گردشگری
سراب نیلوفر کرمانشاه
استان زیبای کرمانشاه را بیشتر افراد به جاذبههای تاریخی معروف آن میشناسند؛ اما این استان سرسبز و کوهستانی جاذبههای طبیعی فراوانی در دل خود دارد. یکی از مناطق طبیعی مهم کرمانشاه، مجموعه تفریحی توریستی سراب نیلوفر در نزدیکی روستای سراب نیلوفر است که بسیاری از مسافران را به بازدید از خود فرا میخواند. سراب نیلوفر یکی از مقاصد مهم گردشگری در شمال غرب کرمانشاه به شمار میرود. گلهای نیلوفر که در بستر دریاچه زندگی میکنند، سوژهای عالی برای عکاسان جلوههای ناب طبییعی هستند و همین ویژگی هرساله گردشگران بسیاری را به سوی دریاچه سراب نیلوفر میکشاند. سراب نیلوفر در حاشیه روستایی به همین نام، در ۲۰ کیلومتری شمال غرب کرمانشاه قرار دارد. این مجموعه تفریحی در ابتدای منطقه «سنجابی» و در دامنه کوههای «کماجار» واقع شده است. سراب نیلوفر مملو از نیلوفرهای آبی است که در نیمه اول سال غنچهها و برگهای آنها سر از آب برمیآورند و سطح زیادی از آن را میپوشانند. وزش باد روی تالاب سبب حرکت گلها میشود و منظره زیبایی را ایجاد میکند. سراب نیلوفر در واقع دریاچهای طبیعی با وسعت ۱,۳۳۱ هکتار است که از تعدادی چشمه در کف و اطراف آن تغذیه میشود. آب زلال و شفاف دریاچه سبب میشود که در تمام طول سال ریشه و ساقههای نیلوفرهای آبی قابل دیدن باشند. در صورتی که بارندگی سالانه خوب باشد، تالاب در طول سال پرآب است و عمق بخشهایی از آن به ۳۲ متر میرسد. این تالاب دارای غارهای زیرزمینی است. آب دریاچه سراب نیلوفر نوعی مواد معدنی خاص دارد که شرایط رشد نیلوفرها را فراهم میکند. سراب نیلوفر یکی از زیستبومهای مهم انواع ماهی، مرغ ماهی خوار و غازهای وحشی به شمار میرود. تعداد زیادی از پرندگان مهاجر در فصل زمستان به سراب نیلوفر سفر میکنند و همین موضوع این منطقه را به یکی از نواحی مهم پرندهنگری کشور تبدیل کرده است. برای رفتن به سراب نیلوفر از شهر کرمانشاه، باید در میدان اصلی شهر یا همان میدان آزادی وارد بلوار کارگر شده و تا بلوار باهنر مسیر را ادامه دهید. بلوار با هنر به جاده سراب نیلوفر میرسد. تابلوهای راهنما در جاده بهخوبی مسیر رسیدن به این جاذبه را مشخص میکنند. برای رفتن به سراب نیلوفر قطار یا اتوبوس در کرمانشاه وجود ندارد و بهترین راه استفاده از تاکسی یا وسیله نقلیه شخصی است. سراب نیلوفر در ۲۷ اسفند سال ۱۳۸۷ از طرف سازمان میراث فرهنگی بهعنوان میراث طبیعی ملی بهثبت رسیده است تا اهمیت حفظ و حراست از آن برای همگان مشخص شود.
وجه تسمیه نام سراب نیلوفر : در کرمانشاه به چشمههای پرآبی که در کنارشان حوض بزرگی وجود دارد، «سرآب» یا «سراب» میگویند؛ علاوه بر این، «سراب» یک نام کلی است و به دریاچههایی اطلاق میشود که آب آنها از چشمههای داخل یا کنار دریاچه تامین شود. در استان کرمانشاه سرابهای زیادی وجود دارد و سراب نیلوفر از زیباترین آنها است. گلهای نیلوفر نشان سلطنتی ایران باستان و نماد پاکی و سادگی هستند. سراب نیلوفر به یمن وجود گلهای نیلوفر به سرآب نیلوفر معروف شده است. دریاچه سراب نیلوفر جایگاه و تقدس ویژهای در مردم داشته است و همین امر سبب شده تا افسانههای بسیاری در مورد آن میان مردم محلی نقل شود. شنیدن این داستانها خالی از لطف نیست. مشهورترین این روایتها گنج بزرگی است که در کف دریاچه توسط خسرو پرویز، پادشاه ساسانی، مخفی شده است. دریاچه سراب نیلوفر بیشترین تجمع گلهای نیلوفر آبی را تا میانه دهه ۸۰ داشت. طی دهه گذشته و با به وقوع پیوستن خشکسالیهای پیدرپی و حفر چاههای غیر مجار فرعی، دریاچه بهکلی خشک شد. این خشکی دریاچه، نیلوفرهای آبی را در خطر انقراض قرار داد. در سال ۱۳۹۳ با تلاش «دکتر کهریزی» عضو هیت علمی دانشگاه رازی و تیم همراه ایشان، بهوسیله ریشه و ساقه نیلوفر آبی این گیاه در آزمایشگاه احیا شد؛ سپس با اهدا ۲۳۰ بوته نیلوفر گل زرد به دریاچه اوضاع رو به بهبودی رفت. بارندگیهای اخیر، پر شدن نسبی دوباره دریاچه از آب و رشد نیلوفرهای آبی امیدبخش هستند؛ اما باز هم بهدلیل وجود زمینهای کشاورزی ذرت و هندوانه در اطراف دریاچه و حفر چاههای غیر مجاز، خطر نابودی وجود دارد. امروزه با گذشت حدود هفت سال، هنوز تعداد نیلوفرهای آبی بهمیزان سابق نرسیده است.
