یزد
شهر درخت و سایه ها
به فاصله ۲ ساعت از یزد، بعد از طی جاده پرپیچ و تابی که مسیر خودش را از بین کوهها باز میکند، به شهری میرسید که مردمش اصرار دارند شهرشان را «ابرکوه» بگویی نه ابرقو. شهری افسانهای که میگویند لااقل ۴ هزار سال عمر دارد؛ شهری که محل سکونت اصحاب رس بوده و زمانی محل عبور جاده ابریشم به حساب میآمده و یک عالمه خانههای کاهگلی زیبا دارد. ابرکوه امروزی اما شهر کوچک و کم سر و صدایی است که دیگر جاده ابریشمی از آن رد نمیشود و شاید در نگاه اول چندان مهم و قابل توجه بهنظر نرسد اما کافی است گشت کوچکی در آن بزنید تا بزرگی و رونق از یاد رفتهاش را به رختان بکشد و البته سر و کارتان به مردمی بیفتد که مهربانی را به نهایتش رساندهاند.
بد نیست بدانید که… ابرکوه را بهخاطر قرارگرفتن پای کوه، برکوه یا ابرکوه گفتهاند؛ علاوه بر اینکه «ابر» در فارسی باستان همان کاربرد و معنی بر را داشته، نشان از بزرگی و اهمیت نامی دارد که همراه آن میآید. اعراب همان کاری را که با خیلی از اسامی ایرانی کردند، با اسم ابرکوه هم کردند و آن را ابرقو گفتند. وقتی حرف از قدمت ابرکوه به میان میآید همه چیز با افسانه آمیخته میشود. سرو کهنسال ابرکوه که مسنترین موجود زنده دنیا به حساب میآید، حدس و گمانها را به ۴ تا ۵ هزار سال قبل میبرد.الکساندروف روسی معتقد است که این تنه قطور و شاخههایش حداقل ۴ هزار سال است که دارند سنگینی ۲۵ متر شاخ و برگ بالای سرشان را به دوش میکشند؛ هر چند آندره گدار سنو سال درخت را ۵ هزار و یک باستان شناس ژاپنی ۸هزار سال میدانند. از ابرکوه در کتب و سفرنامههای عهد اسلامی، همیشه با صفت بزرگی، وسعت، زیادی جمعیت، فراوانی و بسیاری نعمت یاد شده؛ نمونهاش هم کتب «الممالک و المسالک»، «حدود العالم» و «معجم البلدان». ابرکوه در دوران رونق جاده ابریشم یک چهارراه به حساب میآمد و سر راههایی که از مرکز کشور میگذشت و به جنوب میآمد قرار داشت.تنها همین امر کافی بود تا ابرکوه تبدیل به شهری بزرگ و مهم شود. از آنجا که ابرکوه شهر نسبتا آرامی بود و کمتر روی شورش به خود دید، تبدیل به محل سکونت و اقامت عرفا و صوفیان زیادی ازجمله ابوالخیر اقبال شد. همین حالا هم دراویش ابرکوه در محلهای به نام درویشها و در کنار مقبره پیر و مرادشان، ابوالخیر اقبال- طاووس الحرمین- سکونت دارند. آقای حمیدرضا شمس اسفندآبادی در کتاب «با من به ابرکوه بیایید»، تعداد آثار تاریخی ابرکوه را ۱۸۰ اثر آورده که در این ۲ صفحه بیشتر از ۹تای آنها را نتوانستهایم جا بدهیم.
