تاریخی

 
 

پل تاریخی شالو ایذه

b15cda47-71c9-4043-af58-f709431a7e20

پل شالو گذرگاهی بوده به قدمت چند هزارساله که آثار برجامانده و شواهد موجود اطراف این گذرگاه گواهی است از هنر معماری و اندیشه ایرانیان باستان که در مسیر جاده تاریخی دزپارت قرارداشته. این پل که با آبگیری سد کارون ۳ زیر آب رفت خاطرات بسیاری را با خود به زیر آب برد از جمله خاطرات کوچ ایل بختیاری که همه ساله برای عبور از کارون خروشان باید از این تنگه عبور می‌کردند. پل قدیم شالو که تشکیل شده از دو ستون بلند و مستحکم و دو طناب ضخیم و محکم که قدیم این پل چوبی بوده و تلفیقی از چوب و طناب بوده بعدها با استفاده از کابل دو سر پل را به هم وصل کردند و چیزی شبیه به اتاقک افراد و دامها را جا به جا می‌کرد. به دلیل اینکه در خاک بختیاری رودخانه های بسیاری جریان دارد ، پل های زیادی نیز بر روی این رودخانه ها ساخته شده است تا موجب سهولت در رفت و آمد مردم گردند. یکی از قدیمی ترین، بزرگ ترین و معروف ترین پل های بختیاری، پل « شالو» است .چون این پل در قلمرو طایفه شالو واقع بوده است، صدها سال است که به این نام شناخته می شود. پل شالو و « گدار» معروف « بلوطک» نه تنها یکی از مهم ترین گذرگاه‌هایی است که خوزستان را به فلات مرکزی ایران وصل می‌کند بلکه بخش مهمی از ایل بختیاری نیز از آن استفاده کرده و خود را به مناطق گرمسیری و سردسیری می‌رساند. این پل در طول تاریخ با اسامی مختلفی مانند: خره زاد، خورزاد، دزپارت، دسفارت، ایذج و شالو شناخته شده است. پل و گدار شالو نفش مهمی در رونق جاده باستانی دزپارت، دسپارت، دزفارت یا دسفارد داشته است. این راه مهم در دوره عیلامی ساکنان دو سوی رشته کوه را در سرزمین فعلی بختیاری به هم متصل می‌کرد. این پل در دوره هخامنشی، اصفهان را به خوزستان (شوشتر، ایذه و اصفهان) مرتبط می‌ساخت. در کتاب «سفرنامه ابودولف » که در سال ۳۴۱ قمری به رشته تحریر درآمده است در ذکر بناهای خوزستان آمده است: «پل معروف خورزاد(خرزاد) نیز از بناهای او می باشد. این پل میان ایذج و رباط واقع است و یکی از شگفتیهای جهان است. پل مزبور بر روی رودخانه خشکی که فقط هنگام طغیان آب باران آب دارد ساخته شده در آن هنگام این رودخانه به دریای خروشانی مبدل می شود که پهنای آن بر روی زمین به یکهزار ذراع و عمق آن به یکصد و پنجاه ذراع و پهنای کف آن به ده زراع میرسد. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگ تر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده. پنهای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل ذراع می رسد. در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است آنگاه پل روی پایه ها مزبور بنا شده. در شکاف میان پایه های پل و دو پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آب سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است. این پل دارای یک تاق بسیار محکم است و از شگفتی‌های هنر معماری بشمار می رود.»

