ساسانیان
آتشکده قینقر
آتشکده کوشک قینقر مربوط به دوره ساسانیان است و در شهرستان مهران، بخش ملک شاهی، روستای گنبد پیر محمد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۶۴۶۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.در ارتفاعات کوه پشمین قنقیر ملکشاهی مهران آثاری از یک آتشکده ساسانی دیده میشود . ارتفاع سقف این آتشکده ۵ متر و مساحت آن ۲۷ متر میباشد.این آتشکده چهار در ورودی دارد و در کنار باغی زیبا با درختان زیتون و چشمه ای واقع است و مجموعه ای زیبا را تشکیل داده است . بر ساختمان این آتشکده آسیبهای زیادی وارد شده است.
آتشکده مند
نیایشگاه مند مربوط به دوره اشکانیان – دوره ساسانیان است و در شهرستان دشتی، روستای وراوی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۰۹۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.این اثر تاریخی باستانی در دامنه کوه مند و به فاصله ۳۰ کیلومتری خورموج، غرب روستای وراوی و زایر عباسی قرار دارد. در ارتفاع سنگی مشرف به رودخانه خشکی که بستر رودخانه قدیمی است آثار حجاری و کوه تراشی در دل صخره وجود دارد از بستر رودخانه راهی به ارتفاع ۶۰ متر که اولین مدخل آتشکده است، کشیده شده است. یک شاه نشین با یک سکوی میانی و یک سکوی افقی که در سمت راست شاه نشین قرار گرفته و یک اطاق قوسی با انحنای منظم که با سنگ و گچ و گل ساخته شده جالب توجه است. نمای خارجی فعلی آتشکده عبارت از یک مدخل با سقف قوسی و دو مدخل مستدیر القاعده و ده حفره به شکل مدخل های طرفین سکوی شاه نشین مدخل اصلی و با اندازه های متفاوت که به احتمال به منزله پنجره و نورگیرهای رواقهای اصلی آتشکده بوده اند. آتشکده از سه طبقه میانی یا اصلی، تحتانی و فوقانی تشکیل شده است که با هم ارتباط داشته و در عین ارتباط، نوع ساختمان هر یک با دیگری متفاوت بوده که گویا از هر یک از طبقات برای منظور خاصی استفاده می شده است.
در بستر رودخانه خشک فعلی آثار ساختمان ها و آبگردان ها و بندهایی در اراضی پای کوه و در اطراف مسیل وجود دارد که از وجود میدان بزرگی در جلوی کلات حکایت می کند که سطح آن با خاک و سنگ بالا آورده بوده اند. با توجه به وجود آثار آب انبار و بقایای درختانی از فاصله دویست متری پای کوه احتمال می رود در جلوی آتشکده میدانی وجود داشته و برای جلوگیری از نفوذ سیلاب های شدید در اطراف تپه، بندهای زیادی از سنگ و گچ ساخته بوده اند. بیش از نیم قرن پیش در جانب شمالی آتشکده و پشت کوه نیز آثار حفره ها و شاه نشین و درختانی وجود داشته است و از آنجا راهی به آتشکده منتهی می شده است که به مرور زمان بر اثر ریزش کوه آن آثار ازبین رفته اند. گویا نقشه اصلی مقایر کلات متأثر از مقابر فنیقی است و با توجه به طرز قرار گرفتن دخمه ها بر روی یکدیگر و کم شدن تدریجی ابعاد آن ها در طبقات بالاتر، همان نقشه زیگورات ها و میل های خاص مضرس است که اصلی ایلامی و بابلی دارد اما نقشه صلیبی دهلیزها نقشه هندی و ایرانی است. مقابر کلات دارای صفحه ای مستقل و در عین حال متأثر از تمدن های مختلف ایرانی و هندی و آشوری، فنیقی و ایلامی است.
