سفر

 
 

حافظیه (آرامگاه حافظ)

حافظیه

خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی معروف به لسان‌الغیب، ترجمان الاسرار و لسان‌العرفا، شاعر بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان محسوب می‌شود که غزل‌های او شهره عام و خاص است. وی به‌دلیل اشعار عرفانی نزد ایرانیان جایگاه خاصی دارد و بسیاری از مردم اغلب به‌وقت دلتنگی یا در بسیاری از مناسبت‌های باستانی مثل شب یلدا، به حافظ رجوع می‌کنند. حافظیه از مشهورترین جاهای دیدنی استان فارس در شیراز است. این مکان که به خاطر قرار گرفتن آرامگاه حافظ در آن، به این نام معروف شده است، در واقع یک مجموعه قبرستان در بخش جنوبی دروازه معروف شیراز، دروازه قرآن است. حافظ که شخصیتی جهانی دارد، هر سال گردشگران داخلی و خارجی بسیاری را برای بازدید به‌سمت این مجموعه می‌کشاند و حتی کنسرت‌های بزرگی در محیط حافظیه برگزار شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به کنسرت محمدرضا شجریان در سال‌های ۱۳۴۲ و ۱۳۷۰ و کنسرت استاد ناظری اشاره کرد. امروزه با تغییرات بسیاری که از سال ۱۳۸۶ آغاز شد، این مجموعه گسترش یافته است. حافظیه فقط به آرامگاه حافظ محدود نمی‌شود و بخش‌های مختلفی دارد که از معماری و فضای سبزی بسیار زیبایی بهره می‌برند. آرامگاه خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی در سال ۱۳۵۴ توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره ۱۰۰۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

طراح و معمار حافظیه کیست؟ یکی از شرق‌شناسان بزرگی که همواره به تاریخ و تمدن و هنر ایران عشق می ورزید، «آندره گدار» فرانسوی بود. او که فارغ‌التحصیل دانشکده هنرهای زیبای پاریس بود، به سال ۱۳۰۷ هجری شمسی به دعوت دولت وقت ایران و به‌منظور ساماندهی اداره‌کل باستان‌شناسی، نگهداری و مرمت بناهای تاریخی، به ایران آمد. وی در طی ۳۲ سال اقامت در ایران و مدیریت اداره کل عتیقات و ریاست دانشکده هنرهای زیبای تهران، از بیشتر آثار تاریخی ایران بازدید کرد و ضمن تهیه فهرستی از آن‌ها، اقداماتی در جهت حفظ، نگهداری و مرمت آن‌ها انجام داد. آندره گدار در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال فرانسه توسط نازی‌ها به نمایندگی کمیته ملی فرانسه در ایران برگزیده شد و نشریه‌ فرانسه آزاد را در تهران منتشر کرد. او از سال ۱۹۳۶ به بعد، به‌منظور شناساندن آثار تاریخی ایران به جهانیان، با همکاری همسرش «یدا گدار» و عده‌ای از محققان و دانشمندان ایرانی به انتشار سالانه جزواتی به زبان فرانسه به نام «آثار ایران» دست زد و در هشت جزوه بادقت و وسواس فراوان با ذکر جزئیات هنر ایران و ارائه طرح و نقشه بناها، به معرفی یکایک این آثار همت گماشت.  سه تپه‌ تاریخی «سلیمان تپه»، «زیرز» و «مازیر» از نخستین آثار ملی ایران بودند که توسط این معمار فرانسوی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدند. ساخت و تکمیل بنای حافظیه به ‌شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار وی است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند و با نظارت وی به اتمام رسید.

تاریخچه حافظیه : پس از آنكه روح بلند حافظ (در ۷۹۲ یا ۷۹۱ ه.ق) به ملکوت اعلا پیوست، در خاک باغ مصلی كه مأوا و محل گشت و تفرج او بود، در زیر سایه سرو روانی به خاک سپرده شد. ۶۵ سال پس از وفات او (یعنی در سال ۸۵۶ ه.ق.) در زمان حكمرانی میرزا ابوالقاسم گوركانی، استاد و وزیر حكمران گورکانی به نام شمس‌الدین محمد یغمایی بر فراز قبر حافظ عمارت گنبدی بنا كرد و جلوی آن را حوض بزرگی ساخت كه از آب ركن آباد پر می‌شد. این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس مرمت شد. در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت؛ اما بنیادی‌ترین كار بر مزار حافظ در زمان كریمخان زند بود. او در سال ۱۱۸۹ ه.ق دستور ساخت سازه ای اساسی روی آرامگاه حافظ را داد. ساختمان او به شیوه بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یک‌پارچه و از طرف شمال و جنوب گشاده به فضای باز بود و در طرف چپ و راست آن دو اتاق قرار داشت؛ به‌گونه‌ای كه مقبره حافظ در شمال تالار قرار می‌گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود. این چهارستون با ارتفاع پنج متر هنوز نیز وسط تالار مقابل پله‌ها با نقوش رنگ باخته، اما زیبا خودنمایی می‌كنند. همچنین كریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه شیراز بتراشند و پس از آماده شدن سنگ، دو غزل از غزل‌های حافظ را به خط نستعلیق كه توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود، روی آن حجاری كنند. این سنگ با ابعاد ۴۰x۸۰x۲۶۶ سانتی‌متر هنوز نیز روی قبر قرار دارد. بالای كتیبه سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است: «انت الباقی و كل شی هالک».

