ساحل
آرامگاه سید غلام رسول
آرامگاه سید محمد، مشهور به سید غلام رسول، از زیارتگاههای مسلمانان هند و مردم منطقه بوده است و قدمت این آرامگاه به سال ۴۵۶ هجری قمری باز میگردد. این مقبره در بدو ورود به شهر چابهار نمایان است و بهواسطه معماریاش، برای غالب گردشگران جذابیت دارد. بنای آرامگاه سید غلام رسول از معماری هندی تاثیر پذیرفته است و شاخصههای معماری هند را بهطور واضح میتوان در آن رویت کرد. به احتمال بسیار مسلمانان هند بهدلیل توجه به صاحب مقبره، این تغییرات را در دورههای بعد از ساخت روی آن صورت دادهاند. این آرامگاه با شماره ثبت ۱۵۵۹ در تاریخ ۱۳۵۶/۱۰/۵ به ثبت رسید و در دهههای اخیر توسط میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان مرمت شده است.
آرامگاه سید غلام رسول از مقاصد مذهبی و جاذبه های گردشگری استان سیستان و بلوچستان است و در حاشیه ضلع شرقی و در پنج کیلومتری شمال غربی خلیج چابهار قرار دارد. پلان معماری بنای آرامگاه سید غلام رسول بهشکل بناهای دوره سلجوقی است. برخی بر این اعتقاد هستند که بنا مربوط به دوره تیموری است و شاخصههای معماری این دوره نیز در بنا دیده میشود. احتمال میرود بنا در دورههای بعد تکمیل شده باشد و شاخصههایی از معماری تیموری هند در آن به کار رفته باشد. طرح و نقشهای روی بنا نیز از اصالت خاصی برخوردار هستند و مشابه در بناهای دیگر مربوط به عصر صفویه نیز دیده میشود. بنابراین میتوان گفت بنا به احتمال بسیار، آرامگاه در عصر سلجوقی ساخته و تزیینات آن در دورههای بعدی تکمیل شده است.
آرامگاه سید غلام رسول با دیوارهای سفید به سبک معماری هندی ساخته شده است. بنا در ضلع غربی حیاط، روی صفههای به ارتفاع یک متر قرار دارد. ورودی اصلی بنا در میانه ضلع غربی این پیشخوان است و سطح دیوارهایش را با تعبیه طاقچهها و طاقنماهایی با تزیینات گچی بهشکل دایره، پشت سر هم ساختهاند. بر پیشانی ورودی بنا نقاشی تزیینی رنگارنگی با طرحهای نقوش ستارههای مشبک دیده میشود. در قسمت شرقی آرامگاه، یک پیشخوان با سقف تیرهای چوبی و حصیری و چند ستون چوبی جای گرفته است که با پنج پله به حیاط وصل میشود و قدمت چندانی ندارند. در چهار گوشه زیارتگاه، چهار مناره کوتاه وجود دارد و نیمدایرههایی از گچ، به رنگ سفید، بین این منازل را پر میکند. گنبد از داخل دارای نواری از تزیینات هندسی و گیاهی با رنگهای زرد، قرمز، آبی، سفید است. بالای چهارطاقی بنا، چهار نورگیر وجود دارد که قسمتی از نور داخل آرامگاه را تامین میکنند. در ضلع غربی طاقنمایی با تزیینات مقرنس دیده میشود که در داخل آن کلمات «لااله الا الله» «یا محمد» «یا علی» و… را روی نقش گلها طرحاندازی کردهاند. در نمای ضلع شمالی، روبهروی محراب نیز طاق نماهایی با تزیینات مقرنس دیده میشود که محل نذر و روشن کردن شمع است. مقبره در میانه بنا واقع و روی آن صندوقچه و بر فراز صندوقچه حجله چوبی با تزیینات هندسی و زینتهای بلوچی گذاشته شده است.
در مورد صاحب آرامگاه در کتاب فرهنگ مردم بلوچ که توسط عبدالله ناصری به نگارش درآمده، دو دیدگاه ذکر شده است:
در مورد صاحب مزار دو عقیده وجود دارد. یکی آنکه معتقد هستند این مزار از آن عارف وارسته و مرد حقی است به نام سید عبدالرسول و این زیارتگاه مردم شیعه چابهار است و افراد غیرشیعه هم از شیعههای این سرزمین پیروی میکنند. بعضی دیگر بر این باوراند این مزار یک لوطی است (مطربهای دوره گرد را لوطی مینامند). در مورد صاحب مقبره روایاتی مختلف وجود دارد. گفته شده که وی خود هندی تبار بوده و زنی از اهالی چابهار را اختیار کرد، اما در شب عروسیاش دچار کسالت شد و فوت کرد.