نقش رستم شیراز
محوطه نقش رستم در سه کیلومتری نقش رجب و در کنار جاده اصفهان به شیراز واقع شده. هنرمندانه ترین و ظریف ترین نقش برجسته اردشیر اول را می توان در نخستین نقش برجسته این مجموعه مشاهده کرد که در اواخر سلطنت او حجاری شده است. اردشیردر این نقش نیز سوار بر اسب در حال گرفتن دیهیم شاهنشاهی از اهورامزدا است، در حالیکه غلام او به تقلید از دو نقش دیگر دیهیم ستانی، در پشت سرش، با بادبزن در دست قرار دارد. در این نقش دشمن اردشیر،آخرین پادشاه اشکانی، یعنی اردوان پنجم با نشان خاص کلاهش به زیر پاهای اسب اردشیر افتاده و در سمت راست- در یک نماد شناسی غیر متعارف اما فلسفی- اهریمن با سری که مارها، موهایش را تشکیل داده اند، در زیر پای سم اسب اهورامزدا قرار دارد. اردشیر در این حجاری، کتیبه ای سه زبانه نیز از خود به جای گذاشته است. در سمت راست نقش اردشیر،دومین نقش برجسته در نقش رستم متعلق به بهرام دوم است. بهرام در این اثر با تاج خاص خود که پری به نماد ایزد <<بهرام>> (ورثرغنه) برسر دارد به نمایش درآمده است،هیکل بهرام به صورت تمام رخ و چهره او به صورت نیمرخ به نمایش درآمده این در حالی است که دیگر افراد موجود در نقش، تنها نیم تنه بالایی آنها حجاری شده است. نقش برجسته سوم در نقش رستم یکی از سه نقش پیکارسواران در این محوطه است که البته تاکنون اختلاف بسیاری در شناساییهویت صاحبان آن وجود دارد.در این نقش یک سوار با تاجی خاص که نشانگر تاج پادشاهی در حال پیکار است در وسط نقش به تصویر درآمده، در حالیکه نیزه او به سمت سوار روبه رویی است که سرنگون شده و نیزه اش نیز شکسته شخص دیگری نیز با رزم جامه در پشت سر شاه ایستاده و به صورت تمام رخ، احتمالا پرچمی در دست خود دارد. بر بالای پنجمین نقش برجسته نقش رستم که نقش پیکارسواران دومدر این محوطه استنقش تخریب شده ای قرار دارد که تنها اثری ناچیز از آن برای ما جا مانده استو ما آن را با عنوان نقش شماره چهار این محوطه می شناسیم. این نقش پادشاهی را نشسته بر روی صندلی و از روبرو به ما نشان می دهد اما به دلایلی نامعلوم این نقش به کلی از میان رفته است و در مورد هویت شناسی آن هیچگونه سخنی نمی توان گفت. اما پنجمین نقش این محوطه در پایین آرامگاه <<اردشیر اول هخامنشی>> قرار دارد و توسط اریخ اشمیت در سال ۱۹۳۸ میلادی( ۱۳۱۷ خورشیدی) بطور کامل از زیر خاک بیرون آورده شد. پادشاه سوار بر اسب این اثر که تا دندان زره پوش شده، در حال تاخت با نیزه به سواری یورش برده که در مقابل او و پشت به او در حال سرنگون شدن است و پادشاه که احتمالا هرمزد دوم است پیروزی خود را بر رقیبی که هویتش نامشخص است به تصویر کشیده است. در پشت سر شاه نیز سربازی در حال بردن درفش شاهنشاهی است.
