هرمزگان
غاری برای پنهان شدن!
روستای خربس یا خوربیز را باید در فاصله ۱۰ کیلومترى غرب شهر قشم ببنید. روستایی که روزگاری یکی از بزرگترین و پر رونق ترین نقاط جزیره بوده است و این روزها، جز ویرانه چیزی از آن باقی نمانده است. دقیقش را بخواهید، باید بگوییم که برکه و کلاته گورستان تنها بازمانده های روستای خربس هستند که روزگار رونق و تردد سیاحان و کشتی رانان را در این منطقه به یاد می آورند. با این حال، باستان شناسانی که روی این روستای کهن تحقیق کرده اند، عمر آن را به ۱۴۰۰ سال قبل نسبت می دهند. یعنی زمان ساسانیان. این روستا در میانکاسهاى وسیع قرار گرفته که اطراف آن را دایرهوار تپههاى کوتاه و بلند مرجانى پوشاندهاند. این ارتفاعات همگى مشرف به شهر هستند و شهر تا دریا فاصله کوتاهى دارد. در سمت راست، برکه ـ یا آبدان ـ بزرگى است که طاق گهوارهاى آن نشاندهنده قدمت این بنا است. چیزی که در نگاه اول بیش از هر چیز غافلگیرتان می کند، کنده کاری های دیواره های غار است که عده ای معتقدند محل پنهان شدن زنان و کودکانی بوده است که روزگارى در دشت هموار خربز زندگى مىکردهاند و هر لحظه امکان یورش دزدان دریایى به آنها وجود داشته است
از گورستان تا پناهگاه : در میاندشت خربس، وقتى رو به شمال بایستیم، آثار ساختمانى قلعه مخروبهاى از سنگ را مىبینیم که احتمال مىرود در دوران بعد از صفویه چندبار بازچین شده باشد. در جلو همین قلعه، در فاصلهاى نه چندان دور از غارهاى خربس، گورستانى وسیع و قدیمى وجود دارد که هم گورهاى پیش از اسلام و هم بعد از اسلام در آن دیده مىشود. درست مشرف بر این گورستان، در دیواره صخرهها و در سینه کوه در ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ متر چند دهانه به صورت غار مانند به چشم مىخورد که به غارهاى خربس شهرت دارند. غارهایی که شگفتی طبیعت جزیره به شمار می روند. کهن، شگفت انگیز و پر رمز و راز. این غارها که از پدیدههاى کهن زمینشناختى هستند، دنباله چینخوردگى رشته کوههاى زاگرس به حساب می آیند که در هزارههاى گذشته از زیر آب سربرآوردهاند. اما در طول زمان و در دورههاى تمدنى بعد دچار دگرگونى و تغییرات دیگرى شدهاند. غارهاى خربس که از بیرون ساختار ساده و طبیعى و زمینشناختى خود را همچنان حفظ کردهاند، از درون با مجموعه دهلیزها، تالارها و اتاقهاى متعددی دارند که به عقیده برخی از محققین، روزگاری نیایشگاه پیروان میترائیسم بوده اند. به خصوص که ساختار رازآمیز و تو در توى غارهاى خربس و قرار گرفتن آن بر بلندى کوه این عقیده را دامن زده است. غارهاى خربس را به لحاظ شکل و ساختار با دخمههاى آذربایجان، کردستان، لرستان، بوشهر، اهواز و شوشتر مقایسه مىکنند. غارهاى خربس به ویژه از نظر فضاهاى درونى شکل و طرح اولیه خود را حفظ کرده و به همان صورت کهن خود باقىمانده است. چیزی که در نگاه اول بیش از هر چیز غافلگیرتان می کند، کنده کاری های دیواره های غار است که عده ای معتقدند محل نگهدارى استخوانهاى مردگان زرتشتی در آیین بوده اند. عده ای هم عقیده دارند این حفره ها محل پنهان شدن زنان و کودکانی بوده است که روزگارى در دشت هموار خربز زندگى مىکردهاند و هر لحظه امکان یورش دزدان دریایى به آنها وجود داشته است. این حفره های دستکنده، با راهروهاى باریک به همدیگر راه دارند و در تالار مرکزى، که جاى اجتماع بوده، دو تاقچه کوچک جاچراغى نیز به چشم می خورد.
