ملی
قبر جنرال در بوشهر
بوشهر از شهرهای بندری جنوب غربی ایران است که تاریخ بسیاری به خود دیده است. این شهر که از سالهای دور به دلیل اهمیت تجاری مورد توجه انگلستان قرار گرفته بود چندین بار مورد هجوم و اشغال این مردمان استعمارگر قرار گرفت. از همان زمان نشانههایی از حضور انگلیسیها در میان مردم بوشهر باقی ماند. از ورود کلمات انگلیسی به زبان گرفته تا نمادها و معماریهایی به سبک انگلیسی که در سطح شهر ساخته شدند. قبر جنرال نیز یکی از آثار باقی مانده از دوران اشغال بوشهر توسط انگلیسیها در دوران قاجار است که امروزه به یک جاذبه گردشگری و دیدنی تبدیل شده است. قبر جنرال یا قبر جرنیل که تلفظ محلی عبارت قبر ژنرال است، از جاهای دیدنی بوشهر به شمار میرود و آرامگاه یک ژنرال انگلیسی در محله سنگی است. این آرامگاه به شکل ابلیسک ساخته شده است. ابلیسک، ستون سنگی چهارگوش و بلندی است با نوک هرمی که گفته میشود برگزیدن شکل هرم برای همانندسازی با یک پرتوی سنگ شده قرص خورشید بوده است. این بنا در معماری مصر باستان، آشور و روم باستان به کار رفته است. در دوران نوین نیز این بنا در شماری از میدانهای اصلی اروپا و آمریکا وجود دارد.
احتمال داده میشود که این آرامگاه مدفن یکی از فرماندهان ارتش انگلستان باشد که در لشکرکشی بریتانیا به جنوب ایران، در واقعه هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی به دست نیروهای ایرانی کشته شد. نام این ژنرال انگلیسی به درستی روشن نیست و بر سر آن میان گزارشنویسان اختلاف است. برخی این مقبره را مدفن ژنرال اترام دانستهاند و برخی آن را متعلق به ژنرال استاکر ذکر کردهاند. در حالی که ژنرال استاکر در جنگ کشته نشد، بلکه در ۴ فروردین ۱۲۳۶ در بوشهر خودکشی کرد. ژنرال اترام نیز در کلیسای وستمینستر در بریتانیا مدفون است. نویسنده فرهنگ بوشهر حدس میزند که این، مقبره ژنرال استاپفورد است که در جنگ خوشاب در ۱۹ بهمن ۱۲۳۵ کشته شد.
در این جنگ بوشهر به تصرف قوای انگلیس در آمد. انگلیسیها برای دفن کشتههای خود در گوشه دنجی از بوشهر در میان انبوه نخلهای سر به فلک کشیده قطعه کنونی را انتخاب کردند و این بنای یاد بود را برای آنها ساختند. این سازه در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شماره ثبت ۱۸۶۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
پل ورسک مازندران
پل ورسک از زیباترین و مشهورترین پلهای تاریخی ایران و از شاهکارهای مهندسی کشور محسوب میشود که هدف از ساخت آن، تردد قطار بهسمت شمال کشور بوده است. این پل در مدتزمان دو سال ساخته شد و کار ساخت آن از آبان سال ۱۳۱۳ تا اردیبهشت ۱۳۱۵ به طول انجامید و سرانجام در سال ۱۳۵۶ به ثبت ملی رسید. این پل که در مسیر راهآهن سراسری تهران-شمال قرار دارد، نقش مهمی در سرنوشت جنگ جهانی دوم داشته است و اگر وجود نداشت، نتیجه دیگری برای جنگ رقم میخورد. پل ورسک در کنار روستایی به همین نام در بالای دره ورسک و بین دو کوه عظیم عباس آباد جای گرفته است و در مسیر خطآهن تهران-شمال قرار دارد. این پل که از جاهای دیدنی سوادکوه به شمار میرود و عنوان بزرگترین پل راهآهن شمال کشور را از آن خود کرده است، در سال ۱۳۱۵ افتتاح شد. امروزه از این پل تنها برای عبور قطارهای مسافربری تهران-گرگان، تهران-ساری و قطارهای سوختی و باری استفاده میشود. پل ورسک در ارتفاع ۲,۱۴۰ متری بالاتر از سطح دریا ساخته شد؛ بهطوری که ارتفاعش از