ایران
کلبه وحشت انزلی
به داستانهای ترسناک باور دارید؟ بسیاری از افراد عاشق ماجراجویی و کاوش در مکانهای ترسناک و رعبآور هستند. شاید تاکنون نام کلبه وحشت انزلی به گوشتان نخورده باشد؛ اما باید بدانید که این مکان مخوف در دل جنگلی در نزدیکی صومعهسرا و بندر انزلی به باور بسیاری، محلی نفرین شده و ترسناک است. استان گیلان، یکی از قدیمیترین مناطق ایران با طبیعتی بکر و دوستداشتنی است که بسیاری از مناطق آن تاکنون مورد کاوش و تحقیق قرار نگرفته است. جاذبههای طبیعی و تاریخی گیلان، هر سال هزاران گردشگر را بهسمت خود میکشانند. سفر به این منطقه شمالی با وجود انواع دیدنیها یکی از بهترین تجربیاتی است که میتوان کسب کرد. پس با کجارو همراه باشید تا داستانهای ترسناک کلبه وحشت انزلی، از مرز واقعیت تا خیال را با هم بررسی کنیم. تجربه وحشت و دلهره در جنگل، کوهستان، کلبه و خانههای تسخیرشده، یکی از محبوبترین جاذبههایی است که بسیاری از ماجراجویان را ترغیب به سفر میکند. در این میان، برخی از افراد در حال انکار هستند؛ در حالی که برخی دیگر برای یافتن واقعیت بهسمت این مکانها میروند تا راز آنها را کشف کنند. شما از کدام دسته از افراد هستید؟ آیا دوست دارید به کلبه وحشتی بروید که گفته میشود چند نفر در آن جان خود را از دست دادهاند و چند نفر هم تا آخر عمر دیوانه شدهاند؟ کلبه وحشت انزلی از جاهای دیدنی بندر انزلی است و در دل جنگل هفت دغنان قرار دارد. روستا یا منطقه تاریخی هفت دغنان، در ۲۵ کیلومتری غرب صومعهسرا، در بخش مرکزی دهستان ضیابر و روستای بهمبر و در نزدیکی بندر انزلی در استان گیلان واقع شده است. جنگل هفت دغنان نیز در نزدیکی روستای هفت دغنان قرار دارد که علاوه بر زیبایی، بسیار رعبآور و ترسناک است و هر کسی جرات ندارد در آن پای بگذارد. محلیهای این منطقه، صداهای زیادی را از این جنگل شنیدهاند و طبق گفته آنها، بهتر است تا شب نشده این منطقه را ترک کنید. البته اگر برای تجربه ترس و دلهره به این جنگل سفر کردهاید، راه خود را بهسمت بخش شرقی روستا کج کنید، جایی که هوا بهیکباره سنگینتر میشود و حضور کلبهای دو طبقه، متروکه و پرماجرا فضا را حتی سنگینتر هم میکند؛ مکانی که افسانههای محلی بسیاری در مورد آن وجود دارد. طبق تجربه بسیاری از افراد، این جنگل باشکوه در طول شب، تبدیل به یکی از ترسناکترین و دلهرهآورترین نقاط کره زمین میشود و صداهای عجیبی در آن به گوش میرسد؛ اما واقعا چه اتفاقات ترسناکی در کلبه وحشت انزلی اتفاق افتاده است؟
تاریخچه کلبه وحشت انزلی : یکی از مشهورترین داستانهای ترسناک اتفاق افتاده در کلبه وحشت انزلی به حدود ۴۴ سال پیش، یعنی سال ۱۳۶۵ برمیگردد، زمانی که چهار پسر جوان تصمیم میگیرند یک شب را در کلبه وحشت انزلی بگذرانند. اهالی آن منطقه سعی کردند تا آنها را از این تصمیم منصرف کنند؛ اما پسرهای جوان به آنها میگویند که این شایعات دروغی بیش نیست و برای اثبات این حرفشان حاضر هستند که شب را تا صبح در کلبه وحشت انزلی بمانند و صبح برای اهالی روستا تعریف کنند که هیچ اتفاق مرموز یا عجیب و غریبی برای آنها نیفتاده است. برخی از اهالی روستا منتظر بودند تا صبح شود و بلاخره راز کلبه وحشت انزلی مشخص شود؛ اما شب هنگام، دو نفر از این چهار پسر به دلایلی نامعلوم از کلبه وحشت انزلی فرار میکنند، در حالی که دو نفر دیگر در کلبه باقی میمانند. متاسفانه سرنوشت دو نفری که آن شب در کلبه میمانند، بسیار غمانگیز است. گفته میشود که یکی از آنها در کلبه از ترس، جان خود را از دست میدهد و سکته قلبی میکند و نفر دوم نیز به جنون دچار میشود و هرگز به حالت عادی برنمیگردد. طبق گفته محلیها پس از این ماجرا برای ماهها درب خانه وحشت انزلی پلمپ شد و دیگر هیچ فردی جرات رفتن به آنجا و بازدید از این کلبه شوم را، حتی در روز، نداشت. مردم آن منطقه سعی میکردند که از اطراف خانه هم رد نشوند و پس از مدتی، در جنگل نیز تردد نمیکردند. دیری