تاریخی
کلیسای مارسرگیز اورمیه
بقایای بر جای مانده از تاریخ ۶۰۰۰ ساله این شهر سند زنده زندگی مسالمت آمیز اقوام، ادیان و مذاهب است به طوریکه هر گوشه از شهر ارومیه گواه مستندی دارد که روزی نیاکان ما در این خطه از ایران بزرگ چه ایام باشکوهی داشتهاند . سیر داغی ارومیه یکی از مهمترین و زیباترین مکانهای گردشگری این شهر است که در طول هفته و به خصوص در صبح روز جمعه پذیرای گردشگران زیادی است که برای تفریح و کوه نوردی به این نقطه از شهر میآیند. گردشگرانی که صبح قبل از طلوع آفتاب و عصر بعد از غروب آفتاب در بالای کوه سیر داغی ارومیه هستند، قدرت خداوند را در به تصویر کشیدن زیبایی خورشید در طلوع و غروب آن را مشاهده خواهند کرد. برخی محققان معتقدند نام اصلی این کوه سارداغی است که به مرور زمان به سیرداغی تغییر پیدا کرده از منظر آنان، سارها طایفهای هستند تاریخی و باستانی که به دو صورت سار و سر در پیشوند اسامی برخی مناطق آذربایجان هنوز هم موجود است از جمله ساریبیگلو یا سارداری و سردرود. مهمترین جاذبه گردشگری که در کوه سیر داغی ارومیه به چشم خورده و در بام این شهر ۶۰۰۰ ساله خودنمایی میکند، کلیسای تاریخی مارسرگیز است که ۱۸ قرن است که عرش معنوی عابدان و مومنان مسیحی را به فرش بندگی متصل کرده است. خوشبختانه این کلیسا یکی از انگشت شمارترین آثاری است شکل ظاهری خود بعد از ۱۸ قرن حفظ کرده و تغییری در آن با توجه به تردد زیاد مردم ارومیه و گردشگران داخلی و خارجی به این منطقه، ایجاد نشده است. مسیحیان ارومیه سالها و قرن هاست روزهای یکشنبه و گاهاً در روزهای گرم و بعضا روزهای یخبندان سال برای عبادت با خدا به کلیسای مارسرگیز میآیند و در بالای این کوه و به دور از سرصدای داخل شهر و در فضایی کامل آرام و دلنشین دل را به خالق میسپارند. در سقف این کلیسا سوراخهایی هست که برای اکو در نظر گرفته شده و طوری کانال کشی شده که در محراب موقعی که روحانی دعا میکرد، صدا برای جماعتی که اینجا در انتظار نماز و مشغول به عبادت بودند، پخش میشود.
تاریخچه کلیسای مارسرگیز ارومیه : ویلسون یونان در رابطه با قدمت کلیسای مارسرگیز اظهار کرد: در سردر ورودی این کلیسا نوشتهای وجود دارد که حدود ۳۰ سال پیش این نوشته توسط من ترمیم شد که طبق این نوشته این کلیسا حدود ۱۸ قرن است که دست نخورده باقی مانده است. ارتفاع درب ورودی این کلیسا کوتاه است که حالت تعظیم دارد یعنی این علامت احترام به دو شخصیت منتسب به این مکان عبادی است و هرمقامی که به این کلیسا میآید، برای ورود به کلیسا تعظیم کرده و سلام میکند و در حالت کلی این رسم اکثر کلیساهای تاریخی است.
قدیس های دفن شده در کلیسای مارسر گیز : یونان گفت: در کلیسای مارسرگیز دو قدیس به نامهای مارسرگیز و مار برگوس دفن شدهاند که کلمه مار در زبان عاشوری یعنی حضرت سرگیس و حضرت برگوس است. یونان در رابطه با سرگیس گفت: سرگیس فرمانده کل ارتش روم بود و برگوس معاون او بود که این دو در ابتدا بت پرست بودند اما بعدها به دین مسیحیت ایمان میآورند و شروع به تبلیغ خدا میکنند. مسئول کلیسیای مارسرگیز گفت: با توجه به اینکه در آن زمان قسمتی از ایران در اختیار حکومت روم بود بنابرای تبلیغ مسیحیت بر ضد حکومت روم بود و پادشاه روم مارسرگیز و مار برگوس را به خاطر تبلیغ دین خدا احضار میکند.