در دوره آل بویه این پل تعمیر و بازسازی شد. دلیل آن حمایت لرها و اهالی شهر ایذج از آل بویه و نقش کلیدی آنان در تشکیل و تاسیس سلسله آل بویه بود. آل بویه برای جبران خدمات لرها دست به کار بزرگی زدند و پل معروف ایذج را تعمیر و بازسازی کردند. در اوایل سال ۱۳۰۸ شمسی در جریان قیام علی مردان بختیاری برای پیشگیری از پیشروی قوای دولتی و غافلگیر شدن رزمندگان، پل شالو تخریب شد. بعد از این گاهی با استفاده از کابل‌های فلزی محکم و قطور اتاقک‌های چتری نیز درست می‌کردند که با قرقره و با کمک پل‌بانان عابرین به آن سوی رودخانه هدایت می‌شدند. در بهمن سال ۱۳۳۱ شمسی نیز با اشاره ژاندارم های مستقر در پادگان ایذه که گمان می کردند ابوالقاسم خان بختیار صبحگاه از این پل عبور می کند با اسید و تیزآب سیم‌های فلزی پل را تخریب کردند تا هنگام عبور خان پل تخریب و خان و همراهانش به قعر دره سقوط کنند. اما آن روز به جای ابوالقاسم خان پنج روستایی بی‌نوا جان خود را از دست دادند. در سال ۱۳۴۳ شمسی عملیات نصب پل فلزی آغاز شد و در سال ۱۳۴۶ کار آن به اتمام رسید. در آبان ماه سال ۱۳۸۳ با اتمام عملیات سد کارون ۳ و پل های قوسی و آبگیری سد، پل شالو به زیر آب رفت و از نگاه‌ها محو گردید و تنها خاطره های آن برای عشایر و عابرین برجای ماند و پل های دوگانه قوسی جایگزین پل قدیمی شدند. پل شالو صدها سال در اختیار طایفه شالو بود و هر سال در فصل بهار قبل از شروع کوچ بهاره آن را بازسازی می کردند و با عبور دادن عشایر از پل و گدار درآمد خوبی نیز عایدشان می شد. بعدها کلانتر طایفه شالو به دلیل عواطف و وابستگی های فامیلی پل بانی و اخذ عوارض آن را به اشخاص دیگری واگذار کرد. نهایتاً پس از کشمکش‌های فراوان و دخالت طوایف دیگر، دولت با دریافت مبلغ ۳۰۰۰۰ تومان رسماً امتیاز پل بانی، نگهداری و دریافت عوارض را به کلانتر طایفه لجم اورک واگذار کرد.

دروازه سنگی خوی

21e16544-5df7-4cf7-bce0-9a3427f978e4

خوی یکی از کهن‌ترین مراکز تمدن در شمال غرب ایران و کانون بسیاری از حوادث تاریخی بوده است. خوی به‌ دلیل واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و جاده تجارتی شرق و غرب، مورد بازدید بسیاری از جهانگردان و ایران‌شناسان واقع شده‌ است. پیشینه این شهر، به سه‌هزار سال پیش برمی‌گردد. آثار تاریخی زیادی در منطقه خوی قرار دارد که از آن آثار می‌توان به دروازه سنگی خوی اشاره کرد. در گذشته‌هایی نه چندان دور قدم گذاشتن به هر شهر، مستلزم عبور از حصار آن شهر بود که همچون دیواری دفاعی دور تا دور آن را دربر می‌گرفت. حفظ امنیت هر شهر و دیاری وابسته به استحکام این دیوار بود و کوچک‌ترین اشتباه در ساخت و حفاظت از آن می‌توانست اتفاقات ناگواری را رقم بزند. موقعیت ویژه برخی سرزمین‌ها، نیاز آن‌ها را به این دیوار دفاعی تشدید می‌کرد تا جایی که دیوارهایی همانند دیوار چین طراحی و ساخته شدند تا سد راه دشمنان شوند. این دیوارها دروازه‌هایی برای عبور و مرور داشتند تا رفت و آمد کاروان‌ها، مردم عادی و بازرگانان به راحتی کنترل شود. امروزه تنها اثرات باقی‌مانده از دیوارهای باشکوه این شهرها، دروازه‌هایی هستند که پابرجا مانده و وقایع تاریخی زیادی را پشت سر گذاشته‌اند. در دوران قاجاریه، شهر خوی به دلیل نزدیکی به مرز روس‌ها، از اهمیت استراتژی بالایی برخوردار بود. هنوز بقایای دیوارهای دفاعی شهر که به درخواست فتحعلی شاه، به دست ژنرال گاردن در قرن سیزدهم در اطراف این شهر ساخته شده است، امروزه به چشم می‌خورد. دروازه سنگی (قالا قاپیسی) خوی در جنوب بازار خوی به طرف شهر سلماس قرار دارد. این اثر در دوره ایلخانیان یا دوره قاجاریه بنا شده و از حصار تاریخی شهر خوی باقی مانده است. در جلوی دروازه سنگی خندقی به عمق ۱۰ متر و عرض ۳۰ متر وجود داشته است که یک پل معلق بر روی آن تعبیه شده بود.

