زیبا

 
 

شهر صورتی

ghamsar-kashan-1377279760

توصیه گردشگری امروز ما بی تردید کاشان است و حوالی پرجاذبه اش که این روزها با مراسم سنتی گلابگیری رونق دوباره ای گرفته است. کاشان شهر فرهنگ و تاریخ و سنت است. شهر کوچکی که اگر یک بار برای دیدنش پا پیش بگذارید، بعد از آن دیگر این شما نیستید که برای سفر به کاشان برنامه می چینید! کاشان با تمام جاذبه های دلنشینش شما را به یک سفر کوتاه و آرامش بخش دعوت می کند، حتی به اندازه یکی دو تعطیلی آخر هفته. اگر گلابگیری بخواهد گلاب سلطنتی تولید کند، گلاب را دو آتشه می کند. یعنی به جای آب در دیگ پر از گل، دوباره گلاب می ریزد تا درصد غلطت گلاب چند برابر شود. اگر قصد کرده اید که مراسم گلابگیری امسال را از نزدیک تماشا کنید، بی تردید مقصدتان قمصر خواهد بود. شهر کوچک و سبزی که در ۲۰ کیلومتری کاشان قرار دارد و پایتخت گلابگیری ایران و بزرگ‌ترین مرکز تولید گلاب در خاورمیانه به شمار می رود. حتما می دانید که گلاب های ناب و اصیل قمصر هر سال ۲ بار کعبه مقدس را شستشو می دهند و این مهم ترین دلیل شهرت جهانی گل قمصر و گلاب آن است. برای تهیه گلابی به این کیفیت، گلابگیران قمصر گلبرگ های صورتی گل محمدی را در ظرف های ۶۰ لیتری آب می ریزند و حرارت می دهند. بخار آب در لوله های تقطیر مایع می شود و ۴۰ لیتر گلاب ناب قمصر چکه چکه از لوله ها سرازیر می شود. به همین سادگی! تنها قاعده کار، اصل بودن گل است و میزان آن که هر چه بیشتر باشد، گلاب هم مرغوب تر است! در بهترین حالت، ۳۰ کیلو گل برای ۶۰ لیتر آب استفاده می شود و گاهی هم که گلابگیری بخواهد گلاب سلطنتی تولید کند، گلاب را دو آتشه می کند. یعنی اینکه به جای آب در دیگ پر از گل، دوباره گلاب می ریزد تا درصد غلطت گلاب چندبرابر شود. البته نقطه مقابل این گلاب سلطنتی پساب است که از ریختن آب بر روی تفاله‌های گل باقیمانده از گلاب‌گیری قبلی به دست می آید. قمصر پایتخت گلابگیری ایران و بزرگ‌ترین مرکز تولید گلاب در خاورمیانه است که گلاب های ناب و اصیل آن هر سال ۲ بار کعبه مقدس را شستشو می دهند و این مهم ترین دلیل شهرت جهانی گل قمصر و گلاب آن است

سد تاریخی قمصر : اما اگر توانستید از تماشای باغ های صورتی و معطر قمصر و خانه های قدیمی مردم محلی که در حیاطشان بساط جوش و تقطیر و گلابگیری را برپا کرده اند دل بکنید، بد نیست سری هم به گوشه و کنار شهر بزنید تا از دیگر جاذبه های طبیعی و تاریخی قمصر هم بی نصیب نمانید. در ۵ کیلومتری شمال قمصر و ۳۰ کیلومتری جنوب کاشان، رودخانه قمصر جریان دارد. رودخانه ای که وقتی رد آن را به طرف جلگه کاشان بگیرید، به سدی می رسید که سد قمصر نام دارد. تاریخ ساخت این سد به دوره سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی (۴۸۵-۴۶۵ ه-ق) می رسد و با توجه به شباهت های زیادی که میان طرح و معماری ساختمان فعلی سد قمصر با سد قهرود وجود دارد می توان فهمید که این سد در طول زمان تخریب شده و مجددا در دوره صفویه و در عصر حکومت شاه عباس اول با سنگ و ملات ساروج تجدید بنا شده است.

