ایرانشناسی
دروازه درب کوشک قزوین
این روزها پیش از ورود به هر شهر تابلوی سبزی را کنار جاده میبینیم که به ما خوشآمد میگوید؛ ولی سالها پیش مردم هنگام ورود به شهر یا خروج از آن، از بنایی دلربا میگذشتند که آجر به آجر آن با هنر چیده شده بود. آن قدیمها دور تا دور شهر قزوین حصار و دروازه بوده است تا امن بماند. در نیمهی قرن سوم هجری هفت دروازه داشته که مردم از آن دروازهها رفت و آمد میکردند. تعداد دروازهها در دورهی قاجار به ۹ عدد میرسد که حصارها آنها را به هم پیوند میداده است. این دروازهها عبارت بودند از: پنبه ریسه، راه کوشک، شیخ آباد، رشت، مغلاوک، خندقبار، شاهزاده حسین، مصلی، تهران اما آنچه اکنون به جا مانده دو دروازه است: یکی «دروازه تهران» در جنوب شهر است و دیگری «دروازهی درب کوشک»، میراثی از دورهی قاجار که در شمال شهر است و از جاهای دیدنی قزوین به شمار میآید. دروازه تهران بنایی آجری است که یک سر در اصلی با قوس تیزه دار و ارتفاع و عرض نسبتا زیاد دارد و در دو سوی آن درهایی کوتاه تر با طاق آهنگ نیم دایره ساخته اند که هشت گلدسته بر فراز آنها قرار گرفته است. نمای دروازه از دو طرف دارای تزئینات کاشی کاری بوده ورودی اصلی نیز از کاسه بندی و رسمی بندی نفیسی برخورداراست. در زمان قاجاریه دروازهی درب کوشک به سمت الموت، رودبار و به طرف کوشک و شکارگاههای شمال قزوین باز میشده است. ورودی درب کوشک بهشکل نیمدایره است و از نوع قوس کلیل است. نمایی از دروازه که رو به شهر است، تزیین نشده و نمایی آجری دارد. اما نمای رو به بیرونِ آن کاشیکاری و رسمیبندی شده است. این کاشیکاری در زمان فرمانروایی عضدالملک قاجار انجام شده است. در قزوین کنونی درب کوشک در انتهای خیابان آزادی یا نادری قدیم قرار گرفته است. دروازه تهران قدیم شهر قزوین نیز از دیگر دروازه هایی از این نوع است ولی در سال ۱۳۴۸كاشی كاری مجدد شده و مورد مرمت و باز سازی قرار گرفت و این اثر در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۵۴ با شمارهٔ ۳۹۲ بهعنوان یكی از آثار ملی ایران ثبت به ثبت رسیدهاست.
مرداب هسل مازندران
مرداب هسل یا تالاب کنیچال یکی از جاذبههای شگفتانگیز چالوس است که همچون زیبایی خفته در میان جنگلی سرسبز با درختان سربه فلک کشیده و انبوه پنهان است. برای رسیدن به این مرداب رویایی و زیبا باید در دل جنگلی سحرانگیز پیادهروی کنید و هرچه بهسمت آن پیش بروید، متوجه اسیدی شدن و ترش مزه بودن هوا خواهید شد و این نوید دهنده نزدیک شدن به این مکان شگفتانگیز است. وقتی به مرداب هسل برسید، خواهید دید که درختان و گیاهان همچون مرواریدی آن را احاطه کردند و جلوه و زیبایی خاصی به آن بخشیدهاند. این مرداب در ارتفاع ۲۵۰ متری از سطح دریا قرار دارد و مساحت آن در زمانی که بیشترین آب را دارد، کمتر از یک هکتار است. در مطالعات و اندازهگیریهای سال ۱۳۸۵، مساحت مرداب حدود ۳,۸۰۰ متر بوده است. عمق آب در این بازه در عمیقترین نقطه که در سمت جنوب غربی قرار داشت، ۲/۳۰ متر و عمق آن با اتکا به داغآب موجود بر تنه درختان و سنگها در زمان ظرفیت کامل ۴/۴۰ متر بوده است. در گذشته حجم آب هسل بیشتر بود و در بعضی از نقاط عمق به بیش از ۱۵ متر نیز میرسید. آب مرداب هسل از کف و کانون آن میجوشد و هیچ رود یا جویباری به آن نمیریزد. در پایین دست تالاب چشمهای از زیر درختی کهنسال میجوشد و در واقع این چشمه زیرآب هسل محسوب میشود. در سمت شرقی مرداب شیاری وجود دارد که هنگامی که بهندرت آب سر ریز میکند، از آن شیار بهسمت دره چالوس رود سرازیر میشود. پرحجمترین آب موجود در مرداب هسل از ریزش بارانهای موسمی است که در نیمه دوم فصل پاییز آغاز میشود و تا اواسط بهار ادامه مییابد. این مرداب در بعضی از سالها کم آب میشود و آب آن تاکف فرو مینشیند.
