آذربایجان
زیباترین خانه تبریز
آذربایجان زنده ترین گوشه تاریخی ایران است که هنوز هم می توانید در آن بناهای تاریخی سالم و سرپایی پیدا کنید که شناسنامه هویتی این منطقه هستند. استان آذربایجان شرقی در گذشته بخشی از سرزمین تاریخی ماد بود که به «ماد کوچک» شهرت داشت. در دوره ساسانیان هم یکی از مهمترین ایالتهای ایران بود که به دلیل قرارگرفتن آتشکدههای بزرگ و مشهور در آن به عنوان یک پایگاه اعتقادی به شمار می رفت. بعد از ورود اسلام به ایران این منطقه باز هم اهمیت خود را حفظ کرد و همچنان محل وقوع حوادث تاریخی زیادی بود. بنابراین اگر از طرفداران تاریخی و فرهنگ ایران هستید، مطمئن باشید که از سفر به آذربایجان شرقی و تبریز دست خالی بر نمی گردید! خانه بهنام در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار، به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نوسازی تزیین شد. در همین دوره هم بود که نقاشی های دیواری چشمگیری به آن اضافه شد و خانه بهنام تبدیل شد به چیزی که می بینید. اگر گذارتان به تبریز افتاد، پیشنهاد می کنیم بعد از گشت و گذار در شهر و تماشای مقبره الشعرا ، مسجد کبود ،بازار این شهر سری هم به خانه تاریخی بهنام بزنید که یکی از قدیمیترین خانههای این شهر به حساب می آید و البته از زیباترین هایشان! خانه بهنام در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار، به عنوان یک خانه مسکونی ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، نوسازی تزیین شد. در همین دوره هم بود که نقاشی های دیواری چشمگیری به آن اضافه شد و خانه بهنام تبدیل شد به چیزی که می بینید و حالا به عنوان بخشی از مدرسه معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز به حساب می آید. خانه ای اعیانی به وسعت ۳ هزار مترمربع که با گچبریهای هنرمندانه و رنگی چشم هر بیننده ای را خیره می کند. این خانه که به بهنام گنجهای یا قدکی هم معروف است، یک ساختمان اصلی دارد که به عنوان ساختمان قشلاقی مورد استفاده قرار می گرفته و یک ساختمان کوچک که به عنوان ساختمان ییلاقی شناخته می شد. این خانه هم به سبک معماری قدیم ایرانی، دو حیاط اندرونی و بیرونی دارد و شامل هشتی ورودی، دالان سردر، ایوان ستوندار و… است.
بزرگترین رصدخانه جهان
در روزگاری که هنوز خبری از تلسکوپ و دوربین های نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانه ای را بنا کرد که سال ها به عنوان پیشرفته ترین رصد خانه جهان شناخته می شد. رصدخانه مراغه که در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد و دستور ساخت آن را هلاکوخان مغول صادر کرده بود. رصد خانه مراغه، که این روزها آثار کمی از آن به جا مانده است، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به حساب می آید که درسال۶۵۷ بنا شد و در برپایی آن شخصیت های بزرگی مثل علامه قطب الدین فخرالدین مراغی، محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و دیگر بزرگان آن روزگار شرکت داشته اند.بنای این رصدخانهه ۱۵سال به طول انجامیده است و در این مدت به فرمان هلاکوخان که عاشق علم و فرهنگ بود، کتاب ها و ابزارهای علمی و نجومی زیادی در آن جمع شده است. این مجموعه تا سال ۷۰۳ هجری یعنی تا زمان سلطان محمّد خدابنده مشغول به کار و آباد بوده ولی بعد از آن به دلیل تغییر پایتخت و بی توجهی حکام، رفته رفته تخریب شد. حمدالله مستوفی در یادداشت های خود آورده است که این بنا در سال ۷۲۰ ویران بوده است. با این حساب عمر رصدخانه مراغه به یک قرن هم نرسیده است.