زیبا

 
 

قالی اردبیل

9321460993_7e7db76d17_b

این قالی مشهور از آن جهت قالی اردبیل نامیده می شود که از مسجدی واقع در مصلّی اردبیل که شاه اسماعیل و جد او شیخ صفی الدین (که سلسله صفویه نام خود را از او گرفته) مدفون شده اند، به دست آمده است. این قالی بنا به توصیه ویلیام موریساز شرکت ونیست رابینسون خریداری شد که شرکت مزبور آن را از شرکت زیگلر واقع در تبریز خریده بود. قالی اردبیل از نظر طرح و بافت یکی از نفیس ترین و مشهورترین قالی های جهان است. از لحاظ تاریخی نیز سند و مدرک مهمی محسوب می شود زیرا دارای تاریخ و امضاء است، و از این رو هسته مرکزی گروه قالی های ترنجدان یاسبک مشابه است که با اطمینان کامل می توان آن را متعلق به اواسط قرن شانزدهم دانست. چه قالی در سال ۱۵۳۹ میلادی (۹۴۶ه. ق.) یعنی در سیزدهمین سال سلطنت پنجاه و دو ساله شاه طهماسب بافته شده است. تار و پود این قالی ابریشم و گره آن فارسی است و در هراینج مربع تقریباً ۱۹ × ۱۷ گره دارد، که مساوی بهترین نوع قالی کاشان است. قالی اردبیل برخلاف بسیاری دیگر از قالی های مشهور آن زمان طرحی آرام دارد و فاقد تصاویر حیوان و انسان است، چه هدف از بافت قالی استفاده از آن در مکانی مقدس بوده است. قالی در تبریز و در دربار شاه طهماسب که تبریز را به پایتختی برگزیده بود و در کارگاههای سلطنتی بافته شده است.قالی معروف به اردبیل که مکان اصلی آن بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی جد شاهان صفوی بوده است اکنون در موزه ی ویکتوریا و آلبرت انگلستان در محفظه شیشه ای مخصوص نگهداری می شود و یکی از آثار شاخص این موزه به شمار می آید.
در زیر مشخصات و چگونگی انتقال آن به نقل از وب سایت موزه آمده است:
قالی بافته شده از پشم و ابریشم ۱۵۴۰-۱۵۳۹ م
پهنا: ۵۳۵٫۵ سانتیمتر و طول ۱۰۴۴ سانتیمتر
شماره ثبت در موزه ویکتوریا و آلبرت: ۱۸۹۳-۲۷۲
ترجمه متن بافته شده در قالی:
جز آستان تو پناهگاهی در جهان نیست
جزدرگاه تو جایی برای آرامش نیست
بنده ی این درگاه : مقصود کاشانی
مقصود احتمالا شخصی از صاحب منصبان است که برای ابراز فروتنی در برابر این مکان خود را بنده خوانده و لزوما به معنای لغوی آن نیست. در خط چهارم این نوشته سال ۹۴۶ هجری قمری ذکر شده که معادل ۱۵۳۹-۱۵۴۰ میلادی است. پشم عنصر اصلی تشکیل دهنده ی این قالی است. مانند اغلب منسوجات این اثر نیز تشکیل شده از تار و پود. پودها در تمام طول کار به دور تارها تابیده شده اند. سطح قالی اردبیل پوشیده شده است با یک طرح یکپارچه نسبتا ساده با اجزا قرینه و یک شمسه در وسط آن که دو چراغدان در طول آن قرار دارد. وقتی دو انگلیسی در سال ۱۸۴۳ از زیارتگاه شیخ صفی الدین اردبیلی دیدار کردند دو قالی در آن محل قرار داشت. سه سال و اندی بعد از آن در اثر زلزله این مکان آسیب دید و احتمالا برای تهیه وجه لازم برای تعمیر، فرشها فروخته شدند. قالی های آسیب دیده در ایران توسط کمپانی”زیگلر” (Ziegler & Co) که در کار خرید فروش فرش بود خریداری شد. تکه های آن که هنوز قابل استفاده بود به هم متصل و نتیجه آن شد که یک قالی کامل و سالم به دست آمد و یک قالی بدون حاشیه با ابعاد کوچکتر. در سال ۱۸۹۲ قالی بزرگتر توسط کمپانی “رابینسون” (Vincent Robinson & Co )در معرض فروش گذاشته شد. “ویلیام موریس” (William Morris )که از جانب موزه در مورد آثار هنری تحقیق می کرد طی گزارشی این فرش را فوق العاده و منحصر به فرد و بسیار زیبا توصیف و اصرار به خرید آن کرد. در ماه مارس ۱۸۹۳ با پرداخت ۲۰۰۰ پوند موزه ی “ویکتوریا و آلبرت” صاحب این قالی شد. قالی کوچکتر به طور مخفیانه توسط کلکسیونر امریکا یی نگهداری می شد تا اینکه در سال ۱۹۵۳ توسط موزه هنر شهر لوس آنجلس (Los Angeles County Museum of Art) خریداری شدقالی اردبیل سالیان دراز از دیوار موزه آویزان بود تا اینکه در سال ۲۰۰۶ داخل یک محفظه مخصوص در مرکز گالری بر روی کف زمین قرار داده شد. برای محافظت از رنگهای آن تنها ده دقیقه یا نیم ساعت در طول روز چراغ های محفظه روشن می شود.

