سفر
قبر جنرال در بوشهر
بوشهر از شهرهای بندری جنوب غربی ایران است که تاریخ بسیاری به خود دیده است. این شهر که از سالهای دور به دلیل اهمیت تجاری مورد توجه انگلستان قرار گرفته بود چندین بار مورد هجوم و اشغال این مردمان استعمارگر قرار گرفت. از همان زمان نشانههایی از حضور انگلیسیها در میان مردم بوشهر باقی ماند. از ورود کلمات انگلیسی به زبان گرفته تا نمادها و معماریهایی به سبک انگلیسی که در سطح شهر ساخته شدند. قبر جنرال نیز یکی از آثار باقی مانده از دوران اشغال بوشهر توسط انگلیسیها در دوران قاجار است که امروزه به یک جاذبه گردشگری و دیدنی تبدیل شده است. قبر جنرال یا قبر جرنیل که تلفظ محلی عبارت قبر ژنرال است، از جاهای دیدنی بوشهر به شمار میرود و آرامگاه یک ژنرال انگلیسی در محله سنگی است. این آرامگاه به شکل ابلیسک ساخته شده است. ابلیسک، ستون سنگی چهارگوش و بلندی است با نوک هرمی که گفته میشود برگزیدن شکل هرم برای همانندسازی با یک پرتوی سنگ شده قرص خورشید بوده است. این بنا در معماری مصر باستان، آشور و روم باستان به کار رفته است. در دوران نوین نیز این بنا در شماری از میدانهای اصلی اروپا و آمریکا وجود دارد.
احتمال داده میشود که این آرامگاه مدفن یکی از فرماندهان ارتش انگلستان باشد که در لشکرکشی بریتانیا به جنوب ایران، در واقعه هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی به دست نیروهای ایرانی کشته شد. نام این ژنرال انگلیسی به درستی روشن نیست و بر سر آن میان گزارشنویسان اختلاف است. برخی این مقبره را مدفن ژنرال اترام دانستهاند و برخی آن را متعلق به ژنرال استاکر ذکر کردهاند. در حالی که ژنرال استاکر در جنگ کشته نشد، بلکه در ۴ فروردین ۱۲۳۶ در بوشهر خودکشی کرد. ژنرال اترام نیز در کلیسای وستمینستر در بریتانیا مدفون است. نویسنده فرهنگ بوشهر حدس میزند که این، مقبره ژنرال استاپفورد است که در جنگ خوشاب در ۱۹ بهمن ۱۲۳۵ کشته شد.
در این جنگ بوشهر به تصرف قوای انگلیس در آمد. انگلیسیها برای دفن کشتههای خود در گوشه دنجی از بوشهر در میان انبوه نخلهای سر به فلک کشیده قطعه کنونی را انتخاب کردند و این بنای یاد بود را برای آنها ساختند. این سازه در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شماره ثبت ۱۸۶۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
روستای اورامان سنندج
اورامان روستایی در بخش اورامان شهرستان سروآباد در استان کردستان است که از غرب به عراق، از شمال به کردستان و از جنوب به جوانرود محدود می شود و جادهای به طول ۷۵ کیلومتر آن را به مریوان وصل می کند. این منطقه بخشی است که بین ایران و عراق مشترک است. اورامان را اورامان تخت یا هورامان تخت یا هه ورامان هم می گویند. هه ورامان به معنای جایگاه خورشید است. روستای اورامان با داشتن معماری پلکانی به روستای هزار ماسوله کردستان مشهور است، یعنی حیاط یک ساختمان پشت بام ساختمان پایینی است. مردم اورامان به زبان اورامی که یکی از گویشهای گورانی است و زیرگروهی از گویشهای شمال غرب ایران است، سخن می گویند. این روستای زیبا در دل کوه و طبیعت با معماری شگفت انگیز سالانه گردشگران و توریست های زیادی را از تمام نقاط جهان به خود جذب می کند. علاوه بر این روستای اورامان روستاهای پلکانی در سنندج مانند روستای پالنگان و روستای ژیوار به دلیل کوهستانی بودن منطقه بیشتر به چشم میخورد.