ساختمان اصلی این رصدخانه به شکل برجی استوانهای ساخته شده است و در ساختمانهای کناری آن یک کتابخانه و استراحتگاهی برای کارکنان در نظر گرفته شده است. برج مرکزی قطری به اندازه ۲۲ متر دارد و ضخامت دیوار آن به ۸۰ سانتی متر می رسد. در فضای داخلی آن هم یک راهرو و ۶ اطاق تعبیه شده بود که همه از جنس قلوه سنگ، لاشه، سنگ های تراش خورده و ملات گچ بوده اند. در ورودی برج آجری هم کاشی های بزرگ لعابدار در سه طرح و نوع مختلف به کار رفته است.رصدخانه مراغه که این روزها به عنوان یک اثر تاریخی و جاذبه گردشگری شناخته می شود، مهم ترین کارکرد را در دنیای نجوم آن روزگار داشته است. به طوری که در این رصدخانه کتابخانهای با بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب و ابزارهای اخترشناسی وجود داشته که در نوع خود در دنیا بی نظیر است. بد نیست بدانید که این رصدخانه فقط مخصوص رصد ستارگان نبوده و در دوره خود، شبیه یک سازمان علمی گسترده عمل می کرد که بیشتر شاخههای علمی در آن تدریس می شد. سال ها بعد، قوبیلای قاآن امپراطور چین و برادر هلاکو خان کارشناسانی برای آموزش و الگو برداری از رصدخانه مراغه به این شهر فرستاد تا طراحی اولیه این رصدخانه را کپی برداری کرده و بعد از مراجعت به چین رصدخانه ای با همین الگو بسازند. علاوه بر این، گفته می شود که رصدخانه های سمرقند، استانبول و هند از روی رصدخانه مراغه ساخته شده اند. برای دیدن این رصدخانه، باید به شهرستان مراغه در ۱۴۷کیلومتری جنوب تبریز سری بزنید و آن را در زیر در گنبد سفید رنگی که برای محافظت از بقایای آن ساخته شده، ببینید.
مسجد سردار اورمیه
مسجد سردار ارومیه در كنار خيابان امام (پهلوي سابق) و در امتداد راسته غلام خان ، نبش کوچه امیرنظمی واقع شده است كه قسمت مهمي از بافت قديمي شهر را شامل مي شود. اين مسجد به فاصله ۵۰۰-۴۰۰ متري از مسجد جامع قرار گرفته و از نقطه نظر تمركز جمعيت مانند مسجد مذكور در قسمت بازرگاني و مهم شهر واقع شده و از نظر فرم و ارزش هنري داراي تناسبات معقول معماري و فضاي روحاني خاص بناهاي مذهبي و تاريخي مي باشد.
موقعییت فعلی : همانطور که گفته شد مسجد سردار ارومیه در كنار خيابان امام و در امتداد راسته غلام خان ، نبش کوچه امیرنظمی واقع شده است كه قسمت مهمي از بافت قديمي شهر را شامل مي شود. قدمت آن مسجد به دوره قاجاريه مي رسد که در تاریخ ۱۱/۰۴/۱۳۷۵ و به شماره ۱۷۳۸ درفهرست آثارملی کشور به ثبت رسيده است و مالكيت این بنا با اوقاف می باشد.
تاریخچه بنا : اين مسجد يكي از بناهاي خوب دوره قاجاريه در اين استان به حساب مي آيد. باني آن عبدالصمد خان پدر آقاخان و جد عظيم سردار مي باشد كه شخص اخير در سال ۱۳۳۰ ه.ق آنجا را مرمت نموده و در سال ۱۳۳۱ ه.ق ساعتی بزرگ از کشور فرانسه خریداری و در بالاي ورودي مسجد نصب كرد که این ساعت در دهه های اخیر تخریب شده بود که درسال ۱۳۸۴ توسط سازمان میراث فرهنگی آذربایجان غربی بازسازی و ساعت جدیدی درمحل آن نصب و ساعت تاریخی فوق الذکر به موزه ارومیه انتقال یافت.
