عکس
آرامگاه مشتاقیه (گنبد مشتاقیه)
آرامگاه مشتاقیه که با نام سه گنبدان نیز شناخته میشود، از بناهای تاریخی مربوط به دوره قاجار است. این آرامگاه که از جاهای دیدنی کرمان به حساب میآید، در گذشته در خارج از شهر و در جوار قبرستان کهنه قرار داشت؛ هرچند امروزه در محدوده شهری جای گرفته است. گنبد مشتاقیه محل دفن مشتاق علیشاه، از صوفیان نامی قرن سیزدهم هجری قمری است؛ همان شخصی که مبتکر سیم چهارم سه تار بود که اکنون به سیم مشتاق مشهور است. علاوه بر این، شخصیتهای بزرگ دیگری همچون کوثر علیشاه همدانی و شیخ اسماعیل هراتی نیز در این محل به خاک سپرده شدهاند. آرامگاه مشتاقیه در ابتدا بهمنظور تدفین میرزا حسین خان راینی، حاکم کرمان در اواخر دوره زندیه و جد اعلای سادات معروف به میرحسینی راینی ساخته شد و نامگذاری این آرامگاه به مشتاقیه بهعلت دفن مشتاق علیشاه در این مکان است. میگویند که مشتاق علیشاه قرآن را با نوای سه تار میخوانده. ساخت آرامگاه و گنبد اصلی آن به اواخر دوره صوفیه و اوایل دوره قاجاریه باز میگردد و در دورههای بسیاری نیز مورد مرمت قرار گرفته است. آرامگاه مشتاقیه علاوه بر این، مسجد و رواق نیز دارد. همچنین دو اتاق در این آرامگاه ساخته شده که محل دفن بسیاری از بزرگان است. آثار تزیینی مجموعه مشتاقیه که در قرن اخیر ساخته شدهاند، شامل کاشیکاری، نقاشی، گچبری، کاربندی و مقرنس میشوند. گرچه کاشیکاریهای گنبدها، اصلی نیست و حدود ۲۷ سال پیش انجام شده است؛ زیرا عبور دو رشته قنات از زیر این بنا، در دورههای مختلف موجب نشست زمین و آسیب به ساختمان آن شده بود. مقبره شمالی (مقبره مشتاق علیشاه) مزین به تزیینات داخلی و منبری ارزنده از زمان قاجار است؛ ضمن اینکه حیاطی با حوض زیبا و درختانی پرشمار دارد که فضای خاصی در آن به وجود آوردهاند. آرامگاه مذکور در سال ۱۳۴۵ در میان آثار ملی ایران به ثبت رسید. از جاذبههای دیدنی دیگر شهر که فاصله نزدیکی با آرامگاه دارند، میتوان به بوستان قلعه دختر (حدود ۷۰۰ متر) و آتشکده زرتشتیان کرمان (۸۰۰ متر) اشاره کرد. ضمن اینکه بازار تاریخی کرمان در غرب آرامگاه مشتاقیه و در دو کیلومتری آن قرار دارد. مسجد و حمام گنجعلیخان نیز با فاصله تقریبی ۱٫۵ کیلومتر نسبت به این آرامگاه واقع شدهاند.
مشتاق علیشاه که بود؟ میرزا محمد تربتی معروف به مشتاق علیشاه، از صوفیان نامی قرن سیزدهم هجری قمری بود که در اصفهان به دنیا آمد. او در دوران کودکی بهواسطه فوت پدر، زندگی سختی را تجربه کرد. برادرانش او را مجبور به شرکت در مکتبخانه اصفهان کردند؛ ولی میرزا محمد علاقهای به این شکل از تحصیلات نداشت و دیری نپایید که ترک تحصیل کرد. مدتی نیز با اصرار برادرانش در کارگاه بافندگی مشغول به کار شد؛ اما بهدلیل نداشتن علاقه، این کار را نیز رها کرد. میرزا محمد این بار بنا بر میل خود بهسمت کشتی پهلوانی رفت و در زورخانه محیط صادقی ثانی اصفهان به ورزش پهلوانی پرداخت و در این مورد تا حد قابلقبولی پیش رفت؛ گرچه علاقه او در زمینهای دیگر بود. وی با توجه به صدای خوبی که داشت، از نوجوانی در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) نوحهخوانی میکرد و بهشدت به موسیقی ایرانی و شناخت دستگاههای آن علاقهمند شده بود. به این ترتیب، نزد استاد درویش تقی رفت و به کسب مهارت در زمینه موسیقی مشغول شد. علاقه میرزا محمد به موسیقی، موفقیت چشمگیر او در این زمینه را در پی داشت؛ تا آنجا که از برجستهترین نوازندگان سه تار در زمان خود شد. کسانی که با موسیقی سنتی و سازهایش مختصر آشنایی داشته باشند، میدانند که سیم چهارم سه تار که اکنون به سیم مشتاق مشهور است، از ابتکارات میرزا محمد تربتی محسوب میشود. با این وجود، شهرت موسیقیایی میرزا محمد اتفاق ویژه زندگی او نبود و باید ماجراهای دیگری در زندگی او رخ میداد تا به مشتاق علیشاه تبدیل شود.