وجه تسمیه : درباره وجه تسمیه قمصر گفته می شود که این اسم تغییر یافته «کمسر» است که از دو کلمه کم به معنی جای پر قنات و سر (پسوند مکان) گرفته شده است. بعضی از اهالی محل هم به شوخی قمصر را غمسر می خوانند که البته اشاره شان به زیبایی های طبیعی این محل است که غم و غصه هر بازدید کننده ای را پایان می دهد!

گشت در گُشت

z9471qyu7uz19urv2mnc

گشت (gosht) یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان سراوان است که بین دوشهرستان خاش و سراوان واقع شده است. روستای گشت از نظر تاریخی قدمتی طولانی دارد. به طوری که گفته می شود عمر قبرستان قدیمی این روستا به دوران اشکانی و ساسانی می رسد. علاوه بر این شواهدی که باستان شناسان در کاوش های خود به دست آورده اند نشان می دهد که گشت محلی سر سبز و آباد بوده و در آن قنات و کاریزهای زیادی به چشم می خورده است. در حال حاضر هم دو قنات پر آب در این منطقه وجود دارد که این روستا را به دو بخش علیا و سفلی تقسیم می کند. علاوه بر این، روستای گشت یکی از کانون های مهم معدن و کانی کوه سفید است و معادن گرانیت آن بین صنعت کاران به خوبی شناخته شده است. اگر گذارتان به گشت افتاد می توانید از محصولات زراعی این روستا هم با خود سوغات بیاورید. بهترین محصولات کشاورزی گشت گندم، جو و ذرت است و در میان محصولات باغی آن هم خرما، انار، انگور، زردآلو و پرتغال از بقیه معروف ترند. اما مهمترین محصول این منطقه پیاز است که در فصل کاشت، اکثر زمین ها به کشت آن اختصاص داده می شود.

علامه دهخدا گشت را بهشت معنی کرده است، شاید با توجه به این معنی، وجه تسمیه روستا به گشت وفور آب و سر سبزی آن در گذشته باشد. یا اینکه اصل آن کُشت و کشتار بوده و چون کُشت و کُشتار در زمان هلاکو خان مغول در این محل صورت گرفته به این نام معروف شده باشد و به مرور زمان به گُشت تغییر نام داده باشد. شاهد بر این امر کوهی است در جانب شمال که محل شهادت مجاهدان مدافع این روستا نامیده می شود و به کوه شهیدان معروف است. در گشت قلعه ای باستانی را خواهید دید که از مقاومت مردم در برابر نیروهای انگلیسی به جا مانده و قدمتی ششصد ساله یا بیشتر دارد. اما مهم ترین ویژگی این روستا حوزه علمیه آن است که قدمتی بیش از هفتاد سال دارد و اولین حوزه علمیه بلوچستان به شمار می رود. پدیده ای طبیعی و کم نظیر هم در مرکز این روستا قرار دارد که خیلی ها آن را مهم ترین پدیده طبیعی بلوچستان می دانند. تپه ای نمکین مملو از املاح معدنی که آرام آرام از دل آب جوشیده و بر سطح زمین روان می شود. این تپه نمک به جا مانده از این آب است و در گذشته مورد احترام مردم قرار داشته است. مردم معتقد بودند که اگر پای دزد را در این آب فرو کنند در آن گیر می کند و برای رهایی از آن باید حیوانی قربانی کنند!