مشخصات بنا : پلان مسجد طوري است كه از دو قسمت مجزا تشكيل شده است به طوري كه از پلان آن مشاهده مي گردد دو واحد مربع مستطيل كه به وسيله يك ورودي به هم راه مي يابند پلان كلي مسجد را شامل مي شود. مسجد سردار ارومیه با الگوی مساجد شبستانی با پوشش گنبدی، بدون صحن و با حجمی بسته با حداقل بازشوها طراحی گشته است. این مسجد شامل دو شبستان زنانه و مردانه می باشد. ورودی اصلی بنا که در گوشه شمال شرقی بنا تعبیه شده است شامل سردر، فضای ورودی و کفش کن بوده و ورود به شبستان بزرگ (مردانه) از این طریق میسر می گردد. شبستان بزرگ پلانی مستطیل شکل به ابعاد ۱۸×۲۲ متردارد که شامل چهار فرش انداز در طول مي باشد و در گوشه جنوب شرقي شبستان از حالت مستطيل خارج شده يعني كنج پيدا كرده است. دوازده ستون سنگی هشت ضلعي با سر ستونهاي سنگي كه به شيوه مقرنس با مهارت، تراش آنها انجام گرفته زيبايي خاصي به مسجد بخشيده است که در سه ردیف چهارتایی در آن تعبیه شده و۲۰ گنبد آجری به فرم چهاربخشی برروی ستونها استوار گشته اند. در ضلع غربی شبستان بزرگ، شبستان کوچک (زنانه) به ابعاد ۱۲×۵/۹ متر با دو ستون سنگی هشت ضلعی و سه فرش انداز و يك محراب آجري ساده در ضلع جنوبي كه فاقد هر گونه تزئين و آرايش بوده تعبیه شده که از نظر فرم همانند شبستان بزرگ ولي ساده تر مي باشد. این شبستان با يك ورودي به داخل شبستان اصلي راه دارد و شش گنبد آجری به فرم چهاربخشی برروی آنها اجرا شده است.
پوشش سقف شبستان به شيوه منظمي انجام گرفته است پايه طاقها بر روي ستونهاي سنگي كه داراي سر ستونهاي مربع متناسبي هستند و جرزهائي كه در قسمت ديوارهاي شبستان ايجاد كرده اند قرار گرفته است. نور شبستان بزرگ از دو ضلع شمالي و جنوبي ساختمان تامين مي گردد كه پنجره هاي اصلي در ضلع شمالي و پنج طاقنماي بزرگ كه داراي عمق مناسبي مي باشند تعبيه شده اند و هر طاقنما بوسيله يك تيغه باريك به دو قسمت تقسيم شده است. در هر قسمت يك پنجره نصب كرده اند، محراب مسجد داخل يكي از طاقنماي ضلع جنوبي شبستان قرار گرفته است. اين محراب با كاشيهاي هفت رنگ با زمينه زرد با نقوش گل و بوته و با رنگهاي آبي، صورتي، سفيد، سفيد، قهوه اي آرايش شده و سوره مباركه آیت الكرسي در داخل يكي از حاشيه هاي دور محراب نوشته شده است. در بالاي قوس محراب در يك كادر مربع مستطيل، اسامي الله، محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين نوشته شده است. يك حاشيه باريك گچبري نيز در دور محراب وجود دارد. ورودي بنا داراي ارتفاع نسبتاً زيادي مي باشدکه درطرفين آن دو پنجره مستطيل شكل تعبيه نموده اند. در بالاي طاقهاي سردر ورودي ساعت بزرگي نصب كرده اند اين ساعت كه در سال۱۳۳۱ ه.ق بوسيله سردار عظيم السلطنه در بالاي ورودي مسجد قرار داده شده است. بهمين مناسبت بعضي ها اين مسجد را مسجد ساعت مي دانند.