میرزا محمد در جوانی با تصوف آشنا شد و در این آشنایی با صوفیان بزرگی برخورد کرد که مسیر زندگی وی را تغییر دادند. یکی از این صوفیان، بزرگ دراویش نعمتاللهی آن زمان یعنی سید معصوم علیشاه بود که بر میرزا محمد تاثیر زیادی داشت؛ تا جایی که مریدش شد و مراحل رشد و کمال صوفیانه خود را نزد ایشان طی کرد. لقب مشتاق علیشاه نیز توسط سید معصوم علیشاه برای او انتخاب شد. مشتاق بهدلیل ارادت فراوانش به شاه نعمتالله ولی، موسس سلسله نعمتاللهی در تصوف و قطب دراویش نعمتاللهی، به کرمان رفت؛ جایی که مقبره او وجود داشت و مابقی عمر خود را در این شهر ماند. مشتاق در مدت اقامتش در کرمان بر افراد زیادی تاثیر گذاشت؛ بهنحوی که هرچه از حضور مشتاق در کرمان میگذشت، بر خیل طرفداران و مریدان او افزوده میشد. رونق محفل مشتاق در کرمان تا حدی پیش رفت که میرزا محمدتقی کرمانی، از روحانیون برجسته کرمان در آن زمان (معروف به مظفر علیشاه) نیز مرید مشتاق شد و در محافل او حضور پیدا میکرد. مخالفان تصوف که رونق کار مشتاق در کرمان را به ضرر خود میدیدند، علیه او توطئه و شایعه کردند که مشتاق قرآن را با نوای سه تار تلاوت کرده و به مقدسات بیاحترامی میکند. سرانجام در روز جمعه مورخ ۲۶ ماه رمضان سال ۱۲۰۶ هجری قمری (۱۱۷۱ هجری شمسی) و هنگام حضور مشتاق در مسجد برای ادای فرایض، ملاعبدالله مجتهد کرمانی تحتتاثیر همین شایعات دستور سنگسار مشتاق را اعلام کرد و مردم او را هنگام خروج از مسجد در چالهای افکنده و سنگسار کردند. در جریان این سنگسار، علاوه بر مشتاق، یکی از مریدانش به نام درویش جعفر هم به قتل رسید که برای جلوگیری از اصابت سنگها به مشتاق، خود را در مقابل وی قرار داده بود. محمدعلی خان راینی که از مریدان مشتاق بود، پیکر مشتاق و درویش جعفر را در کنار مقبره پدرش (محل فعلی آرامگاه) دفن کرد.
دریاچه الیمالات مازندران
به هرکدام از دریاچههای ایرانی که سر میزنید، طبیعتی در مقابلتان قرار میگیرد که همتای آن را جایی نخواهید دید؛ پهنهای آبی که بر فرش زمین گسترده شده است و باشکوه و آرامشی خاص خودنمایی میکند. یکی از این دریاچههای دیدنی، دریاچه الیمالات است؛ دریاچهای تماشایی که هیچ چیز در برابر این زیبایی به چشمتان نخواهد آمد. خنکای آب، سرسبزی جنگل، شکوه آسمان، نور ملایم خورشید و سکوتی وصفناپذیر در الیمالات در انتظار شما است. دریاچه الیمالات از جاهای دیدنی نور به شمار میآید و در مسیر آن به چمستان قرار دارد. نور در سمت شمال با دریای خزر هممرز است و میتوان دریاچهها و رودخانههای زیادی را در آن مشاهده کرد. شهر چمستان نیز مرکز بخش چمستان، یکی از بهترین نقاطی است که میتوان برای سفر برگزید. دریاچه الیمالات بهدلیل قرارگیری در میان جنگل، مناطق استوایی را برایتان تداعی میکند. بخشی از مسیر دسترسی به دریاچه از میان درختان سر به فلک کشیده میگذرد و چشماندازهایی بینظیر را ارائه میدهد. دریاچه الیمالات تنها دیدنی چمستان نیست. روستای لاویج یکی دیگر از نقاط پرگردشگر این منطقه به حساب میآید که در میان کوهها واقع شده است و هر ساله گردشگران زیادی را بهسمت خود جذب میکند. بهتر است بازدید از این نقطه را نیز در برنامه سفر خود به چمستان بگنجانید. طبیعت زیبای اطراف دریاچه با درختانی که تا نزدیکی لبه ساحل رشد کردهاند و دریاچه را در آغوش کشیدهاند، خالق چشماندازی به واقع دیدنی خلق هستند که در کمتر دریاچهای میتوان مشابه آن را پیدا کرد.
دسترسی به دریاچه الیمالات : برای دسترسی به دریاچه، در مسیر نور به چمستان پیش برانید. پس از طی هشت کیلومتر، درون فرعی دریاچه بپیچید. اگر از مسیر نور راهی این مکان نیستید و مستقیما از تهران قصد بازدید از آن را دارید، از جاده هراز عازم آمل و از کمربندی آمل، وارد چمستان شوید. از چمستان بهسمت نور حرکت کنید. پس از حدودا ۴۰ دقیقه رانندگی، نرسیده به نور، وارد فرعی دریاچه الیمالات در سمت چپ جاده شوید. گردشگاه دریاچه الیمالات در دل جنگل واقع شده است. در آنجا همه چیز برای چند ساعت تفریح و البته آرامش مهیا است. بعد از پارک اتومبیل، باید مسیری پنج دقیقهای را پیادهروی کنید و بعد از طی این مسافت، از بلندی بهسمت پایین (محل دریاچه) هدایت میشوید. پلی زیبا شما را به آنجا وصل میکند. زیر پل سدی قرار دارد که گاهی اوقات پرآب است. پس از پشت سر گذاشتن چند پله به سنگهای زیبای کنار رودخانه نزدیک میشوید. خبر خوب برای علاقهمندان به ماهیگیری اینکه ماهیانی از جمله قزل آلا و آمور در این دریاچه زندگی میکنند. البته بهدلیل اینکه اغلب مردم این ناحیه ماهیهای قرمز شب عید خود را درون آب دریاچه رها میکنند، میتوان تعداد قابل توجهی از این نوع ماهی را نیز مشاهده کرد.
