قدیمی
نگاهی کوتاه بر تاریخ تمدن هند
یکی از کهنترین تمدنهای جهان در هند متولد شد. سرزمینی توسعه یافته به لحاظ فرهنگی که بعدها تأثیرات خود را روی بسیاری از ساکنان مناطق مشرقزمین گذاشت. از میان صنایع دستی باستانی مربوط به دوران دیرینهسنگی که تاکنون کشف شده، چندین ابزار سنگی و سه استخوان حیوان با قدمت ۲٫۶ میلیون سال وجود دارد که در ۳۰۰ کیلومتری شمال دهلی نو یافت شدهاند. هندیها در دورهی کشاورزی موفق به توسعهی کشت و زرع، شکار و گلهداری ابتدایی شدند. دراویدیها (مردم بومی جنوب هند) اولین تمدن هندوستان را ایجاد کردند که با نام تمدن رود سند شناخته میشود. ابزار سنگی بسیاری که از دوران «پارینهسنگی زیرین» باقی ماندهاند در هندوستان کشف شده است. دو تمدن مختلف در این دوره به طور جدا از هم در هند تشکیل شد. در قسمتهای شمالی کشور، تمدن ساوان و در نواحی جنوبی آن نیز تمدن مدرس شکل گرفت. در گجرات هند بناها و ظروف سفالی مربوط به دوران میانسنگی کشف شده که قدمتشان به قرون هفدهم و شانزدهم قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
دوران ودایی (Vedic Period) : تمدن ودایی پس از تمدن رود سند آغاز شد که تا قرن پنجم پیش از میلاد نیز ادامه داشت. با این حال بسیاری از تاریخشناسان معتقدند که حکاکیهایی که متعلق به دوران تمدن رود سند هستند، حاوی تصاویری از لباس سنتی زنان هندی یعنی «ساری» است که امکان ندارد مربوط به دوران سند باشد؛ همچنین نقشونگارهایی از انسانهایی وجود دارد که به صورت چهار زانو و دست به سینه نشستهاند که نمادی از دوران ودایی است. این بدان معنا است که دوران ودایی پیش از تمامی ادوار تاریخ هندوستان است. تمدن ودایی اساس و بنیان مذهب هندوئیسم هند است. مجسمهی Rig Veda که قدیمیترین تندیس ودایی کشف شده است، حاوی عناصر زیادی از فرهنگ و زبان هندو-ایرانی است. دو حماسهی بزرگ هندی به نامهای رامایانا و مهابارتا که به زبان سانسکریت نگاشته شده، متعلق به دورهی ودایی است. مهابارتا طولانیترین شعر دستنوشتهی جهان به شمار میرود. محققان معتقدند که ۴ طبقهی اجتماعی اصلی جوامع هند، طی دورهی تمدن ودایی شکل گرفته است. دستنوشتههای اوپانشاد و ودانتا بعدها در این دوره نوشته شدند و مرحلهی جدیدی از هندوئیسم را به عنوان مذهب و فرهنگ جامعهی هند به تصویر کشیدند.
هندوستان، ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح تا سال ۱۱۰۰ میلادی : در مقایسه با ادوار گذشته، نوشتههای زیادی در دوران ماگدهی وجود داشته است. برای نمونه میتوان به یادداشتهای سفیر سلوکیان اشاره کرد که در دربار پادشاه هندی، چاندراگوپتا زندگی میکرده است. طی قرن ششم تا پنجم پیش از میلاد، اتحادی برتر به نام ماگدهی موفق شد نواحی شمال هند را از آن خود کند. یادگارهایی که از این زمان بر جای مانده، نشان از حاصلخیزی زمین ماگدهی دارد. در این دوره، سرزمین ماگدهی هند که به لحاظ مواد معدنی به ویژه فلزات بسیار غنی بود، شروع به دادوستد با دیگر نقاط کشور کرد. راجاگیرا پایتخت باستانی ماگدهی بود. در سال ۳۲۷ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی موفق شد بخشهایی از شمال غربی هند را به تصرف خود در آورد. طبق منابع بودایی و جین که از آن دوران باقی مانده، اولین تلاش چاندراگوپتا برای تصاحب قدرت با شکست مواجه شد، اما پس از این که ارتش اصلی اسکندر هند را ترک کردند، چاندراگوپتا تمام تلاش خود را برای به دست آوردن تاج و تخت ماگدهی به کار بست. پس از او، شاه آشوکا بر سر قدرت آمد که امپراطوری موریا را بسیار قدرتمند کرد. پس از مذاهب بودایی و جینگرایی، توسعه و گسترش هندوئیسم در این دوره که با عنوان «عصر طلایی» هندوئیسم نیز شناخته میشود، بسیار آشکار بود. تلفیق مذهبی یکی از ویژگیهای بارز توسعهی فرهنگی جنوب هند در اوایل قرون وسطی است.