ته دره به ۱۱۰ متر میرسد و بهدلیل همین ارتفاع در کتاب رکوردهای گینس هم ثبت شده است. پل ورسک جزو ارزشمندترین آثار فنی و مهندسی راهآهن در شمال کشور به حساب میآید که بههمت یک شرکت دانمارکی ساخته شد. اهمیت تاریخی و مهندسی این پل بهحدی است که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. در هر صورت جلوه زیبای این پل که در طبیعت کوهستانی البرز قرار گرفته است، هر گردشگری را ترغیب میکند تا برای مدتی کوتاه هم که شده، توقفی در طول مسیر خود داشته باشد و از این پل دیدنی بازدید کند. اگر فرصت داشتید، حتما به کنار رودخانه ورسک بروید و از هوای مطبوع این منطقه و چشمانداز زیبای اطراف آن نیز نهایت لذت را ببرید. آبشار ورسک هم میتواند در برنامه سفرتان قرار بگیرد؛ بهخصوص که در نزدیکی پل ورسک قرار دارد. این آبشار در شرق روستای ورسک واقع شده است و بهار و تابستان بهترین زمان بازدید از آن به شمار میرود.
پل ورسک کجاست؟ پل ورسک در روستای ورسک در شهرستان سوادکوه استان مازندران قرار دارد. این پل در مسیر راهآهن شمال کشور روی دره ورسک (عباسآباد) به زیبایی هرچه تمامتر میدرخشد. فاصله پل ورسک تا بخش جنوبی شهرستان زیرآب حدود ۴۵ کیلومتر و تا شهرستان قائم ۸۵ کیلومتر است. برای رسیدن به پل ورسک، باید محور فیروزکوه را انتخاب کنید. اگر از تهران راهی میشوید، ابتدا بهسمت جاجرود و گیلاوند حرکت کنید تا در ادامه به شهر فیروزکوه برسید. پس از این شهر از روستاهای گدوک و شورآب نیز گذر کنید تا با قدم گذاشتن به روستای ورسک چشمانداز زیبایی از پل ورسک پیشکش شما شود. نقش تاریخی پل ورسک فقط به اتصال جنوب به شمال کشور خلاصه نمیشود؛ بلکه سرنوشت دنیا در دوران جنگ جهانی دوم را دستخوش تغییر کرد و اگر این پل و خطآهن آن ساخته نشده بود، شاید دنیای امروزی تحت حکمرانی نئونازیها و طرفداران هیتلر قرار داشت. با توجه به نقش تاثیرگذار پل ورسک در جنگ جهانی دوم و کمکرسانی به اتحاد جماهیر شوروی، لقب «پل پیروزی» را به خود گرفت. فرماندهان متفقین اذعان داشتند که در صورت نبود راهآهن ایران، نقشه جهان تغییر میکرد. در جریان جنگ جهانی دوم، قوای روس و انگلیس درصدد ضربهزدن به آلمان هیتلری و نیروهای متحدش برآمدند و با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص ایران و وجود خط راهآهن و چاههای نفت، این کشور را بهعنوان محلی برای جابهجایی سریع اسلحه و مهمات بین نیروهای متفقین انتخاب کردند. به این ترتیب، ایران در سال ۱۳۲۰ به اشغال ارتش متفقین درآمد و به «دالان پارسی» (Persion Corridor) معروف شد. وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس و از فرماندهان قوای متفقین، بر اهمیت پل ورسک در پیروزی آنها تاکید کرده بود.
دلیل نام گذاری پل ورسک : عدهای معتقدند که ورسک از نام روستایی در اطراف پل گرفته شده؛ اما ظاهرا این باور اشتباه است؛ زیرا در زمان احداث این پل، این روستا و کوههای اطراف آن با نام عباس آباد شناخته میشدند. بر اساس روایتی دیگر، این نام از روی اسم مهندس «شژا ووسک» گرفته شده که در ساخت پل مشارکت داشته است؛ هرچند سندی برای اثبات این قضیه وجود ندارد. روایت معتبرتر از این قرار است که درختچهای به نام «ورس» در همان حوالی میرویید و از همین رو پل مذکور و روستای نزدیک به آن در نهایت ورسک خوانده شدند. با این همه، نام پل در ۲۳ تیر سال ۱۳۲۴ با پیشنهاد وزارت راه به پل پیروزی تغییر پیدا کرد.
