آذربایجان
مسجد جامع اروميه
مسجد جامع ارومیه در ضلع جنوب شرقی بازار ارومیه و در جوار خیابان اقبال واقع شده است و از مهمترین عناصر بافت تاریخی بازار ارومیه به شمار میرود.
اين مسجد شامل مجموعه فضاهایی است که در دوره های مختلف پیرامون صحن مسجد شکل گرفته اند. این مسجد با دو در ورودی به راسته سنگتراشان و راسته عطاران راه دارد که از صحن بزرگ آن منشعب می شود. ( در دو دهه اخیر در میانه صحن ساختمان حوزه علمیه با حجمی بزرگ احداث گرديده كه هویت معماری مجموعه را مخدوش نموده است ) مجموعه آثار پیرامون صحن به شرح زیر میباشد:
۱٫ شبستان گنبد دار قدیمی یا گنبد خانه که هسته اولیه بنا را تشکیل می دهد و به احتمال قریب به یقین و با مقایسه آن با نمونه های مشابه قدمت آن به دوره سلجوقی میرسد.
این شبستان پلاني مربع شکل به اضلاع ۶/۱۰ متر دارد که با گوشه سازیهایي به فرم فيلپوش و تبديل پلان چهار ضلعي به هشت و شانزده ، گنبد آجری به ارتفاع داخلی ۵/۱۶ متر بر آن استوار شده است .
آنچه که از ویژگی های معماری سلجوقی در این بنا بارز بنظر می رسد ، تبعیت از الگوی پلان چهار طاقی ،توجه به استحکام بنا و استفاده از مصالح مقاوم در ساخت بنا می باشد.
محراب گچبری ایلخانی بنا در ضلع جنوبی گنبد خانه واقع شده و دور تا دور منتهي اليه دیوار گنبد خانه کتیبه کوفی بر جای مانده است که از گوشه جنوب شرقی سمت راست دیوار طرف محراب با “بسم الله الرحمن الرحیم انا فتحناک لك فتحا مبینا” شروع می شود و در گوشه جنوب شرقی با کلمه ” ینصرک” ختم میشود. در دیوارهای شرقی و غربی نیز آیات دیگری نوشته شده است.
۲٫ محراب ایلخانی:
محراب گچبری مسجد جامع ارومیه به ارتفاع ۸۲/۷ متر و عرض ۴۸/۵ متردر ضلع جنوبی گنبد خانه اولین نمونه از ۲۳ محراب گچبری دوره ایلخانی می باشد که بر روی محراب قدیمی تر دوره سلجوقی و در تداوم هنر گچبری این دوره اجرا گشته است . از آنجا که اجرای این اثر نفیس و ارزشمند به تاریخ ۶۷۶ه .ق در مرز زمانی بین دو دوره سلجوقی و ایلخانی واقع شده است , با دارا بودن بسیاری از خصوصیات محرابهای ایلخانی وجوه مشترکی نیز با محرابهای دوره سلجوقی دارد.
کشیدگی و ارتفاع رفیع محراب ، استفاده از دو طاق نما و دو ستون نما و تاج محراب در فرم بندی آن، استفاده از خطوط ثلث در کتیبه های محراب ، تحدب نقوش و عناصر بکار رفته در گچبریها (البته این تحدب به اندازه نمونه های اجرا شده در اواسط دوره ایلخانی نیست) از مشخصه های بارزی هستند که این اثر بعنوان یک محراب دوره ایلخانی دارد.
وجود طاق کوچک نعلی شکل نیز مختص محرابهای ایلخانی در منطقه آذربایجان می باشد و نمونه آ ن را می توان در محراب مسجد جامع مرند که آخرین محراب گچبری ایلخانی می باشد مشاهده نمود.
و اما وجوه مشترک این اثر با محرابهای دوره سلجوقی استفاده از نقوش هندسی ، بکار بردن خطوط کوفی در کتیبه دور تا دور طاق نما و استفاده از فرمهاي توپی شکلی است که نمونه آن در مسجد میر نطنز به چشم می خورد . با این تفاوت که فرم توپی هاي مسجد جامع ارومیه محدب و مشبک اجرا شده اند.
دونالد ویلبردر بررسی معماری اسلامی دوره ایلخانی در خصوص این محراب ارزشمند می نویسد:
دیوار صفحه محراب دارای طاق سه برگه در مرکز است. در طرفین نغول ذوزنقه ستونهای نیمه مدور قرار دارد که سر ستون شیار دار آن در دو قسمت مجزاست.
وروی این ستونها نغول طاق نوک تیز ، که تقریبا به شکل نعل اسب است، قرار دارد وبالای آن حاشیه محدب ساخته شده است . این واحد با یک سلسله قالب مستطیلی محدب احاطه شده وبر فراز آن حاشیه بلندی ساخته شده است. کلیه محراب شامل تزیینات گچبری با سطوح مختلف برجستگی است . چند سانتیمتر بالاتر از محراب کتیبه گچی عریضی دورتادور اتاق ساخته شده است . بالای طاق سه برگه کتیبه ای به این مضمون وجود دارد: عمل عبدالمومن بن شرفشاه النقاش التبریزی فی شهر ربیع الاول سنه سته و سبعین وتسمائه
درحاشیه اطراف قسمت مقعر محراب نیز به خط کوفی از قرآن مجید آیه ای نوشته شده است و از حضرت رسول اکرم (ص)دو حدیث به خط نسخ در حاشیه دور محراب نقش بسته است این محراب در دهه های اخیر آسیبهای جدی ديده و در سال ۱۳۷۹ توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی آذربایجان غربی در کنار عملیات مرمتی گنبد خانه ،بصورت اساسی مرمت شده است .
