گردشگری
قدمگاه سبز نیشابور
از نیشابور حدود ۲۴ کیلومتر و از مشهد حدود ۱۰۰ کیلومتر باید فاصله بگیرید تا بتوانید باغ قذمگاه را در بستری کوهستانی و در دامنه جنوب کوه بینالود و رو به دشت نیشابور ببینید. منطقه متبرکی که سال هاست یکی از جاذبه های گردشگری مذهبی ایران محسوب می شود و وجه تسمیه آن وجود سنگی سیاه رنگی است که جای دو پا بر آن نقش بسته است. اگر تاریخچه این باغ را از بومیان محله بپرسید می شنوید که این باغ ابتدا به شاپور کسری اختصاص داشته، زمانی به حضرت علی(ع) و سپس به حضرت رضا (ع) نسبت داده شده است. میگویند در سال ۲۰۰ هـ . ق که امام رضا (ع) از مدینه عازم مرو بودند، در این مکان توقف کرده و چون خواستند با خاک تیمم کنند، آبی جاری پدید آمد. این واقعه مهم، اصلی ترین دلیل تقدس قدمگاه است . میگویند سال ۲۰۰ هـ . ق حضرت رضا (ع) که از مدینه عازم مرو بودند، در این مکان توقف کرده و چون خواستند با خاک تیمم کنند، آبی جاری پدید آمد. این وقایع مهم، این مکان را به مکانی مقدس و ایمن برای زایران در کنار مسیر مشهد تبدیل کرد که در دورههای مختلف مجموعهای میان راهی شامل: کاروانسرا، آبانبار، حمام و مکانهایی جهت اطراق زائران و مسافران در حاشیه خیابان شکل گرفت.
شکل اصلی باغ کنونی در دوران صفوی و به دستور شاه عباس اول احداث شد و در دورههای بعدی در زمان شاه سلیمان صفوی و در دوران ناصرالدین شاه قاجار مرمتهایی جهت حفاظت و احیاء باغ صورت پذیرفت. آخرین مرمت و بهسازی این مجموعه در سال ۱۳۵۰ توسط سازمان حفاظت آثار آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد و به شماره ۲۳۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. وارد باغ قدمگاه که شوید، کوشکی هشت ضلعی را در مرکز باغ می بینید. بنایی که همانند بقعه خواجه ربیع و گنبد سبز در مشهد دارای چهار ایوان بلند در اضلاع اصلی و غرفههای دو طبقه در اضلاع فرعی است. فضای میانی بنا با گنبد خوش طرحی پوشانده شده است. این بنا مزین به تزئینات کاشیکاری، نقاشیهای روی گچ و کتیبههای مختلف است. مدخل اصلی بنا در ضلع شرقی قرار گرفته و دارای مقرنس گچی بسیار زیبایی است. در ضلع شرقی بقعه هم چهار طاقی کوچکی قرار دارد که از چشمهای جوشان حفاظت میکند. روایت است آب آن هنگام وضوی حضرت رضا (ع) جوشیده و به همین دلیل آن را چشمه حضرتی مینامند. باغ قدمگاه دو قسمت دارد که بخش اول این مجموعه با مساحت ۱ هکتاری اش، با دو ساختمان قدیمی در مرکز آن مهمترین عنصر گردشگری این مجموعه به شمار می رود. پوشش گیاهی باغ درختان چنار، کاج، توت، گردو و زبان گنجشک میباشد که در میان این درختان، گونههای درختان چنار، کاج و توت کهنسال به چشم میخورد. این باغ از سمت جنوب به جاده نیشابور – مشهد می رسد . می توانید از این بخش باغ دسترسی راحتی به جاده برگشت داشته باشید.
زمانی برای مستی مرال ها
پارک ملی گلستان را اگر میخواهی از نزدیک ببینی، باید عاشقش باشی. گلستان آنقدر زخم دیده است که تاب کوچکترین تلنگری را ندارد. باید آرام و بی سر و صدا پا به طبیعت هزار رنگ آن بگذاری و بی آنکه کسی از ساکنان پارک از حضورت برنجد، از زیبایی های طبیعت سرشار شوی.
