جهانی
دره ستارگان قشم
در غرب روستای برکه خلف در فاصله ۵ کیلومترى از ساحل جنوبى جزیره قشم ، دره ستاره ها با قدمت حدود ۲ میلیون سال، بر اثر فرسایش خاک، سنگ و ماسه ناشى از باد و باران و رگبارها به وجود آمده است. دره ستارگان ، یکی از شاهکارهای کم نظیر طبیعت در جزیره زیباى قشم محسوب می شود که قدمت آن مربوط به دوره زمین شناسى و در حدود ۲ میلیون سال است. اهالى جزیره عقیده دارند که روزگاری، ستاره اى از آسمان به قلب جزیره افتاده و اشکال عجیبى را از خاک و سنگ و ماسه پدید آورده است. به این مکان در اصطلاح استاره افته و گاهى استار افتیده نیز گفته می شود اما، براى این پدیده کم نظیر زمین شناسى نام دره ستاره ها جا افتاده است. برخى از اهالى اعتقاد دارند که با تاریک شدن هوا، این دره محل رفت و آمد ارواح و اجنه بوده اما تاکنون صحت این مطلب ثابت نشده است. به دلیل شکل ویژه این دره و انواع حجم ها و پدیده هاى فرسایش موجود در آن، وزش بادهاى تند و گردش هوا در دره و تولید صدا باعث شده برخی از ورود به دره در هنگام شب خودداری نمایند.
ویژگى ها و دیدنى هاى دره ستاره ها سبب شد این دره به عنوان بخشى از ژئو پارک جزیره قشم جزو آثار طبیعى در سازمان یونسکو به ثبت برسد. ژئو پارک قشم با آثار زیباى طبیعى و تاریخى ، تنها ژئو پارک خاورمیانه می باشد. دره ستاره ها و دره چاه کوه ، پدیده هایى شگفت آور از فرسایش سنگ هاى رسوبى زمین هستند. دره ستاره ها، یکی از مکان های بسیار دیدنى شهر قشم بوده و مشابه این اشکال زمین شناسى را می توان فقط در کشور آمریکا مشاهده کرد. دره یا تنگه چاه کوه ، دره اى به عمق ۱۰۰ متر ، نمایش دیگرى از فرسایش سنگ هاى رسوبى است. گنبد و غارهاى نمکى که در جنوب جزیره قشم قرار دارند، دسترسى بسیار مشکلی داشته و از طریق یک جاده خاکى ما را به آنجا مى رساند. لایه هاى نمک، مربوط به دوره هاى جدید زمین شناسى هستند که در برخورد با گسل هاى پوسته زمین بالا آمده و گنبدهاى نمکى را به وجود آورده و در داخل این گنبدهاى نمکى، غارهاى نمکى قرار دارند. غار نمکى شماره ۳ قشم با ۶ هزار متر طول، بزرگترین غار نمکى جهان است. درون این غار ، رودخانه اى مارپیچ به عمق یک متر قرار دارد و رسوبات آهکی از نوع استلاکتیت و استلاگمیت هایى اعجاب آور ، باعث شگفتی تمامی افراد می شود. دره ستاره ها در واقع یک ناحیه فرسایش یافته از سوى آب هاى سطحى، رگبارهاى فصلى و تندبادها است. فلات اولیه که هنوز در بخش شمالى به صورت کم و بیش دست نخورده باقى مانده، در ارتفاع بین ۷ تا ۱۰ مترى از کف دره قرار دارد و جنس آن ماسه سنگ با سیمان آهکى سست و پر از پوسته هاى فسیلى است. از جمله بخش های دیگری که در این دره قابل مشاهده است می توان به مخروط هاى نوک تیز، ستون ها و ستونک هاى فرسایشى، آرک ها و تیغه ها و دیواره هاى نوارى اشاره نمود. به دلیل سست بودن جنس لایه ها، انتظار می رود که پس از هر بارندگى شدید (که به ندرت اتفاق مى افتد) تغییرات محسوسى در شکل ظاهری دره ایجاد شود.
دره ستارگان در شب : دره ستارگان قشم در ساعات شب اسرارآمیزتر و جالبتر به نظر میرسد. اگر شانس بیاورید و هوا کاملا صاف باشد میتوانید ستارهها را در آسمان به وضوح مشاهده کنید. البته برای رصد ستارگان باید شبی را برای رصد انتخاب کنید که ماه هم در آسمان نباشد. وزش باد در میان صخرههای دره صداهای عجیبی ایجاد میکند شاید همین صداهای عجیب باعث شده مردم محلی فکر کنند موجودت ماورایی در دره زندگی میکنند. واقعیت این است که ماهیت هر مکان در روز و شب تفاوتی ندارد. برای شب مانی در دره ستارگان باید مجوزی از حراست دره دریافت نمایید. اگر دوربین عکاسی حرفهای به همراه دارید میتوانید در هنگام شب تصاویر زیبایی را از دره ستارگان ثبت کنید. درباره داستانهای عجیب و مرموز دره ستارگان، یک فیلم ایرانی هم ساخته شده است. فیلم اژدها وارد میشود نام این فیلم است که بسیاری از سکانسها را در دره ستارگان تصویربرداری کردهاند.
