تاریخی
میل خویین زنجان
در متون تاریخی ایران، میل یا برج به ساختمان یا مکانی بلند گفته میشود که معمولا بهمنظور دیدهبانی، نگهبانی و… کاربرد داشته است. برج خویین یکی از آثار تاریخی روستایی به همین نام در شهرستان ایجرود استان زنجان به شمار میآید. میل خویین در ۶۰ کیلومتری جاده زنجان به بیجار قرار گرفته است. این میل که شباهت زیادی به سایر برجهای دیدهبانی در تاریخ ایران دارد، بر فراز ارتفاعات ضلع غربی روستای خویین دیده میشود. نام این برج، از نام روستا گرفته شده است و اهالی روستا آن را «گنبذ» یا گنبد نیز میگویند. روستای خویین در سالهای اخیر بهدلیل برخورداری از جاذبههای تاریخی و طبیعی بهعنوان روستای نمونه گردشگری شناخته شده است. وجود گورستان متروکه در اطراف بنا با وسعتی بیشتر از چهار هکتار، ویژگی مهم این اثر تاریخی است. همچنین نزدیکی و چگونگی ارتباط بنا با آثار تاریخی روستا و موقعیت مکانی منحصربهفرد آن، از دیگر خصوصیات این میل باقدمت است که سبب جلبتوجه کارشناسان و انجام تحقیقات بیشتری درباره آن میشود. برخی کارشناسان بر این عقیدهاند که برج میل خویین، احتمالا در گذشته مزین به تزیینات و کتیبه بوده است؛ اما بهدلیل تعمیرات غیرکارشناسانه، شواهد و مدارک مزبور از بین رفتهاند و در زیر لایههای سیمان و گچ مخفی شدهاند. برج میل خویین در شانزدهم آبان ماه ۱۳۷۹ با شماره ثبت ۲۸۷۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است. قدمت بنای برج میل بهطور دقیق مشخص نیست و مدرکی دال بر اینکه بنا به کدام دوره تاریخی میرسد، وجود ندارد؛ اما توجه به معماری بنا و سبک و سیاق آن، موقعیت جغرافیایی و مقایسه آن با بناهای مشابه، بهخصوص بنای مقبره قیدار نبی در خدابنده، زمان ساخت بنا را بین قرون پنج تا هفت هجری تخمین میزند. بر این اساس میتوان گفت به احتمال بسیار برج میل خویین به عصر سلجوقیان تعلق دارد. گفته میشود که چهار نمونه از میل خویین در چهار جهت روستا وجود داشته که امروز فقط یکی از آنها باقی مانده است.
معماری میل خویین : برج میل خویین با ارتفاعی بیشتر از ۱۰ متر و با بهرهگیری از ارتفاعات طبیعی موجود، بهطور مسلط میتوانست منطقه پیرامون را تا شعاع دهها کیلومتر از نظر حفاظت تحت پوشش قرار دهد. همچنین این بنا میتوانست بهعنوان یک میل راهنما برای مسافران و کاروانهای خسته که از بیم گم شدن راه در هراس و نگرانی بودند، امیدبخش و خوشآیند باشد. این بنا دارای دو سقف است که سقف داخلی آن با سنگ ساخته شده و در نوع خود بینظیر است. برج میل خویین از دو بخش بدنه و گنبد تشکیل شده که قسمت تحتانی (بدنه) آن، مدور و با استفاده از مصالح لاشهسنگ، ملاط گچ و آهک و قسمت بالایی گنبد با آجر و ملاط ساخته شده است. گنبد بنای میل خویین از نوع زنگولهای و دو جداره است. گنبد این بنا از لحاظ شکل و معماری با گنبد مقبره قیدار نبی در شهرستان خدابنده مقایسه میشود. تنها راه ورود به داخل بنا در حال حاضر در قسمت شرقی، بهطرف دره و روستای خویین قرار دارد که در ابتدای ورود به آن سه پله تعبیه شده است. در ارتفاع پنج متری بنا و در اضلاع شرقی و غربی، دو پنجره جهت دیدهبانی و نظارت بر منطقه در نظر گرفته شده است که در سالهای اخیر بسته شدهاند.
مسیر دسترسی به میل خویین : برای دسترسی به روستای خویین و بازدید از میل تاریخی روستا، وارد جاده زنجان به بیجار واقع در جنوب غربی شهر زنجان شوید. با طی این جاده بهمسافت ۶۰ کیلومتر، تابلوی روستای خویین در حاشیه سمت راست جاده به چشم میخورد. با ادامه مسیر در این جاده روستایی و گذر از روستای قزلجه، به روستای خویین خواهید رسید. میل خویین دقیقا در ارتفاعات غربی این روستا قرار گرفته است و از ورودی روستا دیده میشود.