در سال ۱۳۱۹ ه.ق. شاهزاده ملک منصور، ملقب به شعاع‌السلطنه و‌ والی فارس، معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و كتیبه‌ای را نیز بالای آن قرار داد. در سال ۱۳۱۰ خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود، سر در حیاط جنوبی و نارنجستان آن را سروسامان داد، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را «خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی فرج‌الله بهرامی نیز تعمیراتی اساسی در باغ، آرامگاه و دیوارهای اطراف آن انجام می‌دهد. در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) و علی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه‌ی آرامگاه حافظ، به‌شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس «آندره گدار» شرق‌شناس و ایران‌شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و در سال ۱۳۱۶ به اتمام رسید. طبق این نقشه چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود، با اضافه کردن ستون‌های دیگری به دو طرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه، شامل باغ در جنوب تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد. در این ساختمان، عمارت قدیمی کریم خان زند به‌صورت تالاری درآمد که ۵۶ متر طول دارد و به‌وسیله ۲۰ ستون سنگی بلند نگاه داشته می‌شود. چهار ستون یک‌پارچه کریمخانی در میان این ستون‌ها قرار دارد و ۱۶ ستون دیگر دو تکه است که در سال ۱۳۱۵ شمسی ساخته و نصب شده است.

بخش‌های مختلف حافظیه : حافظیه مجموعه‌ای دو هکتاری است که از دو بخش اصلی صحن جنوبی و شمالی تشکیل شده است. این دو بخش اصلی توسط تالاری ۵۶ متری که از ۲۰ ستون سنگی به ارتفاع پنج متر تشکیل شده است از هم جدا شده‌اند. آرامگاه حافظ شیرازی در صحن شمالی قرار دارد. به‌جز این دو صحن، مجموعه حافظیه امروز شامل دو بخش شرقی و غربی نیز می‌شود که در واقع بخش شرقی، آرامگاه خاندان معدل و بخش غربی، آرامگاه خاندان قوام است. در سمت راست حیاط شمالی، دیواری با ۱۴ طاق‌نما وجود دارد که در سال ۱۳۸۶ به کوشش میراث فرهنگی با تخریب خانه‌ها و مقبره‌های اطراف این محدوده، به‌صورت محوطه شرقی به آرامگاه افزوده شد. در بخش غربی حافظیه قبرهای بیشتری وجود دارد که اکثر آن‌ها مربوط به شعرا و عرفای دوره‌های مختلف است. دو بخش شرقی و غربی حافظیه در سال‌های اخیر جهت بازدید عموم گشوده شده‌اند و پیش از این دسترسی به آن‌ها محدود بود. مجموعه حافظیه در دوران مختلف همواره دستخوش تغییرات جزئی و بنیادین بسیاری بوده است. بر اساس نوشته‌های تاریخی برای اولین بار ۶۵ سال پس از مرگ این شاعر بزرگ، مقبره‌ای گنبدی شکل روی قبر او ایجاد شد که در دوران صفویان و افشاریان این مقبره مورد مرمت قرار گرفت؛ اما در دوران زندیه، کریم‌ خان زند روی قبر حافظ مقبره‌ای جدید می‌سازد و سنگ قبری مرمرین روی مزارش قرار می‌دهد که این سنگ مرمرین تا به امروز وجود دارد. این تغییرات و ترمیم‌ها تا اواسط دوره‌ی پهلوی نیز ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۱۴ رئیس وقت اداره فرهنگ فارس، سرهنگ علی ریاضی، طرح ساخت مقبره جدید حافظ را عملی می‌کند و با طراحی آندره گدار فرانسوی که به سبک معماری دوره زندیه بود، مقبره امروزی حافظ را اجرایی می‌کند. بخش شمالی حافظیه که آرامگاه حافظ در آن وجود دارد، از نظر نمادشناسی نمادی از دنیای ملکوت است و وجود هشت درب ورود و خروج در این بخش و همچنین هشت ستونی که گنبد مسی مقبره حافظ روی آن قرار گرفته را نمادی از هشت درب بهشت می‌دانند. در ایده‌ طراحی این باغ، آرامگاه بخش جنوبی حافظیه نمادی از دنیای مادی است؛ هرچه به‌سمت آرامگاه می‌روید، از بندهای نفسانی و هوا و هوس آزاد می‌شوید و با بالا رفتن از ایوان گویی به معراج الهی می‌رسید. علاوه بر این، نمای بیرونی گنبد نمادی از آسمان به حساب می‌آید که مشابه کلاه درویشان، ترک است.

