سوغات
گزارش تصویری از حضور اعضای فعال موسسه در کنار گردشگران عزیز
حضور پرشور گردشگران عزیز در سرزمین زیبایی ها و رنگین کمان ادیان کلانشهر شهیدپرور اورمیه و خدمت رسانی و راهنمایی این بزرگواران در اماکن تاریخی و دیدنی استان توسط راهنمایان گردشگری و استفاده از اتوبوس اورمیه گردی که به صورت رایگان در اختیار این مهمانان گذاشته شده تا با خاطره ای خوش از این شهر سفر کنند…
حضور در موزه تاریخ اورمیه دومین گنجینه غنی ایران
حضور در روستای هدف گردشگری بند
حضور در بنای تاریخی سه گنبد
حضور در مراسم ویژه نوروزگاه
حضور در کارگاه نقل و حلوا پذی والا
حضور در مسجد جامع اورمیه و شبستان چهل ستون
حضور در کلیسای ننه مریم (ع) دومین کلیسای تاریخی جهان
حضور در خانه انصاری اورمیه
حضور در یخچال دوقوزپله
اتوبوس های اورمیه گردی یک روزه
حضور در موزه مردم شناسی اورمیه
جزیره رنگین کمان هرمز
اینجا هرمز است؛ شگفتی زمین شناسی ایران و جهان… جایی که خاک سرخ و کوه های رنگارنگ گرد هم آمده اند تا یکی از عجایب خلقت به وجود آید؛ جزیره ای که برای زمین شناسان آزمایشگاهی تحقیقاتی است و برای هنرمندان تابلوی نقاشی بی کم و کاست. خلیج فارس جزایر متعددی دارد اما هرمز منحصر به فرد ترین آنهاست و این را به خاک رنگین کمانی اش مدیون است. شاه کلید ورودی خلیج فارس که در مجاورت تنگه هرمز قرار دارد… این خاک انواع کانی ها را که شکل دهنده سنگ ها هستند در خود جای داده تا خاک رنگارنگی به وجود آید و جزیره هرمز نام بگیرد. البته نام این جزیره، یادگار روزگاری است که مردمانش هنوز به خاطر هجوم مغولان، بندر معتبر هرمز و یا هرمزد را در مصب رود میناب با خلیج فارس ترک نکرده بودند و اینجا ساکن نشده بودند اما قدمت به وجود آمدن این جزیره بیش از اینهاست؛ زمانی که هنوز انسان پا به این کره خاکی نگذاشته بود. اغراق نیست اگر بگوییم که خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند. جزیره هرمز، یک جزیره معمولی نیست؛ توده گنبدی بیضی شکل نمک است که از سطح آب بیرون آمده. اگر چه همه سوی هرمز همانند همه جزیره ها به آب می رسد اما خشکی برآمده اش توده بزرگ نمکی است؛ نه سنگ و خاک. هرمز از لحاظ زمین شناسی از مهم ترین گنبدهای نمکی در دنیا و از دیدگاه زیبایی شناسی بی رقیب ترین آنهاست. خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند.