حسینیه جاجرمی
حسینیه، از مکانهای مذهبی و مقدس شیعیان است که بیشتر در آن، مراسمِ عزاداری امام حسین (ع) و شهدای کربلا برپا میشود. اکثر حسینیهها دارای معماری سادهای هستند و فضایی سرپوشیده برای اجتماع مردم به شمار میروند. حسینیهها معمولاً بناهایی به صورت منفرد هستند، ولی گاهی در یک مجموعه مانند باغ، مسجد، ایوان، حمام و بازارچه و… نیز احداث میشوند. اغلب، کمکهای مردمی تامینکننده هزینه حسینیهها است. در شهرهای زیارتی پراهمیتی مانند کربلا و نجف، حسینیهها به منظور پذیرایی از مسافران نیز مورد استفاده قرار میگیرند. حسینیه جاجرمی از جاهای دیدنی بجنورد و بناهای تاریخی اواخر دوره قاجار است. با توجه به کتیبه موجود در سال ۱۳۲۵ هجری قمری بانی ساخت بنا استاد غلامرضا بنا یزدی بوده است. این بنا در مرکز شهر بجنورد و در محدوده بافت تاریخی شهر، خیابان طالقانی شرقی و در کوچه جاجرمیها ساخته شده است. در گذشته مردم بجنورد و به ویژه جاجرمیها از این بنا برای عزاداری شبهای محرم استفاده میکردند. این بنا از جهت تاریخی و مذهبی جایگاه بالایی دارد و به همین علت به مرمت و بازسازی نیاز دارد. در ابتدا مالک این حسینیه در آن زندگی میکرده و بعدها وقف حسینیه شده است.
مشخصات بنا : این ساختمان ۶۰۰ متر مربع مساحت داشته و دارای پلان مربعی شکل است. بنا در ضلع شرقی و غربی در ۲ طبقه ساخته شده است. طاق هایی که در ساختمان مورد استفاده قرار گرفته، بهطور کلی از سه نوع هلالی ساده، کلیل و قوس تیزهدار است. طبقه همکف قدیمیتر از طبقه بالا بوده و به نظر میرسد که کاربری مسکونی داشته است. طبقه بالایی که از نظر سازهای نیز منطبق بر طبقه همکف نیست، محل برگزاری مراسم مذهبی بوده است. پوششهای به کار رفته در این بنا از دو نوع تخت و طاقی است. پوشش موسوم به قمی پوش، پوششی است که بیشتر در طبقه همکف مورد استفاده قرار گرفته است که در برابر نیروهای عمودی مقاومت خوبی دارد. چیدمان آجر هم ترکیبی از رومی و صدفی است. طاق آهنگ یا گهوارهای از دیگر پوششهای این طبقه است که در امتداد دو نوع منحنی قوس داده ایجاد شده است. ایوان طبقه اول با عرض ۲۷٫۲ تا ۳۰٫۲۰ بهوسیله این ستونها نگه داشته شده است. چهار ستون کامل و دو نیم ستون که از جنس چوب بوده و با گچ پوشش داده شده، در این طبقه ساخته شده است. این بنا نمونهای از معماری سنتی از نوع حیاط مرکزی است که نوعی معماری درونگرا محسوب میشود که همه در و پنجرهها و نورگیرها به سمت حیاط باز میشوند. در بجنورد این نوع معماری چندان رایج نبوده و بیشتر در مناطق خشک و کویری بااهمیت است. در طبقه اول سه اتاق وجود دارد که در همه این اتاقها از طاقنما استفاده شده است. این اتاقها توسط درهایی به هم راه پیدا میکند. در و پنجره های باقی مانده در بنا قدمتی برابر با خود بنا دارد و از جنس چوب است. در اتاق وسطی طبقه اول لوح سنگیای قرار دارد که وقفنامه روی آن نوشته شده است. یک هشتی در حسینیه وجود دارد که ورودی حسینیه را به حیاط مرکزی وصل میکند، این ورودی به وسیله دو رشته پلکان در گوشههای شمال شرقی جنوب غربی به اتاقکهای طبقه بالا راه پیدا میکند. ۱۰ عدد پله با عرض ۳۰ سانتیمتر و ارتفاع ۲۰ سانتیمتر و طول ۱۳۰ سانتیمتر در این ساختمان وجود دارد، در ضلع شرقی و غربی بنا پلهها به طور قرینه قرار گرفته است. سقف هشتی بنا در قسمت ورودی و تمام اتاقهای طبقه پایین پوشیده از قوس کلیل بوده (قوس خوابیده) و سقف طبقه بالا به صورت تیرپوش است. آجرکاری، گچبری، مقرنسکاری و کتیبه قسمتهای مختلف بنا را آراسته کرده است. ورودیهایی که به سمت طبقه اول راه پیدا میکنند، دارای مقرنسکاری زیبایی است که این مقرنسکاریها با گذشت زمان هنوز جذابیت خود را حفظ کرده است. در گذشته ۴ فرش دستباف در اضلاع ۵٫۲ در ۱۷ متر در اتاقها وجود داشت. افریزی تزیینی (برآمدگی لبه انتهایی دیوار که معمولا به صورت آجرکاری تزئینی است) با یک کتیبه در قسمت بالایی دیوار ایوان شرقی قرار دارد. در این کتیبه گزیدهای از ترکیب بند مشهور محتشم کاشانی در مرثیه شهدای کربلا (باز این چه شورش است) به خط نستعلیق گچبری شده است. این گچبریها جدید و فاقد قدمت بوده و اداره اوقاف آنها را نصب کرده است. این بنای تاریخی، بهعنوان یکی از دیدنی های استان خراسان شمالی، در ۱۷ مرداد ماه سال ۱۳۸۳ با شماره سند ۱۱۰۵۱ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
