زیبا

 
 

آبشار شهنیز

2633

آبشار شهنیز در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع است. این آبشار در حاشیه منطقه چشمه گلی شهنیز واقع است. چشمه گلی شهنیز، روستایی از توابع بخش مارگون شهرستان بویراحمد است. منطقه شهنیز یکی از مناطق گردشگری و بسیار زیبای استان کهگیلویه وبویراحمد است که دارای چشم اندازهای بدیع و بکر از طبیعت ایران است. ارتفاع این آبشار در حدود ۱۸ متر است. از ویژگی های این آبشار زیبا ، پرآب بودن در تمام فصول سال است و اگر خوش شانس باشید ، پرندگان زیبای طبیعت دنا را هم در مسیر و خود آبشار نظاره گر خواهید بود. دسترسی به این آبشار از طریق جاده ارتباطی شهرستان مارگون به روستای چشمه گلی امکانپذیر است. طبیعت بکر ، دیدنی و مثال زدنی این بخش هنوز نا شناخته مانده و به طور مطلوب به مردم سایر شهرها و استان های کشور معرفی نشده است. این بخش به دلیل برخورداری از جاذبه های گردشگری ، طبیعی ، اماکن مذهبی و تفریحی متعدد در صورت چاره اندیشی توسط مسوولان اجرایی کهگیلویه و بویراحمد یکی از قطب های مهم گردشگری کشور به شمار می رود. بخش مارگون به دلیل داشتن آب و هوایی مطبوع و دارا بودن شگفتیها و زیبایی های طبیعی از جمله جنگل های وسیع ، آبشارها و چشمه سارهای جوشان ، دره های سرسبز و اماکن مذهبی در جلوی چشم هر بیننده ای جلوگری می کند و چشم دل می رباید. در دامنه و کوه های بخش و شهر مارگون گیاهان خوراکی و دارویی از جمله قارچ ، بن سرخ ( لیزک ) ، تره ، کرفس ، گل گاوزبان ، بو مادران( برنجاس) ، آویشن (اوریشم) ، لاله واژگون ، پونه ، به وفور یافت می شود که روح هر بیننده ای را نوازش می دهد. اماکن مذهبی متعددی از جمله بقاع متبرکه امامزاده بی بی رقیه خاتون(س) ، بی بی زبیده خاتون (س) معروف به بی بی خاتونین ، امامزاده شیخ صدوق (ع ) و امامزاده شاهزاده غالب (ع) در این بخش وجود دارد. آبشار بهرام بیگی ، چشمه ها و آبشار شهنیز ، چشمه های آبسردان ، آبشار تنگریس ، برم مور زرد زیلایی از جمله جاذبه های طبیعی مستعد برای سرمایه گذاری در بخش صنعت گردشگری در بخش مارگون محسوب می شود.

