اسلام
گنبدهای شه میر
گنبدهای شه میر در حدود ۱۰ کیلومتری جنوب نیشابور بر کنار راه این شهر به کاشمر در میان قبرستان قدیمی قرار دارند که دو بنای آجری به فاصله کمی از یکدیگر با ساختار و اندازه متفاوت هستند که به مهروا، مهرآباد و شادمهر معروفند. گنبدهای آجری مهرآباد که «مهراوا»، «شه میر» و «شادمهر» نیز نامیده میشوند، از مهمترین بناهای تاریخی و مکان های دیدنی نیشابور در دهستان ریوند هستند. گنبد بزرگ، دارای پلان بیرونی هشتضلعی و درونی چهارضلعی است. در کف بنا سردابه یا راهرویی زیرزمینی قرار دارد که حالت چلیپایی شکل داشته و به نظر میرسد آرامگاه شخصی که این بنا به خاطر او ساخته شده در این محل باشد. این بنا که قدمت آن به دوره سلجوقی میرسد، در نوع خود یکی از شاهکارهای معماری به شمار میآید. گنبد کوچک، در حدود پانزده متری شمال گنبد بزرگ قرار دارد، پلان بیرونی و درونی آن، شبیه بنای گنبد بزرگ است. این بنا، چهارطاقیای است که ورودیهای آن کمعرض و رفیع هستنند. قدمت این بنا به دوره ایلخانی میرسد. با توجه به اطلاعات موجود، هنوز ابهاماتی در مورد گذشته پر فراز و نشیب محوطه تاریخی مهراوا وجود دارد و به عقیده برخی تاریخنگاران، وجود کلمه مهر در نامهای محوطه، از ارتباط تاریخی آن با آئینهای مهرپرستی ایران پیش از اسلام نشان میدهد که با وجود آتشکده آذربرزینمهر در ریوند نیشابور و رواج آئین زرتشت در زمان حکومت ساسانیان و پیش از آن، ارتباط دارد.
آرامگاه اویس قرنی
مسلمانی آغاز شده توسط رسولی از رسولانِ خدایِ بی همتا، هَمِگان دعوت اند براین خوانِ پرنعمت. برخی نزدیک و وبرخی دور. دور ماندگانِ از یار، تنها گفته ها را می شنوند و دستورات را عمل می کنند. گاه به نیکی و از عمقِ جان و گاه به حکمِ وظیفه ی مســلمانی. آنانکه صادق اند در این راه ، انـدک اند و چــون شمـارِ آنـان کم اســت، به چشــم می آینــد و شنــاختـه می شـونــد، آیـا ابوعمر اویس بن عامربن جزء بن مالک را می شناسی؟ او اهل قَرَن، دهکده ای کوچک از سرزمین یمن بود. تاریخ دقیقی از زمانِ تولد او در دست نیست اما از زمان حیات و مرگش نَقلها شده ، شنیدنی. وی پارسایی نامدار در صدر اسلام بود و القاب مختلفی از جمله سیدالتابعین ، خیر التابعین و نَفَسِ رحمان داشت. سید التابعین از آنان بود که سادگی و خلوت را برای نزدیک شدن به خالق خود برگزیده بود، هَمدَمَش قرآنِ حکیم، زبانش در گرو و رفتار و کردارش به دستور و فرمان بود. ایمان و عَمل و علم و حلم را به خوبی آموخته بود و در زندگی به کار می بست. انسانی وارسته، که بی ادعا سجده می کرد خدای بی همتا را. قدر و منزلت اویس و آگاهی کشفی و ذوقی او بر اسرار الهی بود که پیامبر در شان ایشان فرموده اند : همانا از سوی قَرَن رایحه ای رحمان می شنوم. زیارتگاهی در سی و چهارکیلومتری جاده کرمانشاه – روانسر ، منّسب به ویسِ قَرَنی وجود دارد که دلدادگان به یارانِ واقعیِ پیامبر را به سوی خود می کشد ، مکانی بسیار زیبا و سرسبز که می تواند تفرجگاه مناسبی برای بازدیدکنندگان باشد، همه چیز حاضر است، عشق و راز و نماز. کوه و دشت. می توانی دل خوش داری برای ساعتی…
روستای دهمورد
روستای دهمورد یکی از بکر ترین وسرسبز ترین روستاهای استان فارس است که در ۸۵ کیلو متری شهرستان نیریز واقع می باشد جمعیت این روستا بالغ بر ۳۲۰۰نفر می باشد بناب تفرج گاه بسیار زیبای این روستا ست که همه روزه پذیرای مردم سراسر استان است.