گلستان، ساعت چند؟ سفر را نزدیک به یک ماه زودتر برنامهریزی میکنیم تا شما هم بتوانید با برنامهریزی دقیق در این جاده هم قصه ما شوید. گلستان را میشود همین لحظه هم قصد کرد و رفت و دید، اما ما میخواهیم درست زمانی در سایهسار جنگلهایش قدم بزنیم که بانگ مرالها بر گوشه گوشه جنگل طنین انداخته باشد. محدوده زمانی شهریور ماه فصل جفتگیری مرالهای گلستان است که آنها صدایی شبیه صدای گاوها را از خود در می آورند. بنابراین بهترین موقع برای دیدن مرالهای گلستان همین فصل «گاوبانگ» است. البته نظاره مرالها تنها دلیل ما برای این سفر نیست.
کجا ساکن میشویم؟ این سفر را باید با بلد راه رفت. بنابراین از همین ابتدا سعی کنید به دنبال یکی از آژانسهای معتبر باشید. تعداد محدود افراد باعث میشود که شما به راحتی و با کمین نشستن حیات وحش منطقه را ببینید. محلی که برای استراحت شما در نظر گرفته میشود ایستگاه محیطبانی است. ایستگاههای محیطبانی که از سوی محیطبانان در اختیار شما قرار میگیرد، بدون تخت است و در تعداد مشخص در آن، جا داده میشوید. بنابراین رعایت اصول زیست محیطی و احترام به محیطبانان زحمتکشی که برای چند روزی مهمان آنها هستیم، جزء لاینفک اخلاق طبیعتگردی و ورزشی است.
چتر سبز درختان : طبیعتگردی تنها مشاهده آنچه میبینید نیست. بلکه کمکم باید یاد بگیرید که هر منطقه چه گونههای حیوانی و گیاهی در خود جا داده است. همگام شدن با آژانسهای مسافرتی فرصتی به شما میدهد تا با این گونهها آشنا شوید، اما به طور اجمال شما در جنگل گلستان با گونههای گیاهی بلوط، بلند مازو، ممرز، انجیلی، پلت، شیردار، کرکو، آزاد، اوری، توسکای قشلاقی، کلهو، انجیر، توت، ملچ، داغداغان، ازگیل، ولیک، زالزالک، سیاه تلو، گوجه وحشی، شیر خشت، گردو، تمشک، انار وحشی، گلابی وحشی، زرشک، تاغ، گز، پرند، کاروانکش، کلاه میرحسن، گون، چوبک، درمنه، خارشتر و ارس آشنا میشوید. دنیای حیوانات آن شما را با مرال، شوکا، خرس قهوهای، پلنگ، خوک وحشی، گربهجنگلی، تشی، آهو، قوچ و میش، پلنگ، گرگ، روباه، کل و بز روبهرو میکند. آسمان آن هم پر از ماجرای پرواز پرندگانی چون قرقاول، کبک، تیهو، زنگوله بال، کوکر سینه سیاه، ابیا و بلدرچین، قرقی، دلیجه، سارگپه پا بلند، سارگپه، عقاب دوبرار، دال شیا، دال، عقاب دریایی دم سفید، مرادان، بالابان، هما، دارکوب سیاه، بلبل، توکای باغی، سهرهها، سکاها، زردهپرهها، مگسگیرها، زنبورکها و دمسرخهاست.
چه بپوشیم؟ طبیعتگردی بویژه دیدار از گونههای حیوانی رسم و رسوم خاص خود را دارد که حتما باید رعایت کنید وگرنه تنها وقت و هزینه خود را صرف کردهاید، بدون این که به سرمنزل مقصود رسیده باشید. نخستین نکتهای که باید به خاطر بسپارید پوشیدن لباسهای استتار جنگل است یعنی لباسهایی که با زمینه همخوانی داشته باشند و برگرفته از شکل و رنگ درختان است. در صورت نداشتن لباسهای استتار از لباسهای رنگ سبز زیتونی و در نهایت قهوهای خاکی نهچندان روشن استفاده کنید. همچنین از پوشیدن لباسهای سفید بخصوص و رنگهایی که توجه حیوانات را به شما جلب میکند پرهیز کنید. یادمان باشد که حیوانات حواس بسیار قوی دارند و حضور انسان را در فاصلهای بسیار دور تشخیص میدهند. مساله دیگری که باید در این گونه سفرها به آن توجه داشت عدم استفاده از بوهاست. در تورهای حیات وحش استفاده از هر ماده تولیدکننده بو همانند عطر و ادکلن ممنوع است و هر گونه تجهیزات مولد صدا باید خاموش یا سایلنت کامل شود. یادمان باشد که یک نسیم آرام هم میتواند بوی انسان را به مشام حیوانات برساند و آنها را از ما دور کند، اما این همه آنچه باید رعایت شود نیست. برای این که بتوان از نزدیک گونههای حیوانی را دید، باید از صحبت کردن در منطقه پرهیز کرد. البته سکوت برای کسانی که برای نخستین بار به تماشای حیوانی در زیستگاهها مینشینند سخت، اما نتیجه آن خوشایند است. همچنین یادمان باشد که برای دیدار باید آرام و همراه و نزدیک به گروه حرکت کنیم. در غیر این صورت شانس یک دیدار هیجانی را از همسفران نیز گرفتهایم.