پل ورسک را چه کسی ساخته؟ مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۵ طرح احداث راهآهن سراسری ایران را تصویب کرد که قدم مهمی در پیشرفت و آبادانی کشور محسوب میشد. طبق این طرح یک خط راهآهن، جنوب و شمال ایران را به هم متصل میکرد؛ هرچند ساخت و ریلگذاری آن مستلزم دانشی بود که در آن روزگار در کشور وجود نداشت. به همین منظور حکومت پهلوی تصمیم گرفت که کار ساخت این راهآهن را به شرکتی خارجی بسپارد که در نهایت قرعه به نام شرکت دانمارکی «کامپساکس» (Kampsax) میافتد. قرارداد ساخت راهآهن سراسری در اردیبهشت سال ۱۳۱۲ با مدیرعامل این شرکت دانمارکی، «یورگن ساکسیلد» (Yorgen Saxild) امضا شد. او بعدها در کتاب خاطرات خود با نام «خاطرات یک مهندس دانمارکی» که در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسید، نمایی از پل ورسک را روی جلد کتابش به کار برده بود. پیشتر این شرکت موفق به ساخت ۱۲۰۰ کیلومتر خطآهن در ترکیه شده بود؛ از همین رو توانست مسئولیت این پروژه را به دست بگیرد. بر اساس این قرارداد، شرکت دانمارکی موظف به ساخت ۹۰۰ کیلومتر خط راهآهن در مدتزمان ۶ سال بود که در ازای ساخت هر متر راهآهن، حدود ۱٫۵ گرم طلای خالص (پنج دلار طلا) دریافت میکرد. بهطور کلی ساخت این پل دو میلیون و ۶۰۰ هزار ریال هزینه برداشت.
طرح این پل هوشمندانه و زیبا کار مهندسی اتریشی به نام «لادیسلاوس فون رابسویچ» (L. Von Robcevidc) بود. وی در مصاحبهای در آن روزگار گفته بود:
روزی که طرح احداث پل ورسک را تهیه کردم، مهندسان دیگر با نظر حیرت به آن مینگریستند و اجرای نقشه و احداث آن را در شمار یکی از فتوحات علم مهندسی به حساب میآوردند. حالا که این پل احداث شده است، همه، من و رفقایم را تحسین میکنند و آن را در شمار بهترین پلهای قشنگ و شاهکار مهندسی میدانند.
«هانس اتو ناتر» نابغه ریاضی و پلسازی که انجام محاسبات پلهای راهآهن سراسری ایران تحت نظارت او انجام شد، سرپرستی مهندسان محاسب و طراح پل ورسک را نیز برعهده داشت.
قبر سازنده پل ورسک : مهندس «والتر اینگر» اتریشی یکی از دیگر مهندسان ساخت پل ورسک بود که گفته میشود در زمان تکمیل پروژه سه خط طلا از روی پل به پایین پرت میشود و دار فانی را وداع میگوید و در روستای ورسک دفن میشود.