شهر سوخته
شهر سوخته بر اساس یافتههای باستان شناسی از قدیمیترین تمدنهای جهان به شمار میرود. این شهر به دلیل ظرفیتهای برجسته تاریخی و حجم بالای آثار مکشوفه، منطقهای ارزشمند برای باستان شناسان و علاقمندان به تاریخ است. در سفر به شهر سوخته به موزهای بزرگ و صحرایی وارد میشوید که هر گوشه آن گنجی در خود نهفته دارد. در منطقه وسیع شهر سوخته، جاذبههای تاریخی زیادی به چشم میخورند، گرچه با توجه به ارزش بالای این شهر، میتوان گفت که شهر سوخته در میان دیگر جاذبههای گردشگری ایران مهجور مانده است. آب و هوای گرم و خشک و شرایط اقلیمی سیستان و بلوچستان و کمبود امکانات رفاهی در این خطه از دلایل عدم توجه کافی گردشگران به شهر سوخته هستند. شهر سوخته از جاهای دیدنی زابل به شمار میرود و در استان سیستان و بلوچستان در منتهی الیه شرقی کشور قرار دارد. این منطقه باستانی در گذشته شاهراه ارتباطی شبه قاره هند و آسیای مرکزی با تمدنهای حاشیه خلیج فارس بوده است. در حقیقت شهر سوخته بخش وسیعی از تمدن کهن ایران و ریشههای فرهنگی شرق فلات ایران را در بر میگیرد و مرکز شهرنشینی در عهد باستان به شمار میرود. شهر سوخته یکی از بزرگترین شهرهای ایران باستان و از مهمترین تمدنهای شرق فلات ایران نیز بوده است و اطلاعات جامعی در خصوص فرهنگ، اقتصاد و اجتماع ایران باستان در دشت سیستان ارائه میدهد. در بررسیهای باستان شناسی در شهر سوخته و مطالعات گسترده تاریخ شناسان در این خطه، سیر تحول چشمگیری در زمینههای بازرگانی داخلی، تجارت خارجی، شهر نشینی و معماری، پزشکی، هنر، کشاورزی، جانور شناسی، زمین شناسی و همه علوم وابسته به این موارد، در این منطقه به چشم میخورد.
از شهر سوخته با نامهای دیگری از قبیل «شهر هنر»، به دلیل کشف آثار برجسته هنری و صنایع دستی و «شهر علم»، به سبب کشف یافتههای برجسته علمی به خصوص در زمینه علم پزشکی نیز یاد میشود. اما یکی از جالب توجهترین نکات درباره شهر سوخته، عدم وجود برج و باروهای جنگی در این شهر برخلاف شهرهای اطراف آن است. شهر سوخته دروازه هم نداشته است که نشان از تعامل ساکنان آن با شهرهای اطراف میدهد. عدم وجود سلاحهای جنگی در میان وسایل کشف شده از این منطقه نیز، بر این مطلب صحه میگذارد و به همین دلیل به شهر سوخته لقب «شهر صلح» را نیز دادهاند. اشیای ارزشمند کشف شده در شهر سوخته، از تنوع هنرهای گوناگون مانند سفالگری، خراطی، جواهر سازی و بافندگی در شهر سوخته خبر میدهند. از سال ۱۹۶۷ میلادی، یعنی در حدود ۵۳ سال پیش، باستان شناسان انگلیسی و ایتالیایی کار حفاری و کاوش در محدوده شهر سوخته را آغاز کردند. بعد از انقلاب پس از وقفهای طولانی، از سال ۱۳۷۴ کاوشهای باستان شناسی زیر نظر اساتید ایرانی و با سرپرستی دکتر سید منصور سید سجادی ادامه پیدا کرد. در حال حاضر نیز شهر سوخته منبع مطالعاتی برجستهای در میان پژوهشگران محسوب میشود و ظرفیتهای گسترده پژوهشی آن پایان ناپذیر است. در طول سالیان اخیر در کنار باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی و تاریخ شناسان برجسته کشور، گروهی از دانش آموختگان پزشکی نیز در محوطه شهر سوخته حضور پیدا کردهاند و در طول فصلهای مختلف کاوشهای باستانی، در زمینه بیماریهای سیستان قدیم تحقیق میکنند.