معتقدان به سید غلام رسول هر ساله در سالروز مرگش (روز آخر ذیالقعده)، بهمدت ده روز با سازودهل به آوازخوانی، رقص و پایکوبی میپرداختند. دو نظریه درباره این مراسم وجود دارد:
- از آنجا که لوطی فوت شده عمرش را به شاد کردن مردم میپرداخت، وصیت کرده بود بعد از مرگش در کنار قبر وی مراسم شادی برگزار شود و تاثیر وجود خود را در شادمانی مردم بعد از مرگش حفظ کند.
- از آنجا که این شخص عروسی ناکام و نافرجامی داشت، دوستدارانش هر ساله در سالروز مرگش برایش جشن تدارک میدیدند تا یاد او را زنده کنند.
هرکدام از این نظریهها صحت داشته باشد، در هر صورت امروزه چنین مراسمی برگزار نمیشود و تقریبا میتوان گفت از بین رفته است. پیروان صاحب این مزار اکثرا شیعه مذهب هستند و در ماه محرم مراسم سوگواری در این مقبره برگزار میکنند.
مرداب هسل مازندران
مرداب هسل یا تالاب کنیچال یکی از جاذبههای شگفتانگیز چالوس است که همچون زیبایی خفته در میان جنگلی سرسبز با درختان سربه فلک کشیده و انبوه پنهان است. برای رسیدن به این مرداب رویایی و زیبا باید در دل جنگلی سحرانگیز پیادهروی کنید و هرچه بهسمت آن پیش بروید، متوجه اسیدی شدن و ترش مزه بودن هوا خواهید شد و این نوید دهنده نزدیک شدن به این مکان شگفتانگیز است. وقتی به مرداب هسل برسید، خواهید دید که درختان و گیاهان همچون مرواریدی آن را احاطه کردند و جلوه و زیبایی خاصی به آن بخشیدهاند. این مرداب در ارتفاع ۲۵۰ متری از سطح دریا قرار دارد و مساحت آن در زمانی که بیشترین آب را دارد، کمتر از یک هکتار است. در مطالعات و اندازهگیریهای سال ۱۳۸۵، مساحت مرداب حدود ۳,۸۰۰ متر بوده است. عمق آب در این بازه در عمیقترین نقطه که در سمت جنوب غربی قرار داشت، ۲/۳۰ متر و عمق آن با اتکا به داغآب موجود بر تنه درختان و سنگها در زمان ظرفیت کامل ۴/۴۰ متر بوده است. در گذشته حجم آب هسل بیشتر بود و در بعضی از نقاط عمق به بیش از ۱۵ متر نیز میرسید. آب مرداب هسل از کف و کانون آن میجوشد و هیچ رود یا جویباری به آن نمیریزد. در پایین دست تالاب چشمهای از زیر درختی کهنسال میجوشد و در واقع این چشمه زیرآب هسل محسوب میشود. در سمت شرقی مرداب شیاری وجود دارد که هنگامی که بهندرت آب سر ریز میکند، از آن شیار بهسمت دره چالوس رود سرازیر میشود. پرحجمترین آب موجود در مرداب هسل از ریزش بارانهای موسمی است که در نیمه دوم فصل پاییز آغاز میشود و تا اواسط بهار ادامه مییابد. این مرداب در بعضی از سالها کم آب میشود و آب آن تاکف فرو مینشیند.
در مرداب هسل گویی زندگی ساکن است و زمان در آرامش و سکون سپری میشود. در این مرداب هیچ موج و حرکت آبی وجود ندارد و سطح آن بهاندازه نیم سانتیمتر با جلبک پوشیده شده و هیچ جای درزی باقی نمانده است. این جلبکها در قسمتهایی که زیر سایه درختان قرار دارند به رنگ سبز دیده میشوند و هرچه به کانون مرداب نزدیکتر میشوند نارنجی و در نهایت در برابر نور خوشید به رنگ سرخ روشن در آمده و جلوهگری میکنند. مرداب هسل در گذشته زیستگاه جانوران و حیوانات متعددی بوده است؛ اما امروزه با برهم خوردن اکوسیستم مرداب، این گونهها دیگر دیده نمیشوند یا کمتر هستند. شاید دلیل این اتفاق باز شدن پای گردشگران به این منطقه با احداث جاده در دل جنگل باشد. لاکپشتها، وزغها و زالوها از جمله جاندارانی هستند که در هسل زندگی میکردند؛ ولی اکنون کمتر به چشم میخورند. در این مرداب ماهی زندگی نمیکند؛ اما زیستگاه ایدئالی برای دوزیستان است. این مکان در گذشته آبشخور حیواناتی چون یوزپلنگ و پلنگ نیز بوده است. منطقه مرداب هسل قبل از ملی شدن جنگلها و مراتع آن، از چراگاههای احشام مردمان روستاهای سینوا، طلاجو و سینوا چشمه بود. درختان ممرز، انجیلی، راش، داغداغان، آزاد، شمشاد و بعضی درختان میوه جنگلی مانند سیب ترش جنگلی، انگور جنگلی، انجیر، انار و انواعی از گیاهان دارویی مثل بابونه، فشکی واش، زِمِنج پوشش گیاهی مرداب هسل را تشکیل میدهند.