هندوستان، از سال ۱۱۰۰ تا ۱۸۵۸ میلادی : مهمترین دورهی کشورگشایی هند، مربوط به امپراطوری گورکانیان است. در قرن چهاردهم تا پانزدهم، سلسلهی تیموریان که ساکن نواحی آسیای مرکزی (ازبکستان) بودند، حضور خود در کل شبهقارهی هند را توسعه دادند تا به ثروت پادشاهان هندی دست یابند. مشهورترین امپراطور مغول به نام اکبر، نه تنها فاتح سرزمینهای جدید بود، بلکه از جمله مروجان اسلام نیز به شمار میرفت. البته با توجه به این که اکبر شاهزادههای هندو نیز داشت، تبعیت از دیگر ادیان را در هند ممنوع نکرد. طی دوران حکومت اکبر و پسرش، معماری سنتی هندی و ایرانی به بالاترین حد خود رسید.
راج بریتانیا : پس از نفوذ بریتانیا در قالب «کمپانی هند شرقی» به شبهقارهی هند و در دستگیری تمامی جوانب سیاسی و اقتصادی آن، شورشی در سال ۱۸۵۷ بالا گرفت که به دست سربازان کمپانی هند شرقی بر علیه کارفرمایان خود انجام شد. بعد از اتمام شورشها و ناآرامیها، حکومت راج بریتانیا تحت حکمرانی بریتانیاییها آغاز شد که سرتاسر هندوستان از غرب تا شرق بنگال را نیز در بر میگرفت.
استقلال، تجزیه و هند امروزی : پایان جنگ جهانی دوم، زمینهی مناسب برای استعمارزدایی در کل دنیا را فراهم کرد که با جنبشهای آزادیخواهانهی هند تحت رهبری ماهاتما گاندی همزمان بود. در آگوست سال ۱۹۴۷، هندوستان مستقل و به دو بخش هند و پاکستان تقسیم شد. قرار بود هندوستان به دو بخش تقسیم شود که یکی از آنها مختص مسلمانان و دیگری برای هندوها باشد. چیزی نگذشت که پاکستان، بنگال شرقی را در پی تحمیل سیاست زبانی از دست داد که خود به شکلگیری بنگلادش منجر شد. امروز، هند، پاکستان و بنگلادش در نقشه جدا از هم هستند که زمانی یک کشور متحد محسوب میشدند.
سنگ نگاره های تیمره، قدیمی ترین نشانه های تمدن بشری جهان
در میان صخره های تیمره در شهرستان خمین، پر از طرح ها و نقاشی های ابتدایی و جالبی است که حکایت انسان های اولیه و عصر حجر را برای انسان های عصر فناوری بازگو می کند، صخره هایی که در زیباترین فصل خدادادی جلوه ای دیگر یافته و در میان باد و باران در انتظار مسافران نوروزی است. تیمره منطقه ای در سرچشمه رود اناربار است و قدیمی ترین نشانه های تمدن بشری در این نقطه یافت شده است. تیمره مابین محلات خمین و گلپایگان در نزدیکی روستای قیدو و مزاین قرار دارد.
کهن ترین آثارتاریخی و هنری بجا مانده از بشرسنگ نگاره ها هستند و سنگ نگاره ها مادر تاریخ ، هنر، زبان ، خط ، اسطوره ها و فرهنگ ها هستند. آن زمان که خط و نگارشی وجود نداشته و آدمی مجبور بوده، مجموعه اطلاعات معیشتی و شکار، حفاظت، و اعلام خطر، آیین و رسومات و شیوه زندگی را از طریق نقش و نگاره ها به دیگران منتقل کند، این سنگ نگاره های منحصر به فرد به وجود آمد. یکی از مهمترین و شاید کاملترین مجموعه های سنگ نگاره کشور که در خمین قرار دارد، نمادها، کتیبه ها و سنگ نگاره های تاریخی منطقه تیمره است، این نگاره ها که ناشی از تجربیات عینی و باورهای اعتقادی و فرهنگی نیاکان ما است. با مروری بر صفحه های صخره ای سخت منطقه خمین و گلپایگان در می یابیم که چگونه انسان های اولیه دانش و تجربه کسب شده خود را از طریق این نمادها به نسل های بعد از خود انتقال داده اند.