کولهبار : طبیعتگردی همچنان که آداب خاص خود را دارد، لوازم مخصوص به خود را هم میخواهد. کوله چند روزه برای حمل کیسه خواب، دمپایی و لوازم غیرضروری. همچنین کوله سبک برای سفر یک روزه به همراه وسایل ضروری. بنابراین بسته به تعداد روزهای سفر باید یکی از این کولهها را روی کول بگذارید. علاوه بر آن به دلیل در دسترس نبودن کولههای بزرگ در طول سفر حتما وسایلی که فکر میکنند در طول مسیر به آنها نیاز ضروری دارند از داخل کولههای بزرگ چند روزه برداشته و در کولههای یک روزه همراه خود در داخل ماشین داشته باشند. پیادهروی یکی از اصول غیرقابل انکار این سفرهاست، بنابراین باید با کفش مناسب به این منطقه گام نهاد. کفش نیم بت یا کفش ساق بلند سبک میتواند انتخابی مناسب برای جنگلنوردی شما باشد. کلاه آفتابی، عینک آفتابی بنددار، کرم ضدآفتاب، لیوان، بشقاب، قاشق و… را حتما به همراه داشته باشید. همچنین به خاطر داشته باشیم برای رعایت مقدماتیترین اصول حفاظت محیط زیست از آوردن ظروف یکبار مصرف به منطقه پرهیز کنید. علاوه بر آنچه در کوله سفر خود جا دادید، کوله شما باید باز هم جا داشته باشد. دمپایی، لوازم بهداشتی شخصی (مسواک، خمیر دندان، صابون سفری، شامپو و حوله) پتوی سفری، زیرانداز انفرادی، قمقمه آب و فلاسک چای انفرادی، دوربین عکاسی، سوت و چراغقوه از دیگر لوازم این سفر است. در سفر به زیباییهای گلستان و بازدید از حیات وحش منطقه بسته به روزهای که در این منطقه میمانید هر روز بین ۶ تا ۸ ساعت پیادهروی دارید. بنابراین توان خود را بسنجید و بعد پا به پای جاده شوید. طبیعتگردی ریسک خودش را دارد هرچند بسیار کم و قابل چشمپوشی است، اما غیرممکن نیست بنابراین با توجه به این مساله با تورها همسفر شوید. همچنین اگر بیماری خاصی دارید حتما به مسوولان تور اطلاع دهید. بیاطلاعی آنها ممکن است منجر به اتفاقاتی شود که هیچکس هم مسوول نیست جز خود شما.
همه زیباییهای این سفر : گلستان یکی از پارک ملیهای منحصربهفرد ایران است که حیات وحش و گونههای گیاهی آن به تنهایی میتواند سالانه گردشگران بیشماری را به این سمت بکشاند. اما این همه زیباییهای این منطقه نیست. نمیشود جنگل رفت اما گوش جان به صدای آبشارهای آن نسپرد. اصلا جنگل بدون چشمه و رودخانه معنا نمییابد. بنابراین بعد از تجربه هیجانانگیز و دیدار نزدیک با مرالهای گلستان باید مسیر را به سمت آبشارهای منطقه رساند. آبشار قرهسو و آبشار زیبای گلستان و جنگلهای تنگه گل و باقی مناطق همانند آلمه و میرزا بایلو ازجمله نقاط دیدنی گم شده در جنگلهای زیبای گلستان است که باید آنجاها را دید. موزه حیاتوحش «تگه» حتما باید یکی از مقاصد شما باشد. بعد مسیر را به دشت «میرزابایلو» برسانید به تماشای خرامیدن آهوان. در دره «آلمه» هم به تماشای قوچ و میشهای اوریال در سینهکش ماهورهای آلمه بنشینید. اما برای دیدار از این همه زیبایی مواج در پارک ملی گلستان باید با محیطبانان و مدیریت پارک هماهنگ شد. بگذارید از هر دوسو به شما خوش بگذرد و خستگی محیطبانان و مسوولان پارک در تن و جانشان باقی نماند.
