بزرگترین
شاه نشین لرستان
عنوان بزرگترین تپه باستانی لرستان را تپه «باباجان» با خود یدک می کشد که در دشت سبز دلفان قد برافراشته و هویت و میراث کهن ایرانی را روایت می کند. تپه ای با شهرت جهانی که معماری و آثار بدست آمده از آن، فصل مهمی در مطالعات تمدن ایران به شمار می رود. این محوطه باستانی در پنج کیلومتری غرب نورآباد مرکز شهرستان دلفان واقع شده و نخستین بار توسط “گلر گاف مید” از دانشگاه لندن در فاصله سال های ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۷ مورد کاوش قرار گرفت و یک تپه مرکزی و چندین تپه در غرب و شرق آن کشف شد که البته تاکنون تنها تپه مرکزی و شرقی آن مورد برسی باستان شناسان قرار گرفته است. در بررسی های اولیه چهار دوره تاریخی و پیش از تاریخ مربوط به دوره های ماد، هخامنشیان، قرن نهم تا هشتم قبل از میلاد و هزاره سوم قبل از میلاد در تپه شناسایی شد و نشان داد که ساکنان این ناحیه در دو سده نهم و هشتم پیش از میلاد مهاجران آریائی بوده اند که از شمال به لرستان رفته و در ده کوچکی با خانه های کوچک سنگی در دامنه تپه باباجان مستقر شدند. کم کم منطقه باباجان اهمیت سوق الجیشی پیدا کرد و مقری شد برای ساخت بناهایی که عمر آنها تا هزاره قبل از میلاد هم می رسد.
تمدن های لایه ای : در طبقه سوم تپه، باستان شناسان خانه هایی را دیدند که پی آنها از سنگ و دیوارها خشتی بود و سقفها از چوب ساخته می شد. خانه های طبقه دوم نیز به همین صورت بود ولی با ابعاد بسیار بزرگتر که کف اتاقهایشان سنگ فرش بود. معماری طبقه اول باباجان اما همانند طبقه چهار تپه حسنلو است و قطر ۲متری دیوارهایش نشان می دهد که خانه ها دو طبقه بوده اند. در حقیقت طبقه یک باباجان نشان دهنده انتقال سبک معماری حسنلو۴ به سمت فارس است. اولین طبقه تپه اگرچه از نظر ساختمانی شبیه طبقه دوم است اما یک تفاوت مهم دارد و آن این که طبق گواهی اشیای به دست آمده در این قسمت، ساکنان آن از نظر فرهنگ واجتماع متمدن تر بوده اند.
تپه های اشرافی : در تپه شرقی باباجان که شکلی مخروطی با عرض ۸۵ متر دارد، دو ساختمان با پلکان های هم عصر دوره ماد و یک ساختمان دیگر مربوط به قرن نهم وهشتم پیش از میلاد کشف شده است. اما مهم تر از آن، اتاقی منقوش کشف شده است که ستونهای آن چوبی است و پایه های این ستون ها سنگی هستند. دیوارهای رنگی، پایه ستونهای قرمز و پنجره های کاذبی که در بالای دیوارها ساخته بودند، نشان می دهد که این اتاق یکی از مهم ترین و اشرافی ترین بخش های تپه بوده است. در این اتاق حدود دویست آجر منقوش نیز کشف شد که ظاهرا به یک کتیبه تزیینی تعلق داشته اند. این آجرها در تزئین سطوح جانبی اتاق منقوش که گفته می شود ،یا یک تحفه گاه شاهی ویا پرستشگاه بوده بکار رفته اند. در حال حاضر دو نمونه از این آجرها در موزه های اشمولین و بریتانیای انگلستان وتعدادی نیز در موزه ملی ایران نگهداری می شوند. تپه مرکزی اما بیضی شکل است ظاهرا مرکز سکونت افراد در هزاره نخست پیش از میلاد بوده است. حیاط مرکزی در این لایه به یک سرسرای ستون دار مبدل شده و بجای برجهای گوشه حیاط اتاق های پذیرایی بزرگ دیگری ساخته و در غرب بنا امتداد یافته و اضلاع یک شاه نشین کوچک که به گوشواره های سنگی تزئینی مزین شده بوجود آورده اند. استفاده از سرسرای ستون دار و برج های کنجدار با رواق های ستون دار جناحی در کنار ساختمان ها از وبژگی های معماری درباری هخامنشی است که احتمال مراحل اولیه رواق پاسارگاد را مجسم می سازد. در حقیقت نماهای کشف شده از پلان های بناهای مختلف در لایه های تپه مرکزی مانند دژ و بارو، تالار و سرسرا، اتاق پادشاه و اتاقک های که محل مراسم مذهبی یا معبد گونه بوده واتاق های ساده در اطراف حیاط مرکزی همگی نمونه های روشنی از معماری اولیه ایرانی است که بعدها تاثیرات این شیوه معماری را در دوره های تاریخی ودوره های اسلامی می توان مشاهده کرد.