یکی از زیباترین نقوش موجود در نقش رستم را می توان نقش برجسته شماره شش دانست که شاپور اول را در اوج شکوه و قدرت و در یک نقش به یادماندنی که از نقوش بیشاپور یک، دو و سه پیروی می کند به نمایش درآورده است. شاپور با کنگره ای خاص خود سوار بر اسب باوقار و قدرت عظیمی به نقش درآمده در حالی که فیلیپ عرب در مقابل اوبا چهره ای ملتمسانه زانو زده و شاپور دست والرین را به نماد اسارت به دستان خود گرفته است. شاپور نقش برجسته خود را که بزرگ ترین نقش این محوطه است بی شک با هدفی مشخص در زیر آرامگاه داریوش اول حجاری کرده است. در پشت سرشاپور، کریتر موبد نیز نقشی از نیم تنه خود به همراه کتیبه ای طولانی به یادگار نهاده است.سومین نقش برجسته پیکار در نقش رستم صحنه ای از جدال را به صورت طبقه ای به رخ می کشد. در این نقش منحصر به فرد دو صحنه پیکار، در بالا و پایین یکدیگر به نمایش درآمده اند که همان صحنه موجود در نقوش شماره سه و پنج را می بینیم . در صحنه بالا پادشاه سوار براسب خود در حال تاخت، با نیزه اش رقیب خود را واژگون کرده و در زیر پای اسبش نیز یک نفر به حالت مرده حجاری شده است. درفش دارنیز پشت شاهنشاه پرچم پادشاهی را افراشته است. در صحنه پایین نیز همین صحنه را دگربار مشاهده می کنیم اما درفش دار از صحنه پاک شده است. به احتمال فراوان این نقش برجسته متعلق به بهرام دوم بوده است اما نکته جالب در تصاویر پیکارسواران نمایانگر بودن نظام فئودالی و شوالیه گری در تاریخ ساسانیان است. نظامی که در اروپای قرون وسطی نزدیک به هزار سال نماد دولت های اروپایی بود و بارها در فیلم هایی که از آن دوره به تصویر می کشند،دیده می شود. شوالیه گری یکی از نمادهای قهرمانی آنان است. امری که احتمالا به پیروی از ایران ساسانی وارد دنیای غرب شده است. آخرین نقش برجسته موجود در نقش رستم متعلق به نرسی، هفتمین پادشاه ساسانی است که در حال گرفتن دیهیم از مادر خود آذرناهید به شکل پرسپکتیو به نمایش درآمده که جزو هنرهای به کار رفته در این نقش است.
گردآورنده : مژگان مردان زاده
آتشکده خانه دیو
خانه دیو یک آتشکده و از بناهای معماری (احتمالا دوران ساسانیان) در روستای فشتنق سبزوار است. از این محل از دوران ساسانی تا دورهٔ سلجوقی استفاده می شده و کاربردی آیینی داشته است. نحوهٔ تاق زدن آتشکدهٔ سبزوار در نوع خود منحصر به فرد است که پلان آن با پلان آتشکدهٔ تخت سلیمان در آذربایجان قابل مقایسه است. این بنا از بناهای جالب در روستای فشتنق است و به عبارت دیگر دیو خانه که چندی پیش باستانشناسان ایرانی با لهستانی ها استقرارهای ساسانی را در سبزوار بررسی کردند. بررسی، گمانه زنی و نقشه برداری بقایای معماری در چهارتاقی سبزوار «دیوخانه» با همکاری دو هیات ایرانی و لهستانی در روستای فشتنق سبزوار آغاز شده است. براساس شواهد، نشانه ای از آتش دان و تالار طواف از نظر ساخت معماری در این مکان کشف شده اند. چارتاقی «خانه دیو» یکی دیگر از چارتاقی های منفرد ایران است که در کوهستان های دورافتاده شمال غربی سبزوار در استان خراسان و بر قلهٔ صخره ای سخت و صعب العبور جای دارد. دستیابی به چارتاقی، پس از ساعت ها پیاده روی و کوه پیمایی ممکن می شود و اکنون برای صعود از صخرهٔ حامل چارتاقی، از میلهٔ نقاله های بالابر که برای حمل مصالح ساختمانی برپا شده اند، کمک گرفته می شود. چارتاقی خانه دیو یکی دیگر از نمونه های چارتاقی های منفرد در ایران با شکل متقارن چهار وجهی است. بنا از چهار پایه با چهار تاق تشکیل شده که گنبدی به واسطه چهار فیلپوش بر روی آنها ساخته شده است. این گنبد و بخش های وسیعی از پایه ها و تاق ها به مرور زمان تخریب شده اند. چهار سوی بنا به مانند دیگر چارتاقی های منفرد ایران، چشم اندازی باز و بدون هیچگونه در یا پنجره و مانعی است. مختصات چارتاقی عبارت است از ۳۶ درجه و ۲۰ دقیقه شمالی، ۵۷ درجه و ۲۱ دقیقه شرقی و محور بنا با چهار جهت اصلی به اندازه ۲۲ درجه میل غربی دارد. ویژگی های کالبدی و خصوصیات معماری و سازه بنا نشان می دهد که هم عصر با دیگر چارتاقی های منفرد ایران است و قدمتی در حدود ۲۰۰۰ سال دارد. بنا را می توان به اواخر دوره پارتی (اشکانی) و به احتمال کمتر به اوایل دوره ساسانی منسوب کرد.
