تاریخی
موزه ایران باستان (موزه ملی ایران)
موزه ملی ایران (موزه ایران باستان) قدیمیترین، مهمترین، بزرگترین و از غنیترین موزه های ایران است. این موزه به دو بخش ایران باستان و دوران اسلامی تقسیم میشود. در بخش ایران باستان اشیای تاریخی از دوران پارینه سنگی تا دوران ساسانی به نمایش گذاشته شده است. در بخش اسلامی هم آثار دوران پس از اسلام به نمایش در آمده است. موزه ملی ایران بهعنوان اولین موزه رسمی کشور و موزه مادر، با زیربنای بیش از ۲۰ هزار متر مربع و مساحت ۱۸ هزار متر مربع، شامل دو بخش موزه ایران باستان و موزه باستانشناسی و هنر اسلامی است. بیش از ۳۰۰ هزار شی از ادوار مختلف فرهنگی ایران یعنی از دوران پیش از تاریخ تا دوران اسلامی در این موزه نگهداری و به نمایش گذاشته شده است. اگرچه فکر تأسیس و ایجاد موزه در ایران در زمان آغاز مشروطیت از طرف فردی به نام صنیع الدوله مطرح شد، این ایده در آن دوره به اجرا در نیامد تا اینکه در زمان احمد شاه قاجار به همت مرتضی خان ممتازالممالک؛ وزیر وزارت معارف وقت مجموعهای از اشیا گردآوری و در یکی از اتاقهای مدرسه دارالفنون با نام موزه ملی نگهداری شد. سپس در دروه پهلوی اول در سال ۱۳۰۴ موزه ملی به تالار آیینه عمارت مسعودیه در میدان بهارستان منتقل شد. آثاری که ابتدا در این موزه نگهداری میشد شامل اشیایی چون ۱۵ پارچه اشیای عتیقه مفرغی، ۱۵۸ قطعه کاشی، سفال و شیشه، ۹ سکه و ۵۴ قطعه سلاح قدیم، تفنگ، کلاهخود، زره، اشیای بهدست آمده از کاوشهای باستانشناسی و آثار اهدایی مجموعهداران خصوصی بود.
در سال ۱۳۰۶ مجلس شورای ملی وقت امتیاز انحصاری فرانسویها برای کاوشهای باستانشناسی در کشور را لغو کرد و در ازای آن امتیاز کاوش در شوش به آنها داده شد و دولت وقت نیز ساخت یک موزه و کتابخانه را که ریاست آن تا پنج سال بر عهده فردی فرانسوی باشد پذیرفت و تعهد کرد این فرد تا سه بار و هر بار پنج سال در این سمت باقی بماند. بنابراین در این سال آندره گدار؛ معمار معروف فرانسوی به ایران آمد و ساخت موزه ملی ایران یا در واقع موزه ایران باستان را در قسمت غربی میدان مشق به کمک دو معمار ایران به نام حاج عباسعلی معمارباشی و مراد تبریزی در سال ۱۳۱۲ شروع کرد. در مورد نامگذاری این موزه هم بهتر است بدانید که نخستین موزه در ایران؛ موزه ملی و بعد موزه معارف نام داشت که بعد از استقرار این موزه در ساختمان ایران باستان به موزه ایران باستان تغییر نام داد و تا سال ۱۳۷۵ به این نام شناخته شد. در این سال با راهاندازی موزه دوران اسلامی، نام آن به موزه ملی ایران تغییر یافت.
