گرگان
قدمگاه بهاء الدین نقشبندی
در ۱۰ کیلومتری شرقی بندر ترکمن ، در نزدیکی روستای خوجه لر، این قدمگاه قرار دارد. بنا به روایات، بهاء الدین نقشبندی مرتاضی قدیس گونه بوده که پیروان او هنوز در هند ، چین و ایران زندگی می کنند. ظاهرا این شخص مدتی در این مکان اقامت داشته که اکنون تبدیل به این مکان مقدس شده است. وی در سال ۷۹۱ ه.ق فوت کرده و صومعه وی در بهاء الدین بخارا هنوز فعال است. این محل مورد توجه زنان نازا است و گفته می شود نذر برای این بارگاه حاجت کسانی را که برای بچه دار شدن مراجعه می کنند را برآورده می کند.
دهکده ییلاقی
خانه های کاهگلی، فضای طبیعی منطقه را جذاب و دیدنی کرده است. با نظاره کردن این منظره زیبا از داخل این خانه ها، چنان نشاطی به انسان دست می دهد که هیچ وقت این حالت در زندگی ماشینی به دست نمی آید. هر گاه از پنجره داخل به بیرون بنگری، تابلوی زیبا و بی نظیری از طبیعت را می بینی که نقاشی از هر زاویه آن می تواند اثر هنری ماندگار دنیا باشد. درازنو با قرار گرفتن در رأس قله البرز و سرزمین مرتعی، گل و گیاهان رنگارنگ وحشی و دارویی، جنگل انبوه و سرسبز، وجود آبشار، چشمه، غار یخچال و همچنین به دلیل داشتن چشم انداز زیبا و مشرف به تمامی نقاط جلگه ای از جمله کردکوی، گرگان، خلیج گرگان، میانکاله، بندر ترکمن و… از طبیعت زیبا و از مناطق جالب و منحصر به فرد استان گلستان است. این روستا در طول سال چه در ماههای گرم و چه در ماههای سرد سال، شلوغ بوده است. از گذشته های دور، مردم «درازنو» برای خود خانه های چوبی و کاهگلی ساخته اند که سکونتگاه تابستانی آنان باشد. آب «درازنو» از چشمه هایی در دل کوه بیرون می آید. از دیگر مکانهای دیدنی این منطقه، غار یخچال است که در زیر قله دکانی و در کنار سنگ بسیار بزرگی که محوطه ای در حدود بیست متر مر بع دارد و سوراخی به اندازه یک انسان در کنار سنگ دیده می شود. در شهریور ماه نیز در داخل این محفظه برف موجود است، به همین دلیل، این مکان، یخچال نام گرفته است.
کارشناس میراث فرهنگی استان گلستان، در مورد «درازنو» می گوید: «درازنو»، دهکده ای کوهستانی به همراه خانه هایی با معماری کوهستانی است. در این دهکده، خانه ها با شرایط اقلیم آب و هوایی خود ساخته شده است. خانه های کاهگلی با دیواره های چوبی و کاهگل و سقف کاله پوش مخصوص مناطق کوهستانی است. مزیت این گونه ساختمانها در این مناطق، حفظ گرما در زمستان و حفظ هوای خنک در تابستان و مقاوم بودن در برابر لرزش و زلزله است. یکپارچگی بافت روستایی در این جا وجود ندارد. برخی از ساختمانها از چوب و تخته و کاه گل با کف کرسی که بیشتر از سنگ کوهستانی و سقف کاله پوش و برخی از آنها تمام چوب ساخته شده است. ساخت این خانه های تمام چوب به اواخر دوره قاجاریه برمی گردد. آویشن،گل گاوزبان، بومادران، شیر خشک، مارم بو، گل بنفشه، کنگر وحشی، گلامیر حسن، گل پر، گل ختمی، گل بابونه، ریحان کوهی، پر سیاوش، یونجه وحشی و گزنه از جمله گل و گیاهان وحشی منطقه هستند. این گل و گیاهان وحشی نه تنها با رویش خود در بهار و تابستان فضای روستا را زیبا و رنگارنگ می کنند و مرتع زیبایی را به وجود می آورند، بلکه در مصرف بسیاری از بیماریها از جمله دیابت، آسم، سرماخوردگی و… مفید بوده و مورد استفاده مردم قرار می گیرد. در این دهکده، گونه های درختچه ای زرشک، ازگیل، ولیک، تمشک، سیب وحشی، گلابی وحشی و آلوچه هر ساله در فصل تابستان پربار هستند. جاده ارتباطی به این دهکده ییلاقی، جاده شوسه است که ۲۵ کیلومتر آن آسفالته است. از امکانات این منطقه، برق و آب است که البته آب این روستا از همان چشمه قدیمی است .