ساکنان امروزی غار : اگر گذارتان به این غارها بیفتد می بینید که بر فراز این غار، همیشه یک جفت عقاب ماهیگیر (که از انواع نادر و مرغوب عقابهاى جهان هستند) به چشم مىخورند که در ارتفاعات صخرهاى لانه دارند و تخم مىگذارند. اما به جز این دو عقاب، چندین خفاش دم موشى هم در غار زندگی می کنند که بیشتر در زاویههاى تاریک و بخش انبار ذخایر غار (حفرههاى زیرین) خانه دارند. موجوداتی که گفته می شود نسل آنها رو به انقراض است اما به لطف امن بودن این غار، می توانند زاد و ولد موثری در قشم داشته باشند. این غارها را می توانید در پانزده کیلومتری شهر قشم در سمت راست جاده قشم به روستای خربس و روستای درگهان ببینید.
کاخ سیاه بخت
«کاخ سنگ سیاه» را اگر از نزدیک ببینید، شاید به سختی بتوانید باور کنید که این تکه سنگ های سیاه، بازمانده های کاخی هستند که یکی از باشکوه ترین کاخ های هخامنشیان به شمار می رفته است. تکه سنگ هایی که این روزها، کم کم به خرده سنگ های بی ارزشی تبدیل می شود که دیگر نشانی از تاریخ صدهاسال قبل ندارند. برای دیدن ته مانده های ستون های کاخ سنگ سیاه، باید به ۶۰ کیلومتری شمال شرقی بندر بوشهر سفر کنید؛ درست بر سر راه آسفالت شیراز به بوشهر و در ۱۲کیلومتری برازجان. جایی که ۱۱۰کیلومتر از جنوب شرق کازرون، فاصله دارد.
کاربری کاخ سیاه سنگ : با راه اندازی ناوگان دریایی در زمان فرمانروایی پادشاهان قدرتمند هخامنشی، جلگه برازجان اهمیت زیادی پیدا کرد و به همین دلیل، کاخ های سه گانه ای به نام های سنگ سیاه، چرخاب و بردک سیاه در این منطقه ساخته شدند. علت انتخاب این جلگه نزدیکی آن به خلیج فارس و امکان تسلط بیشتر بر راه های تجاری منطقه و تحت نظر داشتن آب راهه های جنوبی از نظر روابط نظامی بود که احداث این سه کاخ می توانست تمام این اهداف را برآورده کند. این کاخ در روزگار هخامنشیان، عظمت کاخ شوش را داشت اما به دلایل نامعلومی نیمه تمام ماند تا این که معماران هخامنشی تصمیم گرفتند در فاصله ۳۰ کیلومتری آن، کاخ کوچکتر و زیبای بردک سیاه را بسازند.
ساختمان کاخ : کاخ سنگ سیاه که اهالی منطقه به آن کاخ نظر آقا می گویند، بعد از کاخ کوروش بنا شد و در مقایسه با دیگر کاخ های هخامنشی، مثل کاخ برازجان و پاسارگاد، ظرافت ها کمتری دارد. این کاخ تالاری با ۱۰ ستون داشته است که این ستون ها در دو ردیف پنج تایی قرار گرفته بودند. ۱۰ستونی که دقیقا سبک و پلان و نقشه های هخامنشی را برای باستان شناسان تداعی می کردند. با این حال، رنگ پایه این ستون ها با کاخ های دیگر هخامنشی تفاوت دارد و برخلاف ستون کاخ های دیگر که سفید یا ترکیبی از سفید و سیاه هستند، ستونهای کاه سنگ سیاه با سنگ آهکی سیاه صیقل خورده ساخته شده اند. استفاده از بست های دم چلچله ای بر روی یکی از پایه ستون های این کاخ هم نشان می دهد که ساخت آن بعد از پاسارگاد و برازجان انجام شده است. کاوش های باستان شناسان در سال های پیش از انقلاب نشان می داد که این کاخ یک تالار میانی بزرگ و چهار ایوان در چهار سویش داشته است. تالار میانی با چهار درگاه ارتباط دارد که در گذرگاه هر کدام، قطعه ای از سنگهای آهکی سیاه رنگ و صیقل خورده قرار گرفته است. تمام این شواهد «کاخ سنگ سیاه» را شبیه به کاخ بار عام کوروش معرفی می کند. بیشترین بخش کاخ سنگ سیاه، وقتی تخریب شد که سربازان اسکندر به این کاخ یورش بردند و تالار اصلی آن را خراب کردند. اما مدتی بعد، باران های سیل آسای موسمی در دشتستان، بالا آمدن آب رودخانه دالکی و طغیان آن، ضربه نهایی را به این کاخ زد و این کاخ را به کل از بین برد. آنقدر که جز تکه سنگ های تیره ستون ها، چیز دیگری برای نسل ما باقی نماند. با این حال، بی مبالاتی نسبت به همین ته ستون ها هم رفته رفته آخرین آثار کاخ هخامنشی را از بین می برد.