در لوحههای یافت شده از تمدن سومری، نام شهرهای محل اقامت این اقوام آمده است. در این فهرست شهری با نام «ارته» به چشم میخورد که از توصیفهای موجود درباره این شهر، احتمال میرود که همان شهر سوخته باشد. برخی از باستان شناسان نام اصلی شهر سوخته را ارته میدانند، اما در این زمینه هنوز پاسخ قطعی وجود ندارد. تحقیق برای پی بردن به نژاد مردم شهر سوخته نیز به صورت محرمانه در جریان است و در حال حاضر نتیجهای برای این سؤال هم وجود ندارد. نظریه ارتباط شهر سوخته و موجودات فضایی به دلیل ناشناخته ماندن نژاد مردم این سرزمین باستانی و کشف اجساد با اسکلتهای بزرگ و وسایل ناشناخته در سالهای گذشته مورد توجه بعضی از باستان شناسان بوده است، که البته هیچ شواهد علمی در این زمینه وجود ندارد. نام شهر سوخته را از حدود ۱۵۰ سال پیش به این منطقه دادهاند و دلیل این نامگذاری کشف آثار سوختگی در بنایی مستطیل شکل، به وسعت تقریبی ۵۰۰ متر بوده است. در این بنا راهروها، پلکان و دیوارهای ضخیم خشتی با ارتفاع سه متر با آثاری از تیرهای سوخته و اسکلت انسان کشف شدهاند. نام شهر سوخته برای اولین بار توسط «اورل اشتاین»، باستان شناس انگلیسی به زبان آمد. شهر سوخته در سال ۱۳۹۳ به عنوان اولین تپه باستانی ایران و هفدهمین اثر جهانی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
تاریخچه شهر سوخته : قدمت شهر سوخته به بیش از ۵۰۰۰ سال میرسد و تمدن این منطقه هم ردیف با تمدن جیرفت و دوران برنز است. دورههای مختلف شهرنشینی در این شهر باستانی در فاصله زمانی ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد بررسی شدهاند و بر اساس شواهد یافت شده، حیات شهر سوخته را به چهار دوره تقسیم کردهاند که شامل پایه گذاری شهر، رشد و شکوفایی، شروع زوال و دوره نابودی شهر میشود. مساحت شهر سوخته در گذشته در حدود ۲۸۰ هکتار بوده و به پنج بخش اصلی تقسیم میشده است که این بخشها شامل مناطق مسکونی در شمال شرقی و شرق، نواحی گسترده مرکزی، بخش صنعتی در شمال غربی و بناهای یادبود و گورستان در جنوب غربی این منطقه میشوند. بخش صنعتی خارج از شهر و با فاصله از نقاط مسکونی قرار داشته است. عمر دوران شکوفایی شهر سوخته در حدود ۳۰۰ سال و بین سالهای ۲۵۰۰ تا ۲۲۰۰ پیش از میلاد بوده است و مردم باستان در بازهای در حدود ۱۴۰۰ سال در این منطقه زندگی میکردند. بر خلاف اقلیم امروزی منطقه شهر سوخته، در گذشته این شهر بسیار سرسبز و پر آب و شغل اکثر مردم شهر سوخته کشاورزی و صنعتگری بوده است. ساخته شدن شهر در آبرفتهای مصب رودخانه هیرمند، زمینهای این منطقه را به مناطقی حاصلخیز برای کشاورزی تبدیل کرده بود و وجود عناصر طبیعی مانند رود هیرمند، دریاچه هیرمند و کوه خواجو در اطراف شهر سوخته، بر محبوبیت این منطقه میافزود. استفاده از شتر برای حمل و نقل و استفاده از محصولات آن، اولین بار در شهر سوخته اتفاق افتاده است. از مهمترین قسمتهای کشف شده شهر سوخته میتوان به حیاطهای متعدد، راهروها، انبارها، اتاقها، کوره و اجاقها، پلکان و دیگر فضاهای معماری اشاره کرد و در میان آثار یافت شده میتوان هزاران قطعه سفال و اشیای زینتی را برشمرد. از میان دیگر صنایع رایج در شهر سوخته نیز میتوان به ریسندگی، خراطی، معرق سازی، سفالگری و ساخت ابزار فلزی اشاره کرد. شهر سوخته تنها سایت باستان شناسی کشور است که فعالیت و حفاریهای باستان شناسی در آن بدون وقفه و تعطیلی ادامه پیدا کرده است.