شهر سوخته
شهر سوخته بر اساس یافتههای باستان شناسی از قدیمیترین تمدنهای جهان به شمار میرود. این شهر به دلیل ظرفیتهای برجسته تاریخی و حجم بالای آثار مکشوفه، منطقهای ارزشمند برای باستان شناسان و علاقمندان به تاریخ است. در سفر به شهر سوخته به موزهای بزرگ و صحرایی وارد میشوید که هر گوشه آن گنجی در خود نهفته دارد. در منطقه وسیع شهر سوخته، جاذبههای تاریخی زیادی به چشم میخورند، گرچه با توجه به ارزش بالای این شهر، میتوان گفت که شهر سوخته در میان دیگر جاذبههای گردشگری ایران مهجور مانده است. آب و هوای گرم و خشک و شرایط اقلیمی سیستان و بلوچستان و کمبود امکانات رفاهی در این خطه از دلایل عدم توجه کافی گردشگران به شهر سوخته هستند. شهر سوخته از جاهای دیدنی زابل به شمار میرود و در استان سیستان و بلوچستان در منتهی الیه شرقی کشور قرار دارد. این منطقه باستانی در گذشته شاهراه ارتباطی شبه قاره هند و آسیای مرکزی با تمدنهای حاشیه خلیج فارس بوده است. در حقیقت شهر سوخته بخش وسیعی از تمدن کهن ایران و ریشههای فرهنگی شرق فلات ایران را در بر میگیرد و مرکز شهرنشینی در عهد باستان به شمار میرود. شهر سوخته یکی از بزرگترین شهرهای ایران باستان و از مهمترین تمدنهای شرق فلات ایران نیز بوده است و اطلاعات جامعی در خصوص فرهنگ، اقتصاد و اجتماع ایران باستان در دشت سیستان ارائه میدهد. در بررسیهای باستان شناسی در شهر سوخته و مطالعات گسترده تاریخ شناسان در این خطه، سیر تحول چشمگیری در زمینههای بازرگانی داخلی، تجارت خارجی، شهر نشینی و معماری، پزشکی، هنر، کشاورزی، جانور شناسی، زمین شناسی و همه علوم وابسته به این موارد، در این منطقه به چشم میخورد.
از شهر سوخته با نامهای دیگری از قبیل «شهر هنر»، به دلیل کشف آثار برجسته هنری و صنایع دستی و «شهر علم»، به سبب کشف یافتههای برجسته علمی به خصوص در زمینه علم پزشکی نیز یاد میشود. اما یکی از جالب توجهترین نکات درباره شهر سوخته، عدم وجود برج و باروهای جنگی در این شهر برخلاف شهرهای اطراف آن است. شهر سوخته دروازه هم نداشته است که نشان از تعامل ساکنان آن با شهرهای اطراف میدهد. عدم وجود سلاحهای جنگی در میان وسایل کشف شده از این منطقه نیز، بر این مطلب صحه میگذارد و به همین دلیل به شهر سوخته لقب «شهر صلح» را نیز دادهاند. اشیای ارزشمند کشف شده در شهر سوخته، از تنوع هنرهای گوناگون مانند سفالگری، خراطی، جواهر سازی و بافندگی در شهر سوخته خبر میدهند. از سال ۱۹۶۷ میلادی، یعنی در حدود ۵۳ سال پیش، باستان شناسان انگلیسی و ایتالیایی کار حفاری و کاوش در محدوده شهر سوخته را آغاز کردند. بعد از انقلاب پس از وقفهای طولانی، از سال ۱۳۷۴ کاوشهای باستان شناسی زیر نظر اساتید ایرانی و با سرپرستی دکتر سید منصور سید سجادی ادامه پیدا کرد. در حال حاضر نیز شهر سوخته منبع مطالعاتی برجستهای در میان پژوهشگران محسوب میشود و ظرفیتهای گسترده پژوهشی آن پایان ناپذیر است. در طول سالیان اخیر در کنار باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی و تاریخ شناسان برجسته کشور، گروهی از دانش آموختگان پزشکی نیز در محوطه شهر سوخته حضور پیدا کردهاند و در طول فصلهای مختلف کاوشهای باستانی، در زمینه بیماریهای سیستان قدیم تحقیق میکنند.