مصالح بکار رفته در بنا : نمای داخلی شبستان غير از ۱۲ ستون شبستان از سنگهاي خاكستري تيره كه سر ستونهاي آنها با ملات قلع آب شده بدانها متصل كردند تمام مصالح بكار رفته در بنا از ديوارهاي طرفين گرفته تا قسمت هاي طاق و پوشش سقف همه از آجر به ابعاد ۵*۲۲*۲۰ سانتي متر مي باشد که در دهه های گذشته با اندود گچ پوشش یافته بود و در سالهای اخیر این اندود الحاقی حذف وپس ازآجرسابی وبند کشی، نمای داخلی مسجد به فرم اولیه احیا گردیده است. نماهای خارجی ضلع شرقی وشمال شرقی مسجد نیزدردهه های گذشته سنگ تراورتن پوشش یافته بود که درسالهای اخیر سنگهای الحاقی حذف و کلیه نماهای خارجی به فرم اولیه بازسازی یا مرمت گردیدند. مصالح عمده بکار رفته در بنا در قسمت پی وازاره سنگ ودر بقیه قسمتها آجر می باشد.
تزئینات نما وداخل : قسمت پايين ديواره هاي شبستان بزرگ مانند ازاره اكثر مساجد قديمي تا ارتفاع حدود ۱ متر با كاشيهاي سبز رنگ به ابعاد ۲۰*۲۰ سانتيمتر پوشانيده شده است. در بالاي ازاره مذكور دور تا دور مسجد يك حاشيه باريك (به عرض يك كاشي) با كاشي هاي هفت رنگ شامل نقوش گل و بوته (به رنگهاي زرد و صورتي، آبي و سبز و سفيد) پوشش كرده اند بقيه ديواره در چهار طرف فاقد هرگونه اندود و تزئين مي باشد. طاقهاي سقف شبستان را با رنگ سبز رنگ آميزي كرده اند و فرم چيدن آجرهاي طاقها نيز با مهارت انجام گرفته است. البته در دهه هاي اخير تمام فضاهاي داخلي سقف را مجدداً سفيد كاري نموده بودند كه در سالهاي اخير مجدداً به فرم اصلی بازگردانده شده است. تزئينات چشم گير و جالب اين مسجد مربوط مي شود. به فرم تراش ستون هاي سنگي شبستان بزرگ و سر ستون هاي مربع آنها كه به شيوه قطار بندي نزديك به مقرنس تراش داده شده اند. سردر ورودي نسبتاً مرتفع مسجد نيز با قوس كليل و ستونهاي نيم برجسته تزئين و با كاشيكاري هفت رنگ شكوه و جذابيت خاصي به بنا بخشيده اند. ولي متاسفانه در دهه هاي اخير ضمن تعمير مسجد نماي ضلع جنوبي بنا را كه به طرف خيابان مي باشد تماماً و طرفين ورودي را تا ارتفاع حدود ۵-۴ متري با سنگها تراورتن پوشانيده بودند كه در سالهاي اخير به فرم اصلی بازگردانده شده است.
آداب و رسوم ماه رمضان در آذربایجان شرقی
رمضان برای مردم آذربایجان شرقی با خانه تکانی آغاز می شود. آنها از نیمه ماه شعبان خود را برای استقبال از ماه رمضان آماده می کنند و از چند روز مانده به ماه مبارک رمضان به پیشواز این ماه می روند که در زبان محلی به آن «قاباخلاما» می گویند. قاباخلاما سنتی است که حتما باید پیش از ماه رمضان اجرا شود تا همه جا برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند آماده و پاکیزه باشد. در خلخال مردم تا چند روز مانده به ماه رمضان خانه های خود را تعمیر و سفیدکاری کرده و فرش های خود را می شویند و در این میان، نظافت و غبارروبی مساجد با همکاری مردم و روحانی محل نیز از اعمال قطعی است که از سال های دور در دیار آذربایجان انجام می شود. در برخی از نقاط آذربایجان، به دنبال حلول ماه مبارک رمضان، مردم به خانه علما و بزرگان دینی رفته و فرا رسیدن بهار قرآن را به آنها تبریک می گویند. اما یکی از اولین مراسم مورد توجه مردم آذربایجان شرقی در این ماه این است که افراد فامیل، دوستان و آشنایان به منزل خانوادههای داغداری که بستگان خود را به تازگی از دست دادهاند رفته و به آنها عرض تسلیت می کنند. این کار نشان دهنده آن است که آذری ها ماه رمضان را عید می دانند چون سنت تسلیت به بازماندگان یک متوفی ویژه اعیاد است. روز پانزدهم رمضان جوانان در خانه ها را می کوبند و به زبان محلی می گویند: «پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم». در این هنگام صاحبخانه سنجد و گردو به آنها می دهد و برخی هم که خسیسترند با یک سطل آب آنها را میهمان می کنند!