خانهات را با خود ببر
اگر زندگیتان را از راه دامداری میگذراندید و در منطقهای زندگی میکردید که بهخاطر شرایط آب و هوایی، همیشه علف کافی برای دامتان پیدا نمیشد، چه میکردید؟ در هر فصل به جایی کوچ میکردید که علف کافی داشته باشد؟ هر جا که میرفتید یک خانه جدید میساختید یا خانهتان را طوری میساختید که بتوانید آن را با خودتان همه جا ببرید؟ در گذشته، ترکمن هایی که در شمال شرق ایران زندگی میکنند، دقیقاً همین کار را میکردند. آنها خانههایشان را طوری میساختند که بشود بهراحتی آن را جمع کرد، بهاین طرف و آن طرف برد و باز آن را برپا کرد. برای همین خانههای آنها شکل آلاچیق دارد، اسم این آلاچیق متحرک «آغاجاُوی» است که بهزبان ترکی ترکمنی یعنی خانه چوبی . این آلاچیقها از مواد طبیعی ساخته میشوند: چوب درختان، پشم گوسفندان و نینیزارها و بافتههایی که همه از مواد طبیعی بهوجود آمدهاند. این روزها اما زندگی ترکمنها خیلی تغییر کرده. آنها دیگر مجبور نیستند کوچ کنند و در نتیجه مجبور نیستند خانههایی متحرک داشته باشند، با وجود این هنوز هم بعضی از آنها آلاچیق میسازند و در آلاچیق زندگی میکنند.
نمد که از بههم فشردن پشم حیوانها درست میشود، برای پوشاندن سقف و دیوارهای آلاچیق خیلی مناسب است. ترکمنها برای پوشاندن آلاچیقهایشان از نمد سیاه یا سفید استفاده میکنند. «آقاوی»، آلاچیقهایی با نمد سفید، بیشتر برای تازه عروس و دامادها استفاده میشود یا برای پذیرایی از مهمانها، و مردم معمولی در «قارا اوی» زندگی میکنند، یعنی آلاچیقهایی با نمد سیاه. روی نمد دور تا دور آلاچیق را با حصیری که از نی درست کردهاند میپوشانند. فرش یا جاجیمی که بهصورت نواری باریک و بلند دورتا دور آلاچیق بسته شده برای استحکام اتصال های آلاچیق به کار میرود، اما واقعاً آن را زیبا میکند. قسمت دایرهای بالای آغاجاوی، پنجره یا هواکش آن است. برای ساختن سقف آلاچیق از تعداد زیادی چوب کمانی استفاده میکنند که نوک آنها تراش خورده و انتهایشان پهن است. قوس این چوبها باعث میشود قسمت بالای آلاچیق گنبدیشکل شود. چوبهای دیوارههای آلاچیق بهصورت ضربدری بههم وصل میشوند و در قسمت بالای دیوارها به چوبهای سقف متصل میشوند. ترکمنها برای اتصال چوبها، از بندهایی محکم استفاده میکنند که از پوست شتر درست میشود.
روستای پلنگر
روستای پلنگر یکی از روستاهای استان گلستان، در ۲۰ کیلومتری شهرستان مینودشت واقع شده است برای رسیدن به این روستا بایستی از جاده فرعی گالیکش – دوزین عبور کرد پس ازعبور از روستاهای قلی تپه و تاشته و پس از طی مسیر سه کیلومتر فرعی به این روستا می رسیم . این روستا دارای جمعیتی بالغ بر ۸۷۰ نفر می باشد و قدمتی ۵۰۰ ساله دارد و شغل اهالی روستا کشاورزی و دامداری بوده و توتون محصول اصلی روستا است و نوع گویش روستا فارسی تاتی و محلی می باشد قریب به اکثریت این مردم با هم دیگر فامیل و نسبت نسبی یا سببی دارند. البته این روستا از نظر بار علمی یا سطح سواد نسبت به جمعیتش عالی می باشد .