در لوحههای یافت شده از تمدن سومری، نام شهرهای محل اقامت این اقوام آمده است. در این فهرست شهری با نام «ارته» به چشم میخورد که از توصیفهای موجود درباره این شهر، احتمال میرود که همان شهر سوخته باشد. برخی از باستان شناسان نام اصلی شهر سوخته را ارته میدانند، اما در این زمینه هنوز پاسخ قطعی وجود ندارد. تحقیق برای پی بردن به نژاد مردم شهر سوخته نیز به صورت محرمانه در جریان است و در حال حاضر نتیجهای برای این سؤال هم وجود ندارد. نظریه ارتباط شهر سوخته و موجودات فضایی به دلیل ناشناخته ماندن نژاد مردم این سرزمین باستانی و کشف اجساد با اسکلتهای بزرگ و وسایل ناشناخته در سالهای گذشته مورد توجه بعضی از باستان شناسان بوده است، که البته هیچ شواهد علمی در این زمینه وجود ندارد. نام شهر سوخته را از حدود ۱۵۰ سال پیش به این منطقه دادهاند و دلیل این نامگذاری کشف آثار سوختگی در بنایی مستطیل شکل، به وسعت تقریبی ۵۰۰ متر بوده است. در این بنا راهروها، پلکان و دیوارهای ضخیم خشتی با ارتفاع سه متر با آثاری از تیرهای سوخته و اسکلت انسان کشف شدهاند. نام شهر سوخته برای اولین بار توسط «اورل اشتاین»، باستان شناس انگلیسی به زبان آمد. شهر سوخته در سال ۱۳۹۳ به عنوان اولین تپه باستانی ایران و هفدهمین اثر جهانی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
تاریخچه شهر سوخته : قدمت شهر سوخته به بیش از ۵۰۰۰ سال میرسد و تمدن این منطقه هم ردیف با تمدن جیرفت و دوران برنز است. دورههای مختلف شهرنشینی در این شهر باستانی در فاصله زمانی ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد بررسی شدهاند و بر اساس شواهد یافت شده، حیات شهر سوخته را به چهار دوره تقسیم کردهاند که شامل پایه گذاری شهر، رشد و شکوفایی، شروع زوال و دوره نابودی شهر میشود. مساحت شهر سوخته در گذشته در حدود ۲۸۰ هکتار بوده و به پنج بخش اصلی تقسیم میشده است که این بخشها شامل مناطق مسکونی در شمال شرقی و شرق، نواحی گسترده مرکزی، بخش صنعتی در شمال غربی و بناهای یادبود و گورستان در جنوب غربی این منطقه میشوند. بخش صنعتی خارج از شهر و با فاصله از نقاط مسکونی قرار داشته است. عمر دوران شکوفایی شهر سوخته در حدود ۳۰۰ سال و بین سالهای ۲۵۰۰ تا ۲۲۰۰ پیش از میلاد بوده است و مردم باستان در بازهای در حدود ۱۴۰۰ سال در این منطقه زندگی میکردند. بر خلاف اقلیم امروزی منطقه شهر سوخته، در گذشته این شهر بسیار سرسبز و پر آب و شغل اکثر مردم شهر سوخته کشاورزی و صنعتگری بوده است. ساخته شدن شهر در آبرفتهای مصب رودخانه هیرمند، زمینهای این منطقه را به مناطقی حاصلخیز برای کشاورزی تبدیل کرده بود و وجود عناصر طبیعی مانند رود هیرمند، دریاچه هیرمند و کوه خواجو در اطراف شهر سوخته، بر محبوبیت این منطقه میافزود. استفاده از شتر برای حمل و نقل و استفاده از محصولات آن، اولین بار در شهر سوخته اتفاق افتاده است. از مهمترین قسمتهای کشف شده شهر سوخته میتوان به حیاطهای متعدد، راهروها، انبارها، اتاقها، کوره و اجاقها، پلکان و دیگر فضاهای معماری اشاره کرد و در میان آثار یافت شده میتوان هزاران قطعه سفال و اشیای زینتی را برشمرد. از میان دیگر صنایع رایج در شهر سوخته نیز میتوان به ریسندگی، خراطی، معرق سازی، سفالگری و ساخت ابزار فلزی اشاره کرد. شهر سوخته تنها سایت باستان شناسی کشور است که فعالیت و حفاریهای باستان شناسی در آن بدون وقفه و تعطیلی ادامه پیدا کرده است.