در مرداب هسل گویی زندگی ساکن است و زمان در آرامش و سکون سپری میشود. در این مرداب هیچ موج و حرکت آبی وجود ندارد و سطح آن بهاندازه نیم سانتیمتر با جلبک پوشیده شده و هیچ جای درزی باقی نمانده است. این جلبکها در قسمتهایی که زیر سایه درختان قرار دارند به رنگ سبز دیده میشوند و هرچه به کانون مرداب نزدیکتر میشوند نارنجی و در نهایت در برابر نور خوشید به رنگ سرخ روشن در آمده و جلوهگری میکنند. مرداب هسل در گذشته زیستگاه جانوران و حیوانات متعددی بوده است؛ اما امروزه با برهم خوردن اکوسیستم مرداب، این گونهها دیگر دیده نمیشوند یا کمتر هستند. شاید دلیل این اتفاق باز شدن پای گردشگران به این منطقه با احداث جاده در دل جنگل باشد. لاکپشتها، وزغها و زالوها از جمله جاندارانی هستند که در هسل زندگی میکردند؛ ولی اکنون کمتر به چشم میخورند. در این مرداب ماهی زندگی نمیکند؛ اما زیستگاه ایدئالی برای دوزیستان است. این مکان در گذشته آبشخور حیواناتی چون یوزپلنگ و پلنگ نیز بوده است. منطقه مرداب هسل قبل از ملی شدن جنگلها و مراتع آن، از چراگاههای احشام مردمان روستاهای سینوا، طلاجو و سینوا چشمه بود. درختان ممرز، انجیلی، راش، داغداغان، آزاد، شمشاد و بعضی درختان میوه جنگلی مانند سیب ترش جنگلی، انگور جنگلی، انجیر، انار و انواعی از گیاهان دارویی مثل بابونه، فشکی واش، زِمِنج پوشش گیاهی مرداب هسل را تشکیل میدهند.
وجه تسمیه مرداب هسل : مرداب هسل به نامهای متعددی چون کنیچال، کنّو چال، گَن اُچال، مِهاز چال، مشل و هسل شناخته میشود که از این میان، اسامی مشل و هسل معروفترند. واژه هسل نیز به معنی آب راکد و آبگیر فصلی است و در گویش تبری کلارستاقی برای هر آبگیری از این کلمه استفاده میکنند. مرداب هسل یکی از جاهای دیدنی چالوس استان مازندران است. این مرداب در جنوب دو روستای طلاجو و سینوا در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی شهر چالوس، ۱۵ کیلومتری شمال غربی شهر مرزن آباد و در عمق جنگل معروف مشل موزی قرار دارد. جنگل مشل موزی به نامهای مشعل، فین یا محمد آباد نیز شناخته میشود. این جنگل از جنوب به جنگلهای سوته لار و منطقه کردشت، از شمال و شمال غرب به گاوسرای قدیمی مشعل و منطقه مشعل موزی و از مشرق به منطقه مشعل لات منتهی میشود.
برای دسترسی به مرداب هسل، ۱۰ کیلومتر مانده به شهر چالوس بعد از پلیس راه، اولین فرعی خاکی را پیش بگیرید که جادهای جنگلی است و بهسمت روستای سینوا میرود. در این مسیر، بعد از عبور از پل رودخانه (یعنی مسافتی حدود ۳۰۰ متر)، به یک دوراهی میرسید که باید مسیر سمت راست را انتخاب کنید تا به مرداب رویایی هسل برسید. بعد از رسیدن به نزدیکی مرداب هسل باید خودروی خود را پارک کنید و بقیه مسیر را با یک پیادهروی سبک در حدود ۴۵ دقیقه در دل جنگل ادامه دهید. اگر اهل پیادهروی نیستید یا برایتان سخت است، میتوانید با خودروهای آفرود، وانت و نیسان مردم محلی منطقه این راه را تا پای مرداب طی کنید. با توجه به دشوار نبودن مسیر پیادهروی، پیشنهاد میکنیم که قدمزدن در جنگل و تماشای زیباییها و لذت بردن از هوای روحانگیز آن را از دست ندهید.