۳۰ هزار سنگ نگاره، کلکسیون قدمت تمدن در ایران : دکتر مرتضی فرهادی در کتاب موزه هایی در باد تعداد سنگ نگاره های موجود در تنگ غرقاب قیدو و همچنین سرشاخه های رودخانه خمین و گلپایگان را بالغ بر ۲۵ تا ۳۰ هزار عدد برآورد نموده است. عمده نگاره ها مربوط به جانوران بویژه بز کوهی و شکار آنان توسط انسان است و ابزار اصلی شکار انسان تیر و کمان و نیزه بوده است. بررسی های صورت گرفته، تصاویر پستانداری همانند بزکوهی، قوچ، پلنگ، گرگ، گوزن، شیر، گراز، آهو، گورخر، شتر و پرنده گانی همانند کبک، بوقلمون، هد هد و درنا، بیشترین نگاره ها را تشکیل می دهد. شکار با چماق ، کمند، چنگک تصاویر شکارچیان سوار بر اسب، رقصهای جادویی، زنان باردار و زایش آدمی، نبردهای پهلوانی و جنگ های تن به تن از دیگر تصاویر قابل توجه است.
اشکال هندسی در سنگ نگاره ها : اشکال هندسی، گیاهان، حروف رمزی، نمادهای گوناگون، حیواناتی که نسل آنها منقرض شده و پیچهای متوالی، متناوب و متحد المرکز که شبیه آنها در ۲۳ کشور جهان وجود دارد و چند کتیبه عربی متعلق به نیمه اول قرن هشتم نقوش این محوطه ها نشان می دهد که در اعصار باستان مردم زیادی در این سرزمین زندگی می کرده اند. هنرهای صخره ای یا سنگ نگاره های خمین از کهن ترین ادوار گذشته به شمار می آیند که در هیچ جای دنیا مشابهی ندارد. کشیدن تصویر و نگارش بر روی سنگها، نخستین کلام انسانهای اولیه که شما را به عمق تاریخ ایران می برد، جایی که نه تاکنون در گفتاری شنیده اید و نه در نوشتاری خوانده اید، با اسرار و رمز و رازهایی مسحورکننده. در این سنگ ها و کوهها صدای چکش انسانهایی را احساس می کنی که با وجود اختراع نشدن خط با کشیدن دست و محراب نماد تقدس این مکان را فریاد زدند. هنرهای صخره ای (Rock Art) اسناد دسته اولی هستند که پژوهشگران را با ترجمان فرهنگ ها در اقلیم ها و زمان های مختلف آشنا می کنند. شگفتی سنگ نگاره های تیمره در این است که گویی متعلق به انسان های پیشین است و گویا دست خلاقانه ای با ابزاری پیشرفته نقوش را بر سنگ ها کشیده است. با مشاهده سنگ نگاره های تیمره به نقش های شگفت انگیزی برخورد می کنیم که بجز آثار انسانهایی فرازمینی برای آنها پاسخ قانع کننده ی دیگری متصور نیست نقش انسانهایی با ظواهری ملبس و شبیه به فضانوردان امروزی سرهایی بزرگ و تنه هایی کلفت و پاهایی ظاهراً کوتاه. وجود نقوش انسان های بالدار به تعداد زیاد که شاید نشان از آرزوی پرواز و نقوش فرشتگان برای یاری انسانها باشند و یا موجوداتی که از کرات و سیارات دیگر به زمین آمده اند.