دروازه سنگی از جاهای دیدنی خوی به‌ شمار می‌رود و تنها دروازه باقی‌مانده از حصار شهر خوی و تنها دروازه باقی‌مانده از تاریخ کهن ایران است که ارزش تاریخی زیادی دارد. دروازه سنگی خوی از نمونه‌های باقی‌مانده دوازده حصار تدافعی در جنوب شرقی شهر خوی است که جهت حفاظت شهر از تهاجم دشمن و کنترل عبور و مرور ساخته شده است. در گذشته مردم از طریق دروازه سنگی به شهرهای سلماس و ارومیه می‌رفتند، اما امروزه به علت گسترش شهر این بنای تاریخی در بافت جدید شهر قرار گرفته و قسمت شمالی آن متصل به بازار قدیمی خوی قرار دارد. ضلع شمالی دروازه آجری و به سبک جناقی است‌. ضلع‌جنوبی آن یک در میان سنگ‌های خاکستری و سیاه دارد و به شکل قوس نیم‌دایره است که زیر این قوس دو شیر ساده سنگ‌ تراشی شده است‌. تا ۶۰ سال گذشته در اطراف شهر خوی، دیواری خشتی با ۴ دروازه وجود داشت. به جز این دروازه سنگی، دروازه های دیگری نیز وجود داشته است که امروزه مردم با نام‌های دروازه شهانق یا شوونه قاپوسی، دروازه محله یا قالاقاپوسی یا محله قاپوسی، دروازه چورس یا دروازه ماکو و دروازه شوراب یا دروازه تبریز از آن‌ها یاد می‌کنند. اما از آن همه دروازه، تنها همین دروازه سنگی توانسته ناملایمات روزگار را تاب بیاورد و در این شهر باقی بماند. دروازه سنگی در روزگاران گذشته وقایع بسیاری را به چشم دیده و در برابر آن‌ها سکوت کرده است. مهاجمان ارمنی و عثمانی بارها خواستند تا این حصار را از بین ببرند و وارد شهر شوند و هنوز هم آثار گلوله‌های آنان بر تن این دروازه دیده می‌شود. این بنا از حیث جنس ساختمان با دو نوع مصالح مقاوم ساخته شده است. به‌طور کلی در ساخت دروازه سنگی از دو نوع مصالح آجر و سنگ استفاده شده است. ضلع شمالی آن که در امتداد بازار قدیمی خوی قرار دارد با آجر ساخته شده، ولی سمت جنوبی بنا از سنگ‌های تراش خاکستری و سیاه است که به‌صورت ترکیبات موزون و هماهنگ نماسازی شده است. این بنا در حال حاضر مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. نام این اثر ارزشمند، به‌عنوان تنها دروازه باقی‌مانده از تاریخ کهن ایران، با شماره ۸۰۸ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است. دروازه‌های ایران در گذشته دو نوع را شامل می‌شدند، دروازه‌های سنگی و دروازه‌های آجری. دروازه سنگی تنها نمونه باقی‌مانده از نوع خود است. نویسنده و مورخ فرانسوی به نام کنت دو گوبینو، معماری دروازه سنگی را به بناهای قاهره تشبیه می‌کند و در نوشته‌های خود از آن اینگونه سخن می‌گوید:

خوی شهر دلپذیری است، دروازه زیبایش به شیوه بناهای قاهره، از مرمر سیاه و سفید ساخته شده است و من نظیر آن را در هیچ جای دیگر ایران ندیده‌ام، این دروازه به بازار باز می‌شود.