تاریخچه روستای پلنگر : با توجه به این که در زمین های بالا دست روستا به نام گل گلی چشمه و تپه اچو آثار روستایی قدیمی وجود دارد که در نوشته های قدیمی به دست آمده از آن روستا به نام فرنگل یاد شده است . وجود شاهزاده قدیمی که حدود ۴۰۰ سال قبل در آنجا دفن شده است به نام شاهزاده فرح دخت فرنگلی یکی از علل مهم نامگذاری روستا می باشد روستای پلنگر در بعضی از نقشه های کشوری به نام پرانگل هم یاد شده است . و اما اکنون پلنگر در سراسر جهان مشهور می باشد .
گل یاس : گل هایی که در روستای ما سر چشمه گل گلی چشمه روییده جز قدرت لایزال ایزد منان و هنر این شاهزاده فرنگلی چیزی نمی باشد که بوی این گل ها هر سال بهار انسان را مست خودش نموده و بعد از گذشت ۵ قرن اکنون این گلهای یاس از بین نرفته و مردم از آن چشمه گل گلی چشمه نام برده اند .با توجه به این که در زبان محلی اهالی روستا به شاخه های درخت انگل می گویند و چون در روستا و اطراف آن درختهای پر شاخ و برگ به وفور یافت می شود . به این روستا پرانگل گفته و بعدها به پرنگل نام گذاری شده است و در نتیجه هم پلنگر نام گذاری نموده اند.
آداب سنتی : از پدر بزرگ خودم که اکنون مسن ترین فرد روستا می باشد شنیده ام حدود ۱۰۰ سال قبل هم مردم این روستا نسبت به جمعیت و فرهنگ سواد و سواد آموزی از همه روستاهای همجوارش در سطح بالایی بوده همان موقع کلاس مکتب خوانی یک رسم اجباری برای فرزندانشان بود تا ۵ سال اخیر هم یادم هست که ملاهای روستا قرآن درس می دادند . از ملا ولی آخن و ملا کاظم و ملا عبداله که خداوندش بیامرزدشان که من و تمامی جوانان شاگرد ایشان بودیم معلمی دلسوز بود تا آخر عمرش یادم می آید قرآن می خواند یکی از بزرگترین افتخارات روستای ما بود و خواهد ماند . از مراسمات برایتان بگویم اکنون نسل به نسل ما روز عاشورا را روزی غمگین و روز ولادت مولایمان علی (ع) را روزی شاد میدانیم که شبیه خوانی های ۳۰۰ سال قبل با شبیه خوانی ۶ ماه قبل هیچ فرقی نکرده همه دارند سنت حسنه عزاداری را به ما می آموزند . ما مراسم زیبای علی جان علی جان را که مختص روستای خودمان هست در ظهر عاشورا داریم .
زمانی برای مستی مرال ها
پارک ملی گلستان را اگر میخواهی از نزدیک ببینی، باید عاشقش باشی. گلستان آنقدر زخم دیده است که تاب کوچکترین تلنگری را ندارد. باید آرام و بی سر و صدا پا به طبیعت هزار رنگ آن بگذاری و بی آنکه کسی از ساکنان پارک از حضورت برنجد، از زیبایی های طبیعت سرشار شوی.
گلستان، ساعت چند؟ سفر را نزدیک به یک ماه زودتر برنامهریزی میکنیم تا شما هم بتوانید با برنامهریزی دقیق در این جاده هم قصه ما شوید. گلستان را میشود همین لحظه هم قصد کرد و رفت و دید، اما ما میخواهیم درست زمانی در سایهسار جنگلهایش قدم بزنیم که بانگ مرالها بر گوشه گوشه جنگل طنین انداخته باشد. محدوده زمانی شهریور ماه فصل جفتگیری مرالهای گلستان است که آنها صدایی شبیه صدای گاوها را از خود در می آورند. بنابراین بهترین موقع برای دیدن مرالهای گلستان همین فصل «گاوبانگ» است. البته نظاره مرالها تنها دلیل ما برای این سفر نیست.
