خوزستان

 
 

خانه تاریخی تیرنو دزفول

%d8%aa%db%8c%d8%b2%d9%86%d9%88

خانه تاریخی تیزنو به شماره ۲۵۷۳ در ردیف آثار ملى ایران به ثبت رسیده و یکی از بزرگترین و زیباترین خانه‌های محله قلعه است که در ضلع شرقی میدان اصلی این محله واقع شده است. پیکره اصلی خانه متعلق به دوره صفویه است که تغییرات عمده‌ای در دوره قاجار و اوایل پهلوی به خود دیده است. محله قلعه قدیمی‌ترین محله شهر دزفول بوده که در اصل به خاطر همجواری با قلعه نظامی که به خاطر حفاظت از پل ساسانی ساخته شده بود به این نام شهرت یافته است. خانه تیزنو دزفول برگرفته از هویت غنی معماری دزفول با مصالحی از آجر و خشت و به شیوه یک ایوانه اصفهانی ساخته شده است. ورودی بنا در مجاورت حوزه علمیه معزی قرار گرفته است. و ورود به خانه از ضلع غربی بنا و از سمت مرکز محله قلعه صورت می‌گیرد (با احداث خیابان ساحلی این مرکزیت از بین رفته است.) در دو طرف سر در ورودی سکوهای کوچکی به نام خواجه نشین قرار دارد که برای استراحت رهگذران خسته و یا نشستن کسی که جهت باز شدن در به انتظار مانده مورد استفاده قرار می‌گرفته است. پس از عبور از سردری بزرگ و زیبا وارد فضای مسقفی به نام “هشتی” می‌شویم که به عنوان فضای تقسیم کننده عمل می‌نموده به نحوی که از سمت چپ آن به بیرونی (قسمت پذیرایی از مهمانان) و از سمت راست آن به اندرونی‌ می‌رسیم. به علاوه هشتی به دلیل ایجاد محرمیت مانع دید مستقیم رهگذران از بیرون به فضاهای داخلی می‌شود. زیر سقف عرق چین هشتی رسمی بندی (کاربندی) شده است و این رسمی بندی‌ها از نوع دوازده ضلعی هشت و نیم هشت پرکار می‌باشد. کف‌سازی هشتی از جنس قلوه سنگ رودخانه‌ای می‌باشد. اندرونی یا حیاط اختصاصی بنا معمولا جهت سکونت اهالی خانه مورد استفاده قرار می‌گرفته که در حال حاضر ورودی آن از سمت هشتی مسدود و در تملک شخص دیگری است. بعد از گذر از هشتی به فضای بیرونی خانه می‌رسیم؛ حیاطی زیبا که در نگاه اول چشم هر بیننده‌ای را خیره به آجرکاری‌های دورتادور آن می‌کند که معماران زیردست دزفولی با ظرافتی خاص طرح‌های شگفت و زیبایی را با آجرهای تکامل یافته دوره صفویه خلق کرده‌اند. نمای زیبای خانه با قوس‌های رومی و پنج و هفت با وجود تنوع خود تقارنی زیبا و شکوه خاصی را به نمایش گذاشته است. فضای اصلی خانه درونگرا بوده و دارای یک ایوان اصلی در طبقه همکف و دو ایوان فرعی در طبقه اول است. کف‌سازی حیاط با استفاده از آجرهایی با ابعاد ۳،۲۰،۲۰ صورت گرفته است. بنا دو طبقه بوده و طبقه همکف آن به واسطه چهار پله از سطح حیاط بالاتر می‌باشد. در جلوی ایوان اصلی و اتاق‌های طبقه همکف صفه قرار دارد.