وجه تسمیه مرداب هسل : مرداب هسل به نامهای متعددی چون کنیچال، کنّو چال، گَن اُچال، مِهاز چال، مشل و هسل شناخته میشود که از این میان، اسامی مشل و هسل معروفترند. واژه هسل نیز به معنی آب راکد و آبگیر فصلی است و در گویش تبری کلارستاقی برای هر آبگیری از این کلمه استفاده میکنند. مرداب هسل یکی از جاهای دیدنی چالوس استان مازندران است. این مرداب در جنوب دو روستای طلاجو و سینوا در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی شهر چالوس، ۱۵ کیلومتری شمال غربی شهر مرزن آباد و در عمق جنگل معروف مشل موزی قرار دارد. جنگل مشل موزی به نامهای مشعل، فین یا محمد آباد نیز شناخته میشود. این جنگل از جنوب به جنگلهای سوته لار و منطقه کردشت، از شمال و شمال غرب به گاوسرای قدیمی مشعل و منطقه مشعل موزی و از مشرق به منطقه مشعل لات منتهی میشود.
برای دسترسی به مرداب هسل، ۱۰ کیلومتر مانده به شهر چالوس بعد از پلیس راه، اولین فرعی خاکی را پیش بگیرید که جادهای جنگلی است و بهسمت روستای سینوا میرود. در این مسیر، بعد از عبور از پل رودخانه (یعنی مسافتی حدود ۳۰۰ متر)، به یک دوراهی میرسید که باید مسیر سمت راست را انتخاب کنید تا به مرداب رویایی هسل برسید. بعد از رسیدن به نزدیکی مرداب هسل باید خودروی خود را پارک کنید و بقیه مسیر را با یک پیادهروی سبک در حدود ۴۵ دقیقه در دل جنگل ادامه دهید. اگر اهل پیادهروی نیستید یا برایتان سخت است، میتوانید با خودروهای آفرود، وانت و نیسان مردم محلی منطقه این راه را تا پای مرداب طی کنید. با توجه به دشوار نبودن مسیر پیادهروی، پیشنهاد میکنیم که قدمزدن در جنگل و تماشای زیباییها و لذت بردن از هوای روحانگیز آن را از دست ندهید.
مرداب هسل در پاییز : پیشنهاد میکنیم اگر عاشق شاه فصلها هستید، در پاییز به تماشای مرداب هسل بروید. در فصل پاییز این مرداب به مانند تابلوی رنگارنگ و چشمنوازی از طبیعت است. در پاییز زیبایی هسل دوچندان میشود و مهمانی از رنگهای قرمز، صورتی و نارنجی در آن برپا میشود.
مرداب هسل در زمستان : مرداب هسل در فصل زمستان نیز جلوه و زیبایی خاص خود را دارد و همچنان میتوانید آن را به رنگهای صورتی و نارنجی مشاهده کنید. در این فصل شاخههای بسیاری از درختان انجیلی و ممرز (یا کُرزِل) همچنان سبز هستند؛ انبوهی از گیاهان درختزی معروف مثل «دارواش» نیز سرسبزی سر شاخهها را حفظ میکنند.