۳٫ چهلستون:
در ضلع غربي گنبدخانه شبستان چهلستون مسجد واقع شده كه پس از شبستان گنبد دار, قديمي ترين بخش كالبد موجود مسجد جامع اروميه مي باشد. پلان چهلستون مستطيلي به ابعاد ۱۳×۴۶ متر مي باشد كه ۱۸ ستون سنگي در دو رديف نه تايي پلان اين قسمت را به سه ناو تقسيم نمود و ۳۰ گنبد پوششي آجري برروي آنها استوار گشته است. “به احتمال زياد ساختمان اين قسمت مربوط به دوره ايلخاني مي باشد و در دوره صفويه مورد مرمت قرار گرفته است(شباهت بخش سنگي آن با مقبره سه گنبد و قسمت تحتاني شبستان گنبد دار بسيار زياد است). انجام كاوش هاي علمي منظم و مطالعات باستان شناسي در فرصت مناسب در اين مجموعه تاريخي بي شك مدارك و اسناد مطمئني جهت تعيين دوره هاي قبلي و سير تحولات معماري قسمتهاي مختلف به دست خواهد داد.
در ضلع شمالي چهلستون دو ورودي از صحن به داخل مجموعه تعبييه شده است كه يكي از سر درها كه ورودي اصلي مجموعه مي باشد داراي مقرنس كاري و تزئينات كاشي هفت رنگ با گچبري مي باشد .
بر بالاي سر در ديگر كتيبه اي مربوط به اهداء باغ بزرگي به عنوان حياط مسجد و سال احداث حجرات به تاريخ ۱۱۸۰ ه.ق به وسيله رضا قلي خان بيگلربيگي اروميه ( حاكم كريم خان زند در اروميه ) نصب شده است.
بر سنگ نوشته اي در بالاي سر در اصلي نيز تاريخ ۱۱۸۴ثبت است. بر پايه همان سردر نيز سنگ مزاري با تاريخ ۱۱۷۱ وجود دارد .
به جهت رانش پايه ها و پوشش آجري، اين قسمت در سالهاي گذشته به شيوه آهن كشي مهار و تثبيت گشته است.
۴٫ حجرات اطراف صحن
همان گونه كه ذكر آن گذشت بر اساس كتيبه هاي موجود در سردر ورودي چهلستون در اوايل دوره زنديه حجرات اطراف صحن توسط رضا قلي خان حاكم اروميه در زمان كريم خان زند احداث گشته است .
متن كتيبه بدين شرح مي باشد :
“بسم الله الرحمن الرحيم چون توفيق حضرت رب الاربات شامل حال عاليجاه رفيع جايگاه اميرالامرا، العظام رضا قلي خان بيگلر بيگي اروميه افشار خلف جنت آرامگاه محمد موسي خان قاسم لو گرديد اين مدرسه در ايام خجسته انجام خود بر جنب مسجد جامع به جهت طالبان دين مبين حضرت سيدالمرسلين و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين احداث نمود. في شهر رجب سنه ۱۱۸۴″
بخش اعظمي از حجرات پيرامون صحن در دو دهه اخير در حين احداث مدرسه علميه تخريب گرديده است .
۵٫ شبستان ضلع شرقي گنبدخانه:
در دهه هاي اخير شبستان ضلع شرقي گنبدخانه تخريب و شبستان نوساز بزرگي با سيماي ناهمگون و سقف شيرواني به مجموعه الحاق گشته و لطمه فراواني به معماري مجموعه وارد نموده است.
عمارت كلاه فرنگی ماکو
موقعيت طبيعي :
شهر ماكو در ميان درهاي كم عرض و در دامنه شيبدار كوه قرار گرفته و اكثر ساختمانهاي قديمي شهر در سمت شرقي و بروي شيب نسبتاً تندي ساخته شدهاند
موقعيت فعلي :
بناي قديمي عمارت كلاه فرنگي همراه با آثار تاريخي متعدد ديگري كه از نظر قدمت تقريباً همزمان اين اثر مي باشد تماماً در سمت شرق خيابان امام كه طولاني ترين خيابان شهر و بموازات دره حد فاصل دورشته كوه مي باشد قرار گرفته است . در اطراف عمارت فوق ساختمانهاي قديمي مانند عمارت شهرباني ، محل شوراي داوري سابق و چند بناي ديگر وجود دارند كه متاسفانه دست خوش تحول نوسازي شده اند .
تاريخچه بنا :
عمارت كلاه فرنگي كه قسمتي از مجموعه ساختمان بزرگ قديمي متعلق به يكي از خوانين ماكو بنام عليقلی خان بيات مي باشد كه بعد ها توسط اداره بهداري از پسر ايشان تقيخان بيات خريداري شده و تمام ساختمانهاي قديمي مذكور بجز عمارت كلاه فرنگي تخريب و توسط بهداري واحدهاي نوسازي براي محل مورد مربوط به بيمارستان در آن ساخته شده است ، اين بناي قديمي كه از نظر فرم و تكنيك كار مخصوصاٌ گچبري و آئينه كاري بسيار جالب توجه مي باشد اثري است متعلق به اواخر دوره قاجاريه كه بدون هيچ دخل و تصرفي بهمان شيوه اصلي حفظ شده است .