بعضی از مورخان این اثر را به دوره ایلخانیان نسبت می‌دهند و امکان دارد در زمان عمران و آبادانی خوی توسط ایلخانیان، این دروازه نیز ساخته شده باشد. ولی منابع دیگری دروازه را مربوط به دوره قاجار می‌دانند، انتساب دوم با توجه به سبک معماری مقایسه با آثار باقی مانده قاجاریه در تبریز و خود شهر خوی معقول به‌نظر می‌رسد. و از طرفی نیز با توجه به سر در باقی مانده این بنا مربوط به دوره ایلخانی دانسته می‌شود. آن گونه که از سبک معماری این اثر بر می‌آید می‌توان از ساخت دروازه در دوره قاجار سخن گفت چرا که آثار باقی مانده از قاجار در تبریز و خوی شباهت‌های بسیاری به این اثر دارند. از نظر کارشناسان دلیل دیگری که ساخت این بنا را در دوران قاجار تایید می‌کند این است که ساخت آخرین حصار یا بدنه شهر به دستور عباس میرزا نایب‌السلطنه (فرزند فتحعلی شاه قاجار) صورت گرفته است و شواهد، حکایت از پابرجا بودن آن تا سال ۱۳۲۰ خورشیدی دارند. از سوی دیگر، سر در باقی مانده این بنا نشانه‌های معماری دوره ایلخانی را دارد و برخی کارشناسان معتقد هستند که معماران در زمان عمران و آبادانی خوی به دستور همسر آباقاخان، دومین پادشاه سلسله ایلخانی، این دروازه را ساخته‌اند. شواهد نشان می‌دهند که در سال ۱۱۳۵ هجری شمسی این بنا توسط احمدخان دنبلی (رییس ایل دنبلی در زمان کریم خان زند) مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته و تقویت شده است.

کلیسای جامع تثلیث گرجستان

31eee78e076bddc6e05b0417

یکی از مهم ترین بناهای مذهبی جهان، کلیسای جامع تثلیث تفلیس است که در کشور گرجستان قرار گرفته است. این کشور به دلیل آب و هوای بسیار خوب و دیدنی های زیادی که دارد، به یک مقصد مهم گردشگری برای ایرانی های عزیز تبدیل شده است. کلیسای جامع تثلیث تفلیس که به عنوان سامبا هم شناخته می شود، مطمئنا یکی از شناخته شده ترین جاذبه های گردشگری تفلیس و کلیسای اصلی ارتدوکس های گرجی است. این کلسیا از ۲ نقطه نظر می تواند جالب باشد: اول اینکه سومین کلیسای جامع ارتدوکس بلند دنیا است و دوم اینکه نماد ملی گرجستان است. کلیسای جامع تثلیث ، بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ در شهر تفلیس پایتخت گرجستان ساخته شد و سومین کلیسای بلند ارتدوکس در دنیا و یکی از بزرگترین بناهای مذهبی جهان از نظر وسعت است و در واقع برای بزرگداشت گذشت ۲۰۰۰ سال از تولد حضرت مسیح ساخته شد. ایده ی ساخت کلیسایی به این عظمت، در سال ۱۹۸۹ توسط مقامات شهر تفلیس به شهروندان شهر اعلام شد و در آن از معماران مختلف خواسته شد تا طرح های پیشنهادی خود را ارائه دهند. بعد از سختگیری های فراوان، طرح Archil Mindiashviliwon پذیرفته شد و از اینجا بود که استارت ساخت این بنای زیبا زده شد.کلیسای جامع تثلیث تفلیس، از ۹ کلیسای کوچکتر ساخته شده است که ۵ تا از آنها در یک قسمت بزرگ زیرزمینی قرار گرفته اند. فضای کلی این کلیسا ۵۰۰۰ متر مربع و ارتفاع آن از کف زمین تا بالای صلیب، ۱۰۵۵ متر است.