نمک شناور : هرمز جزیره پیری است؛ جزیره ای که میلیون ها سال به خود دیده تا به این هیبت درآید. اگر بخواهیم سن و سال این جزیره پیر را بدانیم باید به روزگار پیش از پیدایش آن رجوع کنیم؛ به دوران پالئوزوئیک؛ همان عهده بی مهرگان دریایی، شروع زندگی انوع باکتری ها و موجودات زنده اولیه؛ درست زمانی که سطح خشکی ها بسیار پایین بود. گنبد نمکی پیر در همین دوران به دنیا آمد؛ ۵۰۰ میلیون سال قبل؛ زمانی که توده نمکی اعماق زمین از سبکی زیاد به لایه بالایی زمین رسیده بود و قصد بیرون آمدن از پوسته این کره خاکی را داشت. در این میان گسل ها که شکستگی های عمیق و متحرک زمینند، تنها راه ورود این حجم بزرگ شدند و توده نمک که مدت ها محبوس پوسته زمین بود، با اختلاف وزن و حجمش نسبت به دیگر سنگ ها، خود را از اعماق زمین بالا کشید، از گسل ها عبور کرد و در این بین، سنگ ها و کانی های موجود لایه های زیرین زمین را هم جارو کرد و با خود بر بستر دریا نشاند. تا این توده نمکی از اعماق دریا به سطح دریا برسد، میلیون ها سال گذشت. توده نمکی کم کم به سمت سطح آب حرکت کرد و در حین بالا آمدن از اعماق آب، سنگ های دیگری را هم با خود آورد که سن آنها به دوران سنوزوئیک بر می گردد؛ یعنی زمانی که انواع گیاهان و جانوران شکل گرفته بودند و سطح خشکی ها آن قدر گسترده شده بود که کوه ها هم کاملا پدیدار شده بودند. این توده مخلوط نمک و سنگ که به آن سنگ مادر می گویند، شد پایه و اساس جزیره. حالا همه چیز آماده مانده بود تا بارش باران سطح این نمک ها را بشوید و تنها سنگ های رنگین باقی بمانند و جزیره هرمز شکل بگیرد. این اتفاق در ۲۰ هزار سال پیش رخ داد و حالا هرمز با همه زیبایی اش در کنار بزرگ ترین جزیره خلیج فارس – یعنی جزیره قشم – آرمیده است. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب ای ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند
سنگ ها و رنگ ها : هرمز جزیره رنگ هاست و قدرت نقاش طبیعت است که هنرنمایی خود را در گنبد نمکی ۶ هزار متری به رخ آدمیان کشیده، تنوع رنگی سنگ های کنده شده از لایه های مختلف اعماق زمین توسط توده های نمک آن قدر زیاد است که هرمز را به زیباترین و کم نظیرترین گنبد نمکی در دنیا تبدیل کرده تا جایی که از آن به آزمایشگاه سنگ شناسی یاد می کنند. هرمز موزه کانی های جهان است؛ یعنی همان عناصر اولیه ای که از مجموع آنها، سنگ ها شکل می گیرند. کانی ها برای زمین شناسان بسیار با ارزشمند چرا که از طریق مطالعه آنها نه تنها پی به ماهیت آن سنگ می برند و می توانند ترکیب کلی سنگ های منطقه را به دست آورند؛ بلکه می توانند رابطه خویشاوندی بین لایه های زمین شناسی یک منطقه را هم با مناطق دورتر بیابند شاید این مطالعات به نتایج شگفت آوری هم برسند؛ مثلا خانواده ای از سنگ های که در اثر حوادث طبیعی مانند شکافته شدن یا حرکت لایه های زمین از هم دور افتاده اند به نوعی به هم مربوط شوند. هرمز از این نظر یک آزمایشگاه تمام عیار است؛ جزیره ای است که ۴۰ نوع کانی را در خود جا داده تا سنگ های این جزیره زیبا از آن ها شکل بگیرد. کانی های هرمز به راحتی به چشم می آیند که مهم ترین شان «انیدرید» ، «ژیپس»، «کلسیت»، «هماتیت»، «دولومیت» و «اولیژیست» هستند. این کانی ها با خرد شدن سنگ های قدیمی و جریان آب باران به رودخانه ها و سپس دریاها رسیده و در آنجا رسوب می کنند، طی سال ها به هم می چسبند و سنگ های رسوبی را شکل می دهند.