مشخصات بنا :
ساختمان كلاه فرنگي در دامنه كوه و در شيب نسبتاً تندي قرار گرفته است ، چنانچه جبهه غربي ( سمت خيابان ) كه سكو بندي شده بصورت طبقه جداگانه اي بنظر مي رسد . ساختمان دو طبقه بوده بطوريكه از نقشه و عكسهاي ضميمه مشخص مي شود قسمت داخلي داراي گچبري و پلان آن صليبي شكل و فرم آن از بيرون بصورت هشت ضلعي مي باشد . بالكن چوبي كه در هر طبقه داراي بيست ستون چوبي است زيبائي و طرح جالبي به اين بنا بخشيده است و مصالح بكار رفته در ساختمان كلاه فرنگي عبارت از آجر ، خشت خام ، تيرهاي چوبي و اندود گچي در جبهه خارجي و جبهه داخلي و تزئينات گچبري و آئينه كاري فوق العاده زيبا در طبقه اول و نقاشي آب و رنگ شامل صحنههاي متفاوت در طبقه همكف مي باشد . به هر صورت اين عمارت از نظر تناسبات معماري جا افتاده و خوش تركيب بوده و داراي ديد و منظره بسيار خوبي مي باشد .
عمارت كلاه فرنگي در اصل قسمتي از ساختمان بزرگ مالك اصلي بوده و بعد از فروش آن بهداري ماكو بخشهای ديگر ساختمان را تخريب و بجاي آن بناهاي جديدي احداث نموده فقط عمارت كلاه فرنگي را حفظ و از آن بعنوان دفتر شير و خورشيد سابق استفاده مي شده است متاسفانه در حال حاصر بنا متروكه و بيم تخریب آن بيشتر می رود .
ساختمان كم حجم و دو طبقه عمارت كلاه فرنگي با پوشش شيرواني و بالكن چوبي كه به تبعيت از فرم خارجي عمارت داراي طرح هشت ضلعي مي باشد و بالكن مذكور كه در دو طبقه عمارت به همان فرم بيست عدد ستون چوبي و سقف تخته كوبي تكرار شده حد فاصل ستونها نردههاي چوبي خراطي شده قرار داده شده در آخرين حد بالاي پنجرهها از جبهه خارجي يك حاشيه گچبري وجود دارد قسمت داخلي نيز بوسيله گچبري آئينه كاري و نقاشي و ساير تقسيم بنديهاي متناسب آرايش داده شده است .
آبشار سوله دوکل
آبشار سوله دوکل یا دیزج اروميه-مرگور در موقعیت جغرافیایی E445213 N371023 در استان آذربایجان غربی واقع است. سوله دوکل در دامنهٔ کوه دالانپر در منطقه مرگور واقع است. روستایی نیز به همین نام در جوار آبشار قرار دارد. آبشار دیزج با چمنزارهای اطراف در نزدیکی روستای دیزج از توابع زیوه در جنوب غربی شهرستان ارومیه واقع گردیده است. این آبشار یکی از سرشاخههای رودخانهٔ باراندوزچای محسوب میگردد.مسير دسترسي به اين آبشار از بخش زيوه و روستاي ديزج، کسيان، کولبي و سوله دوگل مي باشد.
کوه دالانپر در نوار مرزی ایران ترکیه و عراق کوه دالانپر با ارتفاع ۳۴۸۷ و موقعیت جغرافیایی N: 37-12.380 ) و E :44-47.395 ) دقیقاً در نقطه مرزی سه کشور ایران ، ترکیه و عراق واقع است به طوریکه قله ی این کوه متعلق به این سه کشور است . این کوه در منطقه ای به نام سیلوانا واقع گردیده است و به معنی محل پرواز عقابهاست و جزء بکر ترین مناطق کشور محسوب می شود . نزدیک ترین شهرستان به آن شهرستان اشنویه در استان آذربایجان غربی است . برای رسیدن به این منطقه باید از مسیر اشنویه به شهر دزه (دیزج مرگور) و سپس روستای کیسیان ، گوله بی و در نهایت سوله دوکل عبور کرد .
از روستاهای دیگر این منطقه می توان به کچله هم اشاره نمود . جاده منتهی به کیسیان آسفالت می باشد و از روستای کیسیان به گوله بی جاده خاکی هموار و از گوله بی به روستای سوله دوکل جاده بسیار ناهموار وجود دارد که عبور از این جاده کار بسیار مشکلی است . در قسمت شمالی روستای سوله دوکل آبشار بزرگی وجود دارد که یکی از جاذبه های این منطقه به حساب می آید . در تمام مسیر آخرین روستا به کوه آب به اندازه کافی وجود دارد و از این حیث کوهنوردان هیچگاه با مشکل مواجه نمی شوند . مسیر روستا تا کوهپایه بیش از ۱۲ کیلومتر است که در شیبی ملایم باید پیموده شود در فصل هایی که برف کمی وجود دارد متوسط حدود ۱:۳۰ دقیقه زمان لازم است تا بتوان به قله رسید . این کوه از لحاظ امنیتی با توجه به مرزی بودن بسیار کم خطر است و هیچ مشکل امنیتی و نظامی کوهنوردان را تهدید نمی کند . از ویژگی های مهم این منطقه مهمان نوازی غافلگیر کننده روستائیان و عشایر منطقه هستند ؛ این عشایر با لهجه کردی بادینی ( کرمانج) صحبت می کنند و بسیار مهمان نوازند .