در نماهای داخلی و بیرونی این بنا در قسمت بالای طاق‌ها با استفاده از آجر خوون‌چینی‌های زیبا و ظریفی با طرح‌های متنوع اجرا گردیده که نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند. نمای ایوان اصلی با ارسی مسدود شده بود که تابش نور خورشید به قطعه شیشه‌های رنگی ارسی تلألو زیبایی را در ایوان به وجود می‌آورده است. در دو طرف ایوان اصلی اتاق‌های کوچکی قرار دارد که به آن‌ها “غلام گردش یا گوشوار” گفته می‌شود.ورود به ایوان اصلی از طریق این اتاق‌های کوچک صورت گرفته است. بعدها به دلیل سکونت چندین خانواده فامیلی در این خانه از آن‌ها به عنوان مطبخ‌های خانوادگی نیز استفاده شده و ارسی ایوان از میان برداشته شده است. از دیگر فضاهایی که در اکثر خانه های قدیمی دزفول دیده می‌شود وجود دو نوع زیر زمین است؛ شبستان و شوادان. شبستان این خانه که نسبت به سطح حیاط حدود ۱۵۰ سانتیمتر پایین‌تر می‌باشد دارای سه ورودی است که به واسطه چند پله ارتباط آن با حیاط برقرار می‌شود. شبستان با مصالح بنایی ساخته شده؛ دیوارهای آن باربر بوده و وزن دیوارهای طبقات فوقانی را به زمین منتقل می‌نماید. نورگیری شبستان از طریق روزن‌های متعدد و کوچکی صورت می‌گیرد که در نمای صفه مشاهده می‌شوند. اختلاف سطح طبقه همکف با حیاط این امکان را فراهم می‌کند تا نورگیری شبستان به آسانی انجام شود. شیب‌دار بودن کف این روزن‌ها موجب انعکاس نور به شبستان شده به نحوی‌ که تمام فضاها را روشن می‌کند.شوادان بنا نسبت به شبستان در سطحی بسیار پایین تر قرار گرفته است. شوادان‌های دزفول حفره‌هایی دست کند می‌باشد که در دیوارها و سقف آن از هیچ نوع مصالح بنایی استفاده نشده و فقط در کف‌سازی و ساخت پله‌های آن آجر به کار رفته است. شوادان‌ها یکی از ویژگی‌های خاص و ویژه معماری دزفول است که کاربری‌های متنوعی داشته است از جمله کار تهویه هوا و خنکی ساختمان را بر عهده داشته به این صورت که شوادان دریچه‌ای در بیرون خانه برای ورود هوا داشته و با توجه به عمق شوادان و رطوبت موجود در آن هوای در شوادان خنک شده و این هوای خنک از طریق کانال‌هایی در بخش‌های مختلف ساختمان توزیع می شده است. علاوه بر آن به عنوان محلی خنک و آرام در تابستان‌ها مورد استفاده قرار گرفته همچنین این شوادان‌ها به خانه‌های همجوار راه داشته است و به این صورت ارتباط نزدیکی میان همسایه‌ها وجود داشته است.

شیب موجود در سقف پلکانی که ارتباط حیاط با صحن شبستان را برقرار می‌کند نیز با مصالح آجری تزیین و به این وسیله از ریزش سنگ‌های بستر طبیعی زمین نیز جلوگیری می‌نموده‌اند. لازم به ذکر است حفر شوادان به دلیل استحام زیاد بستر طبیعی زمین در دزفول که از سنگ کنگلومرا است میسر شده است. گفتنی است کنگلومرا سنگی رسوبی است که وجود ذرات گل و آهک در لابه‌لای آن مانند ملات بسیار مستحکمی عمل نموده که این ذرات را به هم متصل می‌نماید. در دو طرف حیاط راه پله‌هایی با پله‌های بلند قرار دارد که ما را به طبقه اول ساختمان هدایت می‌کنند، در طبقه اول صفه‌هایی آجر فرش شده قرار دارد که در گذشته در فصولی که هوا مساعد بوده از آن به عنوان محلی برای استراحت و دور هم نشینی استفاده می‌شده است. در حال حاضر نیز با توجه به نزدیکی خانه تیز نو به ساحل زیبای رود دز و موقعیت خاص قرارگیری آن در شهر دزفول منظره‌ای چشم‌نواز و دل‌انگیز را در جلو دید بازدیدکنندگان به نمایش می‌گذارد. دلیل نام‌گذاری این خانه تاریخی به اسم تیزنو نام مالک آن بوده است. در حال حاضر خانه تیزنو تغییر کاربری داده و به عنوان اداره میراث فرهنگی دزفول از آن استفاده می‌شود و یکی از جاذبه‌های گردشگری دزفول محسوب می‌شود. گردشگرانی که از دزفول دیدن می‌کنند می‌توانند لذت مهمانی جشن آجرها را در آن به نظاره بنشینند.