کجا ساکن میشویم؟ این سفر را باید با بلد راه رفت. بنابراین از همین ابتدا سعی کنید به دنبال یکی از آژانسهای معتبر باشید. تعداد محدود افراد باعث میشود که شما به راحتی و با کمین نشستن حیات وحش منطقه را ببینید. محلی که برای استراحت شما در نظر گرفته میشود ایستگاه محیطبانی است. ایستگاههای محیطبانی که از سوی محیطبانان در اختیار شما قرار میگیرد، بدون تخت است و در تعداد مشخص در آن، جا داده میشوید. بنابراین رعایت اصول زیست محیطی و احترام به محیطبانان زحمتکشی که برای چند روزی مهمان آنها هستیم، جزء لاینفک اخلاق طبیعتگردی و ورزشی است.
چتر سبز درختان : طبیعتگردی تنها مشاهده آنچه میبینید نیست. بلکه کمکم باید یاد بگیرید که هر منطقه چه گونههای حیوانی و گیاهی در خود جا داده است. همگام شدن با آژانسهای مسافرتی فرصتی به شما میدهد تا با این گونهها آشنا شوید، اما به طور اجمال شما در جنگل گلستان با گونههای گیاهی بلوط، بلند مازو، ممرز، انجیلی، پلت، شیردار، کرکو، آزاد، اوری، توسکای قشلاقی، کلهو، انجیر، توت، ملچ، داغداغان، ازگیل، ولیک، زالزالک، سیاه تلو، گوجه وحشی، شیر خشت، گردو، تمشک، انار وحشی، گلابی وحشی، زرشک، تاغ، گز، پرند، کاروانکش، کلاه میرحسن، گون، چوبک، درمنه، خارشتر و ارس آشنا میشوید. دنیای حیوانات آن شما را با مرال، شوکا، خرس قهوهای، پلنگ، خوک وحشی، گربهجنگلی، تشی، آهو، قوچ و میش، پلنگ، گرگ، روباه، کل و بز روبهرو میکند. آسمان آن هم پر از ماجرای پرواز پرندگانی چون قرقاول، کبک، تیهو، زنگوله بال، کوکر سینه سیاه، ابیا و بلدرچین، قرقی، دلیجه، سارگپه پا بلند، سارگپه، عقاب دوبرار، دال شیا، دال، عقاب دریایی دم سفید، مرادان، بالابان، هما، دارکوب سیاه، بلبل، توکای باغی، سهرهها، سکاها، زردهپرهها، مگسگیرها، زنبورکها و دمسرخهاست.
چه بپوشیم؟ طبیعتگردی بویژه دیدار از گونههای حیوانی رسم و رسوم خاص خود را دارد که حتما باید رعایت کنید وگرنه تنها وقت و هزینه خود را صرف کردهاید، بدون این که به سرمنزل مقصود رسیده باشید. نخستین نکتهای که باید به خاطر بسپارید پوشیدن لباسهای استتار جنگل است یعنی لباسهایی که با زمینه همخوانی داشته باشند و برگرفته از شکل و رنگ درختان است. در صورت نداشتن لباسهای استتار از لباسهای رنگ سبز زیتونی و در نهایت قهوهای خاکی نهچندان روشن استفاده کنید. همچنین از پوشیدن لباسهای سفید بخصوص و رنگهایی که توجه حیوانات را به شما جلب میکند پرهیز کنید. یادمان باشد که حیوانات حواس بسیار قوی دارند و حضور انسان را در فاصلهای بسیار دور تشخیص میدهند. مساله دیگری که باید در این گونه سفرها به آن توجه داشت عدم استفاده از بوهاست. در تورهای حیات وحش استفاده از هر ماده تولیدکننده بو همانند عطر و ادکلن ممنوع است و هر گونه تجهیزات مولد صدا باید خاموش یا سایلنت کامل شود. یادمان باشد که یک نسیم آرام هم میتواند بوی انسان را به مشام حیوانات برساند و آنها را از ما دور کند، اما این همه آنچه باید رعایت شود نیست. برای این که بتوان از نزدیک گونههای حیوانی را دید، باید از صحبت کردن در منطقه پرهیز کرد. البته سکوت برای کسانی که برای نخستین بار به تماشای حیوانی در زیستگاهها مینشینند سخت، اما نتیجه آن خوشایند است. همچنین یادمان باشد که برای دیدار باید آرام و همراه و نزدیک به گروه حرکت کنیم. در غیر این صورت شانس یک دیدار هیجانی را از همسفران نیز گرفتهایم.