گردشگاه گنو بندرعباس
کوه گنو با ۲۳۴۷ متر ارتفاع در ۲۹کیلومتری شمال غربی بندرعباس غربی بین دهستانهای فین ، سیاهو و ایسین واقع شدهاست . این کوه در مقایسه با آب و هوای گرم بندرعباس ، آب و هوایی نسبتاً معتدل دارد و به همین مناسبت نیز از اهمیت زیست محیطی و تفریحگاهی برخوردار است. می دانید چرا در بندر عباس هوا خیلی شرجی است ؟ به علت وجود کوه گنو ! . ارتفاعات کوه گنو در فاصله حدودا بیست کیلومتری بندر شروع شده و سر به فلک می کشد …. و همین ارتفاع زیاد کوه باعث شده که رطوبتی که از بخار آب دریا ایجاد می شود بالای سر بندر عباس محبوس بماند و هوا را شرجی نماید. ارتفاع زیاد کوه گنو باعث می شود هنگام بالا رفتن با هوای نسبتا سردی در زمستان و هوای مطبوعی در تابستان در ارتفاعات این کوه مواجه شویم …. البته تا بالای این ارتفاعات جاده آسفالت وجود دارد ولی باشیب تند و پیچ خم بسیار …. این منطقه کلا توسط حفاظت محیط زیست محفاظت می شود و جزو زیستگاه های نادر طبیعی توسط یونسکو به ثبت رسیده و بودجه خاصی برای حفاظت از آن در نظر گرفته شده است … گونه های گیاهی نادری در این منطقه وجود دارد که در دنیا بی نظیر است. در فضای باز ارتفاعات تفریحگاهای زیبایی ساخته اند که با آلاچیق های چوبی و سایه بان ها محیط خوبی را برای استراحت فراهم شده است … بر دیوار یک آلاچیق تابلوی کوچکی دیدم که بر روی آن این جمله زیبا از ارد بزرگ نوشته شده است : گام نهادن بر نوک کوه وجود ، بسیار سخت تر از هر کار دیگریست.
اطلاعات دقیق تر در مورد گردشگاه گنو: کوهستان گنو یکی از جالبترین نمونه های معرف رشته کوههای زاگرس بشمار می آید. این کوهستان در جنوب شرقی رشته زاگرس واقع شده است. کوه گنو پس از کوههای هماگ ۳۲۶۷ متر، کوه سیرو ۲۹۷۲ متر، کوه شب ۲۷۳۱ متر، کوه نیان ۲۶۴۲ متر، کوه باز ۲۴۳۷ متر، ششمین کوه مرتفع استان هرمزگان می باشد. گنو از نظر مکانی در شمال غربی شهر بندرعباس قرار گرفته است و جاده اصلی بندرعباس به سیرجان از شرق و جاده بندرعباس به بندر لنگه از جنوب آن می گذرد. کوهستان گنو با ابعادی معادل ۳۴ کیلومتر طول و ۵ تا ۱۵ کیلومتر عرض، مساحتی بالغ بر ۳۵۰ کیلومتر مربع را در بر می گیرد.