چرا شهر سوخته سوخت؟ مهمترین سوال برای باستان شناسان در بررسیهای این منطقه این بود که چرا شهر سوخته سوخت؟ آیا واقعا این شهر سوخته است؟ در این زمینه کارشناسان باستان شناسی نظریههای مختلفی دارند. در بررسیهای اولیه گروهی از باستانشناسان خارجی، به دلیل وجود لایههای خاکستر وسیع در این منطقه و مشاهده آثار سوختگی در بناها، لقب شهر سوخته را به این شهر دادند. بنا بر نظر بعضی کارشناسان شهر سوخته دو بار به آتش کشیده شده است. بار اول به دوران رشد و شکوفایی و بار دوم به زمان نابودی شهر مربوط میشود، اما اختلاف نظرهایی در این باره وجود دارد و برخی دیگر از محققان این نظریه را رد میکنند. برخی کارشناسان تاثیرات خشکسالی و از بین رفتن منابع آب را دلیل کم شدن تدریجی دامها و محصولات کشاورزی و در نهایت استفاده مردم از بقایای شهر برای تهیه آتش و درست کردن غذا را باعث از بین رفتن آنها و تخریب کامل شهر سوخته میدانند. در این نظریه که از طرف مهدی مرتضوی استاد باستان شناس دانشگاه سیستان و بلوچستان و عضو هیئت علمی این دانشگاه مطرح میشود، آتش سوزی در شهر سوخته رخ نداده است. امروزه کارشناسان معتقد هستند که به دلیل رونق صنعت و وجود مناطق صنعتی در اطراف شهر سوخته در گذشته، تلی از خاکستر ناشی از فعالیتهای این مناطق شهر سوخته را پوشانده بوده است. تغییرات اقلیمی و از بین رفتن رونق صنعت و تجارت از اصلیترین دلایل زوال شهر سوخته بودهاند.
اسرار و مشهورترین کشفیات شهر سوخته : در طول بررسیهای انجام شده در شهر سوخته، شواهدی یافت شد که تعجب باستان شناسان را برانگیخت. این شواهد از پیشرفت علم پزشکی در گذشته در شهر سوخته خبر میدهند. در سال ۱۳۵۶ در کاوشهای شهر سوخته گورستانی دسته جمعی کشف شد. در میان اسکلتهای موجود در آن، جمجمهای یافت شد که بر روی آن آثار باقی مانده از عمل جراحی به چشم میخورد. این اسکلت متعلق به دختری ۱۳ ساله بود و بریدگی عمیق مثلث شکل در قسمت راست آن دیده میشد. تاریخ شناسان معتقد هستند که این جراحی نخستین جراحی مغز در زمان باستان بوده است. گرچه چند ماه پس از این جراحی، بیمار فوت کرده است، اما این جمجمه از مهمترین کشفیات باستان شناسی جهان به شمار میرود. از دیگر یافتههای مربوط به علم پزشکی در شهر سوخته میتوان به چشمی مصنوعی در گورستان شهر سوخته اشاره کرد. جنس این چشم مصنوعی ترکیبی از قیر طبیعی و نوعی چربی جانوری است و بر روی آن طراحیهایی با سیمهای ریز طلایی شبیه مویرگهای چشم صورت گرفته است. امروزه از چشم مصنوعی شهر سوخته در موزهای در جنوب شرقی زاهدان نگهداری میشود. در شهر سوخته اسکلت زنی با چشم مصنوعی کشف شده است . چشم مصنوعی شهر سوخته در سال ۱۳۸۵ کشف شد و به جسد زنی تعلق داشت که در شهر سوخته دفن شده بود. سن این زن در حدود ۲۸ تا ۳۲ سال تخمین زده میشود و در کنار بقایای استخوان این زن، قاب چرمی چشم مصنوعی نیز پیدا شده است. قدمت قبر و چشم مصنوعی کشف شده در آن به ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد میرسد. در سال ۱۳۹۴ پس از پنج سال تلاش، باستان شناسان و هنرمندان مجسمهساز و طراح توانستند اسکلت جمجمه این زن با چشم مصنوعی را بازسازی کنند. طراحی سر و چشمها و تمام ریزهکاریهایی مانند رنگ پوست و مو و شکل بینی با طراحی سه بعدی دستی و انجام اسکنهای متعدد زیر نظر نگار نادری پور، برای اولین بار در ایران انجام شده است. از دیگر یافتههای باستان شناسی در شهر سوخته میتوان به گورستانی با سنگ قبرهایی از خشت خام اشاره کرد. این گورستان در سال ۱۹۷۲ میلادی و به صورت کاملا تصادفی کشف شد. تفاوتهایی در ساختار قبرها از جهت شکل، اندازه و مصالح وجود دارند که اختلاف طبقاتی، تفاوتهای دینی و آئینی و باورهای مذهبی مختلف مردمان آن زمان را نشان میدهند. همراه با این گورستان مجموعهای عظیم از سفالینهها و ظروف و اشیای مصرفی مردم شهر سوخته نیز به دست آمده است. در میان اشیای زینتی، نمونههای جالب توجهی از جواهرات باستانی با فلزات طلا و سنگهای قیمتی مانند عقیق، مرمر، لاجورد و فیروزه به چشم میخورند که رونق صنعت جواهر سازی در شهر سوخته را نشان میدهند. بیشترین جواهرات شهر سوخته گردنبندهای جواهر با سنگهای زینتی مختلف هستند.