مراحل ساخت پل ورسک : بهترین مهندسان اروپایی برای نقشهبرداری و طراحی راهی منطقه شدند و پس از تهیه عکسهای هوایی از کوههای البرز اعلام کردند که مسیر خطآهن از روستای عباس آباد عبور خواهد کرد که بعدها به ورسک تغییر نام داد. در ابتدا قرار بود این خطآهن از روستای ورسک و کوهستان البرز عبور کند و بهطرف تونل گدوک ادامه مسیر دهد؛ ولی بهدلیل شیب تند مسیر، این طرح منتفی شد. مهندسان این مسیر را بهشکل سه پلهای طراحی کردند تا مشکل شیب حرکت قطار در گردنههای کوههای البرز برطرف شود؛ مسیری که به «سه خط طلا» معروف شد و در حد فاصل بین روستاهای شورآب و ورسک، سه کیلومتر مانده به پل ورسک قابل مشاهده است. در ادامه آنها برای عبور از دره عمیق ورسک باید یک پل میساختند که با توجه به دهانه بزرگ دره و وسایل آن روزگار، کار دشواری به نظر میرسید. از آنجا که در زمان ساخت پل ورسک، از ابزارآلات مهندسی و امکانات امروزی خبری نبود، اجرای این پل با ابزارهای سادهای همچون دریل دستی و دینامیت جلو رفت. در ابتدا بهمنظور ایجاد فضایی برای احداث پایههای داربست، از دینامیت استفاده و سپس داربستی چوبی نصب شد. برای اینکه بتوانند مصالح ساخت پل را از یک طرف کوه به طرف دیگر ببرند، کابلی به دو طرف دره وصل کردند. دو پایه داربستی، پایههای پل را تشکیل میدادند که سازه اصلی پل روی همین داربستها ساخته شد. همزمان با ساخت داربستها، عملیاتی برای احداث قالب دال قوس در حال انجام بود. در تمام این مدت، از همان کابلها برای انتقال قطعات پیشساخته و مصالح استفاده میشد. سرانجام دو پایه داربست به هم رسیدند و ساخت قالب دال قوسی کامل و نمای آجری روی آن اجرا شد. از اقدامات هوشمندانه در ساخت این پل، احداث تونلی در زیر رودخانه ورسک بود تا به این ترتیب از این پل در برابر طغیان احتمالی رودخانه محافظت شود؛ به همین دلیل قطار پس از چرخشی که در طول مسیر خود دارد، تا ۱۰۰ متر بالاتر میرود و بعد روی پل قرار میگیرد. در ادامه، کار ریلگذاری موقت روی پل انجام شد و قبل از زمستان ۱۳۱۴ اقدامات آمادهسازی نصب ریلبند در دستور کار قرار گرفت. کار ساخت پل در سال ۱۳۱۳ آغاز شد و در سال ۱۳۱۵ به پایان رسید و نتیجه آن پلی به طول ۸۶ متر با ۱۰ دهانه کوچک و یک دهانه بزرگ ۶۶ متری بود. جالب اینکه قطارها پس از پل ورسک، ارتفاعشان را کم میکنند تا وارد تونلی در زیر کف دره شوند؛ سپس با عبور از پل روگذر جاده فیروزکوه، وارد ایستگاه ورسک میشوند. ساخت پل ورسک کمتر از دو سال به طول انجامید که در این مدت چندین بار توسط رضا شاه مورد بازدید قرار گرفت. او برای افتتاحیه پل در روز پنجم اردیبهشت ۱۳۱۵ شخصا راهی این منطقه شد؛ آن هم از طریق خط راهآهن و قطاری که به دستور خودش ساخته شده بود. او در فیروزکوه از قطار پیاده شد و خود را به محل پل ورسک رساند. این طور روایت شده است که رضاخان از دیدن این شاهکار مهندسی حیرتزده میشود و برای اطمینان از استحکام پل دستور میدهد که سرمهندس اتریشی با خانوادهاش در زیر قرار بگیرند تا اولین قطار از روی پل بگذرد. مصالح این سازه زیبا شامل سیمان، ملات، آجر و شن شستهشده است. از نکتههای جالب در مصالح پل ورسک همین است که در ساخت آن از هیچ فولاد و سازه فلزی و آرماتوری (بتن آرمه) استفاده نشده است. در واقع سازنده فقط از ملات غیرمسلح برای ساخت پل استفاده کرده بود تا هزینههای ساخت پل کاهش یابد. هنگام ساخت پل ورسک این تضمین داده شد که برای ۷۰ سال پابرجا خواهد بود؛ هرچند با گذشت نزدیک نود سال از آن روزگار، و اقدامات مرمتی و مقاوم سازی یا همکاری دانشگاه صنعتی شریف هنوز هم مقتدرانه بر فراز درهای عمیق ایستاده است و دانش و تعهد و نبوغ سازندگان خود را به رخ میکشد.