سنگ مزار و بارگاه حافظ شیرازی : صحن شمالی حافظیه با ابعادی در حدود ۶۰x۵۰ متر، در گذشته قبرستان عمومی بوده است. در وسط صحن، قبر خواجه قرار دارد که با پنج پله، قریب یک متر از کف صحن مرتفع‌تر است. بالای قبر گنبدی به ارتفاع ۱۰ متر قرار دارد که به‌وسیله هشت ستون سنگی یک‌پارچه پنج متری و به‌شکل ستون‌های کریمخان نگهداری می‌شود. سطح خارجی گنبد به‌وسیله ورق‌های مس، ترک ترکی، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشی‌های رنگین معرق تزیین شده است.

دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است. روی این کتیبه‌ها غزلی زیبا از حافظ با این مطلع نقش بسته است:

حجاب چهره‌ جان می‌شود غبار تنم

خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم

عصارخانه شاهی

e5e162c8-7315-4bd5-95b6-ac2e0456af70

در ایران قدیم به آسیاب‌های خاصی که برای خرد کردن برخی مواد مثل زردچوبه و فلفل استفاده می‌شد، عصارخانه می‌گفتند. همچنین از عصارخانه‌ها برای گرفتن عصاره مواد روغنی مثل کرچک استفاده می‌شد. در واقع واژه عصارخانه به‌معنای محل عصاره‌گیری است و کارکرد این عصارخانه‌ها را می‌توان شبیه به کارخانه‌های روغن‌کشی دانست. عصارخانه از دو قطعه سنگ بزرگ تشکیل می‌شد که روی هم قرار می‌گرفتند. این دو قطعه سنگ از یک‌طرف با اهرمی به راس چهارپایی نظیری الاغ یا شتر و اسب وصل بود و با حرکت حیوان به‌صورت دورانی، سنگ رویی آسیاب به حرکت درمی‌آمد و با گردش آن، مواد میان دو سنگ نرم می‌شد. قسمت بالای سنگ متحرک جایگاهی بود که مواد خرد‌شونده را داخل آن می‌ریختند تا به زیر سنگ بروند و خرد شوند. این عصارخانه‌های ابتدایی را «چوغن‌گری» نیز می‌گفتند. عصارخانه‌ها را می‌توان نماد صنعتی ایران قدیم دانست و از آن‌ها در یزد، چهارمحال و بختیاری و اصفهان نمونه‌های معدودی باقی مانده است. با گذشت زمان و گسترش نیازهای مردم، عصارخانه‌ها هم پیشرفت کردند و تغییراتی در آن‌ها شکل گرفت. امروزه در اصفهان چندین نوع از این عصارخانه‌ها برجای مانده است. یکی از معروف‌ترین آن‌ها و از جمله جاهای دیدنی اصفهان، عصارخانه شاهی است که در سال ۱۰۲۱ هجری قمری هم‌زمان با احداث بازار بزرگ قیصریه و مدرسه ملاعبدالله به دستور شاه عباس اول ساخته شد. عصارخانه شاهی در میدان نقش جهان اصفهان قرار دارد. قرارگیری عصارخانه در این مکان سبب شده است در شکوه عظمت آثار بزرگ تاریخی اصفهان مانند مسجد امام و عالی‌قاپو محو شود. از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۴۹ برای حرکت تیر بزرگ و چرخش سنگ آسیاب، از موتور برق استفاده شد و بعد از آن، به‌دلیل صنعتی شدن این حرفه و وجود تجهیزات مکانیزه، ادامه کار به‌صرفه نبود و عصارخانه به‌مدت ۳۰ سال تعطیل شد. در سال ۱۳۷۹، سازمان نوسازی و شهرداری اصفهان، عصارخانه را از مالک خریداری و در حدود دو سال آن را مرمت کرد. سپس آن را به‌عنوان موزه در اختیار مردم و گردشگران قرار داد. عصارخانه شاهی از سال ۱۳۹۲ به‌عنوان اولین پایگاه تخصصی مطالعات فرهنگ عامه در کشور، فعالیت می‌کند و از سال ۱۳۹۵ طرح تاریخ شفاهی مشاغل سنتی اصفهان را در دست گرفته است. در این مرکز کارگاه‌های تاریخ شفاهی نیز برگزار می‌شود. بدین شکل این عصارخانه به موزه‌ای کوچک تبدیل شد و در سال ۲۰۱۷ نشان جهانی ایکوم (کمیته ملی موزه‌های ایران) را به‌عنوان برترین موزه کوچک کشور از آن خود کرد.