تخت جمشید
تخت جمشید نمادی از شکوه و عظمت در ایران باستان و یکی از جاهای دیدنی شیراز است. شاید بتوان منطقه تخت جمشید و بناهای باقی مانده در آن را از مهمترین اسناد تاریخ تمدن در جهان دانست. ازاینرو، دانشمندان و باستانشناسان برجستهای از سراسر جهان برای بازدید از تخت جمشید به ایران سفر کردهاند. تخت جمشید یادگار پادشاهان هخامنشی از ۲۵۰۰ سال پیش در ایران است. با توجه به عظمت امپراتوری هخامنشیان در ایران باستان که بخش قابل توجهی از شرق جهان را شامل میشد، میتوان به شکوه مقر فرماندهی این پادشاهان در تخت جمشید پی برد. آنچه باعث جلب توجه جهانیان به تخت جمشید میشود، تنها قدمت تاریخی این شهر باستانی نیست. باستانشناسان از مطالعه دقیق روی کتیبهها و آثار به دست آمده از این منطقه، به پیشرفتگی تمدن در ایران باستان پی بردهاند. قوانین اجتماعی دوران هخامنشیان نیز تعجب بسیاری از تاریخدوستان را برانگیخته است. تخت جمشید را در جهان بهعنوان نماد تمدن پارسی ایران زمین میشناسند. محوطه تخت جمشید که از جاهای دیدنی استان فارس است و در نزدیکی مرودشت شیراز قرار دارد، شکوه معماری کاخ پادشاهان در عصر ایران باستان را نشان میدهد. پادشاهان هخامنشی در اوج قدرت، کاخهای سنگی خود را در دل کوه و در نزدیکی شهر شیراز بر پا کردند تا برای آیندگان تصویری روشن از گستره فرمانروایی خود به یادگار بگذارند. تخت جمشید را در جهان با نام «پرسپولیس» میشناسند که این نام به زبان یونانی است. ستونها، سر ستونها، کتیبهها، نقش برجستهها، کاخها و دروازههای باقی مانده در محوطه تخت جمشید، از مشهورترین آثار تمدن در جهان به شمار میآیند. محوطه تخت جمشید که نام دیگر آن «سرزمین پارسه» نیز هست، گردشگران زیادی را از سراسر جهان، در طول سال به شیراز میکشاند.
ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش و در دامنه کوههای رحمت، توسط داریوش هخامنشی آغاز شد. در ساخت بنای تخت جمشید معماران و هنرمندان بیشماری شرکت کردند و این بناهای عظیم توسط کارگران زن و مرد ساخته شدهاند؛ اما آنچه در تاریخ بر ارزش تخت جمشید میافزاید شیوه رفتار پادشاهان هخامنشی با کارگران است، که در ایران باستان در قبال زحمت کارگران به آنها حقوق و مزایای مناسب پرداخت میکردند. بنا بر اطلاعات موجود در کتیبهها، ساخت بنای تخت جمشید در حدود ۱۲۰ سال به طول انجامیده است. فرهنگ برجسته حاکمان ایران باستان در زمان هخامنشیان، سبب شهرت دو چندن تمدن ایران باستان در جهان شده است. زمان آغاز ساخت بناهای تخت جمشید به سال ۵۱۸ پیش از میلاد یعنی در حدود بیش از ۲۵۰۰ سال پیش باز میگردد. داریوش اول که سومین پادشاه هخامنشیان بود، دستور به ساخت کاخی عظیم در کوههای اطراف مرودشت داد؛ اما مراحل ساخت عمارتها و مجسمههای تخت جمشید زمان زیادی به طول انجامید و در دوره پادشاهان بعدی نیز ادامه داشت. هرکدام از کاخهای موجود در محوطه تخت جمشید در زمان یکی از پادشاهان هخامنشی ساخته شده است. شکوه و زیبایی بناهای تخت جمشید امروزه نیز باعث شگفتی طراحان و مهندسان میشود؛ تا جایی که ساخت چنین مجموعهای عظیم را در زمان حال حاضر و با وجود امکانات گسترده ساده نمی دانند. با توجه به کتیبههای باقی مانده از هخامنشیان در مکانهای مختلف، هدف داریوش از ساخت این بنا را میتوان به جا گذاشتن نمادی از ایران باستان مترقی دانست. برای برپا کردن کاخها و عمارتها، تا چندین سال کارگران مشغول به کندن کوهها و هموار سازی سطوح کوهپایهای بودند. اصلیترین ماده در ساخت بنای کاخها سنگ بود که از انواع آنها با مقاومتهای مختلف استفاده میشد. تراشیدن سنگها و صیقلی کردن آنها در قطعات بزرگ و حمل آنها به ارتفاع از جالب توجهترین بخشهای ساخت کاخها است که توجه مهندسان، معماران و طراحان امروزی را جلب میکند.