قصری که برای شیرین بنا شد

a358223718274102a

سفر به شهر عشق، شهری که نام آن همزاد دلدادگی است؛ قصر شیرین. نامش رمانتیک و مردمانش نیز. خسرو پرویز عاشق می‌شود، دلداده شیرین. شاید هم رقیبی برای فرهاد! اما یک رقیب برنده. در حالی که فرهاد تیشه به ریشه کوه می‌زند، خسرو پرویز کاخی بنا می‌نهد مزین به نام همسرش. کاخی که از دل تاریخ می‌گذرد و امروز همچنان فخرفروشی می‌کند. حالا محل این کاخ شهری است به همین نام. در دفتر و کتاب زیاد از قصر شیرین نوشته‌اند هر کس به زعم خود. ابودلف یکى از گردشگران و مورخان خارجى درباره این شهرستان چنین نوشته است: قصر شیرین داراى ساختمان‌هاى بلند و عظیمى است که دید انسان از تعیین ارتفاع آن عاجز و فکر از پی بردن به آن قاصر است. این بناها شامل ایوان‌هاى پیوسته، خلوتگاه‌ها، انبار، کاخ‌ها، سقف‌هاى ضربى، گردشگاه‌ها و اتاق‌هایى است که بر فراز تپه بنا شده و مدتى وقت می‌خواهد تا شخص خردمند به کیفیت آن پى ببرد. به گفته وى، این شهر را پادشاهى به نام ابرویز و یا به عبارتى خسروپرویز بنا نهاده است. از همان بدو ورود مهمان قصر شوید. راستی قصر شیرین در استان کرمانشاه است.

قصر بی‌شیرین مانده! : به سمت حاشیه شمالی شهر بروید درست در نزدیکی آتشکده چهارقابی، ویرانه‌های قصر خسرو پرویز خودنمایی می‌کند. اما دیگر نه از فرهاد دلسوخته خبری است و نه خسرو خود را فاتح این عشق می‌داند. سرنوشتشان تنها نقل کوچه است و دستمایه شاعر. درباره این کاخ جغرافی‌نویس و اهالی تاریخ زیاد گفته و نوشته‌اند. بیشتر آنها نیز بر این باورند که این کاخ توسط خسرو پرویز در میان باغ وسیعی احداث شده است. بهشتی بوده برای حیوانات وحشی که اجازه داشته‌اند در آن زندگی کنند. آب فراوانی نیز از رودخانه الوند در جدولی مرتفع به این باغ وارد می‌شد. یکی از مورخان این کاخ را از زمره عجایب جهان دانسته است که در سال ۶۲۸ میلادی توسط هراکلیوس به ورطه ویرانی رفت. از آن همه ابهت قصر، امروز بوی ویرانی به مشام می‌رسد و اندکی ضعف مدیریت. ورود به کاخ در ابتدا از پلکان دوطرفه‌ای میسر بوده است. در بخش شرقی بنا نیز تالار ستون مستطیل شکلی وجود دارد که طاق‌های آجری آن را پوشش داده‌اند. در پشت تالار هم اتاق گنبد‌دار بزرگی وجود دارد. در دو طرف شمال و جنوب اتاق گنبددار، اتاق‌های مستطیل شکلی به چشم می‌خورد که از طریق اتاق گنبد‌دار قابل دسترسی بوده‌اند. حالا می‌توانید به پشت اتاق گنبددار بروید، در اینجا حیاطی مربع شکل با رواق ستون‌دار قرار دارد. اطراف این حیاط ستون‌دار را اتاق‌های متعددی فراگرفته اند. اتاق‌هایی که روزی روزگاری مامن کاخ‌نشینان بود. حالا از چه طبقه و یا به چه شغلی بودند را نمی‌دانیم. اما این کاخ امروز به آه دل فرهاد گرفتار آمده است.