نحوه کشته شدن مارسرگیز و مار برگوس : پادشاه روم این دو شخصیت را به شرق ایران تبعید میکند و به فرمانده آنجا دستور میدهد که در صورتی که این دو نفر دوباره قصد بازگشت به محل کنونی کلیسیا را بکنند، آنها را اعدام کنید. وقتی فرمانده برای بردن این دو شخصیت به این مکان میآید این دو نفر از رفتن خودداری میکنند و به فرمانده میگویند که اگر شما ما را اعدام نکنید، پادشاه ما را اعدام خواهد کرد. بعد از اصرار مارسرگیز و مار برگوس فرمانده این دو را به گاری میبندد و بعد ۲ روز شلاق زدن و کشیدن بر روی زمین و ریختن قطره قطره خون این دو شخصیت در کوهها، در این مکان فعلی کشته میشوند. بعد از ۳ قرن از این اتفاق حکومت روم به دین مسیحیت ایمان میآورد و چون این مکان بعد از ۳ قرن در اختیار عاشوریان بود و عاشوریان نیز به مسیحیت ایمان آورده بودند، آرامگاه این دو شخصیت کلیسا میسازند.
کلیسای مارسرگیز زیارت گاه تمام مسیحیان جهان : میتوان گفت این کلیسا یکی از مهمترین زیارت گاههای مسیحیان است که از اعلب کشورهای دنیا مانند آمریکا، آلمان، انگلیس، سوئد، فرانسه و کانادا و سایر کشورها برای بازدید و زیارت به این کلیسا میآیند و بعضی از مسیحیان از سایر کشورها در سال حتما یک بار برای زیارت مزار این دو شخصیت به اینجا میآیند.
ماسوله
نمایی زیبا از خانههای پلکانی، بالکنهای مزین به گلهای شمعدانی، جنگلهای بکر و سرسبز، آبشارهای خروشان و کوههای بلند، از آن دسته مناظری است که قطعا شما را عاشق خود خواهد کرد. آب و هوای مطبوع، مردم خونگرم و مهماننواز، غذاهای باکیفیت و فضای رویایی شهر ماسوله گیلان، آنقدر جذاب است که شما را بارها و بارها بهسمت خود خواهد کشاند. ماسوله در ۳۰ مرداد سال ۱۳۵۴ با شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملی بهعنوان میراث فرهنگی و طبیعی و اولین شهر تاریخی زنده کشور بهصورت یک مجموعه کامل به ثبت رسید. در حال حاضر، ماسوله زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و همچنین اداره محیط زیست استان قرار دارد و خوشبختانه بهخوبی از آن مراقبت میشود. شهر ماسوله در جنوب غربی استان گیلان و در فاصله ۶۰ کیلومتری شهر رشت در بخش سردار جنگل فومن واقع شده است. ماسوله با شهر فومن تنها ۳۵ کیلومتر و با شهر ماکلوان، حدود ۲۰ کیلومتر فاصله دارد. این شهر از سمت شمال به شهرستان ماسال، از سمت جنوب به طارم علیا در استان زنجان، از سمت شرق به جلگه شهر فومن و از سمت غرب به شهرستان خلخال در استان اردبیل میرسد. فاصله مرکز ماسوله تا مرز استان زنجان حدود ۲ کیلومتر و تا محدوده استان اردبیل یعنی منطقه گیلوان، حدود ۱۰ کیلومتر است. شهر کنونی ماسوله در مختصات جغرافیایی با طول ۴۸ درجه و ۵۹ دقیقه شرقی و عرض ۳۷ درجه و ۹ دقیقه شمالی در دل رشته کوههایی زیبا و بیبدیل قرار دارد. وسعت شهر فعلی ماسوله، معادل ۱۰۰ هکتار است و از سه جهت شمال، جنوب و غرب به کوهها و از طرف شرق بر درههای سرسبز اشراف دارد. ارتفاع ماسوله از سطح دریاهای آزاد، ۱,۰۵۰ متر است. جالب است بدانید که بهدلیل پلکانی بودن این بافت مسکونی، بین پایینترین و بالاترین نقطه آن حدود ۱۲۰ متر اختلاف ارتفاع وجود دارد. اطراف ماسوله، پوشیده از جنگل است و راه اصلی ارتباطی آن، جاده فومن است.
ماسوله گیلان از جاهای دیدنی فومن و شهری سنتی و قدیمی است که با وجود خانههای زردرنگ در پسزمینه سبز جنگل و کوههای خوشرنگ در دنیایی مهآلود، بیشتر شبیه به یک تابلو نقاشی یا کارت پستال است. ماسوله یکی از معدود شهرهای بدون وسیله نقلیه موتوری در دنیا است که با کوچه باغهای باریک و پلهپله، تردد هرگونه وسایل نقلیه را غیرممکن کرده است. اگر بهدنبال فرار از شلوغی شهر هستید، به ماسوله پناه ببرید؛ شهری که هر روز صبح با آواز خروسها و بوی مطبوع نان محلی بیدار میشود. در سفر به ماسوله گیلان طوری برنامهریزی کنید که حداقل یک شب در این شهر اقامت داشته باشید؛ زیرا پیادهروی شبانه و تجربه قدم زدن در صبحگاه مهآلود ماسوله بهقدری فوقالعاده است که نباید بهسادگی از آن غافل شوید. ماسوله، بدون شک یکی از بهترین مناطق ایران برای خستگی در کردن و پناه بردن به طبیعت است. شما در ماسوله بهمحض بیرون آمدن از در اقامتگاه خود، حس میکنید که به یک قرن پیش و به دل یک روستای تاریخی سفر کردهاید.