از جاندارانی که در این منطقه زندگی می کنند می توان به عقاب ، گرگ و سمندر کردستانی اشاره نمود . در روستای سوردوکل آنتن دهی موبایل بسیار اندک است اما در طی مسیر امکان آنت دهی وجود دارد و قله ی این کوه تحت پوشش آنتن دهی کشور ترکیه است . این کوه دارای یخچال های دائمی است و همچنین در ضلع غربی کوه دریاچه ای واقع است که ابعاد آن ۴۰۰*۴۰۰ متر است و در فصل های گرما جای مناسبی برای شنا کردن کوهنوردان است. از کوههای اطراف دالانپر می توان به بزسینه و کوه بنجول اشاره نمود
این آبشار از مرتفعترین آبشارهای ایران است و در منطقهی دالانپر واقع است. این آبشار از جاذبههای گردشگری منطقه محسوب میشود.سوله دوکل در دامنه ی کوه دالانپر در منطقه مرگور واقع است. روستایی نیز به همین نام در جوار آبشار قرار دارد. آبشار سوله دوکل با چمنزارهای اطراف در نزدیکی روستای دیزج از توابع زیوه در جنوب غربی شهرستان ارومیه واقع گردیده است. این آبشار یکی از سرشاخههای رودخانهی باراندوزچای محسوب می گردد. آبشار سولک ارومیه
این آبشار در فاصله چهل کیلومتری غرب شهرستان ارومیه و در دامنه کوه های »دره رش« قرار گرفته است. این آبشار زیبا در انتهای یک دره پر آب و دیدنی در محل روستای سولک، خودنمایی می کند. روستای سولک میان دو روستای دربند و انبی در منطقه موانا واقع است. موانا، روستایی از توابع بخش سیلوانه و در شهرستان ارومیه استان آذربایجان غربی ایران است. دره زیبای منتهی به آبشار، دره هفت کانی یا هفت چشمه نام دارد که آب روستای سولک و آبشار آن را تامین می کند. در ماه های گرم سال آب آبشار برای مصارف کشاورزی از بالا دست آن قطع شده و نمای زیبای آبشار را کم رنگ می کند ولی در فصل بهار زیبایی این نگین طبیعت موانا به اوج می رسد. آبشار اصلی این دره با حدود یک ساعت کوهپیمایی در بالادست آبشار اولیه جلوه بیشتری دارد ولی مسافران و خانواده ها به همان آبشار اولیه رضایت می دهند و از مواهب طبیعت آن لذت می برند. طبیعت زیبای منطقه موانا بیشتر متاثر از ریزآبه های جاری از قلل ستاره لوند، دره وش و کوه های ترگور است. سولک یکی از مهمترین مسیرهای کوهنوردی در این منطقه و محل مناسبی جهت ایجاد کمپ های سیاحتی و پناهگاه های کوهستانی می باشد.
آداب و رسوم عروسی در آذربایجان غربی
ازدواج در فرهنگ اسلامی جایگاهی بس والا دارد و احادیث فراوانی در این مورد نقل شده است.
در واقع ازدواج سر لوحه عروج ملکوتی روح های یک زوج است و اگر این عروج در راه صحیح پیش برود زوج ها را به سر منزل خوشبختی میرساند ولی اگر در مسیر درستی هدایت نشود چه بسا خسران و نابودی را در پی خواهد داشت؛ پس چه زیباست ازدواجی که با ایمان همراه باشد،تا به تداوم بیانجامد.
میتوان گفت از بدو خلقت انسان ازدواج مقوله جدایی ناپذیر آن بوده است.مقوله ای که از آدم و حوا تا کنون ادامه داشته است؛ اصل انسانیت ریشه در تداوم ازدواج دارد و تنها چیزی که در میان این نسل ها دیده میشود تغییر بر خی از رسوم ازدواج است.
هر چند با تاملی عمیق در رسوم جدید ازدواج باز هم رخنه هایی از رسوم گذشته به چشم میخورد؛ در حقیقت ریشه و بنای این رسوم جدید همان رسوم قبلی است و این رسوم به شیوه ای نو اجرا میشود.
هر منطقه کشورمان رسومی برای ازدواج دارد.
مراسم عروسی در آذربایجان غربی بسیار دیدنی و شنیدنی است؛ رسومی که پایه در فرهنگ اصیل ترک دارد.
مراسم عروسی معمولا پس از برداشت محصول و فروش آن در فصل پائیز آغاز می شود.
البته نمیتوان تغییراتی را که بر اثر گذشت زمان بر این رسوم ایجاد شده نادیده گرفت؛ چرا که گذشت زمان همواره تغییراتی در فرهنگ ها داشته است.
● عروسی در آذربایجان غربی
▪ خواستگاری
اولین مرحله در مقوله ازدواج خواستگاری است.
در گذشته معمولا عروس و داماد از قبل هیچ شناختی از همدیگر نداشتند مگر زمانی که فامیل بودند.
خواستگاری در دو مرحله صورت می گرفت .مرحله اول که به عهده خانمهاست .مثلا مادر داماد یا خواهر یا یکی از فامیل های درجه یک مانند عمه و خاله و … این خانم به صورت غیر رسمی از مادر عروس سوال میکند و اگر نظر خانواده عروس مثبت باشد بقیه خواستگاری یا همان مراسم بله برون بر عهده آقایون است.