ساخت موزه ایران باستان از سال ۱۳۱۲ بهمدت چهار سال و در طی چهار مرحله آغاز شد. آندره گدار مکان ساختمان موزه را در جهت شمالی- جنوبی به فاصله کمی از خیابان سی تیر یا قوام السلطنه در نظر گرفت. این موزه که با آجرهای قرمز رنگ تزیین شده؛ بهشکل یک معکب مستطیل افقی خوابیده روی سطح زمین است که از سه بخش جدا از هم که در حجم به هم پیوستهاند تشکیل شده است. گدار در طراحی وردی موزه ایران باستان از کاخ ساسانی تیسفون و طاق معروف کسری الهام گرفته حتی نحوه چیدمان آجرها در سطوح داخلی ایوان و بدنههای اطراف آن از معماری ایرانی وام گرفته شده است. این ورودی شامل ایوانی با طاق هلالی شکل است. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد ایوان موزه ایران باستان حذف تزیینات متعارفی است که در ایوان به کار میرود. و آنچه که زینتبخش آن است سایه روشنها، پس نشستگیها و جلو آمدگیهای آجری است. در دو طرف ورودی هم دو ساختمان دو طبقه قرار دارد که برای کتابخانه، سالنهای نمایشگاهی و کنفرانس است. بر بالای سر در نیز کتیبهای از سنگ مرمر وجود دارد که در آن شعری از ملک الشعرای بهار و به خط ثلث امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته شده است. اشیای موزه ایران باستان از دوران پارینهسنگی تا زمان ساسانیان در دو بخش پیش از تاریخ و دوران تاریخی ایران و در دو طبقه در معرض نمایش قرار دارد.
زمین اختصاص یافته به این موزه در مجموع ۵,۵۰۰ متر مربع بود که ۲,۷۴۴ متر مربع آن زیربنا و بنای موزه حدود ۱۱,۰۰۰ متر مربع است. ساختمان اصلی موزه در سه طبقه ایجاد شده است. شاید در زمانی که این طرح به گدار واگذار شد، در جوی که در آن زمان وجود داشت و حتی عنوان موزه هم آن را تشدید میکرد، برای به نمایش گذاشتن اشیای باستانی ایران قدیم، اولین ایدهای که در نظر او مجسم شد، همان برگشت به شکل و فرمهای معماری در ایران باستان بود. در نهایت، آنچه که گدار در مورد ایده معماری موزه به مرحله عمل رسانیده است، بازتابی از معماری ساسانی است. معماری موزه در واقع مکعب مستطیلی است که از سه قسمت تشکیل شده، ورودی آن از یک طاق بزرگ ساسانی که فضای ورودی را مشخص میکند و یک آجر چینی مناسب به رنگ قرمز قصرهای فیروزآباد، که دیوارهای مرتفع و طویل خارجی را تزیین کرده، با ابهت و وقاری عظیم خود را در مجموعه شهری بیان میکند. تنها فضای جالب که در این حجم مکعبی بزرگ تعبیه شده، فرورفتگی ورودی موزه است که در این حجم ورودی اصلی، ورودیهای فرعی جانبی قرار دارد که بازدید کننده را به سالنهای بزرگ هدایت میکند و این باعث شده که مقیاس مقایسهای نسبت به حجم عظیم و زیبای ورودی اصلی به وجود آورد. سپس پلکانهای رسیدن به مدخل ورودی و ارتفاع صفهای است که سطح سالن همکف موزه در آن قرار دارد. در اینجا نحوه تمام شدن سقف سیلندر به دیواره روبهرو، بهترین و جالبترین هنر گدار در طراحی این بنا است. آرگهای آجری برجسته که به صورت تسمههایی از جرزها بالا رفته و شیارهایی در سطح سیلندری سقف به وجود میآورد، احساس بیشتری نسبت به ایستایی و نحوه توزیع و حرکت نیروها به دست میدهد که در واقع دیوارهها و سقف، کالبد واحدی را ایجاد میکنند که همبستگی بین فرم و فنآوری است. حجم بزرگ مستطیلی شکل موزه که دارای ابعاد ۳۴×۱۰۰ متر است از سه قسمت فضای ورودی، فضای نمایش اشیا و فضای اداری تشکیل میشود که با شکستگیهایی در نماهای جانبی، دراز بودن آن تعدیل شده است. سالن اصلی موزه، که به طول ۶۱ متر و عرض ۳۴ متر است، سطحی را میسازد به مساحت دو هزار مترمربع که در آن دو نورگیر داخلی به ابعاد ۱۶×۱۶ متر تعبیه شده که نور مناسبی را به فضای سالن اصلی میدهد. در دیوارههای جانبی شرقی و غربی، پنجرههای باریک و بلند مناسبی تعبیه شده که ریتمی یکسان و تکراری در سطح دیوار ایجاد میکند، که در بین جرزهای اصلی که از ضخامت دیوار بیرون آمده و تا انتهای قرنیز پشتبام بالا میرود، قرار گرفته است. این پنجرهها باعث شده که با کمک نورگیر وسط، نور کافی برای نمایش اشیا فراهم آید. این سالن در دو طبقه ادامه مییابد که با دو راهپله بزرگ به یکدیگر ارتباط دارند. در سطح بالا متاسفانه پنجرههای شرقی و غربی وجود ندارد. شاید به خاطر زیبایی در نما، فضای مرده، بیروح و تاریکی را درست میکند که باعث دلتنگی و افسردگی بازدیدکنندگان میشود.