تاریخچه ماسوله : ماسوله، منطقهای مسکونی با قدمتی از ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ سال است. ماسوله قدیم که با نام «کهنه ماسوله» نیز شناخته میشود، در فاصله پنج کیلومتری غرب جاده ماسوله به خلخال و ۶ کیلومتری شمال غرب شهر فعلی ماسوله قرار گرفته است و سکونتگاه اولیه و قدیمی اهالی این شهر بوده است. نخستین کاوشهای باستانی در این محوطه توسط هیئت پژوهشکده باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی استان گیلان از شهرستان فومن در شهریور ماه ۱۳۷۴ انجام شد. یافتههای باستانشناسان از معادن آهن و کورههای ذوب فلزات نشان داد که کهنه ماسوله در قرن پنجم تا هشتم هجری از مراکز مهم ایران در زمینه فلزکاری به شمار میرفته است. یکی از کشفیات گروه باستانشناسی، سفالهای آبدار با رنگهای متنوع، متعلق به دوره سلجوقی بود که اهمیت و اعتبار تاریخی این شهر را نشان میدهند. پس از این کشفیات، کهنه ماسوله در شهریور سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. دلیل کوچ اهالی ماسوله از کهنه ماسوله به شهر فعلی، به نظر زلزلهای بزرگ در سال ۸۹۰ هجری قمری بوده است. البته طبق روایتی دیگر، همهگیری بیماری طاعون در سال ۹۴۳ هجری قمری، دلیل اصلی کوچ مردم بوده است. بنابراین، شهر فعلی ماسوله از قرن هشتم هجری (قرن چهاردهم میلادی)، محل زندگی اهالی کهنه ماسوله و دیگر نقاط مختلف ایران بوده است. از تحولات معاصر در ماسوله فعلی میتوان به تاسیس کتابخانه عمومی ماسوله با هزار جلد کتاب خطی در سال ۱۲۸۹، تاسیس نخستین مدرسه دولتی در سال ۱۲۹۳، رویارویی قوای جنگل با قوای روس در جریان اشغال ایران در جنگ جهانی اول در بهمن ۱۲۹۴، تاسیس اداره پست در سال ۱۲۹۵، تاسیس شهرداری در سال ۱۳۱۱، تعطیلی شهرداری در سال ۱۳۱۸ (شروع مجدد در سال ۱۳۴۱) و راهاندازی تلفن در سال ۱۳۱۶ اشاره کرد. اهالی ماسوله نقش مهمی در تاریخ جنبش جنگل در برابر تهاجم روسیه و بریتانیا به عهده داشتهاند. ماسولهایها به قوای جنگل کمک میکردند و عدهای مانند شهید باباغلامعلی در کنار آنها میجنگیدند. پس از احداث جاده ارتباطی جدید بین گیلان و آذربایجان، جنگ جهانی دوم و هرج و مرج ناشی از آن و قحطی ۱۳۲۰، ماسوله بیشتر جمعیت خود را از دست داد و کاروانسراهای شاهراه ارتباطی شمال و آذربایجان و همچنین بازار داد و ستد، صنایع فلزی و چرم ماسوله از رونق افتادند. ماسوله زمانی نقطه اتصال زنجان، گیلان و آذربایجان بود؛ اما احداث جاده جدید، ماسوله را به انزوا کشاند. به همین دلیل، بسیاری از مردم ثروتمند ماسوله به پایتخت، سایر شهرهای بزرگ و خارج از کشور مهاجرت کردند.
نحوه پیدایش ماسوله : یکی از فرضیههای شکلگیری شهر ماسوله به قرن سوم هجری قمری برمیگردد؛ زمانی که «آقاسید جمال الدین اشرف» در حال فرار از طارم بود و «عون بن محمد بن علی»، یکی از همراهان مجروح او به این منطقه پناه آورد. وی قبل از مرگ از چوپانی درخواست کرد تا او را در همین محل به خاک بسپارد. گفته میشود پس از خاکسپاری عون بن محمد بن علی، چوپانها کم کم گرد مزار او جمع شدند و در گذر زمان، خانهها و بناهایی در آنجا ساختند و کهنه ماسوله بهتدریج شکل گرفت. برخی نیز بر این باور هستند که پس از مرگ «سالوک معلم» بههمراه دو تن از شاگردانش به نامهای «عین علی» و «زین علی» که از مبلغین دین اسلام بودند، مردم گرد مزار آنها جمع شدند و کهنه ماسوله را شکل دادند. ماسوله در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار، تحت اختیار ارتش بود و وظیفه ساخت گلوله برای توپخانه ایران را به عهده داشت. در زمان «رابینو»، سرکنسول دولت بریتانیای کبیر در شهر رشت در اوایل قرن بیستم، ماسوله دارای ۵ محله، دو یا سه کاروانسرا، دو حمام و بازاری با ۴۰۰ دکان بود که در زمستانها خالی میماندند.