در طول کاوشهای باستانی شهر سوخته خطکشی ساخته شده از چوب آبنوس نیز یافتهاند. این خطکش ۱۰ سانتیمتر طول دارد و تا دقت یک میلیمتر را اندازه گیری میکند. گرچه مقیاس اندازهگیری متر در دوران باستان به مفهوم امروزی وجود نداشته است، اما دقت اندازهگیری خطکش شهر سوخته با متر و معیار امروزی اینگونه بیان میشود. از دیگر وسایل کشف شده در گورستان تاریخی شهر سوخته، میتوان به تخته نردی قدیمی با ۶۰ مهره اشاره کرد. تا پیش از کشف این وسیله، قدیمیترین تخته نرد کشف شده در جهان، در گورستان سلطنتی «اور» در منطقه بین النهرین یافت شده بود. جنس چوب این تخته نرد از چوب آبنوس است و بر روی تخته مستطیل آن، تصویر ماری به خود پیچیده دیده میشود. مهرههای این تخته نرد نیز از سنگهای متداول آن زمان مانند لاجورد، عقیق و فیروزه ساخته شدهاند. در یکی از گورهای پنج هزار ساله قبرستان شهر سوخته، باستان شناسان جامی با طراحی یک بز در کنار درخت یافتند. آنها با بررسیهای بیشتر از سایر ظروف و اشیای کشف شده از این منطقه، نکتهای جالب دریافتند. تصویر بز روی جام پنج بار با تغییرات کم تکرار شده بود. دنبال کردن این نقشها، حرکت بز به سمت درخت و خوردن برگ را نشان میدادند. با تکمیل بیشتر این تصاویر به کمک طراحان، باستان شناسان فیلمی ۲۰ ثانیهای به دست آوردند. در این فیلم جهش بز به سمت درخت کاملا دیده میشود. ارتفاع این جام به حدود ۱۰ سانتیمتر میرسد و پایهای استوانهای شکل دارد. کارشناسان پس از تحقیقات گسترده نتیجه گرفتند که این جام اولین نمونه از تلاشهای هنرمندان عهد باستان برای خلق نقاشی متحرک یا انیمیشن بوده است. شگفتیهای شهر سوخته تنها به موارد گفته شده محدود نمیشوند و شکل زندگی اجتماعی در این منطقه در عهد باستان با توجه به یافتههای تاریخی به سبکی بسیار مدرن بوده است. سیستم لولهکشی آب و فاضلاب در شهر سوخته با استفاده از لولههای سفالی، که هنوز بقایای آنها وجود دارند، از مظاهر شهرنشینی مدرن در آن زمان به شمار میروند. صنعت کفاشی و بافندگی نیز در شهر سوخته رونق فراوان داشت است و پارچههای بافته شده در این منطقه در مناطق اطراف نظیر نداشتند. از دیگر اشیای باستانی مکشوفه در این منطقه میتوان به کوزه سفالی با امضای سازنده آن، سوزن، چکش، کورههای سفالگری، کورههای ذوب فلزات، دکمه لباس، شانه سر، بذر حبوبات و میوه، برنج، زیره و بسیاری از لوازم متداول و روزمره اشاره کرد.