معماری  کلیسای جامع تثلیث تفلیس : این بنای باشکوه، در سمت چپ رود کورا و در منطقه ی تاریخی Avlabari  قرار گرفته است. سبک معماری آن، سبک سنتی گرجی است که در بعضی از قسمت ها سعی شده تا با فوکوس، نقاط قوت آن بیشتر به چشم بیاید. گنبد این کلیسا به یک صلیب ۷.۵ متری از طلا مزین شده است اما در سایر قسمت های آن سعی شده تا از المان های طبیعی استفاده شود. در کف این کلیسا از کاشی های مرمر و در محراب آن از موزاییک استفاده شده است و شمع و گل های چشم نواز آن هر کسی را خیره می کند. نقشی های دیواری ای که در این بنای پر ابهت دیده می شود، کاری از گروهی از هنرمندان به سرگروهی Amiran Goglidze است. کلیسای جامع تثلیث در شهر زیبای تفلیس یکی از محبوبترین مکان ها است که دیدن آن به هر کسی توصیه می شود. برای گرفتن عکس های یادگاری در بازدید از این بنا حتما تریپاد همراهتان داشته باشید تا بتوانید یک نمای کلی زیبا از دیواره ها و سقف بلند آن در پس زمینه ی عکستان داشته باشید.

ارگ تبریز

ارگ-علیشاه

ارگ تبریز که با نام ارگ علیشاه نیز شناخته می‌شود، قدمتی ۷۰۰ ساله دارد. این سازه تاریخی یکی از بلندترین و قدیمی‌ترین دیوارهای تاریخی کشور است و از مهم‌ترین جاهای دیدنی تبریز به شمار می‌رود. بنا به نقل قول‌ها و یادداشت‌های جهانگردان تاریخی، ارگ علیشاه تنها بنای مرتفع شهر تبریز بوده که حتی از دوردست دیده می‌شده است. این مجموعه بی‌نظیر، ابتدا به‌صورت مسجدی عظیم بنا شده بود که در اثر گذر زمان، همچنین زمین‌لرزه‌های متعدد این شهر (در حدود ۴۰ زمین‌لرزه) و نیز جنگ‌ها تا حدود زیادی تخریب شده است. در حال حاضر، تنها بخش باقی‌مانده از این بنا دیوار مرتفعی است که به نام ارگ تبریز یا ارگ علیشاه خوانده می‌شود. به عبارت دیگر، این دیوار تنها قسمت به‌جای‌مانده از دیوارهای عظیم و محراب بسیار بلند شبستان جنوبی این مسجد است و شاهدی بر شکوه و آبادانی این بنای بی‌نظیر به شمار می‌رود. البته پیش‌تر در محوطه این ارگ، آثار تاریخی ارزشمندی مانند «مدرسه‌ی نجات» که یکی از نخستین مدارس ایران به‌شمار می‌رفت و همچنین سالن تئاتر قرار داشت؛ اکنون از این بناهای تاریخی فقط چند تصویر به‌ جای‌ مانده است. این یادگار ارزشمند تاریخی در سال ۱۳۱۰ توسط وزرات فرهنگ و هنر با شماره ۱۷۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