وجه تسمیه ماسوله : نام شهر ماسوله با تلفظ اصلی «موسلاه» (Mooslah) به زبان تالشی از قرن هشتم و نهم هجری به بعد به همین صورت کنونی بوده است. برخی افراد نام شهر ماسوله را برگرفته از نام کوهی در جوار ماسوله به نام «ماهسالار» میدانند. این عده میگویند که نام این ناحیه در ابتدا «ماسالا» بوده است و بعدها به ماسوله تبدیل شده است. طبق روایتی دیگر، کلمه «ماسوله» از دو واژه «ماس» بهمعنای «کوه و مانع» و «اوله» بهمعنای «بلند» تشکیل شده است که در ترکیب با «های» تصغیر به مفهوم «مانند» آمده است. به همین علت میتوان نام ماسوله را «کوه بلند» و «کوه مانند» معنا کرد. در زبانهای سانسکریت و پهلوی، ماسوله بهمعنای «ماه کوچک» یا «سرزمین ماه کوچک» نیز است. طبق گفته برخی افراد نام ماسوله برگرفته از «موصل»، شهری در اقلیم کردستان است. این عده اعتقاد دارند که اهالی ماسوله در ابتدا کرد بودهاند و آیین آنها ایزدی بوده است. البته این روایت، پشتوانه تاریخی محکمی ندارد و بسیاری از پژوهشگران، آن را یک تعبیر سطحی میدانند. با توجه به شباهت نام ماسوله به نام «ماسال» (شهری در نزدیکی ماسوله) و روستایی به نام «ماسوله خانی» در شهرستان ماسال و همچنین «کهنه ماسوله» در زبان تالشی، میتوان با قطعیت گفت که مردم ماسوله از کهنه ماسوله به شهر فعلی ماسوله در قرن هشتم هجری نقل مکان کردهاند.
معماری ماسوله : معماری ماسوله، متعلق به دوران زندیه است و مانند بسیاری از یگر نقاط کوهپایهای کشورمان بهصورت پلکانی ساخته شده است. از روستاها و شهرهای پلکانی ایران میتوان به روستای کنگ در خراسان رضوی، اورامان در کردستان، کزج در اردبیل و وفس در استان مرکزی اشاره کرد. ماسوله به فراخور آب و هوا، شیب زمین، برای دفاع راحتتر در برابر غارتگران و البته برخورداری از معماران متبحر بهصورت زنجیروار ساخته شده است. مصالح استفاده شده در خانههای پلکانی ماسوله، چوب، سنگ و خشت است. این خانهها معمولا دو طبقه هستند و خانه یک طبقه یا سه طبقه کمتر در این شهر دیده میشود. دالان، سیاهچال، انبار، پلههای بلندی که ارتباط طبقه همکف و طبقه دوم را میسر میکنند، پشن (توالت)، چغم (اتاق نسبتا بزرگ برای پذیرایی از مهمان)، نشیمنگاه دائمی ساکنان خانه که اتاق کوچکتری نسبت به هال است، «سومه» (مقر زمستانی خانواده) و تالار که ایوان کوچکی را شامل میشود، از جمله بخشهای اصلی یک خانه در ماسوله هستند. بهطور کلی هر خانه ماسوله از دو قسمت تشکیل میشود؛ قسمت زمستانی و قسمت تابستانی. قسمت زمستانی که در زبان محلی با عنوان «سومه» شناخته میشود، اتاق کوچکی است که در عقب خانه قرار دارد و نور چندانی به آن نمیتابد. تنها نقطه نورگیر این اتاق کوچک، «لون» نام دارد. در وسط قسمت زمستانی خانههای ماسوله، یک کوره برای آشپزی و درست کردن غذا و البته تامین گرما تعبیه شده است. شما همچنین در این بخش از خانه با طاقچههایی روبهرو میشوید که روی آنها ظروف چینی و مسی چیده شدهاند. قسمت تابستاننشین یا «اتاق پیشخوان»، دارای پنجرههای ارسی چوبی مزین به شیشههای زیبا و رنگارنگ و چند طاقچه جانبی برای ظروف و وسایل است. از این بخش خانه تنها در فصل تابستان استفاده میشود. در برخی از خانههای ماسوله، علاوه بر قسمت تابستاننشین، اتاقکی روی بام ساخته شده است که در زبان محلی به آن، «برج» میگویند. بام خانههای ماسوله متمایل به کوه ساخته میشوند و قسمت پیشین منازل بر عقب آنها مسلط است. در ساخت خانههای ماسوله از معماری برونگرا استفاده شده است. در این سبک از معماری، خانهها تا حد امکان در ارتفاع ساخته میشوند و از دو یا چهار جهت باز هستند. وجود بالکنها و پنجرههای