تالاب گندمان چهارمحال و بختیاری
استان چهار محال و بختیاری در حالت کلی ۶ تالاب زیبا دارد که به صورت زنجیروار از ضلع جنوبی شهرستان بروجن در امتداد کوه کلار قرار گرفته اند. از این شش تالاب، تالاب های گندمان و چغاخور در زمره ی تالاب های بین المللی هستند. تالاب گندمان یکی از زیباترین تالاب های ایران است که در همسایگی شهری با نام گندمان از توابع شهرستان بروجن واقع در استان چهار محال و بختیاری قرار گرفته است. این تالاب علاوه بر چهره ی زیبایی که دارد محل مناسبی برای مهاجرت پرندگان است و از این بابت جزء ۱۰ تالاب برتر پرنده نگری کشور می باشد. زیبایی های طبیعی این تالاب به قدری زیاد است که به یک مقصد طبیعت گردی فوق العاده پر طرفدار در ایران تبدیل شده است. علاوه بر این دارای جاذبه های تاریخی بسیاری نیز می باشد که بر جذابیت آن و تعداد طرفدارانش می افزاید.
محل دقیق تالاب گندمان : تالاب گندمان در نزدیکی جاده بروجن به لردگان در فاصله ی کمی از جنوب غربی شهر گندمان قرار گرفته است. فاصله ی این تالاب تا شهرکرد حدود ۹۰ کیلومتر، تا بروجن حدود ۲۰ کیلومتر و تا شهر گندمان تنها ۴ کیلومتر است. تالاب گندمان به عنوان یکی از آبگیرهای حوزه ی آبریز آق بلاغ شناخته می شود و با فاصله ای تقریبا کم از تالاب چغاخور واقع شده است. این فاصله به قدری کم است که بخشی از خروجی اب تالاب چغاخور به تالاب گندمان سرازیر می شود. پس در کنار دیدن از تالاب گندمان می توانید سری هم به تالاب چغاخور بزنید. از دیگر جاذبه های اطراف تالاب گندمان می توان به رشته کوه چرو با ارتفاع ۳۵۰۰ متر که از غرب تا جنوب تالاب گندمان کشیده شده و انعکاس تصویر این ارتفاعات در آب آرام تالاب که زیبایی آن را چندین برابر نموده اشاره کرد. دسترسی به تالاب گندمان از طریق جاده آسفالته ی روستاهای حسین آباد و نصیرآباد امکان پذیر است. این در حالی است که از خیابان شهید مطهری شهر گندمان یک جاده به سمت تالاب گندمان کشیده شده است. مساحت تالاب گندمان حدود ۱۲۰۰ هکتار است که در حال حاضر با توجه به تصرفات انجام شده در آن مساحتش به حدود ۹۸۰ هکتار کاهش یافته است. با این وجود برای زندگی پرندگان و تفریح و خوش گذرانی گردشگران کفایت می کند. در اطراف این تالاب جمعیتی بیش از ۱۰۰۰۰ نفر در قالب ۸ روستا زندگی می کنند و از اب آن بهره می برند. ارتفاع تالاب گندمان از سطح دریا حدود ۲۲۲۰ متر است. آب این تالاب بزرگ و زیبا از اب برف و باران، چشمه های اطراف تالاب مانند چشمه ی گل کوچک، گل بزرگ، مرادان و نصیرآباد و نیز از آب رودخانه ی آق بلاغ تامین می شود. متوسط عمق این تالاب در فصل بهار که فصل پر ابی است به حدود ۳۰ سانتیمتر مى رسد. اغلب اراضى این تالاب قابلیت نفوذ کمی دارند و شیب آن ها بسیار ملایم است به طوری که بین صفر تا دو درصد مى باشد. پس پستی و بلندی قابل ملاحظه ای ندارد. سطح آب شیرین زیر اراضی تالاب نیز خیلی پایین نیست و تقریبا در عمق ۷۵ تا ۱۲۰ سانتیمتری قرار دارد.