آب مقدس و حوض ماهی ها؛ آیینی باستانی در شیراز

حوض_ماهی_6-300x243

تا ۵۰ سال پیش در فارس ، سه حوض ماهی در شیراز ، فسا و زرقان وجود داشت اما با خشک شدن حوض ماهی فسا اکنون دو حوض دایر است . مراسمی که برای این دو حوض ماهی وجود دارد، تقریباً مشابه است . از زیر کوه سعدی ، چشمه ای بیرون می آید که چند چاه برای استفاده از آن در خانه های بالادست آرامگاه حفر شده است . حوض ماهی آرامگاه سعدی ، هم سطح زمین و مظهر قنات و چشمه است . تردیدی وجود ندارد که پیش از زمان سعدی و حتی در ایران باستان ، این آب جریان داشت و مقدس بود . به همین دلیل سعدی برای این آب اهمیت قایل بود . براساس نوشته «ابن بطوطه» که دوبار در سال های ۷۲۵ و ۷۴۸ هـ.ق، (بار اول حدود ۳۰ سال پس از درگذشت سعدی) به شیراز آمده بود ، سعدی این حوض هشت ضلعی را ساخته است . مراسم و باورهای مردم شیراز و اطراف ، تا سال ۱۳۲۷ شمسی که سال تخریب آرامگاه سعدی برای تجدید بنای آن است ، بسیار جدی و اجرای آنها بسیار ضروری بود . تا آن زمان هر سال حدود ده هزار نفر در چهلمین روز پس از عید نوروز در محوطه جلوی آرامگاه سعدی جمع می شدند و آش نذری که در فارس اصطلاحاً «دیگ جوش» نامیده می شود ، می پختند و از بامداد تا شب شادی می کردند و بر این باور بودند که یک ماهی قرمز که یک حلقه طلایی در بینی دارد ، در آب بالا می پرد و می رود . ماهی های این آب مقدس است و هیچ کس حق صید آنها را ندارد . امروزه هنوز مردم کوی سعدی بر این باورند و در حوض ماهی سکه می اندازند تا آرزوهایشان برآورده شود ، ولی آداب و مناسکی در این زمینه وجود ندارد . در زرقان چنین مراسمی هنوز ادامه دارد . پس از ساخت آرامگاه سعدی ، از آب تنی در این حوض برای برآورد نیاز جلوگیری شد و دیگر کسی در محوطه حوض ماهی به آب دسترسی ندارد . اما حدود ۱۵۰ متر بعد از آرامگاه ، در کوچه ای که اصطلاحاً کوچه حمام سعدی می نامند ، مردم برای باورها و مناسک خود از آب چشمه یا قنات سعدی استفاده می کنند . مردم شیراز و اطراف ، باورهایی خاص نسبت به حوض ماهی دارند و عده ای برآنند صاحب این آب ، حضرت امام حسن(ع) است. گروهی دیگر معتقدند اگر دختر یا پسری دست و روی خود را با این آب بشوید ، بخت او باز می شود و به خانه بخت می رود . در گذشته با جام «چهل کلید» روی سر خود آب می ریختند . آب تنی در دوره ی پیش از ساخت ساختمان جدید آرامگاه ، در روز چهارشنبه سوری انجام می شد .