نپایید که داستان هولناک و مرموز دیگری در این منطقه اتفاق افتاد. درست ۴ سال بعد از حادثه سال ۱۳۶۵، سه دختر مسافر که به روستای هفت دغنان آمده بودند، تصمیم میگیرند که یک شب را در کلبه وحشت انزلی بگذرانند. آنها شایعاتی راجع به مرگ و داستان پسرهای دانشجو و همچنین نحس بودن این کلبه از گذشته شنیده بودند و قصد داشتند تا به این حرف و حدیثها پایان دهند. آنها بهطور پنهانی و بدون اطلاع به هیچ کسی از درب پشتی کلبه وارد آن شدند و تصمیم گرفتند تا شب را در آنجا بمانند. آنها میخواستند با این کار به همه ثابت کنند که در این کلبه، هیچ اتفاق مرموز و ترسناکی اتفاق نخواهد افتاد. از آنجا که هیچکس در روستا از تصمیم این سه دختر مطلع نبود، کسی هم در صبح آن شب شوم در انتظار آنها نبود. دو روز پس از رفتن آن سه دختر به کلبه وحشت انزلی، محلیهای آن منطقه یکی از آنها را در فاصله حدود ۳۰۰ متری کلبه پیدا کردند. دختر بیچاره در تنه یک درخت مخفی شده بود. او آنقدر ترسیده بود و شوکه شده بود که حتی نمیتوانست حرف بزند. وی مدام بهسمت خانه اشاره می کرد و از ترس میلرزید. محلیها تصمیم میگیرند که پلمپ درب کلبه را بشکنند و وارد آن شوند تا از سرنوشت دو دختر دیگر اطلاعی به دست آورند که متاسفانه با اجساد آنها مواجه میشوند. پزشکی قانونی علت مرگ هر دوی آنها را سکته قلبی و مرگ آنی تشخیص داد. طبق گفتههای شاهدان ماجرا، چشم هر دو دختر به نقطه مشخصی خیره شده و باز مانده بود. دختری که موفق شده بود فرار کند نیز پس از چهار روز، خودکشی میکند و جان خود را از دست میدهد. پلیس محلی پس از این اتفاق، کلبه را تخلیه میکند و تحت تدابیر امنیتی قرار میدهد. گفته میشود از آن زمان به بعد هیچ کس اجازه ندارد که به کلبه وحشت نزدیک شود یا از آن دیدن کند. داستانها و روایتهای موجود از کلبه وحشت انزلی بسیار دور از ذهن به نظر میرسند؛ اما برخی از محلیها باور دارند که این حرفها واقعی است. البته باید بدانید که هیچ سند یا شواهد موثقی برای اثبات داستانهای ترسناک کلبه وحشت انزلی وجود ندارد.
راز کلبه وحشت انزلی از افسانه تا واقعیت : یکی از دلایل شهرت کلبه وحشت انزلی داستانی بوده که از گذشته در بین مردم دهان به دهان چرخیده است. داستانی که طبق آن، هر کس بتواند تنها یک شب را در این کلبه سپری کند و زنده بماند، ثروتمند و پولدار خواهد شد. کلبه وحشت، مکانی وهمآلود است و شاید به همین علت، افراد بسیاری تصور میکردند که اگر بتوانند در آنجا بمانند، موجودات فرا انسانی به آنها ثروت میدهند. روایات ترسناکی که درباره کلبه وحشت انزلی گفته میشود، در مکانی در اطراف روستای هفت دغنان و در نزدیکی انزلی اتفاق افتاده است. برای رسیدن به این روستا باید به صومعهسرا در استان گیلان بروید و از آنجا ۲۵ کیلومتر بهسمت غرب برانید؛ اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید در حال حاضر هیچ کلبهای در جنگل هفت دغنان وجود ندارد و اهالی این روستا منکر این داستانهای ترسناک میشوند و طبق گفته آنها در روستای هفت دغنان از اول هم هیچ کلبهای وجود نداشته است. در حال حاضر، یک کلبه متروکه در روستای رینه در نزدیکی پونل و در فاصله ۳۵ کیلومتری غرب صومعهسرا وجود دارد که به باور بسیاری از افراد، این کلبه همان کلبه وحشت انزلی است. کلبه متروکه روستای رینه در گذشته محل زندگی بانویی به نام عزتالملوک ساسانی، رییس قبیله تالش بوده است. عزت الملوک فردی ثروتمند، ماهر و توانا بوده است و در گذشته او را با عنوان «ملکه جنگل» میشناختند. سالها از زندگی عزت الملوک ساسانی در کلبه وحشت انزلی میگذرد و متاسفانه از این ملک تاریخی چیزی بهجز یک بنای مخروبه باقی نمانده است. این کلبه با قدمتی بیش از ۲۰۰ سال، کماکان مکانی پر رمز و راز است که واقعیت اتفاقات رخ داده در آن مشخص نشده است. خانه تاریخی عزت الملوک ساسانی در دامان طبیعت و محیطی کاملا ییلاقی، مکانی بسیار باشکوه و زیبا است.