قلعه آغشت
قلعه روستای آغشت یکی از جاهای دیدنی کرج در نزدیکی تهران است که در سالهای اخیر توجه گردشگران زیادی را به این منطقه جلب کرده است؛ قلعهای عجیب و سحرانگیز که بیننده را به یاد مجموعه فیلمهای هری پاتر و قلعه هاگوارتز میاندازد. روستای آغشت یکی از روستاهای ییلاقی و کوهستانی استان البرز است که با آب و هوایی معتدل، چشمهها و آبشارها، رودخانه و طبیعت بکر و بینظیر مکانی مناسب برای گردش یک روزه در اطراف پایتخت و کرج به شمار میآید. قلعه آغشت با نامهای قلعه برغان، دژ برغان و قلعه هاگوارتز ایران نیز شناخته میشود. قلعه اسرارآمیز آغشت در روستایی به همین نام در ۱۲ کیلومتری روستای برغان از توابع بخش چندار کردان، در شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد. روستای آغشت در شمال غرب استان البرز واقع شده است و در دل کوههای البرز در ارتفاع ۱,۶۵۰ متری از سطح دریا، در میان کرج و هشتگرد قرار دارد. فاصله قلعه روستای آغشت تا مرکز شهر کرج ۲۶ کیلومتر است و شما برای رسیدن به آن باید حدود ۴۰ دقیقه رانندگی کنید. این قلعه با مرکز شهر تهران نیز حدود ۷۶ کیلومتر (یک ساعت و نیم) فاصله دارد. مختصات جغرافیایی روستای آغشت ۵۰ درجه و ۸۷ دقیقه طول شرقی و ۳۵ درجه و ۹۸ دقیقه عرض شمالی است. این روستا از شمال به رودخانه گلین رود، از جنوب به روستای تکیه آغشت و باغبان کلا، از غرب و شمال غرب به آجین دوجین و ولیان و از شرق به دره سیبان و دره رده محدود میشود. قلعه آغشت به کردان نیز بسیار نزدیک است و تنها ۸٫۵ کیلومتر (۱۵ دقیقه) با آن فاصله دارد.
تاریخچه قلعه آغشت: قلعه آغشت قدمت تاریخی ندارد و از زمان ساخت آن تنها حدود ۱۰ سال گذشته است. ظاهر این قلعه به دژهای قدیمی اروپاییان و رومیان شباهت دارد و به همین دلیل، بسیاری از افراد فکر میکنند که قلعه روستای آغشت یک مکان تاریخی است. از طرف دیگر قلعه روستای آغشت به قلعهای شباهت دارد که در مجموعه فیلمهای هری پاتر بود؛ از همین روی هر فردی که آن را میبیند، به یاد قلعه آن فیلم میافتد. قلعه آغشت را با نام قلعه هاگوارتز ایران نیز میشناسند. فردی بنام آقای اسدی لاری، مالک قلعه آغشت است. او در تهران سکونت دارد و این قلعه را بهدلیل علاقه و با بهرهگیری از ایدههای خلاقانه و عجیب خود و البته کمک یکی از معماران مشهور ایران ساخته است. خلاقیت و ذوق و قریحه معمار در نمای ظاهری قلعه آغشت بهخوبی قابلمشاهده است؛ نمایی که ساخت آن ۱۰ سال زمان برده است. معمار این بنا، قلعه را با الهام از سبکهای رنسانس اروپایی، یونان و روم باستان بنا کرده است. معماران سبکهای یونان و روم باستان ساختمانها را بهشکل مجموعهای از سنگ و آجر نمیدیدند و تلاش داشتند تا با تلفیق معماری و هنر، احساسات انسانها را برانگیزند و عواطف انسانی را در آنها بیدار کنند. آنها باور