تاریخچه روستای اورامان : بر اساس تحقیقات باستان شناسی قدیمی ترین ساکنین غرب ایران که اورامان امروزه نیز جزئی از آن است، مردمانی به نام کرتو در حدود هزاره هشتم قبل از میلاد بودند که معیشتی مبتنی بردامداری و زندگی ای کوچ نشینی داشتند که بعدها و در حدود هزاره دوم قبل از میلاد اولین دسته از آنان یکجا نشین شدند و اولین شهر را در اورامان بنا نهادند که این شهر معروف باستانی «ءاتوور» نام داشت که توسط آشوریان حدود سه هزار سال پیش به آتش کشیده شدهاست و در منطقه ای به نام آتورگه قرار داشته است. آتورگه نام قدیمی مکانی در مجاورت پاوه امروزه است که شامل حد فاصل بانوره تا روستای زردوئی میباشد که حتی نام روستای زردوئی تا حدود ۲۰۰ سال پیش آتورگه بوده که بعدها به زردوئی تغییر نام یافت، بنابراین اولین یکجانشینان مردم هورامان اجداد مردم زردوئی هستند. قدمت آثار باستانی و تاریخی روستای اورامان بر طبق گزارشات باستان شناسی بین ۴۰ هزار تا ۱۲ هزار سال پیش تخمین زده شده است. این آثار کشف شده که اغلب در حوالی روستای هجیج، ناو و اسپریز یافت شده اند شامل ابزارهای سنگی نخستین انسان های غار نشین و حتی استخوان های به جای مانده از حیوانات شکار شده است که بیشتر این استخوان ها متعلق به بز کوهی بوده اند. همچنین، بقایایی از اجاق هایی که در غارها بر پا می کرده اند کشف گردیده است. آثار یافت شده مذکور، مربوط به دوران پارینه سنگی می باشند.از دیگر آثار عصر آهن در اورامان سنگ نبشته اورامان در نزدیکی تنگی ور است. این کتیبه مربوط به دوره آشوریها است که نقش سارگون دوم شاه آشور بر آن نمایش داده شده که همراه با کتیبه ای میخی به زبان آشوری در شرح لشکرکشیهای وی در غرب زاگرس و اورامان است. از دوره سلوکی و اشکانی چند پوست نوشته کشف شده که با عنوان بنچاق اورامان از آنها یاد میشود.
معماری روستای اورامان : اورامان تخت بر خلاف نامش اصلاً تخت و صاف نیست بلکه در ناحیه بسیار ناهموار کوهستانی واقع شده است. معماری اورامانات متکی بر ساخت و ساز با استفاده از سنگ و بصورت خشکه چین است به این معنا که ملاتی در آنها به کار نرفته است و خانهها در روستاهای منطقه با توجه به شیب تند دامنههای صخرهای به صورت پلکانی ساخته شده است. پنجره های آبی، سقفهای چوبی و گل و گلدانها از زیباییهای خانههای اورامان تخت هستند. برخی خانهها در این دیار قدمتی بیش از ۹۰۰ سال دارند و آسیب زیادی ندیده اند. خانهها در اکثر موارد در دو طبقه ساخته شده و براساس معیشت فضاهای خانهها با یکدیگر متفاوت است و خانههای افراد باغ دار، کشاورز، دامدار کما بیش با هم متفاوت است. در بسیاری از موارد طبقه همکف به محل نگهداری گله و انبار اختصاص دارد. فضای اصلی مسکونی در طبقه بالاتر واقع است و از بخشهای مختلفی تشکیل میشود.
این روستای زیبا به عنوان بیست و ششمین اثر جهانی ایران در یونسکو ثبت گردید.
حمام تاریخی روستای پورناک
روستای پورناک در کیلومتر ۱۶ پلدشت به مرگنلر در اطراف رودخانه دایمی زنگمار واقع شده است وحمام پورناک پلدشت به واسطه ارزش معماری در اوایل دهه ۸۰ مورد شناسایی میراث فرهنگی قرار گرفته و پس از آواربرداری و مرمت بخشهای باقیمانده با شماره ۶۲۲۴ به تاریخ ۸۱.۰۷۰۷ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.با پیگیریهای انجام شده از سال ۱۳۹۵ مرمت مجدد اثر شروع و در این مرحله آواربرداری و خواناسازی بخش غربی حمام یعنی هشتی ورودی و سربینه انجام شد و مرمت سربینه اصلی و تاق و گنبدهای هشتی در سال ۱۳۹۷ به پایان رسید. سنگهای آتشفشانی آذرین متخلخل عمده مصالح ساختمانی اثر میباشد که باملات آهک کار شده و گنبدهای سهگانه مخروطی که با نورگیرهایی روشنایی حمام را تامین میکرده تون حمام در ضلع جنوب شرقی بنا و آب انبار نیز در ضلع شمالی بنا قرار گرفته است.روستای پورناک براساس دادههای تاریخی موجود در دورههای قبل به عنوان مرکزیت ارتباطی منطقه دارای ارزش تجاری و بازرگانی و فرهنگی بوده که حمام و مسجدجامع روستا گواه این امر است.