معماری عصارخانه شاهی : عصارخانه شاهی دارای مساحتی حدود ۳۸۰ متر مربع است و شامل بخش‌های مختلفی نظیر پیشخوان، بارانداز، شترخان، گرم‌خانه و تیرخانه می‌شود. مساحت این عصارخانه در گذشته حدود ۱۸۰۰ متر مربع بود که در حال حاضر مکان‌هایی مانند شترخان، بارانداز و ورودی بازرگانان از بین رفته‌اند و فقط یک تیرخانه و دو انبار تو در تو در بخش شرقی تیرخانه، در دو طبقه باقی مانده‌اند. محل بارانداز عصارخانه هم‌اکنون در پاساژ طلافروشان قرار دارد. این عصارخانه در یک طبقه با ارتفاعی حدود ۱۱ متر و سه فضای گنبدی شکل با مقطع کجاوه ایجاد شده است که سقف‌ها به سبک طاق و چشمه است و نورگیرهای سقف، روشنایی عصارخانه را تامین می‌کنند. ساخت سقف گنبدی به‌منظور حفظ خنکی محل برای نگهداری روغن بوده است. دیوارها و سقف خشتی بدون کاربندی، قاب‌سازی، تزیینات و پنجره ساخته شده‌اند. عصارخانه‌ها در گذشته چندین در ورودی داشتند که هر در مختص گروهی بوده است؛ مثلا یک در برای ورود مشتری و دیگری مخصوص ورود کارگران. هم‌‌اکنون نیز می‌توان این درها را در عصارخانه شاهی مشاهده کرد.

روغن‌کشی در عصارخانه شاهی: در مرحله اول دانه های روغنی را پاک می‌کردند و دانه‌هایی را که نیاز به بو دادن داشت، بو می‌دادند. محل بو دادن در طبقه دوم عصارخانه بوده است. بعد از بو دادن دانه‌ها، پوست آن‌ها گرفته و وارد مرحله آسیاب سنگی می‌شد. در قدیم از شتر نر، اسب یا گاو استفاده می‌کردند تا سنگ بارمالی را به حرکت درآورد. حرکت حیوان سبب می‌شد دانه‌های روغنی خام زیر بار سنگ آرد شوند. سپس مواد آرد شده را به محل دیگری می‌فرستادند و با آب مخلوط می‌کردند تا خمیر شود و سپس خمیر را در سبدهای ضخیمی به نام کوپی که از جنس گیاه بود، می‌ریختند و به تیرخانه ارسال می‌کردند. این سبدها نقش تصفیه‌کننده را داشتند. تیرخانه بخش اصلی عصارخانه بود که روغن‌گیری در آن انجام می‌شد. این مکان از دو تیر قطور بزرگ از جنس چوب چنار، قرقره و اهرم چوبی، چاهی به اسم تیلویه و دیوار اسپر تشکیل می‌شد. کف تیلویه ناودان و خمره‌ای برای ذخیره روغن قرار داشت و دیوار اسپر با ضخامت پنج متر از کلاف‌های چوبی ساخته شده بود. بعد از اتمام روغن‌گیری، روغن‌ها به خمره‌های بزرگ منتقل می‌شدند و خمره‌ها در انبار و داخل دیوار نگهداری می‌شدند. دانه‌های روغنی که در عصارخانه شاهی به کار می‌رفتند، معمولا کنجد، پنبه‌دانه و آفتابگردان بودند.