از هر در که می‌خواهید وارد شوید چهارقاپی نزدیک همین قصر شیرین است. پس تا زیاد دور نشده‌اید زمان را از دست ندهید. معنی چهار‌قاپی یا چهارقاپو ساده است؛ جایی که ۴ در دارد. این آتشکده تاریخش به دوران ساسانی بازمی‌گردد. اهل فن و تحقیق درباره این آتشکده بر این باورند که از نوع آتشکده‌هایی بوده که دالان طواف داشته است که به مرور رواق آن فرو ریخته است. با این وجود هنوز می‌توان در بخش‌هایی از آن نشانه‌هایی را یافت. با گذشت این همه سال هنوز باستان‌شناسان در پی کشف زوایای ناشناخته آن هستند. آنها گاهی هم در نتیجه‌گیری از یافته‌ها با هم اختلاف نظر دارند. بیشتر باستان‌شناسان این بنا را آتشکده‌ای از زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی می‌دانند ولی برخی نیز آن را کاخی از همان زمان می‌دانند. در مجموع آتشکده چهارقاپی متشکل از اتاقی مربع شکل با یک سقف گنبدی شکل است. اما بار دیگر باید گفت متاسفانه حالا اثری از آن باقی نیست. دلخور نشوید شما می‌توانید آن را در ذهن خود مجسم و بازسازی کنید. با این وجود شما بقایای گوشواره‌ها را در چهار گوشه آن خواهید دید اگر دیر بجنبید ممکن است آن را هم نبینید! گفتیم این اتاق مربع شکل ۴ در دارد، انتخاب با خودتان است که از کدام در وارد شوید. هر ۴ در هم به رواق اطراف فضای مرکزی ختم می‌شوند. در حاشیه این بنا اتاق‌ها و فضاهایی وجود دارند که بخش‌هایی از آن نتیجه کوشش باستان‌شناسان است که پیش از حفاران غیرمجاز آن را شناسایی کرده‌اند. در این بنا از مصالح محلی مثل لاشه‌سنگ و ملات گچ استفاده شده است. هرچند گنبد بنا آجری است.

شیوند،بهشتی پنهان

33

خوزستان با دارا بودن جاذبه‌های طبیعی، فرهنگی، تاریخی، باستانی و دفاع مقدس که درطول تاریخ نام‌های گوناگونی به خود گرفته است مرکز پایه‌گذاری و اساس حکومت‌های پرقدرت جهان (از جمله هخامنشیان و ساسانیان) بوده، سرزمینی هموار در پای کوه‌های سربه فلک کشیده زاگرس است که در دل خود دشت‌های سرسبز و وسیع، جنگل‌های انبوه تالاب‌های زیبا و بـین‌المللی را در کنار سواحل مواج و گرمی که به زیبایی و تنوع آب و هوایی آن می‌افزایند، جای داده است. درمیان این همه توانمندی‌های طبیعی، فرهنگی و تاریخی تجربه سفر به منطقه‌ای سرسبز و خرم آن هم در استانی که همه آن را به هوای گرم، خورشید سوزان و خفقان شرجی‌اش می‌شناسند، تعجب‌انگیز و خالی از لطف نیست، منطقه‌ای روستایی به نام شیوند، بهشتی پنهان در پس آب‌های مواج دریاچه سدکارون ۳  که تاکنون بکر و دست نخورده باقی است.

موقعیت روستای شیوند : مجموعه روستای شیوند که از سه روستای بزرگ شیوند روستای نوشیوند و پشت آسیاب تشکیل شده، با پیوندی عمیق با طبیعت اطراف و به تبعیت از شرایط فیزیوگرافی و توپوگرافی روی یالی مسطح به وجود آمده و در تقسیمات سیاسی از توابع دهستان دنباله‌رود شمالی، بخش دهدز شهرستان ایذه است. این مجموعه در جنـــوب غرب ایذه و در دل منطقه حفاظت‌شده منگشت و شالو واقع شده که رودخانه کارون از شـــرق آن می‌گذرد. آبشار بلند و مرتفع روستای شیوند نیز دله کوه را طی می‌کند و به دریاچه می‌ریزد . همچنین سه روستای بزرگ شیوند میانکوهی و روستاهای نوشیوند و پشت آسیاب از نوع کوهپایه‌ای هستند که به فاصله یک کیلومتر از یکدیگر و به شکل مثلث واقع‌ شده‌اند، به گونه‌ای که رودخانه شیوند از میان سه روستا عبور می‌کند.