پل تاریخی شالو ایذه
پل شالو گذرگاهی بوده به قدمت چند هزارساله که آثار برجامانده و شواهد موجود اطراف این گذرگاه گواهی است از هنر معماری و اندیشه ایرانیان باستان که در مسیر جاده تاریخی دزپارت قرارداشته. این پل که با آبگیری سد کارون ۳ زیر آب رفت خاطرات بسیاری را با خود به زیر آب برد از جمله خاطرات کوچ ایل بختیاری که همه ساله برای عبور از کارون خروشان باید از این تنگه عبور میکردند. پل قدیم شالو که تشکیل شده از دو ستون بلند و مستحکم و دو طناب ضخیم و محکم که قدیم این پل چوبی بوده و تلفیقی از چوب و طناب بوده بعدها با استفاده از کابل دو سر پل را به هم وصل کردند و چیزی شبیه به اتاقک افراد و دامها را جا به جا میکرد. به دلیل اینکه در خاک بختیاری رودخانه های بسیاری جریان دارد ، پل های زیادی نیز بر روی این رودخانه ها ساخته شده است تا موجب سهولت در رفت و آمد مردم گردند. یکی از قدیمی ترین، بزرگ ترین و معروف ترین پل های بختیاری، پل « شالو» است .چون این پل در قلمرو طایفه شالو واقع بوده است، صدها سال است که به این نام شناخته می شود. پل شالو و « گدار» معروف « بلوطک» نه تنها یکی از مهم ترین گذرگاههایی است که خوزستان را به فلات مرکزی ایران وصل میکند بلکه بخش مهمی از ایل بختیاری نیز از آن استفاده کرده و خود را به مناطق گرمسیری و سردسیری میرساند. این پل در طول تاریخ با اسامی مختلفی مانند: خره زاد، خورزاد، دزپارت، دسفارت، ایذج و شالو شناخته شده است. پل و گدار شالو نفش مهمی در رونق جاده باستانی دزپارت، دسپارت، دزفارت یا دسفارد داشته است. این راه مهم در دوره عیلامی ساکنان دو سوی رشته کوه را در سرزمین فعلی بختیاری به هم متصل میکرد. این پل در دوره هخامنشی، اصفهان را به خوزستان (شوشتر، ایذه و اصفهان) مرتبط میساخت. در کتاب «سفرنامه ابودولف » که در سال ۳۴۱ قمری به رشته تحریر درآمده است در ذکر بناهای خوزستان آمده است: «پل معروف خورزاد(خرزاد) نیز از بناهای او می باشد. این پل میان ایذج و رباط واقع است و یکی از شگفتیهای جهان است. پل مزبور بر روی رودخانه خشکی که فقط هنگام طغیان آب باران آب دارد ساخته شده در آن هنگام این رودخانه به دریای خروشانی مبدل می شود که پهنای آن بر روی زمین به یکهزار ذراع و عمق آن به یکصد و پنجاه ذراع و پهنای کف آن به ده زراع میرسد. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگ تر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده. پنهای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل ذراع می رسد. در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است آنگاه پل روی پایه ها مزبور بنا شده. در شکاف میان پایه های پل و دو پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آب سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است. این پل دارای یک تاق بسیار محکم است و از شگفتیهای هنر معماری بشمار می رود.»
در دوره آل بویه این پل تعمیر و بازسازی شد. دلیل آن حمایت لرها و اهالی شهر ایذج از آل بویه و نقش کلیدی آنان در تشکیل و تاسیس سلسله آل بویه بود. آل بویه برای جبران خدمات لرها دست به کار بزرگی زدند و پل معروف ایذج را تعمیر و بازسازی کردند. در اوایل سال ۱۳۰۸ شمسی در جریان قیام علی مردان بختیاری برای پیشگیری از پیشروی قوای دولتی و غافلگیر شدن رزمندگان، پل شالو تخریب شد. بعد از این گاهی با استفاده از کابلهای فلزی محکم و قطور اتاقکهای چتری نیز درست میکردند که با قرقره و با کمک پلبانان عابرین به آن سوی رودخانه هدایت میشدند. در بهمن سال ۱۳۳۱ شمسی نیز با اشاره ژاندارم های مستقر در پادگان ایذه که گمان می کردند ابوالقاسم خان بختیار صبحگاه از این پل عبور می کند با اسید و تیزآب سیمهای فلزی پل را تخریب کردند تا هنگام عبور خان پل تخریب و خان و همراهانش به قعر دره سقوط کنند. اما آن روز به جای ابوالقاسم خان پنج روستایی بینوا جان خود را از دست دادند. در سال ۱۳۴۳ شمسی عملیات نصب پل فلزی آغاز شد و در سال ۱۳۴۶ کار آن به اتمام رسید. در آبان ماه سال ۱۳۸۳ با اتمام عملیات سد کارون ۳ و پل های قوسی و آبگیری سد، پل شالو به زیر آب رفت و از نگاهها محو گردید و تنها خاطره های آن برای عشایر و عابرین برجای ماند و پل های دوگانه قوسی جایگزین پل قدیمی شدند. پل شالو صدها سال در اختیار طایفه شالو بود و هر سال در فصل بهار قبل از شروع کوچ بهاره آن را بازسازی می کردند و با عبور دادن عشایر از پل و گدار درآمد خوبی نیز عایدشان می شد. بعدها کلانتر طایفه شالو به دلیل عواطف و وابستگی های فامیلی پل بانی و اخذ عوارض آن را به اشخاص دیگری واگذار کرد. نهایتاً پس از کشمکشهای فراوان و دخالت طوایف دیگر، دولت با دریافت مبلغ ۳۰۰۰۰ تومان رسماً امتیاز پل بانی، نگهداری و دریافت عوارض را به کلانتر طایفه لجم اورک واگذار کرد.