ساخت و تکمیل کاخهای تخت جمشید تا اواخر حکومت هخامنشیان همچنان ادامه داشته است؛ اما بخشهای زیادی از این بناها در زمان داریوش اول، خشایارشاه و اردشیر اول ساخته و تزئین شدند. کاخهای مجلل تخت جمشید تا سالیان دراز محل سکونت پادشاهان هخامنشی بود و تا امروز نیز از برجستهترین و ماندگارترین اسناد تاریخی ایران باستان به شمار میروند. انتخاب کوههای اطراف مرودشت نیز توسط داریوش اول، با توجه به موقعیت مکانی کوه نسبت به طلوع و غروب خورشید، جلگههای سرسبز در محیط اطراف آن و قرار گرفتن این منطقه در مسیر راه شاهی، بسیار هوشمندانه بوده است. در سالهای اخیر بهدلیل آسیبهای زیادی که به بناهای تخت جمشید وارد شده بود، بارها این محوطه را مرمت کردهاند. در سال ۱۳۰۹ بازسازی تخت جمشید زیر نظر گروه باستان شناسی آمریکایی قرار داشت که طی عملیات خاکبرداری، کتیبه خشایارشاه کشف شد و به این ترتیب توانستند کاخ ملکه خشایارشاه را شناسایی کنند. چند سال بعد و توسط گروهی آلمانی در سال ۱۳۱۴ کار بازسازی بخشی از کتیبهها و استحکام بنای کاخها و ستونهای کاخ آپادانا انجام شد. روند بازسازی تا سال ۱۳۱۹ ادامه پیدا کرد که منجر به کشف آثار و کتیبههای بسیاری از این منطقه شد. بخش زیادی از این آثار در موزه تخت جمشید قرار دارند و از تعدادی از آثار کشف شده در موزه ملی ایران نگهداری میشود؛ اما متاسفانه آثار زیادی نیز از کشور خارج شدهاند و در موزهها و کتابخانههای اروپا و آمریکا قرار گرفتهاند. در سالهای اخیر تدبیرهایی برای حفاظت بیشتر از محوطه تخت جمشید و آثار باستانی موجود در آن اندیشیدهاند و بازسازی بخشهای مختلف آن همچنان ادامه دارد.
تخت جمشید قبل از ویرانی : دوران شکوه تخت جمشید تا حمله اسکندر مقدونی به ایران ادامه داشت. در سال ۳۳۴ پیش از میلاد اسکندر مقدونی بههمراه سپاهیان خود به ایران حمله کرد و پس از رسیدن به مقر پادشاهی هخامنشیان، خانهها را غارت کرد و میراث تخت جمشید را به آتش کشید. نفرت و کینه اسکندر از پادشاهان قدرتمند هخامنشی باعث شد تا اسکندر کاخ خشایارشاه را به اتش بکشد؛ اما آتش به سایر نقاط سرایت کرد و سبب نابودی قسمتهای گستردهای از تخت جمشید شد. پیش از ویرانی تخت جمشید، کاخها و عمارتهای هخامنشیان بهدلیل قرار داشتن در یکی از بهترین نقاط ایران در پای کوه رحمت یا مهر که میترا نیز خوانده میشد، بسیار خوش منظره بود و چشمانداز زیبایی به درهها و جلگههای اطراف داشت. داخل تخت جمشید محوطهای شبیه به شهرک بود و حد فاصل بین کاخها را خیابان کشی کرده بودند. طراحی داخلی تخت جمشید با توجه به معیارهای مهندسی و معماری امروز بسیار پیشرفته بوده است و در تقسیمبندی محلههای داخلی نظم و طراحی مدرن به چشم میخورد. کاخهای تخت جمشید کاربریهای متفاوتی داشتند و از هرکدام از آنها در مراسم و جشنهای مختلفی استفاده میشد. سیستم لوله کشی آب و فاضلاب در تخت جمشید از جالب توجهترین نکات معماری به شمار میرود. بین خیابانها آبراههها به شکلی حفاری شده بودند که آب باران و آبهای جاری در آنها روان و از داخل کانالها در مسیر مشخص هدایت میشدند. بهطور کلی، معماری بنای کاخها، تزیینات داخلی، محوطه سازی تخت جمشید، سبک شهرسازی، تفکیک مناطق مسکونی از سکونتگاه شاهی و طراحی تخت جمشید، با توجه به معیارهای امروزی و پس از گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال، سندی پر افتخار از ایران باستان است.