پیشینه ی تالاب گندمان : تالاب گندمان زمانی شکارگاه بهرام گور و تمام همراهانش بوده است، این تالاب همواره در طول عمر خود مکانی زیبا و چشم نواز بوده و محل مناسبی برای طبیعت گردان و گردشگران و حتی پرندگان به شمار می رفته است. تالاب گندمان نام خود را از شهری تاریخی که در ضلع شمال شرقی آن قرار دارد گرفته است. این شهر منطقه ی ییلاق خانواده های سلطنتی در قرن های گذشته بوده به طوری که برخی از آثار باقی مانده از سکونت گاه های آن ها در این تالاب به جا مانده است. تالاب گندمان علاوه بر اینکه در لیست ۱۰ تالاب برتر پرنده نگری در ایران قرار دارد در دفتر بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی لندن هم ثبت شده است. همچنین در فهرست کنوانسیون رامسر نیز به ثبت رسیده است. این تالاب مکانی با قدمتی طولانی است به طوری که عمر آن به ۱ ملیون سال پیش می رسد. خبر بد اینکه عمق خاک تورب و یا زغال سنگ های نارس این تالاب به ۱۲ متر می رسد، وجود این نوع خاک و زغال سنگ به طور طبیعی بستر گسترش آتش سوزی را فراهم می کند و اگر زمانی آتش تا این عمق از خاک نفوذ کند با وزش نسیمی ملایم تالاب گندمان آتش می گیرد و فاجعه ای وحشتناک به بار می آید.
پوشش گیاهی و جانوری تالاب گندمان : مرغزاری زیبا در اطراف تالاب گندمان به چشم می خورد. مرغزاری که معمولا دامداران منطقه دام های خود را برای چرا به آنجا می برند و متاسفانه همین دام ها یکی از عوامل تخریب تالاب گندمان می باشند. از جمله گونه های جانواری که در کنار تالاب گندمان زندگی می کنند و بر زیبایی آن می افزایند پرندگانی هستند که برخی از آنها تنها در زمستان به این تالاب مهاجرت می کنند و عده ای دیگر نیز در تمام طول سال در تالاب گندمان سکونت دارند و این منطقه را برای زندگی دائمی خود در نظر گرفته اند. از جمله پرندگان مهاجری که زمستان ها به سمت این تالاب سفر می کنند و فصل سرما را در کنار آن به سر می برند می توان به مرغابی ها، باکلان، کوکر، سلیم، حواصیل، آنقوت، لک لک، شکاریا و یلوه اشاره کرد. در واقع حدود ۳۰ الی ۳۵ گونه پرنده ی مهاجر مناطق سردسیر شمالی با جمعیتی زیاد، هر ساله در اواخر فصل پاییز برای سپری کردن فصل سرد و تخم گذاری به این تالاب می آیند. از جمله پرندگان بومی ساکن تالاب نیز می توان به لک لک ها، چنگر، سنقر، شکاری ها و … اشاره کرد. همچنین انواع مارها، قورباغه ها، لاک پشت و پستاندارانی نظیر گراز، شغال، گرگ، خفاش، روباه، خرگوش و نیز ماهی هایی مانند ماهی گورخری، سفید کولی، ماهی پوزه ای و سیاه ماهی از دیگر گونه های جانوری ساکن این تالاب به شمار می آیند. از جمله گونه های گیاهی موجود در تالاب و اطراف ان نیز می توان به گیاهانی اشاره کرد که رشدشان نیاز به شرایط مرطوب دارد. از جمله ی این نوع گیاهان می توان از درختان بید، مرغ، جگن، نی، لوئی، زنبق، آلاله آبی، هزار نی، بارهنگ آبی، نخل مرداب، عدسک آبی، بزواش، سه کوله خیز، اسپارگانیوم و … نام برد. خشکسالی خطری است که امروزه تمام مناطق ابی زمین را تهدید می کند. مخصوصا مناطقی که آب آنها از راه های طبیعی تامین می شود و بشر در تامین آبشان نقش ندارد. متاسفانه این خطر در سال های اخیر گریبان گیر تالاب گندمان نیز شده است و صدمات جبران ناپذیری را به آن وارد کرده است. علاوه بر مشکل خشکسالی و محرومیت از وجود آب طبیعی کافی، خطر دیگری تالاب گندمان را تهدید می کند و آن برداشت بی رویه ی آب برای مصارف کشاورزی است. این تالاب اکنون مورد هجوم افراد سودجویی قرار گرفته که برای تهیه ی علوفه ی دام های خود به جان نیزارهای تالاب افتاده اند. افرادی که اصلا به این موضوع اهمیت نمی دهند که این تالاب در آستانه ی ثبت بین المللی است و تا این حد مهم و قابل توجه است. هومن خاکپور، دیده بان طبیعت بختیاری، معتقد است که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد این تالاب در وضعیت خشکی قرار گرفته که دو دسته عوامل انسانی و طبیعی باعث این وضعیت بحرانی شده است. یکی از عوامل انسانی که موجب روی دادن چنین وضعیت نابسامانی شده است چرای افراطی دام ها است. چرای دام در تالاب گندمان مشکل بزرگی است که به یک رقابت بین آبادی های اطراف تالاب تبدیل شده است.