لاهیجان شهر چای و ابریشم

chay2

این شهر چندان ناآشنا نیست و حتماً قبلاً اسمش را شنیده اید. لاهیجان، یکی از شهرهای استان گیلان است که از همان ابتدا با ساختار شهری بنا شد.از سمت رشت، مرکز گیلان وارد شهر می شویم. اولین میدان، ابریشم نام دارد، شاید برایتان جالب باشد بدانید قبل از اینکه لاهیجان به خاطر چای خوب و مرغوبش مشهور باشد، ابریشمش مشهور بود؛ شهری واقع در مسیر جاده ابریشم که از قدیم الایام در آن به تولید این الیاف لطیف و زیبا می پرداختند به همین علت لاهیجان نام گرفت یعنی «شهر ابریشم». می توانید با من چرخی در لاهیجان بزنید، اولین میدان داخل شهر، اینجا محله بازار است. در دو طرف خود انواع مغازه هایی را می بینید که اغلب مردم آنچه نیاز دارند از انواع خوراک گرفته تا البسه را از اینجا تهیه می کنند. فکر نمی کنم دیدن این محله ها به دور از قدمت و نوع خاص عرضه کالا که در مورد مواد غذایی مانند سبزیجات محلی به کار می رود لطف چندانی داشته باشد. شمال به طبیعت لطیف و زیبایش مشهور است آنجا که در میان شهرها نیز رد پای خود را به جا گذاشته. برای دیدن مناظر زیبای این شهر پیشنهاد می کنم همین طور مستقیم به مسیر خود ادامه دهیم.

از کنار ساختمان بیمارستان، ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و دادگستری و فرمانداری می گذریم. آنقدر پیش می رویم که خیابان تمام شود و حال در جلوی خود مهمانسرای جهانگردی و باغی از درختان نخل و میوه می بینیم و ساعتی روی چمن ها که روزگاری عقربه های فلزی اش بر اعدادی از بوته های شمشاد و گل های بنفشه حرکت می کردند ولی حالا از کار افتاده، مانند بسیاری از زیبایی های رو به زوال این شهر. اگر مسیرمان را به سمت چپ ادامه دهیم به جاده لنگرود و خروجی شرقی شهر می رسیم ولی سمت راست به خیابان شیشه گران و بلوار شهید مطهری منتهی می شود. شیشه گران خیابانی با وسایلی شیک تر نسبت به سایر قسمت های شهر است.اما بلوار شهید مطهری، در فصول بهار و تابستان این بلوار همانند جاده سبزی که دو طرفش درختان چنار سر به هم آورده اند و تاج هایشان مانند گنبدی سبز تمام مسیر جاده را دربرگرفته اند خودنمایی می کند. در سمت راست این خیابان خانه های ویلایی و در سمت چپ آن استخر لاهیجان دیده می شود، این استخر از ابتدا طبیعی بوده بعد خشکش کردند و دورش را با بتون پوشاندند و میان آن جزیره کوچکی ساختند با پلی که به یک سمت این استخر متصل می شود با ساختمانی نه چندان زیبا در وسطش؛ ساختمانی که می شد با اندکی ذوق و سلیقه معماری با آن چشم انداز زیبا چیزی می شد در نوع خود بی نظیر. از کنار درختان چنار و بوته های شمشاد که همچون حصار کوتاهی به دور درختان میوه و بوته های گل رز کشیده شده اند می گذریم اندکی آن طرف تر در پیاده رو کنار استخر درختان دارتالاب به چشم می خورند. بلوار را تا به انتها می رویم و به یک دوراهی می رسیم؛ یکی به بیرون لاهیجان می رود و دیگری با اندکی شیب به طرف بالا به سمت مقبره کاشف السلطنه و باغ کشاورزی، در جلوی مان نیز شیطان کوه با ۴۱۰ پله که می توان از آن به بالای آبشار و کوه رفت(چیزی شبیه به اماکن مقدس تبت) به چشم می خورد، به علت نشست پله ها و عدم رعایت اصول مهندسی و ایمنی در ساخت آنها پیشنهاد نمی کنم که از آنجا به بالا بروید. به سمت راست می پیچیم، خیابانی با درختان کاج و سرو و چنار، شیب جاده را بالا می رویم وقتی به بالای جاده رسیدیم در یک طرف خود کارخانه چای، باغ کشاورزی و مقبره کاشف السلطنه را می بینیم. شاهزاده حاج محمدمیرزا کاشف السلطنه چایکار؛ کسی که برای اولین بار در ۱۰۵ سال پیش ۲۰۰۰نهال چای را با موافقت دولت هند به ایران آورد و در لاهیجان کاشت.