قدمت تخت جمشید : قدمت بناهای تخت جمشید از ۲۵۰۰ سال فراتر میرود. در نقاطی از ایران آثار تاریخی به جا مانده از ایلامیان و حکومتهای اولیه در ایران باستان کشف شده است؛ اما تخت جمشید را با توجه به عظمت و شکوه بالایی که دارد، میتوان برجستهترین اثر تاریخی از دوران باستان در ایران دانست. شهرت تخت جمشید جهانی است و در بسیاری از موزههای معروف جهان از نمونه آثار کشف شده در تخت جمشید نگهداری میشود. گرچه تخت جمشید در کشور ایران قرار دارد، بهلحاظ ظرفیتهای برجسته تاریخی و دارا بودن نشانههایی از قدیمیترین تمدنهای تاریخی، گنجینهای عظیم برای تمام مردم دنیا به شمار میرود. ازاینرو، نام تخت جمشید بهعنوان دومین اثر تاریخی و فرهنگی در ایران، در سال ۱۹۷۹ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
تنگه چاهکوه
جزیره زیبای قشم با ۱۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت، بزرگترین جزیره خلیج فارس محسوب میشود و در تنگه هرمز قرار دارد. جهتگیری این جزیره از شمال شرق به جنوب غرب است. قشم جاذبههای بینظیر و حیرتآوری را در دل خود گنجانده است و هفت جاذبه اصلی در آن وجود دارد که به عجایب هفتگانه قشم مشهور هستند. عجایب هفتگانه قشم در محدوده ژئوپارک قشم واقع شدهاند. ژئوپارک به منطقهای اطلاق میشود که چند پدیده زمینشناسی، طبیعی، فرهنگی و زیستی شاخص و منحصربهفرد در آن وجود داشته باشد. ژئوپارک قشم، اولین و تنها ژئوپارک در خاورمیانه است که سال ۲۰۰۶ در شبکه جهانی ژئوپارکها به ثبت یونسکو رسید. کشور ایران بعد از مالزی، چین، کره، ویتنام و ژاپن بهعنوان ششمین کشور آسیایی شناخته میشود که دارای ژئوپارک است. تنگه چاهکوه از عجایب هفتگاه قشم است و یکی از سایتهای اصلی ژئوپارک قشم محسوب میشود. این تنگه در بخش غربی سواحل شمالی جزیره قشم و در قسمت مرکزی ژئوپارک قرار دارد. تنگه چاهکوه جاذبهای طبیعی و خارقالعاده در منطقهای به نام شهاب است که در ۷۰ کیلومتری قشم و نزدیک به روستای چاهوی شرقی واقع شده است. تنگه چاهکوه با فرودگاه بینالمللی قشم ۴۲ کیلومتر فاصله دارد. فاصله این تنگه با اسکله مسافربری شهید ذاکری ۹۳ کیلومتر و تا بندر لافت ( جابهجایی همراه با خودرو) حدودا ۵۵ کیلومتر است.
برای رفتن به تنگه چاهکوه قشم ابتدا باید خود را از مسیرهای زمینی به بندرعباس برسانید. با خودروی شخصی، اتوبوس یا قطار میتوان به بندرعباس سفر کرد. فاصله تهران تا بندرعباس بسته به مسیری که انتخاب میکنید بین ۱۲۷۶ تا ۱۵۱۰ کیلومتر است و حدود ۱۵ ساعت زمان میبرد. اگر با خودروی شخصی به بندرعباس سفر کردهاید و میخواهید با لندیگراف، خودرو را به جزیره ببرید؛ باید به بندر پل در ۸۲ کیلومتری مرکز بندرعباس بروید. پیمودن این مسیر حدودا یک ساعت زمان میبرد. از این اسکله با شناور به بندر لافت منتقل میشوید. عبور از بندر لافت به تنگه چاهکوه حدود ۴۷ دقیقه زمان میبرد. اگر قصد بردن خودرو شخصی به جزیره را ندارید و از طریق مسیر ریلی خود را به بندر عباس رساندهاید، بهترین مسیر، رفتن به اسکله شهید حقانی در هشت کیلومتری ایستگاه راه آهن است. بعد از حرکت از این اسکله، شناورها بعد حدود یک ساعت و ۱۸ دقیقه در بندر شهید ذاکری پهلو میگیرند. در این بندر با اجاره خودرو یا تاکسی، پس از حدود یک ساعت و ۱۹ دقیقه به تنگه چاهکوه میرسید. شاید آسانترین و راحتترین راه برای سفر به جزیره قشم مسیر هوایی باشد. فاصله هوایی تهران تا قشم حدود ۱,۰۷۰ کیلومتر است و حدود دو ساعت زمان میبرد. از فرودگاه بینالمللی قشم با گرفتن تاکسی یا اجاره خوردو، پس از حدود ۳۹ دقیقه به تنگه چاهکوه میرسید. برای رفتن به جاذبه طبیعی تنگه چاهکوه قشم ابتدا باید از میدان درگهان قشم وارد جاده غربی شوید. در این مسیر بعد از دو کیلومتر، دو راهی دیرستان نمایان میشود که باید به مسیر مستقیم ادامه دهید. بعد از حدود ۱۱ کیلومتر و گذر از یک میدان، وارد اولین جاده سمت راست شوید. در این مسیر بعد از ۳۹ کیلومتر به روستای چاهوی شرقی خواهید رسید و در مسیر سمت چپ بعد از حدود دو کیلومتر تنگه چاهکوه خودنمایی میکند. راه دسترسی به تنگه چاهکوه کاملا آسفالته و فقط دو کیلومتر پایانی خاکی است.