تاریخچه ارگ تبریز :  کار احداث بنای اولیه ارگ باشکوه تبریز در فاصله سال‌های ۷۱۶ تا ۷۲۴ هجری قمری به همت تاج‌الدین علیشاه گیلانی – وزیر ایلخانان مغول- با هدف ساخت آرامگاه بزرگی در صحن مسجد آغاز شد. بنا به نوشته مورخان قسمت جنوبی این مسجد دارای طاق بزرگی بوده است و در تاریخ ذکر شده که علیشاه از معماران آن زمان اندازه طاق کسری را پرسیده و دستور داده که ۴ گز (هر گز معادل ۱۰۴ سانتی‌متر ) از آن بزرگ‌تر ساخته شود؛ البته پس از ساخت، به‌دلیل نشست شالوده و تعجیل در اتمام ساخت آن، طاق مذكور شكسته و فروریخته است. از طرفی، فوت علیشاه نیز از دیگر عوامل توقف ادامه ساخت بنا در آن زمان ذکر شده است. با نگاهی گذرا بر سرگذشت این بنای ۷۰۰ ساله می‌توان دریافت که ارگ تبریز یادگاری ارزشمند از آسیب‌های طبیعی و حوادث تاریخی دوران گذشته است و با وجود این آسیب‌ها همواره سنگری مستحكم و مسلط بر شهر تبریز بوده است. همچنین، این مجموعه به اقتضای ویژگی‌های هر دوره، کاربری‌های متفاوتی نیز داشته است. برای مثال، در دوران سلطنت قاجاریه، این مسجد و محوطه آن به انبار غلات و انبار مهمات نظامی تبدیل شده و ازاین‌رو، حصاری دور آن کشیده شد؛ و به همین دلیل نام آن به ارگ تغییر یافت. در واقع، با آغاز جنگ‌های ایران و روسیه در سال‌های ۱۸۰۴-۱۸۲۴ و جنگ ایران و انگلیس در ۱۸۵۷، مجموعه ارگ علیشاه به ارگی نظامی تبدیل شد و به فرمان عباس میرزا، ولیعهد قاجار، دو نهاد نظامی مهم از جمله سربازخانه «ستاد فرماندهی جنگ ارتش ایران» و کارخانه ریخته‌گری و توپ‌ریزی در محوطه ارگ تبریز ساخته شد. به‌علاوه‌، در دوره قاجار عمارت کلاه فرنگی نیز در همین محوطه احداث شد. در زمان مشروطیت و قیام مردم تبریز، این بنای تاریخی باز هم‌سنگری برای مبارزان مشروطه‌خواه بود و باعث تقویت موضع نیروهای ستارخان و باقرخان در برابر شلیک توپخانه محمدعلی شاه قاجار شد. جای گلوله‌های توپ که یادگار مبارزه آزادی‌خواهان با استبداد است، هنوز روی دیوارهای ارگ قابل‌مشاهده است. در دوران پس از مشروطه نیز مردم تبریز به مقابله با تهاجم ارتش روس برخاستند و مانند گذشته ارگ تبریز پایگاهی مستحکم برای مدافعان بود. آن‌ها توپی را در بالای ارگ برای دفاع از مواضع خود قرار داده بودند. در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی با سقوط تبریز و اشغال آن، نیروهای روس دیوار ارگ را به توپ بستند. البته در دوره مشروطه و پس از آن در محوطه‌ ارگ، بناهای دیگری مانند مدرسه‌ی نجات – یکی از نخستین مدارس مدرن ایرانی- و سالن تئاتر ساخته شد که نمونه آن فقط در سن‌پترزبورگ وجود داشت.