پل بند لشکر
شوشتر بیشتر از ۱۰۰ سازه آبی تاریخی دارد که از گذشته بر جای ماندهاند. پل بند لشکر جزو صدها سازه آبی و از دیدنی های شوشتر است؛ برای هدایت آب بنا شد. این پل علاوه بر هدایت آب، برای برقراری ارتباط بین شهر شوشتر و دیگر آبادیهای آن منطقه طراحی و ساخته شده بود. سازه اصلی پل بند لشگر از ایران باستان باقی مانده است؛ اما طاقهای هلالی آن شاخصههای معماری عصر صفویه را در خود نهفته دارد. پل بند لشکر در شوشتر، جزو سالمترین بناهای بازمانده از دوره ساسانی در این شهر است و از دیدنی های استان خوزستان محسوب میشود. این پل به طول ۱۲۴ و ارتفاع هشت متر، خارج از دروازه لشکر قرار دارد. هدف از بنای پل بند لشکر، برقراری ارتباط بین شوشتر با دیگر ولایات و روستاییهایی بود که در سمت جنوب واقع شدهاند. پل بند لشکر از سنگ، ماسه و ملاط ساروج یاخته شده و در ابتدا ۱۳ دهانه داشت که امروز ۱۱ دهانه از آن باقی مانده است. این پل مستحکم در دوره صفویه مرمت و بازسازی شد. طاقهای پل با اسلوب معماری دوره صفویه و بهصورت هلالی ساخته شدهاند. پنج دهنه از این پل در دوره قاجاریه ویران شد و بهدلیل هزینه بالای مرمت، حاکم شهر آن را تعمیر نکرد. مردم به ناچار برای حفظ راه ارتباطی با دیگر ولایتها، پل را با الوار تعمیر کردند. این تعمیر سودی نداشت و طولی نکشید که فشار آب الوارها را با خود برد. در سالهای اخیر، مجموعهای تفریحی در کنار پل بند لشکر راهاندازی شد که رونق زیادی به گردشگری در این محل داده است. گردشگران بسیاری از شهرهای خوزستان برای گذراندن تعطیلات پایان هفته به این تفرجگاه میروند. این مجموعه بهگونهای طراحی شده است که رودخانه از داخل آن عبور میکند. وجود رودخانه در داخل مجموعه، هوای آن را خنک میکند؛ بهطوری که هوای داخل مجموعه با بیرون در حدود ۱۰ درجه تفاوت دارد.
تاریخچه پل بند لشکر : شوشتر شهری باستانی است و سابقه آن به ۱۰ هزار سال پیش بازمیگردد. این شهر که در نزدیکی کوههای بختیاری قرار گرفته است، از غرب به دزفول و از شرق به مسجد سلیمان منتهی میشود. موقعیت جغرافیایی شهر حکایت از این موضوع دارد که شوشتر از دل تاریخ و تمدن عیلام برخاسته است. منابع اساطیری ساخت شهر شوشتر و اولین بناهای آن را به هوشنگ نسبت میدهند. منابع تاریخی که درباره عیلام سخن گفته شده است، شوشتر را یکی از شهرهای عیلام قدیم دانستهاند. شوشتر در دوره ساسانیان نیز از اهمیت بسیاری برخوردار بود. بیشتر سازههای آبی این شهر در عهد ساسانی ساخته شدهاند. پیشینه پل بند لشکر شوشتر نیز چون دیگر آثار تاریخی این شهر به عصر ساسانیان میرسد. پل بند لشکر بههمراه ۱۵ اثر تاریخی شوشتر با عنوان «نظام آبی تاریخی شوشتر» در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. پل بند لشکر نقش مهمی در تاریخ ایران و تاریخ شهر شوشتر دارد. به پل بند لشکر را دروازه ورود لشکر ایران هم لقب دادهاند؛ زیرا هنگام حمله اعراب به ایران، آنها شوشتر را محاصره کردند و بعد از گذشتن از این پل، وارد قلمرو ایران شدند. این شهر در قرون اسلامی به دست مغولان فتح شد. شوشتر در عصر صفویه به شکوه بسیاری دست یافت. در این دوره حاکمی به نام «واخشتوخان» بر شهر مسلط شد. او در دوره حاکمیت خود بر شوشتر تلاش بسیاری برای آبادی شهر انجام داد. طبق منابع تاریخی، واخشتوخان پل بند لشکر را تعیمر کرد. تعمیر این پل اساسی بود، بهگونهای که امروز بیشتر قسمتهای پل بند لشکر نشانههایی از معماری دوره صفویه را دارند.