چرا شهر سوخته سوخت؟ مهمترین سوال برای باستان شناسان در بررسیهای این منطقه این بود که چرا شهر سوخته سوخت؟ آیا واقعا این شهر سوخته است؟ در این زمینه کارشناسان باستان شناسی نظریههای مختلفی دارند. در بررسیهای اولیه گروهی از باستانشناسان خارجی، به دلیل وجود لایههای خاکستر وسیع در این منطقه و مشاهده آثار سوختگی در بناها، لقب شهر سوخته را به این شهر دادند. بنا بر نظر بعضی کارشناسان شهر سوخته دو بار به آتش کشیده شده است. بار اول به دوران رشد و شکوفایی و بار دوم به زمان نابودی شهر مربوط میشود، اما اختلاف نظرهایی در این باره وجود دارد و برخی دیگر از محققان این نظریه را رد میکنند. برخی کارشناسان تاثیرات خشکسالی و از بین رفتن منابع آب را دلیل کم شدن تدریجی دامها و محصولات کشاورزی و در نهایت استفاده مردم از بقایای شهر برای تهیه آتش و درست کردن غذا را باعث از بین رفتن آنها و تخریب کامل شهر سوخته میدانند. در این نظریه که از طرف مهدی مرتضوی استاد باستان شناس دانشگاه سیستان و بلوچستان و عضو هیئت علمی این دانشگاه مطرح میشود، آتش سوزی در شهر سوخته رخ نداده است. امروزه کارشناسان معتقد هستند که به دلیل رونق صنعت و وجود مناطق صنعتی در اطراف شهر سوخته در گذشته، تلی از خاکستر ناشی از فعالیتهای این مناطق شهر سوخته را پوشانده بوده است. تغییرات اقلیمی و از بین رفتن رونق صنعت و تجارت از اصلیترین دلایل زوال شهر سوخته بودهاند.
اسرار و مشهورترین کشفیات شهر سوخته : در طول بررسیهای انجام شده در شهر سوخته، شواهدی یافت شد که تعجب باستان شناسان را برانگیخت. این شواهد از پیشرفت علم پزشکی در گذشته در شهر سوخته خبر میدهند. در سال ۱۳۵۶ در کاوشهای شهر سوخته گورستانی دسته جمعی کشف شد. در میان اسکلتهای موجود در آن، جمجمهای یافت شد که بر روی آن آثار باقی مانده از عمل جراحی به چشم میخورد. این اسکلت متعلق به دختری ۱۳ ساله بود و بریدگی عمیق مثلث شکل در قسمت راست آن دیده میشد. تاریخ شناسان معتقد هستند که این جراحی نخستین جراحی مغز در زمان باستان بوده است. گرچه چند ماه پس از این جراحی، بیمار فوت کرده است، اما این جمجمه از مهمترین کشفیات باستان شناسی جهان به شمار میرود. از دیگر یافتههای مربوط به علم پزشکی در شهر سوخته میتوان به چشمی مصنوعی در گورستان شهر سوخته اشاره کرد. جنس این چشم مصنوعی ترکیبی از قیر طبیعی و نوعی چربی جانوری است و بر روی آن طراحیهایی با سیمهای ریز طلایی شبیه مویرگهای چشم صورت گرفته است. امروزه از چشم مصنوعی شهر سوخته در موزهای در جنوب شرقی زاهدان نگهداری میشود. در شهر سوخته اسکلت زنی با چشم مصنوعی کشف شده است . چشم مصنوعی شهر سوخته در سال ۱۳۸۵ کشف شد و به جسد زنی تعلق داشت که در شهر سوخته دفن شده بود. سن این زن در حدود ۲۸ تا ۳۲ سال تخمین زده میشود و در کنار بقایای استخوان این زن، قاب چرمی چشم مصنوعی نیز پیدا شده است. قدمت قبر و چشم مصنوعی کشف شده در آن به ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد میرسد. در سال ۱۳۹۴ پس از پنج سال تلاش، باستان شناسان و هنرمندان مجسمهساز و طراح توانستند اسکلت جمجمه این زن با چشم مصنوعی را بازسازی کنند. طراحی سر و چشمها و تمام ریزهکاریهایی مانند رنگ پوست و مو و شکل بینی با طراحی سه بعدی دستی و انجام اسکنهای متعدد زیر نظر نگار نادری پور، برای اولین بار در ایران انجام شده است. از دیگر یافتههای باستان شناسی در شهر سوخته میتوان به گورستانی با سنگ قبرهایی از خشت خام اشاره کرد. این گورستان در سال ۱۹۷۲ میلادی و به صورت کاملا تصادفی کشف شد. تفاوتهایی در ساختار قبرها از جهت شکل، اندازه و مصالح وجود دارند که اختلاف طبقاتی، تفاوتهای دینی و آئینی و باورهای مذهبی مختلف مردمان آن زمان را نشان میدهند. همراه با این گورستان مجموعهای عظیم از سفالینهها و ظروف و اشیای مصرفی مردم شهر سوخته نیز به دست آمده است. در میان اشیای زینتی، نمونههای جالب توجهی از جواهرات باستانی با فلزات طلا و سنگهای قیمتی مانند عقیق، مرمر، لاجورد و فیروزه به چشم میخورند که رونق صنعت جواهر سازی در شهر سوخته را نشان میدهند. بیشترین جواهرات شهر سوخته گردنبندهای جواهر با سنگهای زینتی مختلف هستند.