معرفی آباده طشک- دوران قبل از اسلام : به استناد منابع و اسناد موجود سکونت در دشت آباده طشک به هزاره اول قبل از میلاد باز می گردد گر چه در صفحه ۶۰ جستاری در پیشینه دانش کیهان و زمین در ایران به نقل از یک دانشمند اروپایی ادعا شده است که دریاچه ی بختگان در ابتدا شیرین بوده و انسان های اولیه در اطراف آن خاصه در شمال(دشت آباده طشک)و شرق دریاچه سکونت داشته اند ، سکونت گروههای کرد چادر نشین از عصر هخامنشی در اطراف دریاچه ی بختگان مورد توجه بسیاری از تاریخ نویسان بوده چه آنکه مرحوم سعید نفیسی در کتاب تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران به این مطالب اشاره می نماید. همچنین آثار آتشکده های قدیمی که ساختمان تعدادی از آنها تا چندی قبل پا برجا بوده و بسیاری از افراد آنها را دیده و به خاطر دارند و وجود قبرستان های متروکه ای که جهت و نحوه دفن مردگان در آن بصورت معمول سنت اسلامی دفن مردگان نبوده و به قبور کفار معروف بوده و در جای جای دشت آباده بصورت پراکنده وجود دارند شاهد این قدمت تاریخی است. از جمله دیگر آثار دوره قبل از اسلام در منطقه فوق الذکر بناهای معروف به چهارطاقی می باشد که هنوز یکی از آنها در روستاهای «دهمورد» و در مجاورت مدفن امامزاده یوسف دهمورد موجود است. همچنین سنگ نوشته ای که احتمالاً مربوط به عصر اشکانی بوده و تصویر آن در اختیار نگارنده می باشد از جمله این آثار است.
در اطراف شهر کنونی آباده طشک، روستای طشک، جزین، کوشکک، دهمورد و …. آثار قلعه های نظامی قدیمی و سنگ نوشته های قدیمی (مثلاً سنگ نوشته کندر) شاهدی بر قدمت تاریخی منطقه است. از دیگر شواهد قدمت یک منطقه وجود داستان ها و تصنیفات قدیمی در فرهنگ عامیانه مردم می باشد که تصنیفات و داستان های قدیم مردم این خطه شاهد وجود شهری عظیم به نام « گزین » می باشد که دروازه های دوگانه آن به سمت شرق و غرب که مسیر جاده تاریخی شیراز – کرمان را مد نظر دارد در قسمتی از تصنیف معرفی گردیده است: « دو دروازه دارد شهر گزین یکی در جلو در یکی در کمین » . و معمرین از قول اجداد خود شرح می دهند که این شهر قدیمی جمعیتی چند صد هزار نفری رادر خود جای داده است وشاید باتوجه به مراکز قدیمی سکونت، مظهر قناتهای معمور و مخروبه و محل قبرستان های باستانی و همچنین وجود ته ستون های بسیار شبیه به ته ستون های موجود در تخت جمشید و پاسارگاد ( البته نه دقیقاً به اندازه ته ستون های تخت جمشید و پاسارگاد ) وجود چنین شهری نیز خالی از توجیه نباشد.