بزرگ در خانههای ماسوله، نشانی از استفاده از معماری برونگرا هستند. شهر ماسوله دارای زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای معتدل است و به همین دلیل، خانهها را در بخش جنوبی ساختهاند تا بیشترین میزان تابش آفتاب و گرمایش را در فصول سرد سال داشته باشند. خانههای ماسوله روی یک تکه سنگ یکپارچه ساخته شدهاند که در درون آنها، منابع طبیعی آب وجود دارد. معماران به همین دلیل، به این سنگهای یکپارچه آسیب نمیرسانند و آنها را نمیشکنند. برای عایق حرارتی و رطوبت خانهها از نوعی خاک خاکستری رنگ استفاده شده است که هر چقدر بیشتر پا بخورد، به عایق با کیفیتتری تبدیل خواهد شد. نام این خاک، «فوش» است و استفاده از بام خانهها بهعنوان مسیر عبور و مرور به هرچه بیشتر عایق کردن سقف خانهها کمک شایانی میکند. جالب است بدانید که پس از ثبت ماسوله بهعنوان میراث فرهنگی و طبیعی، سازمان میراث فرهنگی و سازمان حفاظت از محیط زیست اجازه ساختوساز و توسعه شهر را ندادند و به همین علت، سفر به شهر پلکانی ماسوله، همچون سفری به قعر تاریخ میماند. این شهر در حال حاضر در برابر مشکلانی مانند ریزش سنگ، سیل، رانش زمین، زمینلرزه، تصرف بهمنظور توسعه عمرانی و انسانی و تخریب حفاظت میشود و در صف انتظار جهت ثبت بهعنوان میراث جهانی یونسکو برای حفاظت بیشتر قرار دارد.
ماسوله دارای ۴ محله اصلی به نامهای «خانه بر» (خونَ وَر)، «مسجدبر» (مَزَ وَر)، «کِی سَر» شامل «کَفا کِی سَر» و «بِنَ کِی سر» و «اسد محله» (اَسَ مَل) و بازاری چهار طبقه است. بیش از ۳۵۰ واحد مسکونی در ماسوله وجود دارند. جالب است بدانید که تنها یک صد سال پیش، تعداد واحدهای مسکونی ماسوله، ۶۰۰ واحد بوده است. بیش از ۱۲۰ واحد تجاری در بازار ماسوله، بیش از چهار کاروانسرا، دو حمام خزینه دار، بیش از ۳۳ چشمه عمومی (خونی)، ۱۰ مسجد و پنج امامزاده نیز در ماسوله وجود دارد. در سالهای گذشته چهار پل چوبی روی رودخانه احداث شدند که مهمترین و پرکاربردترین آنها، پل بنا علی و پل حاجی محمدحسن هستند.
آب و هوای ماسوله :ماسوله با هوایی مهآلود و آکنده از عطر دلنشین بابونه و گلپر و با آب و هوایی کوهستانی، با بهارهای سرزنده و آکنده از ابرهای بارانزا، تابستانهایی معتدل و خنک، پاییزی به هفت رنگ رنگینکمان و زمستانهایی سرد و برفی شناخته میشود. ماسوله بیش از یک ماه سال در یخبندان شدید به سر میبرد. بیشتر روزها هوا ابری و مهآلود است و همین امر، زیباییهای ماسوله را دو چندان میکند. رطوبت نسبتا بالایی بهعلت بارش برف و باران بسیار در ماسوله احساس میشود، اما این رطوبت بهعلت خنکی هوا، نهتنها آزاردهنده نیست، بلکه بسیار دلچسب است. ماسوله بیش از یک صد روز مهآلود دارد و متوسط دمای سالانه، حدود ۱۲ درجه سانتیگراد است.
قلعه شمس آباد (قلعه یوسف خان امیر مجاهد)
قلعه یا دژ، یک ساختمان محکم بوده که در طول سدههای میانی توسط نجیبزادگان ساخته میشد. نظام اربابرعیتی بود که سبب به وجود آمدن قلاع میشد. کارکرد قلعهها از اهداف نظامی، حکومتی و اجرایی است. این ساختمانها علاوه بر داشتن کارکرد دفاعی، ابزاری تهاجمی بودند که ممکن بود از آنها در خاک دشمن به عنوان پایگاهی برای عملیات استفاده شود. در استان چهارمحال و بختیاری نیز به سبب وجود حاکمیت خوانین بختیاری و ایجاد روابط اربابرعیتی قلاع بسیاری بنا شده است. این خوانین دارای اقامتگاههای تابستانی و زمستانی بودند، به همین دلیل برای خود قلاعی در گرمسیر و سردسیر میساختند. ساختمان این قلاع بسیار محکم بنا میشد و در مواقع لزوم به جهت اهداف نظامی مورد استفاده قرار میگرفت. یکی از این قلاع، قلعه شمسآباد است.