قدمت روستا : در روستای شیوند کاروانسرایی قدیمی از دوره صفوی برجای مانده که نشانگر قدمت طولانی روستاست. البته آثار قلعه‌ای مخروبه متعلق به هزاره‌های سوم و چهارم قبل از میلاد که حاکی از تاریخ دیرینه و دوره حیات طولانی دراین منطقه است نیز در این روستا به چشم می‌خورد.

 آثار تاریخی : کاروانسرای عباسی و امامزاده محمد، سیاه‌چال قدیمی که زمانی به عنوان زندان از آن استفاده می‌شده و همچنین وجود کتیبه‌های قدیمی و آثار نقش برجسته از جمله آثار تاریخی این منطقه است. آثار دهکده‌هایی قدیمی و دو آسیاب آبی که برای تبدیل گندم به آرد از آنها استفاده می‌کرده‌اند، از دیگر آثار تاریخی روستای زیبای شیوند هستند.

آداب و رسوم : زبان اهالی روستای شیوند زبان فارسی با گویش لری بوده و یک همبستگی قومی و فامیلی بسیارقوی بین مردم این منطقه وجود دارد. برگزاری مراسم اعیاد ملی و مذهبی در میان مردم روستای شیوند اهمیتی والا دارد. مراسم عروسی سنتی با آیین‌ها و رسوم خاص همراه با ترانه‌های محلی برگزار می‌شود. موسیقی رایج در منطقه، بختیاری است که همراه با سازهای دهل و سرنا اجرا می‌شود. انواع آوازهای محلی و لالایی‌ها نیز دراین نوع موسیقی نواخته می‌شود. هجرانی و بارالها، دو مقام اصیل بختیاری است که توسط نوازندگان محلی خوانده می‌شود. مراسم عزاداری ماه محرم نیز در روزهای تاسوعا و عاشورا برگزار می‌شود. از جمله مراسم ویژه این روستا، سلام به گیاه است که در عید نوروز و به نشانه سرسبزی و سرزندگی توسط مردم روستا صورت می‌گیرد. در روستای شیوند انواع بازی‌ها و ورزش‌های محلی رواج دارد از جمله این ورزش‌ها و بــــازی‌ها می‌توان به بازی الاختو، کلاه و ران و گوبازی چولکی، چوب بازی، تل تل، نجاتی و کل کل برد اشاره کرد. پوشاک مردم روستا، لباس محلی لری بختیاری است. مردان روستا از کلاهی سیاه و نمدین، شلوار چیت سیاه گشاد و پاپوشی از نوع گیوه و چوخا استفاده می‌کنند. زنان روستا شلوار گشاد، دامن چاک دار، نوعی جلیقه و چادر بلند که در زیرگلو سنجاق می‌شود، برتن می‌کنند. دختران جوان روستا از پارچه‌هایی با رنگ شاد و زنان میانسال و مسن، معمولاً از رنگ سورمه‌ای و آبی تیره استفاده می‌کنند.

گردشگری : بنا بر شرایط حاکم بر روستا از آغاز بهار تا چهارمین ماه سال می‌توان از ظرفیت‌‌های گردشگری منطقه از جمله آبشار بلند شیوند، کوهنوردی و بازدید از آثارتاریخی منطقه استفاده کرد. آب این آبشار از ارتفاع سرازیر می‌شود و درطول روستا تا دریاچه جریان دارد به طوری که علاوه بر سیراب کردن باغها و شالیزارهای روستا می‌توان برای رفع تشنگی از آن نوشید. روستـــای شیوند به لحاظ واقع شدن در انتهای دریاچه سدکـــارون ? و برخورداری از اکوسیستم طبیعی و چــشم‌انداز بسیارزیبا همه ساله پذیرای گردشگران و علاقه‌مندان به محیط طبیعی بوده و هست. به این منطقه از آنجا بهشتی پنهان می‌گویند که در منطقه گرمسیری قرار دارد اما در طول سال جزو مناطق خوش آب‌وهوا به خصوص برای خوزستانی‌هاست.