مرحوم سعید نفیسی در کتاب تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران می نویسد: « از زمان هخامنشیان در میان طوایف چادرنشین فارس ما به نام کرد بر می خوریم . در دوره ساسانیان بیشتر کردها در نواحی مرکزی ایران در میان اصفهان و آباده میزیسته اند و طوایف دیگری در اطراف دریاچه «بختگان» تا دل کرمان بوده اند . دلایل بسیار هست که اصلا ساسانیان کرد بوده اند و بی هیچ شکی لااقل مادر اردشیر بابکان دختر یکی از پیشوایان قبایل کرد ناحیه نی ریز آباد طشک (بختگان ) بوده است » . که این مطلب اگر نه اینکه می تواند دلیل بر این باشد که مادر موسس سلسله ساسانی از کردهای ساکن منطقه مذکور است حداقل دلیل بر سکونت کردها ، تا عصر ساسانی در ساحل بختگان می باشد و دقت در نمای طبیعی منطقه نیز می تواند شاهد بر سکونت کوچ نشینان رمه گردان از اعصار قبل در این ناحیه باشد چرا که وجود کوهستان های « خان » و « وول » با کوهپایه ها و مراتع آن و چهره دشت و دریاچه ها و چشمه های روان که منطقه ای مرکب از قشلاق و ییلاق کنار هم را ایجاد کرده برای سکونت دامداران محیطی بسیار خوب را فراهم می سازد که با توجه به قرار گرفتن دشت مذکور در محل اتصال استان های کرمان، فارس و یزد این نقش بصورت برجسته تری نمایان می شود.
نماد اسلام درآفریقا
در «بحارالانوار» حدیثی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که در آن از «قیروان» به عنوان منبری از منبرهای بهشت نام برده شده است؛ شهری که، نامش را از واژه فارسی «کاروان» گرفته و در اشعار حافظ و مولانا و دیگر شعرای بزرگ ایرانی وارد شده است. قیروان (Qayrawan) در تونس قرار دارد و به زعم مسلمانان سنی، بعد از مکه، مدینه و بیتالمقدس، چهارمین شهر مقدس اسلام است؛ گرچه شیعیان، شهر نجف اشرف در عراق را شایسته این مقام میدانند، اما صرف نظر از این موضوع، اهمیت قیروان در جهان اسلام به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخیاش و عالمان و محدثانی که در این شهر پرورش یافتهاند، چنان پررنگ است که آشنایی با آن را اجتنابناپذیر میکند. قیروان، بیشک نماد تمدن اسلام در آفریقا است، نخستین شهری که اعراب مسلمان پس از ورودشان به آفریقا در این قاره بنا نهادند و بعد از توسعه آن مسلمانان بیشتری در آن سکونت پیدا کردند و کمکم شهرت علمی و دینی آن در سراسر عالم اسلام پراکنده شد.
میراث جهان اسلام : شهر قیروان که اکنون جزو میراث جهان اسلام به شمار میآید و سال ۲۰۰۹ به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد، در دوران فتوحات اسلامی نقش استراتژیک ویژهای داشت. عقبه بن نافع سردار سپاه اسلام، آفریقای شمالی را در سال ۵۰ هجری (۶۷۰ میلادی) که آغاز فتوحات اسلامی در آفریقا بود، فتح کرد و شهر قیروان در تونس را بنا کرد. او این شهر را به منظور استقرار مسلمانان ساخت تا بتواند اسلام را در آفریقا اشاعه دهد. از این رو این شهر آغازگر تاریخ تمدن اسلام در مغرب عربی است. او زمانی که وارد این شهر شد اهالی قیروان را جمع کرد و گفت: «خداوند این شهر را سرشار از علما و فقها گرداند و با اسلام عزت یابد. پروردگارا، این شهر را از هتک حرمت و آتش برحذر دار!» از آن دوران به بعد قیروان به شهری مترقی شهرت یافت بویژه در دوران اغالبیها (سلسله اغالبی) که مرکز علم و فرهنگ بود و بیشتر اندیشمندان و علما از شهرهایی چون بغداد، کوفه، بصره و حتی یونان به این شهر میآمدند تا علوم مختلف را در آن فراگیرند. اغالبیها قیروان را به عنوان پایتخت برگزیدند و تمام تلاش خود را برای آبادانی آن به کار بردند و قیروان مرکز تمدن و فرهنگ طی عصرهای مختلف شد. از ویژگیهای این شهر میتوان به ساخت بیتالحکمه به عنوان نخستین دانشگاه اسلامی که مرکز تجمع اندیشمندان و علمای بزرگ جهان بود اشاره کرد، که فعالیتهای علمی و فکری بسیاری در آن شکل میگرفت. به طوری که شیخ سحنون و مالک بن انس علمای بسیاری را پرورش و رشد دادند. همانطور که کوردوبا (قرطبه) در اندلس و فاس در مراکش مراکز علمی مسلمانان بودند، قیروان نیز از نخستین مراکز علمی در آفریقا بود و نقش کلیدی در تدریس و پرورش و اشاعه علوم دینی داشت. معماری این شهر در دوران فاطمیها به اوج خود رسید به طوری که بناهای تاریخی به منظور ارائه ابعاد معنوی علمی و معرفتی این شهر ساخته شد و به شهری دینی تبدیل شد که فعالیتهای دینی آن در ماه مبارک رمضان و میلاد پیامبر اکرم(ص) بسیار برجسته بود.