معماری قلعه : قلعه شمسآباد از جاهای دیدنی شهرکرد است و در روستای شمسآباد در ۱۵ کیلومتری شهرکرد قرار دارد. روستای شمسآباد از توابع شهرستان شهرکرد است که در طاقانک دارد. این روستا دارای جاذبههای گردشگری دیگری نیز است که قلعه شمسآباد یکی از آنها است. این قلعه در حدود ۱۲۰ سال پیش به دستور یوسف خان امیرمجاهد که از خوانین بختیاری بود، ساخته شد. این قلعه مربوط به اواخر دوره قاجار و اوایل عصر پهلوی است. بنای قدیمی قلعهی شمسآباد دارای حمام، درشکه خانه و چهار برج بوده که به مرور زمان تخریب شدند و در حال حاضر دروازهای اصلی، اعیانی و بقایای یکی از برجها در زاویه غربی ضلع شمالی به جا مانده است. این قلعه دارای یک ساختمان مرکزی است که از دو طبقه تشکیل شده است. یک طبقه در زیر و طبقه دیگر در قسمت فوقانی قرار گرفته زیرزمین قلعه از جبهه جنوبی دارای چهار در، دو پنجره و راهپله سنگی برای طبقه فوقانی است. راهپله به عمق حدود یک متر از محوطهی بیرون واقع شده و سکویی برای طبقه فوقانی ایجاد کرده است. در ضلعهای شرقی و غربی اتاقها پنجرههایی جهت تعبیه نور به داخل نصب شده است. در وسط زیرزمین یک اتاق بزرگ در جلو و دو اتاق به مساحت اتاق جلویی در پشت آن قرار دارد. در طرفین این ۳ اتاق دو راهرو و جلوی اتاق بزرگ هم یک راهرو دیگر قرار دارد. راهروی جلو و راهروی طرفین، سه اتاق میانی را در برگرفتهاند. در ضلع شمالی زیرزمین یک اتاق بزرگ در امتداد شرقی-غربی وجود دارد که در طرفین آن دو اتاق قرار گرفته و هر کدام با یک در به آن راه دارند. اتاق غربی فاقد پنجره، ولی اتاق شرقی دارای یک پنجره است. راه ورود به این سه اتاق از زیر راهپله ایوان شمالی است. کاربری زیرزمین بیشتر برای ذخیره آذوقه و محل استراحت خدمتکاران بوده است. طبقهی فوقانی این بنا دارای دو ایوان ستوندار در جهت شرق و غرب است که از طریق پلکان سنگی به حیاط مرتبط میشود. چند اتاق با کاربریهای مختلف در طرفین قلعه قرار گرفته که تزیینات خاصی ندارد. از جمله زیباییهای این قلعه، ستونهای به کار رفته در ایوان غربی است که مکعبی و مزین به نقوش گیاهی و انسانی است که مردانی مسلح با لباس محلی روی آنها حجاری شده است. سقف این طبقه مسطح و پشت بام آن در چند دههی گذشته به صورت شیروانی در آمده است. پیرامون ساختمان مرکزی را فضای باغی پوشانده که سایهساران خنکی را در فصل تابستان بر حیاط قلعه حاکم میکند. این قلعه فاقد کتیبهای تاریخدار است و بر اساس کتیبهی سنگی بالای سردر، این بنا در سال ۱۳۵۳ شمسی از سوی جمشید و رستم امیر بختیار جهت ایجاد اردوگاه پیشاهنگی به آموزش و پرورش اهدا شده است و اکنون از این قلعه به عنوان یکی از اردوگاههای دانشآموزی استان استفاده میشود. این اثر تاریخی در تاریخ نهم فروردین ۱۳۷۸ با شماره ثبت ۲۲۹۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بانی قلعه : یوسف خان امیرمجاهد، پسر ششم حسینقلیخان ایلخانی و برادر کوچکتر علیقلی خان سردار اسعد بود. یوسف خان در سال ۱۲۸۷ هجری قمری، در چهارمحال و بختیاری متولد شد. در زمان فتح تهران به دست مجاهدین و سواران بختیاری، یوسف خان امیرمجاهد در اردوی سردار اسعد حضور داشت و یکی از فرماندهان قشون بختیاری بود و در نهضت مشروطیت به سهم خود انجام فعالیتهایی را به عهده گرفت. هنگام بازگشت محمدعلی میرزا به ایران، امیرمجاهد به فرماندهی عدهای سوار بختیاری در کرج، با قشون وی درگیر شد و رشادتهای زیادی از خود نشان داد.