داشتند که معماری بنا و فضاها باید بهگونهای باشد که حس وحدت و یکپارچگی میان انسان و روح جهان هستی در بیننده القا شود. یکی از ویژگیهای مهم در معماری رنسانس، استفاده از پنجرهها و درها با تعداد بالا و بهصورت متقارن و همچنین ستونهای کلاسیک و چسبیده به دیوار بود؛ ویژگیهایی که در قلعه روستای آغشت دیده میشود. ساختمانهای دوره رنسانس معمولا چند طبقه بودند و الگوهایی تکراری در تمام قسمتهای آنها به کار میرفت. طاقها معمولا بهشکل نیم دایره بودند و از جزئیات تزئینی و مجسمههای فراوانی در طراحی نمای ساختمانها استفاده میشد. پرداختن به جزئیات در گچبریها و طراحیها از دیگر مشخصههای اصلی این نوع معماری هستند. داخل قلعه آغشت در حال حاضر بهطور کامل تکمیل نشده و هنوز در حال ساخت است. از آنجا که قلعه آغشت یک ملک شخصی است، هیچ عکاسی نمیتواند به آن وارد شود؛ بنابراین هیچ عکسی از قسمتهای داخلی این قلعه وجود ندارد و بازدید از آن برای عموم آزاد نیست. این ساختمان پنج طبقه است و در طبقه همکف آن یک استخر وجود دارد. قلعه هاگوارتز ایران در احاطه درختانی بلندی است که گاهی ارتفاع آنها به بلندای این قلعه میرسد؛ درختانی که ظاهری زیبا و در عین حال رعبانگیز به این قلعه میبخشند. قلعه آغشت را میتوان بنایی فراتر از یک اقامتگاه شخصی یا یک ویلا معرفی کرد؛ بنایی که امروز یکی از مهمترین دیدنیهای این روستا و مناطق اطراف به شمار میآید. این قلعه در سالهای اخیر تبدیل به یک لوکیشن محبوب عکاسی نیز شده است.
حمام قلعه همدان
حمام قلعه همدان با معماری ایرانی اسلامی از بناهای تاریخی و دیدنی های همدان به شمار میرود. حمام قدیمی قلعه معروف به حمام حاج محمد سعید در یکی از محلههای قدیمی و اصیل شهر همدان به نام محله قاشق تراشان یا محله قلعه، درخیابان شریعتی قرار دارد. حمام قلعه مربوط به دورهی قاجار است و مساحتی حدود ۱۵۰۰ مترمربع دارد. ۴ ستون سنگی و طاق نماهای قوس جناغی نمونهای از زیبایی معماری ایرانی در این حمام سنتی هستند. برای اینکه دسترسی به آب قنات راحت باشد و همچنین از اتلاف انرژی جلوگیری شود، حمام قلعه کمی پایینتر از سطح زمین ساخته شده است.حمام قلعه از دو بخش سرد و گرم تشکیل شده است که ورودی هشتی شکل دارد. پس از ورودی، مجسمهای تحت عنوان پاچال قرار دارد. وظیفه پاچال در حمام سنتی گرفتن هزینه حمام بوده است. بعد از عبور از هشتی، ابتدا حمام سرد و سپس حمام گرم قرار گرفته است. این حمام بخش مردانه و زنانه داشته است. در سال ۱۳۸۷ خورشیدی، حمام تاریخی قلعه مورد مرمت و نوسازی قرار گرفت. بعد از آن این حمام تغییر کاربری پیدا کرد و اکنون به عنوان موزه مردمشناسی همدان، پذیرای گردشگران و علاقهمندان است. داخل حمام نیز سفرهخانه سنتی راهاندازی شده که گروههای موسیقی در آنجا برنامههای مختلفی اجرا میکنند.