دره چاهکوه چنان زیبا و منحصربهفرد است که با قدم گذاشتن در آن احساس میکنید وارد سیارهای دیگر شدهاید. تنگه چاهکوه هنر طبیعت است. فضای دره متفاوت و عجیب به نظر میرسد و دستخط طبیعت در این نقطه از زمین جور دیگری است. در تنگه، صخرههایی با عمق ۱۰۰ متر با ظاهر عجیب قد علم میکنند و ناخواسته شما را مجذوب عظمت خود خواهند کرد. اشکال شگفتانگیز و بیزاویه سنگها در تنگه چاهکوه، همگان را مبهوت و قدرت طبیعت میکنند. سنگها در دره چنان صاف و صیقلی هستند که گویی با ابر و اسفنج طرف هستیم. بازدیدکنندگان در دره به این فکر فرو میروند که چگونه زمان با اهرم آب و باد بر ماهیت سخت سنگ غلبه کرده است. فرآیندهای طبیعی دستبهدست هم دادهاند و طی میلیونها سال، با صبر و حوصله این اثر هنری منحصربهفرد را ساخته و پرداختهاند. این تنگه دارای صخرههایی است که در طول زمان بهطور شگفتانگیزی فرسایش یافته و ظاهری به خود گرفتهاند که فقط در چند نقطه محدود جهان میتوان شبیه آن را مشاهده کرد. صخرههای آهکی این منطقه با وزش بادهای تند و جاری شدن آب، طی میلیونها سال، ظاهر کنونی خود را به دست آوردهاند. در ورودی تنگه چاهکوه تندیسی طبیعی وجود دارد که به «سه سر نگهبان» شهرت یافته است. بعد از تندیس چهار چاه وجود دارد که محلی برای ذخیره آب شیرین ساکنان اطراف تنگه است. تنگه چاهکوه، از صدها سال پیش بهعنوان مهمترین منبع تامین آب شیرین برای جزیره و ساکنان اطراف خود بوده است. این منطقه از نظر بومیان منطقه مقدس است و بهعنوان دره مقدس شناخته میشود. دلیل این باور به گذشتههای دور بازمیگردد؛ زمانی که بومیان منطقه از آبی که در چاهها و چالههای آن جمع میشد؛ برای شفای بیماران خود استفاده میکردند.
نام تنگه چاهکوه از ترکیب دو بخش «چاه» و «کوه» تشکیل شده است که به کابرد تنگه بهخصوص در گذشته بازمیگردد. چاهها و حفرههای طبیعی شکل گرفته در دل دیواره و کف تنگه یکی از دلایل این نام گذاری بودهاند. دلیل دیگر و شاید اصلی این نامگذاری وجود چهار حلقه چاه در نقطه شروع تنگه است که توسط ساکنان روستاهای نزدیک تنگه چاهکوه حفر شدهاند و امکان ذخیره آب شیرین و نزولات جوی را در طول سال فراهم میکنند. این چاهها بهعنوان منبعی برای ذخیره آب شیرین برای تابستان قلداد میشوند و آبهای جاری و باران در آنها باقی میمانند. در مسیر تنگه چاهکوه کانال باریک جوی مانندی وجود دارد که آب را به داخل چاهها هدایت میکند. این کانالها و چاهها از قدمت ۴۰۰ ساله برخوردارند. غالب اوقات یک نگهبان بر سر چاههای تنگه چاهکوه حضور دارد و با خوشرویی برای کسانی که آب طلب کنند، از چاه آب میکشد.
دلیل اصلی شکلگیری تنگه چاهکوه و درههای مشابه آن، شکستگی ایجاد شده در یک طاقدیس بزرگ است. طاقدیسها چینخوردگیهای طاق مانند زمین هستند که در ایجاد جاذبههای دیگر قشم، همچون گنبد نمکی و غار نمکدان نیز تاثیر داشتهاند. نیروهای طبیعی زمین سبب شدهاند تا یک گسل، کوه سنگی یکپارچه را بهصورت ضربدری برش دهد و چهار تنگه ایجاد کند. تنگه چاهکوه و آنچه در آن به چشم میخورد نتیجه سالهای طولانی فرسایش بهوسیله باد، آب باران، بارشهای سیلآسا و شدید و نور آفتاب است. تنگه چاهکوه به رشته کوههای زاگرس مرتبط میشود. این تنگه در واقع شامل دره اصلی و دره عمود بر آن میشود و شکلی مانند چهارراه را تشکیل میدهد. چاهکوه از چهار طرف دارای چهار تنگه است که دیوارههای آنها به هم رسیدهاند و از همه از آنها میتوان وارد تنگه شد. وقتی از یک طرف وارد تنگه شویم پس از پیمایش مسیر نسبتا کوتاهی به دو شکاف در دو سوی خود برخورد میکنیم که هرکدام ما را به مسیر جدیدی با ویژگیهای جدید هدایت میکنند.
مسیر تنگه چاهکوه از سمت شمال به جنوب کمعرض میشود و شیب آن افزایش پیدا میکند. تغییر عرض تنگه و شیب آن نشان از سیلابی بودن دره دارد. در انتهای دره، مسیر بهشکل حرف انگلیسی (V) درمیآید. در این بخش از تنگه فاصله دو دیواره به نیممتر میرسد؛ در حالی که هنوز دیوارهها بسیار بلند هستند. این شرایط سبب میشود فضای تنگه بسیار تاریک به نظر برسد؛ اما آسمان به وضوح از لایههای دیوارهها خودنمایی میکند. دیوارههای رسوبی تنگه چاهکوه از ماسه سنگهای آهکی سست و لایههای میانی مارن قرمز، سیلت و آهک تشکیل شدهاند. وجود این مواد در ساختار تنگه، مسیر را برای فرسایش و انحلال مستعد ساخته است. شیارها و خطوط فرسایشی موازی در دیوارهها عمق زیادی دارند و فرم قاشقی یا قیفی به خود گرفتهاند. در کف تنگه چاهکوه حفرههای کمعمق طبیعی به چشم میخورند که آب باران برای مدتی در آنها ذخیره میشود. آهک یا بیکربنات کلسیم موجود در دیواره تنگه نسبت به اسید موجود در آب بارن واکنش نشان میدهد و در آن حل میشود. این فرآیند شکافها و حفرههای کوچک ایجاد میکند. آب نمیتواند به این سنگها نفوذ کند؛ به همین دلیل این فرسایش لایه به لایه رخ میدهد و آب پس از چرخیدن در حفرهها دوباره بیرون میریزد یا تبخیر میشود. تکرار این فرآیند در طول زمان سبب میشود حفرهها روز به روز بزرگتر شوند و طی میلیونها سال شیارهای عمیق و طویل و انواع حفرههای عدسی، قاشقی و کروی شکل در دیواره و کف دره شکل بگیرد.