جنگل گیسوم گیلان
تالش یکی از شهر های دیدنی و منحصربفرد گیلان است که جاذبه های بسیار زیبا و چشم نوازی را در خود جای داده است. در ایران و کمتر جایی از دنیا می توانید منطقهای را پیدا کنید که هم جنگل باشد و هم دریا، کافی است برای دیدن این پدیده نادر از رشت به سمت آستارا حرکت و از منطقه پره سر عبور کنید جنگلی بسیار زیبایی خواهید دید بنام پارک جنگلی گیسوم ، جایی که جنگل و دریا بهم میرسند و تونلی سبز را در خنکای ارتفاعات تالش به وجود آورده است. در جنوب گیسوم، رضوانشهر به فاصله ۱۴ کیلومتر و شمال آن، شهر هشتپر (تالش) با فاصله حدود ۲۰ کیلومتر قرار دارد. جنگل گيسوم با مساحتی حدود ۸۰ هکتار، با درختان جنگلی انبوه و گونههای گیاهی متنوع و خاص، منظرهی زیبایی را به ارمغان آورده است. اين پارک امکاناتی را برای گردشگران فراهم نموده است. امکاناتی نظیر: وسايل بازی کودکان، ورزشگاه، اردوگاه، پلاژ، هتل، مناطق پيکنيک روزانه، کمپينگ طبيعی، مسيرهای پيادهروی، موزه طبيعی گل و گياه که همه این امکانات اقامت و سفر را به این پارک جنگلی راحتتر خواهد نمود. شاید برای شما جالب باشد که بدانید نام این پارک جنگلی از روستایی به همین نام گرفته شده است. گیسوم، روستایی از توابع بخش اسالم شهرستان تالش در استان گیلان است که در ۱۸ کیلومتری جاده تالش به انزلی قرار دارد. شما در همان ابتدای ورود به جنگل گیسوم میتوانید خوشگذرانی و لذت بردن را شروع کنید و در مسیر جاده رویایی، جادهای که شما را به دالانی از درختان در هم تنیده میکشاند و شما را با چهرهی دیگری از طبیعت آشنا میکند، حرکت کنید. بسیاری از عاشقان جاده و رانندگی راهی گیسوم میشوند تا برای لحظاتی از بودن در تونل درختان لذت ببرند و روحی تازه کنند.
تالاب میقان
میقان در لغت به معنای خوش باور یا آنچه که هر که بشنود باور کند، معنی شده است. تالاب در گذشته به نام «نمکزار فراهان» مشهور بوده است. در متون قدیمی نام تالاب را «چغاناوور» نیز ذکر کردهاند به علاوه در برخی از متون قدیمی پرندهشناسی، نام «توزلوگل» را به تالاب نسبت دادند که به معنای آبگیر دارای گرد و خاک است. علت این نامگذاری، جابهجایی ذرات نمک و خاک رس توسط باد در فصل گرم بوده است. از این تالاب با نام «کویر میقان» نیز یاد میشود که علت نامگذاری آن، تبخیر زیاد آب در تالاب است. اما نهادن نام کویر به معنای بیابان نیست، زیرا در فرهنگ ایران واژه کویر به جای پلایا بکار برده میشود. ارتفاع تالاب از سطح دریاهای آزاد ۱۷۰۰ متر است و سطح آب در آن نسبت به فصل سال از مانداب(عمق بسیار کم) تا حدود ۱٫۴۰ تغییر میکند. منابع تامین آب تالاب را بارشهای جوی، آب سه رودخانه قره کهریز، فراهان و شهراب و پساب تصفیه فاضلاب اراک تشکیل میدهند. وسعت تالاب حدود ۲۵٬۰۰۰ هکتار است که شامل دریاچه با سه جزیره در وسط، قسمت کویری و دشتهای اطراف میشود. از نظر دیرینهشناسی قدمت آن به دوره پالئوسن باز میگردد که در آن دوره به دلیل حرکت صفحههای تکتونیکی اطراف شکل گرفته است. تالاب کویری میقان شامل یک دریاچه فصلی، کویر و دشتهای آبرفتی است. نزدیکترین کوه به تالاب در ۱۰ کیلومتری جنوب شرقی آن واقع شده که «کوه تخت زرد» نام دارد و ارتفاع آن ۲۲۶۹ متر است. در وسط تالاب سه جزیره وجود دارد که بزرگترین آنها ۵۰۰ متر است. این تالاب در پست ترین نقطه دشت فراهان و منطقه اراک واقع شده است . این تالاب دارای ویژگیهای بومشناسی خاصی است، از جمله اینکه سالانه تعداد زیادی از پرندگان مهاجر را در خود جای میدهد که در میان آنها بعضی از گونههای نادر و حمایت شده دیده میشوند. به علت جمعیت بالای درنا در تالاب نسبت به زیستگاههای دیگر کشور، این تالاب اهمیت بیشتری پیدا کرده است. همچنین پوشش گیاهی منطقه بیشتر از نوع گیاهان شورپسند یا هالوفیت بوده که از این نظر نیز تالاب یکی از ذخیره گاههای مهم گیاهان شور کشور به شمار میرود. علاوه بر پرندگان، گونههای پستانداران، آرتمیا و انواع جلبک آب شور از دیگر جانداران تالاب و محیط اطراف آن هستند. این تالاب یا دریاچه در منطقه فراهان سفلی قرار دارد،که درفصل بارندگی پرآب است ودرفصول خشک به صورت باتلاق ونمک زار در میآید که به کویر و دریاچه میقان شهرت دارد خاک این منطقه از مارن و رس بوده و در هوای مرطوب و بارانی نرم میشود و هنگامی که رطوبت هوا کم میگردد قدرت تبخیر آب افزایش مییابد. در دریاچه به علت شوری آب،گنبدها و طبقات نمکی شکل میگیرد.این طبقات و لایه های نمکی تمامی سطح دریاچه را پوشانده است و از فاصله دور سفید و برفی جلوه میکند. زیبایی این دریاچه در تمامی ایام روز به ویژه در هنگام طلوع وغروب خورشید شگفت انگیز بوده و جلوهها و سرابهای ایجاد شده آن هر بینندهای را متحیر میسازد.