عمارت ارباب هرمز (موزه گرافیک ایران)
اکثر بناهای تاریخی بازمانده از حکومت دوره قاجار در پایتخت، در مناطق مرکزی و شمال تهران واقع شدهاند؛ اما یکی از معدود بناهای تاریخی شرق تهران «عمارت ارباب هرمز» است که در منطقه تهرانپارس قرار دارد. این بنا امروزه میزبان موزه گرافیک ایران است. در این بنای دو طبقه میتوان تلفیقی از معماری سنتی با معماری غربی را مشاهده کرد. این عمارت در دهه ۹۰ مورد بازسازی و مرمت قرار گرفت و در سال ۱۳۹۳، کار آن به پایان رسید. در بازسازی بنا سعی شده است کلیه شواهد دورههای مختلف آن قابل شناسایی باشند و در سال ۱۳۸۴ به شماره ۱۴۶۱۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. برای دسترسی به عمارت ارباب هرمز میتوانید از اتوبوسهای مسیر پایانه علم و صنعت-شهرک فرهنگیان و پایانه علم و صنعت-خیابان استقلال استفاده کنید و در ایستگاه پارک پلیس پیاده شوید. بعد از پنج دقیقه پیادهروی در پارک پلیس، به عمارت ارباب هرمز میرسید. همچنین میتوانید با استفاده از خط دو مترو (صادقیه-فرهنگسرا) به ایستگاه تهرانپارس بروید و از خیابان حجربن عدی بهسمت شمال تا پارک پلیس را با تاکسی یا اتوبوس طی کنید. اگر قصد سفر با وسیله نقلیه شخصی را دارید، میتوانید از بزرگراه شهید باقری شمال به بلوار استقلال و عمارت ارباب هرمز بروید.
تاریخچه عمارت ارباب هرمز : بنا بر شواهد و مستندات تاریخی، عمارت مجیدآباد یا ارباب هرمز، بنایی متعلق به اواخر دوره قاجار است که در قریهای به نام مجیدآباد قرار داشت. بنا بر اسناد، زمینهای این منطقه ابتدا در تصرف عینالدوله صدراعظم دربار قاجار بود و نخستین مالک این اراضی و عمارت، مرحوم حاج محمدخان ابری (بسطامی) معروف به حاجبالدوله است. بعدها این عمارت توسط هرمز آرش از وراث حاجبالدوله خریداری شد. وی تغییراتی را در بنا اعمال کرد. پس از مرگ ارباب هرمز در دهه ۵۰ و مهاجرت خانواده او به خارج از کشور، این عمارت مدتها بهصورت متروکه بود. با پیگیری دوستداران میراث فرهنگی از سال ۱۳۸۵، مرمت و احیای این بنا در دستور کار شورای شهر تهران قرار گرفت و پس از تصویب این امر، در ۱۵ اسفند ۱۳۹۰ خورشیدی، سازمان زیباسازی شهر تهران اقدام به مرمت و بازسازی این بنا کرد. در اوایل بهار ۱۳۹۳ مرمت این بنا به پایان رسید.
ارباب هرمز کیست؟ هرمز آرش معروف به ارباب هرمز یکی از زرتشتیان متولد در محله خیرآباد یزد بود. وی با حاصل کار و تلاش خود در هندوستان، به ایران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ خورشیدی، تهرانپارس فعلی را از بیوه ابوالقاسمخان بختیار، بیبی عظیمه خانم بختیار، سه دانگ به نام خود و سه دانگ به نام همسرش، پری آگاهی آرش، خریداری کرد. این محدوده با حدود ۳۶ میلیون متر مربع مساحت، شامل سه قریه مجیدآباد، مهدیآباد و حسینآباد میشد. سپس هرمز آرش با مشارکت آقایان وفادار تفتی و رستم مرزبان و کمک آقایان مهندس ناصرزاده، پورتیمور و مهاجر، اقدام به نقشهبرداری، خیابانکشی، تفکیک اراضی و احداث مراکز عامالمنفعه شامل درمانگاه، مراکز پلیس، منابع آب، برقرسانی، مدارس، مساجد و غیره کرد.