اندازه گیری و مشاهدات آقای فرشته خصلت نشان می دهد که در چارتاقی خانه دیو نیز همچون دیگر چارتاقی های منفرد ایران و از جمله چارتاقی مشهور نیاسر، ملاحظات تقویمی و تناسب با نقاط طلوع خورشید به هنگام اعتدالین و نیز انقلاب های تابستانی و زمستانی بکار بسته شده است. محور و ساختار بنا و نسبت اندازه طول پایه ها به فاصله میان آنها و زاویه های منتج شده از آن با توجه به ارتفاع افق محلی به گونه ای است که در هنگام هایی از سال، پرتوهای خورشید در راستاهای سنجیده شده ای از بنا می تابند و از روزنه های میان پایه ها دیده می شوند. چنانکه در نقشه دیده می شود، در اعتدال بهاری و پاییزی یعنی در نوروز و مهرگان باستانی (آغاز ماه مهر) پرتوهای خورشید بامدادی در امتداد قطر بنا می تابند و از دو روزنه دیده می شوند: نخست، روزنه محصورشده با گوشه های eic و دوم، با روزنه محصورشده در گوشه های gkm (خط دیدهای ES1 و ES2). طلوع خورشید در انقلاب تابستانی در امتداد روزنه تشکیل شده میان گوشه های ek دیده می شود (بنگرید به عکس)، در حالیکه در انقاب زمستانی نیز پرتوهای خورشید بامدادی در امتداد روزنه gi مشاهده می شوند. عده ای گمان برده اند که چارتاقی خانه دیو، همان آتشکده مشهور آذربرزین مهر باشد. اما موقعیت مکانی و دشوار چارتاقی، دوری آن از شهرهای امروزی یا باستانی، و نیز وسعت بسیار اندک محوطه آن، حتی امکان تصور چنین پنداری را هم نمی دهد. به ویژه که در چندین فصل از کاوش های باستان شناختی که انجام شده، هیچگونه آثار و بقایایی از آتش و آتشکده شناسایی نشده است. از آنجا که بناهای مقدس، همواره مقدس می مانند و از بین نمی روند، مکان این آتشکده و یا هرگونه بنای مقدس دیگری را می باید در بناهای مقدس بزرگ امروزی جستجو کرد. چنانکه آقای جواد مفرد- در گمانی قابل تأمل- مکان آتشکده آذربرزین مهر را در جای فعلی قدمگاه نیشابور احتمال داده است.
شهرستان ملایر همدان
ملایر بزرگترین شهرستان استان پس از همدان با وسعتی حدود ۳۲۱۰ کیلومتر مربع شامل ۳ شهر : ملایر . سامن و ازندریان و سه بخش : مرکزی . سامن و جوکار و ۱۵ دهستان و ۲۲۱ روستای دارای سکنه می باشد. شهرستان ملایر در ۴۸ و ۴۹ طول جغرافیایی و ۳۴ و ۱۷ دقیقه عرض جغرافیایی قرار دارد و از شمال به همدان از شرق به اراک از جنوب به بروجرد واز طرف غرب به شهرهای تویسرکان و نهاوند محدود شده است . ارتفاع این شهرستان از سطح دریا ۱۷۸۰ متر و فاصله اش از همدان و تهران به ترتیب ۸۶ و ۳۹۰ کیلومتر است . امتداد رشته کوه الوند از شمال و شمال شرق این شهرستان می گذرد و به کو ههای سر بند اراک متصل می شود مرتفع ترین کوه این شهرستان قله لشکردر می باشدو کوه معروف یزد گرد با بقایای قلعه یزد گرد ساسانی در جنوب شهر قرار دارد . از دیگر ارتفاعات مهم کوه گرمه با ارتفاع ۲۲۰۶ متر و کوه سرده با ارتفاع ۲۲۷۷ متر است . مهمترین رودخانه ملایر رود حرم آباد است که آب آن فصلی است . پوشش گیاهی شهرستان ملایر از نوع استپ کوهپایه ای است . ملایر از نظر آب و هوائی در مرز آب و هوای متعدل کوهستانی و آب و هوای نیمه بیابانی ایران قرار گرفته و خصوصیات هر دو نوع آب و هوارا دارا است و متوسط بارندگی سالیانه آن به ۲/۲۴۲ میلیمتر می رسد . زبان اهالی این شهرستان آمیزه ای از لری . کردی و فارسی با لهجه لری و لک می باشدو جمعیت آن بر اساس آخرین سر شماری ۱۳۷۵ تعداد ۲۹۷۰۶۲ نفر است که اکثریت آنها در روستا زندگی می کنند و به کشاورزی اشتغال دارند.