کولهبار : طبیعتگردی همچنان که آداب خاص خود را دارد، لوازم مخصوص به خود را هم میخواهد. کوله چند روزه برای حمل کیسه خواب، دمپایی و لوازم غیرضروری. همچنین کوله سبک برای سفر یک روزه به همراه وسایل ضروری. بنابراین بسته به تعداد روزهای سفر باید یکی از این کولهها را روی کول بگذارید. علاوه بر آن به دلیل در دسترس نبودن کولههای بزرگ در طول سفر حتما وسایلی که فکر میکنند در طول مسیر به آنها نیاز ضروری دارند از داخل کولههای بزرگ چند روزه برداشته و در کولههای یک روزه همراه خود در داخل ماشین داشته باشند. پیادهروی یکی از اصول غیرقابل انکار این سفرهاست، بنابراین باید با کفش مناسب به این منطقه گام نهاد. کفش نیم بت یا کفش ساق بلند سبک میتواند انتخابی مناسب برای جنگلنوردی شما باشد. کلاه آفتابی، عینک آفتابی بنددار، کرم ضدآفتاب، لیوان، بشقاب، قاشق و… را حتما به همراه داشته باشید. همچنین به خاطر داشته باشیم برای رعایت مقدماتیترین اصول حفاظت محیط زیست از آوردن ظروف یکبار مصرف به منطقه پرهیز کنید. علاوه بر آنچه در کوله سفر خود جا دادید، کوله شما باید باز هم جا داشته باشد. دمپایی، لوازم بهداشتی شخصی (مسواک، خمیر دندان، صابون سفری، شامپو و حوله) پتوی سفری، زیرانداز انفرادی، قمقمه آب و فلاسک چای انفرادی، دوربین عکاسی، سوت و چراغقوه از دیگر لوازم این سفر است. در سفر به زیباییهای گلستان و بازدید از حیات وحش منطقه بسته به روزهای که در این منطقه میمانید هر روز بین ۶ تا ۸ ساعت پیادهروی دارید. بنابراین توان خود را بسنجید و بعد پا به پای جاده شوید. طبیعتگردی ریسک خودش را دارد هرچند بسیار کم و قابل چشمپوشی است، اما غیرممکن نیست بنابراین با توجه به این مساله با تورها همسفر شوید. همچنین اگر بیماری خاصی دارید حتما به مسوولان تور اطلاع دهید. بیاطلاعی آنها ممکن است منجر به اتفاقاتی شود که هیچکس هم مسوول نیست جز خود شما.
همه زیباییهای این سفر : گلستان یکی از پارک ملیهای منحصربهفرد ایران است که حیات وحش و گونههای گیاهی آن به تنهایی میتواند سالانه گردشگران بیشماری را به این سمت بکشاند. اما این همه زیباییهای این منطقه نیست. نمیشود جنگل رفت اما گوش جان به صدای آبشارهای آن نسپرد. اصلا جنگل بدون چشمه و رودخانه معنا نمییابد. بنابراین بعد از تجربه هیجانانگیز و دیدار نزدیک با مرالهای گلستان باید مسیر را به سمت آبشارهای منطقه رساند. آبشار قرهسو و آبشار زیبای گلستان و جنگلهای تنگه گل و باقی مناطق همانند آلمه و میرزا بایلو ازجمله نقاط دیدنی گم شده در جنگلهای زیبای گلستان است که باید آنجاها را دید. موزه حیاتوحش «تگه» حتما باید یکی از مقاصد شما باشد. بعد مسیر را به دشت «میرزابایلو» برسانید به تماشای خرامیدن آهوان. در دره «آلمه» هم به تماشای قوچ و میشهای اوریال در سینهکش ماهورهای آلمه بنشینید. اما برای دیدار از این همه زیبایی مواج در پارک ملی گلستان باید با محیطبانان و مدیریت پارک هماهنگ شد. بگذارید از هر دوسو به شما خوش بگذرد و خستگی محیطبانان و مسوولان پارک در تن و جانشان باقی نماند.
چگونه به گلستان برویم؟ باز هم مثل همیشه مقصد را تهران میگیریم. قطار رفتوبرگشت تهران ـ گرگان بهترین گزینه ما برای رفتن به این سفر است. البته میشود با ماشین شخصی هم این سفر را رفت. اما اگر شما به همراه آژانسها به مسافرت میروید، معمولا آنها قصه را با قطار شروع می کنند. در گرگان هم اتوبوسهای محلی است که شما را به گلستان و ایستگاههای محیط بانی میبرد.