امکانات رفاهی موجود در منطقه : این تالاب زیبا دارای امکانات رفاهی زیادی نیست. در واقع برای رفتن به آن بایستی با خودروی شخصی بروید یا ماشین دربست بگیرید و غذا به همراه داشته باشید. البته با توجه به فاصله ی کوتاهی که تا شهر گندمان دارد عدم وجود وسایل نقلیه ی عمومی و رستوران و اقامتگاه مشکلی ایجاد نمی کند. لازم به ذکر است از همان زمان های قدیم عده ای به پرورش اسب در اطراف این تالاب مشغول بوده اند و امروزه نیز هستند. این سنت بختیاری ها نژاد ویژهای به وجود آورده است که آمیزه ای از نژاد بومی و عربی است. پس از امکانات ویژه ی تفریحی و ورزشی اطراف تالاب، می توان به پرورش و نگهداری اسب و همچنین سوارکاری در مرغزار پیرامون تالاب اشاره کرد.
آب و هوا و بهترین فصل بازدید : منطقه ی گندمان به طور کلی از نوع سردسیر است به طوری که دارای زمستان های بسیار سرد و سختی می باشد. دمای هوا در این فصل گاهی اوقات به ۳۰ درجه ی سانتیگراد زیر صفر و در تابستان به ۳۰ درجه بالای صفر می رسد. سرد ترین ماه سال در این منطقه دی ماه و گرم ترین ماه سال تیر ماه می باشد. علت این سرما را می توان هجوم توده های هوای سرد قطبی که بر اثر ایجاد مرکز پرفشار سیبری تشکیل می شود عنوان کرد بهترین زمان برای بازدید از تالاب گندمان دو فصل بهار و تابستان می باشد چرا که اغلب زمستان های آن سرد و سخت است. سرمایی که از همان اوایل پاییز شروع می شود و در زمستان به اوج خود می رسد.
باغ ارم شیراز
باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گوركانیان وجود داشته و با توجه به اینكه سیستم فئودالی به طور كامل بر جامعه آن دوره حاكم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم كه باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حكام وقت بودهاند. احتمال میرود اتابك قراچه كه از طرف سنجر سلجوقی به حكومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد. بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو كه احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالكیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال ۷۴۲ ه.ق جلوس نموده و در سال ۷۵۷ ه.ق كشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالكیت سلاطین آل مظفر در آمده و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان كه به دست گوركانیان كشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شكوه بوده است. از عصر صفویه به بعد، باغ ارم در نوشتههای جهانگردان، آباد و باشكوه توصیف شده است. در عهد كریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالكیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است. از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی كه از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی میكردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده میكردهاند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشكوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی كه مالكین سابق باغ ارم بودهاند در گوشهای از این باغ به خاك سپرده شدهاند كه در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملك شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ كرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملك در سال ۱۳۱۱ ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملك، مالك این باغ اتمام یافته است. در آن زمان توصیفی توسط فرصتالدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده كه به شرح زیر میباشد: “… بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال …، سروهایش سر به افلاك كشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری كه به واسطه دو ستون قوی پیكر برپاست و ارسیها، گوشوارهها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملك خریده و حكم به بنیاد عمارات مذكور داده. حاجی محمد حسن معمار… آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزودهاند. آن نیز هوایش معطر است…، خلوتی دیگر دارد كه نارنجستانش نام نهادهاند. باربند و كوشكی هم برای آن قرار دادهاند.”
دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: “… برای مدت لااقل ۷۵ سال این عمارت در تصاحب خانها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مركزی باغ به شمار میرود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث كردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مركبات و خیابان طویلی است كه در دو طرف آن سروهای باشكوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی كه شاهد مهمان نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یك بار مقداری از درختان مركبات بر اثر سرمای سخت از بین میروند درحالی كه سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ كردهاند … .” در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز كوشك اصلی، هسته مركزی این باغ و جالبتوجه ترین جنبه آن را تشكیل میدهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مركزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفتهاند. نهر آب مستقیماً از این تالار می گذرد و در سر راه خود قبل از اینكه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر میكند. دیوارها و كف این تالار از كاشیهای رنگین پوشیده شده است. پلكانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی كه به تالار بزرگ منتهی میگردد متصل میسازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپههایی تشكیل میدهد كه در حاشیه رودخانه قرار گرفته است. در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز كاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج میدهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظرهای را متعلق به دوره ساسانیان كه با كاشی های رنگی زینت شده نشان می دهد درحالی كه در طبقهای كه همسطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهكی نسخههای تحریف شدهای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان كه در تخت جمشید دیده میشود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ كمتر دیده میشود و به جای آن در گلخانه كه داخل آن را با چوب به طرز پلكانی ترتیب دادهاند انواع گلها را در گلدان نگاهداری میكنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل كوشك و خارج آن قرار دهند.” باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملك به فرزندش رسید و پس از چندی به یكی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان كاخ پذیرایی از آنجا استفاده می نمود. در سال های ۱۳۵۰_۱۳۴۵ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز میباشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.