معماری عمارت ارباب هرمز : عمارت فعلی معروف به ارباب هرمز مساحت تقریبی ۹۰۰ مترمربع دارد و به سبک ترکیبی از معماری سنتی با معماری غربی، در دو طبقه ساخته شده است. این بنا بههمراه زیرزمینی کوچک در ابتدا در باغی به وسعت یک میلیون مترمربع بنا شده بود که در حال حاضر ۴۲ هزار مترمربع از آن باقی مانده است. فرم بنای موجود با شکل اولیه آن بسیار متفاوت است و بنا حداقل در چهار مرحله دچار تغییرات اساسی شده است. مطابق شواهد، بنای اولیه منطبق با الگوی کوشکهای ایرانی و با ابعادی کوچکتر بود که تزیینات گچبری و کاشیکاری آن بهصورت نخاله ساختمانی در گمانهزنیها به دست آمد. در مرحله بعد این بنای زیبا بهشکل یک کوشک تابستانی با فضاهای باز، بازسازی میشود و نهایتا با حضور ارباب هرمز در بنا، پس از توسعه در دو جبهه غربی و شرقی، قسمتهای ستوندار داخلی با اجرای جرزهای باربر از هم جدا میشوند.
موزه گرافیک ایران : موزه گرافیک ایران، اولین موزه طراحی گرافیک در آسیا است و شامل گنجینهای ارزشمند از تاریخ گرافیک ایران میشود. این موزه سالانه میزبان گالریهای متعددی از آثار هنری هنرمندان گرافیست ایرانی و خارجی است. بازدید از موزه گرافیک ایران و عمارت ارباب هرمز از روزهای یکشنبه تا پنجشنبه در نیمه اول سال از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۸ و در نیمه دوم سال از ساعت ۹ تا ۱۷ امکانپذیر است.
کاخ سلیمانیه کرج
کاخ سلیمانیه عمارتی است که بوی خانه میدهد. پلههای فیروزهای رنگش، پنجرههای بلند و نورگیر و اتاقهای تو در تو یادگاری از زندگی در گذشته هستند. کاخ سلیمانیه در محدوده مرکزی شهر قدیم کرج استان البرز و حدفاصل بلوارهای شهید چمران و امامزاده حسن، در محل کنونی دانشکده کشاورزی بنا شده است. این بنا در بین سالهای ۱۲۲۵ تا ۱۲۲۷ هجری قمری در دوران فتحعلیشاه قاجار، به فرمان یکی از پسران وی به نام سلیمانمیرزا، برای اقامت تابستانی در باغ بزرگی بنا شده است. این بنا توسط محمد حسین خان نظام الدوله اصفهانی (صدر اصفهانی) ساخته شده است. برای رسیدن به کاخ سلیمانیه ابتدا باید خود را به میدان امام حسین (ع) کرج برسانید. سپس وارد بلوار هفتم تیر شوید. پس از ورود به بلوار، ورودی کاخ در اولین کوچه از سمت راست به نام کوچه شهید کیانپور، جنب مدرسه استقلال واقع شده است.
معماری کاخ سلیمانیه : ساختمان کاخ سلیمانیه بنایی است آجری، متقارن و کشیده به نسبت پنج به یک با سقف شیروانی و دارای تمامی مشخصهها و مولفههای سبک معماری دوران قاجار که میتوان آن را از جمله سادهترین، زیباترین و با احساسترین ساختمانهای دوران خود دانست. تالارها، ارسیها، نقاشیها، آیینهکاریها، قوسهای نیم دایره نما، سقف شیروانی، تناسبات نما و نقشه، دواشکوبه (طبقه) بودن آن، همگی از جمله خصوصیات بارز کاخ سلیمانیه بوده که در ترکیب نهایی و بسیار ساده خود و در کنار مجموعه ساختمانها و باغ پیرامونی، منجر به شکلگیری ساختمانی دوستداشتنی، با هویت و صمیمی شده است. این ساختمان از آجر و خشت با تیرها و مهاربندهای چوبی ساخته شده است. تالارها و فضاهای داخلی از انواع تزئینات، شامل نقاشیهای دیواری بزرگ و آینهکاریها با سقف چوبی و همچنین تزئینات گچی اندود شده و نمای بیرونی ساختمان دارای قابهای آجری، جرزها اندود گچ و خاک و اندکی نقش و نگار دارد.