اولین مسجد آفریقا : هر چیزی در قیروان با عظمت و بزرگی اسلام ساخته شد. بویژه مسجد عقبه بن نافع به عنوان بزرگترین آثار اسلامی در آفریقا به شمار میرود. این مسجد با برخورداری از تزئینات زیبا و برجسته یکی از آثار باستانی و مفاخر مهم جهان اسلام است که نهتنها الگویی برای ساخت مساجد آفریقایی بود، بلکه بسیاری از معماران غربی نیز از آن الهام میگرفتند. به عنوان نمونه بزرگترین مسجد مسلمانان در پاریس نیز بر اساس معماری این مسجد ساخته شده است. مسجد عقبه بن نافع سال ۵۵ هجری ساخته شد. این مسجد در ابتدا بسیار کوچک بود و سقف آن روی ستونها به صورت مستقیم قرار داشت، اما با گذشت زمان و در مراحل مختلف تاریخ اسلام ضمن تغییرات بسیار با تزئینات زیبا آراسته شد. شکل خارجی مسجد به گونهای است که بیننده تصور میکند، دژی مستحکم در اطرافش قرار دارد و از آن حفاظت میکند. اولین کسی که پس از عقبه بن نافع مسجد جامع را ترمیم و بازسازی کرد، حسان بن نعمان غسانی بود که همه مسجد جز محراب آن را تخریب کرد و در سال ۸۰ هجری مسجدی با ستونها و زیرساختهای بسیار مستحکم بنا کرد. در سال ۱۰۵ هجری، والی وقت قیروان زمین شمالی مسجد را خرید و به آن ضمیمه کرد، همچنین مکانی برای وضو اختصاص داد. سپس گلدستهای برای مسجد در بخش دیوارهای شمالی آن کنار چاه جنان ساخت. در سال ۲۲۱ هجری زیادهالله بن اغلب دومین پادشاه اغلبیها به تخریب بخشهایی از این مسجد پرداخت و علاوه بر توسعه، به ارتفاع سقفهای آن اقدام کرد. سپس قبهای تزئینی با سنگهای مرمر بر استوانه محراب ساخت. وی درصدد بود تا محراب را تخریب کند، اما فقهای قیروان به او اعتراض کردند. از این رو وی محرابی جدید با سنگ مرمر و با تزئینات بسیار زیبا بنا کرد. در سال ۲۴۸ هجری احمد بن محمد اغلبی به تزئین منبر و دیوار محراب با سنگها و آجرهای تزئینی اقدام کرد. در سال ۲۶۱ هجری نیز به توسعه صحن مسجد و ساخت قبه بابالبهو پرداخت. در این مرحله مسجد به زیباترین درجه زیبایی خود رسید. در سال ۴۴۱ هجری معز بن بادیس به ترمیم مسجد و تجدید بنای آن اقدام کرد و در ساخت آن از هنر معرقکاری بهره جست که تا امروز در کنارههای محراب مسجد وجود دارد. پس از جنگ هلالیه، حفصیها به تجدید بنای مسجد اقدام کردند. مسجد امروز مقیاسهای اولیه که ابراهیم بن احمد اغلبی تعیین کرده بود را حفظ کرده است، به گونهای که طول زمین مسجد ۱۲۶ متر، عرض آن ۷۷ متر، طول نمازخانه ۷۰ متر، عرض آن حدود ۳۸ متر، طول صحن ۶۷ متر و عرض آن ۵۶ متر است. نمازخانه مسجد تقریبا نیمی از مساحت مسجد را در بر گرفته است.