فیلم ترسناک کلبه وحشت انزلی : داستانها و شایعات درباره کلبه وحشت انزلی موجب شد تا تیم «انزلی پرس» بهدنبال پاسخ سوالهای بیشمار در مورد این منطقه مرموز برود و ضمن بازدید از کلبه وحشت انزلی با اهالی هر دو روستای هفت دغنان و رینه مصاحبه کند. در ادامه شما را به تماشای ویدئوی مربوط به این تحقیق دعوت میکنیم. عزت الملوک ساسانی در بین گیلانیها از احترام و محبوبیت بالایی برخوردار بوده است. گفته میشود این بانو در سوارکاری و تیراندازی، تبحر بسیاری داشته است. او که از رهبران ایل تالش بوده است، از سال ۱۳۱۵ تا چند دهه بعد در عمارتی در روستای رینه در نزدیکی پونل اقامت داشته است؛ عمارتی با معماری منحصربهفرد که هماکنون در آستانه ویرانی کامل است. عمارت عزت الملوک ساسانی، یکی از آثار ملی ثبت شده کشور است.
تخت جمشید
تخت جمشید نمادی از شکوه و عظمت در ایران باستان و یکی از جاهای دیدنی شیراز است. شاید بتوان منطقه تخت جمشید و بناهای باقی مانده در آن را از مهمترین اسناد تاریخ تمدن در جهان دانست. ازاینرو، دانشمندان و باستانشناسان برجستهای از سراسر جهان برای بازدید از تخت جمشید به ایران سفر کردهاند. تخت جمشید یادگار پادشاهان هخامنشی از ۲۵۰۰ سال پیش در ایران است. با توجه به عظمت امپراتوری هخامنشیان در ایران باستان که بخش قابل توجهی از شرق جهان را شامل میشد، میتوان به شکوه مقر فرماندهی این پادشاهان در تخت جمشید پی برد. آنچه باعث جلب توجه جهانیان به تخت جمشید میشود، تنها قدمت تاریخی این شهر باستانی نیست. باستانشناسان از مطالعه دقیق روی کتیبهها و آثار به دست آمده از این منطقه، به پیشرفتگی تمدن در ایران باستان پی بردهاند. قوانین اجتماعی دوران هخامنشیان نیز تعجب بسیاری از تاریخدوستان را برانگیخته است. تخت جمشید را در جهان بهعنوان نماد تمدن پارسی ایران زمین میشناسند. محوطه تخت جمشید که از جاهای دیدنی استان فارس است و در نزدیکی مرودشت شیراز قرار دارد، شکوه معماری کاخ پادشاهان در عصر ایران باستان را نشان میدهد. پادشاهان هخامنشی در اوج قدرت، کاخهای سنگی خود را در دل کوه و در نزدیکی شهر شیراز بر پا کردند تا برای آیندگان تصویری روشن از گستره فرمانروایی خود به یادگار بگذارند. تخت جمشید را در جهان با نام «پرسپولیس» میشناسند که این نام به زبان یونانی است. ستونها، سر ستونها، کتیبهها، نقش برجستهها، کاخها و دروازههای باقی مانده در محوطه تخت جمشید، از مشهورترین آثار تمدن در جهان به شمار میآیند. محوطه تخت جمشید که نام دیگر آن «سرزمین پارسه» نیز هست، گردشگران زیادی را از سراسر جهان، در طول سال به شیراز میکشاند.
ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش و در دامنه کوههای رحمت، توسط داریوش هخامنشی آغاز شد. در ساخت بنای تخت جمشید معماران و هنرمندان بیشماری شرکت کردند و این بناهای عظیم توسط کارگران زن و مرد ساخته شدهاند؛ اما آنچه در تاریخ بر ارزش تخت جمشید میافزاید شیوه رفتار پادشاهان هخامنشی با کارگران است، که در ایران باستان در قبال زحمت کارگران به آنها حقوق و مزایای مناسب پرداخت میکردند. بنا بر اطلاعات موجود در کتیبهها، ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۱۲۰ سال به طول انجامیده است. فرهنگ برجسته حاکمان ایران باستان در زمان هخامنشیان، سبب شهرت دو چندن تمدن ایران باستان در جهان شده است. زمان آغاز ساخت بناهای تخت جمشید به سال ۵۱۸ پیش از میلاد یعنی در حدود بیش از ۲۵۰۰ سال پیش باز میگردد. داریوش اول که سومین پادشاه هخامنشیان بود، دستور به ساخت کاخی عظیم در کوههای اطراف مرودشت داد؛ اما مراحل ساخت عمارتها و مجسمههای تخت جمشید زمان زیادی به طول انجامید و در دوره پادشاهان بعدی نیز ادامه داشت. هرکدام از کاخهای موجود در محوطه تخت جمشید در زمان یکی از پادشاهان هخامنشی ساخته شده است. شکوه و زیبایی بناهای تخت جمشید امروزه نیز باعث شگفتی طراحان و مهندسان میشود؛ تا جایی که ساخت چنین مجموعهای عظیم را در زمان حال حاضر و با وجود امکانات گسترده ساده نمی دانند. با توجه به کتیبههای باقی مانده از هخامنشیان در مکانهای مختلف، هدف داریوش از ساخت این بنا را میتوان به جا گذاشتن نمادی از ایران باستان مترقی دانست. برای برپا کردن کاخها و عمارتها، تا چندین سال کارگران مشغول به کندن کوهها و هموار سازی سطوح کوهپایهای بودند. اصلیترین ماده در ساخت بنای کاخها سنگ بود که از انواع آنها با مقاومتهای مختلف استفاده میشد. تراشیدن سنگها و صیقلی کردن آنها در قطعات بزرگ و حمل آنها به ارتفاع از جالب توجهترین بخشهای ساخت کاخها است که توجه مهندسان، معماران و طراحان امروزی را جلب میکند.
ساخت و تکمیل کاخهای تخت جمشید تا اواخر حکومت هخامنشیان همچنان ادامه داشته است؛ اما بخشهای زیادی از این بناها در زمان داریوش اول، خشایارشاه و اردشیر اول ساخته و تزئین شدند. کاخهای مجلل تخت جمشید تا سالیان دراز محل سکونت پادشاهان هخامنشی بود و تا امروز نیز از برجستهترین و ماندگارترین اسناد تاریخی ایران باستان به شمار میروند. انتخاب کوههای اطراف مرودشت نیز توسط داریوش اول، با توجه به موقعیت مکانی کوه نسبت به طلوع و غروب خورشید، جلگههای سرسبز در محیط اطراف آن و قرار گرفتن این منطقه در مسیر راه شاهی، بسیار هوشمندانه بوده است. در سالهای اخیر بهدلیل آسیبهای زیادی که به بناهای تخت جمشید وارد شده بود، بارها این محوطه را مرمت کردهاند. در سال ۱۳۰۹ بازسازی تخت جمشید زیر نظر گروه باستان شناسی آمریکایی قرار داشت که طی عملیات خاکبرداری، کتیبه خشایارشاه کشف شد و به این ترتیب توانستند کاخ ملکه خشایارشاه را شناسایی کنند. چند سال بعد و توسط گروهی آلمانی در سال ۱۳۱۴ کار بازسازی بخشی از کتیبهها و استحکام بنای کاخها و ستونهای کاخ آپادانا انجام شد. روند بازسازی تا سال ۱۳۱۹ ادامه پیدا کرد که منجر به کشف آثار و کتیبههای بسیاری از این منطقه شد. بخش زیادی از این آثار در موزه تخت جمشید قرار دارند و از تعدادی از آثار کشف شده در موزه ملی ایران نگهداری میشود؛ اما متاسفانه آثار زیادی نیز از کشور خارج شدهاند و در موزهها و کتابخانههای اروپا و آمریکا قرار گرفتهاند. در سالهای اخیر تدبیرهایی برای حفاظت بیشتر از محوطه تخت جمشید و آثار باستانی موجود در آن اندیشیدهاند و بازسازی بخشهای مختلف آن همچنان ادامه دارد.