چگونه به گلستان برویم؟ باز هم مثل همیشه مقصد را تهران میگیریم. قطار رفتوبرگشت تهران ـ گرگان بهترین گزینه ما برای رفتن به این سفر است. البته میشود با ماشین شخصی هم این سفر را رفت. اما اگر شما به همراه آژانسها به مسافرت میروید، معمولا آنها قصه را با قطار شروع می کنند. در گرگان هم اتوبوسهای محلی است که شما را به گلستان و ایستگاههای محیط بانی میبرد.
کوه جادویی سیستان
دنبال سفرهای تاریخی و فرهنگی هستید؟ چه جایی بهتر از سیستان و بلوچستان! سرزمین رستم با قدمت طولانی اش شگفت انگیزترین گوشه این خاک است که عمر کاوش های باستان شناسی هنوز هم به شناخت کامل آن قد نداده است. با این حال، برای دیدن همین جاذبه های تاریخی و طبیعی هم یکی دو سفر قطعا کفاف نخواهد داد! اگر گذارتان به سیستان افتاد، تماشای کوه خواجه و مجموعه اطراف آن را از دست ندهید. کوهی که تنها عارضه طبیعی دشت سیستان به شمار می رود که با ارتفاع تقریبی ۶۰۹ متر از سطح دریا (یعنی حدود ۱۰۰ متر از سطح زمین) در استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. اگر در فصل پرآبی سری به این استان بزنید خواهید دید که کوه خواجه تا کمر در آب فرو رفته و تبدیل به جزیره کوچکی در میان هامون هیرمند شده است. این کوه و دریاچه اطرافش در باورهای سه مذهب زرتشت، مسیحیت و مسلمانان مقدس است. مثلا زرتشتیان ایران باستان معتقد بودند که دریاچه هامون مقدس است و ظهور منجی (سوشیانت) از این دریاچه اتفاق می افتد. به همین دلیل کوه خواجه تقدس و رازالودگی خاصی در نگاه آنان داشت. از شگفتی های این کوه، قدمگاه حضرت علی (ع) و دره سوخته ای است که به اعتقاد مردم محلی بر اثر پرتاب ذوالفقار امام به سوی کفار در کنار کوه خواجه به وجود آمده است. گرچه سندیت این مطلب در حاله ای از ابهام است.
پژوهشگران زیادی تا به حال درباره این کوه تحقیق کرده اند و البته همه آنها معتقد بوده اند که این کوه از دوره اشکانی و ساسانی با اهداف زیستی، دفاعی و عبادی مورد توجه قرار داشته است. مهمترین و بزرگترین بخش این اثر باستانی را باید در شیب جنوب شرقی کوه ببینید. جایی که سه دیواره دفاعی، دروازه اصلی، راهروهای جانبی، حیاط مرکزی، آتشکده و… گرد هم آمده اند و قلعه ای به نام قلعه کافرون را تشکیل داده اند. اما دومین مجموعه هم در بلندترین نقطه و مشرف بر قلعه کافرون ساخته شده است که کک کهزاد نام دارد. در باورهای اسطوره ای، کهزاد فرمانروای دیوسان منطقه بوده که به دست رستم به قتل می رسد. این مکان احتمالا گزینه ای برای محل شاه نشین ارگ بوده است. اگر سری به کک کهزاد بزنید، بازمانده هایی از راه پله های سنگی منظمی را می بینید که ارتباط قلعه کافرون را با کک کهزاد برقرار می کرده است. کمی آن سوتر، بنای دیگری قرار دارد که به گویش محلی، کوچک چل کنجه (کوشک چهل دخترون) نامیده می شود. بقیه آثار پراکنده سطح کوه را آثار قبور اسلامی و بنای مقبره ای مقدس خواجه مهدی تشکیل داده است. در باورهای اهالی، نسب خواجه را به شهیدی از خاندان آل علی (ع) می رسانند که توسط کفار به شهادت رسیده است. برای دیدن کوه خواجه و مجموعه باستانی اش باید راهی زاهدان شوید و در جاده زاهدان- زابل، در فاصله حدود ۳۰ کیلومتری زابل این کوه ببینید که در یک مسیر انحرافی قرار گرفته است. در این مسیر تنها چند روستای کوچک وجود دارد و به همین دلیل اتومبیل های زیادی از این مسیر تردد نمی کنند. در قسمت سر قبر، سوراخی وجود دارد که اهالی منطقه معتقدند در صورتی که با نیت خاصی دست را در این سوراخ فرو ببرید، مطابق با نیت شما چیزی به همراه دست شما خارج می شود!