موزه عصارخانه شاهی: عصارخانه شاهی اصفهان یادگاری تاریخی و اقتصادی از عصر صفوی به شمار می‌آید و سندی است بر صنعتی بودن اصفهان در عصر صفوی. امروزه موزه این عصارخانه بسیار زیبا طراحی شده است و با ورود به آن می‌توان به‌راحتی عصارخانه را در حال فعالیت تصور کرد. وجود مجسمه‌های در حال کار در عصارخانه تاثیر قابل‌توجهی روی تجربه بازدیدکنندگان می‌گذارند. همچنین مجسمه شتری در این عصارخانه دیده می‌شود که در حال انجام کار است.

عصارخانه شاهی کجاست؟ عصارخانه شاهی در میدان نقش جهان، جنب ورودی بازار قیصریه، بازار قنادها، بازار عصاری (پاساژ امین) قرار دارد. برای دسترسی به میدان نقش جهان می‌توانید از خودروی شخصی یا وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید. اگر با مترو یا اتوبوس راهی این مکان می‌شوید، در ایستگاه مترو یا اتوبوس میدان امام حسین پیاده شوید. از این ایستگاه‌ها تا میدان را می‌توانید به‌صورت پیاده یا با تاکسی طی کنید. اگر خودروی شخصی را همراه می‌برید، چندین پارکینگ عمومی در خیابان‌های منتهی به میدان وجود دارد.

میل خویین زنجان

a76dece8-daa6-4d5f-b67c-8eb236bf5772

در متون تاریخی ایران، میل یا برج به ساختمان یا مکانی بلند گفته می‌شود که معمولا به‌منظور دیده‌بانی، نگهبانی و… کاربرد داشته است. برج خویین یکی از آثار تاریخی روستایی به همین نام در شهرستان ایجرود استان زنجان به شمار می‌آید. میل خویین در ۶۰ کیلومتری جاده زنجان به بیجار قرار گرفته است. این میل که شباهت زیادی به سایر برج‌های دیده‌بانی در تاریخ ایران دارد، بر فراز ارتفاعات ضلع غربی روستای خویین دیده می‌شود. نام این برج، از نام روستا گرفته شده است و اهالی روستا آن را «گنبذ» یا گنبد نیز می‌گویند. روستای خویین در سال‌های اخیر به‌دلیل برخورداری از جاذبه‌های تاریخی و طبیعی به‌عنوان روستای نمونه گردشگری شناخته شده است. وجود گورستان متروکه در اطراف بنا با وسعتی بیشتر از چهار هکتار، ویژگی مهم این اثر تاریخی است. همچنین نزدیکی و چگونگی ارتباط بنا با آثار تاریخی روستا و موقعیت مکانی منحصربه‌فرد آن، از دیگر خصوصیات این میل باقدمت است که سبب جلب‌توجه کارشناسان و انجام تحقیقات بیشتری درباره آن می‌شود. برخی کارشناسان بر این عقیده‌اند که برج میل خویین، احتمالا در گذشته مزین به تزیینات و کتیبه بوده است؛ اما به‌دلیل تعمیرات غیرکارشناسانه، شواهد و مدارک مزبور از بین رفته‌اند و در زیر لایه‌های سیمان و گچ مخفی شده‌اند. برج میل خویین در شانزدهم آبان ماه ۱۳۷۹ با شماره ثبت ۲۸۷۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است. قدمت بنای برج میل به‌طور دقیق مشخص نیست و مدرکی دال بر اینکه بنا به کدام دوره تاریخی می‌رسد، وجود ندارد؛ اما توجه به معماری بنا و سبک و سیاق آن، موقعیت جغرافیایی و مقایسه آن با بناهای مشابه، به‌خصوص بنای مقبره قیدار نبی در خدابنده، زمان ساخت بنا را بین قرون پنج تا هفت هجری تخمین می‌زند. بر این اساس می‌توان گفت به احتمال بسیار برج میل خویین به عصر سلجوقیان تعلق دارد. گفته می‌شود که چهار نمونه‌ از میل خویین در چهار جهت روستا وجود داشته که امروز فقط یکی از آن‌ها باقی مانده است.