آرامگاه مشتاقیه (گنبد مشتاقیه)
آرامگاه مشتاقیه که با نام سه گنبدان نیز شناخته میشود، از بناهای تاریخی مربوط به دوره قاجار است. این آرامگاه که از جاهای دیدنی کرمان به حساب میآید، در گذشته در خارج از شهر و در جوار قبرستان کهنه قرار داشت؛ هرچند امروزه در محدوده شهری جای گرفته است. گنبد مشتاقیه محل دفن مشتاق علیشاه، از صوفیان نامی قرن سیزدهم هجری قمری است؛ همان شخصی که مبتکر سیم چهارم سه تار بود که اکنون به سیم مشتاق مشهور است. علاوه بر این، شخصیتهای بزرگ دیگری همچون کوثر علیشاه همدانی و شیخ اسماعیل هراتی نیز در این محل به خاک سپرده شدهاند. آرامگاه مشتاقیه در ابتدا بهمنظور تدفین میرزا حسین خان راینی، حاکم کرمان در اواخر دوره زندیه و جد اعلای سادات معروف به میرحسینی راینی ساخته شد و نامگذاری این آرامگاه به مشتاقیه بهعلت دفن مشتاق علیشاه در این مکان است. میگویند که مشتاق علیشاه قرآن را با نوای سه تار میخوانده. ساخت آرامگاه و گنبد اصلی آن به اواخر دوره صوفیه و اوایل دوره قاجاریه باز میگردد و در دورههای بسیاری نیز مورد مرمت قرار گرفته است. آرامگاه مشتاقیه علاوه بر این، مسجد و رواق نیز دارد. همچنین دو اتاق در این آرامگاه ساخته شده که محل دفن بسیاری از بزرگان است. آثار تزیینی مجموعه مشتاقیه که در قرن اخیر ساخته شدهاند، شامل کاشیکاری، نقاشی، گچبری، کاربندی و مقرنس میشوند. گرچه کاشیکاریهای گنبدها، اصلی نیست و حدود ۲۷ سال پیش انجام شده است؛ زیرا عبور دو رشته قنات از زیر این بنا، در دورههای مختلف موجب نشست زمین و آسیب به ساختمان آن شده بود. مقبره شمالی (مقبره مشتاق علیشاه) مزین به تزیینات داخلی و منبری ارزنده از زمان قاجار است؛ ضمن اینکه حیاطی با حوض زیبا و درختانی پرشمار دارد که فضای خاصی در آن به وجود آوردهاند. آرامگاه مذکور در سال ۱۳۴۵ در میان آثار ملی ایران به ثبت رسید. از جاذبههای دیدنی دیگر شهر که فاصله نزدیکی با آرامگاه دارند، میتوان به بوستان قلعه دختر (حدود ۷۰۰ متر) و آتشکده زرتشتیان کرمان (۸۰۰ متر) اشاره کرد. ضمن اینکه بازار تاریخی کرمان در غرب آرامگاه مشتاقیه و در دو کیلومتری آن قرار دارد. مسجد و حمام گنجعلیخان نیز با فاصله تقریبی ۱٫۵ کیلومتر نسبت به این آرامگاه واقع شدهاند.
مشتاق علیشاه که بود؟ میرزا محمد تربتی معروف به مشتاق علیشاه، از صوفیان نامی قرن سیزدهم هجری قمری بود که در اصفهان به دنیا آمد. او در دوران کودکی بهواسطه فوت پدر، زندگی سختی را تجربه کرد. برادرانش او را مجبور به شرکت در مکتبخانه اصفهان کردند؛ ولی میرزا محمد علاقهای به این شکل از تحصیلات نداشت و دیری نپایید که ترک تحصیل کرد. مدتی نیز با اصرار برادرانش در کارگاه بافندگی مشغول به کار شد؛ اما بهدلیل نداشتن علاقه، این کار را نیز رها کرد. میرزا محمد این بار بنا بر میل خود بهسمت کشتی پهلوانی رفت و در زورخانه محیط صادقی ثانی اصفهان به ورزش پهلوانی پرداخت و در این مورد تا حد قابلقبولی پیش رفت؛ گرچه علاقه او در زمینهای دیگر بود. وی با توجه به صدای خوبی که داشت، از نوجوانی در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) نوحهخوانی میکرد و بهشدت به موسیقی ایرانی و شناخت دستگاههای آن علاقهمند شده بود. به این ترتیب، نزد استاد درویش تقی رفت و به کسب مهارت در زمینه موسیقی مشغول شد. علاقه میرزا محمد به موسیقی، موفقیت چشمگیر او در این زمینه را در پی داشت؛ تا آنجا که از برجستهترین نوازندگان سه تار در زمان خود شد. کسانی که با موسیقی سنتی و سازهایش مختصر آشنایی داشته باشند، میدانند که سیم چهارم سه تار که اکنون به سیم مشتاق مشهور است، از ابتکارات میرزا محمد تربتی محسوب میشود. با این وجود، شهرت موسیقیایی میرزا محمد اتفاق ویژه زندگی او نبود و باید ماجراهای دیگری در زندگی او رخ میداد تا به مشتاق علیشاه تبدیل شود.
