه
تالاب گنجگاه در استان اردبیل واقع است. این تالاب به وسعت ۰٫۱۴ کیلومتر مربع و در ۳ کیلومتری شمال روستای گنجگاه واقع است. تالاب گنجگاه، تالابی است در ۸۰ کیلومتری جنوب شرقی اردبیل که سرسبز، چنگر و آبچلیک از جمله پرندگان آن به شمار می روند. تالاب آب خود را از ارتفاعات گلندوز واقع در غرب تالاب تامین میکند و تالابی دایمی است. تالاب پذیرای جمعیت پرندگان مهاجر آبزی و کنار آبزی از جمله گونه در خطرانقراض اردک سر سفید وگونه های حمایت شده اردک مرمری، پلیکان، قو، فلامینگو، حواصیل عقاب تالابی و همچنین سایر پرندگان همچون انواع غاز، انواع مرغابی، آنقوت و … است. غیر از پرندگان موجود در تالابیک نوع وزغ سبز معمولی و یک نوع قورباغه مردابی و همچنین ماهی کپور در این تالاب زیست می نمایند.
روستای رقه
رقه نام روستایی تاریخی در خراسان جنوبی است که در فاصله ۱۷ کیلومتری مرکز شهرستان بشرویه و ۱۵ کیلومتری بخش ارسک واقع شده است . این روستا ۳۲۰ خانوار و ۱۵۰۰ نفر جمعیت دارد که شغل اهالی آن کارگری ساده و کشاورزی است و مهم ترین محصولات تولیدی آن گندم، جو، پنبه، زعفران، سنجد و … است. امکانات آموزشی در این روستا ، ۲ دبستان ابتدایی دخترانه و پسرانه و یک مدرسه راهنمایی مختلط ، است. همچنین روستا دارای امکانات برق، آب و تلفن می باشد و اکنون طرح لوله کشی گاز در دست اقدام است. قدمت این روستا برهیچ کس پوشیده نیست و بزرگان و قدمای شهرهای اطراف از جمله بشرویه و طبس و فردوس همگی بر این نکته که قدمت این روستا خیلی زیادبوده و حتی از شهر بشرویه نیز بیشتر قدمت دارد اذعان دارند. مردمان طبس نیز رقه را به عنوان روستای سرسبز می شناسند که بزرگان این شهر تابستان خود را برای فرار از گرمای طاقت فرسا به این روستا مسافرت می کرده اند. مدارک و اسناد تاریخی زیادی نیز مطالب فوق را تأیید می کند از جمله این مدارک می توان به سفرنامه ی ناصرخسرو اشاره کردکه در آن ازرقه به عنوان قصبه ای سرسبز با نهرهای فراوان و مسجد آدینه یاد شده و با توجه به مطالب ذکر شده در همین سفرنامه در مورد حاکم طبس و اعزام نماینده اش به همراه ناصر خسرو به رقه می توان به رابطه ی خوب بین مردمان این شهر با رقه پی برد. ناصرخسرو در قرن پنجم هنگام سفر از طبس به تون توصیف روستای رقه پرداخته است او می گوید : چون از طبس دوازده فرسنگ بیامدیم قصبه ای بود که آن را رقه می گویند ، آبهای روان داشت و زرع و باغ و درخت و بارو و مسجد و آدینه و دیه ها و مزارع تمام دارد نهم ربیع الاخر از رقه برفتیم و دوازدهم ماه به شهر تون رسیدیم میان رقه و تون بیست فرسنگ است. ظاهراً بشرویه در این زمان شهرت و موقعیت رقه و طبس را نداشته و آبادی کوچکی بیش نبوده است و چون آن حدود مرتع اغنام بوده شترداران چند حوض برای آب دادن احشام