▪ بله برون
معمولا زمان بله برون را در گذشته پس از اذان عصر انجام میدادند چرا که بعد از اذان و نماز با تکیه بر خداوند و توکل بر او و با وضو راهی خانه عروس میشدند؛ حتی گفته شده برخی از ریش سفیدان فامیل داماد در صورتی که به توافق میرسیدند نماز شام را هم در خانه عروس میخواندند و این را علامت خوش یمنی میدانستند.
آمار نشان داده بیشتر مراسم بله برون با موفقیت انجام میگرفت؛ چرا که در گذشته( بر خلاف امروز) تشریفات بیهوده در این مراسم جا نداشت.
بعد از ایتکه ریش سفیدان فامیل داماد در خانه پدر داماد جمع میشوند با هم به خانه پدر عروس میروند .
در این مراسم داماد حضور ندارد و موضوع بحث این مراسم بیشتر مهریه شیربها و جهیزیه است؛ امروزه بیشتر در مورد مهریه سخن گفته میشود .و موضوع شیر بها از بین رفته در برخی از مناطق ایلاتی هنوز هم در مورد شیر بها سخن میگویند.
▪ مهریه
مهریه با یک جلد کلام الله شروع میشود.
در گذشته مهریه مبالغی پول بود؛ بعلاوه یک یا دو قطعه فرش دست بافت.
در گذشته بر خلاف امروز چشم و همچشمی وجود نداشت و معمولا نظر ریش سفیدان مطرح بوده است.
▪ شیربها
بعد از مهریه نوبت به شیر بها میرسد؛ شیر بها همچنان که از نامش پیداست پرداخت بهای شیری است که مادر عروس در قبال شیر دادن و مراقبت از فرزندش از خانواده داماد مطالبه میکند.
البته این مبلغ معمولا صرف هزینه های جهیزیه عروس میشود حتی گفته شده وقتی در گذشته خانواده عروس بیشتر شیر بها میگرفتند، خانواده داماد متقابلا بیشتر انتظار جهیزیه داشتند.
موضوع فوق الذکر در واقع نشان دهنده رخنه های مادی است که از گذشته به آهستگی در این مراسم نفوذ پیدا کرده و تا امروز به اوج خود رسیده است؛ شاید بتوان به جرات گفت که نفوذ چنین رخنه های مادی در مقوله ازدواج، ریشه آنرا سست کرده است.
بعد از توافق در مورد شیربها و مهریه و جهیزیه، آقایان خانواده داماد کله قندی را (که مادر داماد از قبل تهیه کرده و در پارچه ای پیچیده و به آقایان داده تا به خانه عروس خانم بیاورند) بیرون آورده و سر آن را میشکنند؛ دیگران هم تکه ای از این قند را بر میدارند به یمن خوشی و شیرینی این زندگی مشترک .پس با صلوات و شیرینی خوردن این مراسم به اتمام میرسد.
▪ بنداندازان
یکی دو روز مانده به مراسم عقد کنان زنان مراسم دیگری را بر پا میکنند .مراسمی که خواهر و مادر و چند تن از فامیل های درجه یک داماد همراه با هدایایی برای عروس خانم به علاوه شیرینی و میوه و یک آیینه و دو شمعدان با یک خانم ارایشگر به منزل عروس میروند؛ در گذشته این مراسم را ،مراسم بند اندازان میگفتند .
در این مراسم همان آیینه ای را که خانواده داماد به عنوان آیینه بخت برای عروس آورده اند، مقابل صورت او قرار میدهند و آرایشگر شروع به بند انداختن میکند و تا کارش را شروع کند مادر عروس تحفه ای را به او پیشکش میکند و زنان دیگر شروع به آواز خوانی و دست کوبی میکنند تا اولین بند ها که بر صورت عروس انداخته میشود همراه با خوشی باشد.
زن آرایشگر معمولا در این مراسم (در طول انجام دادن کارش) یک کاسه چینی گود در کنارش میگذارد و مادر داماد مقداری پول علاوه بر دستمزد اصلی اش در داخل ان میگذارد.بدنبال این کار مادر داماد بقیه خانم ها مثل عمه و خاله یا خواهر داماد در داخل کاسه مقداری پول به عنوان چشم روشنی به ارایشگر میدهند.
▪ عقدکنان
مراسم عقد کنان در گذشته، بر خلاف امروز، بسیار ساده بر گزار می شد.
به این ترتیب که عروس و داماد به همراه چند نفر از خانواده هایشان به دفتر عاقد میرفتند و یا عاقد به منزل آنها می آمد و خطبه عقد را جاری میکرد.
▪ شیرنی خوران
تا مراسم عروسی مراسم دیگری هم صورت میگیرد که مراسم شیرینی خوردن نام دارد؛ در این مراسم خانواده داماد برای عروس خانم و خانواده او چند قواره پارچه به عنوان خلعت می آورند.
سپس عمه ها، خاله ها و زن عمو ها؛ خلاصه خانواده داماد، هر کدام انگشتر، النگو و یا زیور الات دیگر به عروس خانم هدیه میدهند.
▪ شب حنا بندان عروس
مراسم شب حنا بندان در جای خود قابل توجه است.
در این مراسم معمولا عروس خانم یک لباس قرمز به تن میکند که قدما معتقدند سرخی این لباس نشانه محبت و عشق است.