میرزا محمد در جوانی با تصوف آشنا شد و در این آشنایی با صوفیان بزرگی برخورد کرد که مسیر زندگی وی را تغییر دادند. یکی از این صوفیان، بزرگ دراویش نعمتاللهی آن زمان یعنی سید معصوم علیشاه بود که بر میرزا محمد تاثیر زیادی داشت؛ تا جایی که مریدش شد و مراحل رشد و کمال صوفیانه خود را نزد ایشان طی کرد. لقب مشتاق علیشاه نیز توسط سید معصوم علیشاه برای او انتخاب شد. مشتاق بهدلیل ارادت فراوانش به شاه نعمتالله ولی، موسس سلسله نعمتاللهی در تصوف و قطب دراویش نعمتاللهی، به کرمان رفت؛ جایی که مقبره او وجود داشت و مابقی عمر خود را در این شهر ماند. مشتاق در مدت اقامتش در کرمان بر افراد زیادی تاثیر گذاشت؛ بهنحوی که هرچه از حضور مشتاق در کرمان میگذشت، بر خیل طرفداران و مریدان او افزوده میشد. رونق محفل مشتاق در کرمان تا حدی پیش رفت که میرزا محمدتقی کرمانی، از روحانیون برجسته کرمان در آن زمان (معروف به مظفر علیشاه) نیز مرید مشتاق شد و در محافل او حضور پیدا میکرد. مخالفان تصوف که رونق کار مشتاق در کرمان را به ضرر خود میدیدند، علیه او توطئه و شایعه کردند که مشتاق قرآن را با نوای سه تار تلاوت کرده و به مقدسات بیاحترامی میکند. سرانجام در روز جمعه مورخ ۲۶ ماه رمضان سال ۱۲۰۶ هجری قمری (۱۱۷۱ هجری شمسی) و هنگام حضور مشتاق در مسجد برای ادای فرایض، ملاعبدالله مجتهد کرمانی تحتتاثیر همین شایعات دستور سنگسار مشتاق را اعلام کرد و مردم او را هنگام خروج از مسجد در چالهای افکنده و سنگسار کردند. در جریان این سنگسار، علاوه بر مشتاق، یکی از مریدانش به نام درویش جعفر هم به قتل رسید که برای جلوگیری از اصابت سنگها به مشتاق، خود را در مقابل وی قرار داده بود. محمدعلی خان راینی که از مریدان مشتاق بود، پیکر مشتاق و درویش جعفر را در کنار مقبره پدرش (محل فعلی آرامگاه) دفن کرد.
موزه وزیری یزد
موزه وزیری یزد که زیر نظر آستان قدس رضوی اداره میشود، تنها یک موزه نیست؛ بلکه مجوعهای است با یک کتابخانهی غنی که پژوهشگران و محققان در زمینهی نسخ خطی، چاپ سنگی و اسناد تاریخی میتوانند به آن مراجعه کنند. در این موزه کتابخانه ۴۹۴۰ نسخهی خطی، ۵۵۳۰ نسخهی چاپ سنگی، ۷۰ هزار سند تاریخی و ۲۵۰ هزار کتاب چاپی نگهداری میشود. همچنین در مجموعه وزیری میتوان دهها مرقع، صدها سکه، هزاران قطعه عکس از مراجع، بزرگان، علما و اماکن تاریخی و جاهای دیدنی یزد، ابزار و ادوات جنگی، عودسوز، ابزار و اشیای توزین، سماور، لباسهای سنتی و قدیمی، مهر و نگین انگشتری، تابلوهای نقاشی، قلمدان و وسایل تزیینی و هنری را مشاهده کرد. همه روز به جز روزهای تعطیل از ساعت ۷ صبح تا ۱۹ میتوانید از این موزه بازدید کنید.