مرداب هسل در پاییز : پیشنهاد میکنیم اگر عاشق شاه فصلها هستید، در پاییز به تماشای مرداب هسل بروید. در فصل پاییز این مرداب به مانند تابلوی رنگارنگ و چشمنوازی از طبیعت است. در پاییز زیبایی هسل دوچندان میشود و مهمانی از رنگهای قرمز، صورتی و نارنجی در آن برپا میشود.
مرداب هسل در زمستان : مرداب هسل در فصل زمستان نیز جلوه و زیبایی خاص خود را دارد و همچنان میتوانید آن را به رنگهای صورتی و نارنجی مشاهده کنید. در این فصل شاخههای بسیاری از درختان انجیلی و ممرز (یا کُرزِل) همچنان سبز هستند؛ انبوهی از گیاهان درختزی معروف مثل «دارواش» نیز سرسبزی سر شاخهها را حفظ میکنند.
مقبره شیخ امین الدین جبرائیل(بقعه کلخوران)
یکی از دیدنیهایی که در سفر به اردبیل ارزش بازدید دارد، آرامگاه شیخ کلخوران است. این بقعه با کمی فاصله از مرکز شهر اردبیل قرار گرفته و دوستداران معماری و تاریخ از آن دیدن میکنند. آرامگاه امینالدین جبرائیل معماری چشمگیر و کاشیکاری، گچبری و نقاشیهای دیدنی و هنرمندانهای دارد. مدفن پدر شیخ صفیالدین، از اجداد پادشاهان صفوی است . این بنای تاریخی به قرن دهم هجری قمری تعلق دارد و در روستای کلخوران، در سه کیلومتری اردبیل قرار گرفته است. بنای مقبره بهصورت هشت ضلعی است و در میان یک باغ قرار دارد. تزیینات و نقاشیهای مقبره در دوران حکومت صفویان صورت گرفته است و در دورههای مختلف، بخشهایی به این بنای کهن افزودهاند. از دیگر تزیینات بنا میتوان به گچبری، مقرنسکاری و کاشیکاری اشاره کرد. این آرامگاه قبلا خارج شهر و در روستای کلخوران قرار داشت، ولی اکنون دیگر به شهر چسبیده است. کافی است از خیابان حسینیه وارد خیابان ریاحی شوید و آن را ادامه دهید تا به خیابان شیخ جبرئیل برسید. در انتهای این خیابان بقعه شیخ جبرائیل را خواهید دید. از آرامگاه شیخ صفی تا بقعه شیخ کلخوران کمتر از ۹ کیلومتر فاصله است. قدمت بنای مقبره شیخ جبرائیل به سال ۹۸۱ خورشیدی میرسد. تاریخ ساخت بنا را از کتیبهای میشود فهمید که در میان مقرنسهای شمال غربی گنبد قرار گرفته است. در این کتیبه نام طاهر بن سلطان محمد نقاش هم دیده میشود. این بنا حیاط، رواق، ایوان، حجره و غرفه دارد. آرامگاه را در حیاط بزرگی معروف به باغ شیخ پیدا میکنید. در باغ شیخ چند بقعه و قبر پر نقش و نگار دیگر هم دیده میشود. حیاط چهارگوش است، ورودی و خروجی دارد و بقعه شیخ کلخوران در وسط آن قرار گرفته است.
نمای بیرونی آرامگاه، آجری و بسیار چشمنواز است. سقف بنا مسطح است و در وسط گنبد آجری زیبایی دارد. یکی از جذابیتهای این بنا، منبتکاری بین رواق و بقعه است که بسیار هنرمندانه انجام شده است. روی در چوبی ورودی هم منبتکاریهای استادانهای بهچشم میخورد و شعرهایی به شکل برجسته روی آن دیده میشود. وارد آرامگاه که میشوید، صندوق چوبی در وسط میبینید. دور تا دور آن دیوارها کاشیکاری شدهاند. کاشیها بهرنگ آبی فیروزهایست و آبی تیره و طلایی هم میان آنها دیده میشود. بالای کاشیکاری، نوشتههایی به خط کوفی دیده میشود که هنرمندانه و دیدنیست. دیوارهای بقعه از دو جدار توخالی تشکیل شدهاند که در نوع خود شاهکاری بهحساب میآیند. حالا سرتان را بلند کنید و گنبد زیبای آرامگاه را ببینید که مقرنسهای آن از هنرهای برجسته معماری دورهی صفوی بهشمار میروند. هرچند از پوشش بیرونی گنبد مراقبت نشده و در اثر رطوبت آسیب زیادی دیده، پوشش داخلی زیبایش هنوز تماشاییست. با توجه به ارزش تاریخی و معماری، مقبره شیخ امین الدین جبرائیل در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شماره ثبت ۶۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.