پدر عروس در این شب ولیمه مهمانی به همه میدهد.
چند تن از خانم های خانواده داماد هم به این ولیمه دعوت میشوند. این خانم ها وسایلی هم از جمله کفش و لباس که خانواده داماد برای عروس خریده اند به همراه میاورند علاوه بر این وسایل در یک ظرف هم حنا ریخته وآان را تزیین کرده و با خود می آورند.
در این میان دو تن از دوستان صمیمی عروس که هنوز مجرد هستند در سمت چپ و راست عروس می ایستند تا داماد وارد شود.
وقتی داماد به نزد عروس می آید هر یک از این دختران شمع هایی را روشن کرده، به طرف عروس و داماد میگیرند تا آنها این شمع ها را خاموش کنند. البته نه با فوت کردن بلکه هر کدام با حبه قندی ،شمع طرف خود را خاموش میکنند؛ گفته شده که این شمع نشانه یک عمر زندگی است که به شیرینی قند به پایان می رسد.
بعد از خاموش کردن شمع یکی از خانم های خانواده داماد؛ معمولا خواهرش، نزد عروس می آید و دست راست عروس خانم را بالا میبرد و کمی حنا به دست راست او میمالد .سپس اسکناسی روی آن می گذارد این کار را نشانه رزق و روزی میدانند که تقدیم عروس میکنند.
سپس عروس حنای تزیین شده را به تمام خانم ها تعارف میکند و خانم ها انگشتان خود را با آن رنگین میکنند.
فردای بعد از حنا بندان گاو سر می برند و با آن غذایی محلی به نام کاتوخ می پزند. در خانه داماد صبح مردها مراسم مولودی دارند که چند نفر به صورت خطی در کنار هم قرار می گیرند و تعدادی به همین صورت روبروی آنها قرار می گیرند و سه نفر وسط می ایستند و دمام می زنند و می خواند.
▪ شب حنا بندان داماد
مراسم حنا بندان داماد هم همزمان با مراسم حنا بندان عروس در خانه پدری داماد برگزار میشود.
در طول این مراسم دو تن از دوستان نزدیک داماد همه جا همراه او هستند .این دو نفر یکی ساقدوش(سمت راست) و یکی سولدوش(سمت چپ) نام دارد؛ یعنی یار دست چپی و یار دست راستی.
خانواده عروس برای ساقدوش و سولدوش، تحفه هایی هم به عنوان خلعت تقدیم آنها میکنند.
وظیفه اصلی این دو نفر مواظبت از داماد و وسایل او می باشد، چرا که با مزه ترین رسم شب حنا بندان داماد، دزدیدن داماد و یا وسایل اوست، که توسط جوانان صورت میگیرد.
اگر جوانان موفق به انجام این کار شوند برای پس گرفتن داماد یا وسایلش ساقدوش جریمه نقدی میشود.
در این شب چند تن از آقایان سینی های بزرگ تزیین شده ای (توسط خانواده عروس برای داماد و خانواده اش) را برسر می گیرند و با رقص و پای کوبی وارد خانه داماد می شوند؛ و آنقدر آنها را در سر می چرخانند تا هدیه ای را از مادر داماد گرفته و سینی ها را بر زمین بگذارند.
در داخل یکی از سینی ها، کت وشلوار داماد است که پوشاندن آن به عهده یکی از آقایان است که با اشعار سنتی این کار را انجام میدهد.
وقتی که سپیده سر زد چند نفر از جوانان و ساقدوش و سولدوش، داماد را به حمام میبرند؛ آنها بعد از حمام صبحانه مفصلی را مهمان داماد میشوند.
عروس را با سرمه و لوازم آرایش مختلف آرایش می کنند، به او لباس عروسی که سبز است می پوشانند و او را برای رفتن به حجله آماده می کنند.
داماد نیمه شب بعد از مراسم مولودی همراه با ساز و آواز به خانه عروس آمده و به حجله می رود و بعد از آن زنان عروس را با آواز محلی آرام آرام به حجله می برند و در کنار داماد می نشانند.
▪ روز عروسی
بالاخره بعد از مراسم شب حنا نوبت به روز عروسی میرسد.
در این روز خانواده داماد با رقص سنتی-محلی و پایکوبی به خانه پدری عروس آمده و عروس را به خانه داماد میبرند.
در این میان مادر عروس دو یا سه عدد چراغ نفتی زیبا را تزیین کرده و به خواهران داماد یا خانم های فامیل درجه یک او می دهد؛ این چراغ ها نشانه روشنی است که همراه عروس خانم وارد خانه داماد میشود.
علاوه بر این چراغها یک مرغ هم که پر هایش روبان های رنگی بسته شده،(توسط مادر عروس) بدست یکی از خانم های خانواده داماد داده می شود؛ این مرغ نشانه سر زندگی و آغاز زاد و ولد است، مادر عروس برای او آرزو می کند.
پدر عروس پیشانی او را بوسیده و او را از زیر قران رد کرده و او را راهی خانه بخت میکند.
هنگامی که عروس به خانه داماد میرسد داماد همراه ساقدوش وسولدوش به پشت بام رفته و از آنجا بر سر مهمان ها نقل و نبات و شکلات می اندازند.
در بخشی از مراسم دو مرد از نزدیکان عروس و داماد با هم کشتی نمایشی می گیرند.