معماری ارگ تبریز : بنای ارگ تبریز یکی از شاهکارهای هنر معماری ایران به شمار می‌رود که عظمت آن در هنر معماری ایران و به‌عنوان نمونه‌ای از بنای اسلامی، کم‌نظیر است. ساخت این بنا در سال ۷۱۶ هجری قمری به دستور تاج‌الدین علیشاه گیلانی آغاز و در سال ۷۲۴ به اتمام رسید. سبک معماری این بنا با توجه به نظرات استاد پیرنیا (به شیوه آذری بوده) و معمار آن استاد فلکی تبریزی یاد شده است. شیوه آذری، سبکی در معماری ایرانی پس از اسلام است که به آذربایجان منسوب است.این شیوه، سبک مغول یا ایرانی – مغول نیز نامیده می‌شود که در دوره‌ی حکومت ایلخانان بر ایران (۶۵۴-۷۳۶ق /۱۲۵۶ -۱۳۳۶م) رواج یافت. در ساخت این بنا، ساروج و مصالح ساختمانی بادوام استفاده شده است. این بنا نیز مانند سایر آثار تاریخی از زلزله ویرانگر قرن دهم شهر تبریز در امان نمانده و بخش اعظم مجموعه ارگ در این پدیده طبیعی فروریخته است. با این حال بخشی از دیوارهای بلند این مجموعه بر جای ماند تا یادگار پایداری در برابر این پدیده طبیعی مهیب باشد، گرچه شکستگی بزرگی در بدنه ارگ از این زلزله پدیدار شد. بقایای موجود بنا به‌صورت سه دیوار بلند است که به شكل ایوان دیده می‌شود. قسمت مسقف مسجد بوده و در حقیقت تشکیل‌دهنده‌ی ایوان طاق‌پوش و طاق استوانه‌ای عظیمی است. این بخش، شبستان و عنصر اصلی مسجد علی‌شاه به‌شمار می‌رفته‌ است. عرض این بنای به جا مانده ۳۰ متر و ارتفاع آن ۲۶ متر است. عرض هر یک از این دیوارها نیز ۱۰ متر و داخل آن‌ها مرکب از دو دیوار عریض است که توسط طاق‌هایی به هم اتصال یافته‌اند. البته در حفاری‌های انجام گرفته این نکته مشخص شده است که ۷ متر از دیوارها زیر خاک قرار دارد. به‌دلیل تخریب‌ها و آسیب‌های متعدد، تصویر مشخصی در مورد شکل اولیه و کامل مجموعه وجود ندارد؛ ولی این بنای عظیم در بیشتر سفرنامه‌ها و نیز توسط مورخان معتبری مانند ابن‌بطوطه، بدرالدین محمودالعینی، مرتضی میزرا پسر عم نادر میرزا مولف تاریخ و جغرافیای دارالسطنه تبریز، حمد الله مستوفی و …. توصیف شده است. از اطلاعات و توصیف‌های ذکر شده در این کتاب‌ها و اسناد می‌توان دریافت که این بنا در زمان تاج‌الدین علیشاه، مسجد جامع شهر محسوب می‌شده و مزین به كاشی و ازاره سنگی و ستون‌های مرمری و كتیبه‌ها و گچبری‌های زیبایی بوده که بعدها رو به ویرانی نهاده و متروک شده است. ارگ تبریز و محوطه باستانی آن در ۱۵ دی ۱۳۱۰ خورشیدی به شماره ۱۷۰ در فهرست آثار ملی ایران به‌ ثبت رسیده‌ است و نقشه‌ی حریم استحفاظی قانونی و ضوابط حفاظتی آن، در نشست ۲۹ خرداد ۱۳۵۷ شورای حفاظت آثار تاریخی اداره کل حفاظت آثار تاریخی مشخص و مورد تایید اعضا قرار گرفته‌ است.

ارگ تبریز کجاست؟ ارگ تبریز در مرکز شهر تبریز، در ضلع جنوبی تقاطع خیابان امام خمینی و فردوسی و در نزدیکی محدوده میدان ساعت قرار دارد. برای دسترسی به ارگ تبریز می‌توانید از وسایل نقلیه عمومی یا خودروی شخصی استفاده کنید. ایستگاه میدان ساعت خط اتوبوس تندروی شریعتی-آبرسان در فاصله کمی از این مکان قرار دارد و با پیاده‌روی می‌توانید خود را به مقصد برسانید. نزدیک‌ترین ایستگاه مترو به ارگ تبریز نیز ایستگاه شهید محققی است. اگر قصد استفاده از خودروی شخصی را دارید، شلوغی مرکز شهر و کمبود فضای پارک را مدنظر داشته باشید. شاید بتوانید در کوچه‌های اطراف مکانی برای پارک خودرو پیدا کنید.

 

مقبره همایون دهلی هند

مقبره-همایون-دهلی-2

مقبره همایون دهلی ، دومین پادشاه قوم مغول (سلسله ی گورکانی)، بیش از آنکه شبیه به آرامگاه باشد یادآور یک کاخ مجلل و با شکوه است. این آرامگاه، یکی از زیباترین آثار به جا مانده از قوم مغول و اولین نمونه ی آن در هندوستان می باشد. به واسطه ی سالها پناهندگی و زندگی همایون در ایران، معماری این مقبره بر عهده ی میرک غیاث الدین و پسرش سید محمد بن میرک غیاث الدین گذاشته شده بود که با الهام از بنای تاج محل و چهار باغ اصفهان ساخته شد.