منابع تامین آب : بیشتر آب وارد شده به تالاب حاصل از بارشهای جوی، چشمههای اطراف و رودخانههای فصلی در منطقه مانند رودخانه فراهان، شهرآب و قره کهریز میباشد. در سالهای اخیر ورود پساب فاضلاب شهر اراک به میزان ۷۰۰ لیتر در ثانیه از دیگر منابع تغذیه آبی تالاب بوده است که بر زیستبوم منطقه تاثیر گذاشته است. میزان پساب ورودی فاضلاب به تالاب سالانه ۳۱ میلیون متر مکعب است و با توجه به شرایط اضطراری تالاب نیاز است که حق آبه ۲۵ میلیون و ۳۶۰ هزار متر مکعبی آن از پسابها تامین شود. نمک موجود در تالاب باعث ضدعفونی شدن آبهای وارد شده به منطقه میشود. در سالهای اخیر سطح سفرههای آب زیرزمینی در منطقه تالاب ۱۳ متر افت داشته است که این موضوع خطر شور شدن آبهای زیرزمینی و آسیبهای ثانویه محیطی را دوچندان میکند.
ویژگی اقلیمی : آب و هوای تالاب، مدیترانهای گرم و خشک است. میزان بارندگی سالانه آن ۳۵۴ میلیمتر و تبخیر سالانه آن چهار برابر میزان بارندگی یعنی ۱٬۴۴۶ میلیمتر میباشد. منطقه اختلاف دمای سالانه بالایی دارد و گاهی به ۶۹ درجه سانتیگراد نیز میرسد. دخالتهای بیرویه انسانی در ۲۷ سال اخیر باعث شده تا دمای تالاب یک درجه افزایش پیدا کند. یشترین دمای ثبت شده در منطقه تالاب ۴۴ درجه بالای صفر و کمترین دمای ثبت شده ۳۳ درجه زیر صفر بوده است. به دلیل قرارگیری شهر در نزدیکی تالاب، بخار آب برخاسته از سطح تالاب باعث تلطیف هوا، افزایش بخار و مه و تاثیر مثبت بر کاهش انتقال ریزگردها میشود اما از طرفی به دلیل قرارگیری فرودگاه در نزدیکی تالاب، در زمستان باعث لغو پروازها میشود.
ویژگیهای بومشناختی : این تالاب به دلیل وسعت، ویژگیهای بومشناختی و میزان تاثیرگذاری آن بر اقلیم منطقه و شهر اراک یک بومسازگان حساس تلقی میشود و به دلیل زیستبوم شکننده، در سال ۱۳۸۷ به منطقه شکار ممنوع تبدیل شد. با توجه به ویژگیهای ارزشمند و منحصر به فرد زیست محیطی، تالاب میقان شاخصهای لازم برای پیوستن به تالابهای بینالمللی و نیز منطقه حفاظت شده پرندگان مهاجر و همچنین ثبت به عنوان منطقهای ملی طبیعی را داراست.