شمدبافی

en5970

شَمَد یکی از صنایع دستی بافتنی ایران است و بیشتر نقش چهارخانه دارد. شمدبافی در استان های استان مازندران و یزد رواج دارد. یکی از صنایع دستی استان یزد به شمار می رود. نوعی پارچه نازک است که در بافت آن نخ پنبه یا ابریشم مصنوعی ویسکوز به کار رفته و در فصل تابستان به عنوان روانداز از آن استفاده می کنند . و از این رو طرف داران و مشتریان زیادی دارد. ابریشم مصنوعی به عنوان پود و از نخ پنبه ای نمره ۲۰ دولا به عنوان تار استفاده می شود. که هم اکنون اکثراً توسط دستگاههای تک فاز بافته می شود. شمدها معمولا در اندازه های ۱۵۰*۲۲۰ سانتی متر است و دارای ۲۷ چله می باشد. مردم یزد از شمد،در شبهای گرم تابستان به عنوان رو انداز استفاده میکردند چرا که هم خنک میبوده و هم برای جلوگیری از گزش حشرات بسیار کارساز است.
کاربرد شمد : از شمد به عنوان رو انداز استفاده می گردد . جنس آن از نخ پنبه و ابریشم بوده و بسیار نازک و لطیف است . شمد ها معمولا با اندازه های تقریبا دو متری و با عرض یک متر و پنجاه سانت تولید می گردند . در ایران شمد بافی در شمال کشور و با استفاده از دستگاه های ابتدایی و سنتی رواج دارد . رنگ های استفاده شده در شمد بافی بسیار شاد هستند و طرح های آن نیز به صورت چهار خانه ، چهار خانه می باشد . با توجه به لطافتی که پارچه دارد شست و شوی آن بسیار ساده بود و خیلی سبک است . در فصول گرم سال می توان از شمد به عنوان رو اندازی خنک استفاده کرد . برخی نیز از آن به جای ملافه استفاده می کنند . کاربرد نخ پنبه برای پود و نخ ابریشم برای تار در صنعت شمد بافی می باشد . در شمد بافی از نقوش خاصی استفاده نمی گردد و معمولا دارای طرح های ساده است . جالب است بدانید کاربرد این نوع پارچه بیشتر در شهرهای گرم و کویری کشور مرسوم است . در میان عشایر نیز شمد بافی بسیار رواج داشته و آن ها از آن به عنوان وسیله ای جهت پوشاندن کمر زنان و یا رواندازهای سبک برای خود استفاده می نمایند . متاسفانه امروزه با واردن کردن پارچه ای نامرغوب همانند شمد ، کاربرد این هنر دیرینه ی ایرانی کم رنگ شده است . اما با یک مقایسه ی ساده می توان از کیفیت این پارچه ی دست بافت با نوع خارجی آن مطمئن شد . ماندگاری رنگ ها در بافت شمد بسیار زیاد است و هیچ گاه با شستشو رنگ های آن با هم ترکیب نمی شوند . نکته ی دیگری که درباره ی مقایسه ی این محصول با نوع خارجی و بی کیفیت آن وجود دارد ، این است که این محصول با شستشو تغییر اندازه نمی دهد .