در طول کاوشهای باستانی شهر سوخته خطکشی ساخته شده از چوب آبنوس نیز یافتهاند. این خطکش ۱۰ سانتیمتر طول دارد و تا دقت یک میلیمتر را اندازه گیری میکند. گرچه مقیاس اندازهگیری متر در دوران باستان به مفهوم امروزی وجود نداشته است، اما دقت اندازهگیری خطکش شهر سوخته با متر و معیار امروزی اینگونه بیان میشود. از دیگر وسایل کشف شده در گورستان تاریخی شهر سوخته، میتوان به تخته نردی قدیمی با ۶۰ مهره اشاره کرد. تا پیش از کشف این وسیله، قدیمیترین تخته نرد کشف شده در جهان، در گورستان سلطنتی «اور» در منطقه بین النهرین یافت شده بود. جنس چوب این تخته نرد از چوب آبنوس است و بر روی تخته مستطیل آن، تصویر ماری به خود پیچیده دیده میشود. مهرههای این تخته نرد نیز از سنگهای متداول آن زمان مانند لاجورد، عقیق و فیروزه ساخته شدهاند. در یکی از گورهای پنج هزار ساله قبرستان شهر سوخته، باستان شناسان جامی با طراحی یک بز در کنار درخت یافتند. آنها با بررسیهای بیشتر از سایر ظروف و اشیای کشف شده از این منطقه، نکتهای جالب دریافتند. تصویر بز روی جام پنج بار با تغییرات کم تکرار شده بود. دنبال کردن این نقشها، حرکت بز به سمت درخت و خوردن برگ را نشان میدادند. با تکمیل بیشتر این تصاویر به کمک طراحان، باستان شناسان فیلمی ۲۰ ثانیهای به دست آوردند. در این فیلم جهش بز به سمت درخت کاملا دیده میشود. ارتفاع این جام به حدود ۱۰ سانتیمتر میرسد و پایهای استوانهای شکل دارد. کارشناسان پس از تحقیقات گسترده نتیجه گرفتند که این جام اولین نمونه از تلاشهای هنرمندان عهد باستان برای خلق نقاشی متحرک یا انیمیشن بوده است. شگفتیهای شهر سوخته تنها به موارد گفته شده محدود نمیشوند و شکل زندگی اجتماعی در این منطقه در عهد باستان با توجه به یافتههای تاریخی به سبکی بسیار مدرن بوده است. سیستم لولهکشی آب و فاضلاب در شهر سوخته با استفاده از لولههای سفالی، که هنوز بقایای آنها وجود دارند، از مظاهر شهرنشینی مدرن در آن زمان به شمار میروند. صنعت کفاشی و بافندگی نیز در شهر سوخته رونق فراوان داشت است و پارچههای بافته شده در این منطقه در مناطق اطراف نظیر نداشتند. از دیگر اشیای باستانی مکشوفه در این منطقه میتوان به کوزه سفالی با امضای سازنده آن، سوزن، چکش، کورههای سفالگری، کورههای ذوب فلزات، دکمه لباس، شانه سر، بذر حبوبات و میوه، برنج، زیره و بسیاری از لوازم متداول و روزمره اشاره کرد.
پل بند لشکر
شوشتر بیشتر از ۱۰۰ سازه آبی تاریخی دارد که از گذشته بر جای ماندهاند. پل بند لشکر جزو صدها سازه آبی و از دیدنی های شوشتر است؛ برای هدایت آب بنا شد. این پل علاوه بر هدایت آب، برای برقراری ارتباط بین شهر شوشتر و دیگر آبادیهای آن منطقه طراحی و ساخته شده بود. سازه اصلی پل بند لشگر از ایران باستان باقی مانده است؛ اما طاقهای هلالی آن شاخصههای معماری عصر صفویه را در خود نهفته دارد. پل بند لشکر در شوشتر، جزو سالمترین بناهای بازمانده از دوره ساسانی در این شهر است و از دیدنی های استان خوزستان محسوب میشود. این پل به طول ۱۲۴ و ارتفاع هشت متر، خارج از دروازه لشکر قرار دارد. هدف از بنای پل بند لشکر، برقراری ارتباط بین شوشتر با دیگر ولایات و روستاییهایی بود که در سمت جنوب واقع شدهاند. پل بند لشکر از سنگ، ماسه و ملاط ساروج یاخته شده و در ابتدا ۱۳ دهانه داشت که امروز ۱۱ دهانه از آن باقی مانده است. این پل مستحکم در دوره صفویه مرمت و بازسازی شد. طاقهای پل با اسلوب معماری دوره صفویه و بهصورت هلالی ساخته شدهاند. پنج دهنه از این پل در دوره قاجاریه ویران شد و بهدلیل هزینه بالای مرمت، حاکم شهر آن را تعمیر نکرد. مردم به ناچار برای حفظ راه ارتباطی با دیگر ولایتها، پل را با الوار تعمیر کردند. این تعمیر سودی نداشت و طولی نکشید که فشار آب الوارها را با خود برد. در سالهای اخیر، مجموعهای تفریحی در کنار پل بند لشکر راهاندازی شد که رونق زیادی به گردشگری در این محل داده است. گردشگران بسیاری از شهرهای خوزستان برای گذراندن تعطیلات پایان هفته به این تفرجگاه میروند. این مجموعه بهگونهای طراحی شده است که رودخانه از داخل آن عبور میکند. وجود رودخانه در داخل مجموعه، هوای آن را خنک میکند؛ بهطوری که هوای داخل مجموعه با بیرون در حدود ۱۰ درجه تفاوت دارد.