پوشش گیاهی منطقه چاهکوه درخت و درختچه است که با آب و هوای بیابانی و استوایی منطقه سازگار هستند. با اینکه تنگه چاهکوه مسیر آب است؛ اما بهجز مقدار کمی علف و خار بیاببانی محدود، درون تنگه پوشش گیاهی خاصی وجود ندارد. چاههای طبیعی موجود در منطقه سبب شدهاند که ۱۶ گونه جانور و پرنده در آن زندگی کنند. زیستگاه نوعی غزال، از گونه های ارزشمند حیوانی، در این منطقه است. تنگه چاهکوه قشم یک اثر طبیعی منحصربهفرد است که طی میلیونها سال شکل هنری امروزی خود را به دست آورده است؛ پس لازم است گردشگران نسبت به حفظ و آسیب نرساندن به آن حساس باشند. مسافران باید از یادگاری نوشتن بر دیواره تنگه، کندن و جابهجا کردن سنگها خودداری کنند. در طول تنگه چاهکوه سطل زبالهای وجود ندارد و بازدیدکنندگان باید زبالههای خود را در کیسهای جمع کنند تا سبب زشتی محیط تنگه نشوند. افراد میتوانند با جمعآوری زبالههایی که در تنگه رها شده است به حفظ و بقای این تنگه زیبا کمک بسیاری کنند. توجه و احترام به سنتها و آداب منطقه، افراد بومی و احترام به آنها از نکات مهم سفر است. در تنگه چاهکوه تلفنهای همراه آنتن ندارند و بهتر است قبل از سفر به تنگه، دوستان خود را مطلع کنید. در گذر از قسمتهای پرشیب تنگه باید بسیار احتیاط کنید و مراقب افراد کوچکتر و مسن باشید. جزیره قشم در منطقه گرمسیری واقع شده است و ساکنان آن در فصل تابستان رطوبت هوای بالا و شرایط شرجی را تجربه میکند. از اینرو اواخر بهار و تابستان زمان مناسبی برای سفر به قشم نیست. فصلهای خنکتر و نیمه دوم سال بهترین زمان برای سفر به این جزیره هستند. اوایل بهار نیز برای سفر به قشم و تنگه چاهکوه پیشنهاد میشود. زمان بازدید از تنگه چاهکوه از ساعت ۸ تا ۱۷ است. بهدلیل دیوارههای بلند تنگه نباید دیدن از آن را به ساعات پایانی روز موکول کرد؛ زیرا فضای تنگه زود تاریک میشود. مدت زمان تقریبی بازدید از تنگه حدود سه ساعت است و برای ورود به تنگه هزینهای دریافت نمیشود.
مرداب هسل مازندران
مرداب هسل یا تالاب کنیچال یکی از جاذبههای شگفتانگیز چالوس است که همچون زیبایی خفته در میان جنگلی سرسبز با درختان سربه فلک کشیده و انبوه پنهان است. برای رسیدن به این مرداب رویایی و زیبا باید در دل جنگلی سحرانگیز پیادهروی کنید و هرچه بهسمت آن پیش بروید، متوجه اسیدی شدن و ترش مزه بودن هوا خواهید شد و این نوید دهنده نزدیک شدن به این مکان شگفتانگیز است. وقتی به مرداب هسل برسید، خواهید دید که درختان و گیاهان همچون مرواریدی آن را احاطه کردند و جلوه و زیبایی خاصی به آن بخشیدهاند. این مرداب در ارتفاع ۲۵۰ متری از سطح دریا قرار دارد و مساحت آن در زمانی که بیشترین آب را دارد، کمتر از یک هکتار است. در مطالعات و اندازهگیریهای سال ۱۳۸۵، مساحت مرداب حدود ۳,۸۰۰ متر بوده است. عمق آب در این بازه در عمیقترین نقطه که در سمت جنوب غربی قرار داشت، ۲/۳۰ متر و عمق آن با اتکا به داغآب موجود بر تنه درختان و سنگها در زمان ظرفیت کامل ۴/۴۰ متر بوده است. در گذشته حجم آب هسل بیشتر بود و در بعضی از نقاط عمق به بیش از ۱۵ متر نیز میرسید. آب مرداب هسل از کف و کانون آن میجوشد و هیچ رود یا جویباری به آن نمیریزد. در پایین دست تالاب چشمهای از زیر درختی کهنسال میجوشد و در واقع این چشمه زیرآب هسل محسوب میشود. در سمت شرقی مرداب شیاری وجود دارد که هنگامی که بهندرت آب سر ریز میکند، از آن شیار بهسمت دره چالوس رود سرازیر میشود. پرحجمترین آب موجود در مرداب هسل از ریزش بارانهای موسمی است که در نیمه دوم فصل پاییز آغاز میشود و تا اواسط بهار ادامه مییابد. این مرداب در بعضی از سالها کم آب میشود و آب آن تاکف فرو مینشیند.
