توریستی
گورستان صخره ای سیراف
یکی از شگفتانگیزترین جاهای دیدنی سیراف قبرستان تاریخی آن واقع در دره لیرودی شیلو است. با قبرهای سنگی قدیمی که گذر زمان و دو زلزله مهیب در سالهای دور هم موجب از بین رفتن آن نشده است. به این دلیل که این قبرستان برای مردمانی با ادیان مختلف در مقاطع تاریخی متفاوت مورد استفاده قرار گرفته است کارشناسان آن را قبرستان تمدنها نامیدهاند. در گذشته روی مردههای خود خاک نمیریختند و فقط آنها را درون قبرهای سنگی میگذاشتند. در شمال غربی بندر طاهرى (محل ويرانههاى شهر باستانى سيراف) و در دامنه جنوبى ارتفاعات مشرف بر آن، قبرستان باستانى وسيعى وجود دارد. تعداد فراوانى گورهاى مستطيل شکل، عموما به طول ۲۱۰ سانتىمتر و عرض ۵۰ سانتىمتر و عمق ۴۰ تا ۶۰ سانتىمتر در سنگ کنده شده و از ملاط ساروج براى هندسی سازی يا پوشش سطح خارجى قبرها استفاده شده است. شکل و اندازه و ردیف بندی و حتى ارتفاع سطح پهنه قبرستان تا حدودى از بين رفته است. در اين قبرستان عموما قبرها رو به غرب هستند. اين قبرستان را به زرتشتيان نسبت مىدهند. زرتشتيان ابتدا مردهها را در گورهاى روباز قرار مىدادند تا در هواى آزاد گوشت آنها تجزيه شود. سپس استخوانها را جمعآورى کرده و در استودانها مىگذاشتند. روبروى قبرستان غربى، قبرستان ديگرى وجود دارد که هر چه ارتفاع تپه زيادتر مىشود، گورها بزرگتر مىشوند و دهانهها گشادتر و عمق بيشترى پیدا میکنند. در جلوى تپه به تبعيت از عوارض طبيعى، گورهاى عمودى با ارتفاع ۳ متر و عرض ۲ متر وجود دارند که مانند پهنهاى از کندوهاى زنبورعسل بهطور مرتب در سراشيبى دامنه چيده شدهاند. از عجايب شهر باستانى سيراف قبرستان آن و از عجايب اين قبرستان وجود اين رشته مقابر سنگى منظم و فراوان در سطح شیبدار و سرازيرى تند دامنه کوهستان با پلکانهاى سنگى عريض و بقاياى دو عمارت سنگى بر فراز آنها است. به احتمال زیاد قبرهای سنگی قبرستان و گودالهای حفر شده بر پهنه کوهستان سیراف در ابتدا به منظور جمعآوری و استحصال آب ایجاد شدهاند و بعدها توسط افراد و به دلیل رخداد حوادث غیر مترقبه همچون زلزله یا بیماری طاعون و نیاز به دفن سریع مردگان به عنوان گورهای فردی یا خانوادگی مورد استفاده قرار میگرفت. با دقت بر گورهای یافته شده و وجود لایهای از قشر نفوذناپذیر ساروج درون حوضچههای استفاده شده به عنوان قبر، میتوان به نکاتی درباره روش تأمین آب در شهر باستانی سیراف پی برد. این اثر در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۶۵۰۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آبشار گویله مریوان
آبشار گویله مریوان در استان کردستان و در نزدیکی شهر مریوان واقع است. مریوان یکی از شهرهای دیدنی استان کردستان است که با طبیعت بکرخویش پذیرای علاقمندان زيادي می باشد. آبشار گویله در ۲۰ کیلومتری شهرستان مریوان در نزدیکی روستای گویله قرار دارد. این آبشار از بین جنگلهای پرپوشش منطقه مرزی کردستان در محور سقز- مریوان قرار دارد و ارتفاع آن به بیش از ۵۰ متر میرسد . لازم به ذکر است آبشار گویله از جاده ی سقز – مریوان قابل رویت است و مسافت آن تا جاده حدود ۱ کیلومتر است. یکی از چشم اندازهای زیبای مسیر سقز مریوان بعد از کوهستان عمدتاً سفید پوش چهل چشمه این آبشار زیباست که از بین پیچ وتاب های جاده جنگلی و قدیمی سقز- مریوان سر بر می آورد و به عمق دره می ریزد. مسیر پیاده روی آبشار گویله از کنار جاده هم قابل رویت است ولی برای رسیدن به آن احتیاج به یک کوه پیمایی سبک حدود یک ساعته دارید، از کنار جاده، مسیری به طرف پایین قابل رویت است و مسیر پاکوب درست از همانجا آغاز می شود، با دنبال کردن پاکوب ها راحت میتوانید تا زیر آبشار گویله بروید و از بزرگی و شکوه آن لذت ببرید.