دومین درخت باستانی جهان در ایران
هفته گذشته، یکی از سایت های چینی نام ۱۰ درخت کهنسال دنیا را اعلام کرد که در میان آنها، نام سرو ابرکوه در رده دوم این لیست به چشم می خورد. سرو ابرکوه که با ۴هزار سال قدمت در استان یزد قرار دارد، دومین اورگانیسم زنده روی زمین است که بعد از درخت ۴هزار و ۸۰۰ ساله مسوسلاه -در کوهستانهای کالیفرنیا- در رده دوم کهنسال ترین میراث طبیعی دنیا قرار گرفته است. بعد از سرو ابرکوه، درختی به نام آلرک در پارک ملی شیلی با ۳۶۰۰ سال عمر در ردیف سوم و درخت سروی به نام سناتور با ۳۴۰۰ سال عمر در پارک ملی فلوریدا در رده چهارم قرار دارند. چندی پیش، دانشمندانی از ژاپن و روسیه با بازدید از سرو ابرکوه عمر آن را تا ۸هزار سال برآورد کردند و عده ای از مورخان هم ادعا کردند که نهال این درخت را یافث، پسر نوح کاشته است.
سرو ابرکوه که با نام پارسیک شناخته می شود، یکی از جاذبه های توریستی ایران است که ارتفاع آن بین ۲۸ تا ۳۵ متر برآورد شده و محیط تنه آن در روی زمین به یازده و نیم متر می رسد. در اسطورههای ایرانی کاشت این سرو را به زرتشت نسبت می دهند و معتقدند که زرتشت، وقتی در اسفندماه به ابرکوه رسید، بذر سرو را در این دشت کاشت و به مردم این شهر نوید داد که درختی ماندگار در شهرشان خواهند داشت که تاریخ پادشاهان را از سر می گذراند.این در حالی است که چندی پیش، دانشمندانی از ژاپن و روسیه با بازدید از سرو ابرکوه عمر آن را تا ۸هزار سال برآورد کردند و عده ای از مورخان هم ادعا کردند که نهال این درخت را یافث، پسر نوح کاشته است. اما الکساندر روف، دانشمند روسی معتقد است که سرو کهنسال پارسیک بین ۴هزار تا ۴هزار و ۵۰۰ سال عمر دارد. حمدالله مستوفی هم در کتاب نزهت القلوب که در سال ۷۴۰هجری قمری تالیف شده است، درباره این سرو می نویسد: «آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگ تر است.»
مسجد آرد خرما کوچکترین مسجد ایران در اردکان
این بار اگر گذارتان به یزد افتاد، سری به اردکان و بافت تاریخی محله قلعه سیف بزنید تا با یکی از کوچک ترین مساجد تاریخی این شهر آشنا شوید. مسجدی به نام آرد خرما که شنیدن نام عجیب آن، بدون شک اصلی ترین انگیزه گردشگران برای سر زدن به خیابان امام خمینی اردکان به شمار می رود! به اردکان که رسیدید، کافیست سراغ خیابان امام خمینی (ره) و کوچه دروازه میرمحمدصالح را از اهالی شهر بگیرید. جایی که ساده ترین و کوچک ترین مسجد تاریخی یزد در انتهای کوچه جا خوش کرده و تاریخچه عجیبش را برای شما روایت می کند. مسجد آرد خرما را اگرچه تمام مردم اردکان می شناسند اما کمتر کسی است که از وجه تسمیه و علت نامگذاری آن خبر داشته باشد. نقل قول های شفاهی حکایت از تاجری اهل شاهرود دارند که به علت مرگ شترش مدتی در اردکان ساکن بود تا این که مردم به او پیشنهاد کردند در محل اقامتش مسجدی بنا کند. تاجر که در آن زمان دست خالی بود، به اهالی می گوید که پولی برای دستمزد دادن به کارگران ندارد اما حاضر است به جای پول، آرد و خرما تهیه کرده و مزد کارگران را با آرد و خرما بدهد. دستمزدی که بعدها به عنوان نام مسجد سرزبان ها می افتد و از آن زمان تا به حال تغییری نمی کند. سبک معماری مسجد آردخرما شبیه به سبک بناهای دوره صفویه است اما کارشناسان میراث فرهنگی چندان مطمئن نیستند که قدمت این بنا به دوران صفویه برسد. دلیل آنها زیلوی قاجاری شبستان مسجد که چند سال پیش به سرقت رفت و البته وقف نامه هایی که از دوران قاجاریه در مسجد باقی مانده و هر دو در قرن سیزدهم هجری قمری ثبت شده اند.