فراموش نکنید که در بازدید این کوه، تنها به قلعه اکتفا نکنید و حتما سری هم به مقبره جالب خواجه و قبور متعدد بالای کوه بزنید. سطح روی کوه به صورت فضایی مسطح و بزرگ -بیش از چند ده هکتار- است که قسمت اعظم آن به وسیله قبور سنگی جالبی پوشیده شده است که گاهی مسطح و گاهی منحنی شکل هستند. در قسمت سر قبر هم سوراخی وجود دارد که اهالی نظر جالبی در مورد آن دارند. آنها معتقدند در صورتی که با نیت خاصی دست را در این سوراخ فرو ببرید، مطابق با نیت شما چیزی به همراه دست شما خارج می شود. البته ظاهرا چیزی جز پَر و کرک از این حفره بیرون نمی آید اما با این حال، باور بومیان منطقه هنوز هم بر شگفت آور بودن این سوراخ است. یکی دیگر از شگفتی های این کوه، قدمگاه حضرت علی (ع) و دره سوخته ای است که به اعتقاد مردم محلی بر اثر پرتاب ذوالفقار امام به سوی کفار در کنار کوه خواجه به وجود آمده است. گرچه سندیت این مطالب در حاله ای از ابهام است و بیشتر به داستان های اسطوره ای می ماند اما در میان مردم محلی این اعتقاد به دلیل محکمی برای مقدس دانستن منطقه تبدیل شده است. اگر قصد بازدید از این مجموعه را داشتید ترجیحا صبح راهی محل شوید. چون اولا به دلیل موقعیت قرار گیری این مجموعه بهترین وقت برای عکاسی از آن صبح ها است و علاوه بر آن، شگفتی های این کوه آنقدر زیاد است که ممکن است گذر زمان را احساس نکنید و با کمبود وقت مواجه شوید! ضمنا یادتان باشد که برای دیدن کوه خواجه بهتر است با یک راهنما راهی محل شوید. وسعت آثار بر روی این کوه به قدری زیاد است که حتی با وجود یک راهنما چند ساعت وقت برای دیدن همه آنها نیاز است!
گزارش تصویری از حضور اعضای فعال موسسه در ستاد خدمات سفر تابستانی
مسیر اتوبوس گردشگری اورمیه در تابستان امسال شامل : موزه مردم شناسی ، یخچال دوقوز پله ، مسجد جامع ، کلیسای حضرت مریم ، مقبره سه گنبد ، موزه اورمیه ، خانه انصاری ، مدرسه هدایت ، تفرجگاه بند ، کارگاه نقل و حلوا پذی و پارک جنگلی بود که به صورت رایگان توسط سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری این استان در اختیار مسافرین عزیز این شهر زیبا قرار گرفته بود که با استقبال خوب این عزیزان مواجه شد….
حضور گردشگران در یادمان شهدای گمنام اورمیه
حضور مقامات صداوسیما کشور در مسجد جامع اورمیه
حضور گردشگران در پارک گلهای اورمیه
حضور استاد رضاکیانیان در مسجد جامع اورمیه
حضور گردشگران در خانه انصاری اورمیه
اتوبوس گردشگری اورمیه
عکسه یادگاری در پایان تور یک روزه اورمیه گردی
حضور گردشگران فرانسوی در مسجد جامع اورمیه
حضور گردشگران به همراه راهنمایان در تفرجگاه بند
قصری که برای شیرین بنا شد
سفر به شهر عشق، شهری که نام آن همزاد دلدادگی است؛ قصر شیرین. نامش رمانتیک و مردمانش نیز. خسرو پرویز عاشق میشود، دلداده شیرین. شاید هم رقیبی برای فرهاد! اما یک رقیب برنده. در حالی که فرهاد تیشه به ریشه کوه میزند، خسرو پرویز کاخی بنا مینهد مزین به نام همسرش. کاخی که از دل تاریخ میگذرد و امروز همچنان فخرفروشی میکند. حالا محل این کاخ شهری است به همین نام. در دفتر و کتاب زیاد از قصر شیرین نوشتهاند هر کس به زعم خود. ابودلف یکى از گردشگران و مورخان خارجى درباره این شهرستان چنین نوشته است: قصر شیرین داراى ساختمانهاى بلند و عظیمى است که دید انسان از تعیین ارتفاع آن عاجز و فکر از پی بردن به آن قاصر است. این بناها شامل ایوانهاى پیوسته، خلوتگاهها، انبار، کاخها، سقفهاى ضربى، گردشگاهها و اتاقهایى است که بر فراز تپه بنا شده و مدتى وقت میخواهد تا شخص خردمند به کیفیت آن پى ببرد. به گفته وى، این شهر را پادشاهى به نام ابرویز و یا به عبارتى خسروپرویز بنا نهاده است. از همان بدو ورود مهمان قصر شوید. راستی قصر شیرین در استان کرمانشاه است.