تزئینات بنا : در تالار این بنا، دو نقاشی از عبداللهخان نقاشباشی روی دیوارها کشیده شده که یکی تصویر آقا محمدخان و دیگری تصویر فتحعلیشاه و اطرافیانشان است. ساختمان کاخ آجری است و نمای آن تزیینات ویژهای ندارد. بنای این کاخ روی پیلوت ساخته شده که در زمان خود نوعی نوآوری به شمار میرود. در شرق ساختمان کاخ برجی در پنج طبقه ساخته شده بوده که هماکنون تنها ویرانههای طبقه همکف آن باقیمانده است.
کاخ سلیمانیه چگونه نامگذاری شد؟ یکی از پسران فتحعلی شاه که سلیمان میرزا نام داشت، فرمانروای منطقه کرج بوده و این قصر هم مقر اقامت او بوده است. بنابراین، طبیعی است که نام او بر روی این قصر گذاشته شود.صدر اصفهانی، بانی آن نیز پدر زن سلیمان میرزا بوده است . علاوه بر این در یکی از تابلوهای نقاشی تالار اصلی کاخ، دریای تخت فتحعلیشاه تاریخ (سند ۱۲۲۸) خوانده میشود. میتوان احتمال داد که ساختمان بنای اولیه در سال ۱۲۲۵ آغاز شده ودر سال ۱۲۲۷ فتحعلیشاه دستور تکمیل و گسترش این مجموعه را داده است که با این حساب در این سال بنای اصلی (کاخ ) به بنای اولیه الحاق شده است و در سال ۱۲۲۸ ه.ق با تکمیل تزیینات داخلی به پایان رسیده است. کاخ سلیمانیه از جاهای دیدنی کرج به شمار میرود و در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۲۷ با شماره ثبت ۳۷۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این کاخ زیبا که هم اکنون در محدوده پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران قرار دارد تبدیل به یکی از منحصربهفردترین موزههای جانورشناسی کشور شده است که دارای مجموعه جالبی از گروههای مختلف جانوری شامل پستانداران، پرندگان، خزندگان، آبزیان خصوصاً حشرات و گونههای زیانآور و یا مفید کشاورزی را در خود جای داده و در کنار آن روشهای مبارزه با حشرات نیز به نمایش گذاشته شده است. برای نمونه میتوان به نگهداری زرافه ششمتری، مورچهخوار، ببر، مار بوآ و کانگورو به صورت تاکسیدرمی در این موزه اشاره کرد.
آرامگاه باباطاهر عریان
آرامگاه باباطاهر عریان را میتوان از نمونههای ممتاز و بدیع معماری عصر حاضر دانست که با تلفیقی از معماری قرن هفتم و هشتم هجری، به مامنی برای علاقهمندان به ادبیات و این شاعر نامی، تبدیل شده است و از جاهای دیدنی همدان به شمار میرود. باباطاهر از شعرای مشهور و از بزرگان طریقت، در اوایل قرن پنجم هجری یعنی در دوران باروری دانش و معرفت ایران، در همدان به دنیا آمد. اما تاریخ دقیق تولد او مسجل نشده است. برخی از محققان با استناد به حروف ابجد استخراج شده از یکی از دوبیتیهای باباطاهر، سال تولد او را ۳۲۶ ه.ق دانستهاند. آن دوبیتی، بدین شرح است:
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم چو نقطه بر سر حرف آمدستم
بهر الفی الف قدی بر آیو الف قدم که در الف آمدستم
بابا لقبی بوده است که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن او از تعلقات دنیوی بوده است. در میان مردم لر لقب بابا به پیران و مرشدان اهل حق نسبت داده میشود. ترانههای شورانگیز باباطاهر با لهجه دلپذیر لری سروده شده و ترجمان روح و قلب حساس و پرسوز این عارف گرانمایه است و اهل ذوق و حال را با جذبه خاص تحت تاثیر و سحر خود قرار میدهد. به دوبیتیهای باباطاهر فهلویات گفته میشود. البته اطلاق عنوان فهلویات بر این نوع دو بیتیها احتمالاً نشان میدهد که آنها در زبان پهلوی و مربوط به گویش ایران میانه است. فهلویات نامی است که بر دوبیتیهای سروده شده به گویشهای کهن نواحی (فهله) اطلاق میشود. مفرد آن فهلوه معرب صورت فارس پهلوی است. بنا بر روایات ابن مقفع نواح فهله پنج ناحیه اصفهان، ری، همدان، آذربایجان و ماهنهاوند سرزمن ماد را در بر میگرفتهاست. ابن خرداذبه پهله یا فهله را شامل ری، اصفهان، همدان، نهاوند، مهرجان کذک، ماسبذان و قزوین دانستهاست. کاربرد فهله برای سرزمین ماد به اواخر دوران اشکانیان میرسد. نمونههایی از فهلویات که در متون فارسی آمده، بیشتر به نواحی یاد شده منسوب است. با این همه از نظر زبانشناختی، سرزمین فهله را میتوان تا گیلان گسترش داد. بدین ترتیب فهلویات شامل اشعاری است که به گویشهای غرب، مرکز و شمال ایران سروده شدهاست.