آتشکده قلعه سام

2016313233735830260a

قلعه سام در روستای چم بور از توابع بخش شهرستان شیروان و چرداول قرار دارد.این قلعه ساسانی بر فراز کوه سام بنا شده و ۲ برج در شمال و شمال غربی دارد. اتاق های نگهبانی آن در دل صخره ها تعبیه شده است . در قسمت جنوب غربی قلعه ، آثار چهار طاقی یا آتشکده ای دیده می شود که گویا در زمان تسلط عرب ها به صورت مسجد درآمده است . در کنار قلعه درخت های چنار کهنسال با قدمتی حدود ۵۰۰ سال وجود دارد. چشمه های آب گوارا دارد و ریشه درختی به نام عود که از آن در اعیاد و جشن ها استفاده می شده است در آنجا یافت می شود. محوطه باستانی قلعه سام در شهرستان شیروان چرداول،در نزدیکی روستا چم بور از توابع بخش هلیلان واقع شده است.این مجموعه از سه بخش مرتبط به هم در عین حال با فاصله و مستقل شکل گرفته است.این مجموعه از نظر دوره ای در یک دوره از تاریخ که احتمالاً حد فاصل اوخر دوره پارت ها و اوایل دوره ساسانی می باشد،ایجاد شده است.معماری این قلعه جنبه نظامی و دفاعی داشته است،زیرا قلعه در صعب العبور ترین بلندی های کوه بنا شده است چون طرح و نقشه ای از پیش نداشته،طراح یا معمار برجها،اتاقها و ورودی ها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره ها احداث کرده است.بطور کلی معماری قلعه به سبک معماری دوره ساسانیان ساخته شده است.مصالح ساختمانی ای که برای ساخت آن مورد استفاده قرار گرفته است عبارتند از:سنگ،گچ،ساروج،ملات،گچ و در بعضی جاها نیز گل بکار رفته است.

کلیسای مریم مقدس (زور زور) ماکو

7787

کلیسای مریم مقدس که به نام کلیسای ” زور زور” نیز معروف است در استان آذربایجان غربی،شهرستان ماکو و در ۱۲ کیلومتری شمال غرب قره کلیسا قرار دارد. بنای اولیه آن در دره بستر رودخانه قره سو و به ارتفاع ۵۰ متر بالاتر از سطح دره قرار داشته است ولی بعلت اینکه پس از آبگیری سد بارون ممکن بود در عمق دریاچه پشت سد قرار بگیرد توسط سازمان میراث فرهنگی و همکاری شورای خلیفه گری ارامنه آذربایجان تماما به ارتفاعات کنار دریاچه منتقل و در آن نقطه مجددا بازسازی گردید. بعلت تحولات پایان قرن سیزدهم میلادی در منطقه غرب آسیا موجودیت حکومت مستقل ارامنه سیلیسیه به خطر افتاد وآنان بعلت اینکه حامی و هم پیمانی نداشتند امید به مساعدت و یاری اروپائیان بستند. پاپ رهبر کاتولیکها با دنبال کردن این هدف که کلیسای ارمنی را تحت سلطه خود درآورده و آنها را به پیروی از کلیسای کاتولیک مجاب کند پیشنهاد قبول دین کاتولیک توسط ارامنه و قبول رهبریت پاپ بر کلیسای ارمنی را به شرط کمک اروپائیان به ارامنه ارائه نمود. هتوم دوم پادشاه سیلیسیه و نیز گروهی از درباریان وی و همچنین رهبر کلیسای ارامنه (که مقر آن شهر سیس پایتخت سیلیسیه بود) به امید دریافت کمک از اروپائیان این پیشنهاد را پذیرفتند در حالیکه این تصمیم آنها با موجی از مخالفتهای مرکز مذهبی ارامنه، بخصوص در داخل خاک ارمنستان، مواجه شد. جاثلیق آناوارزتسی با هدف جلب حمایت مراکز مهم مذهبی ارامنه هیئتهایی به دیرهای تادئوس مقدس (قره کلیسا)،داتو،بجنی،گلازور و غیره فرستاده اسقفهای این مراکز را تشویق به پیروی از فرامین خود نمود ولیکن اکثر مراکز علمی و مذهبی فوق از دستور وی تمکین نکردند به استثنای اسقف وقت دیر قره کلیسا که از فرمان جاثلیق پیروی نمود. اسقف دیر که برادر حاکم وقت ماکو بود با قدرتی که در دست داشت توانست در اجرای فرمان جاثلیق به موفقیتهایی دست یابد که البته این موفقیتها زودگذر بودند. قره کلیسا برای تبلیغ دین کاتولیک میتوانست برای جاثلیق پایگاه مهمی را فراهم آورد لذا برای گسترش فعالیت ازاروپا میسیونرهای فرانسیس به این منطقه اعزام گردیدند که در ابتدا در این دیر مستقر شده و این کار آنها با واکنش شدید ارامنه منطقه و مراکز مذهبی مختلف ارامنه ارمنستان مواجه شد.