معماری میل خویین : برج میل خویین با ارتفاعی بیشتر از ۱۰ متر و با بهره‌گیری از ارتفاعات طبیعی موجود، به‌طور مسلط می‌توانست منطقه پیرامون را تا شعاع ده‌ها کیلومتر از نظر حفاظت تحت پوشش قرار دهد. همچنین این بنا می‌توانست به‌عنوان یک میل راهنما برای مسافران و کاروان‌های خسته که از بیم گم شدن راه در هراس و نگرانی بودند، امیدبخش و خوش‌آیند باشد. این بنا دارای دو سقف است که سقف داخلی آن با سنگ ساخته شده و در نوع خود بی‌نظیر است. برج میل خویین از دو بخش بدنه و گنبد تشکیل شده که قسمت تحتانی (بدنه) آن، مدور و با استفاده از مصالح لاشه‌سنگ، ملاط گچ و آهک و قسمت بالایی گنبد با آجر و ملاط ساخته شده است. گنبد بنای میل خویین از نوع زنگوله‌ای و دو جداره است. گنبد این بنا از لحاظ شکل و معماری با گنبد مقبره قیدار نبی در شهرستان خدابنده مقایسه می‌شود. تنها راه ورود به داخل بنا در حال حاضر در قسمت شرقی، به‌طرف دره و روستای خویین قرار دارد که در ابتدای ورود به آن سه پله تعبیه شده است. در ارتفاع پنج متری بنا و در اضلاع شرقی و غربی، دو پنجره جهت دیده‌بانی و نظارت بر منطقه در نظر گرفته شده است که در سال‌های اخیر بسته شده‌اند.

مسیر دسترسی به میل خویین : برای دسترسی به روستای خویین و بازدید از میل تاریخی روستا، وارد جاده زنجان به بیجار واقع در جنوب غربی شهر زنجان شوید. با طی این جاده به‌مسافت ۶۰ کیلومتر، تابلوی روستای خویین در حاشیه سمت راست جاده به چشم می‌خورد. با ادامه مسیر در این جاده روستایی و گذر از روستای قزلجه، به روستای خویین خواهید رسید. میل خویین دقیقا در ارتفاعات غربی این روستا قرار گرفته است و از ورودی روستا دیده می‌شود.

حسینیه جاجرمی‌

Abri_jajarmi

حسینیه، از مکان‌های مذهبی و مقدس شیعیان است که بیشتر در آن، مراسمِ عزاداری امام حسین (ع) و شهدای کربلا برپا می‌شود. اکثر حسینیه‌ها دارای معماری ساده‌‌ای هستند و فضایی سرپوشیده برای اجتماع مردم به شمار می‌روند. حسینیه‌ها معمولاً بناهایی به صورت منفرد هستند، ولی گاهی در یک مجموعه مانند باغ، مسجد، ایوان، حمام و بازارچه و… نیز احداث می‌شوند. اغلب، کمک‌های مردمی تامین‌کننده هزینه حسینیه‌ها است. در شهرهای زیارتی پراهمیتی مانند کربلا و نجف، حسینیه‌ها به منظور پذیرایی از مسافران نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. حسینیه جاجرمی از جاهای دیدنی بجنورد و بناهای تاریخی اواخر دوره قاجار است. با توجه به کتیبه موجود در سال ۱۳۲۵ هجری قمری بانی ساخت بنا استاد غلامرضا بنا یزدی بوده است. این بنا در مرکز شهر بجنورد و در محدوده بافت تاریخی شهر، خیابان طالقانی شرقی و در کوچه جاجرمی‌ها ساخته شده است. در گذشته مردم بجنورد و به ویژه جاجرمی‌ها از این بنا برای عزاداری شب‌های محرم استفاده می‌کردند. این بنا از جهت تاریخی و مذهبی جایگاه بالایی دارد و به همین علت به مرمت و بازسازی نیاز دارد. در ابتدا مالک این حسینیه در آن زندگی می‌کرده و بعدها وقف حسینیه شده است.