نقش برجسته گل گل ملکشاهی
سنگنوشته یا کتیبه به تخته سنگ، کاشیکاری یا سطح دیگری گفته میشود که معمولا واقعهای تاریخی بر روی آن کندهکاری یا نوشته شده است. معمولا کتیبه به نوشتهای اطلاق میشود که بر روی سنگ، در حاشیه سردر ساختمانها یا گوشههای پارچههای خاص نظیر پرده، سفره و بیرق یا بر صفحههای کتاب نگارش مییابد. نگاهی به تاریخ ایران باستان نشان میدهد که اغلب کتیبهها بر کوهپایهای مشرف بر چشمهسار حک شده است. این سنگنوشتهها به دستور شاهان و یا والی منطقه نوشته میشدند و اغلب موضوعات مربوط به فتوحات و کشورگشاهی شاهان و یا نیایشها و عبادات آنها را به تصویر کشیده بیان میکنند. سنگنوشته آشوری که با نام سنگنوشته گلگل ملکشاهی نیز معروف است، از جاهای دیدنی ایلام به شمار میرود و در دامنه رشته کوه کبیر، مشرف به رودخانه گلگل و در نزدیکی روستای زیبای گلگل در ۱۵ کیلومتری شهر ارکواز و ۲۵ کیلومتری شهر ایلام مانند نگینی خودنمایی میکند. متن این سنگنوشته که به خط میخی نوشته شده حکایت از حمله آشوربانیپال به تمدن عیلام باستان و سقوط این تمدن درخشان تاریخ است که به صورت کندهکاری بر روی صخرهای بزرگ نگاشته شده است. این نوشته نشانگر تمدنی بزرگ و اثرگذار از تاریخ باستان است که استقرار آن در همین منطقه استان ایلام بوده است. پادشاه آشور شکست نظامی این کشور را افتخاری بزرگ برای خود دانسته و این کتیبه را از خود به یادگار گذاشته است.
مشخصات کتیبه : شکل عمومی این کتیبه آشوری مستطیل شکل است و در ابعاد ۹۰در ۱۳۵ سانتیمتر است که در وسط آن نقش نیمرخ و تمام قد پادشاه آشور به صورت برجسته قرار دارد و کلاهی مخروطی و ردایی بلند تا روی پاها بر تن و شمشیری حمایل به نشانه قدرت، در دست دارد. پشت سر این شخص تصویری از هلال ماه دیده میشود که ممکن است نماد خدایان و الهههای آسمانی باشد که به حمایت از شاه آشور برخاسته و به او کمک کردند تا در جنگ پیروز شده و قلمروی کاسیها(ایلام و لرستان) را فتح کنند. این سنگنوشته آشوری در سال ۱۹۷۳ میلادی توسط آقای واندنبرگ ترجمه شده است. موضوع متن کتیبه از فتح ایلام و انقراض این تمدن به وسیله آشور حکایت دارد. متن کتیبه به عمق متوسط ۲/۵ سانتیمتر تراش خورده و طی آن نقشبرجسته پادشاه را فراهم ساختهاند و سپس به نقر خطوط میخی آشوری در سطرهای افقی بر تمام سطح کتیبه و نقش برجسته پرداخته و هر سطر را با خطی کنده و افقی از سطر بعد مجزا کردهاند. اینکه این کتیبه مربوط به کدام پادشاه آشور است به درستی مشخص نیست و عدهای آن را متعلق به آشوربانی پال که سرزمین ایلام قدیم را متصرف و در نهایت موجب انقراض آنها شد دانسته و برخی نیز آن را مربوط به سارگن دوم پادشاه آشور میدانند که نواحی شمال غرب و قسمتهایی از غرب ایران تا دریاچه ارومیه را تصرف کردهاند. آنچه از متن کتیبه میتوان فهمید این است که آشور چشم طمع به سرزمینهای شرقی حکومت خود داشته و هر زمان که شرایط را مساعد میدید حمله را آغاز میکرد و این روند به صورت فرهنگ ستیزهگری به فرزندان شاهان منتقل میشد و چهره پادشاه آشور که به سرزمین ایلام حکاکی و نقر شده، خوی جنگجویی و طمع همیشگی آنان را مشخص میکند.