تاریخچه پل بند لشکر : شوشتر شهری باستانی است و سابقه آن به ۱۰ هزار سال پیش بازمیگردد. این شهر که در نزدیکی کوههای بختیاری قرار گرفته است، از غرب به دزفول و از شرق به مسجد سلیمان منتهی میشود. موقعیت جغرافیایی شهر حکایت از این موضوع دارد که شوشتر از دل تاریخ و تمدن عیلام برخاسته است. منابع اساطیری ساخت شهر شوشتر و اولین بناهای آن را به هوشنگ نسبت میدهند. منابع تاریخی که درباره عیلام سخن گفته شده است، شوشتر را یکی از شهرهای عیلام قدیم دانستهاند. شوشتر در دوره ساسانیان نیز از اهمیت بسیاری برخوردار بود. بیشتر سازههای آبی این شهر در عهد ساسانی ساخته شدهاند. پیشینه پل بند لشکر شوشتر نیز چون دیگر آثار تاریخی این شهر به عصر ساسانیان میرسد. پل بند لشکر بههمراه ۱۵ اثر تاریخی شوشتر با عنوان «نظام آبی تاریخی شوشتر» در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. پل بند لشکر نقش مهمی در تاریخ ایران و تاریخ شهر شوشتر دارد. به پل بند لشکر را دروازه ورود لشکر ایران هم لقب دادهاند؛ زیرا هنگام حمله اعراب به ایران، آنها شوشتر را محاصره کردند و بعد از گذشتن از این پل، وارد قلمرو ایران شدند. این شهر در قرون اسلامی به دست مغولان فتح شد. شوشتر در عصر صفویه به شکوه بسیاری دست یافت. در این دوره حاکمی به نام «واخشتوخان» بر شهر مسلط شد. او در دوره حاکمیت خود بر شوشتر تلاش بسیاری برای آبادی شهر انجام داد. طبق منابع تاریخی، واخشتوخان پل بند لشکر را تعیمر کرد. تعمیر این پل اساسی بود، بهگونهای که امروز بیشتر قسمتهای پل بند لشکر نشانههایی از معماری دوره صفویه را دارند.
نقش برجسته گل گل ملکشاهی
سنگنوشته یا کتیبه به تخته سنگ، کاشیکاری یا سطح دیگری گفته میشود که معمولا واقعهای تاریخی بر روی آن کندهکاری یا نوشته شده است. معمولا کتیبه به نوشتهای اطلاق میشود که بر روی سنگ، در حاشیه سردر ساختمانها یا گوشههای پارچههای خاص نظیر پرده، سفره و بیرق یا بر صفحههای کتاب نگارش مییابد. نگاهی به تاریخ ایران باستان نشان میدهد که اغلب کتیبهها بر کوهپایهای مشرف بر چشمهسار حک شده است. این سنگنوشتهها به دستور شاهان و یا والی منطقه نوشته میشدند و اغلب موضوعات مربوط به فتوحات و کشورگشاهی شاهان و یا نیایشها و عبادات آنها را به تصویر کشیده بیان میکنند. سنگنوشته آشوری که با نام سنگنوشته گلگل ملکشاهی نیز معروف است، از جاهای دیدنی ایلام به شمار میرود و در دامنه رشته کوه کبیر، مشرف به رودخانه گلگل و در نزدیکی روستای زیبای گلگل در ۱۵ کیلومتری شهر ارکواز و ۲۵ کیلومتری شهر ایلام مانند نگینی خودنمایی میکند. متن این سنگنوشته که به خط میخی نوشته شده حکایت از حمله آشوربانیپال به تمدن عیلام باستان و سقوط این تمدن درخشان تاریخ است که به صورت کندهکاری بر روی صخرهای بزرگ نگاشته شده است. این نوشته نشانگر تمدنی بزرگ و اثرگذار از تاریخ باستان است که استقرار آن در همین منطقه استان ایلام بوده است. پادشاه آشور شکست نظامی این کشور را افتخاری بزرگ برای خود دانسته و این کتیبه را از خود به یادگار گذاشته است.