از دیگر آثار شگفت انگیز این منطقه شباهت این نقشها با قاره های دیگر است زیرا نقش های متعددی که در هزاران سال پیش حکاکی شده اند در قاره هایی ایجاد شده که عمر کشف بعضی از آنها از ۵۰۰ سال فراتر نمی رود و آنقدر این نقوش شبیه یکدیگرند که گویی کار یک هنرمند واحد است. آثار موجود در سنگ نگاره ها حاکی از خلاقیت و روشی برای بیان دیدگاهها نیز بوده است. در گذشته های دور هیچگاه یک انسان عادی قادر به مسافرت و کسب دانش و مهارتی شبیه به هم نبوده و طوری زندگی می کرده اند که حتی از وجود هم مطلع نبوده اند تا چه رسد به اینکه از طرح و سبک های نقوش یکدیگر با جزئیات کپی برداری و تقلید کنند. ناصری فرد مولف دو کتاب در زمینه سنگ نگاره های تیمره تاکید کرد: بررسی و مطالعه بر روی آنها معلوم می کند که این کنده کاری ها مربوط به دوره های مختلف تاریخ است به طوری که بر روی یک دیواره سنگی چندین لایه نقوش مختلف روی هم حکاکی شده. (دیواره کوه های خیزاب، دره گرم ، سرکوبه ، بابا قله، قیدو ومزاین، غاراقیه برفیان و هفتادقله ) گویی نقوش مکانی مقدس به شمار می رفته است.
این احترام و تقدس هنوز در بعضی روستاهای خمین وجود دارد اما اکثر آنها مربوط به دوره های مختلف تاریخی است. به شکلی که نقوش زیرین بر اثر گذشت زمان به سختی قابل رویت است. وی اضافه کرد: سنگ نگاره های تیمره یکی از مهمترین و شاید کاملترین مجموعه های کشور است که آداب، رسوم، اطلاعات معیشتی و شکار بر آنها نقش بسته است. سالانه هزاران علاقمند طبیعت، تاریخ و تمدن از سنگ نگاره های تیمره خمین دیدن می کنند و اوج این بازدیدها تعطیلات نوروز است.
هنری که فرهنگ و پیشینه ایران زمین را بازگو می کند که البته با هزار افسوس این هنرها نه تنها به روی گردشگران خارجی بلکه به علت نداشتن امکانات و عدم برنامه ریزی و شاید عدم علاقه به آثار گذشتگان به روی گردشگران داخلی هم بسته و ناشناخته مانده است. کوههای تیمره شهرستان خمین با آثار خود ایران زمین را خاستگاه انسانهای اولیه معرفی می کند. ای کاش می شد آثار این انسانها را که این تصویرها را با استخوان بر روی سنگ نقاشی کرده اند قاب گرفت آثاری که با پیشرفت روزافزون جهان، بشر همچنان از درک آنها عاجز است.
مدرسه سعادت بوشهر
مدرسه سعادت یا مدرسه سعادت مظفری مربوط به دوره قاجار است و در بوشهر خیابان امام روبروی میدان معلم واقع شده است. این مدرسه در سال ۱۲۷۸ ش به سبک نوین آموزشی تاسیس شد که از نظر تاریخی مادر مدارس جنوب ایران است. بافت مدرسه سعادت همانند بافت مرکزی شهر بوشهر زیبایی خیره کننده ای دارد. بندر بوشهر در قرن نوزدهم میلادی در زمینه مسایل اقتصادی و فرهنگی به پیشرفت های قابل ملاحظه ای دست یافت و معتبرترین بندر تجاری جنوب ایران گردید. به همین لحاظ در آستانه قرن بیستم میلادی در پوشش ظاهری آرام، عرصه تحولات فرهنگی مهمی شد. با استفاده از چنین شرایطی احمد خان دریابیگی حکمران بوشهر در پیوند با خواست عمومی مردم همراه با شیخ محمدحسن سعادت و برادرش شیخ عبدالکریم اقدام به تأسیس و راه اندازی مدرسه سعادت بوشهر در سال ۱۲۷۸ ش / ۱۳۱۷ ق نمود. اداره مطلوب این نهاد آموزشی باعث شد تا سیل مشتاقان اندیشه و علم به این کانون توسعه یابد به نحوی که دو سال از عمر این مدرسه نگذشته بود که تعداد دانش آموزان از هفتاد نفر به چهارصد و پنجاه نفر افزایش یافت. همانطور که گفته شد این مدرسه به مدرسه سعادت مظفری نیز معروف است که علتش به جهت کمک های نقدی مظفرالدین شاه که به درخواست دریابیگی صورت گرفت، می باشد.