باغ ارم شیراز
باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گوركانیان وجود داشته و با توجه به اینكه سیستم فئودالی به طور كامل بر جامعه آن دوره حاكم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم كه باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حكام وقت بودهاند. احتمال میرود اتابك قراچه كه از طرف سنجر سلجوقی به حكومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد. بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو كه احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالكیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال ۷۴۲ ه.ق جلوس نموده و در سال ۷۵۷ ه.ق كشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالكیت سلاطین آل مظفر در آمده و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان كه به دست گوركانیان كشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شكوه بوده است. از عصر صفویه به بعد، باغ ارم در نوشتههای جهانگردان، آباد و باشكوه توصیف شده است. در عهد كریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالكیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است. از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی كه از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی میكردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده میكردهاند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشكوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی كه مالكین سابق باغ ارم بودهاند در گوشهای از این باغ به خاك سپرده شدهاند كه در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملك شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ كرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملك در سال ۱۳۱۱ ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملك، مالك این باغ اتمام یافته است. در آن زمان توصیفی توسط فرصتالدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده كه به شرح زیر میباشد: “… بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال …، سروهایش سر به افلاك كشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری كه به واسطه دو ستون قوی پیكر برپاست و ارسیها، گوشوارهها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملك خریده و حكم به بنیاد عمارات مذكور داده. حاجی محمد حسن معمار… آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزودهاند. آن نیز هوایش معطر است…، خلوتی دیگر دارد كه نارنجستانش نام نهادهاند. باربند و كوشكی هم برای آن قرار دادهاند.”
دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: “… برای مدت لااقل ۷۵ سال این عمارت در تصاحب خانها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مركزی باغ به شمار میرود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث كردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مركبات و خیابان طویلی است كه در دو طرف آن سروهای باشكوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی كه شاهد مهمان نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یك بار مقداری از درختان مركبات بر اثر سرمای سخت از بین میروند درحالی كه سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ كردهاند … .” در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز كوشك اصلی، هسته مركزی این باغ و جالبتوجه ترین جنبه آن را تشكیل میدهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مركزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفتهاند. نهر آب مستقیماً از این تالار می گذرد و در سر راه خود قبل از اینكه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر میكند. دیوارها و كف این تالار از كاشیهای رنگین پوشیده شده است. پلكانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی كه به تالار بزرگ منتهی میگردد متصل میسازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپههایی تشكیل میدهد كه در حاشیه رودخانه قرار گرفته است. در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز كاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج میدهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظرهای را متعلق به دوره ساسانیان كه با كاشی های رنگی زینت شده نشان می دهد درحالی كه در طبقهای كه همسطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهكی نسخههای تحریف شدهای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان كه در تخت جمشید دیده میشود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ كمتر دیده میشود و به جای آن در گلخانه كه داخل آن را با چوب به طرز پلكانی ترتیب دادهاند انواع گلها را در گلدان نگاهداری میكنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل كوشك و خارج آن قرار دهند.” باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملك به فرزندش رسید و پس از چندی به یكی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان كاخ پذیرایی از آنجا استفاده می نمود. در سال های ۱۳۵۰_۱۳۴۵ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز میباشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.