ویژگیهای بنا : آرامگاه باباطاهر بر فراز تپهای در شمال غربی همدان قرار دارد. این آرامگاه در یک میدان مستطیلشکل زیبا و سرسبز قرار گرفته و دارای گنبدی فیروزهای رنگ به شکل منشور و قاعدهای هشتضلعی است. سقف آرامگاه نیز به زیبایی تمام کاشیکاری شده است. برج آرامگاه روی یک قاعدهی هشتضلعی قرار گرفته که ارتفاع آن از سطح تپه ۲۰.۳۵ متر و از سطح خیابان ۲۵.۳۰ متر است. ستونهای هشتگانهی برج، سنگ مزار، کف آرامگاه و پلههای آن از سنگ گرانیت ساخته شده است. بنای اصلی که ابعاد آن ۱۰ در ۱۰ متر است با مجموعه با مجموعهای از منشورها پوشیده شده که دارای مدخلها و منافذ نوری هستند. سنگ نمای بنا نیز از همان سنگ است و داخل آن کتیبههایی از کاشی وجود دارد. در داخل فضای آرامگاه، ۲۴ دوبیتی از این شاعر نامی روی سنگهایی مرمرین حکاکی و نصب شده است. دو لوح برنجی نیز در داخل آرامگاه وجود دارد که یکی از آنها شامل اسامی هیئت موسس انجمن آثار ملی در زمان تاسیس آرامگاه و دیگری نام افرادی است که در کنار باباطاهر دفن شدهاند. مساحت زیربنای این آرامگاه و باغ اطراف آن به ۸۹۵۶ مترمربع میرسد. برخی از بزرگان و ادیبانی که در کنار مزار باباطاهر به خاک سپرده شدهاند: محمدابن عبدالعزیز از ادیبان قرن ۳ هجری، ابوالفتح اسعد از فقیهان قرن ۶، میرزا علی نقی کوثر از دانشمندان قرن ۱۳ و مفتون همدانی از شاعران قرن ۱۴.
تاريخچهی آرامگاه باباطاهر : بنای آرامگاه باباطاهر، در سالهای متمادی چندین بار تخریب و بازسازی شده است. در قرن ششم هجری، یک برج هشت ضلعی آجری روی این بنا ساخته شده بود که به مرور زمان ویران شد. در دوره پهلوی اول شهرداری همدان اقدام به ساخت بنای جدیدی برای این شاعر معروف کشورمان کرد اما نیمهکاره ماند. در جریان همین بازسازی، یک لوح کاشی متعلق به قرن هفتم هجری پیدا شد. روی این لوح کاشی فیروزهای، آیات قرآن به خط کوفی و به صورت برجسته، نوشته شده است. این لوح، اکنون در موزهی ایران باستان نگهداری میشود. در سال ۱۳۲۹ این بنای نیمهکاره مرمت شد و در سال ۱۳۴۵ طرح بنای جدید توسط مهندس هوشنگ سیحون و مهندس فروغی ارائه شد. سال ۱۳۴۶ ساخت این آرامگاه آغاز شد و ۳ سال بعد به پایان رسید. این بنا در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۶، در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسید. فضای سبز وسیعی نیز در اطراف این بنا احداث شده است. این آرامگاه جدید را میتوان تلفیقی از معماری عصر جدید و معماری قرنهای هفتم و هشتم هجری به حساب آورد.