۵ گنبد و ۱۱ دروازه : مسجد عقبه بن نافع، ۵ گنبد و ۱۱ دروازه ورودى دارد. گلدسته این مسجد از زیباترین گلدستههایی است که مسلمانان در آفریقا آن را بنا کردند و همه گلدستههایی که پس از آن در کشورهای آفریقایی ساخته شدند بر اساس این مسجد بود و جز در موارد نادر با آن اختلاف ندارند. گلدستههای این مسجد با دیگر گلدستههای مسجد تونس، الجزایر و کشورهای آفریقایی همچنین گلدسته مسجد جیوشی مصر شباهت بسیاری دارد. گلدسته این مسجد دارای ویژگی خاصی است، به گونهای که از ۳ طبقه که هر کدام به شکل مربع هستند، تشکیل شده است که طبقه دوم کوچکتر از اول و طبقه سوم کوچکتر از دوم است. ارتفاع گلدستهها به ۳۱ متر و نیم میرسد. گفته میشود که این مناره یکباره ساخته نشده است. بخش اول آن که مستحکمتر است، در دوران هشام بن عبدالملک ساخته و بخشهای دوم و سوم نیز بعدها تکمیل شد. معماری آن به گونهای است که بخش زیرین با استحکام بیشتر توانایی نگهداری بخشهای بالاتر را دارد. این مسجد دارای ۲ قبه است. قبه محراب که از قدیمیترین قبههای ساخته شده در کشورهای آفریقایی است، قبه بابالبهو که ورودی به صحن مسجد بوده و بسیار زیبا تزئین شده است، ۲ قبه که از ورودی نمازخانه در شرق و غرب ساخته شدهاند، قبهای که در جهت غربی مسجد و قبهای که بر بالای گلدسته قرار دارند، قبههای این مسجد را تشکیل میدهند.
آشنایی با مسجد النبى (ص) – مدینه
مسجد پیغمبر (ص) که در قسمت شرقى مدینه بنا شده پس از مسجد الحرام، مشهورترین مسجد در تاریخ اسلام است.هنگامى که رسول خدا (ص) به مدینه رسید در خانه ابوایوب انصارى منزل گزید؛ جایى که شتر وى آنجا خوابید. زمین مسجد النبى از آنِ دو یتیم بود و در آنجا خرما خشک مىکردند. رسول خدا (ص) آن را به مبلغ ده دینار از ولىّ دو طفل خریدند و مسجد را در آن ساختند.مساحت زمین در آن روز حدود ۲۰۷۱ متر مربع بوده است. صحن مسجد را با ریگ سیاه فرش کردند و دیوارها را با خشت و گل بالا بردند. در ساختن بناى این مسجد شخص پیامبر (ص) شرکت داشتند. سقف قسمتى از مسجد را با شاخ و برگ درخت خرما پوشانیدند و از تنه درخت خرما براى ستونهاى آن استفاده کردند.سه در از جانب شرق، غرب و جنوب براى آن قرار دادند. قبله نخستین مسلمانان مسجد الاقصى بود که بعداً به سمت خانه کعبه تغییر یافت. مساحت مسجد النبى در سالهاى اخیر به حدود یک صد هزار متر رسیده است.
صُفّه
در داخل مسجد النبى صفه یا ایوانچه مانندى آماده ساخته بودند که مهاجران بىسر پناه در آن جا به سر مى بردند. اینان همان دسته از مسلماناناند که به «اصحاب صُفه» معروف گشتند. پیش از آن که قبله از بیت المقدس به طرف کعبه تغییر کند محراب رسول خدا (ص) در ناحیه شمال مسجد بود. پس از تغییر قبله به دستور پیامبر، آن قسمت را مسقف کردند و آن مکانى براى استراحت و سکونت مسلمانان مهاجر و بى پناه گردید که در توسعه مسجد در سال هفتم هجرى داخل مسجد قرار گرفت.
آنچه امروزه به صفه معروف است، روزگارى «دکة الاغوات» و جایگاه خواجههاى حرم بوده که وظیفه حراست و خدمتگزارى حرم را به عهده داشتهاند. خانههاى زنان پیغمبر(ص) که به صورت حجره هایى بود، در سه طرف شمال، جنوب و شرق مسجد قرار داده شد و چون آن حضرت به جوار پروردگار شتافت، ایشان را در حجره عایشه که در کنار مسجد بود به خاک سپردند.