…داماد سیبی را گاز میزند و به طرف مردم پرتاب می کند، در این هنگام پسران جوان در صدد گرفتن این سیب هستند تا نشان دهند چست و چابکند…
… قدما معتقدند، جوانی که این سیب را بگیرد بعد از این عروسی، نوبت عروسی او شده و دوباره مراسمی نو از سر آغاز میشود…
آشنایی با آداب و رسوم مردم آستان آذربایجانغربی در شب یلدا
شب یلدا درآذربایجانغربی مانند تمامی ایران به عنوان آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان و درازترین شب سال، جشن گرفته میشود.
به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران ارومیه مراسم یلدا در این استان که به چیلله گجه سی موسوم است، فرصت مغتنم دوباره ای برای اعضای خانواده فراهم می کند که گردهم بنشینند و تا پاسی از شب با هم باشند.
آیینهای شب یلدا در استان آذربایجانغربی هم مشابهتهای زیادی با سایر نقاط ایران دارد و هم برخی از این آیینها و رسمها ریشه در باورهای قومی و منطقهای مردم این استان دارد.
خشیل؛ غذای شب یلدای آذربایجانیها
خوردن هندوانه سمبل سبزی و شادابی، انار نماد تکثیر و زایش، حلوا نماد شیرینی و شیرین کامی از جمله سور و سات شب یلدا در آذربایجان غربی است که در اکثر نقاط ایران نیز مرسوم است.
فرستادن هدیه به نوعروسان از سوی خانواده داماد، یکی از آیین هایی است که هنوز به قوت خود باقی است، در شب چله خانواده داماد با میوه های و تنقلات خاص شب یلدا را به خانه نوعروس میبرند و خانواده عروس نیز یک مهمانی ترتیب میدهد و از خانواده داماد پذیرایی میکند.
جشن خدر نبی:
از قدیمیترین رسمهای منطقه آذربایجان در شب چله برگزاری جشن خدر نبی و قورتولوش بایرامی (عید نجات) است که ریشه در باورهای ایرانیان باستان دارد که تا حدودی از بین رفته ولی خاطرات آن هنوز در اذهان مادربزرگ ها و پدربزرگ ها به جا مانده است.
در عید خدر نبی جوانان دم بخت هر روستا حبوباتی نظیر نخود، گندم، ذرت، تخم هندوانه و خربزه از منازل اهالی روستا جمع میکردند و پس از پختن و خشک کردن، همراه نمک در هاون می کوبیدند که در اصطلاح محلی «قووت» نامیده می شود.
هر یک نفر از جوانان به اندازه هفت ناخن از این قاووت را زیر زبان خود گذاشته و میخوابیدند و خوابهایی که میدیدند توسط بزرگ تر ها تعبیر میشد.
همچنین دختران دم بخت از حبوبات جمع آوری شده آش پخته و بین همسایه ها تقسیم می کردند. که در واقع نوعی نذری برای باز شدن بختشان بود.
با گذشت زمان و تغییرات فرهنگی و اجتماعی، نوع برگزاری این گونه مراسم نیز متحول شده، ولی اساس و پایه آنها ثابت مانده است، امروزه در مناطق آذربایجان شب یلدا جوانترها در منزل پدر و مادر جمع شده و با خوردن هندوانه، انواع حلوا، آجیل، پشمک و سایر تنقلات مدرن که جایگزین کشمش، سنجد، گندم برشته و انگور و سایر خوردنیهای سنتی، این شب را جشن می گیرند.
به این ترتیب که اگر خانوادهای تازه عروس نامزد داشته باشد با خرید معمولا یک قطعه طلا و یک دست لباس و شیرینی به منزل عروس رفته و با دادن هدیه ها اجازه تازه عروس را از پدر و مادرش می گیرند تا در مراسم شب به منزل داماد بیاید.
همچنین اگر خانواده ای دختر تازه عروس داشته باشد که در طول این سال به خانه بخت رفته باشد معمولا دو سه روز قبل از شب یلدا هدیه و تنقلات همراه نان محلی پخته شده آماده کرده و توسط برادر عروس به منزل داماد می فرستند.
در آیین آذربایجانغربی، هندوانه نشانهای از فصل گرما و تابستان است و مصرف آن در شب یلدا که شب آغاز فصل سرماست خود بیانگر غلبه و چیرگی بر شدت سرمای زمستان است و شروع خوشی بر فصل سرما تلقی میشود.
پیران قوم هنوز حکایتهای زیادی از شیرینی و سرخی هندوانه شب چله روزگاران گذشته که عمدتا در پای کرسی میل می شد تعریف می کنند.
تهیه کوندالا:
سابق بر این که زمستانها از شدت و سختی برخوردار بود و سرمای آن سوز بیشتری داشت و لوازم گرمایشی وضعیت
امروزین را نداشت بانوان آذربایجانی برای گرما بخشیدن به شب چله در روزهای نخست پاییزی اقدام به تهیه نوعی سوخت سنتی به نام “کوندالا” می کردند که به صورت گداخته در داخل یک سینی و در زیر کرسی قرار می گرفت وگرمای شادی آوری را به اتاق می بخشید.
این سوخت سنتی ترکیبی از زغال و خاکستر درخت مو بود که با کمی آب ترکیب می یافت و شکل گلوله ای پیدا می کرد
و مورد استفاده درطول زمستان قرار می گرفت.