کانونهای زیستی پیرامون و داخل منطقه حفاظت شده گنو:
• دامنه غربی : روستاهای تیکوه، سلکوه
• دامنه شرقی : روستاهای تهلو، دزک ، گنو (آبگرم)، انارون
پوشش گیاهی و رستنیها : فلور کوه گنو متجاوز از ۳۶۰ گونه از گیاهان آوندی که معدودی از آنها سرخس ها و بازدانگان و قسمت عمده آنراگیاهان گلدار تشکیل می دهند. همانگونه که معمول مناطق خشک و بیابانی است دو گروه بوته های چوبی و درختچه ها و گیاهان کوتاه عمر یکساله از بیشترین تنوع برخوردارند. بعلت موقعیت بینابینی کوه گنو در بین دو پهنه اصلی ( رویشی صحار سندی و ایرانو تورانی ) و بدلیل تغییرات ارتفاعی سریع از سطح دریا که بیش از ۲۳۰۰ متر می رسد و ایجاد میکروکلیماهای متفاوت در جهات جغرافیایی دره ها و شیب ها، این منطقه از نظر جغرافیای گیاهی ، با ویژگیها و تنوع چشمگیری مواجه شده است.
رستنیهای گنو : پرسیاوش ، سرخس معطر، گون گاوی ، زیره ، آویشن بومادران ، پونه، استبرق ، اورس ،کنار، مسواک ، پرخ ، آکاسیا ، ناترک ، بنه ، بادام کوهی ، رزوک و…
گیاهان انحصاری ایران که در گنو یافت می شوند : بادام وندلبو ، پامچال صخره ای ، مهرخوش…
چشمههای آب گنو : آبگرم گنو-انارون- تنگ باغ- کهنوج- پشتنگ- چاهو- هوبیر- پشت بنگرو- رمر- سرچربه- پرکوه- مردو- تنگ سیاه- هو تلخ- خرگو- سلکوه
جزیره رنگین کمان هرمز
اینجا هرمز است؛ شگفتی زمین شناسی ایران و جهان… جایی که خاک سرخ و کوه های رنگارنگ گرد هم آمده اند تا یکی از عجایب خلقت به وجود آید؛ جزیره ای که برای زمین شناسان آزمایشگاهی تحقیقاتی است و برای هنرمندان تابلوی نقاشی بی کم و کاست. خلیج فارس جزایر متعددی دارد اما هرمز منحصر به فرد ترین آنهاست و این را به خاک رنگین کمانی اش مدیون است. شاه کلید ورودی خلیج فارس که در مجاورت تنگه هرمز قرار دارد… این خاک انواع کانی ها را که شکل دهنده سنگ ها هستند در خود جای داده تا خاک رنگارنگی به وجود آید و جزیره هرمز نام بگیرد. البته نام این جزیره، یادگار روزگاری است که مردمانش هنوز به خاطر هجوم مغولان، بندر معتبر هرمز و یا هرمزد را در مصب رود میناب با خلیج فارس ترک نکرده بودند و اینجا ساکن نشده بودند اما قدمت به وجود آمدن این جزیره بیش از اینهاست؛ زمانی که هنوز انسان پا به این کره خاکی نگذاشته بود. اغراق نیست اگر بگوییم که خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند. جزیره هرمز، یک جزیره معمولی نیست؛ توده گنبدی بیضی شکل نمک است که از سطح آب بیرون آمده. اگر چه همه سوی هرمز همانند همه جزیره ها به آب می رسد اما خشکی برآمده اش توده بزرگ نمکی است؛ نه سنگ و خاک. هرمز از لحاظ زمین شناسی از مهم ترین گنبدهای نمکی در دنیا و از دیدگاه زیبایی شناسی بی رقیب ترین آنهاست. خاک تاکنون این همه طیف رنگی را در خود جای نداده است. جزیره رنگارنگ هرمز برای خود جعبه مداد رنگی کاملی است و رنگ های متنوع آن هر چشمی را خیره می کند.