گیاگان : پوشش گیاهی (گیاگان) در حاشیه تالاب ضعیف است و تنها در شمال غرب و جزایر میانی که سفره آب زیر زمینی بالاست گونههای گیاهی آتریپلکس و قره داغ دیده میشود که به علت تبخیر و تعرق این گیاهان سطح، ایستایی در فصل تابستان پایین میرود و گونهها برای دستیابی به آب برای ریشههای خود پایین میروند و بصورت چتری روی تپه را میپوشانند. این گیاهان همزمان با رشد کردن از حرکت ذرات ماسهها جلوگیری میکنند و باعث تشکیل نبکا میگردند. ارتفاع این نبکاها به ۱٫۵ تا ۲٫۵ متر میرسد. گونههای گیاهی اصلی منطقه، ۳ نوع هستند که شامل گونههای خانواده گندمیان، خانواده گون و خانواده شاهی میشود. در منطقه تعداد ۵۰ گونه گیاهی سازگار با شوری خاک وجود دارد. به طور کلی این منطقه ذخیره گاه مناسبی برای گیاهان هالوفیت است. بر اثر تخلیه پساب تصفیه خانه فاضلاب شهر اراک به تالاب، شوری خاک قسمت جنوب غربی تالاب بر اثر شسته شدن نمک سطحی کاهش پیدا کرده و پوشش گیاهی متراکمی از گیاه آویارسلام در این قسمت از تالاب گسترش یافته که این موضوع بومسازگان این قسمت از تالاب را دگرگون کرده است. ۱۶ خانواده از گونههای گیاهی منطقه، بصورت یکساله و چند ساله هستند و از نظر فرم رویش به صورت بوتهای، علفی، درختچهای و درختی در قالب ۱۴ نوع گیاهی وجود دارند. از گیاهان موجود در منطقه میتوان به سیاهشور،اسفناج باغی،جگن، قره داغ، شور مرغ، گوریک، شورسراجه و بتنه اشاره کرد.
زیاگان : تالاب میقان از زیستگاههای پرندگان مهاجر سیبری و از زیستگاههای مهم پرندگان مهاجر در مرکز کشور است. این تالاب به تنهایی ۶۸ درصد از پرندگان استان مرکزی و ۲۷ درصد پرندگان کشور را در خود جای داده است که از این میزان ۲۷ گونه آسیب پذیر و یا نادر حمایت شده در میان آنها وجود دارد. از جمله پرندگان تالاب درناهای خاکستری هستند که سالانه ۱۰ هزار قطعه در تالاب ساکن میشوند. این تالاب به دلیل از بین رفتن دیگر زیستگاههای پرندگان مهاجر مانند تالاب شادگان اصلیترین زیستگاه پرندگان مهاجر منطقه غرب مدیترانه محسوب میشود. بیش از ۵۰ هزار قطعه پرنده آبزی و کنار آبزی شامل ۱۳۶ گونه در منطقه شناسایی شدهاند که در فصلهای مختلف سال در تالاب ساکن میشوند. از انواع این پرندهها میتوان به سرخمائی، آنقوت، غاز اشاره کرد. جمعیت درنای معمولی در این منطقه نسبت به سایر زیستگاههای درنا در کشور قابل توجه است، از این رو تالاب میقان یک زیستگاه مهم برای درنا در مرکز کشور محسوب میشود. براساس سرشماری پاییز و زمستان سال ۱۳۸۷ حدود ۱۱ هزار قطعه درنای معمولی و ۱۰ هزار قطعه خوتکا و ۵ هزار قطعه فلامینگو و غیره در منطقه مشاهده شده است. در تالاب یک نوع جلبک تک سلولی بنام دونالیلا (به انگلیسی: Dunaliella salina) شناسایی شده که یکی از مقاومترین گونهها نسبت به شوری است. این جلبک به دلیل جذب بتاکاروتن در سلولهای خود در آبهای شور موجب تغییر رنگ آب تالاب به نارنجی مایل به قرمز میشود. از جمله علتهای افزایش گونههای جانوری و به خصوص پرندگان، وجود آرتمیا در تالاب است. آرتمیا در طول دوره تولید مثل در اثر شرایط افزایش غلظت املاح آب، تغییر درجه حرارت و تغییر میزان اکسیژن بر اثر شوک تا ۴۰ تخم در آب رها میسازد. در این حالت تخمها تا مرحله گاسترولا رشد میکنند. آرتمیا بهترین غذا برای پرندگان است و حدود ۲۰ روز عمر میکند. آرتمیای تالاب میقان از نوع بکرزا است که از جلبکهای تک سلولی تغذیه میکند و سالها از وجود آنها در تالاب میگذرد.