علت نامگذاری آن به کوندالا در واقع شکل گلوله ای آن است و امروز نیز “کونده” همان معنای گرد و شکل گلوله ای را دارد.
رونق دورانهای گذشته شب چله در آذربایجانغربی داستانها و حکایتهایی بود که توسط ریش سفیدان، پدر بزرگها و مادربزرگها نقل می شد.
امیرارسلان، رستم نامه، کوراوغلو، داستانهای حماسی و عاشیقی از جمله حکایتهایی بود که با تکرار در شبهای طولانی
زمستانهای گذشته به خصوص شب چله سینه به سینه به نسل امروز منتقل شده است.
نامگذاری شب چله برای یلدا در آذربایجان غربی از این جهت است که روز شمار محلی مردم، شب یلدا پایان فصل پاییز و آغاز «چله بزرگ» و زمستان است.
فصل زمستان در آذربایجان غربی به سه دوره تقسیم می شود که ۴۰ روز اول آن چله بزرگ ، ۲۰ روز بعد از آن چله کوچک و ۳۰ روز آخر بایرام آیی ( ماه عید نوروز ) است.
آداب و رسوم مردم آستان آذربایجانغربی در شب یلدا
همچنین در شب یلدا از دوران گذشته آیینهایی انجام می شد که بر شیرینی و خاطره انگیز بودن این شب میافزود که در این میان حضور کوچکترهای فامیل در خانه بزرگترها و جمع شدن بر زیر یک کرسی و ریختن انواع شیرینیها، حلواها، بادام و گردو، سنجد، انار، هندوانه، به و سیب روی کرسی و خوردن آنها و تعریف کردن خاطرهها و ضرب المثل آن شب را میگذراندند.
یکی دیگر از رسمهای زیبای مردم این استان در شب یلدا متل خوانی بزرگترها برای کوچکترها بود که این رسم دیگر با آمدن تلویزیون به خانه ها برچیده شد و جوانان بیشتر جذب برنامههای تلویزیونی شده و توجهی به داستان فلکلور و پندآموز بزرگترها نشان نمیدهند.
غذای مخصوص این شب نیز در قدیم کوفته بود و با حضور بر سر سفره اعضای هر خانه این غذا مشاهده میشد.
همچنین این شب از دیرباز مورد تکریم مردم و اهالی آذربایجان بوده و مراسم ویژه ای برای بزرگداشت آن انجام می شده است.
در این شب مردم برای غلبه بر سرمای زمستان، محیط خانه را گرم میکردند و به این بهانه دور بزرگتر فامیل جمع می شدند.
مردم آذربایجان در قدیم برای اجرای رسوم مذهبی، در شب یلدا، تا طلوع سپیده صبح به انتظار روشنایی و شکست اهریمن و تاریکی تجمع میکردند.
خانواده های آذربایجانغربی به عنوان یک رسم مطلوب و زیبا، هنوز هم فرستادن هدایا و سوغات به منزل نوعروسان و دختران نامزد کرده در شب چله را فراموش نکرده اند.
این هدایا که شامل خوراکیها، تنقلات، میوه و دیگر اقلام به همراه یک کادوی خاص چون انگشتری یا گردن آویز و نظایر این است به عنوان “چیله پایی” به خانه نوعروسان یا دختر نامزد کرده فرستاده می شود.
این هدایا معمولا با اصول و آداب خاصی به خانه دختر ارسال می شود که عبارت از قراردادن هدایای شب یلدا بر روی یک سینی مسی است که با دستمالی منقوش و سوزن دوزی شده پوشانده شده و با گل تزیین یافته است.
“ائویز آباد اولسون” (خانه تان آباد باد)، “پایینیز چوخ اولسون” ( نعمت تان به وفور)، “تانری خوشلوق وئرسین” (خداوند همیشه دلخوشتان کند) و نظایر اینها دعاهای خانواده ای است که سوغات شب یلدا را دریافت کرده است. در آذربایجانغربی در کنار این خوردنیهای مختلف شب چله، حلوای محلی نیز جایگاه ویژه ای دارد.
آذربایجانغربی به خصوص ارومیه به عنوان یکی از شهرهای تولید کننده حلوای محلی درکشور شهرت دارد و از چند وقت مانده به شب چله از شهرهای دور و نزدیک فروشندگان و مصرفکنندگان برای عرضه و مصرف حلوای شب یلدا به این شهر سفر می کنند.
حلوای هویج و گردوی ارومیه در شب یلدا مصرف بالایی دارد و در بیشتر مناطق کشور نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
خانواده ها در ارومیه خود نوعی حلوای محلی نیز تهیه می کنند که به “داش حالوا” موسوم است و علاقه مندان ویژه ای بخصوص در بین کودکان دارد.
در کنار این خوراکی ها، پشمک، مغز گردو و بادام ، کشمش و میلاخ (انگوری که به صورت آونگ از تابستان نگهداری شده است)، دوشاب (شیره انگور) نیز در بین خوردنیها در آذربایجان غربی جایگاه ویژه ای دارد.
زمستان با شب چله آغاز می شود و مردم آذربایجان غربی دو ماه اول زمستان را به ۴۰ روز و ۲۰ روز مجزا تقسیم می کنند که به ۴۰ روز اول چله بزرگ و ۲۰ روز دیگر چله کوچک نام می نهند.
به اعتقاد مردم این استان زمستان شدت بیشتری در ۴۰ روز اول دارد.