جهت از میان بردن این تنشها و همچنین با هدف ایجاد یک مرکز علمی و مذهبی برای آموزش روحانیان در جهت اشاعه فرقه کاتولیک بخصوص اینکه دو مرکز علمی مذهبی مهم ارامنه یعنی گلازور و داتو در راه مخالفت با آنان تمامی تلاش خود را برای ممانعت از گسترش آن بکار گرفته بودند با همت اسقف زاکاره از سال ۱۲۹۸ میلادی کار ساختن کلیسای مریم مقدس در زورزور با ساختمانهای مربوطه به منظور تاسیس یک مرکز علمی و مذهبی آغاز گردید. امور ساختمانی این کلیسا در سال ۱۳۱۴ میلادی به پایان رسیده و میسیونرهای فرانسیس به این مرکز جدید نقل مکان نمودند. با تبلیغ و اشاعه این موضوع که با قبول پاپ بعنوان رهبر کلیسای ارمنی و ادغام کلیسای ارمنی در کلیسای کاتولیک اروپائیان به کمک ارامنه آمده و آنان را از یوغ تسلط مغولها نجات خواهند داد برخی از روحانیان ارمنی نیز به مرور تحت فرمان چاثلیق در آمدند که یکی از آنان هوانس زورزورتسی بود . وی ازفارغ التحصیلان مرکز گلازور بود. هوانس مسئولیت مرکز علمی مذهبی زورزور را به عهده گرفته و نقش بسیار مهمی در ارتقاء کیفیت آموزشی این مرکز ایفا نمود. به منظور کمک به او و توسعه این مرکز مبلغین سرشناس فرانسیس همچون فرا بونسیوز نیز از اروپا به وی ملحق گردیدند. هوانس زورزورتسی علاوه بر اینکه یک روحانی برجسته بود خود معلم، فیلسوف، نویسنده و مترجم نیز بود و در طی سالهای فعالیت خود در مرکز علمی زورزور توانست آن را به یک مرکز مهم آموزشی در منطقه تبدیل کند. وی طی این سالها مقالات و کتابهای بسیاری را ترجمه نموده و کتابهای دیگری نیز در خصوص رسالت حضرت دانیال، انجیل متی و غیره به رشته تحریر در آورده است که اکثر این کتب در مرکز نگهداری کتب خطی ایروان نگهداری میشود. در سال ۱۳۱۷ میلادی به منظورسرعت بخشیدن به روند اشاعه دین کاتولیک در میان ارامنه پاپ دستور داد تا میسیونرهای دومینیکن در دیر زورزور مستقر شوند. مسیونرهای دومینیکن با مرکزیت دیر زورزور موفق به تاسیس شش مرکز دینی دیگر در مناطق ارمنی نشین آذربایجان از جمله تبریز و مراغه شدند. طی سالهای فعالیت مرکز علمی مذهبی زورزور تعداد ۱۲ روحانی از میان روحانیان فارغ التحصیل توانستند در کلیسای کاتولیک به شهرت جهانی دست یابند که از آن جمله اند اسقف اسرائیل و اسقف هوانس که این فرد در سال ۱۳۳۰ میلادی بعنوان اسقف اعظم و مسئول مرکز علمی دیر کرنا که مرکز مهم کلیسای کاتولیکی در منطقه نخجوان بود را بدست آورد. در سال ۱۳۳۸ میلادی و بعد ازفوت هوانس زورزورتسی این مرکز علمی وسعت فعالیت قبلی خود را نداشت بخصوص بعد از اینکه میسیونرهای دومینیکن به دیر کرنا در نخجوان نقل مکان نمودند. از این رو از این تاریخ به بعد دیر زورزور به یک مرکز مذهبی تبدیل گشت که تا اوایل قرن ۱۷ میلادی و اوج جنگهای ایران وعثمانی به فعالیت خودادامه داده و از این تاریخ به بعد بتدریج متروکه میگردد. پلان کلیسای مریم مقدس هم از داخل و هم از خارج صلیبی شکل بوده و دارای گنبدی ۱۶ ضلعی با چهار نورگیر میباشد. به غیر از نورگیرهای ساق گنبد چهار نورگیر در چهار دیوار بنا شده و تنها ورودی کلیسا از سمت غربی آن میباشد. مصالح بکار رفته در کلیسا سنگ خوش تراش و ملاط میباشد. پس از تغییر مکان کلیسا به بالای بلندی مشرف به دریاچه آن را بر روی صفه ای بنا نموده و آن قسمتهایی از کلیسا را که در محل نخست خود تخریب شده بود با استفاده از سنگهای جدید مرمت نمودند.