تخت جمشید قبل از ویرانی : دوران شکوه تخت جمشید تا حمله اسکندر مقدونی به ایران ادامه داشت. در سال ۳۳۴ پیش از میلاد اسکندر مقدونی بههمراه سپاهیان خود به ایران حمله کرد و پس از رسیدن به مقر پادشاهی هخامنشیان، خانهها را غارت کرد و میراث تخت جمشید را به آتش کشید. نفرت و کینه اسکندر از پادشاهان قدرتمند هخامنشی باعث شد تا اسکندر کاخ خشایارشاه را به اتش بکشد؛ اما آتش به سایر نقاط سرایت کرد و سبب نابودی قسمتهای گستردهای از تخت جمشید شد. پیش از ویرانی تخت جمشید، کاخها و عمارتهای هخامنشیان بهدلیل قرار داشتن در یکی از بهترین نقاط ایران در پای کوه رحمت یا مهر که میترا نیز خوانده میشد، بسیار خوش منظره بود و چشمانداز زیبایی به درهها و جلگههای اطراف داشت. داخل تخت جمشید محوطهای شبیه به شهرک بود و حد فاصل بین کاخها را خیابان کشی کرده بودند. طراحی داخلی تخت جمشید با توجه به معیارهای مهندسی و معماری امروز بسیار پیشرفته بوده است و در تقسیمبندی محلههای داخلی نظم و طراحی مدرن به چشم میخورد. کاخهای تخت جمشید کاربریهای متفاوتی داشتند و از هرکدام از آنها در مراسم و جشنهای مختلفی استفاده میشد. سیستم لوله کشی آب و فاضلاب در تخت جمشید از جالب توجهترین نکات معماری به شمار میرود. بین خیابانها آبراههها به شکلی حفاری شده بودند که آب باران و آبهای جاری در آنها روان و از داخل کانالها در مسیر مشخص هدایت میشدند. بهطور کلی، معماری بنای کاخها، تزیینات داخلی، محوطه سازی تخت جمشید، سبک شهرسازی، تفکیک مناطق مسکونی از سکونتگاه شاهی و طراحی تخت جمشید، با توجه به معیارهای امروزی و پس از گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال، سندی پر افتخار از ایران باستان است.
قدمت تخت جمشید : قدمت بناهای تخت جمشید از ۲۵۰۰ سال فراتر میرود. در نقاطی از ایران آثار تاریخی به جا مانده از ایلامیان و حکومتهای اولیه در ایران باستان کشف شده است؛ اما تخت جمشید را با توجه به عظمت و شکوه بالایی که دارد، میتوان برجستهترین اثر تاریخی از دوران باستان در ایران دانست. شهرت تخت جمشید جهانی است و در بسیاری از موزههای معروف جهان از نمونه آثار کشف شده در تخت جمشید نگهداری میشود. گرچه تخت جمشید در کشور ایران قرار دارد، بهلحاظ ظرفیتهای برجسته تاریخی و دارا بودن نشانههایی از قدیمیترین تمدنهای تاریخی، گنجینهای عظیم برای تمام مردم دنیا به شمار میرود. ازاینرو، نام تخت جمشید بهعنوان دومین اثر تاریخی و فرهنگی در ایران، در سال ۱۹۷۹ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
مسجد خانم زنجان
مسجد و مدرسه خانم از جاهای دیدنی زنجان به شمار میرود و در سبزه میدان شهر قرار گرفته است. کتیبهای در سردر مسجد مدرسه زنجان است که نشان از تاریخ ساخت بنا دارد. در این کتیبه سال ۱۳۲۳ هجری قمری سال ساخت بنا و بانی آن جمیله خانم ذوالفقاری آورده شده است. در کتیبه نوشته شده که معماری بنای مسجد مدرسه خانم استاد اسماعیل بنا بوده است. با توضیحات کتیبه میتوان چنین برداشت کرد که مسجد مدرسه خانم به سفارش جمیله خانم دختر حسینقلی خان سرداری معروف به ذوالفقاری یکی از بانوان صاحب شان و متمکن در اواخر دوره قاجار و توسط استاد اسماعیل بنا ساخته شده است. طبق وقفنامه باقی مانده که در ۲۲ محرم سال ۱۳۲۶ هجری قمری تنظیم شده است، جمیله خانم ذوالفقاری پیش از اتمام بنا وفات یافته و دختر خود با نام قمرتاج خانم را بهعنوان اولین متولی مسجد مدرسه برگزیده است. به این ترتیب میتوان گفت مسجد مدرسه، نام خود را با عنوان «خانم» از نام بانیان خود گرفته است. ساخت مساجد و مدارس و بناهای عامالمنفعه از سوی بانوان متدین و مقتدر در طول تاریخ ایران سابقهای طولانی دارد،که این مسجد مدرسه تنها نمونهای از آن است.