نمک شناور : هرمز جزیره پیری است؛ جزیره ای که میلیون ها سال به خود دیده تا به این هیبت درآید. اگر بخواهیم سن و سال این جزیره پیر را بدانیم باید به روزگار پیش از پیدایش آن رجوع کنیم؛ به دوران پالئوزوئیک؛ همان عهده بی مهرگان دریایی، شروع زندگی انوع باکتری ها و موجودات زنده اولیه؛ درست زمانی که سطح خشکی ها بسیار پایین بود. گنبد نمکی پیر در همین دوران به دنیا آمد؛ ۵۰۰ میلیون سال قبل؛ زمانی که توده نمکی اعماق زمین از سبکی زیاد به لایه بالایی زمین رسیده بود و قصد بیرون آمدن از پوسته این کره خاکی را داشت. در این میان گسل ها که شکستگی های عمیق و متحرک زمینند، تنها راه ورود این حجم بزرگ شدند و توده نمک که مدت ها محبوس پوسته زمین بود، با اختلاف وزن و حجمش نسبت به دیگر سنگ ها، خود را از اعماق زمین بالا کشید، از گسل ها عبور کرد و در این بین، سنگ ها و کانی های موجود لایه های زیرین زمین را هم جارو کرد و با خود بر بستر دریا نشاند. تا این توده نمکی از اعماق دریا به سطح دریا برسد، میلیون ها سال گذشت. توده نمکی کم کم به سمت سطح آب حرکت کرد و در حین بالا آمدن از اعماق آب، سنگ های دیگری را هم با خود آورد که سن آنها به دوران سنوزوئیک بر می گردد؛ یعنی زمانی که انواع گیاهان و جانوران شکل گرفته بودند و سطح خشکی ها آن قدر گسترده شده بود که کوه ها هم کاملا پدیدار شده بودند. این توده مخلوط نمک و سنگ که به آن سنگ مادر می گویند، شد پایه و اساس جزیره. حالا همه چیز آماده مانده بود تا بارش باران سطح این نمک ها را بشوید و تنها سنگ های رنگین باقی بمانند و جزیره هرمز شکل بگیرد. این اتفاق در ۲۰ هزار سال پیش رخ داد و حالا هرمز با همه زیبایی اش در کنار بزرگ ترین جزیره خلیج فارس – یعنی جزیره قشم – آرمیده است. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب ای ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند
سنگ ها و رنگ ها : هرمز جزیره رنگ هاست و قدرت نقاش طبیعت است که هنرنمایی خود را در گنبد نمکی ۶ هزار متری به رخ آدمیان کشیده، تنوع رنگی سنگ های کنده شده از لایه های مختلف اعماق زمین توسط توده های نمک آن قدر زیاد است که هرمز را به زیباترین و کم نظیرترین گنبد نمکی در دنیا تبدیل کرده تا جایی که از آن به آزمایشگاه سنگ شناسی یاد می کنند. هرمز موزه کانی های جهان است؛ یعنی همان عناصر اولیه ای که از مجموع آنها، سنگ ها شکل می گیرند. کانی ها برای زمین شناسان بسیار با ارزشمند چرا که از طریق مطالعه آنها نه تنها پی به ماهیت آن سنگ می برند و می توانند ترکیب کلی سنگ های منطقه را به دست آورند؛ بلکه می توانند رابطه خویشاوندی بین لایه های زمین شناسی یک منطقه را هم با مناطق دورتر بیابند شاید این مطالعات به نتایج شگفت آوری هم برسند؛ مثلا خانواده ای از سنگ های که در اثر حوادث طبیعی مانند شکافته شدن یا حرکت لایه های زمین از هم دور افتاده اند به نوعی به هم مربوط شوند. هرمز از این نظر یک آزمایشگاه تمام عیار است؛ جزیره ای است که ۴۰ نوع کانی را در خود جا داده تا سنگ های این جزیره زیبا از آن ها شکل بگیرد. کانی های هرمز به راحتی به چشم می آیند که مهم ترین شان «انیدرید» ، «ژیپس»، «کلسیت»، «هماتیت»، «دولومیت» و «اولیژیست» هستند. این کانی ها با خرد شدن سنگ های قدیمی و جریان آب باران به رودخانه ها و سپس دریاها رسیده و در آنجا رسوب می کنند، طی سال ها به هم می چسبند و سنگ های رسوبی را شکل می دهند.