مشخصات بنا : این ساختمان ۶۰۰ متر مربع مساحت داشته و دارای پلان مربعی شکل است. بنا در ضلع شرقی و غربی در ۲ طبقه ساخته شده است.‍ طاق هایی که در ساختمان مورد استفاده قرار گرفته، به‌طور کلی از سه نوع هلالی ساده، کلیل و قوس تیزه‌دار است. طبقه همکف قدیمی‌تر از طبقه بالا بوده و به نظر می‌رسد که کاربری مسکونی داشته است. طبقه بالایی که از نظر سازه‌ای نیز منطبق بر طبقه همکف نیست، محل برگزاری مراسم مذهبی بوده است. پوشش‌های به کار رفته در این بنا از دو نوع تخت و طاقی است. پوشش موسوم به قمی پوش، پوششی است که بیشتر در طبقه همکف مورد استفاده قرار گرفته است که در برابر نیروهای عمودی مقاومت خوبی دارد. چیدمان آجر هم ترکیبی از رومی و صدفی است. طاق آهنگ یا گهواره‌ای از دیگر پوشش‌های این طبقه است که در امتداد دو نوع منحنی قوس داده ایجاد شده است. ایوان طبقه اول با عرض ۲۷٫۲ تا ۳۰٫۲۰ به‌وسیله این ستون‌ها نگه داشته شده است. چهار ستون کامل و دو نیم ستون که از جنس چوب بوده و با گچ پوشش داده شده، در این طبقه ساخته شده است. این بنا نمونه‌ای از معماری سنتی از نوع حیاط مرکزی است که نوعی معماری درونگرا محسوب می‌شود که همه در و پنجره‌ها و نورگیرها به سمت حیاط باز می‌شوند. در بجنورد این نوع معماری چندان رایج نبوده و بیشتر در مناطق خشک و کویری بااهمیت است. در طبقه اول سه اتاق وجود دارد که در همه این اتاق‌ها از طاق‌نما استفاده شده است. این اتاق‌ها توسط درهایی به هم راه پیدا می‌کند. در و پنجره های باقی مانده در بنا قدمتی برابر با خود بنا دارد و از جنس چوب است. در اتاق وسطی طبقه اول لوح سنگی‌ای قرار دارد که وقف‌نامه روی آن نوشته شده است. یک هشتی در حسینیه وجود دارد که ورودی حسینیه را به حیاط مرکزی وصل می‌کند، این ورودی به وسیله دو رشته پلکان در گوشه‌های شمال شرقی جنوب غربی به اتاقک‌های طبقه بالا راه پیدا می‌کند. ۱۰ عدد پله با عرض ۳۰ سانتی‌‌متر و ارتفاع ۲۰ سانتی‌متر و طول ۱۳۰ سانتی‌متر در این ساختمان وجود دارد، در ضلع شرقی و غربی بنا پله‌ها به طور قرینه قرار گرفته است. سقف هشتی بنا در قسمت ورودی و تمام اتاق‌های طبقه پایین پوشیده از قوس کلیل بوده (قوس خوابیده) و سقف طبقه بالا به صورت تیرپوش است. آجرکاری، گچبری، مقرنس‌کاری و کتیبه‌ قسمت‌های مختلف بنا را آراسته کرده است. ورودی‌هایی که به سمت طبقه اول راه پیدا می‌کنند، دارای مقرنس‌کاری زیبایی است که این مقرنس‌کاری‌ها با گذشت زمان هنوز جذابیت خود را حفظ کرده است. در گذشته ۴ فرش دستباف در اضلاع ۵٫۲ در ۱۷ متر در اتاق‌ها وجود داشت. افریزی تزیینی (برآمدگی لبه انتهایی دیوار که معمولا به صورت آجرکاری تزئینی است) با یک کتیبه در قسمت بالایی دیوار ایوان شرقی قرار دارد. در این کتیبه گزیده‌ای از ترکیب بند مشهور محتشم کاشانی در مرثیه شهدای کربلا (باز این چه شورش است) به خط نستعلیق گچ‌بری شده است. این گچ‌بری‌ها جدید و فاقد قدمت بوده و اداره اوقاف آن‌ها را نصب کرده است. این بنای تاریخی، به‌عنوان یکی از دیدنی های استان خراسان شمالی، در ۱۷ مرداد ماه سال ۱۳۸۳ با شماره سند ۱۱۰۵۱ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.