روستای کانی سانان

1

روستای کانی سانان یکی ازروستاهای بخش مرکزی شهرستان مریوان از استان کردستان می باشد این روستا در غرب شهر مریوان حدود ۷ کیلومتری مریوان و پای کوه روبروی دریاچه زریوار و کنار۲۰۰متری نیزارهای دریاچه و پشت به کوه و پوشیده از جنگلهای فراوان و همه خانه های آن ردیفی و پشت سر هم ساخته و با توجه به سرازیری نشستن هر خانه برای خود منظره ای دارد و هیچ خانه جلو دید خانه دیگری را نمی گیرد روستای کانی سانان بسیار قدیمی نیست شاید حدود۱۵۰سال باشد که بنیاد واحداث شده و۵۰سال قبل حدود ۴۰ الی ۵۰ خانوار بوده وحال حاضر پیش از ۱۵۰ خانوار وحدود ۸۰۰ الی ۹۰۰ نفر جمعیت دارد. کانی سانان مکان مالکان با نفوذ محمود خان کانی سانان و محمدخان پسرش بوده روستای کانی سانان به معنی کانی سه نان است که اول ۳خانوار بوده دامدار بودند که نزدیکی یک چشمه سکونت داشته اند و دارای یک چوپان بوده اند وشغل آنها دامداری بوده که در زمان قدیم چوپان نانها را هر روز جمع می کرد از صاحب حیوانها این چوپان سه نان از سه خانوار گرفته است بدین جهت بوده که نام این رو ستا را کانی سه نان گذاشته اند بعد به کانی سانان تبدیل شده. روستای کانی سانان میگویند از سال ۱۳۱۶در زمان رضا خان مدرسه دایر بوده که مریوان در آن زمان دارای ۳ مدرسه بوده که فعالیت آموزشی داشته که زیر نظر اداره آموزش و پرورش کرمانشاه اداره اداره می شد که آن سه مدرسه یکی در شهر مریوان بوده بنام قلا مشهور بوده و دیگری در رزاب سروآباد وکانی سانان بوده است این روستا با توجه به اینکه از قدیم بیش از ۷۴ سال مدرسه در آنجا فعالیت آموزشی داشته به آن صورت فارغ التحصیلات متوسطه و آموزش عالی نداشته اکثر دانش آموزان آن در دوران کلاس دوم تا چهارم ابتدایی قبل از انقلاب ترک تحصیل می کردند و حتی بعضی ها سال اول ابتدایی را می گذراندند ترک تحصیل می کردند با توجه به اینکه در روستای دیگری مدرسه دایر نبوده بچه های مالکان و شیخان روستاهای دیگر می رفتند در روستای کانی سانان به تحصیل اشتغال داشتند و همچنین این روستا جای علماهای برجسته بوده که در این روستا هم مشغول امام جماعت وهم به تدریس علوم دینی مشغول بودند که یکی از علماهای برجسته وبی نظیر در مناطق حاجی ماموستا ملا محمد امین عالی بوده که چندها علما در خدمت ایشان کسب علم فقه علوم دینی کرده اند و بعضی ها در مناطق ایران وعراق وکشورهای دیگر پراکنده اند و به تدریس علوم دینی مشغولند و همچنین ماموستا ملا محمد امین ۲پسر و۴ دختر داشته که یکی ازپسرانش بنام ملا برهان عالی که شخصیتی برجسته بوده ودر سال ۸۹ در ماه مبارک رمضان امام جماعت سنندج بود به شهادت رسید که وی جز تدریس درعلوم دینی دردانشگاه ودبیرستانهای سنندج به تدریس مشغول بوده این روستا فعلا دارای مدرسه ابتدایی حدود ۷۰ الی ۸۰ نفر دانش آموز و ۶ نفر معلم می باشد و یک کلاس راهنمایی می باشد تا به حال حدود۱۲ الی ۱۶ نفر فارغ التحصیل آموزش عالی می باشند.