«ریولیت» «توف» هم که از دیگر کانی های هرمز هستند گونه هایی از سنگ های آتشفشانی اند. البته وجود سنگ های آتشفشانی در این گنبد پیر، دلیل بر این نیست که در این جزیره آتشفشانی اتفاق افتاده؛ بلکه این توده های آتشفشانی که مدت ها قبل در اعماق دریا انباشته بودند به همراه توده نمکی به سطح آب آمدند و به همراه سنگ های رسوبی، لایه های سنگی آذرین را شکل دادند. اتفاقات مختلف زمین شناسی سبب شده تا جنوب جزیره هرمز مملو از خاکی باشد به رنگ سرخ که بومی ها آن «گِلَک» می نامند؛ همان منطقه ای که به «گل اخری» یا کانسار خاک سرخ مشهور است. کانسار تجمع مواد معدنی در یک نقطه است که در وقت استخراج، معدن نامیده می شود. اینجا خیره کننده ترین بخش جزیره است؛ درست جایی که خاک سرخ، دریای فیروزه ای، درخت سبز و آسمان سبز آبی آن چنان هنرمندانه گرد هم آمده اند تا نقاشی بی همتای خالق طبیعت شکل گیرد. خاک سرخ این جزیره که همانند هموگلوبین خون انسان، دارای ترکیبی آهن دار است، با ورودش به دریا بخشی از آب های ساحلی را به گونه ای قرمز کرده که کوسه ماهیان گهگاه فریب آن را می خورند و خود را به دام می اندازند. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند.
خاک خوردنی : سوغات هرمز خاک آن است؛ خاکی که فقط زیبا و منحصر به فرد نیست. مردم اطراف این جزیره، هرمز را با «گلَک» اش می شناسند و آن را می خورند؛ همان خاک سرخ هرمز که با ماهی ساردین و نارنج مخلوط می شود تا آن را روی نان بریزند و خوردنی خوشمزه ای به نام «سوراغ» تهیه کنند؛ نانی که از پر طرفدارترین خوردنی ها در استان هرمزگان است. خاک سرخ هرمز ارزش اقتصادی بالایی هم دارد؛ تا همین چهار سال قبل، هزاران تن از این خاک گرانبها به کشورهای دیگر صادر می شد تا در صنایع مختلف رنگ سازی، لوازم آرایش، شیشه و سرامیک سازی از آن استفاده کنند. البته آخرین خبرها، از کم شدن این صادرات بی رویه حکایت می کند؛ صادراتی که اگر بخواهد ادامه یابد، به از بین رفتن خاک سرخ هرمز می انجامد. البته زیبایی و معروفیت هرمز فقط به خاک سرخش نیست، هرمز جزیره رنگ هاست. این جزیره دارای خاک های رنگی بسیاری است که در کنار یکدیگر طیف وسیعی از رنگ های سفید زرد، نارنجی، قرمز، قهوه ای، سبز و حتی طلایی ایجاد می کند. هرمز رنگ های شمارش ناپذیری دارد که از طیف رنگی گرم تا سرد را شامل می شود؛ یعنی همه رنگ هایی که یک هنرمند برای کشیدن تابلوی نقاشی خود به آنها نیازمند است. همین تابلوی نقاشی است که نه تنها زمین شناسان، هنرمندان و گردشگران ایرانی را مبهوت خود کرده؛ بلکه هر هنرمندی را که به ایران آمده، مجذوب خود کرده است. از جورج استاینمتر و ریکاردو زیپولی عکاس تا آلبر لاموریس فیلمساز.