وقتی آتش از زمین می بارد!

a370341719274102a

باید راهی جنوبی ترین جاده های کشور شوید و از رامهرمز به سمت رود زرد بروید تا بتوانید عجیب ترین کوه ایران را از نزدیک ببینید. کوهی آتشین که هر لحظه در خود می سوزد و شعله ور است! جنوبی ها کوه آتشین رامهرمز را «تشکوه» می نامند. نامی که از وضعیت همیشه سوزان این کوه برگرفته شده و از گاز و گوگردی حکایت می کند که زیر آفتاب داغ این شهر شعله ور می شوند.

توجیه زمین شناسانه ماجرا این است که گازهای هیدرکربوری از عمق زمین به سطح می آیند و  در حین عبور از لایه های مختلف زمین از هر درز و شکافی که در سطح زمین وجود داشته باشد، به بیرون شعله ور می شوند. آنقدر که اگر در شب گذارتان به تشکوه بیفتد، کوه را روشن و سوزان خواهید دید و البته به احتمال زیاد این تنها شما نیستید که برای دیدن شگفت انگیزترین کوه ایران، از خواب شبانه تان زده اید! تشکوه هر شب گردشگران زیادی را به جاده می کشاند تا جاذبه های خود را برایشان نمایش دهد.اما شاید جالب تر از آتش تشکوه، ویژگی خاصی باشد که در نزدیکی این کوه دیده می شود. شما در مجاورت این آتش نمی توانید آتش دیگری روشن کنید و این به دلیل وجود گازهای فراوان در منطقه است!برای رسیدن به تشکوه باید به شرق رامهرمز سفر کنید و تا ۶ کیلومتری روستای ماماتین در جاده رامهرمز ــ ابوالفارس پیش بروید. جایی در مسیر خیجه و ماماتین و درست بعد از روستای گنبد لران. با این حال توصیه ما این است که در جاده های گرم و کشدار این منطقه، به راهنمایی یکی از محلی ها اعتماد کنید و از آنها بخواهید شما را تا رسیدن به تشکوه هدایت کنند. به خصوص که در مسیرتان هیچ تابلویی برای نشان دادن مکان این کوه وجود ندارد و همین سردرگمتان خواهد کرد.

کوه سوخته : از تشکوه که دیدن کردید، می توانید بار و بندیلتان را برای دیدن کوه دیگری در نزدیکی امیدیه ببندید و راهی غاجاری شوید تا کوه سوخته را از نزدیک ببینید. کوهی که از لابه لای خاک و سنگ های سیاه رنگ و سوخته آن آتش زبانه می کشد و دود سیاهی بلند می شود؛ آنقدر که فضای اطراف و شعله ها هم سیاه رنگ به نظر می رسند!کوه سوخته کوچک تر از تشکوه است و رنگ سیاهش آن را از کوه های دیگر متمایز می کند. اما شاید مهم تر از این مشخصات ظاهری، حفره عمیقی باشد که در اثر رانش زمین در نوک کوه به وجود آمده و آتش از درون آن شعله ور است. دلیل این اتفاق هم چیزی جز خروج گاز از دهانه کوه نیست. این کوه سوخته، یکی از ارزشمندترین آثار طبیعی ایران است که شاید بیشتر از جاذبه های گردشگری اش، به دلیل جاذبه های خاص زمین شناسانه اهمیت داشته باشد.

شهری روی آب

7366

برای دیدن شهری که قلبش با آب می‌تپد لازم نیست راه دوری تا ایتالیا و ونیز بروید. این شهر نزدیک شماست. در خوزستان؛ شوشتر! گیرشمن، باستان‌شناس سرشناس، معتقد است غار پیده، نخستین سکونتگاه بشری بوده است و این یعنی ۱۰ هزار سال قدمت. عیلام‌شناس معروف والترهینس در کتاب دنیای گمشده عیلام، احتمال داده است شوشتر امروز همان آدامدن عیلامی باشد. اما آنچه این شهر استان خوزستان را جذاب‌تر می‌کند آبی است که در دل آن جریان دارد. باستان‌شناسان گمانه می‌زنند که در دوره هخامنشی اقتصاد وابسته به کشاورزی سبب شد سنگ بنای این آبشارها برجا گذاشته شود. حفر نهرهای ساخته دست بشر «گرگر» و «داریون» را هم به این دوره نسبت می‌دهند. پس از هخامنشیان، ساسانیان بودند که تحولی عظیم در منطقه ایجاد کردند و بی‌نظیرترین شبکه آبیاری در اعصار کهن را در این منطقه بنا نهادند. محوطه این آبشارها مجموعه‌ای است از سدها، تونل‌ها، کانال‌های فرعی و آسیاب‌های آبی. هرچند آبشارهای شوشتر را با هدف کشاورزی بنا نهادند، اما اهداف صنعتی، بازرگانی، دفاعی و معماری هم به راحتی در سایه کشاورزی به دست آمد. در منطقه شوشتر ده‌ها آسیاب ساخته شده که بزرگترین مجموعه صنعتی تا پیش از انقلاب صنعتی به شمار می‌رود. بعد از مرگ نادرشاه اوضاع شوشتر مانند سایر نقاط کشور دچار هرج و مرج شد. در زمان کریم‌خان زند نیز به دلیل شورش‌هایی که در شوشتر صورت گرفته و انواع شر و درگیری،کشاورزی و کسب و کار در این شهر از رونق افتاد.