در مرداب هسل گویی زندگی ساکن است و زمان در آرامش و سکون سپری میشود. در این مرداب هیچ موج و حرکت آبی وجود ندارد و سطح آن بهاندازه نیم سانتیمتر با جلبک پوشیده شده و هیچ جای درزی باقی نمانده است. این جلبکها در قسمتهایی که زیر سایه درختان قرار دارند به رنگ سبز دیده میشوند و هرچه به کانون مرداب نزدیکتر میشوند نارنجی و در نهایت در برابر نور خوشید به رنگ سرخ روشن در آمده و جلوهگری میکنند. مرداب هسل در گذشته زیستگاه جانوران و حیوانات متعددی بوده است؛ اما امروزه با برهم خوردن اکوسیستم مرداب، این گونهها دیگر دیده نمیشوند یا کمتر هستند. شاید دلیل این اتفاق باز شدن پای گردشگران به این منطقه با احداث جاده در دل جنگل باشد. لاکپشتها، وزغها و زالوها از جمله جاندارانی هستند که در هسل زندگی میکردند؛ ولی اکنون کمتر به چشم میخورند. در این مرداب ماهی زندگی نمیکند؛ اما زیستگاه ایدئالی برای دوزیستان است. این مکان در گذشته آبشخور حیواناتی چون یوزپلنگ و پلنگ نیز بوده است. منطقه مرداب هسل قبل از ملی شدن جنگلها و مراتع آن، از چراگاههای احشام مردمان روستاهای سینوا، طلاجو و سینوا چشمه بود. درختان ممرز، انجیلی، راش، داغداغان، آزاد، شمشاد و بعضی درختان میوه جنگلی مانند سیب ترش جنگلی، انگور جنگلی، انجیر، انار و انواعی از گیاهان دارویی مثل بابونه، فشکی واش، زِمِنج پوشش گیاهی مرداب هسل را تشکیل میدهند.
وجه تسمیه مرداب هسل : مرداب هسل به نامهای متعددی چون کنیچال، کنّو چال، گَن اُچال، مِهاز چال، مشل و هسل شناخته میشود که از این میان، اسامی مشل و هسل معروفترند. واژه هسل نیز به معنی آب راکد و آبگیر فصلی است و در گویش تبری کلارستاقی برای هر آبگیری از این کلمه استفاده میکنند. مرداب هسل یکی از جاهای دیدنی چالوس استان مازندران است. این مرداب در جنوب دو روستای طلاجو و سینوا در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی شهر چالوس، ۱۵ کیلومتری شمال غربی شهر مرزن آباد و در عمق جنگل معروف مشل موزی قرار دارد. جنگل مشل موزی به نامهای مشعل، فین یا محمد آباد نیز شناخته میشود. این جنگل از جنوب به جنگلهای سوته لار و منطقه کردشت، از شمال و شمال غرب به گاوسرای قدیمی مشعل و منطقه مشعل موزی و از مشرق به منطقه مشعل لات منتهی میشود.
برای دسترسی به مرداب هسل، ۱۰ کیلومتر مانده به شهر چالوس بعد از پلیس راه، اولین فرعی خاکی را پیش بگیرید که جادهای جنگلی است و بهسمت روستای سینوا میرود. در این مسیر، بعد از عبور از پل رودخانه (یعنی مسافتی حدود ۳۰۰ متر)، به یک دوراهی میرسید که باید مسیر سمت راست را انتخاب کنید تا به مرداب رویایی هسل برسید. بعد از رسیدن به نزدیکی مرداب هسل باید خودروی خود را پارک کنید و بقیه مسیر را با یک پیادهروی سبک در حدود ۴۵ دقیقه در دل جنگل ادامه دهید. اگر اهل پیادهروی نیستید یا برایتان سخت است، میتوانید با خودروهای آفرود، وانت و نیسان مردم محلی منطقه این راه را تا پای مرداب طی کنید. با توجه به دشوار نبودن مسیر پیادهروی، پیشنهاد میکنیم که قدمزدن در جنگل و تماشای زیباییها و لذت بردن از هوای روحانگیز آن را از دست ندهید.
مرداب هسل در پاییز : پیشنهاد میکنیم اگر عاشق شاه فصلها هستید، در پاییز به تماشای مرداب هسل بروید. در فصل پاییز این مرداب به مانند تابلوی رنگارنگ و چشمنوازی از طبیعت است. در پاییز زیبایی هسل دوچندان میشود و مهمانی از رنگهای قرمز، صورتی و نارنجی در آن برپا میشود.
مرداب هسل در زمستان : مرداب هسل در فصل زمستان نیز جلوه و زیبایی خاص خود را دارد و همچنان میتوانید آن را به رنگهای صورتی و نارنجی مشاهده کنید. در این فصل شاخههای بسیاری از درختان انجیلی و ممرز (یا کُرزِل) همچنان سبز هستند؛ انبوهی از گیاهان درختزی معروف مثل «دارواش» نیز سرسبزی سر شاخهها را حفظ میکنند.