سراب نیلوفر کرمانشاه

k14-4

استان زیبای کرمانشاه را بیشتر افراد به جاذبه‌های تاریخی معروف آن می‌شناسند؛ اما این استان سرسبز و کوهستانی جاذبه‌های طبیعی فراوانی در دل خود دارد. یکی از مناطق طبیعی مهم کرمانشاه، مجموعه تفریحی توریستی سراب نیلوفر در نزدیکی روستای سراب نیلوفر است که بسیاری از مسافران را به بازدید از خود فرا می‌خواند. سراب نیلوفر یکی از مقاصد مهم گردشگری در شمال غرب کرمانشاه به شمار می‌رود. گل‌های نیلوفر که در بستر دریاچه زندگی می‌کنند، سوژه‌ای عالی برای عکاسان جلوه‌های ناب طبییعی هستند و همین ویژگی‌ هرساله گردشگران بسیاری را به سوی دریاچه سراب نیلوفر می‌کشاند. سراب نیلوفر در حاشیه روستایی به همین نام، در ۲۰ کیلومتری شمال غرب کرمانشاه قرار دارد. این مجموعه تفریحی در ابتدای منطقه «سنجابی» و در دامنه کوه‌های «کماجار» واقع شده است. سراب نیلوفر مملو از نیلوفرهای آبی است که در نیمه اول سال غنچه‌ها و برگ‌های آن‌ها سر از آب برمی‌آورند و سطح زیادی از آن را می‌پوشانند. وزش باد روی تالاب سبب حرکت گل‌ها می‌شود و منظره زیبایی را ایجاد می‌کند. سراب نیلوفر در واقع دریاچه‌ای طبیعی با وسعت ۱,۳۳۱ هکتار است که از تعدادی چشمه در کف و اطراف آن تغذیه می‌شود. آب زلال و شفاف دریاچه سبب می‌شود که در تمام طول سال ریشه و ساقه‌های نیلوفرهای آبی قابل دیدن باشند. در صورتی که بارندگی سالانه خوب باشد، تالاب در طول سال پرآب است و عمق بخش‌هایی از آن به ۳۲ متر می‌رسد. این تالاب دارای غارهای زیرزمینی است. آب دریاچه سراب نیلوفر نوعی مواد معدنی خاص دارد که شرایط رشد نیلوفرها را فراهم می‌کند. سراب نیلوفر یکی از زیست‌بوم‌های مهم انواع ماهی، مرغ ماهی خوار و غازهای وحشی به شمار می‌رود. تعداد زیادی از پرندگان مهاجر در فصل زمستان به سراب نیلوفر سفر می‌کنند و همین موضوع این منطقه را به یکی از نواحی مهم پرنده‌نگری کشور تبدیل کرده است. برای رفتن به سراب نیلوفر از شهر کرمانشاه، باید در میدان اصلی شهر یا همان میدان آزادی وارد بلوار کارگر شده و تا بلوار باهنر مسیر را ادامه دهید. بلوار با هنر به جاده سراب نیلوفر می‌رسد. تابلوهای راهنما در جاده به‌خوبی مسیر رسیدن به این جاذبه را مشخص می‌کنند. برای رفتن به سراب نیلوفر قطار یا اتوبوس در کرمانشاه وجود ندارد و بهترین راه استفاده از تاکسی یا وسیله نقلیه شخصی است. سراب نیلوفر در ۲۷ اسفند سال ۱۳۸۷ از طرف سازمان میراث فرهنگی به‌عنوان میراث طبیعی ملی به‌ثبت رسیده است تا اهمیت حفظ و حراست از آن برای همگان مشخص شود.

وجه تسمیه نام سراب نیلوفر : در کرمانشاه به چشمه‌های پرآبی که در کنارشان حوض بزرگی وجود دارد، «سرآب» یا «سراب» می‌گویند؛ علاوه بر این، «سراب» یک نام کلی است و به دریاچه‌هایی اطلاق می‌شود که آب آن‌ها از چشمه‌های داخل یا کنار دریاچه تامین شود. در استان کرمانشاه سراب‌های زیادی وجود دارد و سراب نیلوفر از زیباترین آن‌ها است. گل‌های نیلوفر نشان سلطنتی ایران باستان و نماد پاکی و سادگی هستند. سراب نیلوفر به یمن وجود گل‌های نیلوفر به سرآب نیلوفر معروف شده است. دریاچه سراب نیلوفر جایگاه و تقدس ویژه‌ای در مردم داشته است و همین امر سبب شده تا افسانه‌های بسیاری در مورد آن میان مردم محلی نقل شود. شنیدن این داستان‌ها خالی از لطف نیست. مشهورترین این روایت‌ها گنج بزرگی است که در کف دریاچه توسط خسرو پرویز، پادشاه ساسانی، مخفی شده است. دریاچه سراب نیلوفر بیشترین تجمع گل‌های نیلوفر آبی را تا میانه دهه ۸۰ داشت. طی دهه گذشته و با به وقوع پیوستن خشکسالی‌های پی‌درپی و حفر چاه‌های غیر مجار فرعی، دریاچه به‌کلی خشک شد. این خشکی دریاچه، نیلوفرهای آبی را در خطر  انقراض قرار داد. در سال ۱۳۹۳ با تلاش «دکتر کهریزی» عضو هیت علمی دانشگاه رازی و تیم همراه ایشان، به‌وسیله ریشه و ساقه نیلوفر آبی این گیاه در آزمایشگاه احیا شد؛ سپس با اهدا ۲۳۰ بوته نیلوفر گل زرد به دریاچه اوضاع رو به بهبودی رفت. بارندگی‌های اخیر، پر شدن نسبی دوباره دریاچه از آب و رشد نیلوفرهای آبی امیدبخش هستند؛ اما باز هم به‌دلیل وجود زمین‌های کشاورزی ذرت و هندوانه در اطراف دریاچه و حفر چاه‌های غیر مجاز، خطر نابودی وجود دارد. امروزه با گذشت حدود هفت سال، هنوز تعداد نیلوفرهای آبی به‌میزان سابق نرسیده است.