آبشازر

 رودی که خندق بود : شوشتری‌ها از رودخانه دور شهرشان به عنوان خندقی برای دفاع هم استفاده می‌کردند. استفاده‌ای که شوشتر را برای دوره‌ای در تاریخ غیرقابل تسخیر کرده بود. رودخانه ساخته دست بشر «گرگر» قابل کشتی‌رانی بود و برای تجارت و بازرگانی از آن استفاده می‌شد. در سایت پایگاه میراث فرهنگی منطقه شوشتر از پل و سد شادروان در منطقه، به عنوان معدود راه‌های عبور از رودخانه پهناور کارون نام برده شده که گمان می‌رود جاده شاهی نیز از همین پل عبور می‌کرد. برخی تاریخ‌دانان معتقدند شوش و شوشتر را شوشیندخت (شوش) زن یزدگر پسر شاپور ساخت. اما برخی دیگر می‌گویند این نام در اصل «شش‌در» است چون شهر شش در یا شش دروازه داشت. در زمان افشاریه به دلیل شورشی که در این شهر علیه حکومت مرکزی انجام شد، نادرشاه به شوشتر لشکر کشید و پس از فتح شهر دست به فجایع زیادی زد. به طوری بسیاری از بزرگان شهر را کشتند. بعد از مرگ نادرشاه اوضاع شوشتر مانند سایر نقاط کشور دچار هرج و مرج شد. در زمان کریم‌خان زند نیز به دلیل شورش‌هایی که در شوشتر صورت گرفته و انواع شر و درگیری،کشاورزی و کسب و کار در این شهر از رونق افتاد. پل بند «گرگر» بر فراز مجموعه آسیاب‌ها و آبشارها قرار دارد که مسیر رودخانه «گرگر» را مسدود کرده و عملکردی مانند سدهای امروزی دارد که منجر به هدایت آب به تونل‌های مجموعه «آسیاب‌ها» می‌شود. پیشینه ساخت این پل بند را به دوره صفوی نسبت می دهند.در «مجموعه آسیابها و آبشارها» تعداد قابل توجهی آسیاب وجود دارد و نمونه کامل و بزرگی از به کارگیری نیروی آب برای چرخاندن آسیاب ها را می توان در این مجموعه مشاهده کرد. در شوشتر به آسیاب «آسیو» (Asyo) و مجموعه آسیاب‌ها «آسیووا»(Asyova) می‌گویند. در مجموعه آسیاب‌های شوشتر آسیاب‌ها از نوع تنوره‌ای (پره‌ای) و شیبی (چرخی) بودند.پل بند شادروان روی شاخه شطیط ساخته شده و یکی از اساسی‌ترین بخش‌های تأسیسات آبی شوشتر است. این پل بند در فهرست آثار ملی هم ثبت شده است. پیشینه ساخت این پل بند مربوط به دوره شاپور ساسانی است و بر اساس شواهد و مدارک، در زمان شاپور ساسانی پی‌ریزی و ساخته شده است. پل بند شادروان در ۳۰۰ متری جنوب بند میزان، در شمال غربی شوشتر، ساخته شده است و در حال حاضر بقایای آن در کنار پل آزادگان به چشم می‌خورد.