«ریولیت» «توف» هم که از دیگر کانی های هرمز هستند گونه هایی از سنگ های آتشفشانی اند. البته وجود سنگ های آتشفشانی در این گنبد پیر، دلیل بر این نیست که در این جزیره آتشفشانی اتفاق افتاده؛ بلکه این توده های آتشفشانی که مدت ها قبل در اعماق دریا انباشته بودند به همراه توده نمکی به سطح آب آمدند و به همراه سنگ های رسوبی، لایه های سنگی آذرین را شکل دادند. اتفاقات مختلف زمین شناسی سبب شده تا جنوب جزیره هرمز مملو از خاکی باشد به رنگ سرخ که بومی ها آن «گِلَک» می نامند؛ همان منطقه ای که به «گل اخری» یا کانسار خاک سرخ مشهور است. کانسار تجمع مواد معدنی در یک نقطه است که در وقت استخراج، معدن نامیده می شود. اینجا خیره کننده ترین بخش جزیره است؛ درست جایی که خاک سرخ، دریای فیروزه ای، درخت سبز و آسمان سبز آبی آن چنان هنرمندانه گرد هم آمده اند تا نقاشی بی همتای خالق طبیعت شکل گیرد. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب های ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند.
خاک خوردنی : سوغات هرمز خاک آن است؛ خاکی که فقط زیبا و منحصر به فرد نیست. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند؛ نانی که از پر طرفدارترین خوردنی ها در استان هرمزگان است. خاک سرخ هرمز ارزش اقتصادی بالایی هم دارد؛ تا همین چهار سال قبل، هزاران تن از این خاک گرانبها به کشورهای دیگر صادر می شد تا در صنایع مختلف رنگ سازی، لوازم آرایش، شیشه و سرامیک سازی از آن استفاده کنند. البته آخرین خبرها، از کم شدن این صادرات بی رویه حکایت می کند؛ صادراتی که اگر بخواهد ادامه یابد، به از بین رفتن خاک سرخ هرمز می انجامد. البته زیبایی و معروفیت هرمز فقط به خاک سرخش نیست، هرمز جزیره رنگ هاست. این جزیره دارای خاک های رنگی بسیاری است که در کنار یکدیگر طیف وسیعی از رنگ های سفید زرد، نارنجی، قرمز، قهوه ای، سبز و حتی طلایی ایجاد می کند. هرمز رنگ های شمارش ناپذیری دارد که از طیف رنگی گرم تا سرد را شامل می شود؛ یعنی همه رنگ هایی که یک هنرمند برای کشیدن تابلوی نقاشی خود به آنها نیازمند است. همین تابلوی نقاشی است که نه تنها زمین شناسان، هنرمندان و گردشگران ایرانی را مبهوت خود کرده؛ بلکه هر هنرمندی را که به ایران آمده، مجذوب خود کرده است. از جورج استاینمتر و ریکاردو زیپولی عکاس تا آلبر لاموریس فیلمساز.
اما این رنگ ها از کجا آمده اند؟ در جواب این سوال باید گفت که مجموع رنگ های این جزیره حاصل یک ترکیب شیمیایی است؛ حاصل یک اتفاق؛ اتفاقی از ترکیب کانی های مختلف برای شکل گیری سنگ، رنگ های هرمز یا به صورت خاک و کلوخند یا به صورت سنگ هایی محکم. البته هرمز سنگ های فلزی هم دارد. مگنتیت، هماتیت و اولیژیست سه سنگ فلزی هستند که در آنها اکسید آهن یافت می شود و سنگ فلزی طلایی رنگی به نام پیریت که به طلای ابلهان یا چشم شیطان معروف است و در خود ماده ای به نام سولفید آهن دارد. نادعلیان: خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد. این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود
هنر و هرمز : جزیره هرمز فقط برای زمین شناسان جزیره شگفت انگیزی نیست. هنرمندان هم بارها شیفته آن شده اند و برای خلق اثر هنری خود از خاک این جزیره بهره برده اند. احمد نادعلیان که کارشناس نقاشی و دکتری هنر تزئینات دیواری است و به هنرمند محیطی مشهور شده از مهم ترین آنهاست. «خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود». این را نادعلیان وقتی می گوید که مدت ها از خلق آثار هنری اش در هرمز گذشته، اما هنوز وقتی یاد آن روزها می کند می شود شادی را در صدایش حس کرد البته پاک نشدن این رنگ ها دلیل علمی خاصی دارد؛ خاک سرخ هرمز از ترکیبات تشکیل شده و رس هم چسبندگی بالایی دارد. نادعلیان برای آنکه بتواند با خاک های رنگارنگ جزیره آثار هنری خود را خلق کند به مطالعات رنگ شناسی آنها روی آورد: «از نظر علمی نمی شود گفت که دقیقا چه رنگ هایی را در هرمز می بینیم؛ چرا که تفکیک دقیق این همه رنگ در این جزیره زیبا کار چشم آدمی نیست؛ اما آنچه به ظاهر دیده می شود، رنگ های اصلی به همراه طیف های مختلف رنگی هستند؛ سفید، زرد، کرم، نارنجی، قرمز، قهوه ای و سبز فیروزه ای روشن. این رنگ ها فقط به خاک جزیره مربوط نیستند، بسیاری از این رنگ ها برای کلوخ ها و سنگ های شکننده ای هستند که با دست قابل خرد شدنند». جالب است که به گفته او، رنگ سبز فیروزه ای مربوط به خاک نرم و مرطوبی است که چسبندگی بالایی هم دارد.اما نکته مهمی که باید در استفاده از خاک های رنگارنگ هرمز همیشه مدنظر قرار داد، تخریب محیط طبیعی این جزیره است و از دست رفتن این خاک ها. همین یک سال و نیم پیش بود که برای نشان دادن زیبایی جزیره هرمز، فرشی تقریبا به طول ۱۲۰۰ متر مربع از ۷۰ طیف رنگی بر ساحل جزیره نقش بست؛ فرشی که در طراحی آن از داستان ها و طرح های بومی جزیره استفاده شد. احمد نادعلیان گرچه این کار هنری را بسیار جالب می داند؛ اما خلق آن را به قیمت از دست دادن خاک های رنگی و تخریب محیط طبیعی زیبای هرمز، اثری ضد محیط زیست می نامد او که بنا به گفته خودش برای نقاشی هایش روی شیشه و غیره از مقدار کمی خاک به اندازه یک قاشق سوپ خوری خاک جزیره استفاده کرده می گوید: «بهتر است به جای این کارها، اثری در ابعاد کوچک تر خلق می شد تا خاک این جزیره کمترین آسیب را ببیند. همین بس است که سال ها خاک هرمز را صادر می کردند. از این به بعد فرصت آن است که آن را حفظ کنیم.»
بروجرد لرستان
بروجرد را از شهرهای ساسانیان و اصل آن را بروگرد و ساخته از “بر” + “گرد” دانسته است که به معنای شهری است که گرد است و بر و میوه فراوان دارد. اشکانیان و ساسانیان شهرها را بیشتر با پسوند گرد میساختهاند همانند سوسنگرد، بروگرد و دارابگرد. عدهای نام درست بروجرد را ویروگرد دانستهاند که به معنای شهر و ساخته ویرو شاهزاده اشکانی است. کوهی در غرب بروجرد با نام ولاش نیز یاد آور نام شاهان اشکانی است. اما معتبرترین نوشته ها، بروجرد را پیروزگرد دانستهاند که آن را به فیروز ساسانی منتسب میکند.یزدگرد سوم پادشاه ساسانی پس از شکست از اعراب به منطقه بروجرد گریخت و سپاهیانش در آن محل بر + او + گرد آمدند و به این ترتیب نام این محل بَروگرد شد .در کتابهای تاریخی از بروجرد با نامهای گوناگون نام برده شده است مانند بَروجرد، فلوجرد، اردکرد، یزدگرد، ولوگرد.ا مروزه بروجرد با نامهای وُروگرد (لری)، بُروگرد (روستایی و نیز در نوشته های پارسی سره)، وُوری یرد (گویش بروجرد) و بروجرد (نام رسمی) آن شناخته میشود.لقب این شهر در گذشته دار السرور بوده است که نشان از طبیعت و محیط دلپذیر و مردم خوش مشرب آن داشته است. در دهههای اخیر لقبهای شهر سبز، زادگاه فرزانگان و پاریس کوچولو نیز از سوی مردم مختلف برای بروجرد به کار گرفته شده است. بروجرد از شهرهای باستانی ایران است که برخی ساخت آن را به منوچهر از سلسله پیشدادیان نسبت می دهند اما شواهد کافی در مورد شهر بودن آن تنهااز دوران ساسانیان موجود است که بر اساس کتابهای تاریخی، بروجرد یکی از پایگاههای نظامی ایران به هنگام حمله اعراب و جنگ نهاوند بوده است .