شعاع فعالیت های این مدرسه، شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا را نیز شامل شده و سرزمین های امارات، بحرین، آسیای میانه، کویت، زنگبار و هند را متوجه ساخت. بوشهر و بوشهریان بدین گونه نهضت مدرسه سازی را در یک قرن پیش بدون اتکا به دولت قاجار در شهر خود آغاز کردند و مدرسه ای کاملاً غیرانتفاعی را در قلب جنوب بنیان گذاشتند. این مدرسه طی حیات صد ساله خویش دستاوردهای ارزشمندی را در عرصه تاریخ ایران خلق کرده است. استادان، نویسندگان، شاعران، معلمان، نمایندگان مجلس، سفیران و خدمت گزاران الهی را در خود پرورش داده و تعداد بسیاری از شهیدان انقلاب اسلامی و جبهه و جنگ را تقدیم ایران اسلامی نموده است. پاسداشت این دستاوردها باعث شد تا در آبان ماه ۱۳۷۸ کنگره صدمین سالگرد این مدرسه در بوشهر برگزار شود که حاصل آن حضور اندیشمندان بزرگ و تدوین کتب مهمی در خصوص مدرسه سعادت بود. اینک چند سالی است که سالروز تأسیس مدرسه سعادت به عنوان روز بوشهر جشن گرفته می شود. مدرسه سعادت بوشهر در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۵۷۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آتشکده آذر فریق
روستای باستانی و ییلاقی آتشگاه که به آغ مام نیز معروف می باشد از توابع دهستان سبلان در فاصله ۵ کیلومتری شمال سرعین واقع شده است. این روستا از باستانی ترین مکانهای شهر سرعین و استان می باشد که آثار باقی مانده از دورانهای قدیم موید این مطلب است. بر فراز تپه باستانی که امروزه خرابه هائی از آن باقی مانده است، نشان و یادگاری از رونق این منطقه در دورانهای تاریخی گذشته ایران و آذربایجان میباشد. در حال حاضر براثر عوامل طبیعی در کنار سایر عوامل نظیر ساخت و سازها برفراز تپه باستانی باعث از بین رفتن تدریجی بنای آتشکده شده است. ولی تپه باستانی آن بصورت تپه ای مرتفع در داخل روستا به خوبی نمایان است. براساس روایت ها و اسناد تاریخی این مکان از مراکز مهم و مقدس آئین زرتشتی خصوصاً در دوران ساسانیان بوده است و معبدی هم در آنجا بوده که از بین رفته و آثاری از آن باقی نمانده است، بنا به روایاتی جز زنجیری از آن، «در تشکیلات انوشیروان آذربایجان مرکز شمال بود… و حاکم نشین آن ارتاوید یا اردبیل بوده است» «در اردبیل که مرکز نشو و نمای دعوتهای اولیه آئین زرتشت بوده است معبد یا بنائی از آن دوران باقی نمانده ولی در بعضی نقاط من جمله دامنه های کوه سبلان… که با رواج اسلام عموماً از بین رفته جز قریه آتشگاه حتی نامهای آنها نیز عوض شده است»، «محل آتشکده قدیمی در کنار دهکده ای قرار دارد و برجای مرتفعی (تپه باستانی) است. که امروز مسجدی بر روی آن موجود است (هم اکنون عاری از هرگونه بنائی است ) که به صورت زیارتگاهی می باشد، نظیر این آتشکده ها در دهستانها دامنه سبلان زیاد است» بعد از زلزله ۱۳۷۵ میراث فرهنگی استان اجازه هیچگونه ساخت و سازی بر روی تپه مذکور و خرابه های آتشکده را نداده است علاوه بر آن در طول قسمتهای اعظم روستا در داخل زمین لوله های سفالی قرار دارد که تعدادی از این لوله های سفالی و مسیر آنها در اثر خاکبرداری و یا عوامل دیگر ظاهر گشته است. تاریخ دقیق لوله گذاری مشخص نمی باشد. ولی موقعیت قرار گرفتن آنها در دل زمین مؤید این مطلب است که به منظور هدایت آب به مکانهای مشخص و تعیین شده بوده است و براساس اظهارات اهالی و ریش سفیدان تعدادی از چشمه های ظاهر شده در سطح زمین در واقع آب هدایت شده توسط آن لوله ها می باشد که در اثر فشار وارده شکسته و آب آن بصورت ذکر شده ظاهر شده است. تکه های شکسته لوله های سفالی در سطح اعظم روستا خصوصاً حوالی تپه باستانی به مقدار قابل توجه دیده می شود.در فاصله تقریبی حدود ۲۰۰ متر از تپه باستانی در سمت غرب تپه ای طبیعی وجود دارد.