اما روایت دیگری هم از روزهای فقر مردم در اردکان شنیده می شود که مجبور بودند در آسیایی که پشت مسجد وجود داشت هسته خرما را به آرد تبدیل کنند و روزگار بگذرانند و درست به همین دلیل این مسجد آرد خرما نام گرفته است. سبک معماری مسجد آردخرما شبیه به سبک بناهای دوره صفویه است اما کارشناسان میراث فرهنگی چندان مطمئن نیستند که قدمت این بنا به دوران صفویه برسد. دلیل آنها زیلوی قاجاری شبستان مسجد که چند سال پیش به سرقت رفت و البته وقف نامه هایی که از دوران قاجاریه در مسجد باقی مانده و هر دو در قرن سیزدهم هجری قمری ثبت شده اند. یکی از این وقف نامه ها مربوط به قرائت قرآن است و دیگری روغن چراغ. اگر گذارتان به مسجد آرد خرما بیفتد می بینید که این مسجد کوچک هم مثل مساجد محلی دیگر بهره ای از گچبری و تزئینات خاص معماری نبرده است. سقف این مسجد به روش طاق و تعویزه پوشیده شده و یک چهارم از فضای آن به نشیمن گاه، بخش سردر و ورودی اختصاص دارد. این مسجد در جهت غربی، شرقی ساخته شده و در آن سه طاقچه محرابی برای قرار دادن قرآن ها دیده می شود. محراب مسجد هم در قسمت جنوبی آن قرار دارد که یک بادگیر کوچک در آن به چشم می خورد. این روزها با وقف یک خانه ۱۰۰ متری که در کنار مسجد قرار داشته است، مسئولان میراث فرهنگی یزد تصمیم به گسترش بنای مسجد گرفته اند و قرار است این مسجد را بازسازی کنند.
قلعه خرگوشی یزد
در بیابان های یزد، کاروانسرای سنگی زیبایی قرار دارد که از روزگار صفویان تا به حال، پا برجا مانده است. کاروانسرای شگفت انگیزی به نام قلعه خرگوشی که بنای استوار و سنگی اش را باید در نزدیکی باتلاق گاوخونی ببینید. جایی در میانه جاده قدیمی یزد- اصفهان که تا شهر عقدا حدود شصت کیلومتر فاصله دارد. کاروانسرای قلعه خرگوشی یکی از مهم ترین کاروانسراهای دوره صفوی است که بنای آن را به زمان حکومت شاهعباس صفوی نسبت می دهند. در واقع، قلعه خرگوشی یکی از همان ۹۹۹ کاروانسرایی است که به دستور شاهعباس در مسیرهای اصلی آن زمان ساخته شده است. اگر گذارتان به این کاروانسرا بیفتد، می بینید که تمام این بنای ۸۰×۸۰ متر از سنگ گرانیت و آجر ساخته شده است. حتی صفه ها، حجره هاه و اصطبل بنا هم سنگی هستند و این شاید مهم ترین دلیل استوار ماندن قلعه خرگوشی تا امروز باشد. در بیابان های این منطقه، معادن گرانیت زیادی وجود دارد و کارگران عصر صفوی، وقتی کاروانسرای قلعه خرگوشی را می ساختند از گرانیت های کوههای اطراف استفاده کردند. دیواره روی پشت بام کاروانسرا، دو متر عرض دارد و سر در آن دو طبقه و طبقه دوم شاه نشین است. اگر پا به داخل رباط بگذارید، می توانید هجده صفه را ببینید که صفه بزرگ تر و صفه دیگری که در قسمت جنوبی قرار دارد، دارای محراب و نماز گاه هم هستند. در چهار گوشه رباط، چهار مدخل برای ورود به طویله دیده می شود و مخزن آب به صورت آب انبار در وسط رباط ساخته شده است. شاید جالب ترین تزئین بنا که در نگاه اول نظرتان را جلب می کند، کتیبه ای است که بر سر در ورودی نصب شده و روی آن به خط “علی رضا عباسی” خطاط معروف عصر “شاه عباس” نوشته شده است. این کتیبه، روی پانزده قطعه سنگ سبز رنگ به طول هشت متر و عرض شصت سانتی متر و در سه ضلع مدخل نصب شده است.