آبگرم دیگ رستم خراسان جنوبی
در فاصله ۲۴۰ کیلومتری از طبس بعد از روستای نایبند و به فاصله ۱۰ کیلومتر به سمت راور، چشمه ای کوچک به نام آبگرم دیگ رستم وجود دارد که آبی گوگردی در آن جریان دارد. درجه حرارات آب چشمه آنقدر بالاست که بیشتر از چند ثانیه نمی توان دست را در آن نگه داشت. درست در کنار این چشمه سبز و سوزان ، چشمه دیگری می جوشد که آب آن سفید رنگ و کاملا خنک است . حرارت آب این چشمه در محل جوشش آن بسیار بالاست اما پس از طی حدود ۲۰۰ متر که گرمای خود را از دست می دهد به داخل استخری هدایت می شود که می توان در آن شنا کرد. از این چشمه به دلیل حرارت و املاح موجود در آن برای رفع دردهای رماتیسمی و آب درمانی استفاده می شود. در نزدیکی این چشمه و در داخل کویر سطحی وسیع پوشیده از سنگ های آتشفشانی از نوع بازالت است که در این منطقه آتشفشانی دیده نمی شود و این سنگها به دلیل جابهجایی گسل نایبند در اواخر دوران دوم زمین شناسی به بیرون پرتاب و در سطح وسیعی از زمین پراکنده شده است. دوره نئوژن یکی از تقسیمات دوران سوم زمین شناسی (نوزیستی یا سنوزوئیک) است که بازه زمانی در حدود ۲۰ میلیون سال را در بر میگیرد . نامگذاری این چشمه به دلیل صدای قل قل آبی است که در حفره های لابلای سنگ های آتشفشانی و از زیر صخره های سنگی به گوش می رسد و انسان را به یاد دیگ جوش آب می اندازد و نام های اسطوره ای همچون سلیمان، جمشید، رستم و … به خود می گرفت این چشمه نیز در نزد مردم محلی به نام دیگ رستم نامیده شده است. آبگرم دیگ رستم با شماره ۳۲۶ در فهرست میراث طبیعی ملی به ثبت رسید.
دریاچه سقالکسار گیلان
روستای سقالکسار در فاصله بسیار کوتاهی از رشت، مکانی بینظیر با امکانات مناسب است. دریاچه سقالکسار، پاکترین دریاچه گیلان، شاید برای شما بسیار آشنا باشد؛ بله درست حدس زدید، این دریاچه لوکیشن فیلم ماهی و گربه است. در ادامه با ما همراه باشید تا شما را به سفری به میان این دریاچه نیلگون ببریم که آیینهای شفاف از زیباییهای اطراف است و انعکاس درختان انبوه در آن، آرامش و سکونی عجیب را به گردشگران هدیه میکند؛ چشماندازی که نمیتوان از آن چشم برداشت. روستای سقالکسار از توابع بخش مرکزی شهرستان رشت در استان گیلان است که در دهستان لاکان در ۱۶ کیلومتری جنوب شهر رشت (حدود نیمساعت از مرکز شهر) و در جاده جیرده قرار دارد. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ در این روستا که با نام «سالکه سار» نیز شناخته میشود، ۶۸۹ نفر زندگی میکنند. روستای سقالکسار در ارتفاع ۵۰ متری از سطح دریا واقع شده است و آبوهوایی معتدل دارد. فاصله روستای سقالکسار تا تهران ۳۲۴ کیلومتر است و برای رسیدن به آن باید حدود چهار ساعت و نیم رانندگی کنید. در اطراف مزار آقا سید شریف در نزدیکی شهرستان شفت، دریاچههای متعدد و جاذبههای طبیعی بسیاری وجود دارند که دارای طبیعت بکر و هیجانانگیزی هستند. سد خاکی سقالکسار، بزرگترین دریاچه این منطقه و دلیل شهرت این روستا است. مردم مهربان و خونگرم روستای سقالکسار اغلب به کشاورزی، دامپروری، زراعت برنج و پرورش ماهی مشغول هستند و شما بهمحض ورود به روستا با مزارع برنج و خوشههای طلایی رنگ و عطر دلانگیز شالی روبهرو میشوید.