ایل پورناک، پورناکیان به زبان ترکی و محلی پوُرنه یا پورنک اِیلی یکی از قبایل تشکیل دهنده قزلباشها در دوره صفوی بودند که از شاه اسماعیل صفوی در رسیدن به قدرت حمایت کردند.حمام پورناک به جهت اهمیت تاریخی و فرهنگی، علاقهمندی اهالی به استفاده از آن در ایام نوروز و تابستان مورد توجه خاص میراث فرهنگی قرار گرفته است و جهت احیا و بهرهبرداری آن پیشنهاد میشود موزه محلی مردمشناسی در این حمام راه اندازیشود و دهیاری و شورای اسلامی میتوانند به عنوان بهرهبرداران مجموعه ورود کنند. حمام پورناک مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان پلدشت، بخش مركزی، روستای پورناک واقع شده و اين اثر در تاريخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۲۲۴ بهعنوان يكي از آثار ملی ايران به ثبت رسيده است.
آرامگاه باباطاهر عریان
آرامگاه باباطاهر عریان را میتوان از نمونههای ممتاز و بدیع معماری عصر حاضر دانست که با تلفیقی از معماری قرن هفتم و هشتم هجری، به مامنی برای علاقهمندان به ادبیات و این شاعر نامی، تبدیل شده است و از جاهای دیدنی همدان به شمار میرود. باباطاهر از شعرای مشهور و از بزرگان طریقت، در اوایل قرن پنجم هجری یعنی در دوران باروری دانش و معرفت ایران، در همدان به دنیا آمد. اما تاریخ دقیق تولد او مسجل نشده است. برخی از محققان با استناد به حروف ابجد استخراج شده از یکی از دوبیتیهای باباطاهر، سال تولد او را ۳۲۶ ه.ق دانستهاند. آن دوبیتی، بدین شرح است:
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم چو نقطه بر سر حرف آمدستم
بهر الفی الف قدی بر آیو الف قدم که در الف آمدستم
بابا لقبی بوده است که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن او از تعلقات دنیوی بوده است. در میان مردم لر لقب بابا به پیران و مرشدان اهل حق نسبت داده میشود. ترانههای شورانگیز باباطاهر با لهجه دلپذیر لری سروده شده و ترجمان روح و قلب حساس و پرسوز این عارف گرانمایه است و اهل ذوق و حال را با جذبه خاص تحت تاثیر و سحر خود قرار میدهد. به دوبیتیهای باباطاهر فهلویات گفته میشود. البته اطلاق عنوان فهلویات بر این نوع دو بیتیها احتمالاً نشان میدهد که آنها در زبان پهلوی و مربوط به گویش ایران میانه است. فهلویات نامی است که بر دوبیتیهای سروده شده به گویشهای کهن نواحی (فهله) اطلاق میشود. مفرد آن فهلوه معرب صورت فارس پهلوی است. بنا بر روایات ابن مقفع نواح فهله پنج ناحیه اصفهان، ری، همدان، آذربایجان و ماهنهاوند سرزمن ماد را در بر میگرفتهاست. ابن خرداذبه پهله یا فهله را شامل ری، اصفهان، همدان، نهاوند، مهرجان کذک، ماسبذان و قزوین دانستهاست. کاربرد فهله برای سرزمین ماد به اواخر دوران اشکانیان میرسد. نمونههایی از فهلویات که در متون فارسی آمده، بیشتر به نواحی یاد شده منسوب است. با این همه از نظر زبانشناختی، سرزمین فهله را میتوان تا گیلان گسترش داد. بدین ترتیب فهلویات شامل اشعاری است که به گویشهای غرب، مرکز و شمال ایران سروده شدهاست.