حمام قاضی اصفهان
انگار در همه این سالها که جاهای دیدنی اصفهان آغوش خود را برای میلیونها میزبان وطنی و خارجی باز کرده بود تا زیباییهایش را به رخ نگاه گردشگران بکشاند، یک قطعه گمشده داشت. قطعه مهمی که این روزها با فاصله گرفتن از فرهنگ ایرانی، جای خودش را به نمونههای مشابه آن که بعید هم نیست از فرهنگ ایرانی وام گرفته باشند داده است. محلی که بتوان برای چند ساعت به دور از آلودگیهای شهر، تن به دست دلاک و کیسهکش داد تا غبار روزگاران را از تن خسته آفتاب دیده مسافران و گردشگران بشوید. حمام مغربی، حمام ترکی، حمام مراکشی، ماساژ تایلندی، ژاپنی و دهها مدل دیگر از نمونههای حمام و شستشو در دنیا که این روزها به واسطه تبلیغات خوب رونق گرفتهاند، بهانهای شد تا حافظان میراث کهن ایران زمین و علاقهمندان به فرهنگ و سنت ایرانی دست به بازسازی حمامی تاریخی با حفظ کاربری اصلی بزنند. بنابراین حمام قاضی که در دل شهر اصفهان و در میان بافت سنتی منطقه شهشهان قرار گرفته، انتخاب شد تا نمایانگر سنت گرمابه ایرانیها در زمان قدیم و تجربه ناب حمام رفتن به سبک سدههای گذشته باشد. حمامهایی که اگرچه اثرش در زندگی امروز جامعه ایرانی کمرنگ شده، ولی هنوز میشود بقایایی از آن را در محلههای قدیمی شهرها با وجود گرمابهها و حمامهای عمومی پیدا کرد. هرچند که همین مکانها نیز با فرهنگ قدیمی حمامها فاصله گرفتند و دیگری خبری از اجرای رسومات سنتی در آنها نیست.
تاریخچه حمام قاضی اصفهان : همه چیز از حکم حاکم شهر اصفهان به یک قاضی برای ساخت مجموعهای شامل حمام، مسجد و بازار در صدها سال پیش آغاز شد. قاضی بنا به دستور حاکم شروع به ساخت مجموعهای در منطقه شهشهان اصفهان کرد که بعدها نام قاضی را به خود گرفت. بازار به شکل بازارهای قدیمی سرپوشیده، چند حجره بیشتر درون خود ندارد. یک سر بازار به مسجد و سر دیگرش به حمام ختم میشود. مجموعه قاضی در دورههای مختلف دستخوش تغییرات زیادی بود. نهایتا سال گذشته توسط بخش خصوصی به منظور احیای سنت حمام ایرانی، مرمت و بازسازی شد و اردیبهشت امسال درهای خود را به روی گردشگران باز کرد.