ساخته بودند که به بیابان گله حوض معروف شده بود. بعداً چون زمین آنجا را قابل الزراعه تشخیص دادند از سمت رقه آب رود معروف به علی سالار گرفته به طرف بشرویه میل دادند و زراعت کردند و کم کم موجب تشویق آنها به اقامت در آن منطقه گردید و جمعیت آنجا زیاد شد. از جمله روستاهای اطراف آن میتوان به روستاهای سرسبز و دیدنی خدآفرید و سرند و نخاب و مجد اشاره کرد. ازجمله اماکن مذهبی و تاریخی این منطقه نیزمی توان به امامزاده محمدبن اصغرهوگند،بی بی نجه خاتون مجد، قلعه دختر ، مسجدجامع ، منزل حاج محمدفروغ نصیرایی ، طاق فدک و آسیاب های آبی این دهستان که پس از گذشت چندین سال هنوز فعال است اشاره کرد. همچنین کال سرند و کال نخاب نیز از جمله رودخانه های فصلی دیدنی این منطقه می باشد که سالانه مورد بازدید بیش از هزاران نفر قرار می گیرد. دشت های اطراف این رودخانه ها نیز زیستگاه بیش از صدها گونه ی جانوری و گیاهی کم یاب می باشد و به اذعان بسیاری از کارشناسان طبیعت بکر و دست نخورده این دهستان بسیار غنی و ناشناخته است . از کوهستان های اطراف نیزسالانه چندین تن آنغوزه ، زیره ، آویشن و…. برداشت می شود.
دژ محکم تالش
قلعه لیسار، دژ محکم تالش باستان است. دژی که در ۱۵ کیلومتری شمال شهر تالش و در جنوب شهر لیسار نزدیک به دهکده نومندان واقع شده و با بارویی بسیار مستحکم بر بلندای تپه ای صد متری و در فاصله چهار کیلومتری از دریای خزر قرار دارد. ساختمان این دژ بر روی یک صخره سنگی قرار گرفته و دیوارهای آن با استفاده از سنگ و یا آجر با ملاط یا ساروج استوار شده است. قلعه لیسار را سلسال هم می نامند. سلسال در لغت به معنی آب خنک و خوشگوار است و از آنجایی که در ساخت قلعه ها، آب و آب انبار همیشه به عنوان یک موضوع مهم در نظر گرفته می شد، به نظر می رسد نامگذاری این قلعه به سلسال با نظریه ای درباره حمل آب بسیار خنک و خوشگوار این قلعه از طریق لوله های سفالین (تنبوشه) به آب انبار مرتبط باشد. هرچند که نظریه دیگری هم در خصوص حمل آب باران از سقف و از طریق تنبوشه ها به آب انبار این قلعه وجود دارد. با این حال عده ای دیگر معتقدند که نام اصلی این قلعه با املای صلصال درست است که در لغت به معنای گل خشکیده ورز داده شده و آماده جهت کوزه گری و سفالگری است که با توجه به طبیعت این منطقه و خاکهای رسی قرمز و زرد رنگ حاصل از فرسایش دامنه های کوهستانی تالش درست به نظر می رسد. در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این مربوط به کاربردهای نظامی دژها در مواقع حساس است. شاهد این ادعا، اشیای به دست آمده از کاوش در سال ۱۳۸۲ است که سه شیء با ارزش مثل پیکان فلزی، ظرف مسی نقره کوب و یک سکه مسی مربوط به قرن پنجم و ششم هجری از تبار اتابکان را برای کاوشگران به ارمغان آورد.