بزرگترین رصدخانه جهان
در روزگاری که هنوز خبری از تلسکوپ و دوربین های نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانه ای را بنا کرد که سال ها به عنوان پیشرفته ترین رصد خانه جهان شناخته می شد. رصدخانه مراغه که در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد و دستور ساخت آن را هلاکوخان مغول صادر کرده بود. رصد خانه مراغه، که این روزها آثار کمی از آن به جا مانده است، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به حساب می آید که درسال۶۵۷ بنا شد و در برپایی آن شخصیت های بزرگی مثل علامه قطب الدین فخرالدین مراغی، محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و دیگر بزرگان آن روزگار شرکت داشته اند.بنای این رصدخانهه ۱۵سال به طول انجامیده است و در این مدت به فرمان هلاکوخان که عاشق علم و فرهنگ بود، کتاب ها و ابزارهای علمی و نجومی زیادی در آن جمع شده است. این مجموعه تا سال ۷۰۳ هجری یعنی تا زمان سلطان محمّد خدابنده مشغول به کار و آباد بوده ولی بعد از آن به دلیل تغییر پایتخت و بی توجهی حکام، رفته رفته تخریب شد. حمدالله مستوفی در یادداشت های خود آورده است که این بنا در سال ۷۲۰ ویران بوده است. با این حساب عمر رصدخانه مراغه به یک قرن هم نرسیده است.ساختمان اصلی این رصدخانه به شکل برجی استوانهای ساخته شده است و در ساختمانهای کناری آن یک کتابخانه و استراحتگاهی برای کارکنان در نظر گرفته شده است. برج مرکزی قطری به اندازه ۲۲ متر دارد و ضخامت دیوار آن به ۸۰ سانتی متر می رسد. در فضای داخلی آن هم یک راهرو و ۶ اطاق تعبیه شده بود که همه از جنس قلوه سنگ، لاشه، سنگ های تراش خورده و ملات گچ بوده اند. در ورودی برج آجری هم کاشی های بزرگ لعابدار در سه طرح و نوع مختلف به کار رفته است.رصدخانه مراغه که این روزها به عنوان یک اثر تاریخی و جاذبه گردشگری شناخته می شود، مهم ترین کارکرد را در دنیای نجوم آن روزگار داشته است. به طوری که در این رصدخانه کتابخانهای با بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب و ابزارهای اخترشناسی وجود داشته که در نوع خود در دنیا بی نظیر است. بد نیست بدانید که این رصدخانه فقط مخصوص رصد ستارگان نبوده و در دوره خود، شبیه یک سازمان علمی گسترده عمل می کرد که بیشتر شاخههای علمی در آن تدریس می شد. سال ها بعد، قوبیلای قاآن امپراطور چین و برادر هلاکو خان کارشناسانی برای آموزش و الگو برداری از رصدخانه مراغه به این شهر فرستاد تا طراحی اولیه این رصدخانه را کپی برداری کرده و بعد از مراجعت به چین رصدخانه ای با همین الگو بسازند. علاوه بر این، گفته می شود که رصدخانه های سمرقند، استانبول و هند از روی رصدخانه مراغه ساخته شده اند. برای دیدن این رصدخانه، باید به شهرستان مراغه در ۱۴۷کیلومتری جنوب تبریز سری بزنید و آن را در زیر در گنبد سفید رنگی که برای محافظت از بقایای آن ساخته شده، ببینید.