قصر بیشیرین مانده! : به سمت حاشیه شمالی شهر بروید درست در نزدیکی آتشکده چهارقابی، ویرانههای قصر خسرو پرویز خودنمایی میکند. اما دیگر نه از فرهاد دلسوخته خبری است و نه خسرو خود را فاتح این عشق میداند. سرنوشتشان تنها نقل کوچه است و دستمایه شاعر. درباره این کاخ جغرافینویس و اهالی تاریخ زیاد گفته و نوشتهاند. بیشتر آنها نیز بر این باورند که این کاخ توسط خسرو پرویز در میان باغ وسیعی احداث شده است. بهشتی بوده برای حیوانات وحشی که اجازه داشتهاند در آن زندگی کنند. آب فراوانی نیز از رودخانه الوند در جدولی مرتفع به این باغ وارد میشد. یکی از مورخان این کاخ را از زمره عجایب جهان دانسته است که در سال ۶۲۸ میلادی توسط هراکلیوس به ورطه ویرانی رفت. از آن همه ابهت قصر، امروز بوی ویرانی به مشام میرسد و اندکی ضعف مدیریت. ورود به کاخ در ابتدا از پلکان دوطرفهای میسر بوده است. در بخش شرقی بنا نیز تالار ستون مستطیل شکلی وجود دارد که طاقهای آجری آن را پوشش دادهاند. در پشت تالار هم اتاق گنبددار بزرگی وجود دارد. در دو طرف شمال و جنوب اتاق گنبددار، اتاقهای مستطیل شکلی به چشم میخورد که از طریق اتاق گنبددار قابل دسترسی بودهاند. حالا میتوانید به پشت اتاق گنبددار بروید، در اینجا حیاطی مربع شکل با رواق ستوندار قرار دارد. اطراف این حیاط ستوندار را اتاقهای متعددی فراگرفته اند. اتاقهایی که روزی روزگاری مامن کاخنشینان بود. حالا از چه طبقه و یا به چه شغلی بودند را نمیدانیم. اما این کاخ امروز به آه دل فرهاد گرفتار آمده است.
از هر در که میخواهید وارد شوید چهارقاپی نزدیک همین قصر شیرین است. پس تا زیاد دور نشدهاید زمان را از دست ندهید. معنی چهارقاپی یا چهارقاپو ساده است؛ جایی که ۴ در دارد. این آتشکده تاریخش به دوران ساسانی بازمیگردد. اهل فن و تحقیق درباره این آتشکده بر این باورند که از نوع آتشکدههایی بوده که دالان طواف داشته است که به مرور رواق آن فرو ریخته است. با این وجود هنوز میتوان در بخشهایی از آن نشانههایی را یافت. با گذشت این همه سال هنوز باستانشناسان در پی کشف زوایای ناشناخته آن هستند. آنها گاهی هم در نتیجهگیری از یافتهها با هم اختلاف نظر دارند. بیشتر باستانشناسان این بنا را آتشکدهای از زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی میدانند ولی برخی نیز آن را کاخی از همان زمان میدانند. در مجموع آتشکده چهارقاپی متشکل از اتاقی مربع شکل با یک سقف گنبدی شکل است. اما بار دیگر باید گفت متاسفانه حالا اثری از آن باقی نیست. دلخور نشوید شما میتوانید آن را در ذهن خود مجسم و بازسازی کنید. با این وجود شما بقایای گوشوارهها را در چهار گوشه آن خواهید دید اگر دیر بجنبید ممکن است آن را هم نبینید! گفتیم این اتاق مربع شکل ۴ در دارد، انتخاب با خودتان است که از کدام در وارد شوید. هر ۴ در هم به رواق اطراف فضای مرکزی ختم میشوند. در حاشیه این بنا اتاقها و فضاهایی وجود دارند که بخشهایی از آن نتیجه کوشش باستانشناسان است که پیش از حفاران غیرمجاز آن را شناسایی کردهاند. در این بنا از مصالح محلی مثل لاشهسنگ و ملات گچ استفاده شده است. هرچند گنبد بنا آجری است.