روحش شاد، همین فرد بود که شهرتی جهانی به این شهر بخشید. اما باغ کشاورزی؛ باغی زیبا با گیاهانی نادر از سراسر دنیا که رو به نیستی است. خوب یادم می آید هرگاه در دوران کودکی ام از کنار این باغ می گذشتم دلم می خواست به درونش بروم، سال ها گذشت و امروز گاهی به آنجا می روم، نه که لذت ببرم، تا شاید بتوانم یکی از بیماری های گیاهان زیبای آنجا را شناسایی کنم. حیف بوته های گل سرخ و پیچ امین الدوله، حیف نخل ها و درختان کاج و سرو و افرا، آن همه زیبایی رو به انحطاط. کاش می شد زمان را برایشان نگه داشت، کاش یادمان می ماند کاری نکنیم که به قانون زمین بربخورد؛ جایی که همیشه دوستش داشتم و برایم مظهر زیبایی بود حالا وقتی واردش می شوی… برگردیم، خب کجا بودیم کنار آرامگاه کاشف السلطنه؛ برمی گردیم و از خیابانی که به سمت بام سبز و تله کابین می رود بالا می رویم. جاده ای کم و بیش پرپیچ و خم و سرسبز با باغ های چای و درختان جنگلی که اطرافش را در بر گرفته اند ما را به بالای کوه (بام سبز) می برند. حالا از آن بالا می توانیم کل شهر را ببینیم. شب هنگام وقتی چراغ ها روشن می شوند شهر مانند جواهری در پای کوه می درخشد، کم کم هیاهوی شهر می خوابد تا روزی دیگر، تا فردا.

روستای راستاب

201631323457736330a

روستای زیبا و بختیاری نشین راستاب با قدمتی دیرینه یکی از روستاهای استان چهار محال بختیاری از توابع شهرستان فارسان می باشد که فاصله آن با مرکز شهرستان (فارسان) ۱۲ کیلومتر می باشد بیشتر مردم روستای راستاب از ایل غیور بختیاری می باشند از نظر موقعیت جغرافیائی این روستا در ۳۲ دقیقه عرض شمالی و ۵۰ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی در جنوب غربی جمهوری اسلامی ایران واقع در کوه های سر به فلک کشیده زاگرس در دشتی بین دو کوه جهانبین و سالدارون به وسعت ۵/ (نیم) کیلو متر مربع مسکونی و ۳ کیلومتر مربع اراضی قابل کشت واقع شده است راستاب از شرق با جونقان از جنوب با گوشه و چقاهست و از شمال با چلیچه همسایه می باشد دور تا دور روستا را زمینهای کشاورزی، کوه ها و درختهای بید و سپیدار فرا گرفته است. آب آشامیدنی راستاب از دو منبع آب که در نزدیکی دره راز راستاب وجود دارد تأمین می شود. آب زمینهای کشاورزی قسمت پایین راستاب (جایونجه، زیر سامان بالا سامان، چقا، چهار دنگی، جا بذرک ها، زیر مزاری و…) از آب چشمه بوسیله جوی سیمانی تأمین می شوند و آب زمینهای غرق آبی پایین که از راستاب دور هستند (عربی، اربابیها، جا علف، پادرازی، چما شش دنگی، گووه، جا گل آفتابه ها و…) بوسیله کانال های آبرسانی و چاه های آب تأمین می شود، بقیه زمینهای که اغلب در قسمت بالاهستند دیم یا در بعضی از جاه ها بوسیله چشمه های فصلی تأمین می شود.

منبع مطلب : http://www.rastab.bakhtiari.loxblog.com/

رشته کوه های هزار مسجد کجاست؟

723090_445

جهت رشته کوه های هزار مسجد ، از شمال غربى به جنوب شرقى و ادامه ارتفاعات کپه داغ و بالخان است که در ترکمنستان قرار دارند.بخشى از کوه هاى هزارمسجد را « کپه داغ » مى نامند. در امتداد جاده درگز – قوچان، این رشته به نام اللّه اکبر خوانده مى شود که ارتفاع قله اصلى آن ۲۴۰۰ متر است. این کوه، ناحیه قوچان را از درگز جدا مى کند. این کوهستان که عبور از آن دشوار است، به مدت زیادى مانعى عمده براى ارتباط بین دو ناحیه قوچان و درگز بوده است. در شرق اللّه اکبر، کوه کاماس و کوه خارپشته قرار گرفته اند که ارتفاع آن ها به ۲۴۱۰ متر مى رسد و هنوز هم انبوه ترین جنگل هاى اُرُس کوه هاى هزارمسجد در آن ها دیده مى شود. کوه عمارت، در جنوب شرقى اللّه اکبر و در شرق شهر قوچان قرار گرفته است، و رودخانه اترک از آن سرچشمه مى گیرد که با بسترى به طول ۶۰۰ کیلومتر طویل ترین رود این ناحیه از استان خراسان است. قله مرتفع این رشته کوه، یعنى قله هزارمسجد با ۳۰۰۰ متر ارتفاع، در شمال غربى شهر مشهد قرار گرفته است. بر دامنه هاى شمالى این قسمت (به فاصله ۱۸۰ کیلومتر خط مستقیم از شمال مشهد) منطقه کلات نادرى قرار گرفته که در کوهپایه اى وسیع بین این کوهستان و دشت قره قوم ترکمنستان گسترده شده است.