روستای تاریخی میمند
روستای میمند کرمان بی شک یکی از باستانی ترین سکونتگاه های بشر در جهان است که از دوازده هزار سال پیش تا کنون همچنان پا برجاست و به حیات خود ادامه میدهد. به عقیده محققین هسته های اولیه روستای میمند متعلق به زمانی است که ایرانیان مهر پرست بوده اند و آنها را مقدس می شمرده اند.آنها تاریکی غارها را برای عبادت برگزیده و مرده های خود را درون دخمه های کنده شده در کوه قرار می دادند. و بدین ترتیب در میمند تعدادی عبادتگاه و مقبره بنا گردیده. مهرپرستان به پایداری، استقامت و زوال ناپذیری کوه ها معتقد بودند و بر اساس همین اعتقاد خانه های خود را نیز در دل کوه می کندند. عده ای از محققین نیز معتقدند که مهر پرستان از غار هایی که با دست در دل کوه می کنده اند فقط برای عبادت و دفن مردگان استفاده میکردند و بعد از مدتی بنا به اضطرار ناشی از آب و هوا سکونت گزیده اند.آئین مهر پرستی قبل از ظهور زرتشت در ایران رواج و تا مدتها از ظهور وی نیز ادامه داشته است. بر اساس دانسته های جدید تاریخ ظهور زرتشت ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح و لذا قدمت میمند حداقل ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می باشد. نقوش ۱۰ هزار ساله و سفال های ۶۰۰۰ ساله از جمله مستندات مکشوفه ای هستند که تاریخ میمند را گواهی می دهند. میمند به دلیل استحکام دفاعی در طول تاریخ کمتر دستخوش تحولات کالبدی و اجتماعی شده و بیشترین تغییر آن مربوط به چند ماه اخیر است. مجموعه ای از آثار بسیار قدیمی همچون خانه های صخره ای پراکنده معبد، قلعه و برجهای مختلف ( مربوط به هزاران سال پیش) وجود دارد که میمند را از یک روستا به یک مجموعه با تمدن خاص تبدیل می کند.
این تمدن در ابتداء بر گرفته از آئین مهر پرستی و بعد از آن آئین زرتشت بوده است.در سطح شیب دار و در طبقات مختلف (۲ تا ۵ طبقه) بریدگی هایی به صورت شکاف های افقی ایجاد شده است. طول این بریدگیهایی که به آنجا کیچه گفته می شود به ۶ الی ۹ متر می رسد تا د ر انتها به ارتفاع مورد نظر برای کندن خانه میرسد انتهای کیچه به فضائی ایوان مانندی به نام دالان می رسد که مهمترین عنصر محل است به لحاظ اینکه اغلب امور روزمره خانواده در آن صورت می گیرد در اطراف هر کدام از این دالانها بین یک تا پنج خانه صخره ای وجود دارد این منازل مسکونی در پنج طبقه و به شکل پلکانی و یک در میان روی هم قرار دارند. به نحوی که هیچکدام از آنها با یکدیگر برخوردی ندارند. فاصله کیچه ها در طبقه زیرین بیشتر از فاصله آنها در طبقات بالایی است. در حدود ۴۰۰ کیچه کوچک و بزرگ در میمند وجود دارد. فضای داخلی خانه ها گاهی شکل مربع مستطیل یا مدور دارد و از ورودی کوتاهی که ارتفاع آن به ۷۵ تا ۷۶ سانتیمتر میرسد نور می گیرند. درهای ورودی چوبی و به داخل دیوار ایوان روزنه ای ایجاد کرده اند که از طریق آن و بوسیله ابزاری به نام کلیدون (کلید دان) در قفل یا باز می شود شکل ورودی اتاق ها در روستای میمند منطبق با مدل بدن انسان است. به طوری که عرض ورودی در قسمت پائین یعنی ۶۵ الی ۸۰ سانتی متر میرسد پایین ورودی منازل از سطح کیچه حدود ۱۵ تا ۲۰ سانتی متر برجستگی دارد که این برجستگی مانع ورود آب و خاک به داخل منازل می شود. بر بدنه شیبدار تپه های غربی و شرقی مسیرهای متعدد پیاده به صورت خطوط نسبتا” کمرنگ مشاهده می شوند اما این مسیرها نمی توانند چندان دائمی باشند. زیرا با قطعات سنگهایی که از بالا دست حرکت میکنند و یا بوسیله اهالی مرتبا” در حال تغییر هستند در لابلای حفره های مسکونی بی هیچ نظمی چرخش می کنند. می توان ادعا نمود که در روستای صخره ای میمند بر خلاف همه سکونتگاه های شناخته شده شهری و روستائی کوچه ها یا معبری وجود ندارد کوچه در فرهنگ میمند صرفا” به مسیرهای افقی که در دل شیبدار تپه ها به عمق رفته و در انتها به منازل غار مانند مسکونی می رسد اطلاق می شود.