روستای کانی سانان دارای موقعیت ویژه ای است که دارای منظره ای زیبا میان کوه جنگل و دریا چه زریوار قرار گرفته است و دارای جنگلهای فراوان شامل درخت بلوط و مازوج تمشک و زالزالک و آلبالوی دیمی بادام و درخت سقز یا قصوان که درختان مثمر ثمری می باشد دارای حدود ۱۵ الی۲۰ هکتار انگور دیمی وحدود ۲۰ الی ۳۰ هکتار باغات میوه گوناگون ویک باغ گردوی بیش از ۳۰ ساله که توسط یک نفر بنام حسن جاری احداث شده با توجه به اینکه این شخص فرهنگی بازنشسته می باشد به کار کشاورزی هم علاقه منداست و مشغول باغداری است مردم روستا به شغل کشاورزی و دامداری مشغول هستند زمینهای آن برای کشاورزی بسیار مناسب است و استعداد اکثر محصولات را دارد با توجه به مرطوبی و حاصلخیزی قبل از انقلاب برنج کاری که محصولی بسیار مفید است کشاورزان زرع می کردند که برنج گرده آن از نظر طعم ومزه در جهان و انواع برنج ها بی نظیر است که شنیده ام مردم روستاهای پیرصفا و درتفی ووله ژیر و کلکه جان و کال و ریخلان و درزیان جهت کشت شالی کاری این محصول با ارزش به کانی سانان می آمدند و مشغول زرع برنجکاری بودند و همچنین توتون زیاد می کاشتند محصولات ذرات و گندم هندوانه خربزه و خیار و گوجه فرنگی نخود و غیره کشت می شد وحال حاض هم جز برنجکاری کم تا بیش این محصولها را ذرع می کنند ولی به علت خشکسالی چشمه های کنار دریاچه محصولات با ارزش شالیکاری ترک شده است از همه مهمتر بیش از دوسوم آب کشاورزی این روستا از چشمه ای به نام دولاش تامین می شود که از قبل از کوه میراجی بیرون وجاری می شود که خشکسالی در کمبود آب آن تاثیر نداشته آب این چشمه تابستان بسیار گرم وزمستان سرد ودر فصل زمستان و ماههای اول بهار آب این چشمه به دریاچه زریوار می ریزد . روستای کانی سانان مکان زندگی شاعر برجسته ماموستا قانع کرد بوده که اصل ونصب آن از سرک عراق بوده وجد ان در دولاش مریوان نزدیکی کانی سانان بوده سکونت داشته اند که در خروجی دولاش دارای چندآسیاب محلی بوده یکی از آنها به خانواده طایفه قانع مشهور به شیخ محمد امین تعلق داشته اند قانع دارای چند پسر بوده که حال درعراق سکونت دارند تعدادی از خانئاده بستگان وی از نوه شیخ محمد امین در کانی سانان سکونت دارند -ونفری دیگر هم به نام استاد عبدالله نادری که اهل دری مریوان بوده در کانی سانان سکونت داشته که حدود ۶سال پیش درهمان روستا در اردیبهشت فوت کرده وی دارای مغزی پر استعداد بوده و همچنین شاعر محلی بود او استاد آشیاب محلی وغیره بوده . روستا ی کانی سانان در زمان جنگ شهید داده است این روستا در مدت ۸ سال جنگ تحمیلی همیشه زیر تیر رس بمباران هوایی وتوپ خمپاره رژیم بعثی قرار گرفته چون پشت جبه قرار گرفته بود وستاد پشتیبانی وتوپ خانه در شمال وجنوب روستا قرار داشت ودر سال۱۳۶۴شهریور در هنگام حمله والفجر۴ روستا خالی از سکنه و توسط هواپیماهای بعثی مورد حمله هوایی قرار گرفت که خانه های ردیف وسط روستا که ۱۱ خانه بود سوخت و تخریب شد که برای چهارمین بار این خانه ها در طول ۷۰ سال سوخته و تخریب شده .