تاریخچه ملایر کهن : در کتاب نادر شاه افشار آمده است که از ملایر تا نهاوند جنگلها به قدری انبوه بودهاند که آفتاب کمتر مشاهده میشده است.همچنین هنگام خاکبرداری در کوره های آجرپزی اطراف شهر در عمق زمین آثار رودخانه و ریشه های قطور درختان دیده میشود و فسیل های گوناگونی در لایه های این خاک های شنی و رسی به چشم میخورد . شهرستان ملایر یکی از شهرستانهای استان همدان ایران است. مرکز این شهرستان، شهر ملایر است. شهرستان ملایر از مناطق وسیع و پر جمعیت استان همدان است و به دلیل داشتن زمینهای کشاورزی گسترده، جمعیت روستایی زیادی دارد. شهرستان ملایر از شمال به شهرستانهای همدان و تویسرکان، از غرب به شهرستان نهاوند در استان همدان محدود است. همچنین این شهرستان از جنوب به شهرستان بروجرد در استان لرستان و از شرق به شهرستان سربند در استان مرکزی محدود می شود. زبانشناسان نام ملایر را به معنی «آشیانه عقاب» دانستهاند. جمعی از زبان شناسان ملایر را این گونه نیز توصیف کرده اند: مل+آیر مل به معنی سرزمین آیر به معنی آریایی سرزمین آریایی ها و نیز به این صورت: ملایر در زمان قدیم به نام “مال آگر”به معنای خانه آتش نامیده میشد.به جهت وجود آتشکده معروف دوره مادهاکه اکنون در تپه قدیمی “نوشیجان”واقع است. ملایر ناحیهای کوهستانی با آب و هوای سرد ومعتدل است که از دره و کوه پایههای زاگرس تشکیل شده است.منطقه ملایر همراه با بروجرد ناحیه بین رشته کوه لرستان و الوند را تشکیل میدهد و در بین شهرهای نهاوند، بروجرد،اراک،تویسرکان و همدان قرار گرفته است.
ماد : بنا بر آثار به جای مانده در همدان کنونی و گفته های بزرگترین تاریخ نگار ایران باستان هرودوت یونانی پایتخت کشور ماد هگمتانه یا اکباتان(همدان کنونی)بوده است.بر این اساس ملایر و نواحی نزدیک به این شهر از اهمیت خاصی برخوردار بوده اند. در این دوران ملایر به علت اهمیت ترابری و جغرافیایی موقعیتی ویژه داشت.با ورود مادها به این منطقه و تشکیل حکومت توسط آنها در ملایر نیز قلعهها و مرکز های جمعیتی به وجود میآید که قلعهها حافظ امنیت و حکومت بودند و مرکزهای جمعیتی روستا هایی کوچک بودند که با توجه به حاصل خیزی ملایر و آب و هوای مناسب آن به دامداری،کشاورزی و صنایع ابتدایی مشغول بودند همانند روستای داویجان،گوراب،شهر خرابه دهنو و جلگه شورکات آورزمان.