کاخ اردشیر بابکان یا آتشکدهی فیروزآباد
شهرستان فیروزآباد فارس (نام شهر اردشیر خوره بنیانگذار سلسلهی ساسانیان)، یکی از مناطق قدیمی و کهن ایران به شمار میآید که آثار تاریخی و عمارات ارزشمندی همچون قلعهدختر، شهر گور و چند سنگنگارهی ساسانی را در دل خود جای داده است. کاخ اردشیر بابکان که به آتشکدهی فیروزآباد نیز مشهور است، از جمله این آثار تاریخی است که در این منطقه از کشور احداث شد. این اثر در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۱۰ با شمارهی ۸۹ به ثبت ملی رسید و همچنین در چهل و دومین اجلاس کمیته میراث فرهنگی یونسکو که در بحرین برگزار شد به عنوان محور ساسانی ثبت جهانی شد . همانگونه که میدانید، استان فارس از مناطقی است که در جایجای خود، عمارات و بناهایی تاریخی و کهن به یادگار دارد که نشان از قدمت و اهمیت این منطقه از کشور، در سالهای دور است. شهرستان شیراز با حضور اثر تاریخی شگفتانگیز مجموعهی تخت جمشید، همچون نگینی است که زیبایی این استان را دو چندان میکند. شهری كه امروزه فیروزآباد نامیده می شود، پیش از آن شهر گور نام داشت. براساس منابع تاریخی معتبر، شهر گور یا جور را اردشیر بابكان (بنیانگذار سلسله ساسانی) بنا کرد و آنرا تختگاه خود قرار داد. پس از مرگ اردشیر به سال ۲۴۱ میلادی، الگوی ساختمانی این شهر كه دایره ای شكل بوده مورد تقلید فراوان واقع شد و تا سدههای میانه، نزدیك به ۴۰۰ شهر بدین صورت ساخته شد.
ابن بلخی كه یك هزار سال قبل فارسنامه را تالیف كرده است، مینویسد:
فیروز آباد كه قدیم آنرا گور مینامیدند، به روزگار كیانیان، شهر بزرگی بوده و حصاری عظیم داشت. اسكندر ذوالقرنین چون به پارس حمله كرد چندان كه كوشید نتوانست به حصار شهر گور رخنه كند، لذا جهت رودی را كه از سر كوه می آمد، به طرف شهر برگرداند و در شهر جاری ساخت تا آنكه تمام شهر گور در آب غرق شد.
فیروزآباد نسبت به زمینهای اطرافش در گودی واقع شده، لذا با آب رودخانهای كه اسكندر در شهر جاری ساخت؛ این شهر به یك دریاچه تبدیل شد. این دریاچه قرنها باقی بود تا این كه اردشیر با تمهیداتی آب دریاچه را تخلیه كرد و شهر جدیدی به جای شهر گور بنا نهاد. از آن پس این شهر اردشیر خوره نامیده شد. این شهر مجددا در زمان حمله اعراب به ایران ویران شد. زمانی كه عضدالدوله دیلمی (گیلانی) بر اعراب حاکم بر این شهر تسلط پیدا كرد، به آبادانی ویرانهها همت گماشت و از آن به بعد این شهر فیروزآباد نامیده شد. شهرستان فیروزآباد نیز با قرارگرفتن آثار تاریخی ارزشمند و باشکوهی که برخاسته از فرهنگ، هنر و هویت ایران کهن است، همانند مرواریدی ارزشمند، جلال و درخششی مثالزدنی را برای استان فارس به ارمغان آورده است. کاخ اردشیر بابکان عمارت جالب، زیبا و تحسینبرانگیز دوران حکومت ساسانیان است که میتوان از آن به عنوان یکی دیگر از آثار مهم ایران پیش از اسلام، یاد کرد.
جغرافیا و همسایگیهای بنای کاخ اردشیر بابکان : همانگونه که پیشتر بیان شد، کاخ اردشیر بابکان، در استان فارس، ۳ کیلومتری شهرستان فیروزآباد قرار گرفته است. به نظر میرسد عبور نهر آبی از بخش شرقی کاخ، از دلایل آبادانی منطقهای (شهر گور که نام قدیم فیروزآباد بوده و به اردشیر خوره نیز معروف است) که کاخ ساسانی در آن احداث شده است، به شمار میرود. از بناهای نزدیک این کاخ میتوان به امامزاده جعفر (این مکان مقدس در شهر قدیم و متعلق به دوران ایلخانیان است)، چندین سنگ قبر (به نظر میرسد تاریخ حک شده بر یکی از این سنگها متعلق به سال ۷۴۱ هجری قمری است)، قلعهی حسنآباد، چندین روستای تاریخی، ساختمان آشپزخانه (این عمارت در پشت کاخ قرار گرفته است)، نقارخانه (در نزدیکی کاخ واقع شده است) و آتشکده، اشاره کرد.