قلعه حاج وکیل اراک
قلعه حاج وکیل اراک در اواخر دوره قاجاریه ساخته شده است. که بنای آن متعلق به شرکت تجاری انگلیسی به نام زیگلر بود و بعد از فروپاشی آن قسمتی از بنا توسط حاج محمد حسین میثمی وکیل خریداری شد و از آن زمان به بعد به قلعه حاج وکیل مشهورشد. در زمان حکومت قاجاریان اراک یکی از مراکز مهم فرش به شمار می رفت و عده ای از شرکت های خارجی امتیاز تجارت فرش را در زمان حکومت ناصرالدین شاه به دست آوردند. کارخانه های زیادی برای تجارت فرش در اراک وجود داشت که برای در اختیار داشتن تمامی مراحل تولید فرش مجموعه هایی را در این شهر احداث کردند. این اثر تاریخی را در ۲۶ آبان سال ۱۳۷۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسانده اند. مساحت این بنا ۹۰۰ متر می شود که دارای قسمت هایی مثل شبستان، حیاط، ایوان و بالا خانه است. بنای ساختمان از دو طبقه ساخته شده است که قسمت جنوبی آن درون گرا و قسمت شمالی آن برون گرا است. فضاهای بیرونی این بنا را به وسیله کاشی های لعابدار تزئین نموده اند. اما درون خانه هیچ گونه تزئیناتی را شامل نمی شود. بدنه بنا را با آجر ساخته اند و ستون هایی آجری در بیرون از بنا قرار دارند که از ویژگی های ساختمان به شمار می رود و اینکه با توجه به استحکامی که دارد بعد از گذشت سال ها هنوزهم پا برجا است. امروزه از این قلعه به عنوان موزه استفاده می شود و در آن آثاری مثل قلمزنی، گلیم و فرش و … را به نمایش گذاشته اند. قلعه حاج وکیل تنها بخش کوچکی از کل مجموعه اولیه آن است و قسمت های دیگر آن به وسیله خانه های مسکونی محدود شده است.
عصارخانه شاهی
در ایران قدیم به آسیابهای خاصی که برای خرد کردن برخی مواد مثل زردچوبه و فلفل استفاده میشد، عصارخانه میگفتند. همچنین از عصارخانهها برای گرفتن عصاره مواد روغنی مثل کرچک استفاده میشد. در واقع واژه عصارخانه بهمعنای محل عصارهگیری است و کارکرد این عصارخانهها را میتوان شبیه به کارخانههای روغنکشی دانست. عصارخانه از دو قطعه سنگ بزرگ تشکیل میشد که روی هم قرار میگرفتند. این دو قطعه سنگ از یکطرف با اهرمی به راس چهارپایی نظیری الاغ یا شتر و اسب وصل بود و با حرکت حیوان بهصورت دورانی، سنگ رویی آسیاب به حرکت درمیآمد و با گردش آن، مواد میان دو سنگ نرم میشد. قسمت بالای سنگ متحرک جایگاهی بود که مواد خردشونده را داخل آن میریختند تا به زیر سنگ بروند و خرد شوند. این عصارخانههای ابتدایی را «چوغنگری» نیز میگفتند. عصارخانهها را میتوان نماد صنعتی ایران قدیم دانست و از آنها در یزد، چهارمحال و بختیاری و اصفهان نمونههای معدودی باقی مانده است. با گذشت زمان و گسترش نیازهای مردم، عصارخانهها هم پیشرفت کردند و تغییراتی در آنها شکل گرفت. امروزه در اصفهان چندین نوع از این عصارخانهها برجای مانده است. یکی از معروفترین آنها و از جمله جاهای دیدنی اصفهان، عصارخانه شاهی است که در سال ۱۰۲۱ هجری قمری همزمان با احداث بازار بزرگ قیصریه و مدرسه ملاعبدالله به دستور شاه عباس اول ساخته شد. عصارخانه شاهی در میدان نقش جهان اصفهان قرار دارد. قرارگیری عصارخانه در این مکان سبب شده است در شکوه عظمت آثار بزرگ تاریخی اصفهان مانند مسجد امام و عالیقاپو محو شود. از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۴۹ برای حرکت تیر بزرگ و چرخش سنگ آسیاب، از موتور برق استفاده شد و بعد از آن، بهدلیل صنعتی شدن این حرفه و وجود تجهیزات مکانیزه، ادامه کار بهصرفه نبود و عصارخانه بهمدت ۳۰ سال تعطیل شد. در سال ۱۳۷۹، سازمان نوسازی و شهرداری اصفهان، عصارخانه را از مالک خریداری و در حدود دو سال آن را مرمت کرد. سپس آن را بهعنوان موزه در اختیار مردم و گردشگران قرار داد. عصارخانه شاهی از سال ۱۳۹۲ بهعنوان اولین پایگاه تخصصی مطالعات فرهنگ عامه در کشور، فعالیت میکند و از سال ۱۳۹۵ طرح تاریخ شفاهی مشاغل سنتی اصفهان را در دست گرفته است. در این مرکز کارگاههای تاریخ شفاهی نیز برگزار میشود. بدین شکل این عصارخانه به موزهای کوچک تبدیل شد و در سال ۲۰۱۷ نشان جهانی ایکوم (کمیته ملی موزههای ایران) را بهعنوان برترین موزه کوچک کشور از آن خود کرد.