محیط حمام قاضی : اتفاقات خوبی که با قدم گذاشتن در حمام قاضی قرار است رقم بخورد از همان ابتدای ورود به بخش خرید بلیط مشخص است. ورودی حمام آقایان محل خرید بلیط است که یک حوضچه سنگی پایه دار پر از ماهی دارد. صندلیهای چوبی کندهکاری شده، محلی برای برطرف کردن خستگی گذر از کوچه پس کوچههای محله و گوش دادن به تاریخچه حمام از زبان متصدی فروش بلیت است. در همان ابتدا از مهمانان با کاسههای آجیل پذیرایی میشود. بعد از آن آقایان به سمت در حمام مخصوص آقایان و خانمها توسط راهنما به سمت حمام زنانه که ورودی آن وسط بازار قرار دارد روانه میشوند. صدای در بزرگ چوبی با کلون و چفت و بستهای بزرگش که شنیده شد، راهروی نورپردازی شده با گچبری سفید نمایان میشود.بعد از چند پیچ و گذر از راهرو، به سربینه حمام میرسید، سالنی دایرهای شکل با کف سنگی که دو طرف آن بالای سکویی بزرگ، قفسههای چوبی لباس قرار دارد. دو طرف دیگر سالن هم محل خروج از سربینه و دیگری ورود به خزینه است. وسایل شخصی قدیمی مثل کیسه، روشور، سنگ پا، شانه و لنگ به صورت شخصی به هر فرد داده میشود. در سالن خبری از آینه کاری و تزئینات ظریف قدیمی نیست. بازسازی قشنگی برکاشیهای آبی و درهای چوبی قفسهها انجام شده که فضای سالن را زیبا کرده. نورپردازی خوب فضا و آویزان شدن شاخههای گیاه، کیف آدم را از دیدن این همه ذوق و سلیقه کوک میکند.
ورود به گرمابه : بعد از بستن لنگ و برداشتن وسایل شخصی ابتدا وارد سالنی خواهید شد که دورتادور آن سکوهایی برای نشستن وجود دارد. خدمات دلاکی و ماساژ در این قسمت ارائه میشود. راهروی کوچکی در طرف دیگر به سمت خزینه میرود. خزینه هم همچون سربینه از اجزای حمام و گرمابههای قدیمی است. حوضچه کوچک و پر آبی در فضای بسته که میتوان وارد آن شد و چند دقیقه در آن حمام کرد. سالن دیگری هم با استخری بزرگتر از خزینه وجود دارد که بعد از استحمام کامل، میتوان وارد آن شد. اگرچه دوش آب در قدیم وجود نداشت، اما برای راحتی افراد در قسمتی از حمام سه دوش قرار داده شده. دلاک و ماساژور آماده هستند تا بعد خروج از خزینه تمام آنچه دلاکهای قدیم برای شستشوی افراد انجام میدادند را انجام دهند. در پایان حولههای سنتی به هر فرد داده میشود. حالا میزبانان حمام قاضی، با شربتهای خنک از مهمانان خسته از یک حمام جانانه پذیرایی میکنند. مسوولان حمام قاضی به راحتی از نظر و انتقادات مشتریان خود نمیگذرند. یک دفتر بزرگ در سربینه وجود دارد که مهمانان گرمابه امکان ثبت نظرات خود را بعد از حمام کردن دارند. یکی از گردشگران خارجی با رسم شکل در دفتر نوشته است که ما سه نفر بودیم کثیف به حمام آمدیم و تمیز از حمام برگشتیم. ورق زدن دفتر و دیدن نظرات گردشگران خارجی خالی از لطف نیست ضمن اینکه میتوانید نظر خود را در این دفتر ثبت کنید.