مسجد و مدرسه خانم جایگاه خاص و منحصر بفردی در معماری ایرانی-اسلامی دارد. در میان آثار تاریخی برجای مانده در کشور، این جایگاه خاص از یک سو از نقطه نظر سبک معماری، شیوه و تکنیک تزئینی است که به بهترین شکل گویای معماری دوره قاجار است. بررسی معماری بنای مسجد مدرسه خانم نشان میدهد که بنای مزبور مسجد-مدرسه بوده و قسمت اعظم مساحت آن به فضای مدرسه اختصاص یافته است. بنا از آثار دوره قاجار است که طبق کتیبه موجود در نیمه اول قرن چهاردهم ساخته شده است. فضاهای تشکیل دهنده مسجد شامل صحن، شبستان تابستانی و زمستانی، حجرهها، سردر و دو مناره زیبا است. ورودی مسجد، دارای پلان U شکل است بهطوریکه حس دعوتکنندگی را به افراد القا میکند. مسجد دارای دربی چوبی و همچنین طاقنماهایی در جدارهها با تزئینات آجر و کاشی است. قسمت مسجد بنا منارههایی قطور و کوتاه بر فراز سردر دارد که تزیینات بدیع آجر و کاشی را در خود دارد و قابل مقایسه با منارههای مدرسه سپهسالار قدیم تهران است. حجرههای مدرسه در سه جبهه شمالی، شرقی و غربی بنا قرار گرفتهاند و هریک ایوانچه ای در مقابل خود دارند. جبهه جنوبی حیاط شبستان طویلی دارد که یک ردیف ستون آجری در میانه آن قرار دارد. اتاق در طرف شرقی شبستان فضای مدرسه است و از حیاط کوچک مجاور خود نور میگیرد.. شیوههای به کار رفته در معماری مسجد مدرسه خانم منحصرا از خصوصیات معماری دوره قاجار است. برای مثال تزیینات پرکار بخش بزرگی از درب ورودی، سطوح فوقانی حجرههای مشرف به میانسرا، نقوش هندسی موجود در آنها و رنگهای استفاده شده در بنا به بهترین شکل گویای معماری عصر قاجاریه است. نقوش هندسی مسجد مدرسه خانم در شهر زنجان، گل و بوته است که با رنگهای رایج در دوره قاجار یعنی رنگهای زرد، نارنجی، سیاه و سفید و صورتی رنگآمیزی شده است. این مسجد مدرسه در بافت تاریخی شهر زنجان، نمایانگر معماری قاجاری است. میانسرای مسجد خانم هشت ضلعی است که در ضلعهای شرقی، غربی و شمالی بنا ۱۲حجره برای سکونت طلاب علوم دینی ساخته شده است. صحن مسجد خانم دارای هندسه هشتضلعی است بهطوریکه اطراف آن را دوازده حجره تشکیل داده است. صحن دارای حوضی زیبا در وسط، به همراه چهار باغچه درختکاری شده در اطراف آن است. معماری به گونهای است که فضایی مطلوب و دلنشین از ترکیب فضای سبز در کنار کاشیهای رنگارنگ به وجود آمده است. حجرههای مسجد خانم که محل اقامت طلاب علوم دینی بودهاند، در اضلاع شمالی، شرقی و غربی مجموعه، ساخته شدهاند و دارای پنجرهها و درهای چوبی کندهکاری شده هستند. علاوه براین، به اندازه دو پله با ازاره سنگی از سطح زمین فاصله گرفتهاند. سردر شبستان از سمت میانسرا با کاشیهای زرد رنگ خودنمایی میکند. فضای داخلی، دارای ستونهایی با طرح مارپیچ سنگی و همچنین جدارهها و طاقهای نیمدایره آجری است. کاشیهای استفاده شده در این فضا، همانند جدارههای خارجی با رنگهای متنوع و قاجاری در کنار آجر اجرا شدهاند. داخل شبستان مسجد خانم، محرابی با طاق نیمدایره وجود داردکه با تزئینات شگفت و پرکار، از کاشی ساختهشده، بهطوریکه نگاهها را به سمت خود هدایت میکند. مسجد مدرسه خانم در تاریخ دهم اردیبهشت ماه در سال ۱۳۵۴ با شماره ثبت ۱۰۵۵ بهعنوان یکی از آثار تاریخی ایران ثبت ملی شد. برای بازدید از مسجد مدرسه خانم بهتر است بدانید که این بنای تاریخی در سبزه میدان شهر زنجان، خیابان قایمیه، کوچه فخیمالدوله قرار گرفته است.
دریاچه سقالکسار گیلان
روستای سقالکسار در فاصله بسیار کوتاهی از رشت، مکانی بینظیر با امکانات مناسب است. دریاچه سقالکسار، پاکترین دریاچه گیلان، شاید برای شما بسیار آشنا باشد؛ بله درست حدس زدید، این دریاچه لوکیشن فیلم ماهی و گربه است. در ادامه با ما همراه باشید تا شما را به سفری به میان این دریاچه نیلگون ببریم که آیینهای شفاف از زیباییهای اطراف است و انعکاس درختان انبوه در آن، آرامش و سکونی عجیب را به گردشگران هدیه میکند؛ چشماندازی که نمیتوان از آن چشم برداشت. روستای سقالکسار از توابع بخش مرکزی شهرستان رشت در استان گیلان است که در دهستان لاکان در ۱۶ کیلومتری جنوب شهر رشت (حدود نیمساعت از مرکز شهر) و در جاده جیرده قرار دارد. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ در این روستا که با نام «سالکه سار» نیز شناخته میشود، ۶۸۹ نفر زندگی میکنند. روستای سقالکسار در ارتفاع ۵۰ متری از سطح دریا واقع شده است و آبوهوایی معتدل دارد. فاصله روستای سقالکسار تا تهران ۳۲۴ کیلومتر است و برای رسیدن به آن باید حدود چهار ساعت و نیم رانندگی کنید. در اطراف مزار آقا سید شریف در نزدیکی شهرستان شفت، دریاچههای متعدد و جاذبههای طبیعی بسیاری وجود دارند که دارای طبیعت بکر و هیجانانگیزی هستند. سد خاکی سقالکسار، بزرگترین دریاچه این منطقه و دلیل شهرت این روستا است. مردم مهربان و خونگرم روستای سقالکسار اغلب به کشاورزی، دامپروری، زراعت برنج و پرورش ماهی مشغول هستند و شما بهمحض ورود به روستا با مزارع برنج و خوشههای طلایی رنگ و عطر دلانگیز شالی روبهرو میشوید.
بهدلیل توجه مردم بومی به نظافت دریاچه سقالکسار و محیط اطراف آن در این منطقه زبالهها به چشم نمیآیند. به همین دلیل لقب پاکترین دریاچه گیلان را به سقالکسار اختصاص دادهاند. البته یک رسم جالب نیز در این دریاچه وجود دارد. در زمان ورود به سد خاکی سقالکسار، یک کیسه زباله به شما داده میشود و اگر شما زبالههای خود را در طبیعت رها نکنید و در هنگام بازگشت این کیسه زباله را بهصورت پر به نگهبانی تحویل دهید، بیش از ۵۰ درصد مبلغ ورودی به شما بازگردانده میشود. این طرح توسط شورای اسلامی این روستا از سال ۱۳۹۰ اجرایی و سبب تشویق مردم شد تا زبالههای خود را در این مکان پاک نریزند. متاسفانه شنیدهها حاکی از این است که این رسم در حال کمرنگ شدن است و طرفداران پیشین را ندارد. جالب است بدانید که از این زبالهها در تهیه ورمیکمپوست استفاده میشود. ورمیکمپوست متشکل از ورمی (کرم خاکی) و کمپوست (کود آلی) است که از فعالیت کرم خاکی حاصل میشود.
درباره وجه تسمیه سقالکسار چند نظریه وجود دارد؛ در نظریه اول گفته میشود که واژه سقالکسار از سه واژه سقا، لک و سار تشکیل شده است. سقا بهمعنای محل آبخوری و لک و سار نام دو پرنده زیبا است که دریاچه آنها را سیراب میکند. پس این واژه به «محل آبخوری لک و سار» ترجمه میشود. به نظر میرسد که این وجه تسمیه اصلی سقالکسار باشد؛ زیرا در گذشته پرندگان بسیاری به نام سار (سیتی، لکلک و غیره) برای آب خوردن به این روستا مهاجرت میکردند؛ البته در آن زمان، سد خاکی وجود نداشت و آنها از چشمه روستا آب میخوردند. طبق نظریه دوم، سقالک معرب شده «سیالخ» بهمعنای خار سه پهلو است و سار، معنی سر را میدهد. به این ترتیب معنی سقالکسار، «سرِ خار سه پهلو» است. نظریه سوم نیز میگوید که سقالک به معنی تپه است و ترکیب آن با «ار» معنای بالای تپه را میدهد.