اما این رنگ ها از کجا آمده اند؟ در جواب این سوال باید گفت که مجموع رنگ های این جزیره حاصل یک ترکیب شیمیایی است؛ حاصل یک اتفاق؛ اتفاقی از ترکیب کانی های مختلف برای شکل گیری سنگ، رنگ های هرمز یا به صورت خاک و کلوخند یا به صورت سنگ هایی محکم. البته هرمز سنگ های فلزی هم دارد. مگنتیت، هماتیت و اولیژیست سه سنگ فلزی هستند که در آنها اکسید آهن یافت می شود و سنگ فلزی طلایی رنگی به نام پیریت که به طلای ابلهان یا چشم شیطان معروف است و در خود ماده ای به نام سولفید آهن دارد. نادعلیان: خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد. این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود
هنر و هرمز : جزیره هرمز فقط برای زمین شناسان جزیره شگفت انگیزی نیست. هنرمندان هم بارها شیفته آن شده اند و برای خلق اثر هنری خود از خاک این جزیره بهره برده اند. احمد نادعلیان که کارشناس نقاشی و دکتری هنر تزئینات دیواری است و به هنرمند محیطی مشهور شده از مهم ترین آنهاست. «خاک سرخ هرمز را که به دست گرفتم، دستم رنگی شد این خاک به قدری رنگ تولید می کند که اگر روی لباس تان ریخته شود با هیچ ماده شوینده ای پاک نمی شود». این را نادعلیان وقتی می گوید که مدت ها از خلق آثار هنری اش در هرمز گذشته، اما هنوز وقتی یاد آن روزها می کند می شود شادی را در صدایش حس کرد البته پاک نشدن این رنگ ها دلیل علمی خاصی دارد؛ خاک سرخ هرمز از ترکیبات تشکیل شده و رس هم چسبندگی بالایی دارد. نادعلیان برای آنکه بتواند با خاک های رنگارنگ جزیره آثار هنری خود را خلق کند به مطالعات رنگ شناسی آنها روی آورد: «از نظر علمی نمی شود گفت که دقیقا چه رنگ هایی را در هرمز می بینیم؛ چرا که تفکیک دقیق این همه رنگ در این جزیره زیبا کار چشم آدمی نیست؛ اما آنچه به ظاهر دیده می شود، رنگ های اصلی به همراه طیف های مختلف رنگی هستند؛ سفید، زرد، کرم، نارنجی، قرمز، قهوه ای و سبز فیروزه ای روشن. این رنگ ها فقط به خاک جزیره مربوط نیستند، بسیاری از این رنگ ها برای کلوخ ها و سنگ های شکننده ای هستند که با دست قابل خرد شدنند». جالب است که به گفته او، رنگ سبز فیروزه ای مربوط به خاک نرم و مرطوبی است که چسبندگی بالایی هم دارد.اما نکته مهمی که باید در استفاده از خاک های رنگارنگ هرمز همیشه مدنظر قرار داد، تخریب محیط طبیعی این جزیره است و از دست رفتن این خاک ها. همین یک سال و نیم پیش بود که برای نشان دادن زیبایی جزیره هرمز، فرشی تقریبا به طول ۱۲۰۰ متر مربع از ۷۰ طیف رنگی بر ساحل جزیره نقش بست؛ فرشی که در طراحی آن از داستان ها و طرح های بومی جزیره استفاده شد. احمد نادعلیان گرچه این کار هنری را بسیار جالب می داند؛ اما خلق آن را به قیمت از دست دادن خاک های رنگی و تخریب محیط طبیعی زیبای هرمز، اثری ضد محیط زیست می نامد او که بنا به گفته خودش برای نقاشی هایش روی شیشه و غیره از مقدار کمی خاک به اندازه یک قاشق سوپ خوری خاک جزیره استفاده کرده می گوید: «بهتر است به جای این کارها، اثری در ابعاد کوچک تر خلق می شد تا خاک این جزیره کمترین آسیب را ببیند. همین بس است که سال ها خاک هرمز را صادر می کردند. از این به بعد فرصت آن است که آن را حفظ کنیم.»
پیادهروی در آب های ناز!