نقش رستم شیراز

900px-Naghshe_Rostam_ZPan

محوطه نقش رستم در سه کیلومتری نقش رجب و در کنار جاده اصفهان به شیراز واقع شده. هنرمندانه ترین و ظریف ترین نقش برجسته اردشیر اول را می توان  در نخستین نقش برجسته این مجموعه مشاهده کرد که در اواخر سلطنت او حجاری شده است. اردشیردر این نقش نیز سوار بر اسب در حال گرفتن دیهیم شاهنشاهی از اهورامزدا است، در حالیکه غلام او به تقلید از دو نقش دیگر دیهیم ستانی، در پشت سرش، با بادبزن در دست قرار دارد. در این نقش دشمن اردشیر،آخرین پادشاه اشکانی، یعنی اردوان پنجم با نشان خاص کلاهش به زیر پاهای اسب اردشیر افتاده و در سمت راست- در یک نماد شناسی غیر متعارف اما فلسفی- اهریمن با سری که مارها، موهایش را تشکیل داده اند، در زیر پای سم اسب اهورامزدا قرار دارد. اردشیر در این حجاری، کتیبه ای سه زبانه نیز از خود به جای گذاشته است. در سمت راست نقش اردشیر،دومین نقش برجسته در نقش رستم متعلق به بهرام دوم است. بهرام در این اثر با تاج خاص خود که پری به نماد ایزد <<بهرام>> (ورثرغنه) برسر دارد به نمایش درآمده است،هیکل بهرام به صورت تمام رخ و چهره او به صورت نیمرخ به نمایش درآمده این در حالی است که دیگر افراد موجود در نقش، تنها نیم تنه بالایی آنها حجاری شده است. نقش برجسته سوم در نقش رستم یکی از سه نقش پیکارسواران در این محوطه است که البته تاکنون اختلاف بسیاری در شناساییهویت صاحبان آن وجود دارد.در این نقش یک سوار با تاجی خاص که نشانگر تاج پادشاهی در حال پیکار است در وسط نقش به تصویر درآمده، در حالیکه نیزه او به سمت سوار روبه رویی است که سرنگون شده و نیزه اش نیز شکسته شخص دیگری نیز با رزم جامه در پشت سر شاه ایستاده و به صورت تمام رخ، احتمالا پرچمی در دست خود دارد. بر بالای پنجمین نقش برجسته نقش رستم که نقش پیکارسواران دومدر این محوطه استنقش تخریب شده ای قرار دارد که تنها اثری ناچیز از آن برای ما جا مانده استو ما آن را با عنوان نقش شماره چهار این محوطه می شناسیم. این نقش پادشاهی را نشسته بر روی صندلی و از روبرو به ما نشان می دهد اما به دلایلی نامعلوم این نقش به کلی از میان رفته است و در مورد هویت شناسی آن هیچگونه سخنی نمی توان گفت. اما پنجمین نقش این محوطه در پایین آرامگاه <<اردشیر اول هخامنشی>> قرار دارد و توسط اریخ اشمیت در سال ۱۹۳۸ میلادی( ۱۳۱۷ خورشیدی) بطور کامل از زیر خاک بیرون آورده شد. پادشاه سوار بر اسب این اثر که تا دندان زره پوش شده، در حال تاخت با نیزه به سواری یورش برده که در مقابل او و پشت به او در حال سرنگون شدن است و پادشاه که احتمالا هرمزد دوم است پیروزی خود را بر رقیبی که هویتش نامشخص است به تصویر کشیده است. در پشت سر شاه نیز سربازی در حال بردن درفش شاهنشاهی است.