تصاویری جالب از شهرهای جهان در گذشته و حال

نیویورک - آمریکا

نیویورک، ایالات متحده آمریکا، ۱۸۷۶-۱۹۳۲-۱۹۸۸- ۲۰۱۳

 

آمریکا

لانگ بیچ، ایالات متحده آمریکا، ۱۹۵۳-۲۰۰۹

دبی - امارات

دبی، امارات متحده عربی، ۱۹۹۰-۲۰۱۳

لس آنجلس - آمریکا

لس آنجلس، ایالات متحده آمریکا، ۱۹۷۰-۲۰۱۴

مالزی

کوالالامپور، مالزی، ۱۹۹۰-۲۰۱۴

چن ژن - چین

چن ژن، چین، ۱۹۸۰-۲۰۱۱

سنگاپور

سنگاپور، ۱۹۹۰-۲۰۱۴

جاکارتا - اندونزی

جاکارتا، اندونزی، ۱۹۶۵-۲۰۰۵

آتن - یونان

آتن، یونان، ۱۸۶۰-۲۰۱۰

تورنتو - کانادا

تورنتو، کانادا، ۱۹۳۰-۲۰۱۴

پاناما

پاناما سیتی، جمهوری پاناما، ۱۹۳۰-۲۰۱۰

هنگ کنگ

هنگ کنگ، ۱۹۲۰-۲۰۰۰

برزیل

فورتالزا، برزیل، ۱۹۷۵-۲۰۱۱

شانگهای - چین

شانگهای، چین، ۱۹۹۰-۲۰۱۴

پاریس- فرانسه

پاریس، فرانسه، ۱۹۰۰-۲۰۱۲

ونیز-ایتالیا

ونیز، ایتالیا، ۱۹۷۰-۲۰۱۰

سیدنی - استرالیا

سیدنی، استرالیا، ۱۹۳۰-۲۰۱۴

توکیو-ژاپن

توکیو، ژاپن، پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ و ۲۰۱۳

جزیره رنگین کمان هرمز

12_earth_Painting_nadalian

 اینجا هرمز است؛ شگفتی زمین شناسی ایران و جهان… جایی که خاک سرخ و کوه های رنگارنگ گرد هم آمده اند تا یکی از عجایب خلقت به وجود آید؛ جزیره ای که برای زمین شناسان آزمایشگاهی تحقیقاتی است و برای هنرمندان تابلوی نقاشی بی کم و کاست. خلیج فارس جزایر متعددی دارد اما هرمز منحصر به فرد ترین آنهاست و این را به خاک رنگین کمانی اش مدیون است. شاه کلید ورودی خلیج فارس که در مجاورت تنگه هرمز قرار دارد… این خاک انواع کانی ها را که شکل دهنده سنگ ها هستند در خود جای داده تا خاک رنگارنگی به وجود آید و جزیره هرمز نام بگیرد. البته نام این جزیره، یادگار روزگاری است که مردمانش هنوز به خاطر هجوم مغولان، بندر معتبر هرمز و یا هرمزد را در مصب رود میناب با خلیج فارس ترک نکرده بودند و اینجا ساکن نشده بودند اما قدمت به وجود آمدن این جزیره بیش از اینهاست؛ زمانی که هنوز انسان پا به این کره خاکی نگذاشته بود. اغراق نیست اگر بگوییم که خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند. جزیره هرمز، یک جزیره معمولی نیست؛ توده گنبدی بیضی شکل نمک است که از سطح آب بیرون آمده. اگر چه همه سوی هرمز همانند همه جزیره ها به آب می رسد اما خشکی برآمده اش توده بزرگ نمکی است؛ نه سنگ و خاک. هرمز از لحاظ زمین شناسی از مهم ترین گنبدهای نمکی در دنیا و از دیدگاه زیبایی شناسی بی رقیب ترین آنهاست. خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند.

نمک شناور : هرمز جزیره پیری است؛ جزیره ای که میلیون ها سال به خود دیده تا به این هیبت درآید. اگر بخواهیم سن و سال این جزیره پیر را بدانیم باید به روزگار پیش از پیدایش آن رجوع کنیم؛ به دوران پالئوزوئیک؛ همان عهده بی مهرگان دریایی، شروع زندگی انوع باکتری ها و موجودات زنده اولیه؛ درست زمانی که سطح خشکی ها بسیار پایین بود. گنبد نمکی پیر در همین دوران به دنیا آمد؛ ۵۰۰ میلیون سال قبل؛ زمانی که توده نمکی اعماق زمین از سبکی زیاد به لایه بالایی زمین رسیده بود و قصد بیرون آمدن از پوسته این کره خاکی را داشت. در این میان گسل ها که شکستگی های عمیق و متحرک زمینند، تنها راه ورود این حجم بزرگ شدند و توده نمک که مدت ها محبوس پوسته زمین بود، با اختلاف وزن و حجمش نسبت به دیگر سنگ ها، خود را از اعماق زمین بالا کشید، از گسل ها عبور کرد و در این بین، سنگ ها و کانی های موجود لایه های زیرین زمین را هم جارو کرد و با خود بر بستر دریا نشاند. تا این توده نمکی از اعماق دریا به سطح دریا برسد، میلیون ها سال گذشت. توده نمکی کم کم به سمت سطح آب حرکت کرد و در حین بالا آمدن از اعماق آب، سنگ های دیگری را هم با خود آورد که سن آنها به دوران سنوزوئیک بر می گردد؛ یعنی زمانی که انواع گیاهان و جانوران شکل گرفته بودند و سطح خشکی ها آن قدر گسترده شده بود که کوه ها هم کاملا پدیدار شده بودند. این توده مخلوط نمک و سنگ که به آن سنگ مادر می گویند، شد پایه و اساس جزیره. حالا همه چیز آماده مانده بود تا بارش باران سطح این نمک ها را بشوید و تنها سنگ های رنگین باقی بمانند و جزیره هرمز شکل بگیرد. این اتفاق در ۲۰ هزار سال پیش رخ داد و حالا هرمز با همه زیبایی اش در کنار بزرگ ترین جزیره خلیج فارس – یعنی جزیره قشم – آرمیده است. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب ای ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند

سنگ ها و رنگ ها : هرمز جزیره رنگ هاست و قدرت نقاش طبیعت است که هنرنمایی خود را در گنبد نمکی ۶ هزار متری به رخ آدمیان کشیده، تنوع رنگی سنگ های کنده شده از لایه های مختلف اعماق زمین توسط توده های نمک آن قدر زیاد است که هرمز را به زیباترین و کم نظیرترین گنبد نمکی در دنیا تبدیل کرده تا جایی که از آن به آزمایشگاه سنگ شناسی یاد می کنند. هرمز موزه کانی های جهان است؛ یعنی همان عناصر اولیه ای که از مجموع آنها، سنگ ها شکل می گیرند. کانی ها برای زمین شناسان بسیار با ارزشمند چرا که از طریق مطالعه آنها نه تنها پی به ماهیت آن سنگ می برند و می توانند ترکیب کلی سنگ های منطقه را به دست آورند؛ بلکه می توانند رابطه خویشاوندی بین لایه های زمین شناسی یک منطقه را هم با مناطق دورتر بیابند شاید این مطالعات به نتایج شگفت آوری هم برسند؛ مثلا خانواده ای از سنگ های که در اثر حوادث طبیعی مانند شکافته شدن یا حرکت لایه های زمین از هم دور افتاده اند به نوعی به هم مربوط شوند. هرمز از این نظر یک آزمایشگاه تمام عیار است؛ جزیره ای است که ۴۰ نوع کانی را در خود جا داده تا سنگ های این جزیره زیبا از آن ها شکل بگیرد. کانی های هرمز به راحتی به چشم می آیند که مهم ترین شان «انیدرید» ، «ژیپس»، «کلسیت»، «هماتیت»، «دولومیت» و «اولیژیست» هستند. این کانی ها با خرد شدن سنگ های قدیمی و جریان آب باران به رودخانه ها و سپس دریاها رسیده و در آنجا رسوب می کنند، طی سال ها به هم می چسبند و سنگ های رسوبی را شکل می دهند.

 «ریولیت» «توف» هم که از دیگر کانی های هرمز هستند گونه هایی از سنگ های آتشفشانی اند. البته وجود سنگ های آتشفشانی در این گنبد پیر، دلیل بر این نیست که در این جزیره آتشفشانی اتفاق افتاده؛ بلکه این توده های آتشفشانی که مدت ها قبل در اعماق دریا انباشته بودند به همراه توده نمکی به سطح آب آمدند و به همراه سنگ های رسوبی، لایه های سنگی آذرین را شکل دادند. اتفاقات مختلف زمین شناسی سبب شده تا جنوب جزیره هرمز مملو از خاکی باشد به رنگ سرخ که بومی ها آن «گِلَک» می نامند؛ همان منطقه ای که به «گل اخری» یا کانسار خاک سرخ مشهور است. کانسار تجمع مواد معدنی در یک نقطه است که در وقت استخراج، معدن نامیده می شود. اینجا خیره کننده ترین بخش جزیره است؛ درست جایی که خاک سرخ، دریای فیروزه ای، درخت سبز و آسمان سبز آبی آن چنان هنرمندانه گرد هم آمده اند تا نقاشی بی همتای خالق طبیعت شکل گیرد. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب های ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند.

1413028907_irantraveller-hormoz5

خاک خوردنی : سوغات هرمز خاک آن است؛ خاکی که فقط زیبا و منحصر به فرد نیست. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند؛ نانی که از پر طرفدارترین خوردنی ها در استان هرمزگان است. خاک سرخ هرمز ارزش اقتصادی بالایی هم دارد؛ تا همین چهار سال قبل، هزاران تن از این خاک گرانبها به کشورهای دیگر صادر می شد تا در صنایع مختلف رنگ سازی، لوازم آرایش، شیشه و سرامیک سازی از آن استفاده کنند. البته آخرین خبرها، از کم شدن این صادرات بی رویه حکایت می کند؛ صادراتی که اگر بخواهد ادامه یابد، به از بین رفتن خاک سرخ هرمز می انجامد. البته زیبایی و معروفیت هرمز فقط به خاک سرخش نیست، هرمز جزیره رنگ هاست. این جزیره دارای خاک های رنگی بسیاری است که در کنار یکدیگر طیف وسیعی از رنگ های سفید زرد، نارنجی، قرمز، قهوه ای، سبز و حتی طلایی ایجاد می کند. هرمز رنگ های شمارش ناپذیری دارد که از طیف رنگی گرم تا سرد را شامل می شود؛ یعنی همه رنگ هایی که یک هنرمند برای کشیدن تابلوی نقاشی خود به آنها نیازمند است. همین تابلوی نقاشی است که نه تنها زمین شناسان، هنرمندان و گردشگران ایرانی را مبهوت خود کرده؛ بلکه هر هنرمندی را که به ایران آمده، مجذوب خود کرده است. از جورج استاینمتر و ریکاردو زیپولی عکاس تا آلبر لاموریس فیلمساز.