شاید پیادهروی و قدم زدن در دل دریا تجربه بکری باشد که کمتر کسی از ما تجربهاش کرده باشد؛ تجربهای هیجانانگیز که تحققش تنها در جزایر ناز جزیره قشم فراهم میشود. به همین خاطر میخواهیم با بال خیالتان با ما همراه شوید تا بتوانید لذت حضور در آن مکان را تصور کنید و در اولین فرصت هم دلتان را به دریا بزنید و راهی جزیره شوید تا بتوانید خودتان را هم به دریا بزنید و کلی برای ما دعا کنید. صدف های رنگارنگ، عروس های دریایی و بچه خرچنگ ها که هنوز سخت پوست نشده اند و موج دریا آنها را به ساحل آورده، در ساحل ناز منتظرتان هستند! اسم ساحل بر قامت این جزیره کوچک می درخشد و برازنده آن است. شن و ماسه این ساحل از نوع خاصی است و مانند بیشتر قسمت های سواحل بندرعباس گلی و چسبنده نیست. بنابراین زمان گشت و گذار در ساحل خیلی کثیف و خاکی نمی شوید! قشم ۴ جزیره کوچک تر هنگام، لارک، هرمز و ناز را در تنگه استراتژیک هرمز در مجاورت خود دارد. اما شاید از میان همه آنها جزایر ناز که در ۲۲ کیلومترى شهر قشم قرار دارند جذاب تر و دیدنی تر باشد. اینجا تنها محلى است که میتوانید با پاى پیاده یا با خودروى شخصىتان به اندازه یک کیلومتر در داخل آبهاى نیلگون خلیج فارس پیشروی کنید. وسعت جزیره ناز تقریباً سه هکتار است. این جزیره فاقد ساحل شنی است و دیواره های صخره ای به ارتفاع ۵ تا ۱۰ متر اطراف آن را فراگرفته است. روی این جزیره به طور کامل مسطح است. در زمان جزر با پسروی کامل آب دریا، برای مدت کوتاهی، باریکه ای از خشکی جزیره ناز را به ساحل قشم وصل می کند.
هر چند زمان این اتفاق کوتاه است، اما در همین مدت مىتوانید از بلنداى آن، تنگه هرمز، جزیره لارک و همه زیبایىهاى عالم خلقت را از دل پهنه آبى خلیج فارس نظاره کنید و خود را غرق در شادی و خوشبختی بیابید. در این جزیره کسی سکونت ندارد. ماهیگیران محلی چند سایبان و مکان استراحت از چوب و پلاستیک به صورت موقت ساخته اند. روبه روی جزیره ناز در قشم ساحل شنی قرار دارد که مکان مناسبی برای تغذیه پرندگان دریایی و ماهیگیران بومی است. در سراسر فصول سال بازدیدکنندگان بسیاری بویژه هنگام غروب از این محل بازدید می کنند.آرامش و زیبایى جزایر ناز از یک سو و وجود صدفها و مرجانهایى که در طرحها و رنگهاى مختلف و متنوع در اطراف این جزایر دیده مىشود، از سوى دیگر بر زیبایى منطقه و هیجان شما برای تماشای این همه هنرنمایی خالق خوشنگار بر بوم زمین خواهد افزود. صبر کنید! هنوز سفرتان به پایان نرسیده!… آب بزودی بالا خواهد آمد و با بالا آمدن آب دریا، صحنهای هیجانانگیزتر شما را در برخواهد گرفت چراکه خود را در پهنهاى از آب دریا بدون وجود جادهاى براى خروج از آن گرفتار مىبینید و میتوانید بدون نگرانى از این شرایط تا جذر مجدد آب به تماشاى قسمتهاى مختلف جزایر ناز و همه زیبایىهایش بنشینید. فقط اگر دریا شما را با خود به ناکجاآبادش برد یا هیجان تماشای این صحنههای بکر و زیبا چراغ آمپر فشارتان را سوزاند و کار دستتان داد، ما بیتقصیریم. از همین حالا گفته باشیم. تا یادمان نرفته بگوییم اگر اهل غواصی هم هستید وجود سایتهاى بکر و منحصر به فرد براى غواصى در محدوده جزایر در انتظارتان نشسته است.