بزرگترین غار دست کن جهان
سال ها قبل، وقتی سنگ شکنان جهرمی تصمیم گرفتند از سنگ های آهکی یک کوه بی نام و نشان استفاده کنند، هیچ وقت خیال نمی کردند سنگ تراشیدن از چنین کوهی بتواند یکی از زیباترین جاذبه های طبیعی شهرشان را رقم بزند. غار سنگ شکنانن جهرم اگرچه تاریخ روشن و دقیقی ندارد، اما به اعتقاد بیشتر باستان شناسان، یکی از غارهای طبیعی و دستکن این شهر است که در دوران صفویان تراشیده شده است. غاری که در جنوب غربی جهرم قرار گرفته و سال ها وسیله امرار معاش مردم این منطقه بوده است. سنگ های سفید آهکی و شکل پذیری که در آن زمان از غار سنگ شکنان جهرم به دست می آمد، معمولا صرف تزئین سردرها و بناهای باشکوه و مهمی می شد که یا به اشراف تعلق داشتند و یا به حکومت. مرغوبیت این سنگ ها به حدی زیاد بود که آوازه شان حتی در شهرهای مجاور هم پیچیده بود و معماران بناهای شیراز هم در ساخت و سازهایشان از این سنگ ها استفاده می کردند. مثل مسجد جامع عتیق شیراز که از این سنگ ها در نمای آن به کار رفته است. سنگ شکنان جهرمی در زمان برداشت سنگ سعی می کردند طوری پیشروی کنند که غار تخریب نشود و به این ترتیب در گذر زمان ستونهایی بهجا ماند که زیبایی غار را بیشتر می کرد. اگر سری به غار سنگ شکنان جهرم بزنید می بینید که دهانه این غار به حدی بزرگ است که می توان با خودرو در آن رفت و آمد کرد! غار سنگ شکنان ۲۰۰متر طول دارد و عرض آن از ۶۰ تا ۱۳۰ متر متغیر است. در حقیقت اگر مساحت این غار را بخواهید باید بگوییم که این غار سنگی، در حدود ۲۰ هزار متر مربع مساحت دارد و ۱۲ ورودی مختلف در آن تعبیه شده است. در غار سنگ شکنان می توانید ۱۰۰ ستون سنگی را هم ببینید که غار را شبیه به تالاری مجلل کرده اند. سنگ های غار سنگ شکنان، از نظر مرغوبیت به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول ستون هایی هستند که درز و شکاف های زیادی دارند و عملا کیفیت چندانی ندارند. به همین دلیل هم سنگ تراشان از خیر استخراج آنها گذشته اند. اما دسته دوم که سنگ های مرغوب این غار را شامل می شوند، مربوط به ستون هایی است که روی آن ها درز و شکافی دیده نمی شود و برای جلوگیری از ریزش سقف برداشت نشدهاند.
پژوهشگران معتقدند که تعداد و قطر ستون های داخل غار در گذشته بیشتر از حال بوده است. اما سنگ شکنان نسل های بعدی به دلیل آن که در حمل سنگهای استخراج شده بزرگ دچار مشکل می شدند، ستون های نزدیک به دهانه غار را تراشیده اند و نتیجه ای تراش مداوم، لاغر شدن ستون ها و کم شدن توان بارپذیری آنها بوده است.مردم محلی جهرم معتقدند که روزی خواجه کاظم، فرزند خواجه اسماعیل با اسب در حال گردش کنار رودخانه قلات جهرم بود که صدای ضربات پی در پی پتکی او را به طرف خود کشاند. پیرمردی که سنگ های کوه را می تراشید با او هم صحبت و هم سفره شد و این آشنایی خواجه اسماعیل با خانواده پیرمرد، عاشقی را برایش به دنبال داشت. اما مخالف خانواده خواجه اسماعیل با ازدواج این خانزاده ودختر پیرمرد رعیت، باعث شد تا پیرمرد شرط بگذارد که خواجه اسماعیل پیش او بماند و با هم در کوه کار کنند. جهرمی ها می گویند که بعدها خواجه کاظم به استاد کاظم سنگ شکن معروف شد و ۳۰۰ سال قبل استاد کاظم وارث پیرمرد و غار سنگ شکنان جهرم شد. با این حال، محمد سپهر، دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی جهرم در این باره می گوید: «داستان و روایت های مربوط به غار سنگ شکنان که در میان مردم رواج دارد تحریف شده است و عده ای از مردم با ادعای این که مالک غار هستند، می خواهند آن را تصرف کنند.» غار سنگ شکنان جهرم، با تمام جاذبه هایی که دارد، هنوز در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت نشده است اما این روزها سازمان میراث فرهنگی فارس با همکاری دانشگاه شیراز ستون های آن را مرمت کرده و در صدد ثبت آن در فهرست میراث ملی هستند.