اما این رنگ ها از کجا آمده اند؟ در جواب این سوال باید گفت که مجموع رنگ های این جزیره حاصل یک ترکیب شیمیایی است؛ حاصل یک اتفاق؛ اتفاقی از ترکیب کانی های مختلف برای شکل گیری سنگ، رنگ های هرمز یا به صورت خاک و کلوخند یا به صورت سنگ هایی محکم. البته هرمز سنگ های فلزی هم دارد. مگنتیت، هماتیت و اولیژیست سه سنگ فلزی هستند که در آنها اکسید آهن یافت می شود و سنگ فلزی طلایی رنگی به نام پیریت که به طلای ابلهان یا چشم شیطان معروف است و در خود ماده ای به نام سولفید آهن دارد. نادعلیان: خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد. این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود

هنر و هرمز : جزیره هرمز فقط برای زمین شناسان جزیره شگفت انگیزی نیست. هنرمندان هم بارها شیفته آن شده اند و برای خلق اثر هنری خود از خاک این جزیره بهره برده اند. احمد نادعلیان که کارشناس نقاشی و دکتری هنر تزئینات دیواری است و به هنرمند محیطی مشهور شده از مهم ترین آنهاست. «خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود». این را نادعلیان وقتی می گوید که مدت ها از خلق آثار هنری اش در هرمز گذشته، اما هنوز وقتی یاد آن روزها می کند می شود شادی را در صدایش حس کرد البته پاک نشدن این رنگ ها دلیل علمی خاصی دارد؛ خاک سرخ هرمز از ترکیبات تشکیل شده و رس هم چسبندگی بالایی دارد. نادعلیان برای آنکه بتواند با خاک های رنگارنگ جزیره آثار هنری خود را خلق کند به مطالعات رنگ شناسی آنها روی آورد: «از نظر علمی نمی شود گفت که دقیقا چه رنگ هایی را در هرمز می بینیم؛ چرا که تفکیک دقیق این همه رنگ در این جزیره زیبا کار چشم آدمی نیست؛ اما آنچه به ظاهر دیده می شود، رنگ های اصلی به همراه طیف های مختلف رنگی هستند؛ سفید، زرد، کرم، نارنجی، قرمز، قهوه ای و سبز فیروزه ای روشن. این رنگ ها فقط به خاک جزیره مربوط نیستند، بسیاری از این رنگ ها برای کلوخ ها و سنگ های شکننده ای هستند که با دست قابل خرد شدنند». جالب است که به گفته او، رنگ سبز فیروزه ای مربوط به خاک نرم و مرطوبی است که چسبندگی بالایی هم دارد.اما نکته مهمی که باید در استفاده از خاک های رنگارنگ هرمز همیشه مدنظر قرار داد، تخریب محیط طبیعی این جزیره است و از دست رفتن این خاک ها. همین یک سال و نیم پیش بود که برای نشان دادن زیبایی جزیره هرمز، فرشی تقریبا به طول ۱۲۰۰ متر مربع از ۷۰ طیف رنگی بر ساحل جزیره نقش بست؛ فرشی که در طراحی آن از داستان ها و طرح های بومی جزیره استفاده  شد. احمد نادعلیان گرچه این کار هنری را بسیار جالب می داند؛ اما خلق آن را به قیمت از دست دادن خاک های رنگی و تخریب محیط طبیعی زیبای هرمز، اثری ضد محیط زیست می نامد او که بنا به گفته  خودش برای نقاشی هایش روی شیشه و غیره از مقدار کمی خاک به اندازه یک قاشق سوپ خوری خاک جزیره استفاده کرده می گوید: «بهتر است به جای این کارها، اثری در ابعاد کوچک تر خلق می شد تا خاک این جزیره کمترین آسیب را ببیند. همین بس است که سال ها خاک هرمز را صادر می کردند. از این به بعد فرصت آن است که آن را حفظ کنیم.»