محدودهٔ بافت قدیم شهر بروجرد : محدوده ای که هم اینک بعنوان بافت فرسوده شهر بروجرد نامیده میشود محدوده ای به وسعت ۵/۲۶۴ هکتار است که در مرکز جغرافیایی شهر بروجرد واقع و با توجه به وسعت محدوده ی قانونی شهر (۳۵۵۰هکتار) هفت درصد شهر را به خود اختصاص داده است . این محدوده توسط خیابانهای فروردین و طالقانی از شمال و شمال شرقی ، خیابانهای امام حسین و سپاه وامام خمینی (ره)از جنوب شرقی و جنوب ، خیابانهای خرم و امام خمینی(ره) از غرب و جنوب غرب و خیابانهای آیت ا.. کاشانی و بهار از غرب محدود شده است . محورهای مذکور تشکیل دهنده حلقه داخلی شبکه ارتباطی شهر بروجرد است که تقریباً در اکثر قسمتها بر روی باروی شهر قدیم بروجرد ساخته شده اند .
شناخت و معرفی ساختار قدیمی شهر : بنا بر اسناد تاریخی متعدد ، مبنای شکل گیری شهر بروجرد قلعه ای بوده است .با وجود عدم قطعیت در خصوص زمان احداث قلعه ، احتمالاً در سده های اول هجری به واسطه ی عدم امنیت کشاورزان و روستائیان پراکنده در دشت حاصل خیز سیلاخور ، قلعه هایی در نقاط مختلف دشت بنا کرده اند که دارای حداقل استحکامات دفاعی بوده و امکان سکونت آنان را در مواقع جنگ و غارت فراهم میکرده است . قلعه حاتم که در حال حاضر روستای نسبتاً بزرگی در شمال غرب بروجرد است از این نمونه هاست . قلعه میرزا علی ، قلعه ی فلک الدین و قلعه نوحکیم آباد نمونه هائی دیگر از قلاع مذکور است. بروجرد بعنوان یکی از این قلعه ها همزمان با گسترش امنیت در سده سوم هجری بواسطه ی شکل گیری اولین سلسله ی حکومتی مهم ایرانی بعد از اسلام توسط آل بویه و در پی آن تسلط سلجوقیان بر کشورو تاسیس نخستین سلسله ی قدرتمند بعد از ورود اسلام ، بتدریج از مرز قلعه فراتر رفته و در نواحی اطراف قلعه گسترش یافت . بطوریکه در اواخر سده ی سوم در زمان حکومت خاندان ابودلف بروجرد چنان وسعتی یافت که به دستور حمویه ابن علی بروجردی وزیر این خاندان ، مسجد جامع در محل کنونی آن بنا شد .از این زمان در منابع متعدد ، از بروجرد بعنوان شهر نام برده شده است . شهر بروجرد از دو قسمت قلعه و خود شهر تشکیل و دارای پنج دروازه بوده است .علاوه بر موارد فوق تعداد میادین شهر ۱۰ ، تعداد حمامهای شهر ۳۰ وتعداد کاروان سرا ها ۲۰ باب عنوان شده است . براساس اسناد تاریخی ارگ یا دارالحکومه شهر در نقشه اولیه شهر توسط محمد تقی میرزای حسام السلطنه ساخته شده است ایشان در سده سیزدهم هجری (دوره قاجار ) به فرمانروائی شهر بروجرد منصوب شده است . با توجه به شرح تاریخی مختصری که گذشت و بنابر اسناد نوشتاری وتصویری موجود میتوان ساختار شهر قدیم بروجرد را در دو مقطع قبل از قاجار ودورهٔ قاجار ترسیم کرد . عناصر اصلی ساختار شهر ، قبل از قاجار شامل۴ محله صوفیان ، دو دانگه ، قدغون ، ( رازان و یخچال) ، بازار و مسجد جامع گذر های اصلی منتهی به راه های کاروان رو و قلعه ی شهر بوده است . هر یک از محلات دارای مسجد ، حمام و گورستان ، آب انبار و بازارچه های مخصوص به خود بوده است و به زیر محلات متعددی تقسیم می شده اند .
موقعیت جغرافیایی : بروجرد دارای آب و هوای سرد کوهستانی با زمستانهای پر برف و سرد و تابستانهای معتدل است. تعداد روزهای یخبندان در برخی از نقاط این ناحیه به بیش از ۷۰ روز می رسد. بیشترین درجه حرارت در تابستانها ۳۸ درجه و کمترین آن در زمستان ۱۸ درجه زیر صفر برآورد شده است. میزان باران سالیانه شهرستان بروجرد حدود ۵۰۰ میلیمتر است که بیشتر در فصل بهار انجام می گیرد. در زمستان بارشها بیشتر به صورت برف است که ارتفاع آن در شهر بروجرد گاه تا یک متر و در کوههای منطقه گاه تا سه متر می رسد. شهر بروجرد بر کوهپایه های زاگرس و در دشت سیلاخور قرار گرفته و از سه جهت شرق، شمال و غرب به کوه ختم می شود. تنها در جهت جنوب و جنوب شرقی است که دشت وسیع سیلاخور قرار گرفته است. این شهر و مناطق پیرامون آن به دلیل قرار گیری بر روی گسله سراسری زاگرس، زلزله خیز هستند. بروجرد در ارتفاع ۱۶۲۰متری از سطح دریا و در ۳۳/۹درجه شمالی و ۴۸/۸درجه شرقی واقع میباشد. بروجرد بر سر راه تهران – خوزستان قرار گرفته و دارای موقعیت ممتاز ارتباطی است. همچنین راه کرمانشاه – اصفهان از بروجرد میگذرد. بروجرد با اراک ۱۱۰، با اصفهان ۳۵۰ و با تهران ۳۹۰ کیلومتر، همدان ۱۵۰کیلومتر و با کرمانشاه ۲۸۰ کیلومتر فاصله دارد. بروجرد به خاطر مردم خوش مشرب و طبیعت زیبایش گردشگران زیادی را پذیراست و در گذشته به دار السرور شهرت داشته است. در فاصله نزدیک به ۴۰ کیلومتری بروجرد آخرین بنای قبل از اسلام و امپراتوری ساسانیان بنام قلعه یزدگرد احداث شده است که برقله کوه و از سنگ لاشه وبدون ملات بنا شده ، و از شواهد وظواهر پیداست قله به سرعت بنا شده و محل آماده سازی و تجدید قوا برای نبرد قادسیه در نزدیکی نهاوند که آخرین جنگ پیش از اسلام برای ایرانیان بوده .
سوغات بروجرد : بروجرد در زمره شهرهایی است که همیشه داد و ستد در گذرهای بازار آن از رونق ویژه ای برخوردار بوده است. مسگری ، جاجیم بافی گلیم بافی ، صابون پزی ، صنایع دستی ورشو و … از پرآوازه ترین تولیدات محلی بروجرد محسوب میشوند. ورشو سازی شاخص ترین صنایع دستی بروجرد است .