یکی از زیباترین نقوش موجود در نقش رستم را می توان نقش برجسته شماره شش دانست که شاپور اول را در اوج شکوه و قدرت و در یک نقش به یادماندنی که از نقوش بیشاپور یک، دو و سه پیروی می کند به نمایش درآورده است. شاپور با کنگره ای خاص خود سوار بر اسب باوقار و قدرت عظیمی به نقش درآمده در حالی که فیلیپ عرب در مقابل اوبا چهره ای ملتمسانه زانو زده و شاپور دست والرین را به نماد اسارت به دستان خود گرفته است. شاپور نقش برجسته خود را که بزرگ ترین نقش این محوطه است بی شک با هدفی مشخص در زیر آرامگاه داریوش اول حجاری کرده است. در پشت سرشاپور، کریتر موبد نیز نقشی از نیم تنه خود به همراه کتیبه ای طولانی به یادگار نهاده است.سومین نقش برجسته پیکار در نقش  رستم صحنه ای از جدال را به صورت طبقه ای به رخ می کشد. در این نقش منحصر به فرد دو صحنه پیکار، در بالا و پایین یکدیگر به نمایش درآمده اند که همان صحنه موجود در نقوش شماره سه و پنج را می بینیم . در صحنه بالا پادشاه سوار براسب خود در حال تاخت، با نیزه اش رقیب خود را واژگون کرده و در زیر پای اسبش نیز یک نفر به حالت مرده حجاری شده است. درفش دارنیز پشت شاهنشاه پرچم پادشاهی را افراشته است. در صحنه پایین نیز همین صحنه را دگربار مشاهده می کنیم اما درفش دار از صحنه پاک شده است. به احتمال فراوان این نقش برجسته متعلق به بهرام دوم بوده است اما نکته جالب در تصاویر پیکارسواران نمایانگر بودن نظام فئودالی و شوالیه گری در تاریخ ساسانیان است. نظامی که در اروپای قرون وسطی نزدیک به هزار سال نماد دولت های اروپایی بود و بارها در فیلم هایی که از آن دوره به تصویر می کشند،دیده می شود. شوالیه گری یکی از نمادهای قهرمانی آنان است. امری که احتمالا به پیروی از ایران ساسانی وارد دنیای غرب شده است. آخرین نقش برجسته موجود در نقش رستم متعلق به نرسی، هفتمین پادشاه ساسانی است که در حال گرفتن دیهیم از مادر خود آذرناهید به شکل پرسپکتیو به نمایش درآمده که جزو هنرهای به کار رفته در این نقش است.

گردآورنده : مژگان مردان زاده