مهمانی با قرار قبلی : آذری ها هم مثل تمام قومیت های دیگر ایران، در افطاری دادن دست و دلبازند. به خصوص اگر به تبریز سری بزنید، این رسم را با رنگ و لعاب هر چه بیشتر می بینید. در میان تبریزی ها میهمانی افطار با دعوت قبلی مرسوم است و آنها دعوت میهمانانشان را از اواسط ماه شعبان آغاز می کنند. در برخی از خانواده های پرجمعیت وضعیت به شکلی است که به غیر از یکی دو روز، اعضای یک خانواده تمام افطاری های ماه مبارک رمضان را در منازل دوست و فامیل مهمان هستند. با تمام اینها، رسم است که در شب دوم ماه رمضان اعضای کوچک خانواده مانند پسرها و دخترها و عروس ها و دامادها به خانه بزرگترها رفته و افطار می کنند. اما شیرین ترین افطاری به تازه دامادها و تازه عروس ها اختصاص دارد. پسران و دختران نامزد در این ایام جایگاه ویژه ای در سر سفره افطار دارند. خانواده داماد و عروس هم جای خود دارد. در کتاب وفاق اجتماعی در آذربایجان شرقی نوشته فهیمه حسین زاده در مورد مراسم روستاهای حومه شهرستان شبستر آمده است: از جمله مراسم ویژه این منطقه در ماه مبارک رمضان این است که روز پانزدهم این ماه، جوانان در خانه ها را می کوبند و با شعر به زبان محلی می گویند: «پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم». در این هنگام صاحبخانه سنجد و گردو به آنها می دهد و برخی هم که خسیسترند با یک سطل آب آنها را میهمان می کنند!
سفره های پربرکت : سفره های افطاری مردم آذربایجان تشریفات و تنوع غذایی زیادی دارد و به رنگینی مشهور است. مردم آذربایجان شرقی عقیده دارند که افطاری از بقیه میهمانیها جدا است و بنابراین در برگزاری آن سنگ تمام می گذارند. در گذشته آبگوشت از غذاهای مرسوم افطاری بوده است اما امروز افطاریها تفاوت چندانی با دیگر نقاط کشور ندارد با این حال، سوپ یا آش -به خصوص آش دوغ- همیشه یک پای ثابت غذاهای آذربایجان شرقی است. برنج و خورش های مختلف بسته به توان خانواده ها از کباب و مرغ گرفته تا قیمه و قورمه سبزی در این سفره ها به چشم می خورد و پیشغذا هم که از عناصر مهم سفره افطاری است شامل فرنی، شیر برنج، انواع دلمه، کتلت، کوکو، سالاد، ختایی، اهری، حلوا، خرما و انواع مربا می شود. وجود خرما در سفره افطاری از ملزومات آذری ها است چون آنها عقیده دارند که افطاری حضرت امیر (ع) با خرما آغاز می شد و افطار مسلمانان امروز هم باید به همین شکل باشد. آذری ها یکی دو روز مانده به آغاز ماه مبارک رمضان فطیری به نام «نزیه»درست میکنند. نزیه یک نوع نان محلی مغزدار است که روی آن با چنگال و ته استکان بزک شده است. این فطیر از شیرینیهای مخصوص ماه رمضان است. در برخی نقاط آذربایجان شرقی، سفره افطاری بسیار ساده است و خرما و شیر و پنیر و ماست جای تمام خوراکی های خوش رنگ و لعاب را می گیرد. در عوض، در این مناطق سفره شام با وقفه کوتاهی از مراسم افطار پهن می شود و غذاهای مفصل در این وعده صرف می شوند. سفره های افطاری مردم آذربایجان تشریفات و تنوع غذایی زیادی دارد و به رنگینی مشهور است. مردم آذربایجان شرقی عقیده دارند که افطاری از بقیه میهمانیها جدا است و بنابراین در برگزاری آن سنگ تمام می گذارند