معماری عصارخانه شاهی : عصارخانه شاهی دارای مساحتی حدود ۳۸۰ متر مربع است و شامل بخشهای مختلفی نظیر پیشخوان، بارانداز، شترخان، گرمخانه و تیرخانه میشود. مساحت این عصارخانه در گذشته حدود ۱۸۰۰ متر مربع بود که در حال حاضر مکانهایی مانند شترخان، بارانداز و ورودی بازرگانان از بین رفتهاند و فقط یک تیرخانه و دو انبار تو در تو در بخش شرقی تیرخانه، در دو طبقه باقی ماندهاند. محل بارانداز عصارخانه هماکنون در پاساژ طلافروشان قرار دارد. این عصارخانه در یک طبقه با ارتفاعی حدود ۱۱ متر و سه فضای گنبدی شکل با مقطع کجاوه ایجاد شده است که سقفها به سبک طاق و چشمه است و نورگیرهای سقف، روشنایی عصارخانه را تامین میکنند. ساخت سقف گنبدی بهمنظور حفظ خنکی محل برای نگهداری روغن بوده است. دیوارها و سقف خشتی بدون کاربندی، قابسازی، تزیینات و پنجره ساخته شدهاند. عصارخانهها در گذشته چندین در ورودی داشتند که هر در مختص گروهی بوده است؛ مثلا یک در برای ورود مشتری و دیگری مخصوص ورود کارگران. هماکنون نیز میتوان این درها را در عصارخانه شاهی مشاهده کرد.
روغنکشی در عصارخانه شاهی: در مرحله اول دانه های روغنی را پاک میکردند و دانههایی را که نیاز به بو دادن داشت، بو میدادند. محل بو دادن در طبقه دوم عصارخانه بوده است. بعد از بو دادن دانهها، پوست آنها گرفته و وارد مرحله آسیاب سنگی میشد. در قدیم از شتر نر، اسب یا گاو استفاده میکردند تا سنگ بارمالی را به حرکت درآورد. حرکت حیوان سبب میشد دانههای روغنی خام زیر بار سنگ آرد شوند. سپس مواد آرد شده را به محل دیگری میفرستادند و با آب مخلوط میکردند تا خمیر شود و سپس خمیر را در سبدهای ضخیمی به نام کوپی که از جنس گیاه بود، میریختند و به تیرخانه ارسال میکردند. این سبدها نقش تصفیهکننده را داشتند. تیرخانه بخش اصلی عصارخانه بود که روغنگیری در آن انجام میشد. این مکان از دو تیر قطور بزرگ از جنس چوب چنار، قرقره و اهرم چوبی، چاهی به اسم تیلویه و دیوار اسپر تشکیل میشد. کف تیلویه ناودان و خمرهای برای ذخیره روغن قرار داشت و دیوار اسپر با ضخامت پنج متر از کلافهای چوبی ساخته شده بود. بعد از اتمام روغنگیری، روغنها به خمرههای بزرگ منتقل میشدند و خمرهها در انبار و داخل دیوار نگهداری میشدند. دانههای روغنی که در عصارخانه شاهی به کار میرفتند، معمولا کنجد، پنبهدانه و آفتابگردان بودند.
موزه عصارخانه شاهی: عصارخانه شاهی اصفهان یادگاری تاریخی و اقتصادی از عصر صفوی به شمار میآید و سندی است بر صنعتی بودن اصفهان در عصر صفوی. امروزه موزه این عصارخانه بسیار زیبا طراحی شده است و با ورود به آن میتوان بهراحتی عصارخانه را در حال فعالیت تصور کرد. وجود مجسمههای در حال کار در عصارخانه تاثیر قابلتوجهی روی تجربه بازدیدکنندگان میگذارند. همچنین مجسمه شتری در این عصارخانه دیده میشود که در حال انجام کار است.
عصارخانه شاهی کجاست؟ عصارخانه شاهی در میدان نقش جهان، جنب ورودی بازار قیصریه، بازار قنادها، بازار عصاری (پاساژ امین) قرار دارد. برای دسترسی به میدان نقش جهان میتوانید از خودروی شخصی یا وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید. اگر با مترو یا اتوبوس راهی این مکان میشوید، در ایستگاه مترو یا اتوبوس میدان امام حسین پیاده شوید. از این ایستگاهها تا میدان را میتوانید بهصورت پیاده یا با تاکسی طی کنید. اگر خودروی شخصی را همراه میبرید، چندین پارکینگ عمومی در خیابانهای منتهی به میدان وجود دارد.