تاریخچه ی کاخ اردشیر بابکان : طبق نوشتههای برجایمانده از دوران ایران کهن، به نظر میرسد بنای تاریخی این کاخ، توسط اردشیر بابکان که لقب بنیانگذار سلسلهی ساسانیان را از آن خود کرده است، در قرن سوم میلاد در دوران حکومت اردوان پنجم (بیست و هشتمین و آخرین شاه ایران از سلسلهی اشکانیان)، احداث شده است. البته در برخی از نوشتههای ایران کهن نیز مشاهده میشود که اردشیر پس از پیروزی بر اردوان پنجم در مجاورت شهر گور (نام قدیم شهر فیروزآباد امروزی) و در نزدیکی برکهای وسیع، عمارتی مهم و ارزشمند را بنا نهاده است. متون تاریخی جالبی نیز وجود دارد که توسط مورخین و در قرون گذشته ثبت شده است. به نظر میرسد که نویسندگان این نوشتهها، توضیحاتی قابل توجه را در مورد عمارت کاخ، در اختیار بازماندگان قرار دادهاند. برخی از آنها معتقدند که آتشکدهای بسیار بزرگ، در فیروزآباد احداث شده است که میتوان آن را به دلیل وسعت زیادش نسبت به سایر آتشکدههای موجود در استان فارس، به آتشکدهی اعظم نامید. مرحوم پیرنیا نیز در مورد این بنا نظر جالب و قابل توجهی ارائه کرده است که دانستن آن خالی از لطف نخواهد بود. ایشان در نوشتهای بیان کردند که آتشکدهی فیروزآباد که به بارین نیز شهرت دارد، در سال ۲۲۴ میلادی احداث و به عنوان یکی دیگر از بناهای مهم آن دوره محسوب میشود. وی معتقد است که ایرانشناسان غربی کمر همت بستهاند تا این آتشکده را برای عموم به عنوان کاخ اردشیر معرفی کنند. درحالی که این چنین نیست و به نظر میرسد از ملزومات نامگذاری عمارتی به کاربری کاخ، نیازمند فضاها و مکانهای مخصوصی است که در این بنای تاریخی، مشاهده نمیشود. به هرحال گفتهها و تعابیر متفاوتی نسبت به کاخ بودن یا آتشکده بودن این عمارت تاریخی وجود دارد.
معماری کاخ اردشیر بابکان : همانگونه که پیشتر بیان شد، عمارت کاخ اردشیر بابکان، یکی از بناهای تاریخی و مهم برجایمانده از دوران حکومت ساسانیان است که از نظر معماری و نوع ساختار آن، به عنوان یکی دیگر از آثار ارزشمند ایران کهن شناخته میشود. به نظر میرسد نوع ساختمان این عمارت، از سه بخش تشکیل شده است که میتوان به ایوانی مرتفع، سه تالار گنبددار و حیاطی با دو ایوان و تالارهایی در مجاورت آن، اشاره کرد. یکی از نکات مهم در معماری صورت گرفتهی این کاخ زیبا و حیرتانگیز، استفادهی سازندگان آن از مصالح سنگ و گچ است که در دوران خود بسیار مهم و باشکوه تلقی میشدند. معماران این بنای کهن، نقشهی آن را در بخش باختری و آن سوی رودخانه با زیربنایی بالغ بر ۱۰۴*۵۵ متر طراحی کردهاند. به نظر میرسد این کاخ نخستین عمارت عهد ساسانیان است که برای آن ایوان و گنبد درنظر گرفتهاند. برخی از کارشناسان معماری بر این باورند که سبک و سیاق معماری به کار رفته در ساخت این اثر تاریخی، کاملا ایرانی و برگرفته از هنر و استادی سازندگان و معماران آن زمان است. به کارگیری سنگهای نیمهتراش میخکی در ساخت بخشهای مختلف کاخ اردشیر، نمونهای از مهارت استادان ایران زمین در دوران ساسانیان محسوب میشود. در این عمارت ستونهایی چهارگوش و نیمهستونهایی از سنگ میخکی مشاهده میشود که مشابه آنها را میتوان در بناهای دوران حکومت اشکانیان نیز یافت. استادان و هنرمندان گچبر آن دوران، با به کارگیری فنون و مهارتهای ناب ایرانی، تزئینات گچبری بسیار زیبا و حیرتانگیزی را که از نمونه کارهای معماری دوران پادشاهی ساسانیان است، در بخش درونی بنا و روی سنگها ایجاد کردند که چشم هر گردشگر خارجی را به حسب تحسین گرد و زبانشان را به موجب تمجید، مجبور به سخن میسازد. در بخش