در کنار روستای سقالکسار یک سد خاکی به همین نام وجود دارد که دریاچهای بینظیر و بیبدیل را در منطقه جنگلی و در احاطه انبوهی از درختهای سر به آسمان کشیده بلوط پدید آورده است. این دریاچه با مساحت ۱۵ هکتار، ۶۰۰ متر طول و ۵۰۰ متر عرض دارد و گردشگران را از دور و نزدیک بهسمت خود میکشاند. ارتفاع دریاچه سقالکسار از سطح دریا ۶۴ متر است و آب آن از ریزشهای جوی و چشمهساران منطقه تامین میشود. سد خاکی سقالکسار از ابتدا در این روستا وجود نداشت و بر اثر تلاش یکی از اهالی روستا به نام جعفر خوشحال احداث شد. آقای خوشحال که کشاورز بود در سال ۱۳۶۲ در این روستا بهعنوان کشاورز نمونه انتخاب شد و برای دیدار از ریاست جمهوری به تهران رفت. مسئولان در تهران از وی خواستند که تقاضای خود را مطرح کند. او نیز بهدلیل خشکسالیهای آن سالها از آنها تقاضا کرد که یک سد خاکی در روستا احداث کنند تا مشکل آبیاری زمینهای کشاورزی برنج و چای حل شود. به این ترتیب سد خاکی سقالکسار ساخته شد. تندیسی از این کشاورز جهت تشکر از زحمتهای وی در ورودی سد خاکی بنا شده است.
- آدرس: استان گیلان، رشت، فلکه انتظام، ۱۰ کیلومتری جاده جیرده، بعد از بقعه آقاسید شریف، روستای سقالکسار
قبر جنرال در بوشهر
بوشهر از شهرهای بندری جنوب غربی ایران است که تاریخ بسیاری به خود دیده است. این شهر که از سالهای دور به دلیل اهمیت تجاری مورد توجه انگلستان قرار گرفته بود چندین بار مورد هجوم و اشغال این مردمان استعمارگر قرار گرفت. از همان زمان نشانههایی از حضور انگلیسیها در میان مردم بوشهر باقی ماند. از ورود کلمات انگلیسی به زبان گرفته تا نمادها و معماریهایی به سبک انگلیسی که در سطح شهر ساخته شدند. قبر جنرال نیز یکی از آثار باقی مانده از دوران اشغال بوشهر توسط انگلیسیها در دوران قاجار است که امروزه به یک جاذبه گردشگری و دیدنی تبدیل شده است. قبر جنرال یا قبر جرنیل که تلفظ محلی عبارت قبر ژنرال است، از جاهای دیدنی بوشهر به شمار میرود و آرامگاه یک ژنرال انگلیسی در محله سنگی است. این آرامگاه به شکل ابلیسک ساخته شده است. ابلیسک، ستون سنگی چهارگوش و بلندی است با نوک هرمی که گفته میشود برگزیدن شکل هرم برای همانندسازی با یک پرتوی سنگ شده قرص خورشید بوده است. این بنا در معماری مصر باستان، آشور و روم باستان به کار رفته است. در دوران نوین نیز این بنا در شماری از میدانهای اصلی اروپا و آمریکا وجود دارد.
احتمال داده میشود که این آرامگاه مدفن یکی از فرماندهان ارتش انگلستان باشد که در لشکرکشی بریتانیا به جنوب ایران، در واقعه هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی به دست نیروهای ایرانی کشته شد. نام این ژنرال انگلیسی به درستی روشن نیست و بر سر آن میان گزارشنویسان اختلاف است. برخی این مقبره را مدفن ژنرال اترام دانستهاند و برخی آن را متعلق به ژنرال استاکر ذکر کردهاند. در حالی که ژنرال استاکر در جنگ کشته نشد، بلکه در ۴ فروردین ۱۲۳۶ در بوشهر خودکشی کرد. ژنرال اترام نیز در کلیسای وستمینستر در بریتانیا مدفون است. نویسنده فرهنگ بوشهر حدس میزند که این، مقبره ژنرال استاپفورد است که در جنگ خوشاب در ۱۹ بهمن ۱۲۳۵ کشته شد.
در این جنگ بوشهر به تصرف قوای انگلیس در آمد. انگلیسیها برای دفن کشتههای خود در گوشه دنجی از بوشهر در میان انبوه نخلهای سر به فلک کشیده قطعه کنونی را انتخاب کردند و این بنای یاد بود را برای آنها ساختند. این سازه در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شماره ثبت ۱۸۶۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.