ویژگیهای بنا : آرامگاه باباطاهر بر فراز تپهای در شمال غربی همدان قرار دارد. این آرامگاه در یک میدان مستطیلشکل زیبا و سرسبز قرار گرفته و دارای گنبدی فیروزهای رنگ به شکل منشور و قاعدهای هشتضلعی است. سقف آرامگاه نیز به زیبایی تمام کاشیکاری شده است. برج آرامگاه روی یک قاعدهی هشتضلعی قرار گرفته که ارتفاع آن از سطح تپه ۲۰.۳۵ متر و از سطح خیابان ۲۵.۳۰ متر است. ستونهای هشتگانهی برج، سنگ مزار، کف آرامگاه و پلههای آن از سنگ گرانیت ساخته شده است. بنای اصلی که ابعاد آن ۱۰ در ۱۰ متر است با مجموعه با مجموعهای از منشورها پوشیده شده که دارای مدخلها و منافذ نوری هستند. سنگ نمای بنا نیز از همان سنگ است و داخل آن کتیبههایی از کاشی وجود دارد. در داخل فضای آرامگاه، ۲۴ دوبیتی از این شاعر نامی روی سنگهایی مرمرین حکاکی و نصب شده است. دو لوح برنجی نیز در داخل آرامگاه وجود دارد که یکی از آنها شامل اسامی هیئت موسس انجمن آثار ملی در زمان تاسیس آرامگاه و دیگری نام افرادی است که در کنار باباطاهر دفن شدهاند. مساحت زیربنای این آرامگاه و باغ اطراف آن به ۸۹۵۶ مترمربع میرسد. برخی از بزرگان و ادیبانی که در کنار مزار باباطاهر به خاک سپرده شدهاند: محمدابن عبدالعزیز از ادیبان قرن ۳ هجری، ابوالفتح اسعد از فقیهان قرن ۶، میرزا علی نقی کوثر از دانشمندان قرن ۱۳ و مفتون همدانی از شاعران قرن ۱۴.
تاريخچهی آرامگاه باباطاهر : بنای آرامگاه باباطاهر، در سالهای متمادی چندین بار تخریب و بازسازی شده است. در قرن ششم هجری، یک برج هشت ضلعی آجری روی این بنا ساخته شده بود که به مرور زمان ویران شد. در دوره پهلوی اول شهرداری همدان اقدام به ساخت بنای جدیدی برای این شاعر معروف کشورمان کرد اما نیمهکاره ماند. در جریان همین بازسازی، یک لوح کاشی متعلق به قرن هفتم هجری پیدا شد. روی این لوح کاشی فیروزهای، آیات قرآن به خط کوفی و به صورت برجسته، نوشته شده است. این لوح، اکنون در موزهی ایران باستان نگهداری میشود. در سال ۱۳۲۹ این بنای نیمهکاره مرمت شد و در سال ۱۳۴۵ طرح بنای جدید توسط مهندس هوشنگ سیحون و مهندس فروغی ارائه شد. سال ۱۳۴۶ ساخت این آرامگاه آغاز شد و ۳ سال بعد به پایان رسید. این بنا در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۶، در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید. فضای سبز وسیعی نیز در اطراف این بنا احداث شده است. این آرامگاه جدید را میتوان تلفیقی از معماری عصر جدید و معماری قرنهای هفتم و هشتم هجری به حساب آورد.