راه های دسترسی : اگر قصد بازدید از کاروانسرای قلعه خرگوشی را دارید، می توانید یک برنامه بازدید فشرده برای خودتان تنظیم کنید. مسیر رسیدن به این کاروانسرای کویری، از شهر عقدا که در مسیر اردکان _ نائین قرار دارد، جدا میشود و بعد از پشت سرگذاشتن روستاهای مزرعهنو، خلیلآباد و سروعلیا شما را به بیابان خرگوشی می رساند. از اینجا به بعد باید مسافتی درحدود ۲۵ کیلومتر را در کویر طی کنید تا به این رباط برسید. مسیرها از اردکان تا سرو علیا آسفالته است، ولی ازآنجا تا رباط خرگوشی شنی است. البته شما گزینه دیگری هم دارید و آن هم مسیر ورزنه- سیاه کوه و سپس قلعه خرگوشی است که سرراست تر و ساده تر به نظر می رسد.
قدیمی ترین مسجد یزد
باید به روستای فهرج (Fahradj) یزد سفر کنید تا بتوانید قدیمی ترین مسجد این شهر را ببینید. مسجدی ۱۴۰۰ ساله که در دوران پیش از اسلام، به عنوان عبادتگاه و آتشکده زرتشتیان استفاده می شد و بعدها با ورود اسلام به ایران، کارکردی اسلامی پیدا کرد. شاید اگر شما هم با پیش زمینه ای که از مساجد اسلامی در ذهن دارید، راهی مسجد فهرج شوید، در نگاه اول جا بخورید. این مسجد پیش از آن که به یک مسجد اسلامی شباهت داشته باشد، شکل و شمایل کاروانسرایی را دارد که در پلانی مربع شکل ساخته شده است. در این مسجد که عمر بنای آن به دوران ساسانی می رسد، نه گنبدی به چشم می خورد، نه کاشیکاری، نه کتیبه و نه حتی محراب! تک مناره خشت و گلی مسجد هم عضو کم سن و سال تری است که بعدها به بنای اصلی آن ملحق شده است. این مسجد، تنها مسجد به جا مانده از قرن اول هجری در ایران است و سبک معماری ساسانی در آن به چشم می خورد. شاهد این ادعا، خشت هایی به اندازه ۵×۳۲×۳۲ هستند که استفاده از آنها در عصر ساسانی مرسوم بوده است. علاوه بر این، تزیینات گچبری شکنجی و قوس های ناری و تاق های ناوی و آهنگ به کار رفته در مسجد هم یادآور بناهای دوران ساسانی است.اما شاید جالب تر از این ها، طرح درهایی با نقوش ساسانی باشد که بر دیوارهای مسجد برجای مانده است. برای دیدن مسجد جامع فهرج، باید به ۶۰ کیلومتری شرق استان یزد و روستای فهرج سفر کنید. این روستا در مسیر یزد-کرمان و در دل کویر قرار دارد و ظاهرا یکی از مراکز اسکان اولیه ایرانیان بوده که در گذشته به نام پهره معروف بوده است. اگر گذارتان به فهرج افتاد، علاوه بر بازدید از مسجد قدیمی آن، می توانید سری هم به کوه چلته بزنید که در شمال شرقی این روستا قرار دارد و البته قلعهای باستانی و آبانباری قدیمی که از آثار باستانی دیگر این روستا هستند.