روضه نبوى در ناحیه جنوب شرقى (رو به سوى قبله) مسجد، یعنى مسافت میان قبر پیغمبر (ص) و منبر آن حضرت است که طول آن ۲۲ متر و عرض آن ۱۵ متر مىباشد.
در محدوده روضه، مرقد مطهر، منبر و محراب واقع است. پیامبر (ص) فرمود: «میان منبر و خانه من باغى است از باغهاى بهشت.»منبر در سمت غربى محراب مسجد، منبرى است از سنگ مرمر در کمال زیبایى که سلطان مراد سوم آن را در محرم سال ۹۹۸ هجرى به مسجد هدیه کرد و آن را به جاى منبر قایتباى قرار دادند که در جایگاه منبر پیامبر (ص) گذاشته شده است. محراب جایگاه نماز پیامبر (ص) مىباشد. در زمان آن حضرت چیزى بهنام محراب وجودنداشت، درجریان توسعه مسجد در زمان ولید بن عبدالملک اموى، در محل نماز پیامبر (ص) محرابى ساخته شد.این محراب در طول زمان دگرگونى ها را تحمل کرده و بناى فعلى آن از دوره سلطان اشرف قایتباى از سلاطین مملوکى مصر، باقى مانده است.ستونهاى مسجد نبوى در مسجد نبوى ستونهایى است که هر یک نامى خاص دارد.
هشت ستون از زمان پیامبر (ص) هنوز در مسجد باقى است که با رنگ سفید مشخص شدهاند که عبارتند از:
ستون مُخَلَّقه : این ستون بر جایى نهاده شده که تنه درخت خرمایى که پیامبر (ص) به هنگام ایراد خطبه بر آن تکیه مىکرد، در آنجا بوده است و پس از آن که براى آن حضرت منبرى ساختند از آن ستون نالهاى برخاست و به همین دلیل به آن ستون «حنّانه» مىگفتند.
ستون توبه: آن را ستون ابولبابه نیز مى نامند پس از شکست بنوقریظه ابولبابه به خاطر گناهى که مرتکب شد، مورد بى توجهى پیامبر (ص) و یاران آن حضرت قرار گرفت و سرانجام خود را به ستون مسجد بست تا آن که آیهاى در پذیرفته شدن توبه او به رسول خدا (ص) نازل گردید.
ستون مَحرَس: در کنار این ستون، على (ع) مىایستاد و از رسول خدا(ص) محافظت مىکرد. این ستون را به نام استوانه على (ع) نیز مىشناسند. زیرا جایگاه نماز آن حضرت بوده است.
ستون وُفُود: در کنار این ستون رسول اللَّه (ص) با سران قبایل و هیأتهاى نمایندگى و سیاسى دیدار کرده و آنان را به حضور مىپذیرفتند.
ستون سریر: رسول خدا (ص) در کنار این ستون تختى از شاخههاى خرما مىگذاشت و شب بر روى آن استراحت مىکرد.
مقام جبرئیل امین: جبرئیل در این مکان خدمت رسول اللَّه(ص) مشرف مىشده است.
زمانى که مسجد النبى ساخته شد، سه در براى ورود و خروج مردم ساختند، برخى از اصحاب نیز در حاشیه مسجد خانه ساخته و درى به درون مسجد باز کردند.در سال سوم هجرت، قبل از غزوه احد، به دستور پیامبر (ص) همه درهاى خانهها به جز در خانه على (ع) به مسجد بسته شد.
تعداد درهاى مسجد در امتداد زمان تغییراتى یافته است مشهورترین آنها عبارتند از:
-باب الرحمه -باب جبرئیل -باب السلام-باب النساء
مسجد النبى هم اکنون ۷ در دارد. منارههاى مسجد در توسعه زمان ولید بن عبدالملک بر چهار گوشه مسجد النبى چهار مناره ساخته شد، پس از آن مناره دیگرى نیز ساخته شد که مناره اصلى مسجد عبارت بود از: منارههاى سلیمانیه، مجیدیه که در دو سوى ضلع شمالى قرار داشت و منارههاى قایتباى و باب السلام که در دو سوى ضلع جنوب شرقى و ضلع غربى مسجد واقع بود.در افزودههاى جدید مسجد، ۶ مناره دیگر ساخته شده و بدین ترتیب مجموع آنها به ۱۰ عدد مىرسد.