عمارت آصف سنندج (خانه کرد)
آصف دیوان، میرزا علی نقی کردستانی (متوفی ۱۳۱۶ ش) پسر میرزا رضای وزیری کردستانی، سیاست پیشة روزگار قاجاری بود. خانواده او اصالتی اصفهانی داشتند و به تشویق هلوخان اردلان حاکم کردستان، در ۱۰۲۲ ق به آن منطقه مهاجرت کردند. چون یکی از افراد این خانواده به نام میرزا عبدالله، به مقام معاونت و پیشکاری والی کردستان رسید، همة آن طایفه به “وزیری” شهرت یافتند. میرزا علی نقی که در وزارت کشور خدمت میکرد، در زمان حکومت امیرنظام گروسی (۱۳۱۳-۱۳۲۵ ق) لقب “آصف دیوان” گرفت که از القاب محلی بود. وی در دورة مشروطیت به «آصف اعظم» ملقب شد. عمارت آصف یکی از قدیمی ترین آثار دیدنی و تاریخی شهر سنندج است که تقریبا در مرکز این شهر واقع شده است. بر اساس شواهد و شیوه معماری، احداث بنای اولیه که بخش عمده ضلع شمالی عمارت شامل تالار تشریفات، اتاقها و راهروهای طرفین و قسمتی از فضاهای بخش شرقی را در بر میگیرد مربوط به دوره صفویه بوده و قسمتهای دیگر در دوره های قاجاریه و پهلوی به آن افزوده یا تکمیل شده اند. بانی اولیه این بنا را خانواده معتمد هاشمی ها (امجد الاشراف) نام برده اند و احتمالا میرزا محمد رضای وزیر پدر آصف دیوان آن را تملک کرده است. با الحاق سر در ورودی و بخش های غربی و شرقی بنا در زمان آصف دیوان این عمارت شکوه نهایی خود را به دست آورده و از این رو به عمارت آصف مشهور شده است. از آنجایی که سنندج در ناحیه سرد و کوهستانی واقع است، برای دفع سرما، ساختمانهای فرمهای باز با فرمهایی که ضلعهای شمالی، جنوبی آنها بلند تر از ضلعهای شرقی، غربی آنهاست مناسب نیست و بهتر است، فرم ساختمان فشرده و پلان آن مربع باشد. ساختمانهای دو طبقهای که فرم آنها شبیه به مکعب است، بهترین نوع ساختمان از نظر کنترل گرمای داخلی در زمستان است. بخش اصلی خانه برای استفاده بیشتر از تابش خورشید در شمال حیاط و رو به قبله ساخته شدهاست. برای کاهش سرما در زمستان از جرزهای قطور و سقفهای دوجداره استفاده شده. مساحت کلی این عمارت حدود ۴۰۰۰ متر مربع بوده و علاوه بر سر در و دالان ورودی، دارای چهار حیاط است که به حیاط بیرونی (اصلی)، حیاط اندرونی، حیاط مستخدمین و حیاط مطبخ معروف میباشند. این بنا در سال ۱۳۷۶ توسط سازمان میراث فرهنگی کردستان تملک شده و پس از مرمت و احیای قسمتهای آسیب دیده در سال ۱۳۸۲ به عنوان موزه مردم شناسی و با نام “خانه کرد” بازگشایی شد. این عمارت از لحاظ گچ بری ها و اروسی های قدیمی بسیار زیبا است. سبک معماری سنگ های تراش خورده و برجسته و طاق های هلالی این ساختمان، منظره ای بدیع و قابل تحسینی به وجود آورده است. قسمت تالار و اروسی آن در نوع خود بسیارهنرمندانه و زیبا ساخته شده است. یکی دیگر از ویژگی های این ساختمان حمام بزرگ و بسیار جالبی است که ورودی آن در داخل حیاط اصلی (بیرونی) این مجموعه قرار گرفته و از هر جهت جالب ودیدنی است. حمام دارای بخش های سردر، راهرو، حمام سرد (سربینه)، حمام گرم، خزینه، تون، منبع آب اضافی و سرویس بهداشتی و خلوتی (رخت كن) است.
موزه مردمشناسی کردستان یا خانه کرد : «موزه مردمشناسی مناطق کردنشین» یا «خانه کرد»، بزرگترین موزه مردمشناسی مربوط به یک قوم در ایران است. مرحله نخست پروژه خانه کرد که عمارت آصف را به خود اختصاص داده شامل، نگارخانه و حیات ورودی، حمام، غرفههای زندگی شهری، مکتب خانه، قلاب بافی، زیورآلات، بخش کشاورزی، مشاغل و فنون، بخش اسناد و عکسهای تاریخی، اتاق خان، بخش پوشاک، غرفه شکار، غرفه صنایع دستی، غرفه بخش مطبخ زندگی روستایی، کتابخانه و مرکز اسناد است. مجموعه عمارت آصف که حدود چهار هزار متر مربع عرصه و اعیانی دارد و در زمره خانههای اعیانی مسکونی مورد توجه در معماری مسکن است، در سال ۱۳۷۵ به شماره ۱۸۲۲ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیدهاست.