شمال
مسجد فرح آباد بابل
این بنا در دهکده فرح آباد ساری واقع گردیده و از آثار دوره صفویه- شاه عباس اول – است . این مسجد که امروزه به صورت نیمه ویرانه درآمده، با طرح چهار ایوانی ساخته شده و دارای دو سردر ورودی بزرگ، ایوان ها ، حجره ها و طاقنماها، گنبد خانه و شبستان ستوندار است . فضای زیر گنبد اصلی به ابعاد هرضلع ۱۲ متر است . چهار کنج این چهار ضلعی را با چهار گوشواره بزرگ جمع کرده و گنبدی بزرگ از نوع دوپوش پیوسته بر آن زده اند . در دو طرفین گنبدخانه، شبستان های ستوندار، هرکدام با بیست ستون حجیم و پوشش طاق و گنبد قرار گرفته است . صحن مسجد به ابعاد ۳۴×۴۸ متر، در اطراف با دهنه ها و ایوان های محصور شده است . ایوان جنوبی، از ایوان شمالی بزرگتر، و ایوان شمالی نیز از ایوان های شرقی و غربی بزرگتر است . نمای مسجد، آجرچینی ساده است و تزیینات اندکی به صورت کاربندی ، مقرنس و گچبری در شبستان و قسمت فوقانی محراب، جلوخان و ورودی مسجد به چشم می خورد . صحن مسجد آجر فرش شده و در وسط آن، حوض آبی واقع بوده است . بناهای سمت شمالی صحن، شباهتی به کاروانسرا و محل استراحت مسافران دارد . این بنا به شماره ۱۳۷۶/۳ به ثبت تاریخی رسیده است .
خشته پورد لنگرود
امروزه، از پل خشتی لنگرود که از آجر و ساروج ساخته شده است، به عنوان معروف ترین بنای تاریخی و نماد شهر لنگرود یاد میشود. این پل تاریخی بر روی رودخانه لنگرود ساخته شدهاست. این رودخانه از یکی از آبراه های سفیدرود سرازیر میشود و از مرکز شهر لنگرود عبور میکند و دو منطقه لنگرود به نامهای «فشکالی محله» و «راه پشته» را به یکدیگر متصل مینماید. در گویش گیلکی لنگرودی، به آن خَشته پٌل و خَشته پورد میگویند. بر اساس اطلاعات کتاب تاریخ خانی تا سال ۹۱۲ هـ. ق در شهرلنگرود، فقط پلی چوبی موجود بود. از این رو ساخت این پل را میتوان به زمان کیاییان گیلان منسوب دانست. هر چند پارهای از بومیان ساخت این پل را منطقه به عهد تیموری و ایلخانیان نسبت میدهند که البته سند و مدرک معتبری در این باره در دست نیست؛ اما در کتاب دارالمرز ولایت گیلان نوشتهٔ رابینو ساخت آن را مربوط به دوران صفویه ذکر نمودهاست. پل از یک سطح میانی و دو بخش جانبی شیب دار تشکیل شده و طول قسمت اول آن ۱۰/۱۵ متر و دو قسمت جانبی ۱۰ الی ۱۱ متر است. عرض پل در قسمت میانی و بین دو جان پناه ۳۴۵ تا ۳۵۰ سانتیمتر و عرض قسمت جان پناهها هریک ۴۵ و ارتفاع آنها ۳۵ سانتیمتر است. عرض کلی پل ۴۳۰ سانتیمتر است. محل عبور عابر پیادهروی پل را در مرمتهای اخیر با قلوه سنگ مفروش ساختهاند. پل دارای دهانه با طاق جناقی نسبتاً کند است. دو فرو رفتگی در پیشانی پل و در فاصله بین دو قوس قرار دارد. هر یک از قوسها در سمت بیرونی دارای یک نوار آجرکاری به عرض ۱۲ سانتیمتر است که حالتی تزیینی و برجسته دارند. علاوه بر آن در کنارهٔ قوسها آجر چینی خاصی نیز انجام شده و حاشیهای به عرض ۶۰ سانتیمتر را به وجود آورده است . پایه میانی قطور پل ۴ متر عرض دارد و دو موج شکن یا سیل برگردان در دو طرف پل برای کاستن از فشار آب در ایام افزایش سطح آب تعبیه شدهاست. یک دهانه کوچک بین پایه میانی پل و یک طاق نمای جناقی بر بالای آن با عرض ۵۰ سانتیمتر وجود دارد. پل خشتی لنگرود به علت قرارگیری در مرکز شهر و همچنین جنس مواد استفاده شده در ساخت آن، همیشه مورد توجه و اهمیت بودهاست.
پل پهلوی دژ
این پل بر روی گرگان رود ، در شهرستان آق قلعه (پهلوی دژ) و حدود ۱۸ کیلومتری شمال گرگان واقع گردیده و از آثار دوره صفوی است که در دوره اخیر تعمیرات و مرمت هایی در آن صورت گرفته و اکنون نیز مورد استفاده است. پل آق قلا به طول حدود ۷۰ متر و عرض گذرگاه حدود ۳۰/۴ متر و حداکثر ارتفاع حدود ۱۴ متر – از سطح آب – یکی از نمونه های منحصر به فرد در این منطقه است. مصالح اصلی پل ، آجر و ملات گچ و آهک بوده و در تعمیرات دوره اخیر ، از سیمان و مصالح جدید نیز در آن استفاده شده است. پل مزبور دارای چهار دهانه با طاق جناغی و پایه هایی مستحکم است. پایه های پل در جهت شرقی (مخالف جریان آب) برای شکستن فشار آب به صورت مثلثی (موج شکن) شکل گرفته و در جهت غربی (موافق جریان آب) به صورت نیم دایره است. موج شکن های پل که اندازه هر یک از اضلاع مثلثی آن به ۴۵/۳ متر می رسد ، در دوره اخیر با سیمان اندود شده است. بخش نیم دایره پایه ها در نمای غربی ، علاوه بر اینکه به عنوان پشتیبان بدنه پل است ، با تمهیدات درنظر گرفته شده و آجرکاری زیبا ، به صورت عامل تزیینی درآمده است. موج شکن های مثلثی و پشتیبان های نیم دایره پل تا نزدیک سطح پل بالا آمده است. در بالای تعدادی از پشتیبان های پل ، قاب های مستطیل شکلی تعبیه شده که امروزه دو عدد از آنها باقی است. این قاب ها احتمالاً برای تزیین یا قرار دادن کتیبه درنظر گرفته شده است. سطح گذرگاه پل که از طرفین با جان پناهی به ارتفاع ۱۰/۱ متر و پهنای ۵۰ سانتی متر محدود شده است ، در گذشته سنگ فرش بوده ؛ ولی در دوره اخیر با آسفالت پوشش یافته است. پهنای گذرگاه پل (فاصله بین جان پناه ها) از ۲۰/۴ تا ۴۰/۴ متر متغیر است. جان پناه های پل نیز در دوره اخیر با سیمان اندود شده است. این تغییرات ، به اصالت تاریخی پل لطمه وارد ساخته است. عرض دهانه های پل ، از شمال به جنوب به ترتیب : ۵/۷ ، ۶ ، ۷ و ۴۰/۶ متر است. ارتفاع دهانه ها نیز از تیزه قوس تا سطح آب ، به ترتیب : ۷۵/۹ ، ۴۰/۱۱ ، ۱۲ ، ۷۰/۱۰ متر و ضخامت بخش فوقانی پل ، از تیزه طاق ها تا لبه پل ، به ترتیب : ۱۰/۲ ، ۸۰/۲ ، ۴۰/۲ و ۲ متر است. درون اولین چشمه از جهت شمال غربی ، سکوی مستطیل شکل و بلندی به عرض ۱۰/۲ متر با آجر ساخته اند که ظاهراً همزمان با احداث پل بوده و به عنوان صفه ای جهت استراحت و نشیمن به کار می رفته است. پل آق قلا به شماره ۹ به ثبت تاریخی رسیده است.
دژ محکم تالش
قلعه لیسار، دژ محکم تالش باستان است. دژی که در ۱۵ کیلومتری شمال شهر تالش و در جنوب شهر لیسار نزدیک به دهکده نومندان واقع شده و با بارویی بسیار مستحکم بر بلندای تپه ای صد متری و در فاصله چهار کیلومتری از دریای خزر قرار دارد. ساختمان این دژ بر روی یک صخره سنگی قرار گرفته و دیوارهای آن با استفاده از سنگ و یا آجر با ملاط یا ساروج استوار شده است. قلعه لیسار را سلسال هم می نامند. سلسال در لغت به معنی آب خنک و خوشگوار است و از آنجایی که در ساخت قلعه ها، آب و آب انبار همیشه به عنوان یک موضوع مهم در نظر گرفته می شد، به نظر می رسد نامگذاری این قلعه به سلسال با نظریه ای درباره حمل آب بسیار خنک و خوشگوار این قلعه از طریق لوله های سفالین (تنبوشه) به آب انبار مرتبط باشد. هرچند که نظریه دیگری هم در خصوص حمل آب باران از سقف و از طریق تنبوشه ها به آب انبار این قلعه وجود دارد. با این حال عده ای دیگر معتقدند که نام اصلی این قلعه با املای صلصال درست است که در لغت به معنای گل خشکیده ورز داده شده و آماده جهت کوزه گری و سفالگری است که با توجه به طبیعت این منطقه و خاکهای رسی قرمز و زرد رنگ حاصل از فرسایش دامنه های کوهستانی تالش درست به نظر می رسد. در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این مربوط به کاربردهای نظامی دژها در مواقع حساس است. شاهد این ادعا، اشیای به دست آمده از کاوش در سال ۱۳۸۲ است که سه شیء با ارزش مثل پیکان فلزی، ظرف مسی نقره کوب و یک سکه مسی مربوط به قرن پنجم و ششم هجری از تبار اتابکان را برای کاوشگران به ارمغان آورد.
بنای تو در تو : قلعه لیسار از دو قسمت تشکیل شده است، اولین قسمت آن، بخش خارجی است که محوطه نسبتاً وسیعی را در بر می گیرد و توسط دیوار پهنی از زمینه ای اطراف جدا می شود. از این دیوار خارجی که از سنگ رودخانه ای قرمز و تقریبا یک دست ساخته شده، این روزها چیزی به جا نمانده و تنها بقایای سنگ های به کار رفته در حصار خارجی در گوشه و کنار آن به صورت توده های انبوه مشاهده می شود. اما بخش داخلی قلعه که بر روی صخره سنگی قرار دارد دومین قسمت آن را تشکیل می دهد و اگر گذارتان به این قلعه بیفتد می توانید بقایای آن بر جای مانده ان را از نزدیک ببینید. ساختمان قلعه طوری ساخته شده که در تمام جهات اصلی و فرعی به اطراف اشراف داشته و ساکنان قلعه از بالای آن می توانستند کلیه تحرکات را در شعاع خارج قلعه زیر نظر داشته باشند. ارگ قلعه هم در بالای تپه قرار دارد و امروز فقط دیوارهای آن به یادگار مانده است. شواهدنشان می دهند که پیش از این ارگ در طبقات مختلفی بنا شده بود که طبقات زیرین آن به دنبال ریزش طبقات بالا پر شده اند. مردم محلی عقیده دارند که قلعه سلسال در زمان اسماعیلیان از قلعه های مهم حکومت بوده است و شباهت ساختمانی قلعه لیسار با قلعه الموت و یا قلعه هایی دیگر اسماعیلیه از یک طرف و ارتباط نزدیک پیروان این فرقه با افرادی در تالش از طرف دیگر، احتمال چنین تعلقی را بیشتر می کند. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این مساله بیشتر مربوط به کاربردهای نظامی این دژها در مواقع حساس است. شاهد این ادعا، اشیای به دست آمده از کاوش در سال ۱۳۸۲ است که سه شیء با ارزش از قبیل پیکان فلزی، ظرف مسی نقره کوب و یک سکه مسی مربوط به قرن پنجم و ششم هجری از تبار اتابکان را برای کاوشگران به ارمغان آورد. پیکان آهنی بیانگر این است که این قلعه بر اثر هجوم و یک واقعه نظامی با توجه به آثار فراوان آتش سوزی در کف بنا سوخته و تخریب شده است.
اما بر روی قلمدان مسی نقره کوب که از اشیای منحصر به فرد به دست آمده در این قلعه است خطوطی نوشته شده که این خطوط احتمالا جزو خطوط ریحان است. سومین شیء به دست آمده یک سکه یا فلوس مسی مربوط به دوره اتابکان آذربایجان و قرن ششم هجری است زیرا اتابکان آذربایجان جزء نائب السلطنه های سلجوقی محسوب می شدند و سلسله سلجوقی از قرن ۴ تا ۶ هجری حکومت می کردند. سکه به دست آمده مربوط به دومین اتابک آذربایجان معروف به جهان پهلوان محمد است که بر روی یک طرف آن نوشته شده المستضی با الله السلطان الاعظم طغرل و در روی دیگر آن نوشته شده الملک المعظمه اتابک اعظم محمد که المستضی باالله در واقع همان سی و سومین خلیفه عباسی و احتمالا سی و هفتمین خلیفه عباسی هم آخرین خلیفه عباسی بوده است. این موضوع نشان می دهد که این منطقه جزو حوضه حکمرانی اتابکان بوده و یا مراوداتی با آنها داشته اند و به احتمال زیاد قلعه لیسار چون قلعه ای هم تدافعی و هم مرزبانی بوده جزو آخرین نقاط مرزی حوضه اتابکان آذربایجان بوده چون دارای موقعیت سوق الجیشی است و بر روی تپه ای منفرد و به ارتفاع ۸۰ متر واقع شده است و به دلیل نزدیکی آن به ساحل دریا و جاده قدیمی ساحلی می توانسته هم بر دریا و هم بر کل منطقه نظارت و کنترل داشته باشد. با توجه به حفاریهای صورت گرفته و اطلاعات به دست آمده از روی سکه ها و سفالها می توان گفت که قلعه سلسال مربوط به دوره سلجوقی است و قدمتی هزار ساله دارد. گزاره ای که مهم ترین نتیجه آن لقا گرفتن دژ سلسال به عنوان قدیمی ترین بنای استان گیلان است.
پل چشمه کیله
این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۳۲۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این پل روی رودخانه دائمی (چشمه کیله) در فاصله ۱ کیلومتری از دریا در مرکز شهر تنکابن قرار دارد. پل در سال ۱۳۰۹ توسط مهندسین آلمانی و روسی شرکت اشکودا طراحی و توسط معمار ایرانی به اجرا درآمد و ساخت آن در سال ۱۳۱۱ به پایان رسید. طول پل در فاصله بین هشت دهانه و در بستر ۱۱۲ متر، ارتفاع آن از سطح جاده اصلی تقریباً ۵/۱ متر و عرض آن نیز ۷ متر است. قوس پل از نوع قوس بیضی کند است. در تمام جوانب پل شکل های تزیینی از سنگ شبیه گل دیده می شود.