متن کتیبه : به آشور و خدایان که به طرفداری شاه محبوب آنها ایستاده و چیره شده( بر زمینهای دشمنان(…) شاه جهان(…) پسر(…) آشور پدر خدایان مرا نامزد کرد برای پادشاهی در رحم مادرم(…) انلیل مرا برای تسلط بر روی زمین و مردم فرا خواند. سین و شماش با همشکونهای مساعدی در مورد بنیاد فرمانروایی من فراهم ساختند. نبو و مردوک مرا بصیرت وسیع و فهم عمیق بخشیدند. خدایان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا روی تخت شاهی پدرم گذاشتند. آنها تسلط بر روی زمین را به من واگذار کردند. شهر(…) آنها بیرون رفتند(…) روی او ستایش کارهایی که من انجام دادهام. من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم این سنگ نوشته را برای ترغیب شاهان و پسران من در آینده باشد که امیری در میان شاهان پسران من که او را آشور و خدایان بزرگ برای تسلط بر روی زمین و مردم نامزد کند. این ستون و تحسین خدایان بزرگ را ببیند و باشد که به تدفین آن بپردازد و قربانیها کند اما آنکه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدایان بزرگ و آن عده که روی این ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه کند، باشد که به طرفداری او در یک برخورد سلاحها در میدان جنگ برخیزند و باشد که آنها او را راهنمایی نکنند.(…) باشد که آنها هم حکم شاهی او را براندازند و باشد که آنها نامش و تخمهاش را در زمین ضایع کنند.
وضعیت امروزی کتیبه : این کتیبه ارزشمند باستانی هزاران سال است که هویت تاریخی و باستانی ایران در خطه ایلام را در دل خود به امانت گذاشته است تا آیندگان به این شکل از تاریخ پیشینیان خود آگاه شوند. این کتیبه تاریخی امروزه حال چندان خوشی ندارد و عدم مراقبت صحیح و رعایت نکردن استانداردهای حفاظتی از آن، سبب شده که قسمتهایی از نوشتههای کتیبه آسیب دیده و از بین برود. امروزه برای اینکه کتیبه در معرض آسیب گردشگران واقع نشود، قفسهای آهنی بر روی پیکر آن نهاده شده است. اما این قفسه آهنی نه تنها نقش حفاظتی چندانی ندارد و نمیتواند جلوی فرسایشهای ناشی از آب و هوا را بگیرد، بلکه صحنهای نازیبا را از چشمانداز کتیبه به نمایش گذاشته است و سبب میشود که حتی آسیبهای وارد شده به کتیبه نیز در زیر این حفاظ، مشخص نشوند و کمک به از بین رفتن کامل کتیبه نیز میکند. به نظر میرسد کسانی که وظیفه مراقبت از کتیبه را دارند باید تدبیر بهتری اندیشیده و در یک چهاچوب استاندارد از کتیبه نگهداری کنند. طبیعی است که با قرار دادن یک حفاظ شیشهای بر روی کتیبه هم استاندارد مراقبت از کتیبه بهتر خواهد شد و هم چشمانداز زیباتری برای گردشگران و بازدیدکنندگان از این اثر تاریخی ارزشمند به نمایش گذاشته خواهد شد. اگر گذرتان به استان ایلام افتاد میتوانید از این اثر باستانی دیدن کنید و بر هنر، فرهنگ و خطوط باستانی این منطقه مطلع و آگاه شوید.
خانه ترابی سمنان
خانهی ترابی یکی از دیدنی های سمنان و از خانههای با ارزش بافت تاریخی شهر است و در محله کهندژ قرار دارد. این بنا در دوره قاجاریه ساخته شده و در سالهای اخیر مرمت و احیا شده است به شماره ثبت ۲۹۷۴۴ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. خانه ترابی از دو بخش شمالی و جنوبی تشکیل شده است که در دو سوی حیاط مرکزی بنا شدهاند. بخش جنوبی این بنا از نظام معماری دوره صفوی پیروی میکند و بخش شمالی متعلق به دوره پهلوی است. پوششها در بخش جنوبی، طاق و تویزه و در بخش شمالی تخت و تیرپوشاند و سرداب که با هر دو قسمت دیگر متفاوت است؛ چهاربخشی است. مهمترین فضای این خانه، اتاق پنجدری یا شاهنشین آن است که در بخش جنوبی قرار گرفته و پوشش آن با تویزه و طاق کژاوه اجرا شده است. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد خانه ترابی، وجود ساباط (سابات) در مقابل این خانه تاریخی است که این خانه را به معبر کهندژ متصل میکند و احتمالاً قدمت آن به دوره صفوی میرسد. ساباطها(سابات) از ویژگیهای منحصر به فرد معماری مناطق گرمسیر و کویری هستند، یکی از کارکردهای سابات پدید آوردن سایه و جایگاهی خنک برای رهگذران است. این سازه با نیمه پوشیده کردن کوچه در تابستان، به پدید آمدن کوران هوا میانجامد که هوای درون سابات را از بیرون آن خنکتر میکند. این ویژگی نیمه پوشیده بودن در زمستان به گرمتر شدن هوای درون سابات از بیرون آن میانجامد. ساباتها همچنین مایه یکپارچگی و استواری خانههای کنارشان هستند و به آنها در پایداری در برابر نیروهای پدید آمده از فشار سازه کمک میکنند.