کتابخانه ملی کرمان
کتابخانه ملی کرمان (کارخانه ریسندگی خورشید) مربوط به دوره پهلوی اول است و در کرمان، خیابان شهید رجائی، خورشید واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۴۱۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید. پس از تغییر سلطنت و سکنی گزیدن رضاشاه در کاخ مرمر که در کنار چهارراه سپه واقع بود، این خیابان آباد شد. به علت نبود قوانین بلدیه و شهرسازی در طول خیابان و حول و حوش میدان مشق، دکانها و اماکن مختلفی ساخته شد که هیچ تناسبی با محیط زیست و چهره شهر نداشت. به همین دلیل در همین دوران بود که قوانین بلدیه و شهرسازی گذاشته شد و در اکثر شهرهای ایران خیابان کشیهایی که به خیابان کشیهای رضاشاهی معروف بود، صورت گرفت. بهطور مثال میدان مشق که اندکاندک با قرار گرفتن در مرکز شهر دیگر از تیر و توپ در کردن در آن خبری نبود. در اواسط حکومت رضاشاه پهلوی بخشی از قسمت غربی این میدان به باغ عمومی تبدیل شد؛ این همان باغ ملی معروف و از زیباترین جاهای دیدنی کرمان است. این ساختمان زیبای یک طبقهی آجری که در خیابان خورشید واقع شده دارای محوطه زییایی است که خود بنا وسط آن واقع شده است. داخل محوطه درختهای سرو و نیز حوض آب و آبنمایی قرار دارد که زیبایی صد چندانی به خود ساختمان داده، نوع درها و پنجرههایی که هنوز سبک و سیاق اصلی خود را حفظ کرده و تزئینات آجرکاری آن بسیاز زیبا و نفیس است. این بنا علاوه بر کاشیهای معرق دارای آجرتراشهایی است که بافت بسیار زیبایی را در نما ایجاد کرده است. ورودی این ساختمان دارای تشخص و هویتی است که آن نیز علاوه بر فضای ورودی دارای تزئینات نام برده است.
تاریخچه و معمار بنا : بنای کتابخانه به سال ۱۳۰۸ خورشیدی باز میگردد، معمار آن- محمدعلی راوری- این بنا را به سفارش جمعی از سرمایهداران کرمان، رفسنجان و یزد احداث کرد تا کارخانه ریسندگی و بافندگی خورشید در آن فعالیت خود را شروع نماید. این کارخانه مدتی فعال بود تا اینکه به دلیل وجود وقایع سیاسی ورود مسئولین این کارخانه به فعالیتهای سیاسی و فراز و فرودهای ناشی از آن و که به محدوده کارگری و فضای اقتصادی اجتماعی نیز کشیده شد، توان ادامه کار نیافت و تعطیل شد. پس از انقلاب، ادارات مختلفی چون سازمان آب و شهرداری هر یک قسمتهایی از سالن را در اختیار گرفتند. تعدادی از سقفها هم در زمینلرزههای دهه ۱۳۶۰ فروریخت، تا اینکه سرانجام مقرر شد تا سالن بازسازی و مورد استفاده فرهنگی قرار گیرد. این اقدام صورت گرفت و نخستین نمایشگاه با نام «میثاق» و بهعنوان ارائه تصویری از فعالیتهای اولین دهه انقلاب در آن برپا شد. در سال ۱۳۶۸ این ساختمان از وجود دستگاهها خالی و بازسازی شده، مدتی با نام مرکز کرمانشناسی شروع به فعالیت کرد و دو سال بعد، همزمان با کنگره جهانی خواجوی کرمانی، با همکاری سازمان میراث فرهنگی به کتابخانه ملی تبدیل شد. تعداد کتاب های موجود در کتابخانه ۱۲۱ هزار جلد است و بیش از ۳۰ نفر کتابدار در این کتابخانه فعالیت میکنند. کتابخانه مرکزی کرمان در حال حاضر، با دارا بودن بخشهای گوناگونی مانند پذیرش، خدمات فنی، امانت، مرجع، نسخههای خطی و چاپ سنگی، منابع دیداری- شنیداری، کرمان شناسی، نمایشگاه تازههای کتاب، کتابخانه نابینایان، کتابخانه کودک، کتابخانه تخصصی دفاع مقدس، بخش جستجوی کتاب و سالنهای مطالعه برای ارائه خدمات به همشهریان و مراجعان محترم میکوشد و یکی از بهترین مکان های دیدنی استان کرمان برای فرهنگدوستان است. آنچه که درنگاه اول توجه هر شخصی را به خود جلب میکند شباهت سر در این بنا به سر در موزه صنعتی کرمان و نیز بیمارستان نوریه کرمان است و ازاینرو دو بنایی که تقریبا همزمان ساخته شدهاند با شباهتهای زیادی در نوع مصالح ساختمانی و تزئینات وابسته به آن دیده میشود. در هر صورت این بنا یکی از زیباترین بناهای تاریخی کرمان است که هر بینندهای را به خود جلب میکند.