خانه تاریخی تیرنو دزفول
خانه تاریخی تیزنو به شماره ۲۵۷۳ در ردیف آثار ملى ایران به ثبت رسیده و یکی از بزرگترین و زیباترین خانههای محله قلعه است که در ضلع شرقی میدان اصلی این محله واقع شده است. پیکره اصلی خانه متعلق به دوره صفویه است که تغییرات عمدهای در دوره قاجار و اوایل پهلوی به خود دیده است. محله قلعه قدیمیترین محله شهر دزفول بوده که در اصل به خاطر همجواری با قلعه نظامی که به خاطر حفاظت از پل ساسانی ساخته شده بود به این نام شهرت یافته است. خانه تیزنو دزفول برگرفته از هویت غنی معماری دزفول با مصالحی از آجر و خشت و به شیوه یک ایوانه اصفهانی ساخته شده است. ورودی بنا در مجاورت حوزه علمیه معزی قرار گرفته است. و ورود به خانه از ضلع غربی بنا و از سمت مرکز محله قلعه صورت میگیرد (با احداث خیابان ساحلی این مرکزیت از بین رفته است.) در دو طرف سر در ورودی سکوهای کوچکی به نام خواجه نشین قرار دارد که برای استراحت رهگذران خسته و یا نشستن کسی که جهت باز شدن در به انتظار مانده مورد استفاده قرار میگرفته است. پس از عبور از سردری بزرگ و زیبا وارد فضای مسقفی به نام “هشتی” میشویم که به عنوان فضای تقسیم کننده عمل مینموده به نحوی که از سمت چپ آن به بیرونی (قسمت پذیرایی از مهمانان) و از سمت راست آن به اندرونی میرسیم. به علاوه هشتی به دلیل ایجاد محرمیت مانع دید مستقیم رهگذران از بیرون به فضاهای داخلی میشود. زیر سقف عرق چین هشتی رسمی بندی (کاربندی) شده است و این رسمی بندیها از نوع دوازده ضلعی هشت و نیم هشت پرکار میباشد. کفسازی هشتی از جنس قلوه سنگ رودخانهای میباشد. اندرونی یا حیاط اختصاصی بنا معمولا جهت سکونت اهالی خانه مورد استفاده قرار میگرفته که در حال حاضر ورودی آن از سمت هشتی مسدود و در تملک شخص دیگری است. بعد از گذر از هشتی به فضای بیرونی خانه میرسیم؛ حیاطی زیبا که در نگاه اول چشم هر بینندهای را خیره به آجرکاریهای دورتادور آن میکند که معماران زیردست دزفولی با ظرافتی خاص طرحهای شگفت و زیبایی را با آجرهای تکامل یافته دوره صفویه خلق کردهاند. نمای زیبای خانه با قوسهای رومی و پنج و هفت با وجود تنوع خود تقارنی زیبا و شکوه خاصی را به نمایش گذاشته است. فضای اصلی خانه درونگرا بوده و دارای یک ایوان اصلی در طبقه همکف و دو ایوان فرعی در طبقه اول است. کفسازی حیاط با استفاده از آجرهایی با ابعاد ۳،۲۰،۲۰ صورت گرفته است. بنا دو طبقه بوده و طبقه همکف آن به واسطه چهار پله از سطح حیاط بالاتر میباشد. در جلوی ایوان اصلی و اتاقهای طبقه همکف صفه قرار دارد.