مشخصات کتیبه : شکل عمومی این کتیبه آشوری مستطیل شکل است و در ابعاد ۹۰در ۱۳۵ سانتیمتر است که در وسط آن نقش نیمرخ و تمام قد پادشاه آشور به صورت برجسته قرار دارد و کلاهی مخروطی و ردایی بلند تا روی پاها بر تن و شمشیری حمایل به نشانه قدرت، در دست دارد. پشت سر این شخص تصویری از هلال ماه دیده میشود که ممکن است نماد خدایان و الهههای آسمانی باشد که به حمایت از شاه آشور برخاسته و به او کمک کردند تا در جنگ پیروز شده و قلمروی کاسیها(ایلام و لرستان) را فتح کنند. این سنگنوشته آشوری در سال ۱۹۷۳ میلادی توسط آقای واندنبرگ ترجمه شده است. موضوع متن کتیبه از فتح ایلام و انقراض این تمدن به وسیله آشور حکایت دارد. متن کتیبه به عمق متوسط ۲/۵ سانتیمتر تراش خورده و طی آن نقشبرجسته پادشاه را فراهم ساختهاند و سپس به نقر خطوط میخی آشوری در سطرهای افقی بر تمام سطح کتیبه و نقش برجسته پرداخته و هر سطر را با خطی کنده و افقی از سطر بعد مجزا کردهاند. اینکه این کتیبه مربوط به کدام پادشاه آشور است به درستی مشخص نیست و عدهای آن را متعلق به آشوربانی پال که سرزمین ایلام قدیم را متصرف و در نهایت موجب انقراض آنها شد دانسته و برخی نیز آن را مربوط به سارگن دوم پادشاه آشور میدانند که نواحی شمال غرب و قسمتهایی از غرب ایران تا دریاچه ارومیه را تصرف کردهاند. آنچه از متن کتیبه میتوان فهمید این است که آشور چشم طمع به سرزمینهای شرقی حکومت خود داشته و هر زمان که شرایط را مساعد میدید حمله را آغاز میکرد و این روند به صورت فرهنگ ستیزهگری به فرزندان شاهان منتقل میشد و چهره پادشاه آشور که به سرزمین ایلام حکاکی و نقر شده، خوی جنگجویی و طمع همیشگی آنان را مشخص میکند.
متن کتیبه : به آشور و خدایان که به طرفداری شاه محبوب آنها ایستاده و چیره شده( بر زمینهای دشمنان(…) شاه جهان(…) پسر(…) آشور پدر خدایان مرا نامزد کرد برای پادشاهی در رحم مادرم(…) انلیل مرا برای تسلط بر روی زمین و مردم فرا خواند. سین و شماش با همشکونهای مساعدی در مورد بنیاد فرمانروایی من فراهم ساختند. نبو و مردوک مرا بصیرت وسیع و فهم عمیق بخشیدند. خدایان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا روی تخت شاهی پدرم گذاشتند. آنها تسلط بر روی زمین را به من واگذار کردند. شهر(…) آنها بیرون رفتند(…) روی او ستایش کارهایی که من انجام دادهام. من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم این سنگ نوشته را برای ترغیب شاهان و پسران من در آینده باشد که امیری در میان شاهان پسران من که او را آشور و خدایان بزرگ برای تسلط بر روی زمین و مردم نامزد کند. این ستون و تحسین خدایان بزرگ را ببیند و باشد که به تدفین آن بپردازد و قربانیها کند اما آنکه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدایان بزرگ و آن عده که روی این ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه کند، باشد که به طرفداری او در یک برخورد سلاحها در میدان جنگ برخیزند و باشد که آنها او را راهنمایی نکنند.(…) باشد که آنها هم حکم شاهی او را براندازند و باشد که آنها نامش و تخمهاش را در زمین ضایع کنند.
وضعیت امروزی کتیبه : این کتیبه ارزشمند باستانی هزاران سال است که هویت تاریخی و باستانی ایران در خطه ایلام را در دل خود به امانت گذاشته است تا آیندگان به این شکل از تاریخ پیشینیان خود آگاه شوند. این کتیبه تاریخی امروزه حال چندان خوشی ندارد و عدم مراقبت صحیح و رعایت نکردن استانداردهای حفاظتی از آن، سبب شده که قسمتهایی از نوشتههای کتیبه آسیب دیده و از بین برود. امروزه برای اینکه کتیبه در معرض آسیب گردشگران واقع نشود، قفسهای آهنی بر روی پیکر آن نهاده شده است. اما این قفسه آهنی نه تنها نقش حفاظتی چندانی ندارد و نمیتواند جلوی فرسایشهای ناشی از آب و هوا را بگیرد، بلکه صحنهای نازیبا را از چشمانداز کتیبه به نمایش گذاشته است و سبب میشود که حتی آسیبهای وارد شده به کتیبه نیز در زیر این حفاظ، مشخص نشوند و کمک به از بین رفتن کامل کتیبه نیز میکند. به نظر میرسد کسانی که وظیفه مراقبت از کتیبه را دارند باید تدبیر بهتری اندیشیده و در یک چهاچوب استاندارد از کتیبه نگهداری کنند. طبیعی است که با قرار دادن یک حفاظ شیشهای بر روی کتیبه هم استاندارد مراقبت از کتیبه بهتر خواهد شد و هم چشمانداز زیباتری برای گردشگران و بازدیدکنندگان از این اثر تاریخی ارزشمند به نمایش گذاشته خواهد شد. اگر گذرتان به استان ایلام افتاد میتوانید از این اثر باستانی دیدن کنید و بر هنر، فرهنگ و خطوط باستانی این منطقه مطلع و آگاه شوید.