آب و هوای ملایر در آن زمان بسیار متفاوت از وضعیت کنونی آن بوده است به طوریکه اشاراتی که در کتابهای حتی چند قرن اخیر آورده شده بیانگر سرسبزی بسیار و جنگل های انبوه آن است، که مناسب برای دامداری و کشاورزی بوده است.حمدالله مستوفی مورخ مشهور قرن هشتم ه.ق. هنگام گذر از ملایر مینویسد: ملایر را جنگلی انبوه فراگرفته بود که وقتی از ملایر به نهاوند رفتم به علت انبوهی جنگل آفتابی مشاهده نمیشد.ملایر انبار پسته ایران است. در کتاب نادر شاه افشار آمده است که از ملایر تا نهاوند جنگلها به قدری انبوه بودهاند که آفتاب کمتر مشاهده میشده است.همچنین هنگام خاکبرداری در کوره های آجرپزی اطراف شهر در عمق زمین آثار رودخانه و ریشه های قطور درختان دیده میشود و فسیل های گوناگونی در لایه های این خاک های شنی و رسی به چشم میخورد.بنابر این شواهد و موقعیت کوهستانی ملایر در دوران ایران باستان آب و هوای ملایر در زمستانها سرد و پر برف و در تابستانها سبز و پر آب و پوشیده از جنگل بوده است.
دژها و قلعه های ملایر که اکنون دژ گوراب و قلعه نوشی جان از آنها باقی مانده اهمیت بسیاری در حکومت های پیش از سلام داشته اند.پیرنیا(مشیرالدوله)در کتاب ایران باستان چنین مینویسد: شاهان اشکانی در همدان به سر میبردند و در مواقع خطر برای حفاظت پادشاهی همدان را ترک کرده و به ملایر و دژهای مستحکم آن روی میآورده اند. ملایر پیش از ساسانیان جزو حوزه اکباتان و در دوره ساسانیان یکی از نواحی نهاوند بوده است.از حوادث مهمی که در عهد ساسانیان در ملایر اتفاق میافتد یکی شکست خسرو پرویز از بهرام چوبینه در ناحیه شهر کنونی ملایر و دیگری مخفی شدن یزدگرد سوم هنگام حمله اعراب در قلعه ای بر کوهی در چند کیلومتری شهر کنونی ملایر که هنوز به کوه یزدگرد مشهور ست میباشد. بهرام چوبینه (گور)سردار نام آور خسرو پرویز پس از بدست آوردن پیروزی های بسیار در خاک روم بر شاه خود شورش میکند و در جنگی که در ناحیه شهر کنونی ملایر اتفاق میافتد خسرو پرویز شکست میخورد و به روم فرار میکند.بهرام چوبینه بنا بر رسم آن دوران برای گرامی داشت این پیروزی بزرگ قلعه چوبینه را در این محل احداث میکند.شکارگاه بهرام چوبینه(گور) نیز در همین ناحیه بوده است.بعدها در دوره قاجار شهر دولت آباد را در همین قلعه بنا کردند.این قلعه تا حدود چهل سال پیش هنوز باقی بود. در ده کیلومتری جاده ملایر-بروجرد کوهی ست بنام یزدگرد که آثار قلعه ای مخروبه بر آن هنوز باقی است.در تاریخ آمده است که یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی هنگامی که از اعراب در مداین شکست خورد برای تجدید قوا و جمع آوری لشکر به حوالی نهاوند گریخت.از آنجا که ملایر در آن زمان یکی از نواحی نهاوند بوده این نام گذاری بی حکمت نبوده و این مکان آخرین پناهگاه یزدگرد سوم بوده است.
مکان های دیدنی و تاریخی : آتشکده باستانی نوشیجان، تالاب آقگل، زیستگاه حیات وحش لشگر، دریاچه مصنوعی و مجتمع سیاحتی کوثر، یخچال میرفتاح بوستان سیفیه برج سامن، آرامگاه حیقوق نبی(ع)، آرامگاه میررضیالدین آرتیمانی، مدرسه علمیه شیخ علیخان زنگنه و امامزاده اسماعیل سرابی (امامزاده کوه) از جمله مهمترین مکانهای دیدنی و تاریخی شهرستان ملایر به شمار میآیند.