در نماهای داخلی و بیرونی این بنا در قسمت بالای طاقها با استفاده از آجر خوونچینیهای زیبا و ظریفی با طرحهای متنوع اجرا گردیده که نظر هر بینندهای را به خود جلب میکند. نمای ایوان اصلی با ارسی مسدود شده بود که تابش نور خورشید به قطعه شیشههای رنگی ارسی تلألو زیبایی را در ایوان به وجود میآورده است. در دو طرف ایوان اصلی اتاقهای کوچکی قرار دارد که به آنها “غلام گردش یا گوشوار” گفته میشود.ورود به ایوان اصلی از طریق این اتاقهای کوچک صورت گرفته است. بعدها به دلیل سکونت چندین خانواده فامیلی در این خانه از آنها به عنوان مطبخهای خانوادگی نیز استفاده شده و ارسی ایوان از میان برداشته شده است. از دیگر فضاهایی که در اکثر خانه های قدیمی دزفول دیده میشود وجود دو نوع زیر زمین است؛ شبستان و شوادان. شبستان این خانه که نسبت به سطح حیاط حدود ۱۵۰ سانتیمتر پایینتر میباشد دارای سه ورودی است که به واسطه چند پله ارتباط آن با حیاط برقرار میشود. شبستان با مصالح بنایی ساخته شده؛ دیوارهای آن باربر بوده و وزن دیوارهای طبقات فوقانی را به زمین منتقل مینماید. نورگیری شبستان از طریق روزنهای متعدد و کوچکی صورت میگیرد که در نمای صفه مشاهده میشوند. اختلاف سطح طبقه همکف با حیاط این امکان را فراهم میکند تا نورگیری شبستان به آسانی انجام شود. شیبدار بودن کف این روزنها موجب انعکاس نور به شبستان شده به نحوی که تمام فضاها را روشن میکند.شوادان بنا نسبت به شبستان در سطحی بسیار پایین تر قرار گرفته است. شوادانهای دزفول حفرههایی دست کند میباشد که در دیوارها و سقف آن از هیچ نوع مصالح بنایی استفاده نشده و فقط در کفسازی و ساخت پلههای آن آجر به کار رفته است. شوادانها یکی از ویژگیهای خاص و ویژه معماری دزفول است که کاربریهای متنوعی داشته است از جمله کار تهویه هوا و خنکی ساختمان را بر عهده داشته به این صورت که شوادان دریچهای در بیرون خانه برای ورود هوا داشته و با توجه به عمق شوادان و رطوبت موجود در آن هوای در شوادان خنک شده و این هوای خنک از طریق کانالهایی در بخشهای مختلف ساختمان توزیع می شده است. علاوه بر آن به عنوان محلی خنک و آرام در تابستانها مورد استفاده قرار گرفته همچنین این شوادانها به خانههای همجوار راه داشته است و به این صورت ارتباط نزدیکی میان همسایهها وجود داشته است.
شیب موجود در سقف پلکانی که ارتباط حیاط با صحن شبستان را برقرار میکند نیز با مصالح آجری تزیین و به این وسیله از ریزش سنگهای بستر طبیعی زمین نیز جلوگیری مینمودهاند. لازم به ذکر است حفر شوادان به دلیل استحام زیاد بستر طبیعی زمین در دزفول که از سنگ کنگلومرا است میسر شده است. گفتنی است کنگلومرا سنگی رسوبی است که وجود ذرات گل و آهک در لابهلای آن مانند ملات بسیار مستحکمی عمل نموده که این ذرات را به هم متصل مینماید. در دو طرف حیاط راه پلههایی با پلههای بلند قرار دارد که ما را به طبقه اول ساختمان هدایت میکنند، در طبقه اول صفههایی آجر فرش شده قرار دارد که در گذشته در فصولی که هوا مساعد بوده از آن به عنوان محلی برای استراحت و دور هم نشینی استفاده میشده است. در حال حاضر نیز با توجه به نزدیکی خانه تیز نو به ساحل زیبای رود دز و موقعیت خاص قرارگیری آن در شهر دزفول منظرهای چشمنواز و دلانگیز را در جلو دید بازدیدکنندگان به نمایش میگذارد. دلیل نامگذاری این خانه تاریخی به اسم تیزنو نام مالک آن بوده است. در حال حاضر خانه تیزنو تغییر کاربری داده و به عنوان اداره میراث فرهنگی دزفول از آن استفاده میشود و یکی از جاذبههای گردشگری دزفول محسوب میشود. گردشگرانی که از دزفول دیدن میکنند میتوانند لذت مهمانی جشن آجرها را در آن به نظاره بنشینند.