اوباش دان : برخلاف مراسم افطار در آذربایجان شرقی که با تشریفات هر چه بیشتر انجام می شود، آداب و رسوم سحری بسیار ساده و سبک است. بیشتر مردم در زمان سحر از غذاهای سبک مانند کره و پنیر و ماست و … استفاده می کنند و البته طبق عادت همیشگی آذری ها، چای یک پای ثابت سفره سحری است. در بین بیشتر آذری ها، زمان سحری خوردن به «اوباش» یا «اوباش دان» مشهور است و وقت آن هم یک ساعت مانده به اذان صبح است. اما سحری خوردن و سحری بلند شدن هم برای خود در آذربایجان و به ویژه در روستاهای آن آدابی دارد هنوز هم که هنوز است روستائیان و عشایر آذربایجان با صدای ضربه همسایه بر دیوار خانه شان از خواب بیدار می شوند اگر سحرگاهان که در روستاهای دور افتاده آذربایجان بر روی پشت بام خانه ای قرار بگیری می بینی که چه شور و نشاطی در روستاها حاکم است. چراغ خانه ها یکی یکی روشن می شوند و همسایههای دیوار به دیوار زنجیر وار یکدیگر را به فریضه الهی فرا می خوانند. موذن های روستایی، وقت سحر را بر پشت بامهای منازل یا مساجد روستایی با دعایی که در محل به آن «مناجات» میگویند، اعلام میداشتند. مناجات شامل چند قطعه دعا به زبان عربی و ترکی و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بوده است.
شب های احیا : مراسم احیا از به یاد ماندنی ترین مراسم آذری ها است. مردم این منطقه هم مثل تمام مسلمانان، تا سحر به دعا و نیایش مشغولند اما زنان اغلب به نوبت در خانه یکی از همسایگان جمع شده و به مراسم ویژه این شب ها می پردازند. آنها در این شب ها، مواد غذایی را به صورت غیر مستقیم بین نیازمندان پخش می کنند، در محلات فقیرنشین افطار می دهند، کفش و لباس در مدارس توزیع می کنند و به دانش آموزان فقیر به همراه اولیای آنها افطاری می دهند. در برخی از مناطق آذربایجان شرقی ازجمله توابع جلفا روز ۲۷ ماه رمضان مصادف با مرگ ابن ملجم جشن می گیرند. در این روز، جوانان با چوب و کاه آدمک ابن ملجم را ساخته و پس از گرداندن در کوچه های محل روی آن نفت ریخته و می سوزانند. در برخی از روستاهای آذربایجان، جمعه آخر ماه رمضان زنانی که بچه دار نمی شدند به مسجد رفته و ۲ رکعت نماز حاجت به جا می آوردند. بعد از مسجد خارج شده و به منزل هفت زن که اسم آنها فاطمه است رفته و از هرکدام یک تکه پارچه میگرفتند. آنها از این پارچهها پیراهنی بچه گانه به نام پیراهن فاطمه دوخته و پیش خود نگه می داشتند .