بهدلیل توجه مردم بومی به نظافت دریاچه سقالکسار و محیط اطراف آن در این منطقه زبالهها به چشم نمیآیند. به همین دلیل لقب پاکترین دریاچه گیلان را به سقالکسار اختصاص دادهاند. البته یک رسم جالب نیز در این دریاچه وجود دارد. در زمان ورود به سد خاکی سقالکسار، یک کیسه زباله به شما داده میشود و اگر شما زبالههای خود را در طبیعت رها نکنید و در هنگام بازگشت این کیسه زباله را بهصورت پر به نگهبانی تحویل دهید، بیش از ۵۰ درصد مبلغ ورودی به شما بازگردانده میشود. این طرح توسط شورای اسلامی این روستا از سال ۱۳۹۰ اجرایی و سبب تشویق مردم شد تا زبالههای خود را در این مکان پاک نریزند. متاسفانه شنیدهها حاکی از این است که این رسم در حال کمرنگ شدن است و طرفداران پیشین را ندارد. جالب است بدانید که از این زبالهها در تهیه ورمیکمپوست استفاده میشود. ورمیکمپوست متشکل از ورمی (کرم خاکی) و کمپوست (کود آلی) است که از فعالیت کرم خاکی حاصل میشود.
درباره وجه تسمیه سقالکسار چند نظریه وجود دارد؛ در نظریه اول گفته میشود که واژه سقالکسار از سه واژه سقا، لک و سار تشکیل شده است. سقا بهمعنای محل آبخوری و لک و سار نام دو پرنده زیبا است که دریاچه آنها را سیراب میکند. پس این واژه به «محل آبخوری لک و سار» ترجمه میشود. به نظر میرسد که این وجه تسمیه اصلی سقالکسار باشد؛ زیرا در گذشته پرندگان بسیاری به نام سار (سیتی، لکلک و غیره) برای آب خوردن به این روستا مهاجرت میکردند؛ البته در آن زمان، سد خاکی وجود نداشت و آنها از چشمه روستا آب میخوردند. طبق نظریه دوم، سقالک معرب شده «سیالخ» بهمعنای خار سه پهلو است و سار، معنی سر را میدهد. به این ترتیب معنی سقالکسار، «سرِ خار سه پهلو» است. نظریه سوم نیز میگوید که سقالک به معنی تپه است و ترکیب آن با «ار» معنای بالای تپه را میدهد.
در کنار روستای سقالکسار یک سد خاکی به همین نام وجود دارد که دریاچهای بینظیر و بیبدیل را در منطقه جنگلی و در احاطه انبوهی از درختهای سر به آسمان کشیده بلوط پدید آورده است. این دریاچه با مساحت ۱۵ هکتار، ۶۰۰ متر طول و ۵۰۰ متر عرض دارد و گردشگران را از دور و نزدیک بهسمت خود میکشاند. ارتفاع دریاچه سقالکسار از سطح دریا ۶۴ متر است و آب آن از ریزشهای جوی و چشمهساران منطقه تامین میشود. سد خاکی سقالکسار از ابتدا در این روستا وجود نداشت و بر اثر تلاش یکی از اهالی روستا به نام جعفر خوشحال احداث شد. آقای خوشحال که کشاورز بود در سال ۱۳۶۲ در این روستا بهعنوان کشاورز نمونه انتخاب شد و برای دیدار از ریاست جمهوری به تهران رفت. مسئولان در تهران از وی خواستند که تقاضای خود را مطرح کند. او نیز بهدلیل خشکسالیهای آن سالها از آنها تقاضا کرد که یک سد خاکی در روستا احداث کنند تا مشکل آبیاری زمینهای کشاورزی برنج و چای حل شود. به این ترتیب سد خاکی سقالکسار ساخته شد. تندیسی از این کشاورز جهت تشکر از زحمتهای وی در ورودی سد خاکی بنا شده است.
- آدرس: استان گیلان، رشت، فلکه انتظام، ۱۰ کیلومتری جاده جیرده، بعد از بقعه آقاسید شریف، روستای سقالکسار