تاریخچه مقبره همایون دهلی : امپراتور مغول، همایون در سال ۱۵۵۶ درگذشت و در قصر خود در دهلی به خاک سپرده شد.در سال ۱۵۶۵، حدود ۹ سال پس از مرگ همایون، ملکه او (حمیده بانو بیگم) تصمیم به ایجاد مقبره ای زیبا برای همسر خود گرفت.  ساخت و ساز حدود ۸ سال به طول انجامید و در سال ۱۵۷۲ به پایان رسید. کاهش این اثر تاریخی تقریبا بلافاصله پس از ساخت و ساز آن آغاز شده است و  کشور هند به پایتخت به Agra منتقل شد، سلسله مغول شروع به سقوط و این بنای تاریخی اهمیت خود را میان فرمانرواین از دست داد. پس از گذشت یک قرن از ساخت و ساز این بنای تاریخی باغ هایی سر سبز و زیبا اطراف آن برای افرادی که در نزدیکی آرامگاه  می امدند، استفاده شد. در سال ۱۸۵۷، پس از تهاجم بریتانیا به دهلی نو هند، این باغ سبز با باغی به سبک انگلیسی جایگزین شد. بعد از ۱۹۰۳-۱۹۰۹ بع دستور نایب السلطنه، لرد کرزن، توجه بیشتری به باغ گردید. در سال ۱۹۹۳ آرامگاه همایون به عنوان یکی از میراث جهانی از سوی یونسکو معرفی شد. از آن زمان در این مجموعه چند پروژه انجام شد. ترمیم عمده ای از بنای تاریخی و باغ اطراف آن در طول سل های ۱۹۹۹-۲۰۰۳ مورد اقدام قرار گرفت. در نهایت تمام بناهای تاریخی و فضاهای سبز آرامگاه همایونی کشور هند دوباره بازسازی شد. کانال های آب باغ دوباره کار گذاشته شد و یک سیستم گردش آب جدید برای کانال ایجاد شد، بیش از دو هزار درخت در باغ کاشته و چشمه های باغ دورباره به جریان افتاده شد.

آمار آرامگاه همایون:

  1. بدن امپراتور در دو محل مختلف قبل از اینکه به آرامگاه همایون متقل شود، به خاک سپرده شد.
  2. اگر چه دکوراسیون داخلی آرامگاه که امروز میبینیم، ان چیزی که در گذشته بوده است، نیست. با تشکر از ویلیام فینچ (تاجر انگلیسی) که در سال ۱۶۱۱ از مقبره بازدید کرد و توضیحات بسیاری را از جزئیات این مقبره در اختیار ما باقی گذاشته است، او نوشته است، داخل مقبره با فرش گرانبها تزئین شده و یک سرپناه تشریفاتی (Shamiana) بالای مقبره وجود دارد و چادری کوچک در بالای مقبره های گمنام دیگر قرار داده شده. مقبره گمنام با نسخه هایی از قرآن مزین شده است. شمشیر، عمامه و کفش همایون نیز به یادبود آن پادشاه در مقبره گذاشته شده است.
  3. معماری مقبره همایون مدلی برای تاج محل بوده است.
  4. معماری مقبره مخلوطی از معماری ایرانی های فارسی زبان و سنت های هند است.
  5. حدود ۱۵۰ قبر در آرامگاه همایون و باغ اطراف آن وجود دارد.

    اطلاعات تکمیلی : آرامگاه همایون به راحتی از طریق حمل و نقل عمومی در دسترس است. شما می توانید یک قطار از ایستگاه مرکزی دهلی نو به ایستگاه نظام الدین شرق سوار شوید. از ایستگاه شرق نظام الدین نیز کمتر از ۵۰۰ متر دروازه های این مجموعه تاریخی را خواهید یافت. هزینه ورود به مقبره برای افراد و تور گردشگری هند متفاوت است. برای شهروندان هند و بازدید کنندگان از سارک (بنگلادش، نپال، بوتان، سریلانکا ، پاکستان، مالدیو و افغانستان) و کشورهای BIMSTEC (بنگلادش، نپال، بوتان، سریلانکا، تایلند و میانمار) ۱۰ روپیه است. و افراد دیگر باید ۵ دلار برای هر نفر پرداخت کنند. ورودی برای کودکان تا ۱۵ سال رایگان است. ساعت خاصی برای ورود به مقبره تعریف نشده، عموماً از طلوع ساعت ۵ صبح تا غروب مقبره برای بازدیدکنندگان و گردشگران کشور هند ، باز می باشد.