ابراهیم حق پرست در مجموعه پژوهشی «رمضان در فرهنگ مردم» می نویسد: در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی از جمله حومه شبستر، مراغه، تسوج و اهر مراسم «کیسه دوزی» در روزهای خاص این ماه متداول است. آخرین جمعه ماه رمضان، ۲۷ ماه رمضان یا آخرین پنجشنبه این ماه روزی است که در نقاط مختلف استان، زنان و دختران گرد هم آمده و هر خانواده برای خود کیسه ای می دوزد. سپس مقداری پول در این کیسه ها می گذارند و بر آن دعا خوانده فوت می کنند و این را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه می دارند. این کیسه را ”برکت کیسه سی” یا کیسه برکت نامیده و اعتقاد دارند بدین صورت هرگز دچار فقر و بی پولی نخواهند شد. اگر از قدیمی های آذربایجان سوال کنید، احتمالا برایتان خواهند گفت که در برخی از روستاهای این استان، جمعه آخر ماه رمضان زنانی که بچه دار نمی شدند هنگام عصر به مسجد رفته و ۲ رکعت نماز حاجت به جا می آوردند. سپس از مسجد خارج شده و به منزل هفت زن که اسم آنها فاطمه است رفته و از هرکدام یک تکه پارچه میگرفتند. آنها از این پارچهها پیراهنی بچه گانه به نام پیراهن فاطمه دوخته و نزد خود نگاه می داشتند وعقیده داشتند که تا ماه رمضان سال آینده حتما بچه دار خواهند شد. این رسم البته هنوز هم در برخی مناطق این استان پابرجاست.
در توابع شهرستان مراغه هم رسم بر این است حدود دو هفته مانده به ماه مبارک رمضان، هر خانواده بسته به توان خود حیوانی قربانی کرده و گوشت آن را پخته و در یخچال یا به صورت سنتی ( قورما ) نگاه می دارند. این خانواده ها تا پایان ماه رمضان در مراسم سحر و افطار از گوشت حیوان قربانی شده استفاده کرده و عقیده دارند برکت خانه آنها افزایش می یابد. در نقاط مختلف استان، زنان و دختران گرد هم آمده و هر خانواده برای خود کیسه ای می دوزد. سپس مقداری پول در این کیسه ها می گذارند و بر آن دعا خوانده فوت می کنند و این را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه می دارند. این کیسه را ”برکت کیسه سی” یا کیسه برکت نامیده و اعتقاد دارند بدین صورت هرگز دچار فقر و بی پولی نخواهند شد.
نگاه کردن به آئینه : پیشینه رویت هلال ماه در روستاهای آذربایجان شرقی حکایتهای جالبی دارد. پیش از اینکه رادیو و تلویزیون وارد جامعه ایران شود روستاییان برای رویت هلال ماه به پشت بام ها می رفتند و ساعت ها منتظر میماندند. همزمان آنها چندین سوار به روستاها و شهرهای اطراف می فرستادند تا خبر رویت هلال ماه بیاورد. بزرگترها بعد از رویت هلال ماه رمضان، به چهره یک کودک معصوم یا یک فرد مومن و نمازخوان نگاه میکردند و اعتقاد داشتند که نگریستن به صورت آدمهای بینماز و روزهخوار، خوش یمنی درپی نخواهد داشت. نگاه کردن بهآیینه و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بعد از رویت هلال ماه هنوز هم به عنوان یک رسم در بین پیرمردان مناطق روستایی استان، مرسوم است. این عادت بر این اعتقاد مبتنی است که باید در ماه رمضان دل مومن همچون آیینه صاف و روشن باشد و از ناپاکیها صیقل یابد. پیرمردان برای این منظور همواره آینه کوچکی در درون جیب خود داشتند و بعد از اینکه خود به رویت آیینه میپرداختند، با فرستادن صلوات چندین بار آئینه را به دور خود و اهل خانواده میچرخاندند. هر چند این رسم در طی سالیان اخیر به دلیل توسعه رسانه های گروهی، موضوعیت خود را از دست داده اما هنوز که هنوز است بسیاری از پیرزنان و پیرمردان روستانشین چنین کاری را انجام می دهند. پیش از این مردم روستاهایی که روحانی نداشتند، نمایندگانی به نزد امامجمعههای شهرها می فرستادند و از آنها درخواست میکردند که یک روحانی را به نمایندگی از خود به روستا بفرستند. روحانی فرستاده شده را با سلام و صلوات به روستا میبردند و هر شب در خانهای مهمان میشد تا ماه رمضان به پایان برسد.