شنیدن آواز پرندگان و جست و خیز وحوش : شنبدن آواز پرندگان و پرواز آنها در این منطقه کویری جالب ترین بخش گردشگری در کویر و تالاب میقان است. وجود برخی وحوش مانند گرگ،روباه،مار و پرندگانی چون عقاب و برخی نمونه های نادر قره داغ و آترپلیکس در لابلای شاخ و برگ های سبز جلوهای دیدنی به این کویر داده است. به تالاب که میرسید دیدن هزاران نوع پرنده مهاجر چون درنا،مرغابی های آبی و فلامینگو انسان را شگفت زده نموده و به دیدن هر چه بیشتر وا میدارد. تالاب میقان مانند کاسه ای بسته است که بیش از پنج هزار متر مربع از آبهای ریزشی و پایشی اراک به داخل آن میریزد. این تالاب با توجه به داشتن ترکیبات نمک،آبهای وارد شده را ضد عفونی میکند و بخشی از تلطیف هوای اراک به عهده کویر میقان و تالاب آن است این تالاب در مواقع پر آبی اراک،به ۳۰ هزار متر نیز افزایش مییابد. زیبایی حیرت انگیز این دریاچه را کسانی که غروب آن را دیده اند و آواز پرندگان را در سرابهای ایجاد شده در آن شنیده اند فراموش نمیکنند.
زمینشناسی : حوضه رسوبی میقان به صورت قیفی نامتقارن است که خط الراس آن در ارتفاعات و مرکز آن در تالاب قرار دارد. شیب آن از غرب و جنوب غرب به سمت مرکز و در واقع به صورت کاسهای بسته است. پست ترین نقطه حوضه دارای ۱٬۶۶۰ متر ارتفاع از سطح دریا است. آب دریاچه شور است، طوری که در هر لیتر آن در تابستان ۵۰ گرم، در بهار ۳۸ گرم و در زمستان ۲۸ گرم نمک وجود دارد و به همین علت طبقات نمکی در آن شکل میگیرد. این طبقات و لایههای نمکی در فصل خشکسالی تمامی سطح تالاب را پوشانده است و از فاصله دور سفید رنگ و برفی جلوه میکند. در بخشهای جنوبی، رسوبهای رس و سیلت و نمک سدیم سطح سخت و متراکم را بوجود آورده است و بر اثر فرایند تبخیر و حرکت آب از پایین به بالا اشکال چند ضلعی تشکیل میگردد. در شمال غربی تالاب بر اثر فعالیت باد، تپههای ماسهای ایجاد شده است. تالاب در فرورفتگی موسوم به چاله اراک حاصل از سنگهای رسوبی چین خورده مابین سنگهای آذرین متعلق به رشته کوههای آتشفشانی و سنگهای متامورفیک متعلق به رشته کوههای زاگرس قرار گرفته است.
حیات دو هزار ساله تالاب در انتظار گردشگران : به عقیده کارشناسان تالاب میقان دارای پیشینه ای دو هزار ساله است که به دلیل کهنسالی،زیستگاه پرندگان مهاجر از سمت سیبری است.این تالاب از زیستگاه های مهم پرندگان مهاجر در مرکز کشور است. تالاب میقان از جمله آخرین حلقههای بومشناسی حوضه آبریز دشت اراک است و تمامی آبهای سطحی منطقه و آبهای حاصل از بارشهای جوی به آن وارد میشود. تاریخ شکل گیری منطقه به دوران پالئوسن باز میگردد. در این دوره در اثر نیروهای تکتونیکی و فشار صفحه عربستان، منطقه دچار فروافتادگی شده و ارتفاعات اراک و آشتیان به موازات آن بالا آمده است. زمین شناسان معتقدند افتادگی بزرگی زون ایران مرکزی و زون سنندج – سیرجان در راستای شمال غرب به جنوب شرق که در امتداد گسل سراسری زاگرس قرار دارد، موجب تشکیل این تالاب گردیدهاست.
اقتصاد و گردشگری : این تالاب دارای بزرگترین منبع سولفات سدیم در جهان میباشد. در بیش از ۱۴۷ متر مربع از کویر، معدن سولفات سدیم با ظرفیت ۴۷ میلیون تن وجود دارد. نزدیک به ۶۰ درصد از منابع سولفات سدیم کشور در تالاب میقان جای دارد. میزان ذخیره ماده معدنی در تالاب ۱۳۳ میلیون تن با عیار ۳۳٫۸۸٪ اعلام شده است. این ماده معدنی در تولید شویندهها، پاککننده، خمیر کاغذ، تولید شیشه، نساجی و چرم کاربرد دارد. تالاب میقان دارای ظرفیتهای متفاوتی است که در کنار یکدیگر یک مجموعه کامل طبیعتگردی را ایجاد کردهاند. از دیگر پتانسیلهای گردشگری تالاب میتوان به پرنده نگری و گردشگری روستایی اشاره کرد. به همین دلیل این تالاب به عنوان منطقه نمونه گردشگری با محور طبیعت گردی معرفی شده است. وجود گونههای منحصر به فرد گیاهی و چشم اندازهای بکر موجود در این منطقه قابلیت آن را دارد که با رعایت استانداردهای زیست محیطی پذیرای جمع بسیاری از گردشگران و مشتاقان طبیعت باشد.