بالای ایوانهای کوچک که به اینواچه معروف است و همچنین درگاهها، گیلوئیهایی (قسمت مابین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچبری کنند) تعبیه شده که با توجه به سبک و روش گیلوئیهای به کار رفته در بالای درگاههای مجموعهی تخت جمشید، میتوان آنها را مانند هم درنظر گرفت. برخی از کارشناسان معماری و باستانشناسان ایرانی معتقدند، باوجود احداث این عمارت کهن، در بدو پادشاهی ساسانیان، میتوان از آن به عنوان یکی از عمارات و بناهای شگفتانگیز دوران خود نام برد. اثری که باعث فخر و مباهات هر ایرانی نسبت به هنر مردم روزگاران پیشین و مهارت معماران و سازندگان دوران گذشتهی کشور میشود. طراحان و سازندگان کاخ اردشیر بابکان، تالارهایی تودرتو را برای این عمارت شگرف تاریخی در نظر گرفتهاند که در نوع خود جالب و قابل توجه است. استحکام تزئینات این بنای ایران کهن به گونهای است که همچنان پس از گذشت ۱۸۰۰ سال از زمان ساخت آن، گچبریهای قسمت بالای دیوارهای درونی خود را حفظ کرده است. بخش شرقی کاخ، میتوان چهار عمارت را که به صورت گنبدی ساخته شدهاند، مشاهده کرد. سازندگان این بنا، آنها را با اجرای فیلپوش احداث کرده که میتوان نظیر آن را در قلعهی اردشیر نیز یافت. بر دیوارههای بخش شمالی (از سمت بیرون) میتوان چشمهای جوشان را دید. همچنین برخی از باستانشناسان، نهری را که از مجاورت دیوار شرقی کاخ عبور میکند، از دلایل آبادانی شهر گور و کاخ ساسانی در نظر گرفتهاند. اگر از کاخ خارج شده و فاصلهای نه چندان زیاد را بپیماییم، به آتشدانی خواهیم رسید که به نظر میرسد برای ادای مراسم مذهبی تاسیس شده است. چرا که حضور چهار عنصر آب، خاک، باد و آتش از دید برخی از مردم آن روزگار، مزیتی شگرف را به این مکان، بخشیده است. شاید حضور چشمه در مجاورت این عمارت تاریخی، باعث شده است که آن را آتشکدهی فیروزآباد نیز بنامند. امروزه، ایوانهای سنگی گنبدی شکل قسمتی از کاخ اردشیر برجایمانده است که میتوان مطالبی بسیار جالب در مورد نوع معماری صورت گرفته در آن را بدست آورد. به نظر میرسد روش معماری انجام شده در این عمارت تاریخی، در دوران بعد از ساخت آن نیز مورد استفاده قرار گرفته و در دیگر بناهای حکومت ساسانی اجرا شده است. برخی از معماران معتقدند به دلیل استفاده از سنگهای میخکی در پایهی بنا، و همچنین ایوانها، راهروها و تالارهای بسیاری که در این عمارت تعبیه و ساخته شده است، میتوان آن را مزیتی بر کاخ سروستان دانست. چرا که سازندگان کاخ سروستان، تعداد تالارها و ایوانهای کمتری را برای این عمارت درنظر گرفته و گنبدش را نیز از آجر ساختهاند. دیوارهایی که بخش بیرونی کاخ را تشکیل میدهند، فاقد پنجره بوده و سازندگان، آنها را مانند دیوار قلعه و دژی مستحکم، احداث کردهاند. در واقع این دیوارها از ستونهایی برخوردار هستند که به طاق نیز متصل است. یکی از شرقشناسان به نام بارتلد (شرقشناس روسی) بیان میکند که در دروازهی شهر در نزدیک استخر آب، محلی به نام بارین وجود داشته که متنی به خط پهلوی بر آن مشاهده میشد. در این متن نوشته شده بود که ۳۰ هزار دینار زر برای این عمارت هزینه شده است. جالب است بدانید که تکنیکهای طاقزنی ساسانیان به طور عمده به کیفیت ملاط گچ بستگی دارد که اجازه طاقزنی بدون مرکز میدهد چون زمان گیرش آن کم است. نوع قرارگیری گنبد رو ی چهار ضلع با استفاده از گوشهسازیها صورت میگیرد که تا پایان دوران ساسانی و همچنین در دوران پس از اسلام نیز وجود دارد. نوعی پوششهای گنبدی خفته نیز به چشم میخورد و در این دوره پیشرفت بسیاری کرده است.