فطریه : فطریه در روستاهای آذربایجان شرقی معمولا شامل آرد یا گندم میشود که سرپرست خانواده آن را در پشت در و در داخل منزل قرار میدهد که در اولین فرصت به افراد فقیر و مستمند تحویل دهد. رسم است که مادر خانواده، کاسهای را پر از گندم میکند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست میزنند. مردم استان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول به فقرا بدهند.
برج سه گنبد اورمیه
سهگنبد نام برجی است در جنوب شرقی شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی ،این بنا آرامگاه بوده و در سال ۵۸۰ قمری در جنوب شرقى ارومیه ساخته شده است. مقبره یا برج آجری سه گنبد متعلق به قرن ششم هجری بوده و در مدخل بنا سه کتیبه به خط کوفی باقی مانده است.برخى از مورخین عقیده دارند که این بنا به جاى آتشکدهاى از دورهٔ ساسانى احداث شده است، ولى هیچگونه سند معتبرى مبنى بر صحت ادعاى خود ندارند. از سوى دیگر در مدخل بنا سه کتیبه به خط کوفى است که آن را از سنگ تراشیدهاند و در پایان کتیبه، محرم سال ۵۸۰ هجرى خوانده مىشود. از این رو شاید بتوان مقبره یا برج آجرى سه گنبد را متعلق به قرن ششم هجرى دانست. طبق این کتیبه این بنا به دستور یکی از امرای سلجوقی به نام شیث قاطه المظفری ساخته شده است. از نظر معماری این بنا با مقابر قرن ششم هجری قمری بخصوص مقابر مراغه و سایر مقبره های دوره های سلجوقی مشابهت فراوانی دارد.بنای تاریخی سه گنبد عبارت است از سکوی بلندی که به شکل استوانه و مدور ساخته شده است. قطر بنا ۵ متر و ارتفاع آن ۱۳ متر می باشد. ساختمان فعلی دو طبقه است و در چهار سمت آن دریچههایی وجود دارد.طبقه اول به نام سردابه خوانده می شود که دارای پوششی قوسدار است و بدین وسیله از طبقه دوم مجزا میشود.
درب کوچک طبقهٔ اول ۱ متر و ۷۰ سانت ارتفاع دارد. طبقهٔ دوم که اتاق مقبره خوانده مىشود داراى درى به ارتفاع دو و نیم متر است. به عبارت دیگر، بناى استوانهاى شکل مدور داراى دخمهایست که قسمت فوقانى آن را به وسیلهٔ آجر تبدیل به بنایى شامل اطاق مقبره کردهاند و مدخل آن در یک قالب معمارى پر نقش و نگار محاط شده و در بدنهٔ استوانهاى برج تعبیه شده است؛ درگاه ورودى آن در میان طاقهاى سطحى واقع شده و از لحاظ معمارى زینت خاصى به آن بخشیده است. سقف اصلی گنبد و دیوارهای آن تماما سالم و بر جا می باشد. طبقه دوم بنا مانند سایر مقادیر دوره سلجوقی روی سردابه احداث شده است. تزئینات سر در ورودی مقبره در نوع خود کم نظیر میباشد و به صورت قطعات سنگ و گچ با نقوش هندسی و کتیبه به خط کوفی تزئین شده است. مصالح قسمتهای تحتانی بنا تا ارتفاع حدود ۳/۶ متر از سنگهای تراش خاکستری رنگ ساخته شده و از این قسمت به بالا تمام مصالح بنا از آجرهای چهار گوش میباشد.