بنای تو در تو : قلعه لیسار از دو قسمت تشکیل شده است، اولین قسمت آن، بخش خارجی است که محوطه نسبتاً وسیعی را در بر می گیرد و توسط دیوار پهنی از زمینه ای اطراف جدا می شود. از این دیوار خارجی که از سنگ رودخانه ای قرمز و تقریبا یک دست ساخته شده، این روزها چیزی به جا نمانده و تنها بقایای سنگ های به کار رفته در حصار خارجی در گوشه و کنار آن به صورت توده های انبوه مشاهده می شود. اما بخش داخلی قلعه که بر روی صخره سنگی قرار دارد دومین قسمت آن را تشکیل می دهد و اگر گذارتان به این قلعه بیفتد می توانید بقایای آن بر جای مانده ان را از نزدیک ببینید. ساختمان قلعه طوری ساخته شده که در تمام جهات اصلی و فرعی به اطراف اشراف داشته و ساکنان قلعه از بالای آن می توانستند کلیه تحرکات را در شعاع خارج قلعه زیر نظر داشته باشند. ارگ قلعه هم در بالای تپه قرار دارد و امروز فقط دیوارهای آن به یادگار مانده است. شواهدنشان می دهند که پیش از این ارگ در طبقات مختلفی بنا شده بود که طبقات زیرین آن به دنبال ریزش طبقات بالا پر شده اند. مردم محلی عقیده دارند که قلعه سلسال در زمان اسماعیلیان از قلعه های مهم حکومت بوده است و شباهت ساختمانی قلعه لیسار با قلعه الموت و یا قلعه هایی دیگر اسماعیلیه از یک طرف و ارتباط نزدیک پیروان این فرقه با افرادی در تالش از طرف دیگر، احتمال چنین تعلقی را بیشتر می کند. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این مساله بیشتر مربوط به کاربردهای نظامی این دژها در مواقع حساس است. شاهد این ادعا، اشیای به دست آمده از کاوش در سال ۱۳۸۲ است که سه شیء با ارزش از قبیل پیکان فلزی، ظرف مسی نقره کوب و یک سکه مسی مربوط به قرن پنجم و ششم هجری از تبار اتابکان را برای کاوشگران به ارمغان آورد. پیکان آهنی بیانگر این است که این قلعه بر اثر هجوم و یک واقعه نظامی با توجه به آثار فراوان آتش سوزی در کف بنا سوخته و تخریب شده است.
اما بر روی قلمدان مسی نقره کوب که از اشیای منحصر به فرد به دست آمده در این قلعه است خطوطی نوشته شده که این خطوط احتمالا جزو خطوط ریحان است. سومین شیء به دست آمده یک سکه یا فلوس مسی مربوط به دوره اتابکان آذربایجان و قرن ششم هجری است زیرا اتابکان آذربایجان جزء نائب السلطنه های سلجوقی محسوب می شدند و سلسله سلجوقی از قرن ۴ تا ۶ هجری حکومت می کردند. سکه به دست آمده مربوط به دومین اتابک آذربایجان معروف به جهان پهلوان محمد است که بر روی یک طرف آن نوشته شده المستضی با الله السلطان الاعظم طغرل و در روی دیگر آن نوشته شده الملک المعظمه اتابک اعظم محمد که المستضی باالله در واقع همان سی و سومین خلیفه عباسی و احتمالا سی و هفتمین خلیفه عباسی هم آخرین خلیفه عباسی بوده است. این موضوع نشان می دهد که این منطقه جزو حوضه حکمرانی اتابکان بوده و یا مراوداتی با آنها داشته اند و به احتمال زیاد قلعه لیسار چون قلعه ای هم تدافعی و هم مرزبانی بوده جزو آخرین نقاط مرزی حوضه اتابکان آذربایجان بوده چون دارای موقعیت سوق الجیشی است و بر روی تپه ای منفرد و به ارتفاع ۸۰ متر واقع شده است و به دلیل نزدیکی آن به ساحل دریا و جاده قدیمی ساحلی می توانسته هم بر دریا و هم بر کل منطقه نظارت و کنترل داشته باشد. با توجه به حفاریهای صورت گرفته و اطلاعات به دست آمده از روی سکه ها و سفالها می توان گفت که قلعه سلسال مربوط به دوره سلجوقی است و قدمتی هزار ساله دارد. گزاره ای که مهم ترین نتیجه آن لقا گرفتن دژ سلسال به عنوان قدیمی ترین بنای استان گیلان است.